دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
مقاله بررسی هیپرلیپیدها،چربی ها در 38 صفحه ورد قابل ویرایش
هیپرلیپدمیا:
هایپرلیپیدمی عبارت است از سطح بالای چربیهای خون شامل کلسترول و تری گلسیریدها هستند.
تعدادی از ترکیبات شیمیایی مختلف در غذاها در بدن تحت نام لیپدها یا چربیها طبقهبندی میشوند. این مواد عبارتند از : 1- چربیهای خنثی یا تری گلسیرید
2- فسفولیپید 3- کلسترول
قسمت لیپیدی پایه تری گلسیرید و فسفولیپید اسیدهای چرب میباشد.
اگر چه کلسترول محتوی اسید چرب نیست اما هسته استرولی آن از فرآوردههای تجزیه مولکولهای اسید چرب تشکیل میشود و به همین علت به آن خواص فیزیکی و شیمیایی مواد لیپدی را میبخشد.
تری گلیسیریدها به طور عمده در بدن برای تأمین انرژی برای رونههای مختلف متابولیک، به صرف میرسند و از این نظم سهم برابرری با کربوهیدراتها دارند. همچنین لیپیدها در تشکیل غشاءهای سلولی و اعمال داخل سلولی مورد استفاده قرار میگیرند.
تری گلیسیریدها
تری گلسیریدها از 3 موکول اسید چرب با زنجیرة بلند و یک مولکول گلسیرول ترکیب شدهاند. وقتی مقدار TG بالا میرود در بافت چربی رسوب میکند. عوامل بالا برندة تری گلیسیرید: و صرف غذاهای چرب، و صرف الکل، حاملگی، داروهای بالابرنده: کلسیته امین، انستروژن، ضدبارداری.
داروهای کاهنده، اسید اسکوربیک، آسپارژنیاز، کلوفیبرات
کلسترول:
مهمترین چربی که باعث بیماری آرتریو اسکلروتیک عروق میشود کلسترول است. برای تولید استروئیدها اسید صفراوی و غشای سلولی استفاده میشود. بیشتر از چربیهای حیوانی بدست میآید. کبد کلسترول را در فرم آزاد متابولیزه کرده و فرم آزاد توسط لیپوپرتئین منتقل میشود. 75%کلسترول، IDL و 25%، VLDL متصل میشود. پائین بودن آن نشانة بیماری شدید کبدی میباشد چرا که کبد مسئول متابولیزه کردن فرآوردههای کلسترولی خوراکی است. سوء تغذیه نیز سبب کاهش کلسترول میشود. کلسترول به تنهایی نشانگر دقیقی از بیماریهای قبلی نیست. مقادیر کلسترول در دورفه متفاوت ممکن است متفاوت باشد. تغییرات وضعیتی و بیماریها روی آن تأثیر میگذارد. حاملگی سطح آن را بالا میبرد.
q داروهای افزایش دهندة کلسترول: هورمون آدرنوکورتیکو تروپیک، استروئید، بلوکههای آدرنرژیک، کورتیکواستروئید، اپی نفرین، داروهای خوراکی جلوگیری از بارداری، فنی تئوین، سولفونامید، دیورتیک یتازیدی، سیکلوسپورین و ویتامین D.
q داروهای کاهندة کلسترول: آلوپرینول، آندروژن، عوامل اتصال یابنده به اسیدهای صفراوی، کاپتوپریل، کلوفیبرات، اریترومایسین، ایزونیازید، لووستاتین، مهار کندههای مونوآمینواکسید از، نئومایسین، نیایسین و نیترات.
HDL، IDL، VLDL:
لیپوپروتئینها پروتئینهای موجود در خون بوده وظیفه اصلی آنها انتقال دادن کلسترول، تری گلیسرید و بقیة چربیها میباشد. IDLها در اصل کلسترولاند، VLDL عمدتاً تری گلیسرید و HDL غالباً پروتئین.
HDL ناقل کلسترول است به نظر میرسد وظیفة آن این است که کلسترول را از بافتهای محیطی برداشته و جهت دفع، کبد میبرد. همچنین میتوانند با ممانعت از برداشت سلولی کلسترول و لیپید اثر محافظتی داشته باشد و این همان اثر محافظت کنندگی آنها در برابر بیماریهای قلبی – عروقی میباشد.
نسبت HDL، کلسترول توتال حداقل باید باشد و نسبت ایدهآل است.
LDL غنی از کلسترول است. کلسترولی توسط IDLها منتقل میشوند میتوانند در بافتهای محیطی رسوب کنند و باعث افزایش ریسک خطر بیماریهای قلبی عروقی شوند. پس سطوح بالای IDL آتروژنیک میباشد. سطح IDL در مبتلایان، بیماریهای قلبی عروقی باید کمتر از 120 و در افراد غیر مبتلا کمتر از 180 باشد. هر چند VIDLها مقدار اندکی کلسترول را حمل میکنند ولی بیشترین حمل کنندة تری گلیسرید خون هستند و با درجات خفیفی در افزایش ریسک بیماریها آرتویو اسکلروتیک انسدادی نقش دارند. اندازهگیری مقادیر HDL، IDL، VLDL بخشی از تست Lipid Profile میباشد. این تست برای بررسی ریسک بیماری عروق کرونر به کار میرود. مقادیر بالای HDL ریسک بیماری کرونری را کم کرده و در صورت مقادیر بالای LDL و VLDL ریسک بیماری انسدادی عروق کرونر افزایش مییابد.
میزانها: کلسترول توتال کمتر از 200
HDL : مطلوب بالای 45
LDL: کمتر از 130
تری گلسیرید: کمتر از 200
Total Cholesterol (توتال کلسترول): افزایش سطح توتال کلسترول وابسته است با افزایش خطر CHD. یک توتال کلسترول مطلوب معمولاً کمتر از میباشد. توتال کلسترول بین در مرز خطر یا Border line است و و بیشتر نشانة کلسترول بالایی است.
بیشتر تصمیم گیریها در مورد دارو درمانی روی میزان HDL کلسترول و یا LDL پایهگذاری میشوند تا توتال کلسترول. توتال کلسترول در هر ساعتی از روز اندازهگیری میشود و نیازی، NPO بودن ندارد.
(a):
لیپوپروتئین a (LD(a)) که با نام لیپوپروتئین a کوچک Lipoprote – littlea نیز نامیده میشود. لیپوپروتئین دیگری است و شامل دو بخش پلی پپیتی میباشد. APO(a) و پروتئین شیر LDL حاوی APOB 100 است. تحقیقات اخیر نشان میدهد افزایش سطح LD(a) یک ریسک فاکتور مستقل برای آترواسکلروز است. ثابت شده است APO(a) یک پلاسمینوژن تغییر شکل یافته است وظیفة آن لیز نمودن لخته است این شباهت قوی بین Apolipoprot و پلاسمینوژن میتواند مشخص کننده ارتباط بین لیپیدها، مکانیسم تشکیل لخته و آتروژنز باشد. میکروترو منوزهای حاوی فیبرین روی دیواره عروقی با هم یکی شده و پلاکهای آترو اسکلروتیک را تشکیل میدهند و به دنبال آسیب آندوتیلوم LD(a) ، داخل دیواره شریانی وارد شده و با پلاسمینوژن برای فیبرین اضافی رقابت کرده و سبب مهار تخریب فیبرین در میکروترومبورها میشود. ضایعه آنزواسکلروزی دیواره شریان به سرعت ادامه مییابد و ایجاد بیماری انسدادی یا آنوریسم میکند. اخیراً بررسی کمی آپولیپوپروتئینها به عنوان یک شیوه کلنیکی روتین شروع شده است. مطالعات نشان میدهد APOA-I و AOPB 100 شاخصهای بهتری برای تشخیص آترواسکلروز هستند تا لیپیدها یا لیپوپرتئین. کاهش APOA I و APOB 100 به معنی افزایش ریسک بیماریهای عروق کرونر قلب است. گزارشات نشان میدهند اگر نسبت کاهش یابد پیش آگهی بیماری کرونری قلب بهتر است. افرادی غلظتهای بالاتری از LD(a) دارند ریسک بیشتری برای ابتلا به بیماری کرونری قلب دارند. افزایش سطح LD(a) در هیپرکلسترونمی فامیلی، بعضی فرمهای نارسایی کلیه، سندرم نفروتیک و کمبود استروژن در زمان بالای 50 سال نیز دیده میشود.
