لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1
بسم الله الرحمن الرحیم
از شهامت تا شهادت
مقام و منزلت امام حسین (ع)
2
یادداشت « ماهیت قیام حسینی »
بحث در اینجاست که حادثه عاشورا چه حادثه ای است واز چه مقوله است؟ آیا از نظر اجتماعی یک انفجار بدون هدف بود مانند بسیاری از انفجارها که در اثر فشار ظلم وتشدید سختگیریها رخ می دهد واحیاناً به وضع موجودکمک میکند، ویا یک تصمیم آگاهانه وهوشیارانه نسبت به اوضاع واحوال موود ونسبت به آثار ونتایج این حرکت بود؟ ودر صورت دوم آیا یک قیام ونهضت وانقلاب مقدس بود یا یک دفاع شرافتمندانه مقدس؟ یعنی آیا هجوم بود یا دفاع؟ آیا کاری بودکه از طرف اماشروع شد وحکومت وقت می خواست آن را سرکوب کند ، ویا اواز طرف حکومت وقت مورد تجاوز قرار گرفت و او به جای سکوت ووتسلیم، شرافتمندانه از خود دفاع کرد؟ به عبارت دیگر آیا چیزی از سنخ تقوا در جامعه بود ومظهر یک تقوای بزرگ در حد دادن جان بود، یا مظهر یک احسان وعصیان وقیام مقدس؟ آیا از نوع حفظ واثبات خود بود یا از نوع نفی وانکار جبهة مخالف؟
بنا بر فرض اول ناچار اهعدافی داشت اجتماعی واصولی؛ وبنابر فرض دوم هدفش جز حفظ شرف و حیثیت انسانی خود نبود؛ وبنابراینکه از نوع انقلاب وقیام ابتدایی بود آیا مبنای این انقلاب صرفاً دعوت مردم کوفه بود که اگر مردمکوفه دعوت نمیکردند قیام نمیکرد ( وقهراً پس از اطلاع از عقب نشینی مردم کوفه در صدد کنار آمدن وسکوت بود ) یا مبنای دیگر جز دعوت مردم کوفه داشت وفرضاً مردم کوفه دعوتنمی کردند او در صدد اعتراض ومخالفت بود هرچندبه قیمت جانش تمام شود؟
3
در جریان حادثة کربل عوامل گوناگونی دخالت داشته است یعنی انگیزه های متعددی برای امام در کار بوده است که همین جهت از طرفی توضیح وتشریح ماهیت این قیام را دشوار می سازد زیرا آنچه از امام ظاهر شده گاهی مربوط به یک عامل خاص بوده وگاهی به عامل دیگر، و سبب شده که اظهار نظر کنندگان، گیج و گنگ بشوند و ضد و نقیض اظهار نظر کنند؛ واز طرف دیگر به این قیام جنبه های مختلف می دهد و در حقیقت از هر جنبه ای ماهیت خاصی د ارد. ( در امور اجتماعی ومرکب ، مانعی نیست که یک چیز درای چند ماهیت باشد همچنانکه مخصوصاً در درسهای « فلسفه تاریخ » ثابت کرده ایم. )
عواملی که در کار بوده و ممکن است در این امر دخالت داشته باشد ویا دخالت داشته است:
الف. اینکه امام یگانه شخصیت لایق و منصوص و وارث خلافت و دارای مقام معنوی امامت بود. در این جهت فرقی میان امام و پدرش و برادرش نبود، همچنانکه فرقی میان حکومت یزید و معاویه و خلفای سه گانه نبود.
این جهت به تنهایی وظیفه ای ایجاب نمیکند. اگر مردم اصلحیت را تشخیص دادند و بیعت کردند و در حقیقت با بیعت صلاحیت خود را و آمادگی خود را برای قبول زمامداری این امام اعلام کردند او هم قبول میکند. اما مادامی که مردم آمادگی ندارنداز طرفی ، واز طرف دیگر اوضاع واحوال بر طبق مصالح مسلمین می گردد، به حکم این دوعامل، وظیفة امام مخالفت نیست بلکه همکاری و همگامی است همچنانکه امیر (ع) چنین کرد، در مشورتهای سیاسی و قضائی شرکت می کرد و به نماز جماعت حاضر می شد.
5
در قضیة کربلا این عامل به تنهایی دخالن نداشته است. این عامل را به ضمیمه عامل سوم که دعوت اهل کوفه است باید در نظر بگیریم چون عامل دعوت مردم ، برای به دست گرفتن حکومت بود نه چیز دیگر. پس این عامل ، عامل جداگانه نیست وباید در ضمن آن عامل ذکر شود.
