لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اِنّا اَنزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنّاسِ بِلْحَقِّ فَمَنِ اهَتدی فَلِنَفْسِه وَ مَنْ ضَلََّ فَاِنَّما یَضِلُّ عَلَیْهْمِ بِوَکیلٍ
اَللهُ یَتَوَفَّی الْانْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الّتَی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا اْلمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْاخُرْی اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ
اَمِ اتّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُفَعاءَ قُلْ اَوَلَوْکانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَیَعْقِلُونَ
قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعًا لَهُ مُلْکُ السّشمواتِ وَاْلَارْضِ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
تفسیر:
خداوند ارواح را به هنگام مرگ و خواب می گیرد
بعد از ذکر دلائل توحید و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در نخستین آیه مورد بحث این حقیقت را توضیح می دهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است، و اگر پیامبر (ص) در این زمینه اصرار می ورزد نه بخاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفاً انجام وظیفه الهی است، می فرماید:
«ما این کتاب آسمانی را به حق برای مردم بر تو نازل کردیم» (انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق) (1).
«هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود او ست، و هرکس گمراهی را بر گزیند تنها به زیان خود او تمام می شود» (فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانمایضل علیها).
و در هر حال «تو مأمور نیستی که حق را در قلوب آنه به اجبار داخل کنی» وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (و ما انت علیهم بوکیل)
این سخن که هر کس راه حق را پیش گیرد سودش عائد خود او می شود، و هرکس در بیراهه گام نهد زیانش دامن خود او را می گیرد، کراراً در آیات قرآن آمده است، و تأکیدی است بر این واقعیت که نه خدا نیازی به ایمان بندگان و وحشتی از کفر آنها دارد و نه پیامبر او، او این برنامه را تنظیم نکرده تا سودی کند «بلکه تا بر بندگانش جودی کند».
تعبیر «و ما انت علیهم بوکیل» (با توجه به اینکه وکیل در اینجا به معنی کسی است که موظف بر ایمان آوردن گمراهان باشد) کراراً در آیات قرآن با همین عبارت و یا شبیه به آن تکرار شده، و بیانگر این حقیقت است که پیغمبر اکرم (ص) مسئول ایمان مردم نیست، اصولا ایمان از طریق اجبار به دست نمی آید، و تنها موظف است که در ابلاغ فرمان الهی به مردم لحظه ای کوتاهی و سستی نکند خواه پذیرا شوند یا رویگردان؟
***
سپس برای اینکه روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خدا است می گوید: «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند» (الله یتوفی الا نفس حین موتها).
«وارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد (و التی تمت ؟ فی منامها).
و به این ترتیب «خواب» برادر «مرگ» است و شکل ضعیفی از آن چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می رسد وبسیاری از پیوندهای این دو قطع می شود.
بعد می افزاید: «ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد» (به گونه ای که هرگز از خواب بیدار نمی شوند) و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان داده به بدنهایشان باز می گرداند تا سر آمد معینی» (فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الخری الی مسمی).
آری «در این مسأله آیات و نشانه های روشنی است برای کسانی که تفکر می کنند» (ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون)
***
از این آیه امور زیر به خوبی استفاده می شود:
انسان ترکیبی است از روح و جسم، روح گوهری است غیر مادی که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.
به هنگام مرگ خداوند این رابطه را قطع می کند، و روح را به عالم ارواح می برد و به هنگام خواب نیز این روح را می گیرد، اما نه آنچنان که رابطه به کلی قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن دارای سه حالت است: ارتباط تام (حالت حیات و بیداری) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط به طور کامل (حالت مرگ).
«خواب» چهره ضعیفی از «مرگ» نمونه کامل «خواب»!
خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامی که «رویا» آنهم رویاهای صادقه توأم باشد این معنی روشنتر میشود.
بعضی از ارواح هنگامی که در عالم خواب و ؟؟؟ می شود گاه به قطع کامل این ارتباط می انجامد به طوری که صاحبان آنها هرگز بیدار نمی شوند، و اما ارواح دیگر در حال خواب و بیداری در نوسانند تا فرمان الهی فرا رسد.
توجه به این حقیقت که انسان همه شب به هنگام «خواب» در آستانه مرگ قرار می گیرد درس عبرتی است که اگر در آن بیندیشد برای «بیداری» او کافی است.
تمام این امور به دست قدرت خداوند انجام می گیرد، و اگر در آیات دیگر سخن از قبض روح به دست «ملک الموت» و فرشتگان مرگ مرگ امده، به عنوان این است که آنها فرمانبران حق و مجریان اوامر او هستند و تضادی میان این دو وجود ندارد.
