هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون

مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون در 70 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 82 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 70
مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون در 70 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست مطالب

فصل اول: واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون

ریشه لغوی.. ۳

معادل های واژه سکولار ؛ ۳

و نیز منشأ اشتقاق این واژه چیست ؟. ۴

معادل های فارسی.. ۵

تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون. ۷

تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون. ۸

فصل دوم: تطورتاریخی شکل گیری مفهوم سکولاریزاسیون

در اندیشه مسیحی ـ غربی.. ۱۷

“ از مسیح (ع) تا مسیحیت ” ۲۰

“ از دنیوی شدن مسیحیت تا سکولاریزه شدن جامعه مسیحی . ” ۲۴

“ دنیوی شدن مسیحیت ” ۲۴

“ عرفی شدن جامعه مسیحی ” ۳۹

“ جوهر مستعد مسیحیت ” ؛ ۴۰

“ سرگذشت تاریخی مسیحیت ” ۴۲

“ منشاء نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی ـ مسیحی ” ۴۳

قدرت دولت ، قدرت کلیسا ؛ ۴۳

“ برتری کلیسا بر حکومت ” ؛ ۴۵

“ دواعی برتری کلیسا بر حکومت ” ۴۶

۴)“طرح نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی ـ مسیحی ” ۴۹

تلاش برای گذر از اندیشه نظام الهی – بشری ، به اندیشه نظام بشری” ۵۳

“ گسست الهیات و فرهنگ؛ ” ۵۸

(( پی نوشتها)) ۶۱



فصل اول

“ واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون ”

1) ریشه لغوی سکولاریزم

2) معادل های واژة سکولار

3) معادله ی فارسی

1-3- سکولاریزم

2-3- سکولاریزاسیون

3-3- سکولار

4) تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون

5) تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون .


1) “ریشه لغوی”

واژة سکولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتینی

2)معادل های واژة سکولار ؛

در زبانهای اروپایی ،‌بنا به تحققهای تاریخی متفاوت سکولاریزم ، اصطلاحات مختلفی شکل گرفته است . معروفترین اصطلاحی که بویژه در کشورهای پروتستان رواج یافته ، واژة Secularism است که بر گرفته از واژة لاتینی Saeculum ( به معنای نسلی از انسانها )‌می باشد. اما در کشورهای کاتولیک عبارت Laicite 1 به کار می رود . این واژه ریشه یونانی “ Laos ” به معنای مردم و Laikos به معنای عامه مردم در برابر طبقه کاهنان و روحانیان ، اشتقاق یافته است .

دو اصطلاح “ سکولار ” و “ لائیک ” ، چه در زبان فارسی و چه در زبانهای اروپایی ، در بسیاری از موارد به صورت مترادف به کار برده می شوند . هر چندکه اصطلاح سکولار اعم از لائیک می باشد و برای آن معنایی وسیع تر از لائیک در نظر می گیرند .

برخی ،در مقایسه با واژة لاتینی “ Saecularis ” ، اصطلاح آلمانی “ Weltlich ” به معنای “ دنیوی ” یا “ این جهانی ” را معادلی برای اصطلاح Secular ، و همینطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معنای “ دنیوی کردن ”‌یا “ این جهانی کردن ” را معادلی برای اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2

در فرهنگ زبان و ادبیات عرب ، سکولاریزم به “ علمانیت ” ترجمه گشته است . البته باید خاطرنشان نمود که علی رغم قطعیتی که در زبان عربی در مورد علمانیت به عنوان معادل سکولاریزم ـ و نیز علمنه در برابر سکولاریزاسیون 3 وجود دارد ، اما در این میان دوابهام جدی در کار است که هنوز راه حل قطعی و مورد اتفاقی نیافته است : 1- برای نخستین بار چه کسی این اصطلاح را در فرهنگ و ادبیات عرب وارد ساخت ؟