ب. از امام بیعت می خواستند و در این کار رختصی نبود.
ج. مردم کوفه پس از امتناع اما از بیعت اورا دعوت مردند وآمادگی خود را برای کمک او و به دست گرفتن خلافت وزعامت اعلام کردند، نامه های پی در پی آمد، قاصد امام هم امادگی مردم را تایید کرد.
د. اصلی است در اسلام به نام « امر به معروف ونهی از منکر »، مخصوصاً در موردی کهکار از حدود مسائل جزئی تجاوز کند، تحلیل حرام وتحریم حلال بشود. بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود، ظلم زیاد شود. اما م مکرر به این اصل استناد کرده است.
اما عامل بیعت
امامحاضر بود که کشته شود وبه هیچ وجه حاضر به بیعت نبود . وظیفه امام از این نظر فقط امتناع بود. این وظیفه ر با خروج از کشور، با متحصن شدن به شعاب جبال ( آنچنانکه ابن عباس پیشنهاد کرد ) ، با مخفی شدن هم می توانست انجام دهد. به عبارت دیگر روش ومتد امام از این نظر جز زیر بار نرفتن به هر شکل ولو به خروج از مرز تا حد کشته شدن نیست. روش امام در مقابل عامل بیعت خواستن، محدود به مرز وتاسر حدکشته شدن نیست. روش امام در مقابل عامل بیعت خواستن، محدود به حدامکانات برای به دست گرفتن حکومت نیست و محدود به حد کشته نشدن هم نیست، ولی هیچ وظیفه ای مثبت از قبیل توسعه انقلاب وگسترش دعوت و غیره را نیست، ولی هیچ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
از زبان مادری تا زبان بینالمللی
مقدمه
شاید این واقعیت در نگاه اول عجیب و اغراقآمیز بهنظر برسد که بسیاری از انسانهای جهان برای رفع احتیاجات روزمرهی خود مجبورند تا چهار یا پنج زبان را بیاموزند:
زبان مادری یا محلی و قومی، که زبانی است که انسان از بدو تولد و اغلب از طریق پدر و مادر خود آنرا فرا میگیرد.
v زبان ملی، که فراگیری آن حداکثر از زمان مدرسه رفتن آغاز میگردد و بدون یادگرفتن آن زندگی در کشور مربوطه بسیار سخت و دشوار – اگر نه ناممکن - است.
v زبان مذهبی، که شخص بهخاطر درک هرچه دقیقتر دین و مذهب خود و انجام فرایض آن، باید آن را فرا بگیرد.
v زبان منطقهای، که فراگیری آن برای افراد غیربومی ساکن در محلی که زبان مادری آن با زبان مادری شخص و/یا زبان ملی کشور مربوطه متفاوت است راهگشا خواهد بود.
2
زبان بینالمللی، که باید وسیلهای باشد برای ارتباط برقرار ساختن با تمامی کشورهای دیگر جهان.
از بین این پنج مجموعهی زبانی متفاوت، زبانهای مادری و بینالمللی مورد کم توجهی واقع شدهاند.
زبان مادری
اهمیت زبان مادری – یعنی نخستین زبانی که شخص توسط آن با جهان اطراف خود آشنا میشود - بر هیچکسی پوشیده نیست و ارزشگزاری نسبت به آن بهگونهی روزافزونی در حال رشد است. بهعنوان مثال، تخصیص یک روز بهعنوان روز جهانی زبان مادری توسط یونسکو و سازمان ملل متحد، خود گواهی قوی بر این واقعیت است. خوشبختانه تاثیر این گام بینالمللی مثبت در جهت بسط و توسعهی زبانهای مادری دنیا، در کشور ما نیز مشهود بوده است و جنبش پیشبرد زبان مادری در جامعهی چند زبانی ما جریان پیدا کرده است. بهعنوان مثال، سال گذشته در تاریخ سوم اسفند ماه (21 فوریه) یعنی روزی که از سوی یونسکو روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است، برای اولین بار در ایران و در شهر تبریز مراسمی به
3
این مناسبت برگزار شد که در خور توجه است.
