دسته بندی | ریاضی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
مقاله بررسی نجوم جغرافیای ریاضی در 41 صفحه ورد قابل ویرایش
درس :
جغرافیای ریاضی
فهرست مطالب
عطارد ( تیر)
کهکشان
رده بندی کهکشانها
کهکشان امراه المسلسله ( آندرومدا)
گروه محلی
ابرهای ماژولانی
ساختار کهکشانها
ابرهای ماژولانی
رده بندی مجدد
مشخصات کهکشان راه شیری
موقعیت خورشید در کهکشان راه شیری
زمین در فضا
سیارات و سایر اعضای منظومه شمسی
ویژگیهای عمومی منظومه شمسی
خانواده منظومه شمسی
سیارات خاکی
دهانه بزرگ بر روی عطارد
سیارات غول
سیارات دور منظومه شمسی
سایر اعضای منظومه شمسی
تعدادی از اقمار غول پیکر و مقایسه آنها با عطارد
سنگهای آسمانی آهنی یا سیدریتها
سنگهای آسمانی آهنی- صخره ای یا سیدرولیتها
شهابواره ها Meteoroid
گیسو Coma
قسمت جامد
دنباله دارها
اقمار سیارات
پلوتو
نپتون
اورانوس
زحل
مشتری
حیات درمریخ
اقمار مریخ
صحراها و تپه های شنی
کانیون
مریخ، سیاره سرخ
زهره ( ونوس)
تعریف کیهان
درس جغرافیای ریاضی یکی در دروس اصلی رشتة جغرافیا می باشد و موضوع آن نیز بررسی شکل هندسی زمین و به ویژه حرکات آن درفضا می باشد، مطالعه وضعیت اجرام آسمانی ازقبیل سیارات، ستارگان، سحابیها و کهکشانها را نیز در بر می گیرد. با فراگیری این دانش می توان دید وسیعی نسبت به جهان آفرینش از نظر جغرافیا را به دست آورد.
همبستگی جغرافیای ریاضی با دانش نجوم بسیار نزدیک و قابل بحث است و در واقع با کمک علم نجوم می توان دانش جغرافیای را فرا گرفت. این نکته قابل بررسی است که هدف از دانش جغرافیای ریاضی وارد شدن به جزئیات اجرام سماوی، خواص آنها به ویژه فراگیری نجوم محض نمی باشد، بلکه از ترکیب علم جغرافیا و نجوم می توان حوادث موجود در جهان مثل پدیده های خسوف و کسوف، جذر و مد و غیره را به راحی توجیه کرد.
امروزه بشر با بهره جویی از کاوشهای فضای و انتفاع از کشفیات علمی بسیار، توانسته است گام کوچکی در پهنة اقیانوس بی کران جهان بردارد تا شاید بتواند به بخش مختصری از مجهولات فراوان خویش و موجودات حیرت انگیز جهان آفرینش نایل شود، به همین منظور درصد برآمد با کمک جغرافیا با آسمانها و مواد آن آشنا و به وسیلة این آشنایی و علاقه با توجه به اهمیت ویژه ای که برای آن قایل است تا حدی به پیشرفتهای علمی دست یابد.
هنگامی که بشر برای اولین بار آسمان بالای سر خود را مورد نظر قرار داد، دیدرس او فقط به آسمان بالای سرش محدود می شد. بعدها، او توانست وسایل علمی خاص را اختراع کند و به کمک آنها قادر به جستجو و مطالعه درفضای دورتر شود. در زمانهای اخیر اتفاقات جدید و هیجان انگیزی رخ داده است. بشر قادر به مسافرت و جستجو در فضا گشت و به همین علت هم اطلاعات او از جهان اطرافش به ناگهان افزایش یافت. بشر اولیه متوجه شد که بسیاری از اجرام روشن موجود در آسمان، به آهستگی در میان ستارگان حرکت میکنند. پس از طی قرون بسیار، او تشخیص داد که زمین و بعضی از اجرام، در اطراف خورشید گردش می کنند. این اجرام فضایی متحرک، سیارات نامیده شده اند و همة آنها را همراه با خورشید، منظومة شمسی نامگذاری کرده اند. اگر چه کشف این سیستم اهمیت زیادی داشت، ولی واقعة با اهمیت تر در قرن هفدهم میلادی رخ داد. گالیله دانشمند ایتالیایی تلسکوپی را بنا کرد که با کمک آن توانست عظمت و شگفتیهای کیهان را در اطراف سیستم خورشیدی مورد بررسی قرار دهد. او کهکشان راه شیری را مطالعه کرد و با کشف بزرگ خود نشان داد که این راه، مرکب از میلیاردها ستاره بسیار دور و کمرنگ می باشد. به کمک تلسکوپهای بسیار قوی و سایر وسایل علمی ( مانند نورسنج، طیف نگار و..) تاکنون بسیاری از اسرار این کهکشان کشف شده است.
با توجه به موارد فوق می توان دریافت که علم نجوم در مسیر تحول خود به کشف بسیاری از قوانین حاکم بر اجرام سماوی نایل آمده است، ولی باید گفت که کار تحقیق و پژوهش در این باره هرگز پایان پذیر نیست، زیرا با پیشرفت تکنولوژی، در هر زمان به اسرار تازه ای از جهان آفرینش دست می یابیم. به هر صورت، نقش و اهمیت نجوم در زندگی بشر انکار ناپذیر است و موارد کاربرد آن را میتوان در جهت یابی، هوانوردی، دریانوردی و مطالعات جغرافیایی، تهیه نقشه های مختلف جغرافیایی و نقشه برداری از زمین، پیش بینی جذر و مد، طوفان و توفند، توده های هوایی، انواع جبهه ها، اتمسفر و ترکیب آن، فرایند های انتقال انرژی گرمایی، کیفیت پدیده های مربوط به تابش، تهیة تقویمهای مختلف و بررسی نیروی گرانش به کمک محاسبات نجومی، نام برد.