2ـ و نیز منشأ اشتقاق این واژه چیست ؟

پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسی این مبحث نمی باشد زیرا زبان شناسان و علمای عرب پاسخهای متعدد و گوناگونی در این باره ارائه نمودند و به یک راه حل قطعی و مسلم دست نیافتند . این مطلب که آیا علمانیت از علم برگرفته شده و به نوعی معنای Scientism در آن ، تصمین شده است ، یا اینکه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانیت تبدیل شده است ، میان زبان شناسان عرب به تواقی کلی دست نیافته است از اینرو در ادبیات عرب مبدأ و منشأ این واژه نیز مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر همچنان نامعلوم می ماند .

بنا به عقیده برایان ویلسون 2 ، بر اساس وجوه کارکردی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون تعابیر دیگری نیز می توان از آنان داشت ، وی می گوید :“ تعابیر دیگر و کمابیش محدودتری که به برخی از تحولات سکولاریزم و فرایندسکولاریزاسیون اشاره دارند ، عبارتند از :

تقدس زدایی 3 ، غیر روحانی کردن 4 ، و مسیحیت زدایی5 .6

خصوصی شدن دین 7 ، به حاشیه رانده شدن دین ، تبدیل شدن دین به نوعی فعالیت و سرگرمی اوقات فراغت ، نیز از مفاهیمی هستند که گاه از سوی جامعه شناسان دین به عنوان معادلهایی برای اطصلاح ارائه شده اند . 8

3) “ معادل های فارسی ”

در مورد برابر نهادة فارسی سکولاریم ، قطعیتی وجود ندارد و همچنان نویسندگان و اندیشمندان ایرانی برای رساندن این مفهوم از تعابیر متعددی استفاده می کنند . به اختصار به چند نمونه از این تعابیر اشاره می کنیم .

1- “ سکولاریزم ” ؛

2- “ دنیا پرستی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی ،‌ غیر دین گرایی ، نادینی گری ، دنیویت ، نادینی ، دین زدایی ، این دنیایی و غیر مذهبی ، دنیاگرایی ، گیتیانه ( در برابر مینوی یا اخروی) ” .

برخی نیز ترجمة‌ “ این جهانی ” را برای اصطلاح سکولاریزم بکار می برند . 2 و همینطور در نظر برخی دیگر از نظریه پردازان “ علمی بودن ” یا “ علمی شدن ” ، دقیق ترین ترجمة سکولاریزم است .3

2-“ سکولاریزاسیون ” :

رایج ترین معادل فارسی واژة‌ سکولاریزاسیون “ جدا انگاری دین و دنیا ” 4 است . اما در تعابیر دیگر اصطلاح نیز بصورتهای مختلف ترجمه شده است از آن جمله؛ غیر دینی

شدن ، دنیوی ، نامقدس شدن ، از قید کشیشی یا رهبانیت رها شدن ، دنیا پرست شدن و مادی شدن 2 که وجه مشترک همه آنها قداست زدایی و دین زدایی است . اما با وجود تمام این تعابیر متعدد و گوناگون ،‌بنظر می رسد که اصطلاح “‌ عرفی شدن ” در برابر سکولاریزاسیون و “‌ عرفی گروی ” در برابر سکولاریزم در حال تمکن یافتن است . و در رساله فوق نیز ، هر جا که از سکولاریزم و سکولاریزاسیون ، نام برده می شود ، مرا همان “ عرفی گروی ” و “‌ عرفی شدن ” می باشد . 3

3ـ “ سکولار ”: 4

سکولار به کسی می گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد . 5 در زبان فارسی این واژه را به “ دنیوی ” ، “ مادی “ ، “ غیر دینی ” ، ‚ غیر مقدس ”‌، و “‌عرفی ” ترجمه کرده اند .