البته اهمیت دادن و توسعه بخشیدن به زبان مادری در عمل، مهیا ساختن هرچه بیشتر امکانات گوناگون برای آموزش کلاسیک و کاربرد بیشتر آن به صورت کتبی و شفاهی در برخوردهای اجتماعی و رسانههای عمومی است. بستر قانونی این مهم نیز در قوانین اساسی اکثر کشورهای جهان گنجانده شده است، و از جمله طبق اصل پانزدهم قانون اساسی کشور ما:
” زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.“
بنابر این وظیفهی تمامی افراد جامعه و دولت در بارهی ارتقا بخشیدن هر چه بیشتر به زبانهای مادری – یا چنانکه در اصل فوق آمده، ”زبانهای محلی و قومی“ این است که راه را برای ارتقای آموزش و کاربرد آن باز کنند.
هیچ کس مخالف یادگیری آزاد و اختیاری زبانهای ملل دیگر، همچون فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی یا انگلیسی نیست، اما آنچه که نباید
4
فراموش کرد، اصلِ یادگیری زبان مادری و تقدم آن بر آموزشِ هر زبان ملی بیگانه است.
نکتهی بسیار با اهمیتی را که میتوان اضافه نمود، این است که در کشور ما پس از گذشت بیش از 25 سال از تصویبِ قانونِ اساسی متاسفانه این اصل قانون اساسی که مربوط به زبانهای مادری است، به بوتهی فراموشی سپرده شده و هرگز بهاجرا در نیامده است. در حالیکه همه میدانیم آموزش زبان مادری حق اساسی هر انسانی است. همانگونه که تنوع زیستی در موردِ محیط زیست باعث جذابیت و مانا شدن بیشتر آن میگردد، در مورد زبانهای مادری یا محلی و قومی نیز، تنوع زبانی سبب مطلوبیتِ بیشتر فضا و قوام هرچه بیشتر اقوام مختلف موجود در هر کشوری میگردد. از این نظر نیز، کشور ما غنی است: ایران کشوری است چندزبانه که در آن علاوه بر وجود تعداد فراوانی از زبان های گوناگون، حداقل 5 زبان موجود در آن دارای گویشورانی در حد چندین میلیون است. بهعنوان مثال، زبانهای فارسی، ترکی، کردی، عربی و بلوچی هر کدام در گوشهای از این سرزمین پهناور قلمروی ویژهی خود را دارند. یادگیری زبان ملی – که در بند بعدی به آن میپردازیم - وظیفهی هر کسی است، و فراگیری زبان مادری حق ایشان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
از سقیفه تا قتل عثمان
سرشت حقجوی انسان
حس حقخواهی انسان، مهمترین تضمین کننده بقای انسانیت است. پافشاری شگفتانگیز گروههای انسانی و بسیاری از دانشمندان جهان بر مسایلی چون جانشینی پیامبر اکرم(ص) نشان دهنده آن است که:
انسان در پی اثبات و توجیه باورهای خویش است و همه نیروهای حیاتی را بسیج میکند تا گذشت قرنها گرد فراموشی بر موضوع مورد اعتقادش نپاشد.
حق بدان علت که حق است، هرچند جنبه اعتقادی نیز نداشته باشد، مورد دفاع جدی نوع انسان است، تا آنجا که بسیاری از متفکران ملل غیرمسلمان در موضوع خلافت و «بیان حق» و شخصیت مردان صحنه خلافت، با اندیشه، منطق و استدلال وارد میدان مطالعه، تحقیق و اظهارنظر شدهاند، چنانکه همه انسانهای آگاه هنوز از حکم نادرست علیه سقراط، گالیله و ... تاسف میخورند.
در مسایل تاریخی، آنچه از اصل پژوهش اهمیت دارد، جلوگیری از حاکمیت احساسات در نتیجهگیری از تحقیق و استفاده ناروا از پژوهش است. بیتردید تکیه بر منابع اصلی و مورد قبول در مسایل اخلاقی مورد پژوهش و بهرهگیری از روش علمی و بررسی جوانب مساله در تحلیلها و استنتاجها، بسیاری از حساسیتها را کاهش میدهد و راه استفاده ناروای دوستان نادان و دشمنان حیلهگر را مسدود میسازد.
3
در بررسی واقعبینانه، رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص)، به طور طبیعی بازگشت به گذشته و طرح چند پرسش مناسب است:
ضرورت و انگیزه نیاز به جانشین چیست؟
انتظار خردپسند از پیامبر(ص) در این زمینه چه بوده است؟
معنای پیشوایی امت در جانشینی و وظایف ولی امر مسلمانان بعد از پیامبر(ص) چیست؟
هرچند علم کلام عهدهدار پاسخ به چنین پرسشهایی است، اشارهای کوتاه بدین پاسخها ضروری است. زیرا: این مباحث در تبیین ورود صحیح به مطالب اصلی این فصل نقشی تعیین کننده دارد.
