لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
توسعه فرهنگ حفظ محیط زیست
از واژه "فرهنگ" تا کنون تعریف های متعددی شده است. هرکدام از این تعریف ها درواقع گوشه ای از واقعیت فرهنگ راروشن کرده اند.فریدمن فرهنگ را چنین تعریف می کند: راه حل گروهی برای مسائل مختلف زندگی انسان که شکل روابط میان انسانها و روابط انسان با محیط خود را تعیین می کند.تایلور درنیمه قرن نوزدهم فرهنگ را به عنوان توانایی ها و عادات به دست آمده به وسیله بشر تعریف کرده است. ازنظر او فرهنگ عبارت است از: تمام رسوم، هنرها، علوم، مذهب و رفتار سیاسی به عنوان اجزای به هم پیوسته ای که یک کل را تشکیل می دهدو متمایزکردن جامعه ای از جامعه دیگر را امکان پذیر می کند.
امروزه فرهنگ شناسان ضمن اینکه بر "الگوهای چندگانه" فرهنگی و تنوع فرهنگی تأکید می کنند، بر این باور نیز هستند که یک "فرهنگ جهانی "در حال شکل گیری است که ضمن تأثیر پذیری از فرهنگ های رایج درجهان، خود نیز یک محورهای مشخص فرهنگی را بر دیگر فرهنگ ها درجوامع القا می کند. اگر به این دو نکته فرهنگی توجه کنیم به این نتیجه دررابطه با محیط زیست خواهیم رسیدکه فرهنگ های متنوع با محیط زیست به گونه های متفاوتی برخورد می کنند و هر فرهنگی آزمونهای خاص خود را برای حفظ محیط زیست دارد. از سوی دیگر، فرهنگ جهانی با اهداف ویژه خود در سراسر جهان برخوردی مشابه با محیط زیست خواهد داشت و بدون توجه به خواسته های بومی جوامع بر محیطهای زیست متفاوت مسلط می شود و هنجارهای خود را بر آنها تحمیل می کند در نتیجه می توان از بحرانهای زیست محیطی جهانی صحبت کرد،البته لازم است قبل از اشاره به فرهنگ حفظ محیط زیست و توسعه آن برای آشنایی و درک بیشترمحیط زیست را تعریف کرده و به مشکلات و بحرانهای محیط زیست اشاره ای داشته باشیم.
محیط زیست انسان عبارت است از مجموعه عوامل طبیعی و مصنوعی و اجتماعی که در اطراف او وجود دارد و بر زندگی اش تأثیر می گذارد و از او تأثیر می گیرد.
زندگی مدرن و صنعتی امروزی انواع بحران ها و آلودگی ها را برای محیط زیست به وجود آورده است.گرم شدن ناشی از افزایش گازهای گلخانه ای، شکاف لایه ازن ناشی از مصرف CFC، آلودگی هوای شهر ها،آلودگی آب و خاک ، بارش بارانهای اسیدی و ... هرکدام به نحوی یک بحران و مشکل محیط زیست به شمار می آیند که اثرات منفی و بدی برروی زندگی انسان و سایر جانداران می گذارند. دودکارخانه ها و خودروها و انواع سروصداها، فضاهای شهری را تسخیر کرده و اجازه نفس کشیدن راحت و استنشاق هوای آزاد به ساکنان شهرها نمی دهد.آلودگی صوتی می تواند باعث افزایش سطح تنش و استرس شده و بحران شدیدی را در زندگی روزمره ایجاد نماید. همچنین
می تواند باعث تپش قلب، فشار خون، ونیز بیخوابی گردد.آلودگی آب باعث مرگ و میر ماهیان وآبزیان دیگر می شود.