فصل دوم

“ تطورتاریخی شکل گیری مفهوم سکولاریزاسیون ”
در اندیشه مسیحی ـ غربی
عناوین :
1) از مسیح (ع) تا مسیحیت .
2) از دنیوی شدن مسیحیت تا عرفی شدن جامعه مسیحی؛
1-2- دنیوی شدن مسیحیت
الف) تحریر کتاب مقدس
ب) شکل گیری کلیسا
2-2- عرفی شدن جامعه مسیحی
الف ) جوهر مستعد مسیحیت
ب) سرگذشت تاریخی مسیحیت
3) منشأ نظریه حکومت سکولار ( عرفی )‌ در زمینه انجیلی ـ مسیحی
الف) قدرت دولت ، قدرت کلیسا
ب) برتری کلیسا بر حکومت
ج) دواعی برتری کلیسا بر حکومت
4) طرح نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی ـ مسیحی
نظریه سنت توماس آکویناس در طرح حکومت عرفی
5) تلاش برای گذر از اندیشه نظام الهی ـ بشری ، به اندیشه نظام بشری
6) گسست الهیات و فرهنگ ؛ دریچه ای به سوی رنسانس
پی نوشت ها


چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت .
رنسانس ، اصلاح مذهب ( جنبش پروتستانتیسم ) ، تفسیر نوین اندیشه دینی مسیحیت ، عصر روشنگری ، انقلابهای آمریکا و فرانسه ، پیدایش ناسیونالیسم و تبدیل امت مسیح به ملتهای مسیحی ،‌انقلاب صنعتی ، پیشرفت علوم طبیعی ، تکنولوژی ، رشد و تحول علوم پزشکی و علوم انسانی ، ظهور دموکراسی نوین ، ابزارهای جدید جنگ ، ارتباطات نوین ، برنامه بهداشت عمومی و آموزش همگانی ، نهضتهای جدید در فلسفه ـ هنر و مذهب ، مسأله حقوق بشر و. . . همگی اینها از عوامل بسیار مهم پدیدة سکولاریزم در جوامع غربی می باشند . و در پرتو چنین عوامل و تحولاتی است که ادعا می شود انسان نوین ، متولد شده و جهان جدید سکولار حاصل آمده است . 2
ایدئولوژی سکولاریزم ، با نظر به تمامی عوامل مذکور ، پدید آمده و در جهان غرب ریشه دوانیده است . اما آنچه که مهم است این است که علی رغم تمامی عوامل مذکوردر ایجاد فرهنگ سکولار ، ابتدا باید فهمید که بستر این عوامل مذکور چیست و در کجاست ؟ چنانکه از مباحث گذشته در باب فرایند سکولاریزاسیون آشکار است . این پدیده به لحاظ مفهومی ناظر به جوهر دین بوده و متأثر از بستر تاریخی ـ اجتماعی تحقق آن است و از طرفی نیز تعاریف و ادبیات موجود دربارة این مفهوم ، محدود بوده و از تجربه خاص غربی ـ مسیحی ، استنتاج شده است . لذا در شناخت دقیق این پدیده و دستیابی به یک تعریف دقیق و واقع نما از آن ، باید به این نکات توجه کافی مبذول داشت .
بسیاری از نظریه پردازان و جامعه شناسان دین نیز ، مفهوم سکولاریزاسیون را همبستة دین و بویژه دین مسیحیت دانسته اند واین امر به علت شدت بستگی میان تعریفی است که از دین دارند و با تعریفی که از سکولاریزاسیون می نمایند . ویلسون با مسلم دانستن همین نسبت است که می گوید :‌“ سکولاریزاسیون همان مسیحیت زدایی است .” 2
بنا به عقیدة برخی از این نظریه پردازان ، بسیاری از عوامل اجتماعی ـ اقتصادی ، در وقوع فرایند سکولاریزاسیون مؤثر بوده اند ؛ اما این عوامل بیشتر بر مسحیت تأثیر گذاشته اند تا بر دین بطور عام ، چرا که این عوامل ، گرایشهایی را تقویت می کنند که دردر ذات سنت مسیحی وجود داشته است .