به هر حال این که پایان آیه می فرماید: «در این موضوع نشانه های روشنی است برای کسانی که اندیشه می کنند» منظور نشان هائی از قدرت خداوند و مأله مبدء و معاد و ضعف و ناتوانی انسان در برابر اراده او است.
***
از آنجا که در آیه گذشته حاکمیت «الله» بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیداری مسلم شد در آیه بعد سخن از انحراف مشرکان در مسأله شفاف به میان می آورد تا به آنها ثابت کند مالک شفاعت همان مالک مرگ و حیات و حیات آدمی است، نه بتهای فاقد شعور، می فرماید: «آنها غیر خدا را شفیعان خود برگزیدند» (ام اتتخذوا من دون الله شفعاء).
می دانیم که یکی از بهانه های معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها این بود که می گفتند: «ما آنها را بخاطر این می پرستیم که شفیعان مانزد الله بوده
97- اِنَّ الَّذینَ تَوَفّیهُمُ الْملائکَهُ ظالِمی اَنْفُسهِمِ قالوا فِیهمَ کُنتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فی الاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَهْ فَتُهاجِروا فیها فَاُلئِکَ مَأوْیهُمْ جَهَنَّمس وَ ساعَتْ مَصیراً.
98- اِلَّا الْمَستَضْعَفینَ مِنَ الرَجالِ وَالنِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لایسْتَطیعونِ حیلَةً وَلا یَهتَدونَ سَبیلاً
99- فَاوُلَئِکَ عَسَی اللهَ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکانَ اللهُ عَفُواً غَفُوراً.
ترجمه:
97- کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالی بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای داشتید؟) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم، آنها (فرشتگان) گفتن مگر سرزمین خدا پنهاور نبود که مهجرت کنید؟ پس آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سر انجام بدی دارند.
98- مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) می یابند.
99- آنها ممکن است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است.
شأن نزل:
قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند همه افراد ساکن مکه که آمادگی برای شرکت در میدان جنگ دارند، باید برای نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره می شود، به دنبال این تهدید، عده ای از افرادی که ظاهراً اسلام آورده بودند ولی به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بت پرستان به سوی میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمی نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سرانجام در این میدان کشته شدند، آیه فوق نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.
تفسیر: در تعقیب بحثهای مربوط به جهاد، در این آیات اشاره به سرنوشت شوم کسانی می شود که دم از اسلام می زدند ولی برنامه مهم اسلامی یعنی «هجرت» را عملی نساختند در نتیجه به وادی های خطرناکی کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند، قرآن می گوید: «کسانی که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالی که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند، شما اگر مسلمان بودید، پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید؟»
(ان الذین تو فاهم الملائکه ظالمی قالوا فیم کنتم).
آنها در پاسخ به عنوان عذر خواهی می گویند: «ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانائی بر اجرای فرمان خدا نداشتیم».
(قالوا کنا مستضعفین فی الارض).
اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمی شود و بزودی از فرشتگان خدا پاسخ می شنوند که: «مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید وخود را از ان محیط آلوده و خفقان بار برهانید».
(قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها).
و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، می فرماید: «این گونه اشخاص که با عذرهای واهی و مصلحت اندیشی های شخصی شانه از زیر بار هجرت خالی کردند و زندگی در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادن، جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامی دارند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تفکر خلاق
شاید عمده ترین تفکر ویژه آدمی «تفکر خلاق» باشد که نوع و سطح عالی تفکر و خالق فلسفه،علم، هنر و صنعت است.
تفکر خلاق نوعی از تفکّر است که در آن ذهن به طوری عمیق با یک مسأله درگیر می شود؛ به تجسم و واضح سازی آن می پردازد و به منظور تنظیم کردن نتیجه تفکّر یا دریافت مفاهیم جدید، مبادرت به جرح و تعدیل آن می کند.
آن چه تفکّر خلّاق را از تفکّر عادی جدا می کند، مربوط به اصالت و تازگی نظر یا فرضیه ای است که فرد مبتکر عرضه می دارد. در تفکّر عادی، فرد معمولاً از تجربیات قبلی خود استفاده می کند؛ آن ها را در زمینه و طرح جدیدی قرار می دهد و با تغییر شکل و سازمان آن ها در حل مسائل، از آن ها استفاده می کند.