حال، محیط زیست آلوده را با ابزار فرهنگی می خواهیم نجات بدهیم. به عبارت دیگر، چه باید کرد؟ آیا فرهنگ و فرهنگ سازی دررابطه با حفظ محیط زیست به داد انسان مدرن خواهد رسید؟برای گسترش فرهنگ زیست محیطی در جامعه لازم است در پی شناخت میزان دانش و نگرش افراد جامعه بوده، تا بتوان بر مبنای نیاز افراد برای درک بیشتر از مفهوم محیط زیست، حفظ ونگهداری آن برنامه ریزی کرد. بادادن آگاهی و اطلاعات کافی به افرادجامعه و فراهم کردن مدلهای اجتماعی که بتوانند فرهنگ زیست محیطی را اجرا کنند نه تنها گسترش فرهنگ زیست محیطی تسهیل پیدا می کند، بلکه موجب تقویت روحیه و شناخت بیشتر افراد از ارتباط آنان با محیط زیست خود می شود.در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
قوانین ومقررات برای حفظ محیط زیست:
جامعه موظف است بستر ندگی انسانها را با طراحی قوانین و مقررات سخت و نظارت جدی بر اجرای آن حفظ کند.اگر جامعه و نظام اجتماعی بهترین و عالی ترین قوانین ومقررات حفظ محیط زیست را تدوین کند، اما درعمل کنترلی نشود گویی هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد.
باورها،آداب ورسوم و حفظ محیط زیست:
باورها،آداب و رسوم برخی مواقع در مجبور کردن اعضای یک جامعه به حفظ محیط زیست ، از قوانین و مقررات محکم تر عمل می کنند.انسانها وقتی به یک مسأله معتقد باشند، برای انجام و رعایت اصول آن حتی به ناظر هم احتیاج ندارند.نفوذ باورها آنقدر زیاد است که به آنها" هنجارهای خودنظارتی" هم می گویند. همچنین آداب و رسوم چون در طول زندگی افراد مرتباً تکرار می شوند، میزان عادت به آن زیاد است و افراد به صورت خودکار آنها را رعایت می کنند.با گسترش زندگی نوین نمی بایستی سنت های نیکو که حافظ محیط زیست هستند به حاشیه رانده شوند. هر سنت وآداب و رسومی لزوماً \مانع توسعه نیست. حتی بسیاری از سنت ها در ضمیر خود حافظ محیط زیست هستند.
معرفت علمی در حفظ محیط زیست:
برخی ازدانشمندان براین باورند که پایان طبیعت فرا رسیده است. به عبارت دیگرآنها براین باورند که اگر مسأله محیط زیست به لحاظ علمی توجه نشود، احتمال از بین رفتن آن بسیار زیاد است.محیط زیست و آلودگی های آن آنقدر پیچیده است که اگر علوم مختلف علل آلودگی های متفاوت آن را بررسی نکنند وراه حل های علمی ارائه ندهند، درواقع دیگر فعالیت های فرهنگی در حفظ آن کارساز نخواهد بود.جوامع باید توجه خاصی به تأسیس مراکز تحقیقاتی زیست محیطی داشته باشند و دانشمندان و اندیشمندان از رشته های مختلف را گرد هم آورند و به صورت "میان رشته ای "به مطالعه مسائل زیست محیطی بپردازند. باید یک تقسیم کار تحقیقاتی دررابطه با محیط زیست صورت گیرد. علاوه بر بودجه گذاری دولت در این بخش از مؤسسه های خصوصی که به نحوی دررابطه با محیط زیست و احیاناً آلودگی آن هستند خواست تا سهمی از درآمد خود را به پژوهش های زیست محیطی اختصاص بدهند.
آموزش حفظ محیط زیست:
آموزش در هر فرهنگی به صورت آموزش های رسمی و غیر رسمی است.در آموزش به طوررسمی بایددر مقاطع مختلف تحصیلی دروسی به محیط زیست وچگونگی حفظ آن اختصاص یابد. در رابطه با آموزش های غیر رسمی باید طبقه ها و اقشار مختلف اجتماعی مشخص شوند و سپس به شکل های متفاوت و با ابزار گوناگون به آنها آموزش داده شود.شاید یکی از مؤثرترین ابزار غیر رسمی فیلم های کوتاه ومستند باشد که از طریق آن می توان به اقشار مختلف یک جامعه دررابطه با شناخت و حفظ محیط زیست آموزشهای مفیدی داد.