درحال حاضر علم نجوم را به پنج بخش کاملاً مجزا تقسیم می کنند که هر بخش تخصص مخصوص به خود را می طلبد. این پنج بخش عبارتند از:
1-هیأت و نجوم Astronmy: در این مبحث تنها مسائل مربوط به حرکت و جابجایی اجرام سماوی و اثران ناشی از این حرکات مورد مطالعه قرار می گیرد و بیشترین مباحث درس جغرافیای ریاضی به این قسمت از دانش نجوم مربوط می شود.
2-اختر فیزیک Astrophysics: در این بخش، ساختار، خواص فیزیکی، ترکیب شیمیایی و تحولات درونی ستارگان مورد بحث قرار می گیرد. در دانش اختر فیزیک دربارة حرکات ظاهری و حقیقی ستارگان و تعیین مواضع آنها نیز بحث می شود.
3- طالع بینی Astrology : در این قسمت، به کمک حرکت و مواضع اجرام سماوی، حوادث آسمانی پیشگویی می شود. البته آن دسته از پیشگویی های که منطبق بر قوانین علمی است ( مانند رخداد خسوف و کسوف) مورد تأیید است و آن پیشگویی های که پایة علمی ندارد و بیشتر جنبة فال گیری دارد، در این بخش مورد مطالعه قرار نمی گیرد.
4- کیهانشناسی Cosmology : این مقوله، قوانین عمومی تکامل طبیعی و مادی جهان و ساختار آن را بررسی می کند. به عبارت دیگر، جهان هستی را از دید کلی در نظر می گیرد و به مطالعة آن میپردازد. بررسی وضع کهکشانها، نواختران و به ویژه مسئلة انبساط جهان از مباحث این قسمت از دانش نجوم می باشد.
5- کیهان زایی Cosmogong : این بخش از دانش نجوم دربارة چگونگی پیدایش و منشأ کیهان بحث می کند. مسائل مربوط به پیدایش، تحول و تکوین عالم هستی در قلمرو مطالعات کیهان زایی است.
اکنون با توجه به تقسیم بندیهای ذکر شده در این قسمت، ملاحظه می شود که دانش جغرافیای ریاضی ( زمین در فضا) در قسمت اول این تقسیم بندی یعنی در هیأت و نجوم قرار می گیرد. در این دانش تنها به مسائلی پرداخته می شود که مربوط به حرکات اجرام سماوی ( به خصوص سیاره زمین) و آثار ناشی از این حرکات می باشد. مثلاً وقتی صحبت از دو رویداد آسمانی خسوف و کسوف می شود، این مطلب مستقیماً به جابه جایی و حرکتهای سه جرم ارتباط و همبستگی بسیار نزدیک جغرافیای ریاضی و نجوم آشکار می گردد. از این رو نتیجه می گیریم که در س جغرافیای ریاضی قسمتی از دانش هیأت است که خوشبختانه پایه گزاران آن دانشمندان ایرانی مثل ابوریحان بیرونی، عبدالرحمن صوفی، خواجه نصرالدین طوسی و …بوده اند. اگر چه در عصر حاضر پیشرفتهای سریع و قابل ملاحظه ای در این علم به خاطر توسعه تکنولوژی و ساخت وسایل مدرن رصد اجرام سماوی، صورت گرفته است، ولی به اعتقاد همة دانشمندان غربی تمام کشفیات و پیشرفتهای دانش هیأت جدید بر پایة هیأت قدیم بنا نهاده شده است.
1-2- تعریف کیهان
کیهان را می توان ترکیبی از ستارگان، سحابیها، سیارات، ستارگان دنباله دار و اجرام آسمانی دیگر تعریف کرد. به تصور ما این اجزاء جمع شده اند تا نقش کیهان را رقم بزنند. سیارات، سیارکها، اقمار، ستارگان دنباله دار، شهابسنگها به دور ستاره منفردی می گردند و ما آن را خورشید می نامیم. این مجموعة عظیم همه با هم منظومة شمسی را تشکیل می دهند. خورشید و بیلیونها ستاره دیگر اجتماعی از ستارگان را پدید می آورند که کهشکان خودی یا راه شیری نامیده می شود. جهان، بسیاری از این کهکشانها یا اجتماعات ستاره ای را شامل می شود.
سیارات و سایر اعضای منظومة شمسی
5-1. مقدمه
ستاره شناسان نخستین، توجهشان را به پنج «ستاره» مخصوص جلب کرده بودند که آرام آرام در میان صورتهای فلکی حرکت می کردند. این « ستارگان» به عنوان « ستاره های سرگردان» یا سیارات شناخته شدند. سیارات با نور پیوسته ای می تابند، اما ستارگان واقعی اغلب چشمک می زنند سیارات به هیچ وجه شبیه ستارگان نیستند، خورشید ما نمونة یک ستاره است. خورشید از خود گرما و نور می تاباند، اما سیارات فقط بر اثر نوری که از خورشید منعکس می کنند، می درخشند. بیشتر ستارگان بسیار بزرگتر از سیارات هستند. خورشید ما هزار بار از سیاره غول پیکر مشتری بزرگتر است. ستارگان چشمک زن خورشیدهای دیگری هستند که از هر سیاره ای به ما دورترند. همة سیاراتی که در آسمان شب قابل رویت اند، اعضای خانوادة خورشید یا منظومة شمسی می باشند. پنج سیاره ای را که بدون تلسکوپ می توان دید عبارت از : عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل. عطارد از همه به خورشید نزدیکتر است. بهترین موقع دیدن سیاره نورانی زهره سپیده دم یا هنگام غروب است و به این سبب اغلب آن را « ستارة صبح» یا « ستارة غروب» می نامند. مریخ را رنگش « سیاره سرخ» نامیده اند. دو سیاره غول پیکر مشتری و زحل را اغلب با تابش نور زرد رنگ پیوسته ای می توان دید. مریخ، مشتری و زحل نسبت به زمین در فاصلة دورتری از خورشید واقع شده اند.
پس از اختراع تلسکوپ ستاره شناسان سه سیاره دورتر را کشف کردند. اورانوس در سال 1160/1781 م، نپتون در 1225/1846 م. وپلوتو در 1282/1903م. کشف شد. هر 9 سیاره در مدارهایی به گرد خورشید سفر می کنند و همگی یک جهت را می پیمایند. سیارات نزدیکتر به خورشید زمان کمتری را برای این گردش صرف می کنند. نزدیکترین سیاره به خورشید یعنی عطارد تنها در 88 روز مسیر خود را می پیماید. گردش زمین به دور خورشید یک سال و گردش مشتری 12 سال به طول می انجامد.