برخی از دلایل نیاز به جانشینی پیامبر(ص) عبارت است از:
دلایل و فلسفه بعثت پیامبران(ص)، مانند قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی؛
نیاز جامعه به زمامدار؛
لزوم ارتباط بین عالم ربوبی و عالم انسانی؛
تفسیر و بیان اصول کلی دین و آیات قرآنی؛
تاکیدهای قرآن بر نقش جانشین پیامبر(ص) در تکمیل دین و اتمام نعمت.
سیره مستمر پیامبر(ص) چنان بود که در سفرهای کوتاه مدت یا چند روزه، برای خود جانشین تعیین میکرد. پس چگونه ممکن است در سفر طولانی و بدون بازگشت (مرگ) امت را بدون راهنما و رهبر رها سازد؟ آیا معقول است شخصیتی که عقل کل به شمار میآید، دین را نسخه شفابخش بشر در همه زمانها میدارند، از خود آنان مهربانتر بوده، برای سعادت و هدایتشان سخت
3
ترین آزارها را به جان خریده است، در به ساحل نجات رساندن امت و ثمربخش کردن دین تدبیری نیاندیشیده باشد؟! آیا ساحت مقدس شخصیت والا و ممتاز نبی اکرم(ص) چنین کوتاهی را بر میتابد؟!
با عنایت باینکه سیره دیگران پیامبران(ص) نیز بر انتصاب جانشین شایسته دللت دارد، آیا نادیده گرفتن این امر از سوی پیامبر خاتم(ص) کوتاهی در انجام رسالت شمرده نمیشود؟! راستی پیام نص قرآن که با تاکید «بلغ» و تهدید «ان لم تفعل» و تضمین و تامین «والله یعصمک» ثمره 23 سال تلاش و تبلیغ را در گرو آن قرار میدهد، چیست؟
هر پژوهشگر منصف و مسلمان حقطلب جا دارد از خود بپرسد: ماموریتی که اگر پیامبر(ص) انجام نمیداد، همه دستاوردهای رسالتش نابود میشد، چه بود؟
بیتردید اموری چون ابلاغ توحید، معاده، روزه، قوانین اقتصادی، اتحاد سیاسی و مرزبندی اعتقادی با کفار نمیتواند پاسخ این پرسش به شمار رود، زیرا همه این موارد بیشتر در آیات متعدد بیان شده بود. از سوی دیگر، حتی اعلان محبت به یکی از یاران فداکار و با اخلاص پیامبر(ص) نیز نمیتواند پاسخ این پرسش باشد. چون این مساله به مقدمه اعتراف گرفتن از مردم به عنوان «اولی به تصرف» نیازمند نیست.
در موقعیتی که:
منافقان اندیشه کودتا در سر دارند؛
گروهی با ادعای دروغین نبوت در اطراف مدینه طبل نافرمانی و ارتداد میکوبند؛
5
پیامبر(ص) مسافر سرای دیگر است.
جز تعیین جانشین، کدام مساله انتظار میرود؟ جز ابلاغ رسمی و عمومی امامت و رهبری، چه چیز میتواند همسنگ رسالت و نبوت قرار گیرد؟ در حالی که عایشه، ابوبکر و عمر و عبداله (فرزند عمر) به لزوم تعیین جانشین و سرپرست برای جانشینان بعد از پیامبر تاکید داشتهاند، آیا میتوان گفت که پیامبر(ص) ـ با توجه به شناختی که از اصحاب داشته و اهمیتی که برای دین و لزوم استواری و ماندگاری آن به دور از تحریفات و انحرافات قائل بوده است ـ به ضرورت تعیین جانشین پی نبرده باشد؟ چنانکه خواهد آمد، ابوبکر طی وصیتی برای بعد از خود جانشینی را تعیین و معرفی کرد؛ عمر نیز با اذعان به ضرورت انتخاب جانشین، جانشینی یکی از شش نفر از اعضای انتخابیاش را پذیرفت.
عبداله بن عمر به پدرش گفت: مردم میگویند تو نمیخواهی کسی را جانشین خود سازی؟! اگر تو ساربان یا چوپانی میداشتی، او نزد تو میآمد و شتران یا گوسفندانت را همین گونه رها میکردی، بیتردید میگفتی چوپان مقصر است. اگر کسی را برای سرپرستی بندگان خدا بجای خویش تعیین نکنی، چون نزد خدا روی، چه پاسخ میدهی؟!