اشاعه مشارکت های مردمی درحفظ محیط زیست:
تشکیل سازمانهای غیر دولتی(NGO)،حزب های سبز،گروه های محیط گرا و تشکیل گروههای غیر رسمی که به صورت خودجوش در مکان ها و زمان های مناسب در شرایطی خاص می توانند به صورت موقت فعالیت های زیست محیطی داشته باشند، هرکدام به نوعی مشارکت در حفظ محیط زیست می باشد.جنبش های اجتماعی ، تظاهرات وراهپیمایی های مختلف در اعتراض به مشکلات محیط زیست نمونه دیگری از مشارکت های عمومی است. به هرحال مشارکت به هر شکلی که باشد آگاهی زیست محیطی افراد را افزایش می دهد و افزایش آگاهی باعث مشارکت بیشتر و مؤثرتر
می شود.به عبارت دیگر بین آگاهی از مسائل زیست محیطی و مشارکت در این گونه فعالیتها یک ارتباط دوسویه وجود دارد.
در پایان لازم به تذکر است که مسائل زیست محیطی باید در سطحی گسترده و پی در پی در میان مردم اشاعه یابد تا مردم فرهنگ آن را بپذیرندو به شکل های متفاوت در حرکت های حفظ محیط زیست شرکت کنند تا در واقع حفظ محیط زیست به صورت یک عمل روزمره درآید. درآن صورت است که می توان از اشاعه فرهنگ مسایل زیست محیطی سخن گفت و ادعا کرد که مسائل محیط زیست به لحاظ فرهنگی در اذهان مردم جای گرفته است.
ارتقای سطح فرهنگی جامعه و نقش آن در حفظ محیط زیست
به یاد آوردن احترامی که نیاکان ما برای عناصر محیطی خویش قائل بودند و وظایفی که برای خویشتن در قبال طبیعت برمی شمردند، همگی می تواند فرهنگ ایران امروز را به باز تولید باورهایی عمیق و ارزشمند در ذهن ایرانیان قادر سازد.
امروزه از مسایل مهمی که توجه بسیاری از محافل جهانی را به خود جلب نموده، موضوع محیط زیست است. آلودگی محیط زیست، کاهش و حتی اتمام منابع زیر زمینی، تغییرات جوی و موارد بسیاری از این دست، همگی از دغدغه های مهم جهانیان به شمار می روند.
سازمانهای زیادی نیز در سطح جهان برای این منظور تاسیس شده اند، که سالانه هزینه های فراوانی را در جهت مقابله با این تهدیدات و دادن آگاهیهای لازم به مردم صرف می نمایند. دول کشورهای مختلف نیز برنامه های بسیاری را برای حفاظت از محیط زیست به اجرا در می آورند.
عوامل گوناگونی باعث بوجود آمدن وضعیت کنونی جهان و خطراتی که به طور جدی محیط زیست را مورد تهدید قرار می دهد، شده است. لیکن این نوشته بدنبال بررسی اجمال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
اداره آموزش و پرورش شهرستان کرج ناحیه 4
دبیرستان حضرت مریم (س)
عنوان پژوهش:
جایگاه آموزش در فرهنگ تواناسازی
تقدیم به تمام کسانی که در راه غنی سازی فرهنگ پربار ایرانی گام
بر می دارند.
ی عاملان و رهروان قرآن کریم
تقدیم به
رهروان راه حقیقت
و با تشکر از تمامی کسانی که مرا یاری نمودند.
پیشگفتار:
شکر و سپاس بیکران خداوندی را که توفیق گرفتن قلم در دست را به ما ارزانی داشت تا این ارزش گرانقدر را تقدیم به تمامی رهروان راه انبیا و قرآن نماییم تلاش ما در این پژوهش بر آن بوده که با حفظ کامل کتاب را به صورت خلاصه با متنی روان و سلیس به دور از حاشیه پردازی طوری جمعآوری نماییم که مطالعه آن در کمترین زمان ممکن و یا بیشترین بازدهی همراه باشد خلاصه نویسی، خلاصه خوانی و خلاصه گویی یکی از مقتضیات اجتنابناپذیر دنیای مدرن است. دنیایی که آن را عصر اطلاعات نامیدهاند. در واقع سرعت تولید علم و اطلاعات آنچنان زیاد است که انتشار مناسب و بهنگام آن را با دشواری موجه ساخته است. لاجرم باید به نوعی گزینش دست زد که چکیده سازی یکی از بهترین راههای ممکن میباشد. در این جا تمامیت مطلب محفوظ میماند.