حتی پیتر برگر نیز در این زمینه صراحتاّ معتقد است که “‌سنت مسیحی غرب ، تا چه اندازه توانسته است بذر سکولاریزم را در قلمرو خود بپراکند . ” 2 البته این بدان معنا نیست که مسیحیت ، گرایش ذاتی و خود بخودی ، به تحول در جهت سکولاریزم دارد . بلکه به این معناست که عواملی که باعث ایجاد پدیدة سکولاریزم شده اند ، گرایشهایی را تقویت و مطرح می کنند که در ذات سنت مسیحی وجود دارند . 3 حتی آن دسته از جامعه شناسان دین که عقلانیت جدید و به تبع آن صنعتی شدن و شهری شدن جوامع غری را علل بروز پدیده سکولاریزم می دانند ، نیز معتقر به جود گرایشات سکولاریستی در سنت مسیحی هستند . 4 چرا که خودمسیحیت اساساّ عقلانی شدن را در خود دارد . در مباحث آینده فصل کنونی ، سعی می کنیم که هر چند به اجمال به این مسائل اشاره کنیم .
1) “ از مسیح (ع) تا مسیحیت ”
تا کنون هیچ یک از منابع و مراجع ، مدعی بر این نیستند که عیسی ( ع) و مسیحیان نخست ، مدعی آوردن دین جدید بوده و یا نسخ شریعت موسی (ع) را اعلام داشته اند ، بلکه همگان بر این باورند که آنان دل نگران از بی روح شدن شرایع دینی ، مبلغین نجات از طریق ایمان به فیض الهی بوده اند . مسیحیان اولیه ، معتقد بودند که شریعتی بودن دین و انتظار نجات از طریق عمل به شرایع ، به معنای دریافت اجر و پاداش از خداوند در ازای عمل به دستوراتش است . این تلقی ، ایمان را به نوعی تجارت بدل می سازد که بابرداشت مسیحیان از خدای پدر مآب مغایرت دارد .
زندگی و تعالیم عیسی (ع) ، سراسر در کلمه محبت خلاصه می شد ، 2 یوضای 3 رسول در تأکید بر جوهر رسالت عیسی ، یعنی محبت و تقوا ، تنها همین عبارت مسیح راتکرار می کرد که : (( ای فرزندان من ، همدیگر را محبت نمایید . ))‌و نیز می گفت : اگر تنها همین یک جمله رعایت شود ، انسان را چیز دیگری لازم نیست .4 در میان اندیشمندان و مفسران دین مسیحیت ، مسائلی این چنین که بر عدم شریعتی بودن دین مسیح صحه می گذارند ، نظرات متعددی وجود دارد از جمله هگل در اینباره معتقد است :
“ از نظر مسیح ( ع‌) ، ارزش در آمادگی قلبی و درونی برای گرویدن به تقواست و نه در به جای آوردن ریاکارانة اعمالی ظاهری به نام شریعت ” .5 این رسالت عیسی را حتی نزدیکانش و حواریونش هم تا آخرین دقایق حیاتش ، درک نکردند واو را به خطا ، احیاء کنندة‌ دولت اسرائیل دانستند. 6
پیروان و همراهان مسیح ( ع) در زمان حیاتش که از چند صد نفریهودی امی افزون نگردیدند، هیچگاه به عنوان متولیان دین جدید شناخته نشدند و در حالیکه تا مدتها نیز به عنوان شاخه ای از یهودیان مؤمن به مسیح به شمار می آمدند ، هیچ اصرار و تلاشی برای اثبات هویت مستقل آئین خویش به خرج ندادند . 2
آنچه از حیات سراسر رنج مسیح (ع) بر جای ماند ، تعدادی حواری و اندک یهودیانی بود که با مشاهده یا استماع شرح معجزات او ، در سلک پیروان و مریدان او در می آمدند و پیام محبت و تقوای 3 او را منتشر می ساختند ؛‌آنان مدعی بودند که مسیح در آخرین ظهورش پس از رستاخیز 4 ، پیروانش را موظف نمود تا پیامش را به اقصای ربع ملسکون برسانند . 5 این ابلاغ سنگ بنای همان مسیحیتی گردید که گفته می شود ، به تدریج از طریق رسولان و خصوصاّ پولس رسول شکل داده شد .