« یون های کپلر» به مطالعه و بررسی در حرکت سیارات پرداخت. او در سال 1609م کشف کرد که مدارهای سیارات دوایری هستند که اندکی کشیده شده اند و بضی نامیده می شوند. یک بیضی دارای دو نقطة کانونی است. برای هر مدار سیاره ای، خورشید در یکی از کانونها واقع می شود و این امر بدین معناست که فاصلة سیارات از خورشید ضمن حرکت در مدارشان مقدار کمی تغییر می کند. کپلر به چگونگی حرکت سیارات پی برد( به فصل هفتم مراجعه شود) اما اسحاق نیوتون بود که تشخیص داد نیروی گرانی، سیارات را در مدارشان نگه می دارد. گرانی زمین (ثقل یا جاذبه) باعث سقوط اشیاء به زمین می شود. اگر گرانی خورشید دائماً سیارات را به سوی خود نمی کشید، آنها از خورشید جدا می شدند و در اعماق فضا به پرواز در می آمدند.
خانوادة خورشید، جدا ازسیارات اعضای دیگری نیز دارد. بین مریخ و مشتری انبوهی از هزاران « سیارک( شبه سیاره)» یا سیارات کوچک قرار گرفته اند. ستارگان دنباله دار با دمهای بلند و روان خود از دورترین قسمتهای منظومة شمسی به ما نزدیک می شوند. در فضای بین سیارات علاوه بر غبار، سنگها یا شهابسنگها ( سنگهای آسمانی) نیز پخش و پراکنده شده اند. این سنگهای فضایی در صورت برخورد با جو زمین کاملاً می سوزند و خطر سیری از شهاب یا « شهاب ثاقب» به وجود می آورند.
بسیاری از سیارات دارای اقماری در مدار خد بوده و تا حدودی شبیه منظومه های شمسی کوچکتر می باشند. مشتری حداقل سیزده قمر دارد که چهار تای آن را می توان با تلسکوپ کوچکی دید. نیروی گرانی اقمار را در مدار خود به گرد سیاراتشان حفظ می کند درست همانگونه که این خاصیت، انسجام تمامی خانوادة خورشید را به یکدیگر حفظ می کند.
5-2- ویژگیهای عمومی منظومة شمسی
منظومة شمس از یک ستاره به نام خورشید،9 سیاره، 34 ماه، سیارکها و تعداد زیادی ستارگان دنباله دار تشکیل شده است. خورشید 100 بار سنگین تر از بزرگترین سیاره
( مشتری) و 700 بار سنگین تر از بقیة منظومة شمسی به اضافة سیاره مشتری می باشد.
این حقیقت که جاذبة خورشید سیارات را در مدارشان نگه می دارد تا دیر باز در تاریخ ستاره شناسی تأیید نشده بود. تا زمان گالیله، عقیده بر این بود که یکی از اشکال حرکت ایده آل در طبیعت به صورت دایره است که نیازی به نیرویی برای ادامة حرت تا بینهایت را ندارد. احتمالاً موافقت گالیله با این نظر غلط مانع از کشف قانون گرای توسط او گردید، اگر چه او تا مرز این کشف به عنوان نتیجه ای از حرکات اجرام بر روی زمین پیش رفت. نیوتون اولین کسی بود که این ایده قدیمی و بدون مفهوم را به دور ریخت و آنها را با بیان آشکاری از طبیعت حرک جایگزین کرد.
3. تشعشعات شدید ماوراء بنفش که می تواند ساده ترین مولکولها را از بین ببرد.
در طول دهه های آتی، یافتن پاسخ صریحی، دال بر وجود حیات در مریخ، ممکن نیست، با وجود آن که آزمایشهای وایکینگها عناصر متناقضی از حیات در مریخ را نشان می دهند، ولی می توان نتیجه گرفت که امروزه بعضی از فرایندهای متأثیر از حیات به صورت اندام واره های اولیه در مریخ می تواند وجود داشته باشد و با این که مریخ محتمل ترین سیاره ای است که می توان موجودات زنده ای نظیر خزه ها و گلسنگها را در آن یافت.
ب- سیارات غول
سیارات غول، مشتری، زحل، اورانوس و نپتون 5 تا 10 برابر بزرگتر و خیلی سنگینتر از زمین هستند، ولی به طور قابل ملاحظه ای چگالی آنها از زمین و همسایگانش کمتر و درحدود چگالی آب است. آنها محتوی سبکترین عناصر از قبیل هیدروژن و هلیوم می باشد. در نتیجه، ساختار یک سیاره غول با سیارات خاکی متفاوت است. مشتری و زحل عمدتاً از هیدروژن و هلیوم تشکیل شده اند و فاقد یک سطح معین می باشند، در حالی که اورانوس و نپتون بیشترین مقدار گازهای سبک خود را از دست داده اند، و احتمالاً از یخهای آب، آمونیاک و متان که در اطراف صخره ها ذخیره شده اند، تشکیل گردیده اند.
1. مشتری: مشتری بزرگترین سیارة منظومة شمسی و فاصلة آن تا خورشید 778 میلیون کیلومتر می باشد. مدت حرکت انتقالی آن تقریباً 12 سال و طول شبانه روز آن 9 ساعت و 54 دقیقه است. سرعت چرخش مشتری بسیار سریع می باشد. این سرعت منجر به برآمدیگیهای استوایی می باشند. تخمینهای قطری ساختار داخلی مشتری نشان می دهد که فشار در مرکز سیاره در حدود 12 10*7/2 پاسکال است دما در مرکز مشتری به ok 5000 می رسد. این دمای زیاد نتیجه انقباض این سیاره سنگین در اثر نیروی گرانی خودش می باشد. اگر مشتری 70 بار سنگین تر می بود، دمای آن تا حدی بالا می رفت که برای افروزش واکنشهای هسته ای کافی بود و آن را مبدل به یک ستاره کوچک می کرد. فشار بسیار زیاد مشتری، اتمها را به حالت مایع فلزی نظیر لیتیوم و سدیم، در دماهای بسیار بالا در می آورد. پوشش ضخیمی از گاز بسیار فشرده هیدروژن و هلیوم در بالای هسته هیدروژن قرار گرفته است. این پوشش گازی توسط دو دسته ابر ضخیم احاطه شده است که قسمت پایینی آن مشتمل برقطرات آب و بلورهای یخ و قسمت بالایی آن شامل بلورهای آمونیاک منجمد ( با دمای 184) می باشد. همین ابرهای آمونیاک منجمد، سطح مرئی سیاره را آشکار می سازند.