ضمناً هدف اصلی ما از انجام این پژوهش تدبّر در قرآن و انس بیشتر با آیات قرآن کریم میباشد، باشد که مقبول درگاه احدیت گردد.
شقایق غفاری پناه
دی ماه 84
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
- 2 -
جرم انگاری فرهنگ جوانی
دکتر محمد فرجیها - استادیار گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس
مقدمه:
مصرف تولیدات حوزه فرهنگ و هنر بخش مهمی از تجربه های زندگی اجتماعی افراد و به ویژه جوانان و نوجوانان را تشکیل می دهد. دختران و پسران جوان روزانه به روش های مختلف در قالب سرگرمی و گذران اوقات فراغت از محصولات فرهنگی مانند تصویر، فیلم، موسیقی و دیگر جلوه های هنر استفاده می کنند، مدل مو و لباس خود را انتخاب می کنند، با گروه های همسال خود در مکان های عمومی مانند پارک ها، رستوران ها به گشت و گذار می پردازند و در فعالیت های دسته جمعی ورزشی، اجتماعی و سیاسی که توام با شور، نشاط و هیجان جوانی است مشارکت می کنند.
مداخله کیفری به منظور نظارت و کنترل بر جلوه های بیرونی این فعالیت ها و علایق امروزه به یکی از پر چالش ترین موضوع های نظام عدالت کیفری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. تمرکز عمده این چالش بر اختلاف نظرهایی است که در مورد تعیین محدوده و مرز میان فرهنگ جوانی و امور مستهجن و هرزگی، تشخیص امور هنری از امور غیر اخلاقی و نیز تفکیک میان آرمان خواهی ، آزادی طلبی با آنچه که بر هم زدن نظم و تشویش اذهان عمومی خوانده می شود وجود دارد. سیاستمداران ، روحانیان مذهبی، حقوقدانان، مدیران بخش های مختلف عدالت کیفری و دیگر نیروهای اجتماعی معمولا نقش مهمی در تعیین این حد و مرزها ایفا می کنند. این کنشگران با شناسایی فعالیت های فرهنگی، هنری و اجتماعی مجاز و تشریح آثار و پیامدهای سوء فعالیت ها و علایق غیر مجاز، بسترهای لازم برای استفاده از ابزارهای کیفری برای کنترل جلوه های غیر مشروع فرهنگ جوانی را فراهم می آورند.
این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی جرم انگاری های تقنینی و اجرایی فرهنگ جوانی از منظر معیارها و اصول جرم انگاری، و توصیف نقش رسانه ها و عملکرد پلیس در این زمینه، قلمرو و چگونگی مداخله کیفری در این عرصه را با رویکرد جرم شناختی مورد نقد و بررسی قرار دهد.
- 2 -
جرم انگاری فرهنگ جوانی از منظر اصول جرم انگاری
در سال های اخیر جرم شناسان در صدد تدوین اصول کلی حاکم بر جرم انگاری برآمده اند و شاخص هایی را به عنوان معیارهای تصمیم گیری برای وارد کردن یک رفتار در قلمرو مداخلات کیفری پیشنهاد کرده اند. مطالعه اجمالی هر یک از این معیارها در قالب پرسش های اساسی که باید پیش از هر گونه جرم انگاری بدان پاسخ داده شود و نیز بررسی جرم انگاری نمادهای فرهنگ جوانی از زاویه این اصول می تواند نقطه آغاز مناسبی برای ورود به بحث باشد.
پرسش نخست؛ آیا وضعیت بوجود آمده به درجه ای از مشکل آفرینی رسیده است که مستلزم پاسخ باشد؟
بر اساس این معیار استفاده از ساز و کارهای قانونی و ابزار کیفری در شرایطی مجاز شناخته شده است که مشکل زایی و آسیب زایی آن پدیده به طور مستند به اثبات رسیده باشد. چنانچه پدیده مورد نظر به اندازه کافی شناخته شده نباشد و هدف از هر گونه مداخله برای کنترل آن به طور مشخص تعیین و تعریف نشده باشد، پیش بینی واکنش و پاسخ مناسب امکان پذیر نخواهد بود.