عوامل مداخله کننده:
APOAI : 1- ورزش سطح آن را بالا می برد. 2- سیگار سطح آن را پائین میآورد.
3- رژیمهای پرکربوهیدرات و رژیمهایی که چربیهای غیر اشباع فراوان دارند سطح آن را کاهش میدهند.
4- داروهایی سطح APOAI را افزایش میدهند: کاربا مازپین، استروژنها، اتانول، لووتاتین نیاسین، قرصهای ضدبارداری، فنوباربیتال، سیمواستاتین و پراواستاتین.
5- داروهای کاهش دهندة APOAI: آندروژنها، بلوکهها، دیورتیکها، پروژستینها.
APOB: رژیمهای غنی از چربی اشباع شده و کلسترول سطح آن را بالا میبرد.
داروهای افزایش دهنده سطح APOB: آندروژن، بلوکه، دیورتیک، و صرف زاتانول و پروژستینها داروهای کاهندة سطح APOB: کلستی امین، استروژن، لووستاتین، سیموستاتین، نئومایسین، نیاسین تیروکسین.
و کم کردن کلسترول رژیم غذایی
منابع اصلی چربیهای اشباع:
- گوشت قرمز، به خصوص گوشتهای پرچربی
- فرآوردههای پرچربی شیر، مانند شیر کامل، کره، پنیر چرب و بستنی
- گوشتهای آماده مصرف چرب، مانند سالامی و سوسیس
- روغنهای جامد، دنبه. روغن نارگیل و غذاهایی مانند دسرها و شیرینهای تهیه شده با این روغنها
- زرده تخم مرغ
- جگر گاو و گوسفند و مرغ، مغز، کله پاچه
علاوه بر کاهش چربی و کلسترول دریافتی، تغییرات غذایی دیگری نیز میتواند خطر بیماری قلبی کرونری را کاهش دهد عبارتند از انتخاب بیشتر غذاهای غنی از کربوهیدراتهای مرکب مانند نانها، غلات، میوهها و سبزیها. این غذاها علاوه بر اینکه کم چربی و بدون کلسترول هستند، منابع غنی بسیاری از مواد مغذی و فیبر غذایی میباشند. مقدار مطلوب مصرف فیبر،25 گرم در روز میباشد ولی مصرف بیش از این مقدار نیز هیچ گونه عارضه مهمی در برنداشته و برای سلامتی مفید میباشد.
چند نمونه از غذاهای حاوی فیبرزیاد، فیبر متوسط و فیبر کم:
فیبر زیاد: انواع سبوس، نان گندم کامل، ذرت شیرین، نان چاودار، کنگر، باقلا، لوبیا، عدس، تخود، بلال، سبزیهای برگی، سیب، گلابی، آلو، موز.
فیبر متوسط: جو، کاهو، پیاز، هویج، گوجه فرنگی، اسفناج، خربزه، هلو، انگور، مرکبات، گیلاس، کرفس، اجیل، سیبزمینی پخته.
فیبرکم: برنج، نان سفید، خیار، گریپ فورت.
توجه:
سیب: سیب به دلیل داشتن مادهای به نام پکتین در کاهش کلسترول خون مؤثر است. سیب را به صورت خام و با پوست مصرف نمائید.
سیر و پیاز: اثر این دو مادة غذایی در کاهش کلسترول اثبات شده است. این مواد بهتر است به صورت خام و منظم مورد استفاده قرار بگیرند.
لیستین: لیستین یک ماده غذایی است موجب حل شدن کلسترول میشود و مقدار آن در زردة تخم مرغ فراوان است ولی بهتر است برای تأمین آن،از روغن سویا و روغتن آفتابگردان استفاده شود.
جو دوسر: شوربا و آش بلغور و جو دوسر میتوانند موجب کاهش کلسترول خون شوند. جو دوسر مقدار فراوانی فیبر دارد موجب دفع چربیهای اضافی از وده و تعدیل چربی خون میگردد.
زرد چوبه: زردچوبه از رسوب LDL در جدار رگها جلوگیری میکند.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مقاله بررسی هستی شناسی از نظر وینگشتاین در 27 صفحه ورد قابل ویرایش
بر همین اساس ابتدا به هستی شناسی فلسفه وینگنشتاین میپردازیم که در آن یک نگرش اتمیتی را، تحت تأثیر راسل ارائه کرده است. اما قبل از آن باید متذکر شویم ک هستی شناسی ویتگنشتاین متضمن یک رشته قضایای تجربی ریست بلکه این قضایا بر خاسته از نگرشهای شهودی اویند که از ساختار و ماهیت زبان استتاج کرده است. این قضایا بیانگر این مطلب هستند که اگر قرار است قضیه یا جمله خبری با معنایی وجود داشته باشد، در آنصورت عالم باید چگونه باشد به عنوان یکی از مهمترین عناصر هستی شناسی فلسفه ویتگنشتاین، این یا ابژه های بسیط هستند که نهای ترین و بسیط ترین مؤلفه های عالم را تشکیل میدهند. ویتگنشتاین هیچ نمونه ای از این اعیان را ذکر
نمیکند و به جهل خود نسبت به چگونگی و ماهیت آنها اعتراف میکند. اما معتقد است که وجود آنها لازم و ضروری است و این ضرورت وجود آنها را از ماهیت زبان و تعیین معنای گزاره ها استنتاج میکند به این ترتیب که در تعلیل گزاره ها برای کشف صورت منطقی حقیقی آنها و کشف معنای آنها، تعلیل یابد به پایانی برسد، امکان ندارد که تحلیل تا بی نهایت ادامه یابد. از آنجا که هر تحلیلی به گذاره های بنیادین منتهی میشود که مرکب از اسامییا نامهایند، لذا باید چیزهای بسیطی وجود داشته باشد که، این نامها مطابق باشند. حال اگر این اعیان بسیط وجود نداشته باشد در آنصورت این گزاره ها بدون مرجع و در نتیجه بی معنا خواهند بود. از سوی دیگر از آنجایی که معنای همه گذاره ها در نهایت مبتنی بر معنای گذاره های بنیادین است. حال اگر گزاره های بنیادین بدون مرجع و بی معنا باشد و در آنصورت همه گذاره ها بی معنا خواهند بود و هیچ گزاره معنا درای وجود نخواهد داشت اما این نادرست است لذا ایمان باید وجود داشته باشند مهمترین مشخصه هستی شناسی ویتگنشتاین نگاه اتمیتی او به عالم است، همانطور که این نگاه اتمیمتی را در باب زبان نیز دارد. در واقع سعی و تلاش اصلی ویتگنشتاین این ایت که همه عالم و هم زبان را به عناصر و مؤلفه های بنیادینشان تقلیل دهد و بر اساس نظریه تصویری، تناظر یک به یکی میان عناصر عالم و زبان بر قرار سازد که بر طبق این متناظر، عناصر و مؤلفه های زبان بیانگر و تصویگر عناصر و مؤلفه های عالمند. بر اساس نگرش اتمیتی ویتگنشتاین عالم به مجموعه واقعیتها(فاکتها) یا واقعیتها تقلیل مییابد (گزاره ارساله) به جای نظریه اتمیتی و سنتی در مورد عالم که عالم را مجموعه ای از ابژه میداند فاکتها (واقعیتها)، حالتهای امور واقع موجود هستند. (رساله. Z) و حالتهای امور واقع به نوبه خود ترکیبهایی از ابژه ها هستند این ابژه مابسقرین عنصر را تشکیل دهنده عالم میباشند ک به روشهای گوناگون و معینی با یکدیگر ترکیب میشوند و حالتهای امور واقع را ایجاد میکنند اما ترکیب آنها با یکدیگر بر طبق خصوصیات منطقی و ذاتی شان صورت میگیرد و به واسطه خصوصیات منطقی و ذاتی است که امکانات و احتمالات ترکیب با ابژه های دیگر تعیین میشود