ابزارهای تعبیه شده در فضاپیماهای پایونز نشان دادند که مشتری بیشتر از آنچه که گرما از خورشید دریافت می کند به فضا تابش می نماید. این گرمای اضافی می تواند باقیماندة گرمای آزاد شده در هنگام شکل گیری این سیاره باشد. و یا این که سیاره همچنان که در اثر نیروی گرانی خود به چروک شدن ادامه می دهد، گرما نیز به مقدار ثابتی آزاد می شود.
عکسهای ارسالی از این فضاپیماها، ابرهای مغشوشی به شکل طوفانهای عظیم و گرد بادهای بزرگ نشان می دهد که تا هزاران کیلومتر امتداد دارند. این عکسها لکه های قرمز رنگ بزرگی را نشان می دهد که حدود 40 کیلومتر طول دارند و در مدت 300 سال گذشته وجود داشته اند. این لکه ها احتمالاً مرکز طوفانهای عظیمی میباشند که منشأ آن هنوز معلوم نیست.
سیارة مشتری در برگیرندة هیدروژن فراوان همراه با عناصر عادی مانند کربن، ازت و اکسیژن است. در میا نآنها آمونیکا و متان نیز مشاهده شده اند، همچنین احتمالاً بخار آب نیز وجود دارد. این کتاب به وفور در جو اولیة وجود دارد و لذا می توان گفت که هنوز قدمهای اولیه مسیر تکامی حیات بر روی سیارة مشتری زمین وجود داشته اند و در اتفاقاتی که به توسعة حیات در روی زمین منجر شده اند، نقشی بحرانی داشته اند. اهمیت آنها در تحول روی زمین به پایان رسیده و مدت زیادی است که فرار کرده اند. اما این ترکیبات همچنان در سیارة مشتری وجود دارد ولذا می توان گفت که هنوز قدمهای اولیه مسیر تکاملی حیات بر روی سیارة مشتری برداشته نشده است. مشتری را می توان تقریباً به مدت شش ماه از سال، به صورت سیاره ای درخشان در پهنة آسمان دید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
مقاله بررسی ناکامی در به دست آوردن امنیت در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
سندرم انطباق عمومی
تحقیقات ( هانس سلیه) چگونگی تأثیر استرس ( فشار روانی ) را برعمکرد غدد درون ریز و تأثیر مواد مترشحة غدد دورن ریز بر عملکردهای بدنی و رفتار آشکار ساخته است.
سلیه (1945م. ) نشان داد که تحت استرس یک نشانگان انطباق عمومی
(General Adaptation Syndrome ) پدید میآید.
هورمونهای قشر غدد فوق کلیه ( Adreal Gland ) مسئول این واکنش فیزیولوژیک هستند. سلیه، حیوانات متعدد را در آزمایشگاه در شرایط فشار روانی قرار داد. او دریافت که وقتی آسیبهای محیطی یا بدنی این حیوانات را تهدید میکند، عملکرد غدد مترشحة درونی افزایش مییابد. بدین معنی که رنگ غدة فوق کلیه از زرد به قهوهای تغییر میکند، حجیم میشود، شروع به رهاسازی مواد ذخیرهای خود یعنی ( استروئیدها ) مینماید، وقتی که وضعیت استرسزا از میان میرود، ظاهراً غدة آدرنال به حالت عادی بازگشته و عملکردهای عادی خود را آغاز میکند. اما این حالت موقتی است، زیرا چند هفته پس از آنکه حیوان بار دیگر در معرض استرس شدید و طولانی مدت قرار میگیرد، غدة آدرنال مجدداً بزرگ شده، ذخیره استروئید خود را از دست میدهد و سرانجام حیوان به دلیل این تخلیه میمیرد ( آزاد، 1379، به نقل از سادوک، حسن رفیعی و همکاران 1382 و میلانی فر 1382 و ساراسون و ساراسون، به نقل از بهمن نجاریان و همکاران، 1382؛ کارلسون، به نقل از مهرداد پژهان، 1380؛ سادوک و سادوک، 2003؛ سلیه و تاک وبر، 1977 ).
سلیه استرس را واکنش غیر اختصاصی بدن به هر گونه خواسته و نیازی میدانست که به وسیلة شرایط لذت بخش یا ناخوشایند ایجاد شده است.
سلیه معتقد بود که طبق تعریف مذکور، ضرورتی ندارد که استرس همیشه ناخوشایند باشد، او استرس ناخوشایند را استرس ( رنج و عذاب Distress ) نامید. پذیرش هر دو نوع استرس مستلزم تطابق است. ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران، 1382؛ سادوک و سادوک، 2003).
استرس بنا به تعریف فوق، شامل هر چیز میشود ( اعم از واقعی، نمادین یا تصوری) که بقای فرد را با خطر و تهدید مواجه میکند. واکنش بدن به استرس به معنای یاد شده ـ شامل به راه انداختن مجموعهای از پاسخها است که تلاش میکنند تا اثر عامل استرسزا را کاهش داده و تعادل بدن را به حالت اولیه باز گردانند.
دربارة پاسخ فیزیولوژیک به استرس حاد اطلاعات زیادی به دست آمده است. ولی آنچه که دربارة پاسخ به استرس مزمن میدانیم بسیار کم است.
بسیاری از عوامل استرسزا در طول یک مدت زمان طولانی رخ میدهند و یا عواقب دیر پا و دراز مدتی دارند ( سادوک و سادوک، به نقل از حسن رفیعی و همکاران،1382؛ و سادوک و سادوک، 2003 ).