مداخلات کیفری در برخی از نمادهای فرهنگ جوانی عموما تحت تاثیر ایدئولوژی های سیاسی و مذهبی است. توسل سخاوتمندانه به ابزارهای کیفری برای کنترل رفتار جوانان در حالی انجام می شود که قانون گذار و مجریان قانون اغلب درک و شناخت کافی از بسترهای بروز و ظهور این رفتارها و شیوه نگرش جوانان نسبت به این خرده فرهنگ های جوانی ندارند و از آسیب ها و صدمه های احتمالی ناشی از آن بی اطلاع اند. نگرش قانون گذار و نهادهای مسئول اجرای قانون نسبت به این رفتارها و پیامدهای اجتماعی آن با توجه به رویکرد ایدئولوژیک به آن با دغدغه ها و ملاحظات دوران جوانی و جلوه های آن همسو و سازگار نیست. از دیدگاه فرهنگ جوانی این فعالیت ها، سرگرم کننده، پر نشاط و لازمه شور و هیجان جوانی است و تحمیل الگوهای رفتاری مورد پذیرش قانون گذار به جوانان با استفاده از الزامات قانونی و برخورد های انتظامی با ملاحظات این فرهنگ همخوانی ندارد.
- 4 -
به همین دلیل برخی از جرمشناسان این گونه مداخلات کیفری را بیشتر تحت تاثیر رویکردهای ایدئولوژیک اقلیت حاکم در پاسخ به انتظارات گروه های ذی نفع می دانند و در لزوم اتخاذ هر گونه اقدام رسمی و دولتی در حوزه های مربوط به فرهنگ و اخلاق عمومی ابراز تردید کرده اند.
پرسش دوم؛ آیا دولت در این زمینه وظیفه ای بر عهده دارد؟
تمرکز این معیار بر این نکته است که آیا افراد درگیر آن رفتار نمی توانند بدون دخالت دولت و نهادهای رسمی خودشان به یک راه حل رضایت بخش دست یابند؟ چنانچه معضل مربوطه از سوی طرفین یا اعضای جامعه برطرف شدنی باشد و یا سرزنش پذیری آن رفتار از نظر اخلاقی هنوز محل بحث و اختلاف نظر باشد دولت باید از هر گونه مداخله و استفاده از ابزارهای کیفری نسبت به آن رفتار خودداری کند.
دولت های مدرن امروزه به ندرت مسئولیت پاسخ گویی به تمامی رفتارهای ناشایست و نامطلوبی که ریشه در فرهنگ و اخلاق عمومی جامعه دارد را بر عهده می گیرند. کنترل اجتماعی محصول تلاش شبکه پیچیده ای از روابط خانوادگی، محیط آموزشی و مذهبی و گروه های همسالان است که به جوانان و نوجوانان می آموزد چه رفتارهایی ناشایست و نامطلوب است و مناسب ترین پاسخ ها به این رفتار چیست. کنشگران این حوزه در نظام پیچیده ای از انگیزش ها و کنترل که از یکدیگر تفکیک ناپذیرند نقش ایفا می کنند. بهره گیری از ابزارها و رویکردهای مختلف غیر دولتی فرصت های جدیدی را برای ایجاد پویایی و تنوع در پاسخ به این پدیده ها فراهم می آورد. اتخاذ رویکردهای ترکیبی نسبت به برخی ازنهادهای انحراف آمیز فرهنگ عمومی موجب کاهش ضرورت استفاده از ابزارهای واکنش رسمی و توسل به اقدامات دولتی برای کنترل این پدیده ها می شود.