مقاله بررسی فرهنگ سکولاریزم و سکولاریزاسیون در 70 صفحه ورد قابل ویرایش

فصل اول

“ واژه شناسی سکولاریزم و سکولاریزاسیون ”

1) ریشه لغوی سکولاریزم

2) معادل های واژة سکولار

3) معادله ی فارسی

1-3- سکولاریزم

2-3- سکولاریزاسیون

3-3- سکولار

4) تفاوت سکولاریزم و سکولاریزاسیون

5) تطور تاریخی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون .


1) “ریشه لغوی”

واژة سکولار “Secular” برگرفته از اصطلاح لاتینی

2)معادل های واژة سکولار ؛

در زبانهای اروپایی ،‌بنا به تحققهای تاریخی متفاوت سکولاریزم ، اصطلاحات مختلفی شکل گرفته است . معروفترین اصطلاحی که بویژه در کشورهای پروتستان رواج یافته ، واژة Secularism است که بر گرفته از واژة لاتینی Saeculum ( به معنای نسلی از انسانها )‌می باشد. اما در کشورهای کاتولیک عبارت Laicite 1 به کار می رود . این واژه ریشه یونانی “ Laos ” به معنای مردم و Laikos به معنای عامه مردم در برابر طبقه کاهنان و روحانیان ، اشتقاق یافته است .

دو اصطلاح “ سکولار ” و “ لائیک ” ، چه در زبان فارسی و چه در زبانهای اروپایی ، در بسیاری از موارد به صورت مترادف به کار برده می شوند . هر چندکه اصطلاح سکولار اعم از لائیک می باشد و برای آن معنایی وسیع تر از لائیک در نظر می گیرند .

برخی ،در مقایسه با واژة لاتینی “ Saecularis ” ، اصطلاح آلمانی “ Weltlich ” به معنای “ دنیوی ” یا “ این جهانی ” را معادلی برای اصطلاح Secular ، و همینطور اصطلاح “ Veweltichen ” به معنای “ دنیوی کردن ”‌یا “ این جهانی کردن ” را معادلی برای اصطلاح “ Secularization ” قرار دادند.2

در فرهنگ زبان و ادبیات عرب ، سکولاریزم به “ علمانیت ” ترجمه گشته است . البته باید خاطرنشان نمود که علی رغم قطعیتی که در زبان عربی در مورد علمانیت به عنوان معادل سکولاریزم ـ و نیز علمنه در برابر سکولاریزاسیون 3 وجود دارد ، اما در این میان دوابهام جدی در کار است که هنوز راه حل قطعی و مورد اتفاقی نیافته است : 1- برای نخستین بار چه کسی این اصطلاح را در فرهنگ و ادبیات عرب وارد ساخت ؟

2ـ و نیز منشأ اشتقاق این واژه چیست ؟

پاسخ به دو ابهام فوق ، مورد بررسی این مبحث نمی باشد زیرا زبان شناسان و علمای عرب پاسخهای متعدد و گوناگونی در این باره ارائه نمودند و به یک راه حل قطعی و مسلم دست نیافتند . این مطلب که آیا علمانیت از علم برگرفته شده و به نوعی معنای Scientism در آن ، تصمین شده است ، یا اینکه از عالم برگفته شده و با حذف الف به علمانیت تبدیل شده است ، میان زبان شناسان عرب به تواقی کلی دست نیافته است از اینرو در ادبیات عرب مبدأ و منشأ این واژه نیز مانند بسیاری از اصطلاحات دیگر همچنان نامعلوم می ماند .