تأثیر عوامل استرسزا بستگی به ظرفیت جسمی هر فرد، برداشتها و واکنش پذیری وی دارد ( کارلسون، به نقل ازمهرداد پژهان، 1380 ).
واکنشهای فیزیولوژیک به استرس
واکنشهای فیزیولوژیک به استرس طبق نظر سلیه دارای سه مرحله هستند:
1- مرحلة اعلام خطر ( Alarm reaction ) و هشیاری بدن که خود شامل دو مرحله است:
الف) مرحله شوک ( Shock ): که شامل مجموعه علایمی است که از تغییرات تعادل بدن به علت بیکفایتی گردش خون در اثر کولامپوس عروق محیطی ناشی میشود و همیشه با سه علامت اصلی نقصان ( Hypo ) توأم است. نقصان در فشار خون شریانی ( Hypotension )، نقصان درجه حرارت بدن ( Hypothermic ) و نقصان حس
) Hypoesthesis).
ب) مرحلة ضد شوک: که مرحلة فعال یا ترمیم هومئوستازی است.
(در مقابل مرحله قبل که مرحلة غیر فعال یا مرحلة اعتدال هومئوستازی بود )
2- مرحلة مقاومت یا سازش و تسلط ( Stage of Resistance ).
3- مرحلة خستگی و از بین رفتن تعادل و فروپاشی ( Stage of exhaustion ).
(میلانی فر، 1382؛ و سادو ک و سادوک، 2003 ).
اثر عوامل روانی به خصوص استرس بر سیستم ایمنی باعث شده است تا مبحث تازهای به نام ایمنی شناسی عصبی ـ روانی ( Psychoneuroimmunology ) به وجود آید که نشاندهندة ارتباط بیولوژیک بین سیستم عصبی و سیستم ایمنی است ( گلاسر و همکاران، 1987؛ و فاین بام و همکاران، 1979؛ از منت ولستر، 2001؛ و هامل و همکاران، 2001 ).
حرکت به سوی امنیت
هر فرد در زندگی واکنشهای گوناگونی در برابر محیط بیرونی و درونی خویش برای به دستآوردن امنیت ابراز مینماید. به عبارت دیگر، هر فرد برای رسیدن به سطح بهینة ادراکی احساس امنیت دایماً با محیط خویش ( درونی و بیرونی ) در تعامل و تبادل است. این تعامل و تبادل واکنشهای دوسویگی محسوب میشوند.
چون اصولاً هم فرد و هم محیط با هم در تعامل متقابل هستند و نظریة دوسویگی (ارتباط فرد با محیط ) ( آتکینسون و همکاران، به نقل از محمد تقی براهنی و همکاران، 1379؛ کاپلان، به نقل از مهرداد فیروز بخت، 1382؛ و ماسن و همکاران، به نقل از مهشید یاسایی، 1380 ). اگر فرد در این تعامل توانایی ایجاد تأثیر تصوری مقتضی روی محیط داشته باشد در نتیجه احساس برتری، کنترل و تسلط بر محیط را در خود درک میکند که این ادراک کنترل داشتن بر محیط موجب بالا رفتن عزت نفس و احساس خود کار آمدی و در نتیجه احساس امنیت میگردد. ( هامل و همکاران، 2001 ؛ ازمنت و لستر، 2001 ) انتظارات فرد از تواناییهای خویش و احساس خود کارآمدی وی میباشد. ( ریو، به نقل از یحیی سیدمحمدی، 1381 ).
واکنش فرار میتواند اینگونه باشد که فرد، ادارک کارآیی و خود کارآمدی بیشتر را در محیط و زمان دیگری برای خود ادارک میکند. پس بافرار در حقیقت به خود فرصت ارزیابی مجدد و شرایط جدید و بسیج نیروهای خویش را میدهد و امیداور است که بتواند به نوعی احساس تسلط و در نتیجه امنیت خود را در مکان و زمان دیگری بازیابد. البته در این مورد به بررسیهای بیشتری نیاز است.
رفتارهای فرد برای بدست آوردن احساس امنیت مجدد
از بحث فوق نتیجه میشود که عملاً فقط سازگاری و جنگ ( مقابله) موجب ادراک احساس برتری و تسلط تصوری بر محیط میگردد. در این راستا فرد امید به این دارد که با توجه به ادراک خود از خودکارآمدی و تواناییهایش بتواند حداقل تغییری نسبی در شرایط و محیط ایجاد نماید که به ادارک تصوری تسلط در وی بیانجامد. در اینجا به بررسی برخی از راهکارهای موجود برای به دست آوردن مجدد احساس امنیت تصوری میپردازیم.
1) براندازی مانع ایجاد شده.
2)در آمیختن با مانع.
عملاً در محیط تلفیقی از دو حالت فوق روی میدهد.
در هر کدام از حالات فوق فرد میتواند به 2 صورت عمل کند.
1)تغییر مسیر ارضای نیاز.
2)حفظ میسر ارضای نیاز.
فرد در این وضعیت نیز تلفیقی از اقدامات و مکانیسمهای فوق را به کار برد.
در « براندازی » فرد سعی میکند که مانع را از سر راه بردارد. اما در « آمیختن فرد با مانع» فرد ظاهراً سعی در براندازی مانع ندارد بلکه با آن در میآمیزد و آن را بخشی از خود میکند.
راههای براندازی یا عملی هستند یا ذهنی. در براندازی ذهنی که بیشتر در مواقع ناکامی انسانی روی میدهد فرد به حذف ذهنی منبع ناکامی و انکار تسلط آن میپردازد. در براندازی عملیفرد به صورت ملموس با منبع ناکامی در میآویزد و سعی در حذف آن مینماید. واکنش شایع در براندازی « پرخاشگری » است. در درآمیختن فرد میتواند منفعل یا فعال باشد. در فعال بودن نوعی تغییر در منابع ناکامیهای انسانی یا غیرانسانی پیش میآید که باعث ارضای نیازها یا هموار شدن راه ارضای نیازهای فرد ( احساس امنیت ) میشود. ولی در انفعال چشم فرد به دست منابع ناکامیزا است که شاید به او مرحمتی کنند.
پیشنهادهای راهبردی برای فرد درگیر با ناکامی و فاقد احساس امنیت
1)درک درست منبع ناکامی یا عدم احساس امنیت.