در تفکّر خلّاق، راه های غیر عادی و معمولی،نظر فرد را به خود طلب می کند. ممکن است فرد، مسأله تازه ای را مطرح کند یا فرضیه های کاملاً غیر عادی که بالنسبه مورد قبول دیگران است ارائه نماید.
معمولاً افرادی که در رشته های مختلف دانش بشری، مسأله تازه ای طرح می کنند و فکر و اندیشه تازه ای به وجود می آورند یا طریق جدیدی برای حل مسأله آن رشته ارائه می شوند. ممکن است یا آهنگ ساز آهنگ جدیدی اخترع کند.یک نویسنده، سبک خاصی به وجود آورد. و یا یک ریاضی دان یا فیزیک دان در رشته خود کشف تازه ای بنماید. هر کدام این ها در رشته خود خلّاق و مبتکر هستند، اگر چه تأثیر اختراع آن ها در پیشرفت بشری متفاوت باشد.
تفاوت خلّاقیت، نوآوری و کارآفرینی
خلّاقیت، نوآوری و کارآفرینی ضمن این که در ارتباط نزدیک با هم هستند در عین حال تفاوتهایی نیز دارند. افراد خلّاق افرادی افرادی هستند که می توانند پدیده های جدیدی را کشف یا خلق کنند، اما نمی توانند یا علاقه ندارند اکتشافات یا اختراعات خود را به محصول یا خدمتی تبدیل کنند؛ در حالی که افراد نوآور علاوه بر این که قادرند پدیده های نویی را خلق یا کشف کنند، توانایی آن را دارند که اختراعات یا اکتشافات خود را به محصول یا خدمت تبدیل و آن را بازار عرضه کنند تا در ازای آن سودی به سمت به دست آورند؛ اما افراد کارآفرین افرادی هستند که قادرند هم ایده ها،
2
اختراعات یا اکتشافات خود را به کالا یا خدمات و سپس آن ها را به ارزش تبدیل کنند و هم ایده ها یا اختراعات و اکتشافات و حتی نوآوری های دیگران را به ارزش مبدل کنند.
یک مخترع با ایده ها و مفاهیم کار می کند و می کوشد آن ها را به نمونه واقعی تبدیل کند. نوآور با روش ها و برنامه ها و سیستم ها کار می کند و می کوشد نمونه را به محصول یا خدمتی تجارتی تبدیل کند. کارآفرین نیز با فرصت ها، ریسک ها و ارزش ها کار می کند و می کوشد بازار بالقوه ای برای ایده ها یا محصولات شناسایی، کشف یا خلق کند (احمد پور داریانی و عزیزی،1383). جدول زیر بیانگر تفاوت افراد ایده پرداز، مخترع، نوآور و کارآفرین است.
مؤلفه های خلّاقیت
وقتی از مؤلفه های خلّاقیت سخن به میان می آید، منظور عناصری است که خلّاقیت را می سازد. خلّاقیت دارای عناصر و اجزایی است که با هم خلّاقیت را می سازند و بین آن ها تعامل و ارتباط برقرار است.
آمابلی (نقل از قاسم زاده و عظیمی، 1377) خلّاقیت را متشکل از سه عنصر: مهارت های مربوط به قلمرو یا موضوع، مهارت های مربوط به خلّاقیت و انگیزه می داند.
الف- مهارت های مربوط به موضوع: این مهارت ها عبارتن از، دانش و شناخت ما نسبت به موضوع، حقایق، اصول و نظریات و انگاره های نهفته در آن موضوع. این مهارت ها به منزله مواد اولیه استعداد، تجربه و آموزش در یک زمینه خاص به شمار می روند. بدیهی است تنها در صورتی در رشته ای (برای مثال فیزیک هسته ای یا شیمی) امکان خلّاقیت داریم که آن اطلاعاتی داشته باشیم.
ب- مهارت های مربوط به خلّاقیت: مهارت های خلّاقیت با شکستن قالب ها، مهارت های موضوعی را در راه جدیدی به کار می گیرد. مهارت های خلّاقیت با ارزش های فکری،
4
شکستن عادت، تفاوت دیدن مسائل، وسعت فکری، به تعویق انداختن قضاوت و ارزیابی، درک پیچیدگی و درگیر شدن با آن و غیره همراه است.