ویتگنشتاین توضیح این نگرش امنیتی را در ابتدای رساله آورده است که بر طبق آن، عالم را «مجموعه تمام چیزهایی که واقعیت دارد» (گذاره ارساله) تعریف میکند و در توضیح این گزاره میگوید: «جهان مجموعه واقعیتها است و نه مجموعه ی چیزها.» (رساله منطقی - 1/1) در اینجا تطابق ساختار زبان و ساختار عالم کاملا هویدا است زیرا همانطور که ویتگنشتاین جهان را مجموعه واقعیتها میداند و نه مجموعة چیزها، زیان را نیز مجموعه گزاره ها میداند و در نظریه زبانشناختی خود واحد بنیادی معنا را جمله میداند نه واژه، «واقعیت از واقعیت امر تشکیل شده است و انباشته از «چیزها» نیست یعنی جهان فراهم آمده از چیزهای پراکنده و بی ربط و جداگانه نیست بلکه مجموعه اشیای به هم مرتبط است بنابراین به جای جستجو از مدلول اسامیباید به نسبت میان آنها توجه کنیم و از سازگاری و ناسازگاری قضایای به وی در بر دارنده این سنتها با عالم خارج سخن بگوئیم.»
بنا به گفته وی علت آنکه عالم را مجموعه واقعیتها میداند، این است که در این کل واقعیتها نیز که هر آنچه را که مورد است، مشخص میکنند، و نیر هر آنچه را که مورد نیست ها وارد، ونیز یکی از مفسران رساله منطقی مختلفی در کتبابش با عنوان در آمدی بر رساله درباره علت اینکه ویتگنشتاین عالم را مجموعه امور واقع میداند، نه مجموعه اشیاء میگوید:« اگر بگوییم عالم مجموعه ای از اشیاء است، نحوه تألیف وجود شکل اشیاء را سکوت گذاشته ایم. اشیاء فقط به صورت عناصر مقدمه امور واقع وجود دارند.. به همین دلیل است که عالم نه فقط از اشیاء تشکیل شده است و به اعتباری نه فقط مجموعه ای از امور واقع است بلکه عبارتست از امور واقع منطقی.» همانطور که ملاحظه کردیم، ویتگنشتاین در تعریف عالم میان «امر واقع « و «شی» یا ابژه قائل میشود. اما باید بگوییم که هر چند او میان آنها تمایز قائل میشود و امر واقع را بین شی نمیداند با این حال ارتباطی میان آنها بر قرار است. برای فهم بهتر این امر باید آنچه که ویتگنشتاین از این دو واژه در نظر دارد توجه کرد. منظور ویتگنشتاین از«شیء» هما اشیاء عادی و فیزیکی که موضوع تجربه روزمره هستند. از قبیل میز، سنگ، تخته و .... نیست زیرا طبق نظر ویتگنشتاین «شیء یا عین» که جزء متناظر آنها و زیان همان اسامییا نامها هستند، بسیط میباشند مرکب از اعیان دیگر نیستند و برای درک معنای آدم آنها نیازی به اسامیساده تری نیست و اسامیاین اعیان بسیط را میتوان بی واسطه دریافت، در حالی که اشیاء و اعیان فیزیکی پیرامون ما که موضوع توبه روز مره ما هستند، از نظر ویتگنشتاین مرکب هستند و اسامیآنها را میتوان با اسامیساده تری توصیف و تحلیل کرد و معنایشان را به این اسامیساده باز گرداند. ویتگنشتاین معتقد است که این اشیاء بسیط را نمیتوان توصیف کرد، تنها شیوه ای که میتوانیم زبان را برای مکاتب از آنها استعمال کنیم نامیدن آنها ست علت اینکه نمیتوانیم آنها را توصیف کنیم این است که اگر بخواهی آنها را وصف کنیم، باید به مولفه هایشان یا اسامیخاص دیگر تحلیل کنیم، اما این امکانپذیر نیست زیرا آنها بسیط هستند و مرکب نمیباشند در زبان نیز عنصری زیانی متناظر با ابژه ها که همان اسمها یا نامها هستند، نیز بدین گونه اند. این عنصر ابتدای زیان تعریف ناپذیر است و این تعریف ناپذیری آن نشان میدهد که این عنصر صرفاً به واسطه ی ارتباطش با چیزی که معرف و بیانگر آن است معنا دارد و در کسب معنا نیازی به اسامیدیگر ندارد.
از سوی دیگر، این اعیان بسیط هیچگونه خصومت و ویژگی ندارند که بر اساس آنها، بتوان آنها را وصف کرد. زیرا اگر خصوصیتی داشتند در آنصورت نمیتوانستند بسیط باشند و از آنجایی که هیچگونه خصومتی ندارند لذا تفسیری در آنها نسبت به این خصوصیات صورت نمیگیرد حتی نمیتوان فرض کرد که این ابژه از مزبور به عدم تغییر میکند زیرا وجود ابژه از قبل در کاربرد نام متناظر با آن فرض میشود بر اساس همین بساطت و عدم تکرب ابژه از خصوصیات است که یکی از مفسران اندیشه های ویتگنشتاین، دانالدهاوسون میگوید:« ظاهراً هر ارزشی از شیء همان است.که ارسطو از جوهر نقتیس اراده میکرد، جوهر بر اساس این نظر، ضرورتی منطقی، جوهر یک چیزی همان است که همه ی اوصاف آن چیزی عارض آن اند. هر آنچه درباره «X » بتوان گفت...... منطقاً متمایز است از « X فی نفسه» یعنی همان ناشناخته و جوهری بود در عالم واقع، که ما به ازاء اسم « X» در زبان است. ویتگنشتاین در مورد «بساطت ایمان» دقت بسیار زیادی داشت و حتی از راسل دقیقتر بود، به نظر او « به اعتباری میتوان گفت ابژه ها بدون رنگ هستند»( رساله ( 0232/2) اما راسل جملاتی همچون « این سفید است» را قضیه ای بنیادین میداند ک متضمن یک فاکت بسیط است، ویتگنشتاین این نظیریه ی راسل را نمیپذیرید و معقتد است رنگها نمیتوانند بسیط باشند زیرا بر اساس نظر وی، فاکتهای اتمیکه مرکب از اعیان بسیط هستند« منتقل از یکدیگر هستند، و از بوریابنور یکی وضعیت امر نمیتوان بوریانبور وضعیت امر دیگری را استنتاج کرد.» (رسالاه 2-061/2 ) اما این شرط در مورد رنگها تحقق نمییابد زیرا از گزاره ی « این سفید است» میتوان گزاره ی « این قرمز نیست» را استنتاج کرد ( رساله 3571/6 ) و این نشان میدهد که رنگها بسیط نیستند و قضایایی که در مورد آنهاست نیز به طور کامل هنوز تحلیل نشده اند. خود ویتگنشتاین هیچ نمونه ای را از این اعیان بسیط و همچنین گزاره های ابتدایی که مرکب از اسامیمتناظر با این ایمان بسیط است. ارائه نمیکند و در زمان نگارش عقیده داشت که هر چند در وجود این اعیان شکی نیست اما نمیتوان ماهیت و چگونگی آنها را فهمید همانطور که قبلاً گفتیم وجود آنها را بطور پیشینی نه تجربی از ماهیت زبان و تعیین معنای گزاره ها استنتاج میکند« تعیین» ؟؟ این امر است که «ایمان و واقعیت نیز در این سطح اسامی] قسمت میان ای ساده و اعیان بسیط [ قرار میگیرد.»