بنا به عقیده برایان ویلسون 2 ، بر اساس وجوه کارکردی اصطلاح سکولاریزم و سکولاریزاسیون تعابیر دیگری نیز می توان از آنان داشت ، وی می گوید :“ تعابیر دیگر و کمابیش محدودتری که به برخی از تحولات سکولاریزم و فرایندسکولاریزاسیون اشاره دارند ، عبارتند از :

تقدس زدایی 3 ، غیر روحانی کردن 4 ، و مسیحیت زدایی5 .6

خصوصی شدن دین 7 ، به حاشیه رانده شدن دین ، تبدیل شدن دین به نوعی فعالیت و سرگرمی اوقات فراغت ، نیز از مفاهیمی هستند که گاه از سوی جامعه شناسان دین به عنوان معادلهایی برای اطصلاح ارائه شده اند . 8

3) “ معادل های فارسی ”

در مورد برابر نهادة فارسی سکولاریم ، قطعیتی وجود ندارد و همچنان نویسندگان و اندیشمندان ایرانی برای رساندن این مفهوم از تعابیر متعددی استفاده می کنند . به اختصار به چند نمونه از این تعابیر اشاره می کنیم .

1- “ سکولاریزم ” ؛

2- “ دنیا پرستی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی ،‌ غیر دین گرایی ، نادینی گری ، دنیویت ، نادینی ، دین زدایی ، این دنیایی و غیر مذهبی ، دنیاگرایی ، گیتیانه ( در برابر مینوی یا اخروی) ” .

برخی نیز ترجمة‌ “ این جهانی ” را برای اصطلاح سکولاریزم بکار می برند . 2 و همینطور در نظر برخی دیگر از نظریه پردازان “ علمی بودن ” یا “ علمی شدن ” ، دقیق ترین ترجمة سکولاریزم است .3

2-“ سکولاریزاسیون ” :

رایج ترین معادل فارسی واژة‌ سکولاریزاسیون “ جدا انگاری دین و دنیا ” 4 است . اما در تعابیر دیگر اصطلاح نیز بصورتهای مختلف ترجمه شده است از آن جمله؛ غیر دینی

شدن ، دنیوی ، نامقدس شدن ، از قید کشیشی یا رهبانیت رها شدن ، دنیا پرست شدن و مادی شدن 2 که وجه مشترک همه آنها قداست زدایی و دین زدایی است . اما با وجود تمام این تعابیر متعدد و گوناگون ،‌بنظر می رسد که اصطلاح “‌ عرفی شدن ” در برابر سکولاریزاسیون و “‌ عرفی گروی ” در برابر سکولاریزم در حال تمکن یافتن است . و در رساله فوق نیز ، هر جا که از سکولاریزم و سکولاریزاسیون ، نام برده می شود ، مرا همان “ عرفی گروی ” و “‌ عرفی شدن ” می باشد . 3

3ـ “ سکولار ”: 4

سکولار به کسی می گویند که علاقه و گرایشی به امور معنوی و مذهبی ندارد . 5 در زبان فارسی این واژه را به “ دنیوی ” ، “ مادی “ ، “ غیر دینی ” ، ‚ غیر مقدس ”‌، و “‌عرفی ” ترجمه کرده اند .