ج- انگیزه: یکی از عناصر اساسی و شاید مهم ترین اجزاء خلّاقیت، انگیزه است انسان بدون انگیزه درونی و بیرونی نمی تواند کار خلّاقانه ای انجام دهد،. تحقیقات تجربی حاکی از آن است که انگیزه درونی نقش سازنده تری در تحقق خلّاقیت داشته اند. به زغم آمابیل برای پرورش خلّاقیت باید به افراد کمک کنیم تا نقاطی را که انگیزه یا علایق و مهارت های آن ها را با یک دیگر منطبق می شوند یعنی محل تقاطع خلّاقیت خود را تشخیص دهند. این محل ترکیب پرقدرتی است زیرا در این نقطه امکان خلّاقیت فراهم می شود. شکل (1-1) محل تقاطع خلّاقیت را نشان می دهد.
با توجه به مطالعات انجام شده مشخص می شود که هر یک از صاحب نظران با توجه به دیدگاه خود خلّاقیت را شامل اجزاء و عناصر خاصی دانسته اند. در رویکردی تطبیقی و جامع عناصر اساسی خلّاقیت را می توان به شرح ذیل دانست:
انگیزه: خلّاقیت ارتباط بسیار نزدیکی با انگیزه دارد. انگیزه را می توان نیروی محرک فعالیت های انسانی و قوه جریان خلّاقیت او دانست. انگیزه را به موتور و فرمان خودرو تشبیه کرده اند. در این مقایسه نیروی ذهن انسان و تعیین جهت آن، مفاهیم عمده انگیزه هستند. زندگی افراد بسیار خلّاق این نکته را تأکید می کند که آن ها برای عرضه کارهای اصیل، انگیزه های عالی دارند. افراد خلّاق در همه حرفه ها دارای این گرایش هستند که کار بیشتری بیافرینند و نسبت به هم سن های خود دوره طولانی تری به عرضه کار ادامه می دهند.
استعداد: یکی از عوامل مهم سازنده خلّاقیت استعداد ذهنی مناسب و معمولی برخوردار نباشند در اصل آمادگی ارائه ایده های نو و خلّْاق را ندارند. در بحث از خلّاقیت هر چند گفته می شود که هوش بالا چندان تأثیری در خلّاقیت ندارد اما وجود هوش متوسط لازمه خلّْاقیت و نوآوری است.
تلاش و پشتکار: هیچ پدیده ای را در زمینه خلّاقیت و نوآوری نمی توان جانشین پشتکار و مداومت کرد. پشتکار یعنی انجام هر تعهدی، تلاش و کوششی پی گیری داشتن با وجود موانع و مشکلات، هدفی را به طور دائم و خستگی ناپذیر ادامه دادن. اغلب افرادی که در زمینه ایده جویی فعالیت می کنند ابتا آغاز گران خوبی هستندولی تمام کننده های خوبی نیستند. سخت کوشی در خلّاقیت به حدی مهم است که گفته اند،
4
تنها ده درصد از خلّاقیت ناشی از الهام و نود درصد حاصل از تلاش و کوشش است.
دانش و اطلاعات: دانش و اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلّاقیت و در واقع ماده خام آن به شمار می آید. اگر یک قطب خلّاقیت را جریان و فعالیّت ذهنی بدانیم، قطب دیگر آن معلومات و اطلاعات از اشیاء و امور است. ویلیامز می گوید: «خلّاقیت مهارتی است که می تواند، اطلاعات پراکنده را به هم پیوند دهد، عوامل جدید اطلاعاتی را در شکل تازه ای ترکیب کند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد جواب های منحصر به فرد و غیر متعارف مرتبط سازد».
تجربه: تفکر خلّاق در خلاء صورت نمی گیرد و به هر شکل و نوعی که باشد از شرایط و موقعیتهای متأثر می شود. یکی از این شرایط تجربه است. تجربه شامل مجموعه ای از اندوخته ها و برداشته های ذهنی است که در ارتباط متقابل با محیط (طبیعی و اجتماعی) حاصل می شود. بنابراین افرادی که در زمینه های خاصی دارای تجربه های بیشتری هستند از امکانات بالقوه بیشتری برای ایده های نو برخوردار هستند.
تصوّر و خیال: پایه و اساس تفکّر خلّاق، تصور و خیال است. همه ما توانایی ایجاد تصورات مختلف (جانشین، پیش بینی، سازندگی و حدس زننده) را در ذهن خود داریم. با تجسم خلّاق می توانید تصور خلّاقیت و موفقیت را ایجاد کنید. در تخیل نیز از آن جایی که فرد خارج از قیود و هنجارها موجود، آزادانه آن چه را که تمایل دارد، در ذهن خود متصور می شود می تواند به خلّاقیت دست یابد. تفکّر خلّاق در حقیقت شکل آزاد است. برای تجسم بهتر عوامل اساسی خلّاقیت به شکل زیر توجه کنید.