این ابیالحدید معتزلی، هنگامی نقل گفتگوی خود با نقیب علوی درباره مساله خلافت و رویداد سقیفه میگوید: به نقیب گفتم دلم راضی نمیشود بگویم اصحاب پیامبر(ص) گناه کردند و برخلاف گفته او گام برداشته، نص «غدیر» را زیر پا نهادند. نقیب در جواب گفت: دل من راضی نمی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
ارگونومی و کاربرد آن در طراحی خودرو
اگر به محصولات و کالاهایی که در محیط زندگیتان وجود دارد خوب بنگرید، متوجه خواهید شد که بیشتر این محصولات در واقع برای کمک به انسان و راحت تر و سریع تر انجام دادن وظایف روزانه شان پدید آمده اند.
اگر به محصولات و کالاهایی که در محیط زندگیتان وجود دارد خوب بنگرید، متوجه خواهید شد که بیشتر این محصولات در واقع برای کمک به انسان و راحت تر و سریع تر انجام دادن وظایف روزانه شان پدید آمده اند. از آن جایی که در بیشتر این موارد، این انسان است که از این وسایل و ابزارها استفاده می کند بنابراین طراحان و مهندسین باید برای اطمینان یافتن از راحتی، ایمنی، کارایی و سلامت استفاده از این کالاها حتما تواناییها و محدودیت های فیزیکی و بدنی انسان را در طراحی و ساخت وسایل در نظر بگیرند. طبعا اتومبیل نیز به عنوان یک وسیله نقلیه از این قاعده مستثنی نیست. اگر به اتومبیل از دیدگاه یک ایستگاه کاری که در آن راننده باید برای هدایت و کنترل خودرو، کارها و عملیات مختلفی را همچون خواندن عقربه ها و علائم و درجات هشدار دهنده، فشردن پدال گاز و ترمز و کلاچ، عوض کردن و انتخاب دنده مناسب، پیچاندن فرمان و ... انجام دهد، نگاه کنیم آنگاه به خوبی درک خواهیم کرد که برای ایمنی و راحتی راننده و تامین جانی سرنشینان خودرو و سایر افراد دیگری که به نحوی با اتومبیل در ارتباط هستند – همچون عابران پیاده، دوچرخه سواران، موتور سیکلت رانان و ... – چه بسیار نکات ظریف و دقیق و حساس ارگونومیکی باید در خودرو رعایت شوند. طراحی از دیدگاه آنتروپومتری شامل انطباق و هماهنگی و ابعاد و اندازه های بدن با ابعاد و اندازه های محل کار یا ابزار وسیله مورد استفاده است. آنتروپومتری در واقع بخشی از دانش ارگونومی و
2
شاخهای از فیزیکال آنتروپومتری است که موضوع آن سنجش و اندازهگیری ابعاد و اندازههای ظاهری قسمت های مختلف بدن انسان است. چون دانستن ابعاد و اندازه های اعضای مختلف بدن برای طراحی ارگونومیکی بسیاری از وسایل زندگی ضروری است دانش آنتروپومتری نیز با اندازه گیری و ارائه اندازه های مختلف بدن ( مانند طول دست و پا، عرض شانه و کتفها و ... ) و تعیین میدان حرکتی یا محدوده حرکت آنها به طراح کمک می کند تا به میزان زیادی بر ایمنی، سلامت و کارایی بازده طرح خود بیافزاید و از هر جهت یک طرح مناسب ارائه دهد. موضوع اصلی علم ارگونومی یا مهندسی فاکتور های انسانی به بررسی روابط انسان با محیط کارش با هدف بهینه سازی شرایط زندگی و کاری او بر می گردد. یعنی ویژگی ها و توانایی های ارگانیزم انسانی به منظور تطبیق کار با انسان و بر عکس مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد.
ارگونومی دو هدف مهم دارد:
- هدف اول افزایش کارایی و بازده انجام کار و فعالیت های دیگر است. افزایش سهولت کاربرد، کاهش خطا و افزایش بهره وری در این مقوله می گنجند.
- هدف دوم تقویت بعضی از ارزش های انسانی مطلوب از جمله افزایش ایمنی، کاهش خستگی و تنش، افزایش راحتی، افزایش مقبولیت نزد کاربر، افزایش میزان رضایت شغلی و بهبود کیفیت زندگی است.