اما هر چند ویتگنشتاین معتقد است که نمیتوان درباره چگونگی اعیان بسیط سخن گفت، اما این اعیان بسیط و ثابت را جوهر عالم میداند( رساله 021/2 که از ترکیب این عناصر ثابت، صور خارجی متغییر، یعنی حالات و اوضاع امور پدپد میآیند« احتمال دارد که ویتگنشتاین این امور را به عنوان یک شرط ضروری وجود بقایا و اوضاع و حالات اشیاء که قضایا با آنها صادق و کاذب میشوند، درک و استنباط کرده باشد با این «امور» است که ثبات تفدیین میشود، ثباتی ک اگر نبود نمیتوانستیم هیچ چیز درباره ی عالم بگوئیم.»
رد روش تجزیه و تحلیل
بارد نظریه جوهر گرایانه، نه تنها اولیه ویتگنشتاین دربارة زبان مورد تحول و دگرگونی قرار گرفت بلکه روش مورد نظر رساله، ضعیف، روش تجزیه و تحلیل نیز مورد حمله قرار گرفت زیرا « آن نوع تجزیه و تحلیل همیشه در پی ارائه ی تعریف است. اما فرض این که همیشه معنا را میتوان در تعریف گنجاند. مرتکب شدن یکی از آنه دو خطاست که او در جوهر گرایی تشخیص داد. چون فرض بر این است که اشیایی که کلمه ای بر آنها دلالت میکند، دارای عامل مشترکی هستند نه این که، مانند چهره های اعضای یک خانواده به هم شبیه باشند. برای سنجیدن اثر این حرکت دوم ضد جوهر گرایی کافی است ببینیم تا چه حد تبین اختلاف ها و شباهت های میان چیزهایی که مردم میگویند با تعمیم این تبین به تعریف ها و هم ارزی های منطقی از دست میرود مثلاً اختلافی وجود دارد بنی همانستی در حوزه اعیان با همانستی در حوزة احساس. ام این معیارها طبیعتاً در تعریفات «احساس» و «عین مادی» ملحوظ نیستند.» یکی از مفسرین ویتگنشتاین معتقد است از آنجا که ویتگنشتاین در بندهایی از پژوهشها (بند 90 و91 ) میگوید که گاهی سود فهم ها را «میتوان به وسیلة جایگزین کردن یک صورت بیان به جای صورت دیگر، برطرف کرد. این را میتوان« تحلیل صور بیا نمان خواند» ( بند 90) بنابراین تحلیل در برخی از موارد مفید است اما آنچه که ویتگنشتاین آن را مورد نقد قرار میدهد«صور بیشتر تحلیل شدة» یک بیان را میتوان بیشتر و بیشتر تحلیل کرد تا جایی که ما به یک « تحلیل نهایی» برسیم که بیان در آن کاملاً روشن گردیده و همة ابهامها زدوده میشوند.» در واقع میتوان گفت که تحلیل مورد نقد، تحلیلی است که در نهایت به یک حالت دقیق بدون کامل خواهد رسید که بر اساس آن معنای هر گزاره را میتوان گزاره های مرکبی که امور واقع مرکب را توصیف میکنند به بسیط ترین فاکتها را توصیف میکنند. در ضمن روند تحلیل نه تنها در مورد جملات و روشن تر کردن معنای آنها همواره کار ساز نیست، بلکه در مورد واژه ها و مفاهیم مرکب نیز این گونه است زیرا همواره این گونه نیست که بتوان در مورد مفاهمیو واژه های مرکب، تحلیلی را بر حسب واژه ها و مفاهیم بسیط تری اجرا کرد زیرا به عنوان مثال مجموعه هیی از قبیل «معنی» «تفکر» گزاره ، عدد، بازی و .... را نام برد که چون صریحاً بسایط را نامگذاری نمیکنند لذا باید آنها را لاز جمله امور مرکب به شمار آورد. اما درست نیست که چنین محمولهایی باید تحلیلی بر حسب محمولهای بسیط تری داشته باشند. خود ویتگنشتاین پس از بازگشت مجددش به فلسفه اعتراف میکند که عقیده اولیه ی وی در باب روش تحلیل و امکان تحلیل کامل هر گزاره به گزاره های بنیادین عقیده نادرست بود و در گفتگویی با شلیک و وایزخان(1931) به این نکته اعتراف میکند« (من تشخیص دادم که ما نمیتوانیم دربارة صودر گزاره های بنیادین، فرضهای پیشینی بسازیم، ولی با وجود اینکه فکر میکردن که ارائه ی فهرستی از گزاره های بنیادین زمانی ممکن خواهد بود. تنها در سالهای اخیر است که خود را از این اشتباه رهانیده ام..» ویتگنشتاین در کتاب پژوهشهای فلسفی در بندهای مختلفی ناکارایی روشن تحلیل در همة موارد را با مثال توضیح میدهد از نظر او نه تنها روش تحلیل در مورد همه گزاره ها برای تعیین معنای آن گزاره ها کاربرد ندارد بلکه چه بسا تحلیل یک گزاره به گزاره های بسیط تر با عص صعب فهم معنای آن گزاره میشود. (بند 6 پژوهشها) او مثال
« جا روی من آن گوشه است» را ذکر میکند و صریحاً اعلام میکند که این عقیده که جمله تحلیل شده یک گزاره شکل بنیادین آن گزاره است و فقط همان نشان میدهد منظور همان نشان میدهد منظور از گزاره اول چیست، یک عقیده نادرست است. ( بند 63 پژوهشها) علاوه بر این میگوید نه تنها همواره تحلیل معنا را روشن نمیسازد بلکه حتی گاهی اوقات معنا را از بین میبرد مثلاً یک پرچم را در نظر بگیرید. به عنوان مثال پرچم کشور خودمان سه رنگ است. ترتیب این رنگها برای خود خصلت کاملاً ویژه ای دارد. حال اگر بخواهیم آن را به اجزاء و عناصر آن تحلیل کنیم، خصلت و معنای ویژه خود را از دست میدهد و یا ویتگنشتاین در همان بند 94 مثال بازی ای را که قبلاً خصوصیت آن را گفته بود، ذکر میکند و معتقد است که اگر بخواهیم آن را تحلیل کنیم دیگر آن بازی نخواهد بود بلکه در صورت تحلیل، یک بازی زبانی دیگری خواهد بود هر چند که با باریی اول مربوط باشد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
مقاله بررسی نقش ورزش های روزمره بر سلامت انسان در 60 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
دردنیای پیشرفته و صنعتی شده امروز، عدم تحرک را می توان هدیه تمدن نوین بشمار آورد. نتیجه این بی تحرکی تنبل شدن عضلات و گرفتگی آنها و خشک شدن مفاصل است. و پنداری جسم انسان از اجزاء سازنده خویش جدا شده و اجزاء با یکدیگر بیگانه هستند. اینگونه جدایی منجر به پیدایش تنش، ترس، نگرانی و فشارهای عصبی می شود که در نهایت امراض گوناگون جسمی و روانی را بوجود می آورد.