همان طور که در شکل 2-1 مشاهده می شود خلّاقیت انسان ریشه در دانش و تجربه او دارد و بر بستری از تصور و تخیل فعال می شود. پایه اصلی خلّاقیت انسان تلاش و کوشش او برای دست یابی به راه حل ها و نتایج بدیع و نوآورانه است. درجه تلاش و پشتکار انسان نیز به نوبه خود از زمینه اصلی تری به نام مجموعه ای از انگیزه های او تأثیر می پذیرد. رابطه بین عوامل مطرح شده را به خوبی می توان در معادله زیر مشاهده کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
توزیع نرمال
توزیع نرمال، که ممکن است بعضی از خوانندگان، نمودار آن را به عنوان منحنی زنگدیس بشناسند، گاهی با نامهای پیرلاپلاس و کارس گاوس، که در تاریخ پیدایش آن نقش چشمگیر داشته اند، همراه است. گاوس توزیع نرمال را با روش ریاضی به عنوان توزیع احتمال خطای اندازه گیریها به دست آورد و آن را «قانون نرمال خطاها» نامید.بعداً منجمین، فیزیکدانها، و کمی بعد از آن، کسانی که در بسیاری از رشته ها دادهها را گردآوری می کردند، دریافتند که بافت نگارهای این داده ها دارای این خصوصیت مشترک هستند که ارتفاع مستطیلها ابتدا بتدریج به یک مقدار بیشینه صعود می کنند و سپس به طور متقارن کاهش می یابند. هرچه منحنی نرمال تنها منحی نیست که چنین شکلی دارد ولی معلوم شده است که در موارد بسیار زیادی، تقریب قابل قبولی به دست می دهد. زمانی در جریان مراحل اولیة تکامل آمار، چنین احساس میشد که داده های مربوط به هر پدیدة واقعی باید مطاق با منحنی نرمال زنگدیس باشند و در غیر این صورت می باید نسبت به فرایند جمع آوری داده ها مشکوک بود. از اینجاست که این توزیع به نام توزیع نرمال معروف شده است. لکن بررسی دقیق داده ها در اغلب موارد، نارسایی توزیع نرمال را آشکار ساخته است. لکن بررسی دقیق و در حقیقت، عمومیت توزیع نرمال افسانه ای بیش نیست، و مثالهای توزیع های غیرنرمال در هر یک از قلمروهای تحقیقات، فراوان اند. با وجود این، توزیع نرمال نقشی اساسی در آمار بازی می کند، و روشهای استنباطی که از آن به دست می آیند، دارای قلمرو کاربرد وسیعی هستند و ستون فقرات روشهای جاری تجزیه و تحلیل آماری را تشکیل می دهند.
2
هرچند در اینجا صحبت از اهمیت توزیع نرمال است، ولی بحث ما در واقع به ردة وسیعی از توزیعها که دارای چگالی زنگدیس اند، مربوط می شود. هر توزیع نرمال به وسیلة مقدار میانگین آن،
3
، و انحراف معیار آن، ، به طور کامل مشخص می شود؛ این مقادیر در فرمول تابع چگالی احتمال ظاهر می شوند.
5
توزیع نرمال دارای چگالی زنگدیس زیر است:
که در آن، میانگین و انحراف معیار است.
احتمال فاصله ای که به اندازة
یک انحراف معیار در هر طرف میانگین امتداد دارد برابر است با
دو انحراف معیار در هر طرف میانگین امتداد دارد برابر است با
در فرمول تابع چگالی احتمال، مساحت دایره ای است به شعاع واحد، که به طور تقریبی 1416ر3 است و e تقریباً 7183ر2. است فرمول خاص منحنی نرمال برای ما مهم نیست، اما توجه به بعضی از جزئیات آن لازم است. منحنی در اطراف میانگینش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
خلاصه :
کشور ما، رشد جمعیت نزدیک به 2 درصد، درکمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود خواهد بود. تمرکز در شهرهای بزرگ نظیر تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبریز حدود 1334300 نفر به حدود بالایی رسیده است و افزایش تراکم در آنها توصیه نمی شود. علاوه بر این محدود بودن امکان گسترش افقی شهرها از یک سو و پر هزینه بودن گسترش عمودی آنها از سوی دیگر، سبب می شود که ساخت شهرهای جدید بعنوان یکی از راه حل های مطلوب مطرح گردد. و نیز به همین دلیل توسعه شهرهای کوچک و متوسط وساخت شهرهای جدید به صورت یک ضرورت درآمده است.