از این رو ضعف و ناکارآمدی نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کانون های مذهبی در تولید هنجارهای رفتاری مورد پذیرش جامعه و مسدود بودن مجراهای قانونی و مشروع برای ابراز احساسات و بیان خواسته ها و نیازهای نسل جوان را نمی توان با توسل به ابزارهای سزاگرایانه و سرکوبگر برطرف ساخت. هر چند پاسخ گویی به پرسش دوم به الگویی که دولت ها در برابر ارزش های اخلاقی و فرهنگی برمی گزینند بستگی دارد، برخی از دولت ها با تاکید بر الگوی تکلیف گرایی بر این باورند که حکومت به موازات سایر وظایفی که بر عهده دارد موظف و متعهد به حمایت کیفری از ارزش های اخلاقی و فرهنگی است. در مقابل برخی دیگر از نظام ها با تفکیک و تمییز میان حوزه اخلاق و فرهنگ با حقوق کیفری چنین تکلیفی را برای دولت قائل نیستند و مداخله دولت در این حوزه ها را فساد آور می دانند. (محمودی جانکی، 1383)
- 4 -
پرسش سوم این است که آیا امکان استفاده از پاسخ های غیر کیفری نسبت به آن پدیده وجود ندارد؟
استفاده از قوانین کیفری باید به عنوان آخرین ابزار مورد توجه قرار گیرد و در وهله اول باید برای کنترل رفتارها از مداخلات غیر کیفری استفاده کرد. برای نمونه در بسیاری از موارد به جای توسل به ابزارهای کیفری می توان از پاسخ های آموزشی ، درمانی، حمایت اجتماعی، حقوقی و دیگر تدابیر مبتنی بر مشارکت اجتماع بهره جست.
کارشناسان و صاحب نظران اصلاح قوانین کیفری برای تفکیک میان جرایم واقعی از خطاهای اداری و انحرافات اجتماعی اغلب بر اصل صدمه تاکید می ورزند. بر اساس این معیار ابزارهای کیفری باید صرفا در مورد رفتارهایی که متضمن صدمه یا تهدید جدی به جامعه است به کار گرفته شود. غیر اخلاقی بودن و مغایر بودن برخی از رفتارها با فرهنگ عمومی شرط لازم برای جرم انگاری یک رفتار است اما شرط کافی نیست. قلمرو مداخله های کیفری باید محدود به خطرهایی شود که ارزشهای اجتماعی بنیادین را به طور جدی نقض کرده و مورد تهدید قرار می دهد. بخش عمده ای از مداخلات کیفری در حوزه فرهنگ جوانی مانند وضع ممنوعیت های قانونی و انتظامی برای برخی از اقسام پوشش و آرایش موی سر، تردد و رفت و آمد در مکان های خاص، استفاده از برخی از محصولات فرهنگی متضمن هیچگونه صدمه و آسیبی به دیگران نیست. مضاف بر این صدمه و آسیب ناشی از برخی از رفتارها ضرورت ایجاد تدابیر مناسب را مطرح می سازد اما این امر لزوما به مفهوم تعیین پاسخ کیفری نسبت به آن رفتار نیست.
ماهیت برخی از رفتارها به گونه ای است که گزینش پاسخ مناسب نسبت به آن به سادگی امکان پذیر نیست و واکنش به این رفتارها در مرز میان قلمرو مداخلات اجتماعی، اخلاقی، درمانی ، اداری ، حقوقی و کیفری در نوسان است. برای نمونه آیا مرگ شیرین (اتانازی) یک تدبیر پزشکی است برای راحت کردن بیمارانی که به بیماری لاعلاج مبتلا شده اند، یا اقدامی مجرمانه علیه بیمار؟ ایا تنبیه بدنی فرزندان از طرف پدر و مادر گونه ای از نظام تربیتی و انضباطی است یا کودک آزاری؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
فرهنگ و ورزش............................................................................................. & 1
تأثیر متقابل فرهنگ و ورزش