2)شناخت درست از ناکامی یا احساس عدم امنیت.
3)ادارک درست تواناییها و کارآمدیهای فرد در شرایط موجود.
4)رفع فاعلی ناکامیها و احساس عدم امنیتی که وجود بیرونی ندارند.
5)تصحیح شناخت فرد نسبت به ناکامیها و احساس عدم امنیت تصوری.
6)جرأت ورزی و توانایی مقابله با منابع ناکامی و احساس عدم امنیت.
7)فرا شناخت فرد نسبت به مکانیسم عواملی که باعث ادارک ناکامی و احساس عدم امنیت در وی میگردند.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 3540 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 149 |
کتاب مواد غذایی مضر برای سلامتی/149 صفحه/با سلام و احترام از اینکه فروشگاه ما را برای خرید محصولات خود انتخاب کرده اید از شما سپاس گزاریم"با تشکر"
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مقاله بررسی نابرابری های اجتماعی در 19 صفحه ورد قابل ویرایش
مفاهیم اساسی تحقیق
نابرابری اجتماعی :
وضعیتی است که در چارچوب آن، انسانها دسترسی نابرابری به منابع ارزشمند، خدمات و موقعیتهای برتر جامعه دارند. چنین نابرابری هنگامی روی میدهد که افراد و گروهها، یکدیگر را درجهبندی و سپس ارزیابی کنند. از همه مهمتر این که نابرابری اجتماعی: در رابطه با موقعیتهای متافوت در ساختار اجتماعی بودجود میآید. مکانیسم اساسی نابرابری اجتماعی، تفکیک اجتماعی است. تفکیک اجتماعی، از دیدهگاه نقشها وموقعیتها و موفقیتها، برخی از افراد را در وضعیتی قرار میدهد که دسترسی بیشتی به کالاها و خدامات باارزش جامعه داشته باشند.
مفهوم اساسی دیگر مرتبط با نابرابری اجتماعی، قشربندی اجتماعی میباشد . این واژه نشانگر آن است که انسانها، درگونهای از موقعیتهای اجتماعی قرار می گیرند که از بالا به پائین لایه بندی میشوند و از همین روقشر بندی اجتماعی به معنی نابرابری اجتماعی «نهادی شده » میباشد . (لهساییزاده، 1377، 5 –7)
اسملسیر (1988) نابرابری اجتماعی را چنین تعریف نموده است: وجود تفاوتهای دایمی و منظم در قدرت خرید کالاها، خدامات و امتیازات میان گروههای معینی ازمردم شاخص آن نابرابری در دادن پاداش به کار است. بحث نابرابری اجتماعی به شدت با قضاوتهای ارزشی در آمیخته است. تعریف و توصیف مفهوم برابری و کم وکیف آن، بستگی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی و باورها و زیربنای فکری ارائه کننده تعریف دارد.
لغت نامه انگلیسی اکسفورد، تعاریف زیر را از واژه برابری ارائه نموده است.
1- وضعیتی که فرد در آن از شأن و حیثیت، مرتبه و یا امتیازاتی برابر با دیگران برخوردار است.
2- شرایطی که در آن برابری از لحاظ قدرت، توانایی، موفقیت یا ؟ برای همه وجود دارد.
3- شرایطی که در آن تعادل، توازن، عدل و انصاف و تناسب وجود داشته باشد.
در عرصه علوم اجتماعی، نابرابری در دومعنا بکار میرود: نخست به معنای نابرابری در ثروتهای مادی و دوم دارا نبودن موقعیتیشان با سایر افراد از لحاظ بوخورد و رفتاری که با فرد میشود و به نظر میرسد معنای جامعه شناختی نابرابری در واقع به معنای برخورد و رفتار غیریکسان، یعنی حالت دوم است. (مال، 1377: 102 –104)
روسوو نابرابری اجتماعی
ژان ژاک روسو از اولین کسانی است که در عصر تحولات عظیم صنعتی و فکری در اروپا به موضوع نابرابری پرداخته و دورشدن انسانها از طبیعت و شکلگیری جامعهمدنی را از عوامل مؤثر در از بین رفتن ویژگیهای فطری و پسندیده انسانها (برابری خواهی) میداند. روسو معتقد است مبنا و اساس برابری میان انسانها خواست یا ارادة عمومی است که مانع از آن می شود، حاکمان از قدرت اعطایی مردم برای ایجاد نابرابری سوء استفاده کنند. روسو مینویسد: باید دیابیم نه فقط میزان و حد قدرت و ثروت برای هرکس باید معین باشد، بلکه به گونهای عمل شود که هیچ شهروندی آن قدر ثروتمند نباشد که بتواند دیگران را بخرد و هیچ شهروندی آن قدر فقیر نباشد که مجبور به فروختن خود شود.
مارکس و نابرابری اجتماعی
برابری به طور کلی، از دیدگاه مارکیسم از آمارهای اساسی هرنظام اجتماعی عادلانه محسوب میشود. به اعتقاد وانکلس محو طبقات بهرهکش و ساختمان مناسبات سوسیالیستی بسیاری ازنشانهها و مسائل ناشی از نابرابری اجتماعی را حل میکند. از نظر مارکس انتقال مالکیت ابزار توید از فرد به جامعه موجب میشود که اکثریت مردم، صرفنظر ازمنشأ خانوادگی، پایگاه اجتماعی و اعتقادات دینی و غیره در موقعیت برابر قرار گیرند. سوسیالیسم، نابرابری برمبنای جنس و نژاد را از میان می برد و با پشتیبانی دولت حقوق اجتماعی برابر را بدان همة افراد تأمین میکند.
به عقیده مارکس گرایان نیز، نابرابر در ثروت تنها در نظام کمونیسم برطرف خواهد شد: زیرا در این نظام، تفاوتهای اساسی اجتماعی در مشاغل و کارها از بین خواهد رفت و در نهایت اصل هرکس به اندازه نیازش اعمال خواهدشد. به عقیده آنان تنها با فراهم شدن شرایط مادی و معنوی کمونیسم است که امان حذف کامل نابرابرهای اجتماعی فراهم میشود که شرط آن بالا رفتن بازدهی تولید و رشد فکری و فرهنگی یک یکایک افراد است.