شهرهای جدید می توانند بصورت حومه های تازه شهرهای کوچک ومتوسط و یا درمکان های دورتری از قطب های تمرکز جمعیتی و یا مگاپولیس ساخته شوند.
1
2
واژه های کلیدی: سرزمین آرایی-انرژی –بهینه سازی- کلان شهر
مقدمه
1
4
توسعه اجتماعی جوامع برگرفته از برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است واین برنامه ریزی عموما براساس مطالعاتی انجام می گیرد که بر روند تحول جامعه ای خاص در یک دوره مشخص صورت یافته باشد وبا استفاده از روش مدل سازی و فرا افکنی تلاش می شود. آینده نگری های لازم جهت تدوین آمایش سرزمین که از حدود سال های دهه 50 میلادی ابتدا در کشورهای اروپایی و با فاصله کمی در خط مشی ها وسیاست ها وراهکارهای اقتصادی- اجتماعی برای توسعه شهرها وایجاد شهرها جدید یافته شوند. به ویژه به این نکته تاکید میشد که در ایجاد شهرهای جدید بر مجموعه ای از معیارهای اقلیمی، اقتصادی- اجتماعی و فنی بهترین مکانیابی انجام گیرد.
درنهایت هدف غایی برنامه ریزی آن است که با بازنگری به پیشینه تاریخی از یک سو آینده قابل تصور از سوی دیگر، مهمترین شاخص ها و راه کارها برای بهینه سازی مصرف انرژی در ساخت شهرهای جدید و یا توسعه شهرهای کوچک ومتوسط و بازسازی شهرهای بزرگ ارائه گردد.
1
4
مطالعات مربوط به برنامه ریزی و آمایش سرزمین از ابتدا دهه 50 میلادی در کشورهای اروپایی که در طول جنگ جهانی دوم به شدت تخریب شده بودند آغاز شد.
در کشور ما سابقه طرح های کالبدی تحت عناوینی چون عمران کشوری و آمایش فضای اقتصادی و … از نیمه دهه 1350 ابتدا بر عهده سازمان برنامه و بودجه وسپس بر عهده وزارت آبادانی ومسکن وبعد وزارت مسکن و شهرسازی گذاشته شد.
در این برنامه ها نیز اهداف اصلی عبارتند از تعیین محل شهرها و مراکز جمعیت پذیر آینده تعیین حدود توسعه و ظرفیت شهرهای کنونی وآتی مکانیابی برای شهرک های صنعتی، تعیین کاربری های گوناگون برای فعالیت های کشاورزی، صنعتی، جهانگردی و سرانجام تعیین سیاست ها وخط مشی ها و ضوابط لازم برای هدایت وکنترل شهرنشینی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
توسعه فرهنگ حفظ محیط زیست
از واژه "فرهنگ" تا کنون تعریف های متعددی شده است. هرکدام از این تعریف ها درواقع گوشه ای از واقعیت فرهنگ راروشن کرده اند.فریدمن فرهنگ را چنین تعریف می کند: راه حل گروهی برای مسائل مختلف زندگی انسان که شکل روابط میان انسانها و روابط انسان با محیط خود را تعیین می کند.تایلور درنیمه قرن نوزدهم فرهنگ را به عنوان توانایی ها و عادات به دست آمده به وسیله بشر تعریف کرده است. ازنظر او فرهنگ عبارت است از: تمام رسوم، هنرها، علوم، مذهب و رفتار سیاسی به عنوان اجزای به هم پیوسته ای که یک کل را تشکیل می دهدو متمایزکردن جامعه ای از جامعه دیگر را امکان پذیر می کند.
امروزه فرهنگ شناسان ضمن اینکه بر "الگوهای چندگانه" فرهنگی و تنوع فرهنگی تأکید می کنند، بر این باور نیز هستند که یک "فرهنگ جهانی "در حال شکل گیری است که ضمن تأثیر پذیری از فرهنگ های رایج درجهان، خود نیز یک محورهای مشخص فرهنگی را بر دیگر فرهنگ ها درجوامع القا می کند. اگر به این دو نکته فرهنگی توجه کنیم به این نتیجه دررابطه با محیط زیست خواهیم رسیدکه فرهنگ های متنوع با محیط زیست به گونه های متفاوتی برخورد می کنند و هر فرهنگی آزمونهای خاص خود را برای حفظ محیط زیست دارد. از سوی دیگر، فرهنگ جهانی با اهداف ویژه خود در سراسر جهان برخوردی مشابه با محیط زیست خواهد داشت و بدون توجه به خواسته های بومی جوامع بر محیطهای زیست متفاوت مسلط می شود و هنجارهای خود را بر آنها تحمیل می کند در نتیجه می توان از بحرانهای زیست محیطی جهانی صحبت کرد،البته لازم است قبل از اشاره به فرهنگ حفظ محیط زیست و توسعه آن برای آشنایی و درک بیشترمحیط زیست را تعریف کرده و به مشکلات و بحرانهای محیط زیست اشاره ای داشته باشیم.