تمرین های کششی می تواند بری همگان، زمینه ای را بسازند که بدن از این جدایی و امراض دور بماند. این تمرین ها عضلات و مفاصل را شاداب و متحرک نگهداشته، هم آهنگی بهینه ای را بین تحرک و تنفس پدید می آورند.
هدف از اجرای تمرین های کششی فقط این نیست که بدن برای انوا ورزش های دیگر آمادگی پیدا کند. یک هدف مهم این است که انسان جسم خویش را بشناسد. به نیازهایش توجه نماید، جریان انرژی را در بدن لمس کند، تنش و تنش زدایی از بدن را فرا گیرد. روش های آرام سازی بدن را با تمرکز فراوان در اجرای تمرین ها دریابد و در نهایت صبور بدن و با قاعده زندگی کردن را بیاموزد، خوب تنفس کند و تغذیه ای متناسب داشته باشد.
تمرین های کششی عملی با قاعده هستند و برای اجرای آنها همیشه وقت هست. در منزل، در دفتر، در کنار تلویزیون و هرجایی که انسان باشد. هر آینه انسان به انجام این تمرین ها عادت کرد و از نظام و روش تنش زدایی جسم خویش آگاهی یافت. آنگاه رفته رفته آرامش روحی دایمی خواهد داشت و با منطق و ملایمت با درخواست ها و آنچه که در اطرافش می گذرند و گفته و پیدا می شوند برخورد می کند.
تمرین های کششی، هر آینه درست و با تمرکز بسیار انجام شوند، بدن را با برنامه ای بهینه برای تمرین ها و حرکات ورزشی بدون اینکه خطری پیش آید، آماده میسازند. امروزه میلیون ها انسان در دنیا، خوبی های تحرک بدنی را دریافته اند. اکثراً مشاهده می کنیم که مردم پیاده روی می کنند، می دوند، تنیس بازی می کنند و یا دوچرخه سواری و شنا را انتخاب می نمایند. اینان دنبال چه هستند؟ این شناخت ازکجا سرچشمه می گیرد؟
ما در پی این هستیم که دریابیم، انسانی که که فعالیت بدنی دارد زندگی را احساس می کند. این افراد در برابر وقایع روزانه زندگی تحمل بیشتری دارند و مقاومت آنان در برابر امراض بیشتر است و دارای اندامی متناسب هستند. اینان بیشتر استقلال اندیشه و کمتر حالات افسردگی دارند و حتی در سنین بالای زندگی قادر به انجام کارهای تازه و مسئولیتها و تعهدهای جدید هستند.
پژوهش های پزشکی در سالهای اخیر نشان داده اند و در آن شکی دیگر وجود ندارد که بخش عمده بیماری ها در پیوند مستقیم و ناگسستنی با عدم تحرک جسمی قرار دارد. آگاهی از نکته بالا و مرتبط کردن آنها با دانش حفظ سلامت، موجب دگرگونی در نحوه زندگی انسان میشود. هر آینه به جمله فوق اعتقاد داریم و سلامت خود را هم دوست داریم، یعنی هر آینه یک انسان متعادل و منطقی هستیم، نمی توانیم منکر این امر باشیم که بدن انسان بایستی تحرک، نرمش و ورزش را در برنامه های روزانة خود داشته باشد.
توجه و دقت به تحرک بدنی یک مد تازه نیست که برای مدتی کوتاه، نظر برخی را بخود معطوف سازد. ما فهمیده ایم که فعالیت تنها وسیله مبارزه با عدم تحرک است که انجام آن منوط به یک ماه و یک سال نمی شود، بلکه در تمام مدت زندگی انسان تداوم دارد. اجداد ما مسایل عدم تحرک را نمی شناختند. آنان بایستی به کارهای سخت و دشوار دست می زدند تا بتوانند زندگی کنند و بدین سبب قوی و سلامت بودند. آنان با تحرک بدنی در فضاهای باز و ناآلوده کارهایی مانند کشاورزی، شکار، میوه چینی، درختکاری و غیره را به عنوان فعالیت روزانه انجام می دادند. لیکن با پیدایش انقلاب صنعتی، ماشین کار انسان را بعهده گرفت و سپس فعالیت انسان کاهش پیدا کرد که در نتیجه قوایش و احساسش به حرت های طبیعی تحلیل رفتند. بگذارید گذرا به تاریخ نفوذ ماشین در زندگی انسان اشاره ای داشته باشیم. ماشین ها زندگی انسان را آسان ساختند، ولی همراه با خود مسایل بیشماری را هدیه آوردند. بجای راه رفتن، اتومبیل سواری را آموختیم، بجای پله استفاده از آسانسور را یاد گرفتیم و در حالیکه اجداد ما اکثر کارهای خویش را در حرکت و فعالیت انجام می دادند ما تقریباً همه فعالیت هایمان در حالت نشسته صورت گرفته و می گیرند.
بدون اینکه عضلات خویش را در فعالیت های روزانه بکار بگیریم، جسم ما به خازنی که ذخیره کننده تنش های روزانه است تبدیل گردید و بدون انجام حرکت های طبیعی، عضلات ما ضعیف شدند.
ما تدریجاً طبیعی روح و روان را، که منابع انرژی جسم ما هستند، با خویشتن خویش از دست می دادیم. خوشبختانه انسان خطر را دریافت و زمان متحول شد. در سده 1970 میلادی یک آگاهی منتقدانه برای بررسی نیاز افراد به داشتن زندگی سالم در انسان پدیدار شد و دریافت که سلامت قابل هدایت است.
ما امروز دیگر به این اکتفا نمی کنیم که در جایی بنشینیم. حرکت داریم و شادی آفرینی زندگی فعال و سالم را دریافته ایم. ما در هر سنی می توانیم یک موجود سالم و ارزشمند باشیم. حال تمرین های کششی با آنچه که گفته شد چه ربطی دارند؟
این تمرین ها زنجیز ارتباطی بین زندگی ناسالم و زندگی سالم یک انسان هستند. آنها عضلات را نرم و آماده می سازند و کمک می کنند که انسان از حالت استراحت بدنی، جسم و روان را به تحرکات انرژی گیر وادارد، بدون اینکه فشاری ناراحت کننده بوجود اید. بسیار عالی و مهم است اگر کسی به ورزش هایی مانند دو، دوچرخه سواری، تنیس، پیاده روی، شنا و امثالهم مبادرت می ورزد، زیرا اینگونه ورزش ها در یک برنامه معین که موجب حرکات هوازی ( Aerobic) می شوند، تضمین کننده سلامت بدن هستند (بدیهی است که افرادی که مریض هستند یا ناراحتی و نارسایی هایی دارند، باید این ورزش ها با مشورت پزشک معالج صورت بگیرند).