نابرابری اجتماعی، و ابستگی و توسعه
ملک (1377) عقیده دارد که یکی از فرضیات اصلی در زمینه ارتباط توسعه با نابرابری این است ه میان نابرابری بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته ونابرابری اجتماعی اقتصادی در درون این کشورها، ارتباط متقابل وجود دارد. به عبارت دیگر هرچه نابرابری میان کشورهای توسعه یافته و نیافته افزایش یابد، برمیزان نابرابری در کشورهای توسعه نیافته افزوده می شود و برعکس وجود نابرابری در کشورهای توسعه نیافته اهرمی است که برای تشدید نابرابری جهانی میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته (ملک، 1377: 127)
سیف الهی (1370) پدیدهتوسعه و نابرابری را به صورت مفروضات زیر مطرح نموده است:
1- توسعه یافتگی وتوسعه نیافتگی زادة نابرابری اجتماعی است.
2- نابرابری اجتماعی از یک سو در اثر وجود روابط اجتماعی ناعادلانه در دورن جامعه و از سوی دیگر در نتیجة روابط عادلانه بین جوامع انسانی پدید میآیند.
3- نابرابریهای اجتماعی در اثر گسترش و نفوذ اقتصاد جهانی، عمیقتر شده است.
4- با عمیق شدن نابرابریهای اجتماعی پدیدة توسعه یافتگی و نیافتگی به نحو بارزی عوارض نامطلوب خود را آشکار ساخته است.
سیف الهی ادامه می دهد، نابرابریهای اجتماعی در عصر حاضر به علت جهانی شدن روابط اجتماعی، معنایی عمیقتر و گستردهتر یافته است و از مرزهای قدمی، اجتماعی و سیاسی جوامع انسانی، فراتر رفته و به صورت مسئله جهانی درآمده است. بنابراین در دنیای امروز منشاء این نابرابری را نه فقط در ساختمانهای جغرفیایی، جمعیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درون جوامع انسانی بلکه در ارتباط با کیفیت و ماهیت روابط بین المللی و به عبارت درستتر در ارتباط با کارکرد نظام مسلط اقتصاد جهانی جسجو کرد. (سیفالهی، 1370، 31 – 32 )
ملک به نقل از آندره گوندرفرانک یکی از صاحبنظران در زمینه توسعه و بنیانگذار نظریه وابستگی و توسعه نیافتگی مینویسد: جوامع توسعه نیافته جزئی از یک نظام اجتماعی عام جهانی هستند و علت اصلی عقب ماندگی کشورهای توسعه نیافته دربافت خاص وابستگی این کشورهای به قطبهای سرمایهداری نهفتهاست وی معتقد است که این رابطه بسیار نابرابر است. (ملک 1377: 128)
دسته بندی | باستان شناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مقاله بررسی میراث فرهنگی و حفظ آن در 27 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه :
قوانین بین المللی جنگ طی صدها سال جنگ و کشمکش میان انسانها با تدوین همزمان قوانین در اواخر قرن نوزده گسترش یافت. اما این امر تا زمان خسارات کاملاً گسترده خصوصیات فرهنگی جهانی دوم میسر نبود. در آن زمان جامعة بین الملل نیاز به حفظ میراث فرهنگی در زمان جنگ را تأیید نمود. کنوانسیون لاهه پیرامون حفظ مایملک فرهنگی در واقعة جنگ مسلحانه (1954) (کنوانسیون لاهه 1954) به همراه پروتکل های آن و پروتکلهای سال 1977 به کنوانسیون ژنو ، چهارچوب مدونی را فراهم می نماید. همانگونه که مشاهده میشود، در قسمت دیگری از قرن بیستم این قوانین با پیشرفتهای اخیر واقع در سال 2003 به کندی تقویت شد. به هر حال ، علیرغم قوانین شدید و متعادل بین المللی به خصوص خطاب به حفظ آن، ضرر و زیانهای وارده به میراث فرهنگی ادامه یافت.
در جنگهای اخیر یوگسلاوی سابق و عراق باز هم میراث فرهنگی به غارت رفت و فاجعة فرهنگی نیز در افغانستان رخ داد. واضح است که جنگ باز هم بی ثباتیهای بسیاری را در بر می گیرد و بدون شک کشمکش انسانی و فعالیت نظامی ادامه می یابد. این امر منجر به تمرکز شدید بر کارآیی قوانین بین المللی و توانایی آنها برای حفظ میراث فرهنگی گرانبهای ما می گردد.
این مقاله تاریخچه حفظ میراث فرهنگی بین المللی را بیان می نماید و به ارائه جزئیات ویژگیهای خاص روی حفظ این میراث در زمان جنگ مسلحانه به همراه اریابی اثر آنها میپردازد.
میراث فرهنگی میتواند شامل اشیاء منقول و غیرمنقول ، ملموس یا غیرملموسی همچون ساختمان و مجسمة یادبود، اثر و مجموعه های هنری.کتاب و دست خط ، بقایا و بسیاری اقلام دیگر باشد. در زمان صلح میراث فرهنگی به واسطة کنوانسیون 1972 یونسکو با مضمون محافظت از میراث طبیعی و فرهنگی جهان (WHC) و کنوانسیون یونسکو با مضمون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (2003) حفظ می گردد . به هر حال این میراث نیز طی هرگونه حملة مسلحانه ای تهدید می شود: آن ممکن است از روی قصد مورد حمله واقع شود زیرا سمبل دشمنی و اصالت آن کشور است، آن یک تاریخ، فرهنگ یا مذهب است. ممکن است چنین اقلامی به خاطر منفعت ؟؟ غارت یا دزدیده شوند یا به سادگی طی جنگهای متمادی در معرض آسیبهای تصادفی قرار گیرند .