فصل دوم

“ تطورتاریخی شکل گیری مفهوم سکولاریزاسیون ”
در اندیشه مسیحی ـ غربی
عناوین :
1) از مسیح (ع) تا مسیحیت .
2) از دنیوی شدن مسیحیت تا عرفی شدن جامعه مسیحی؛
1-2- دنیوی شدن مسیحیت
الف) تحریر کتاب مقدس
ب) شکل گیری کلیسا
2-2- عرفی شدن جامعه مسیحی
الف ) جوهر مستعد مسیحیت
ب) سرگذشت تاریخی مسیحیت
3) منشأ نظریه حکومت سکولار ( عرفی )‌ در زمینه انجیلی ـ مسیحی
الف) قدرت دولت ، قدرت کلیسا
ب) برتری کلیسا بر حکومت
ج) دواعی برتری کلیسا بر حکومت
4) طرح نظریه حکومت سکولار در زمینه انجیلی ـ مسیحی
نظریه سنت توماس آکویناس در طرح حکومت عرفی
5) تلاش برای گذر از اندیشه نظام الهی ـ بشری ، به اندیشه نظام بشری
6) گسست الهیات و فرهنگ ؛ دریچه ای به سوی رنسانس
پی نوشت ها


چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت .
رنسانس ، اصلاح مذهب ( جنبش پروتستانتیسم ) ، تفسیر نوین اندیشه دینی مسیحیت ، عصر روشنگری ، انقلابهای آمریکا و فرانسه ، پیدایش ناسیونالیسم و تبدیل امت مسیح به ملتهای مسیحی ،‌انقلاب صنعتی ، پیشرفت علوم طبیعی ، تکنولوژی ، رشد و تحول علوم پزشکی و علوم انسانی ، ظهور دموکراسی نوین ، ابزارهای جدید جنگ ، ارتباطات نوین ، برنامه بهداشت عمومی و آموزش همگانی ، نهضتهای جدید در فلسفه ـ هنر و مذهب ، مسأله حقوق بشر و. . . همگی اینها از عوامل بسیار مهم پدیدة سکولاریزم در جوامع غربی می باشند . و در پرتو چنین عوامل و تحولاتی است که ادعا می شود انسان نوین ، متولد شده و جهان جدید سکولار حاصل آمده است . 2
ایدئولوژی سکولاریزم ، با نظر به تمامی عوامل مذکور ، پدید آمده و در جهان غرب ریشه دوانیده است . اما آنچه که مهم است این است که علی رغم تمامی عوامل مذکوردر ایجاد فرهنگ سکولار ، ابتدا باید فهمید که بستر این عوامل مذکور چیست و در کجاست ؟ چنانکه از مباحث گذشته در باب فرایند سکولاریزاسیون آشکار است . این پدیده به لحاظ مفهومی ناظر به جوهر دین بوده و متأثر از بستر تاریخی ـ اجتماعی تحقق آن است و از طرفی نیز تعاریف و ادبیات موجود دربارة این مفهوم ، محدود بوده و از تجربه خاص غربی ـ مسیحی ، استنتاج شده است . لذا در شناخت دقیق این پدیده و دستیابی به یک تعریف دقیق و واقع نما از آن ، باید به این نکات توجه کافی مبذول داشت .
بسیاری از نظریه پردازان و جامعه شناسان دین نیز ، مفهوم سکولاریزاسیون را همبستة دین و بویژه دین مسیحیت دانسته اند واین امر به علت شدت بستگی میان تعریفی است که از دین دارند و با تعریفی که از سکولاریزاسیون می نمایند . ویلسون با مسلم دانستن همین نسبت است که می گوید :‌“ سکولاریزاسیون همان مسیحیت زدایی است .” 2
بنا به عقیدة برخی از این نظریه پردازان ، بسیاری از عوامل اجتماعی ـ اقتصادی ، در وقوع فرایند سکولاریزاسیون مؤثر بوده اند ؛ اما این عوامل بیشتر بر مسحیت تأثیر گذاشته اند تا بر دین بطور عام ، چرا که این عوامل ، گرایشهایی را تقویت می کنند که دردر ذات سنت مسیحی وجود داشته است .