اجرای تمرین های کششی، پیش و پس از ورزش های هوازی انسان را متحرک و بدن را از صدمات ورزشی مصون نگه می دارند( مانند درهایی که در اثر کش آمدن عضلات پدید می آیند، صدمه پاشنه آشیل، درد های شانه ها و آرنج و کشش عضلات دست بویژه در تنیس و امثال آنها). نمونه ای را برای روشن شدن مطلب خدمت شما عرض کنم. هر آینه کسی ورزش دو را برای حفظ سلامت خویش انتخاب نموده است، بایستی سه الی چهار روز در هفته نخست حدود 10 دقیقه نرمش های کششی را انجام دهد و سپس دو را آغاز کند. بهترین و بهینه ترین شرایط را کسی دارد که پس از این ده دقیقه، 8/2 کیلومتر ( یعنی 7 دور میدان فوتبال که محیط آن 400 متر باشد) را در مدت 12 الی 15 دقیقه بدود. پس از ورزش دو بایستی حدود 3 الی 5 دقیقه راه برود و یکباره نایستند، آنگاه حدود 20 دقیقه نرمش های کشی را مجدداً در فرم های تکمیلی و در صورت امکان با کشش بیشتر انجام دهد. دقت بفرمائید که کشش اول بدن را برای ورزش و پیش گیری از آسیب های عضلانی و استخوانی و مفصلی در حین ورزش آماده می سازد، ورزش پس از آن موجب تقویت جسم و روح و روان شما می گردد و کشش ثانویه باعث می شود که بدن در روز بعد حالت کوفتگی و خستگی نداشته باشد، زیرا تنش زدایی عضلات صورت می گیرد و آنها عادت می کنند که در شرایط لازم مقاومت کافی را نشان بدهند. انجام تمرین های کششی آسان است. لیکن اجرای اشتباه آنها بجای فایده، زیان آور خواهد بود.
تمرین های کششی باید بدون احساس درد انجام شوند و نیازی به این امر نیست که شما توان خود را با این تمرین ها روزانه بالا ببرید. به اینگونه تمرین ها نباید به عنوان مسابقه و رقابت نگاه کنید. اینها حرکاتی هستند که به ساختار عضلانی فرد مربوط می شوند ودر نتیجه شدت کشش در افراد متفاوت می باشد.
تمرین ها را باید در پیوند با بدن خودتان بنگرید و توجه فرمائید که هم انجام روزانه آنها و هم اجران آنها در حالتی متمرکز و آرام و با آرامش بسیار مدنظر باشند. هدف همانطور که گفته شد این است که تنش های عضلانی را کاهش دهیم، تا بدن آزادی حرکت بهتری را بدست آورد.
توجهی کوتاه به گربه سانان این پدیده را به راحتی بما میآموزد. گربه چه زیبا عضلات خود را کش می آورد و آنها را برای مدتی نگه می دارد، بدون اینکه زمان خاصی را برای اینکار انتخاب کرده باشد و با چه آرامشی اینکار را انجام می دهد.
کشش یا تنش پیوندی ندارد. کشش در حالت صلح آمیز بدن انجام می شود، کشش تنش زدا می باشد. قدرت کشش با عضلات شخص در ارتباط مستقیم است. کشش به انسان این آزادی را می بخشد که در حالت انجام آنها خودش باشد و از این خودش بودن لذت ببرد.
2) به تمرین های شکل زیر در نقاط نقطه چین دقت بفرمائید.
اجرای این تمرین ها اصولاً برای خانم ها آسان تر است، زیرا بدنشان انعطاف پذیری بیشتری دارد. هر تمرین را 20 ثانیه انجام دهید. بهرحال مواظب باشید که فشار اضافی بر عضلات ران و پشت پا و رباط آشیل وارد نشود. مطمئن باشید پس از چند هفته مفاصل و عضلات پای شما عادت کرده و کشش را به حد بهینه خواهد رساند.
3) برای کشیدن عضلات انگشتان و کف پا و آز، مانند شکل های زیر بنشینید. اگر برایتان ممکن است، بالاتنه را به عقب فشار دهید تا کشش بیشتر و آرام بخشی رادر نقاط نقطه چین احساس کنید. هر تمرین را 15 ثانیه انجام دهید و دقت داشته باشید که بازگشت به حالت اولیه خیلی آرام صورت گیرد. عضلات یاد شده خیلی حساس هستند و ممکن است حرکت شتابی به آنها آسیب برساند.
4) اصولاً مفاصل پا و پاشنه آشیل برای بدن شما بسیار مهم هستند، زیرا بیشتر از عضلات و مفاصل دیگر تحت حرکت های آرام یا یکباره هستند. بنابراین در عین اینکه باید تقویت شوند، لازم است مراعات آنها را هم بنمائید و تدریجاً آنها را تقویت کنید.
انگشتان یک پا را در کنار پای دیگر که به شکل زیر خم شده است قرار داده و پاشنه آن را حدود دو سانتیمتر به بالا بکشید. پس از 10 ثانیه این پا را روی زمین فشار دهید و همزمان سینه و شانه را بطرف زانو بجلو ببرید. با فشار اعمال شده روی زانو، عضلات پاشنه آشیل به آرامی کشیده می شوند. در این حالت 10 ثانیه بمانید و تمرین را برای پای دیگر نیز انجام دهید.
برای اینکه عضلات پای شما آمادگی بیشتری داشته باشند، می توانید نخست تمرین طرف چپ تصویر را دوبار بمدت 15 ثانیه انجام دهید.
5) اصولاً برای تمرین های ناحیه زانو باید دقت داشته باشید که زانو ناراحتی نداشته باشد و یا قبلاً در اثر ورزش آسیب ندیده باشد. هیچگاه قسمت های آسیب دیده را به کشش در نیاورید، زیرا با اینکار صدمه بیشتری به آن وارد خواهید ساخت.
6) یک پا را مستقیم به جلو دراز کنید، بنحوی که پاشنه آن روی زمین قرار گیرد، در حالیکه پای دیگر را خم کرده و نشیمنگاه شما روی پاشنه خوابیده این پا قرار می گیرد کوشش کنید از دستها برای تکیه گاه استفاده کنید، تاکشش اضافی به ران وارد نشود. این تمرین را برای هر پا 10 ثانیه انجام دهید.
7) تمرین زیرا را همه می شناسند و در ساعات ورزش در دبستان هم انجام داده اند. دقت بفرمائید که زانوی پای کشیده شده روی زمین و پاها به موازات یکدیگر قرار گیرند و باسن شما به جلو فشار وارد کند . این تمرین را 15 ثانیه برای هر پا انجام دهید.
8) مانند تمرین پیش قرار بگیرید. حال قسمت چپ بدن را، از باسن چپ به بالا، به داخل بچرخانید و 10 ثانیه برای هر طرف بدن در این حالت بمانید. شما می توانید فشار کشش را خودتان تنظیم کنید و عادت کنیدت که سر شما بالاتر از شانه باشد و به پائین شانه خم نشود.
9) با تکمیل حرکت بالا، می توانید یک کشش بهینه در عضلات کشاله ران ایجاد کنید. مانند تمرین پیش قرار بگیرید و سپس زانوی عقبی را خم کرده و پا را کمی به سوی جلو بیاورید. سینه را از روی زانوی پا برداشته و دو دست را روی زمین تکیه کنید. دقت نمائید که باسن بسوی جلو خم شود تا کشش بطور کامل صورت پذیرد. این تمرین را برای هر طرف 15 ثانیه انجام دهید.