این دو عامل به ما نشان می دهند که در هر کاربرد خاص معمولا فقط دسته ای از اهداف بیشترین اهمیت را دارند و این اهداف عموما به هم وابسته است.
●کاربردهای ارگونومی
با توضیحاتی که داده شد دریافتیم عملکرد یک
3
وسیله تنها نمی تواند ملاک قرار گیرد بلکه کالاها و محصولات ساخته شده باید برای استفاده انسان مطابق با نیازها، خواسته ها، راحتی و قابلیتهای او سازگار و هماهنگ گردند در این میان وظیفه متخصصان ارگونومی یا مهندسین فاکتورهای انسانی شامل مهیا کردن راحت ترین شرایط از نظر میزان سر و صدا، کاهش بار مغزی و فشار جسمی، میزان روشنایی، آب و هوا، اصلاح وضعیت کاری و کاهش نیرویی که صرف انجام دادن کارها می شود، ساده کردن اعمال حسی- روانی در خواندن و درک وسایل نشان دهنده به منظور درک انتقال سریع، بدون خطا و اشتباه و دقیق پیام ها و اخطارهای مورد نظر، راحت تر ساختن جابجایی و حرکت اهرم ها و دسته ها، در دسترس قرار دادن کلیدها و دکمه ها و سایر قسمت ها به ترتیب اهمیت و الویت منطقی، اجتناب از کوشش برای فراخوانی اطلاعات غیر لازم و مانند اینها می گردد؛ بنابراین برای اینکه یک تولید کننده بتواند جوابگوی تمام نیازهای افراد مختلف جامعه باشد، باید بداند که چند درصد از این افراد دارای چه خصوصیات و ویژگی های جسمانی هستند و برای این منظور باید از جمعیت مشتریان بالقوه محصول مورد نظر آمارگیری کرده و داده های بدست آمده را توسط کارشناسان تجزیه و تحلیل کند. این آمارگیری نیز باید از گروه های مختلف اجتماع انجام شود زیرا مثلا در یک جامعه، گروهی چاق، عده ای لاغر، بعضی بلندقد، دسته ای کوتاه قد و بالاخره برخی نیز در تمام این افراد متفاوت هستند و به همین دلیل گاهی ارائه یک محصول در بازار برای عده ای بالاتر از حد استاندارد و برای عده ای دیگر پایینتر از حد استاندارد قرار می گیرد. مثلا طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۵ انجام شد، مشخص شد که یک طرح مطلوب و کاملا مناسب کلاه ایمنی که در اروپا با استقبال فراوانی مواجه شده بود، فقط برای حدود
5
۴۰ درصد از مردم سریلانکا قابل استفاده بوده است. همچنین وقتی استانداردهای آنتروپومتری آمریکا تعیین شد، این اندازه فقط برای ۹۰ درصد آلمانیها، ۸۰ درصد فرانسویها، ۶۵ درصد هندیها، ۴۵ درصد ژاپنیها و ۱۰ درصد از ویتنامیها مناسب بوده است.
به طور کلی اندازه گیری ابعاد بدن در دو وضعیت صورت می گیرد :
۱ – وضعیت ساکن ( ثابت (
۲ – وضعیت متحرک
در وضعیت ثابت اندازه گیری بدن در حالتی صورت میگیرد که بدن هیچ گونه حرکتی نداشته باشد و این اندازه گیری را اصطلاحا آنتروپومتری استاتیک می گویند. در وضعیت متحرک اندازه گیری ابعاد بدن در حالتی که بدن در حالت حرکت می باشد، صورت خواهد گرفت. این اندازه گیری آنتروپومتری دینامیک گفته می شود. به طور کلی آنتروپومتری شامل اندازه گیری اندازه های مختلفی از طول بدن، وزن و حجم اندام ها، فضای حرکتی و زوایای حرکتی هر یک از این اندازه ها بوده و در نهایت تهیه آمار و اطلاعات منتج از آن در تعیین شکل و اندازه ابزار و وسایلی است که در محیط کار مورد استفاده این افراد قرار می گیرد.