حتی پیتر برگر نیز در این زمینه صراحتاّ معتقد است که “‌سنت مسیحی غرب ، تا چه اندازه توانسته است بذر سکولاریزم را در قلمرو خود بپراکند . ” 2 البته این بدان معنا نیست که مسیحیت ، گرایش ذاتی و خود بخودی ، به تحول در جهت سکولاریزم دارد . بلکه به این معناست که عواملی که باعث ایجاد پدیدة سکولاریزم شده اند ، گرایشهایی را تقویت و مطرح می کنند که در ذات سنت مسیحی وجود دارند . 3 حتی آن دسته از جامعه شناسان دین که عقلانیت جدید و به تبع آن صنعتی شدن و شهری شدن جوامع غری را علل بروز پدیده سکولاریزم می دانند ، نیز معتقر به جود گرایشات سکولاریستی در سنت مسیحی هستند . 4 چرا که خودمسیحیت اساساّ عقلانی شدن را در خود دارد . در مباحث آینده فصل کنونی ، سعی می کنیم که هر چند به اجمال به این مسائل اشاره کنیم .
1) “ از مسیح (ع) تا مسیحیت ”
تا کنون هیچ یک از منابع و مراجع ، مدعی بر این نیستند که عیسی ( ع) و مسیحیان نخست ، مدعی آوردن دین جدید بوده و یا نسخ شریعت موسی (ع) را اعلام داشته اند ، بلکه همگان بر این باورند که آنان دل نگران از بی روح شدن شرایع دینی ، مبلغین نجات از طریق ایمان به فیض الهی بوده اند . مسیحیان اولیه ، معتقد بودند که شریعتی بودن دین و انتظار نجات از طریق عمل به شرایع ، به معنای دریافت اجر و پاداش از خداوند در ازای عمل به دستوراتش است . این تلقی ، ایمان را به نوعی تجارت بدل می سازد که بابرداشت مسیحیان از خدای پدر مآب مغایرت دارد .
زندگی و تعالیم عیسی (ع) ، سراسر در کلمه محبت خلاصه می شد ، 2 یوضای 3 رسول در تأکید بر جوهر رسالت عیسی ، یعنی محبت و تقوا ، تنها همین عبارت مسیح راتکرار می کرد که : (( ای فرزندان من ، همدیگر را محبت نمایید . ))‌و نیز می گفت : اگر تنها همین یک جمله رعایت شود ، انسان را چیز دیگری لازم نیست .4 در میان اندیشمندان و مفسران دین مسیحیت ، مسائلی این چنین که بر عدم شریعتی بودن دین مسیح صحه می گذارند ، نظرات متعددی وجود دارد از جمله هگل در اینباره معتقد است :
“ از نظر مسیح ( ع‌) ، ارزش در آمادگی قلبی و درونی برای گرویدن به تقواست و نه در به جای آوردن ریاکارانة اعمالی ظاهری به نام شریعت ” .5 این رسالت عیسی را حتی نزدیکانش و حواریونش هم تا آخرین دقایق حیاتش ، درک نکردند واو را به خطا ، احیاء کنندة‌ دولت اسرائیل دانستند. 6
پیروان و همراهان مسیح ( ع) در زمان حیاتش که از چند صد نفریهودی امی افزون نگردیدند، هیچگاه به عنوان متولیان دین جدید شناخته نشدند و در حالیکه تا مدتها نیز به عنوان شاخه ای از یهودیان مؤمن به مسیح به شمار می آمدند ، هیچ اصرار و تلاشی برای اثبات هویت مستقل آئین خویش به خرج ندادند . 2
آنچه از حیات سراسر رنج مسیح (ع) بر جای ماند ، تعدادی حواری و اندک یهودیانی بود که با مشاهده یا استماع شرح معجزات او ، در سلک پیروان و مریدان او در می آمدند و پیام محبت و تقوای 3 او را منتشر می ساختند ؛‌آنان مدعی بودند که مسیح در آخرین ظهورش پس از رستاخیز 4 ، پیروانش را موظف نمود تا پیامش را به اقصای ربع ملسکون برسانند . 5 این ابلاغ سنگ بنای همان مسیحیتی گردید که گفته می شود ، به تدریج از طریق رسولان و خصوصاّ پولس رسول شکل داده شد .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.