با وجودیکه محافظت ویژه در سطح بین الملل تا زمان کنوانسیون سال 1954 لاهه انجام نپذیرفته بود، اولین گامها به سوی محافظت از این میراث از قرن نوزدهم آغاز گردید، زمانیکه قوانین جنگ معین گردید . قبل از آن قوانین متعدد زمانی جنگ اشاره ای به حفظ مایملک فرهنگی می نمود. مثلاً ممنوعیت معمول پیرامون تخریب میراث فرهنگی و قدیمی به زمان یونان کلاسیک باز میگردد . قبل از رمیها مردم پذیرفتند که فرهنگ باید تنها به عنوان آخرین چاره خراب و نابود شود . و سپس طی جنگهای ناپلئونی، این اصل که مایملک فرهنگی، میراث تمام انسانهاست اولین بار در قانون بین الملل پدیدار گشت .
III کنوانسیون لاهه 1954
کنوانسیون پیرامون حفظ اقلام فرهنگی حین جنگ مسلحانه، 1954 ، چهارچوب قانونی جامعی را برای محافظت از املاک فرهنگی طی جنگ ارائه میدهد، به طور خلاصه، آن برای محافظت در حین جنگهای داخلی و بین المللی شامل زمان اشتغال فراهم شد و اقلام منقول و غیرمنقول را در بر می گیرد . تعهداتی برای تأمین امنیت و احترام گذاردن به میراث فرهنگی در هر دو حالت یعنی واقع شدن این میراث در زمان حمله یا اشغال نیروها اعمال می شود .
جالب است بدانید، این حمایت برای اشیاء فرهنگی تدارک دیده شده که به شرح زیر توصیف شوند:
الف ) اقلام منقول و غیرمنقول بسیار مهم برای میراث فرهنگی مردم سراسر دنیا مثل بناهای یادبود معماری، هنری یا تاریخی، مذهبی یا غیرمذهبی، ساختمانهای باستانی و قدیمی، مجموعه ساختمانهایی که در کل تاریخی یا هنری هستند ، آثار هنری، دست خط های قدیمی، کتابها واشیای هنری دیگر، اشیای تاریخی یا باستانی و کهن، و نیز کلکسیونهای علمی و کلکسیونهای مهم کتب یا آرشیوی از تمامی اقلام ذکر شده.
ب) ساختمانهایی که هدف اصلی و مهم آنها حفظ یا نمایش اقلام فرهنگی منقول ذکر شده در قسمت الف ، باشد من جمله موزها ، کتابخانه های بزرگ و آرشیوها و پناهگاههای ایجاد شده برای این منظور در حین جنگهای مسلحانه، اقلام فرهنگی منقول ذکر شده در پاراگراف الف)
ج) مراکز حاوی مقداری زیادی اقلام فرهنگی ذکر شده در پاراگراف الف و ب که تحت عنوان “مراکز حاوی بناهای یادبود” شناخته می شود .
آن مغایر با “میراث فرهنگی” است که در زمان صلح محافظت می شود و در WHC به شرح ذیل تعریف می شود:
بناهای یادبود: آثار هنری، آثار نقاشی و مجسمه سازی باقیمانده از گذشته، عناصر یا ساختارهای باستانی و کهن ،کتیبه ها ، سکونتگاههای غاری و ترکیباتی از علائم که از دیدگاه تاریخی ، هنری و علمی از ارزش جهانی برجسته ای برخوردار می باشند.
مجموعه ای از ساختمانها و مجموعه ای از ساختارهای مجزا و بهم پیوسته که بخاطر معماری، هماهنگی یا چشم انداز خاصشان از دیدگاه تاریخی، هنری یا علمی ارزش جهانی برجسته ای دارند.
اماکن: آثار هنری انسانها یا آثار تلفیقی انسان و طبیعت و مناطقی شامل مناطق باستانی که از دیدگاه تاریخی، زیبایی شناسی ، نژاد شناسی و انسان شناسی در جهان ارزش زیادی دارند .
به نظر می رسد تعریف “ملک فرهنگی” برحسب اشارة آن به ملک (ملموس) ظریفتر از “میراث فرهنگی” باشد . از اینرو مناطق مذهبی مثل مکان جشنهای سنتی یا آیینهای خاصی که ممکن است تعریف WHC را تحت تأثیر قرار دهند،یا املاک منقول و غیرمنقول نیستند یا جزء مناطق باستانی تحت کنوانسیون لاهه در 1954 نمی باشند وجزء مناطق محافظتی به شمار نمی روند .
به منظور ایجاد امنیت، املاک فرهنگی را میتوان با استفاده از علائم پوشی آبی و سفید مشخص نمود . ملک فرهنگی با دارا بودن “حفاظت عمومی” یا حفاظت ویژه با تمام املاک فرهنگی تهیه شده در سطح عمومی محافظت به صورت مینیمم طبقه بندی میشود .
قابل توجه است بدانید، هیچگونه استثناء لزوم نظامی برای این پیمان وجود ندارد.
دومین پروتکل ایجاد مسئولیت جرائم فردی به خاطر تخطی از پروتکل می باشد، قرار دادن دارایی فرهنگی با “مراقبت افزوده” به عنوان هدف حمله یا استفاده از آنها برای پوشاندن عملیات نظامی “نقض پیمان” به حساب می آید و به عدالت جهانی ارجاع داده می شود . یک کشور باید نقض کننده ماده (a)-(c) (1)15 را تعقیب یا تسلیم دادگاه نماید . مقررات مشابهی در رابطه با دارایی فرهنگی تحت حفاظت عمومی وجود دارد که تنها در زمان انهدام کامل چنین اشیائی کار به دادگاه جهانی کشانده می شود. طبق کنوانسیون 1954 لاهه، احزاب باید موانع جنایی را در برابر نقض کنندگان قانون داخلی ایجاد نمایند، به هر حال شرایط خاص موانع در پروتکل تنظیم می شوند . پروتکل مجازات های ا جرایی را نیز ارائه می دهد . این مقررات گام مهمی به سوی محافظت پیشنهادی هستند و قابل اجرا بودن موانع پیمان شکنی ها را موجب می شود.
کمیته مراقبت از دارایی فرهنگی در زمان درگیری مسلحانه طبق ماده 24 ایجاد شد. کمیته مسئولیت های بسیاری دارد که اعم از توسعه خط مشی هایی برای اجرای پروتکل، اعطا، توقف، لغو و حفظ فهرست دارایی فرهنگی با “مراقبت افزوده” می باشد . آن مسئولیت گزارش دادن به کشورها را نیز به عهده دارد.