به طور کلی آنتروپومتری در دو زمینه کاربرد دارد :
۱ – برای تطبیق و تناسب ماشین با انسان در جهت راحتی و افزایش راندمان کاربر
۲ – جهت استانداردسازی وسایل و تجهیزات مورد استفاده برای یک فرد یا کل جامعه
در این زمینه علاوه بر ابعاد بدن، نوع وسایل مورد استفاده، جنس، میزان تحمل نیرو و فشار و سایر فاکتورهای مربوط به انسان از قبیل سن، جنس، نژاد، ساختار بدنی ( ورزش، کار، چاق، لاغر )، نوع شغل، رژیم غذایی، وضعیت سلامتی، وضعیت بدن یا پوسچر ( Posture )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
کنستانتن
سلطنت مسیحی و شرقی
سلطنت کنستانس، که در طی آن امپراتوری بت پرست یک امپراتوری مسیحی گردید و (رم) بنفع قسطنطنیه اولویت خود را از دست داد، آغاز تاریخ بیزانس را مسلما تعیین می کند. ولیکن باید یادآور شد که میان تاریخ رم و تاریخ بیزانس یک بریدگی واضح وجود ندارد، زیرا تاریخ بیزانس، در مدت قریب به سه قرن ، تا موقعیکه (ژوستی نین) موفق شد وحدت امپراتوری را درباره تامین کند، چنان به نظر می رسد که دنباله تاریخ رم بوده است. در طی این سه قرن بود که میراث رم و یونان که در نتیجه تهاجم ملل وحشی مورد تهدید قرار گرفته بود کم کم به بیزانس انتقال یافت و امپراطوری، در نتیجه نفوذهای عمیق، صفات اساسی مربوط به امپراطوری بیزانس را تحصیل کرد.
بحران قرن سوم – این واقعه، مانند تمام وقایع بزرگ منشاء و مبداء بسیار دوری دارد. میتوان بدون اغراق ادعا کرد که تخم سلطنت کنستانس در امارت (اوگوست) پاشیده شده بود. فقط قرن سوم را در نظر بگیریم. پس از درخشندگی سلسله(آنتوان)، بعد از این قرن شایان توجه(صلح رومی) یعنی قرن دوم، امپراتوری دچار بحران مدهشی شد که چیزینمانده بود آنرا نابود سازد. بحران داخلی: امپراطور را هوس یا طمع سربازان بر تخت می نشاند یا از تخت میاندازد، برخی از آنان فقط چند روزی حکومت میکنند، تقریبا همه کشته می شوند. ضعف بزرگ حکومتی را که (اوگوست) تاسیس کرده بود هرگز تا این اندازه نفهمیده بودند. قاعده و قانون وراثت در امپراطوری وجود نداشت. بحران خارجی: در سرتاسر مرزهای طولانی کشور، ملل وحشی سرحدی را که هاردی
3
1- Hadricn
برپا کرده بود مورد حمله قرار دادند و شکافتند. حتی ایتالیا در معرض تهدید واقع شد و برای اینکه لامحاله رم از خطر یک حمله ناگهانی در امان باشد اورلین2- Aurelien
حصار محکم شهر را ساخت . بحران اقتصادی: تجارت متوقف و مزارع متروک یا ویران شدند، مالیات دیگر وصول نمی شد و پول ارزش خود را از دست داده بود.
بالاخره بحران مذهبی و اخلاقی: مدت مدیدی بود که بت پرستی به شکلی که اوگوست سعی کرده بود آنرا دوباره زنده کند موجبات رضایت وجدانهای نگران مردم را فراهم نمی ساخت. مذاهب و خرافات مشرق زمین در تمام امپراتوری پراکنده شده و عجیب ترین عقاید و غریب ترین رسوم در کشور پهلوی یکدیگر داشتند و به همدیگر مخلوط می شدند. تمایل به سوی یک دین که از این دنیای اغفال کننده انسان را دور می سازد و مقصد و غایه حیات روی زمین را به عالم دیگری منتقل می کند مشهور می گردید. عالیترین افکار به طرف پرستش خدای یگانه جلب میشد.آئین مسیح بی سروصدا سازمان و شریعتی برای خود تهیه و تکمیل می کرد.
معذلک در قرن سوم چند امپراطور قوی الاراده یا دارای حسن نیت دیده شدند. وای همه آنها به استثنای عده معدودی، پیش از آنکه بتوانند کار سودمندی انجام بدهند، به دست سربازان خود به قتل رسیدند، همه مجبور شدند که وقت کوتاهی را که لطف دسته های سربازان برای ایشان باقی می گذاشت بدین منظور صرف کنند که از یک مرز به مرز دیگری بدوند تا گشادترین رخنه هائی را که آنجا سیل سپاهان وحشی داخل کشور می شد مسدود سازند. باید منتظر سلطنت دیو کلسین Diocletien
بود(از سال 285 تا 305) تا مشاهده شود که یک اراده قومی از انحطاط امپراطوری مانع شد و بوسیله یک اصلاح متهورانه از درسهای آشوبهایی که قریب یک قرن طول کشید استفاده کرد.