10) این تمرین هم مانند تمرین های پیشین است. منتهی این بار پای عقبی کشیده است و فشار وزن بدن با پائین آوردن سر در جلو و فشار شانه ها بر پائین، بر روی پای جلو وارد می شود. سعی کنید باسن را بطرف پائین فشار دهید. اگر برایتان مشکل است که پای عقبی کاملاً کشیده باشد، می توانید آن را کمی خم نگهدارید و رفته رفته در روزهای بعد آن را مستقیم قرار دهید. تمرین را برای هر طرف دوبار به مدت 10 ثانیه انجام دهید.
11) تمرین زیر کمی مشکل است. شاید در اوایل غیر ممکن به نظر برسد، لیکن شما آغاز کنید، تا نتیجه پس از چندی به خودتان ثابت شود. مانند شکل دست راست را به عقب برده و روی پای چپ را بگیرید. حال باسن را به پائین فشار دهید، در حالیکه همزمان پاشنه پای چپ را به داخل می کشید، بدون اینکه آن را از روی زمین بلند کنید. این تمرین را نیز برای هر طرف دوبار به مدت 10 ثانیه انجام بدهید.
5-5) تمرین های آرام بخش
برای ناحیه پائین کمر، باسن ، پائین تنه و ران
1)پاها را به اندازه عرض شانه ها باز کرده و در حالیه گردن و دستها را شل می کنید آرام به جلو خم شوید. دقت نمائید که زانو کمی خم شده باشدو به مجرد احساس کششی در کمر 20 ثانیه در همان حالت بمانید.
حال بیشتر خم شوید و اگر ممکن است کوشش کنید انگشتان پاها را با دستها لمس کنید و یا کف دستها را بدون اینکه زانو بیشتر خم شود به زمین بگذارید. تمرین را دو بار تکرار کنید
فراموش نکنید، هرگاه که به جلو خم می شوید، زانوها کمی خم باشند. هنگام بازگشتن به حالت اولیه از عضلات ران کمک بگیرید و هیچگاه با کمک عضلات کمر به حالت نخست باز نگردید. این تمرین بسیار مهم است و حتماً آن را صبح ها که از خواب بر می خیزید همراه با تمرینهای دیگر انجام دهید تا در حین کار و بویژه کارهای سنگین دچار ناراحتی کمر و گرفتگی عضلات ( اسپاسم) نشوید
2) پاها را به اندازة عرض شانه ها باز کرده، زانو را حدود 30 درجه خم کنید و دقت نمائید که سر و گردن و بالاتنه راست باقی بماند. مدت 20 ثانیه این تمرین را انجام دهید.
3) حال تمرین شماره یک را تکرار کنید. احتمالاً این بار قادر خواهدی بود بیشتر خم شوید.
4) مانند شکل بالا خم شوید، لیکن این بار مچ پاها را با دستهای خود محکم بگیرید و تا حدی که دردی احساس نشود بدن را خم کنید و 15 ثانیه در این حالت بمانید.
5) روی زمین بنشینید، پاها را به جلو دراز کنید، به نحوی که پاشنه پاها حدود پانزده سانتیمتر از هم فاصله داشته باشند. از ناحیه پائینی کمر و باسن به جلو خم شوید. اگر می توانید مانند شکل سرپنجه پاها را بگیرید و اگر نه مچ پاها را محکم بگیرید. دقت کنید سرو گردن و زانوها خم نشوند. این تمرین را 15 ثانیه انجام دهید.
همیشه در کشش عضلات ران و کمر و باسن دقت کافی نمائید که فشار اضافی و درد آور به آنها وارد نکنید. اگر انجام تمرین های فوق برایتان در روزهای اول مشکل است، نگران نباشید و کمی حوصله بخرج دهید. مسلماً پس از چند روز یا چند هفته تنش هایی که در عضلات دارید برطرف شده و تمرین ها را به آسانی خواهید داد.
6) کف پاها را مانند شکل زیر به هم بچسبانید و ضمن اینکه از ناحیه پائین کمر و باسن به جلو خم می شوید، سروگردن را راست نگه داشته و پاها را تا حدی که برایتان امکان دارد به طرفین و به سوی پائین فشار دهید. 15 ثانیه این تمرین را ادامه دهید. فراموش نکنید که در این تمرین به پاها حالت فنری ندهید.
7) مانند تمرین پیش بنشینید، منتهی انگشتان پاها را با یک دست گرفته و با دست دیگر از ناحیه پائین کشکک یک پا را به پائین فشار دهید، تا کشش را احساس کنید این تمرین را برای هر پا 15 ثانیه انجام دهید.
8) تمرین زیر مشابه تمرین پیش است که با نیروی مقاوم انجام می شود. با دستها به پاهای مخالف و با پاها، مخالف نیروی دست ها فشار بیاورید تمرین بسیار زیبایی است! با این کار عضلات دست ها نیز تقویت می شوند. تمرین را 15 ثانیه انجام دهید.
9) برای بسیاری نشستن چهار زانو سخت است. شما با تمرین های بالا بدنتان را آماده خواهید ساخت که تمرین های زیر را به آسانی انجام دهید.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
مقاله بررسی نقش و اهمیت فرآیند آموزش و بهسازی منابع انسانی در ادامه حیات هر سازمان یا مؤسسه در 9 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
روند مستمر و مداوم تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی و پیشرفتهای شگرف و عمیق علوم و فنون گوناگون در جامعه موجبات تحول و تغییر ساختارهای سازمانی را از اشکال سنتی بسوی ساختارهای پیچیده تر و تخصصی تر فراهم آورده است. چنانکه می توان گفت تغییر شتابنده، مهمترین خصیصه قرن حاضر است که سازمانها موسسات بعنوان پدیدهای جدا ناشدنی از خویش با آن روبرو هستند. در چنین شرایطی ( شرایط تغییر ) اگر سازمانها و مؤسسات نتوانند خود را به گونهای سازنده و تناسب با این تغییر همگام کنند قربانی آن خواهند شد. اگر نتوانیم دنیای اطراف خود را شکل دهیم شلاق طبیعت برما فرود خواهد آمد و نیروهای محیطی ما را در خود حل خواهد کرد و ما تنها از طریق اتخاذ موانعی فراکنشی در این باره خواهیم توانست چرخه و آثار آنرا پیش بینی و حتی کنترل کنیم و در خدمت خود قرار دهیم، در این راستا لازم است منابع و اقدامات لازم شناسایی و در یک مدل علمی متناسب برنامه ریزی شود. بهسازی منابع انسانی در این زمینه راهبرد اصلی تلقی میشود. در محیط بسیار متغیر امروزی سرمایه انسانی، سرمایه ای گرسنگ و دارای نقش اساسی است و آموزش بعنوان تنها عامل ایجاد و توسعه آن « لاسلحه ای رقابتی » محسوب می شود. استفاده صحیح از این اسلحه و به تبع آن برنده شدن در رقابت، مستلزم توسعه شناخت، تحلیل، مقهوم سازی و طراحی و باز مهندسی مسترم و مستر قیانه است. نیروی انسانی امروزه بعنوان عامل استراتژیک مطرح است. دلیل این امر در یک سطح کلی. تغییراتی است که با شتاب فزاینده حادث می شود و آموزش و بهسازی منابع انسانی اقدامی راهبردی است که در سطح فردی باعث ارزشمندی فد، در سطح سازمانی باعث بهبود و توسعه سازمان و در سطح ملی و حتی فرا ملی منجر به افزایش بهرهوری و نتایج بترتیب بعدی میشود، پس می توان گفت: در فلرنی آموزش منابع انسانی یکی از اقدامات زیر بنایی است که منجر به کارآمدی سازمان میشود، و از طرف دیگر شناخت و تحلیل اثر بخش نیازهای آموزشی پیشنیاز یک سیستم آموزشی موفق است. تعیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامه ریزی آموزشی کارکنان و در واقع نخسیتن عامل ایجاد تضمین اثر بخشی کارکرد آموزشی و بهسازی است که اکر براستی انجام شود مبنای عینی تر باری برنامهریزی بعنوان نقشه اثر بخشی و تبعاً.