محیط زیست انسان عبارت است از مجموعه عوامل طبیعی و مصنوعی و اجتماعی که در اطراف او وجود دارد و بر زندگی اش تأثیر می گذارد و از او تأثیر می گیرد.
زندگی مدرن و صنعتی امروزی انواع بحران ها و آلودگی ها را برای محیط زیست به وجود آورده است.گرم شدن ناشی از افزایش گازهای گلخانه ای، شکاف لایه ازن ناشی از مصرف CFC، آلودگی هوای شهر ها،آلودگی آب و خاک ، بارش بارانهای اسیدی و ... هرکدام به نحوی یک بحران و مشکل محیط زیست به شمار می آیند که اثرات منفی و بدی برروی زندگی انسان و سایر جانداران می گذارند. دودکارخانه ها و خودروها و انواع سروصداها، فضاهای شهری را تسخیر کرده و اجازه نفس کشیدن راحت و استنشاق هوای آزاد به ساکنان شهرها نمی دهد.آلودگی صوتی می تواند باعث افزایش سطح تنش و استرس شده و بحران شدیدی را در زندگی روزمره ایجاد نماید. همچنین
می تواند باعث تپش قلب، فشار خون، ونیز بیخوابی گردد.آلودگی آب باعث مرگ و میر ماهیان وآبزیان دیگر می شود.
حال، محیط زیست آلوده را با ابزار فرهنگی می خواهیم نجات بدهیم. به عبارت دیگر، چه باید کرد؟ آیا فرهنگ و فرهنگ سازی دررابطه با حفظ محیط زیست به داد انسان مدرن خواهد رسید؟برای گسترش فرهنگ زیست محیطی در جامعه لازم است در پی شناخت میزان دانش و نگرش افراد جامعه بوده، تا بتوان بر مبنای نیاز افراد برای درک بیشتر از مفهوم محیط زیست، حفظ ونگهداری آن برنامه ریزی کرد. بادادن آگاهی و اطلاعات کافی به افرادجامعه و فراهم کردن مدلهای اجتماعی که بتوانند فرهنگ زیست محیطی را اجرا کنند نه تنها گسترش فرهنگ زیست محیطی تسهیل پیدا می کند، بلکه موجب تقویت روحیه و شناخت بیشتر افراد از ارتباط آنان با محیط زیست خود می شود.در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
قوانین ومقررات برای حفظ محیط زیست:
جامعه موظف است بستر ندگی انسانها را با طراحی قوانین و مقررات سخت و نظارت جدی بر اجرای آن حفظ کند.اگر جامعه و نظام اجتماعی بهترین و عالی ترین قوانین ومقررات حفظ محیط زیست را تدوین کند، اما درعمل کنترلی نشود گویی هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد.
باورها،آداب ورسوم و حفظ محیط زیست:
باورها،آداب و رسوم برخی مواقع در مجبور کردن اعضای یک جامعه به حفظ محیط زیست ، از قوانین و مقررات محکم تر عمل می کنند.انسانها وقتی به یک مسأله معتقد باشند، برای انجام و رعایت اصول آن حتی به ناظر هم احتیاج ندارند.نفوذ باورها آنقدر زیاد است که به آنها" هنجارهای خودنظارتی" هم می گویند. همچنین آداب و رسوم چون در طول زندگی افراد مرتباً تکرار می شوند، میزان عادت به آن زیاد است و افراد به صورت خودکار آنها را رعایت می کنند.با گسترش زندگی نوین نمی بایستی سنت های نیکو که حافظ محیط زیست هستند به حاشیه رانده شوند. هر سنت وآداب و رسومی لزوماً \مانع توسعه نیست. حتی بسیاری از سنت ها در ضمیر خود حافظ محیط زیست هستند.