4
(دیوکلسین) و نخستین اصلاحات- دیو کلسین نه تنها باین علت که سلف بلافصل کنستانس بوده شایستگی آنرا دارد که یک لحظه جلب توجه ما را بکند، بلکه همچنین بعلت اینکه او یک امپراطور بود که امپراطوری را بوسیله تحمیل اصلاحاتی که از نظر عمق به پایه اصلاحات(اوگوست) یا (هاردین) می رسید نجات داد. چه بسا مواردیکه (کنستانس) عملیات(دیو کلسین) را ادامه داده، تکمیل کرده یا مجاز نموده است، و تعیین سهمی که برای آن باید قائل شد دشوار است.
(دیو کلسین) بود که امپراطور را به یک شخص مقدسی مبدل کرد که او را بر طبق رسومی که دقیقا ترتیب داده شده و تقلیدی از تشریفات دربارهای شرقی است می پرستند: در مقابل او سجده می کنند و دامن جنبه ارغوانی او را می بوسند.و(دیو کلسین) بود که اصل سلطنت استبدادی و اصل تمرکز اداری را که مولود مستقیم اصل مذکور است تا آخرین نتایج آنها پیش برد: سنا دیگر هیچ گونه عملی نداشت و احکامی که از طرف مجلس سنا صادر گردید حذف شد و ایالات مربوط به سنا با آخرین امتیازات ایتالیا از بین رفتند و کلیه اداره امور امپراطوری بشورا و دفاتر و عمال امپراطور واگذار شد.
دیو کلیسن از طرف دیگر خطراتی را که هرج و مرج نظامی برای امپراطوری تولید کرده بود به خاطر آورد و مشاغل کشوری و فرماندهی های نظامی را از یکدیگر دقیقا تفکیک نمود و قوای نظامی را از دست فرمانداران ایالات بیرون آورد و سرداران را از هر نقشی در امور اداری محروم ساخت.
بالاخره (دیو کلسین) می بایست بالضروره دو مسئله را که نجات امپراطوری به آنها بستگی داشت و عبارت بود از دفاع سرزمین و ترتیب وراثت حل نماید. بلاشک به منظور حل مسئله اولی و بدین علت فهمید که یک امپراطور بتنهایی ممکن نیست که مرز طولانی کشور را دفاع کند، دیو کلسین از سال 286 ماکسسیمین
4
Maximien
را به عنوان((اوگوست)) (اوگوست)Auguste در اینجا اسم خاص نیست. بطوریکه در متن بعدا ملاحظه خواهد شد لقب و عنوان یکی از شرکای امپراطور است.
بخود ملحق ساخت و دفاع باختر را به وی سپرد و دفاع خاور را برای خودش نگاه داشت. در اینجا طرداً للباب خاطر نشان کنیم که امپراطوری خواه و ناخواه بسوی تفکیک و تجزیه میرفت و از همان موقع تفوق مشرق یونانی بر مغرب لاتینی شناخته می شد.
وعلی الظاهر برای اینکه اساسنامه وراثت تاج و تخت به امپراطوری، که همواره فاقد آن بوده داده شود، دیو کلسین در سال 293 سلطنت دونفری را به سلطنت چهار نفری (تترارشیTetrarchie ) مبدل نمود و بود((اوگوست)) دو ((قیصر)) بنام (کنستانس کلور) Constanere Chlore
و (گارا) Galere
را ملحق نمود. این دو قیصر می بایستی فعلا در امور اداری بدو ((اوگوست)) کمک کنند و در آتیه به جانشینی آنان تعیین شده بودند.
(دیو کلسین) می خواست طرز کار سازمانی را که ترتیب داده بود مشاهده نماید. در ضمن شرکت(ماکسیمین) در امپراطوری، او یک شرط قائل شده بود و آن شرط این بود که هر وقت خود(دیو کلسین) استعفا بدهد ماکسیمین نیز باید استعفا بدهد.
این واقعه که یکی از عجایب این سلطنت بزرگ است در سال 305 بوقوع پیوست.(دیو کلسین) در کاخ عالی و به طرز کاملا شرقی که در (اسپالاتو) برای خود ساخته بود انزوا اختیار کرد.(کنستانس کلور) و (گالرا) بسمت((اوگوست)) تعیین شدند.