نتیجه اینکه تعیین نیازهای آموزشی نقطه آغاز هر نوع آموزشی است که با توجه به نقش و تأثیری که در اثر بخشی و نیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف آموزشی دارد میتوان همسو با راملد ( 1987 ) گفت: « هیچ وظیفهای مهمتر از آن ( نیاز سنجی ) در فرآیند آموزش و بهسازی وجود ندارد».
·تعاریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی موجود در پروژه:
نیاز: نیاز عمدتاًچیزی است که برای ارضاء و تحقق یک هدف قابل دسترس، ضروری یا مفید است؟
نیاز آموزشی: نیازهایی است که در حوزههای مهارتی و نگرش مطرح می شوند و از طریق آموزش قابل رفع است.
نیازسنجی آموزشی:
نیازسنجی آموزشی عبارتست از شناسایی نیازها و درجهبندی آنها به ترتیب اولویت و انتخاب نیازهایی که باید کاهش یافته و یا حذف گردد. به عبارتی نیازسنجی به یک فرآیند یا جریان اشاره دارد که نتیجه آن عبارتست از مجموعهای از نیازها که بر اساس اولویت تنظیم شدهاند و باید برای کاهش یا برطرف کردن ان اقدام اساسی صورت پذیرد.
آموزش و بهسازی منابع انسانی:
عبارتست از : مجموعه کنشهای هدفمند، از پیش تعیین شده و طرحریزی شده که با هدف افزایش رفاه و اثر بخشی فرد و سازمان، بطور مداوم و نظامند و به بهوبد و ارتقای سطح دانش، مهارت و نگرشهای معطوف به بهبود عملکرد شغلی حال و آینده کارکنان میپردازد.
دانش:
عبارتستس از پیکره و ساختار شناختی لازم برای انجام کار.
مهارت:
توانایی و تسلط انجام وظایف شغلی و کاری بطور دقیق و براحتی نگرش:
عبارتست از طرز تفکر و طرز تلقی و عواطف و احساسات افراد درباره افراد، مفاهیم و اشیاء.
جامعه آماری پروژه:
جامعه آماری پروژه شامل کلیبر مشاغل موجود در شرکت آذین خودرو میباشد.
حجم نمونه: حجم نمونه و جامعه در این پروژه برابر است و روش اجرای پروژه روش سرشماری میباشد.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
مقاله بررسی نقش مربی برای بازیکنان در 8 صفحه ورد قابل ویرایش
نقش مربی
نقش مربی کمک به بازیکنان برای ارائه بهترین تواناییهای آنها است، نه استفاده از آنها در جهت به دست آوردن موفقیت برای خود. مربی والیبال وظایفی قبل، در طول و بعد از مسابقه به عهده دارد.
وظایف مربی
قبل از مسابقه
1- جلسات تمرین
2- انتخاب سیستم های تاکتیکی برای تیم
3- تجزیه و تحلیل حریفات و پیش بینی تاکتیکهای مورد نیاز برای شکست آنها
مسابقه
1) آماده سازی و گرم کردن بازیکنان.
2) انتخاب شش بازیکن شروع کننده و موقعیت چرخشی آنها. این کار می بایست جهت کسب امتیاز و با اسم و شماره های همه تیم قبل از شروع اولین ست انجام گیرد.
3) دادن لیست چرخش تیم به داور دوم در آغاز هر ست.
4) تجزیه و تحیل تایم - اوت و تعویض در صورت نیاز و اجازه این کار.
5) تجزیه و تحلیل عملکرد تیمی در طول مسابقه و ایجاد هر نوع تغییر در صف آرایی،تاکتیک ها یا بازیکنان در صورت لزوم.
6) کنترل رفتار هر یک از بازیکنان روی نیمکت.
بعد از مسابقه
1) کنترل تشویق و احترام نسبت به حریف از سوی تیم و دست دادن بازیکنان بدون توجه به نتیجه بازی.
2) تشکر از هر دو دوار و امتیاز دهندگان به خاط کارشان از طریق کاپیتان تیم.
3) مرور عملکرد تیم و مربیگری در طول بازی با دیدگه طراحی برایآینده وجلسات تمرین.
تمرینات فصلی
ضروری است از آنچه با تیم خود سعی در رسیدن به آن می کنید، عقیده روشنس داشته باشید. باید یک سرس طرح های فصلی برای پیشرفت تیم خود داشته باشید. این طرح و نقشه باید سال را مثل گلها به قسمتهایی تقسیم کند: آمادگی بدنی و تکنیکی ، تهیه و تدارک باز ی وتاکتیک، دوره مسابقه و کار و نیز استراحت.
آمادگی بدنی وتکنیکی
وقتی فصل مسابقات در راه راست گسترش تکنیکهای نو با بازیکنان یاحتی درست کردن خطاهای بزرگ برای مربی مشکل است. چند ماه بین فصول مسابقات زمانی است که مربی می تواند روی گسترش و عملکرد تکنیک تمرکز نماید. در همین زمان، بازیکنان می توانند تحت برنامه های تمرینی سازنده و سنگین کار کنند. در این مدت مربی باید اساس و پایه تیم را بر مبنای عملکرد تاکتیکی تیمی که ریخته است بنا کند.
وظایف زمان مسابقه
قوانین مربی را ملزم می کنند که قبل از مسابقه لیستی از اسامی بازیکنان و هر نوع گواهینامه که آنها لازم دارند و شماره پیراهن آنها را به امتیاز دهندگان بدهد. همه پیراهن ها باید در عقب و جلو شماره 1 تا 18 شماره گذاری شده باشند.
همچنین مربی و کاپیتان باید برگه امتیاز را امضاء کنند تا صحت لیست امتیازات تأیید شود. مربی همچنین باید بک برگه چرخش را که نشان دهنده ترتیب صف آرایی اولین بازیکنان زمین و شماره آنها در آن منطقه است را کامل نماید. داور دوم این برگه را برای بررسی موقعیت صحیح بازیکنان در بازی استفاده می کند. در آغاز هر ست باید یک برگه جدید تکمیل گردد.گرم کردن باید حدود 30 دقیقه قبل از مسابقه برنامه ریزی شده، آغاز شود. این کار شامل گرم کردن عمومی بدون استفاده از توپ، آبشار و دریافت دونفره و بعد آبشار از روی تور است. داور دوم مسئول زمان بندی آبشار از روی تور است و باید ببیند تیمها آبشار را از منطقه 4 به منطقه 2 تغییر می دهند. معمولاً یک فرصت کوتاه برای تمرین سرویس هم به تیمها داده می شود.شش بازیکن آغاز کننده باید روی خط انتهایی بایستند تا داور آنها را برای ورود به زمین صدا کند. بازیکنان دیگر و مربی روی نیمکت تیم خواهند بود یا در گوشه انتهایی زمین خود را گرم می کنند.
مربی باید از کنار زمین مربیگری کند و بین خط حمله و انتهایی ، بدون دخالت در بازی بایستد. در هر ست، مربیاتن می توانند دو تایم اومت در خواست کنند که هر یک 30 ثانیه و برای صحبت با تیم هستند. از این زمانها باید با دقت استفاده شود و اطمینان داشته باشیم که آنچه گفته می شود مفید است و عملکرد تیم را پیش خواهد برد.