معرفت علمی در حفظ محیط زیست:
برخی ازدانشمندان براین باورند که پایان طبیعت فرا رسیده است. به عبارت دیگرآنها براین باورند که اگر مسأله محیط زیست به لحاظ علمی توجه نشود، احتمال از بین رفتن آن بسیار زیاد است.محیط زیست و آلودگی های آن آنقدر پیچیده است که اگر علوم مختلف علل آلودگی های متفاوت آن را بررسی نکنند وراه حل های علمی ارائه ندهند، درواقع دیگر فعالیت های فرهنگی در حفظ آن کارساز نخواهد بود.جوامع باید توجه خاصی به تأسیس مراکز تحقیقاتی زیست محیطی داشته باشند و دانشمندان و اندیشمندان از رشته های مختلف را گرد هم آورند و به صورت "میان رشته ای "به مطالعه مسائل زیست محیطی بپردازند. باید یک تقسیم کار تحقیقاتی دررابطه با محیط زیست صورت گیرد. علاوه بر بودجه گذاری دولت در این بخش از مؤسسه های خصوصی که به نحوی دررابطه با محیط زیست و احیاناً آلودگی آن هستند خواست تا سهمی از درآمد خود را به پژوهش های زیست محیطی اختصاص بدهند.
آموزش حفظ محیط زیست:
آموزش در هر فرهنگی به صورت آموزش های رسمی و غیر رسمی است.در آموزش به طوررسمی بایددر مقاطع مختلف تحصیلی دروسی به محیط زیست وچگونگی حفظ آن اختصاص یابد. در رابطه با آموزش های غیر رسمی باید طبقه ها و اقشار مختلف اجتماعی مشخص شوند و سپس به شکل های متفاوت و با ابزار گوناگون به آنها آموزش داده شود.شاید یکی از مؤثرترین ابزار غیر رسمی فیلم های کوتاه ومستند باشد که از طریق آن می توان به اقشار مختلف یک جامعه دررابطه با شناخت و حفظ محیط زیست آموزشهای مفیدی داد.
اشاعه مشارکت های مردمی درحفظ محیط زیست:
تشکیل سازمانهای غیر دولتی(NGO)،حزب های سبز،گروه های محیط گرا و تشکیل گروههای غیر رسمی که به صورت خودجوش در مکان ها و زمان های مناسب در شرایطی خاص می توانند به صورت موقت فعالیت های زیست محیطی داشته باشند، هرکدام به نوعی مشارکت در حفظ محیط زیست می باشد.جنبش های اجتماعی ، تظاهرات وراهپیمایی های مختلف در اعتراض به مشکلات محیط زیست نمونه دیگری از مشارکت های عمومی است. به هرحال مشارکت به هر شکلی که باشد آگاهی زیست محیطی افراد را افزایش می دهد و افزایش آگاهی باعث مشارکت بیشتر و مؤثرتر
می شود.به عبارت دیگر بین آگاهی از مسائل زیست محیطی و مشارکت در این گونه فعالیتها یک ارتباط دوسویه وجود دارد.
در پایان لازم به تذکر است که مسائل زیست محیطی باید در سطحی گسترده و پی در پی در میان مردم اشاعه یابد تا مردم فرهنگ آن را بپذیرندو به شکل های متفاوت در حرکت های حفظ محیط زیست شرکت کنند تا در واقع حفظ محیط زیست به صورت یک عمل روزمره درآید. درآن صورت است که می توان از اشاعه فرهنگ مسایل زیست محیطی سخن گفت و ادعا کرد که مسائل محیط زیست به لحاظ فرهنگی در اذهان مردم جای گرفته است.
ارتقای سطح فرهنگی جامعه و نقش آن در حفظ محیط زیست
به یاد آوردن احترامی که نیاکان ما برای عناصر محیطی خویش قائل بودند و وظایفی که برای خویشتن در قبال طبیعت برمی شمردند، همگی می تواند فرهنگ ایران امروز را به باز تولید باورهایی عمیق و ارزشمند در ذهن ایرانیان قادر سازد.
امروزه از مسایل مهمی که توجه بسیاری از محافل جهانی را به خود جلب نموده، موضوع محیط زیست است. آلودگی محیط زیست، کاهش و حتی اتمام منابع زیر زمینی، تغییرات جوی و موارد بسیاری از این دست، همگی از دغدغه های مهم جهانیان به شمار می روند.
سازمانهای زیادی نیز در سطح جهان برای این منظور تاسیس شده اند، که سالانه هزینه های فراوانی را در جهت مقابله با این تهدیدات و دادن آگاهیهای لازم به مردم صرف می نمایند. دول کشورهای مختلف نیز برنامه های بسیاری را برای حفاظت از محیط زیست به اجرا در می آورند.
عوامل گوناگونی باعث بوجود آمدن وضعیت کنونی جهان و خطراتی که به طور جدی محیط زیست را مورد تهدید قرار می دهد، شده است. لیکن این نوشته بدنبال بررسی اجمال