هر مقولهای را که انسان به ذهن میآورد و جزء قضایای ذهنی است و یا در عالم خارج مصداق پیدا میکند، همراه او، فرهنگ آن به ذهن میآید. فرهنگ لازمة لاینفک هر پدیده و مقولهای است، مثلاً وقتی تجارت و اقتصاد را به ذهن میآوریم و یا در خارج بدان اشتغال داریم قطعاً فرهنگ تجارت و یا اقتصاد را باید بدانیم و یا لااقل فرهنگ متداول و رایج آن مقوله و به عبارت دیگر، فرهنگ عمومی آن را بدانیم تا در میان تجار و اقتصاددانان دارای ارزش باشیم والا از مقوله اقتصاد و تجارت بیرونیم و یا لااقل اقتصاددان و یا تاجر موفقی نیستیم. لذا فرهنگ در تمام مقولهها و پدیدههای عبادی و معاملی وجود دارد. مثل فرهنگ نماز، فرهنگ عبادت، فرهنگ تجارت، فرهنگ ورزش و... ما در این مقاله بر آن هستیم تا فرهنگ ورزش و خاستگاه و مبانی ورزش را به نقد و تحلیل بکشیم. نخست از آنجا که دین اسلام دین مقدس و آسمانی است و برای هدایت بشر آمده است، تمام آداب و رسوم و فرهنگ اجتماع را به هم نریخته است، بلکه فرهنگهایی که در میان مردم متداول بوده و با هدف دین سازگاری داشته و یا میتوانست با اندک تغییری آن را در خدمت دین قرار داد، اسلام آن را تقویت و ترویج نموده است؛ لذا ورزش یک مقولهای بوده که با سکناگزیدن بشر در روی زمین وجود داشته و ممکن است با این روش جدید و پیچیده امروزین نبوده، ولی به شکل ابتدایی وجود داشته و اسلام به آن جهت بخشیده و آن را در خدمت دین قرار داده است.
تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاک، سنگ، کوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین کتابهای درسی بشر بودهاند. از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی و ورزش بعنوان یکی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت، مهارت و سرعت را که در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت کرد.
فرهنگ و ورزش............................................................................................. & 2
همراه با خلقت انسان و دست و پنجه نرم کردن او با زندگی، خصوصاً انسانهای اولیه که در درون غار زندگی میکردند، ورزیدگی و تربیت بدن برای آنان دارای اهمیت فوق العاده بوده و تا به امروز که تربیت بدنی و ورزش یکی از اصول مسلم زندگی فردی و اجتماعی و حتی برای حکومتها و دولتها درآمده است.
امروزه دانشمندان، ورزش را نه تنها برای پرورش تن یک اصل قرار دادهاند، بلکه به صورت یک اهرم قدرت و سیاست برای جوامع بینالمللی مطرح کردهاند. انسانشناسان در قرون گذشته از انسان بعنوان هوموارکتوس (انسان مستویالقامه) و هوموفابریگوس (انسان ابزارساز) و هوموپولیتیکوس (انسان سیاستورز) سخن گفتهاند. امروزه از انسان بعنوان هومورلیجیوسرس (انسان دینورز) سخن گفتهاند؛ چرا که بر وفق جدیدترین پژوهشهای جامعهشناختی چه در آفریقای جنوبی و مکزیک و چه در ایرلند و آمریکا، بیش از نود و شش درصد انسانها به وجود خدا ایمان دارند و همین واقعیت، نظریهای را که مدعی بود با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی انحطاط مییابد، ابطال میکند(1). مؤید دیگر برای دینورز بودن سرشتی انسان، اینکه محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافتهاند که دیندار یا به هر حال صاحب نوعی دین نبوده باشند.(2)
1- تاریخچه کلی ورزش
تربیت بدنی و ورزش برابر با پیدایش انسان و حیات اوست. طبق قانون طبیعت، هر جانداری در سایه حرکت و جنبش زنده میماند و انسان نیز مستثنا از این قاعده نیست، بلکه متحرکترین جانداران میباشد.
اگر انجام کلیه حرکات اعضای بدن را در سلامت مؤثر بدانیم و هر حرکت را که موجب سلامتی میشود یک نوع ورزش بدانیم، باید این امر را بپذیریم که ورزش با حیات بشر توأم بوده و برای پیدایش ورزش نمیتوان تاریخ دقیقی مشخص کرد، زیرا انسان در بدو تولد خویش حیوان بالفعل است و انسان بالقوه. یعنی جسم و بدنش مقدم بر شخصیت اوست؛ لذا برای تأمین زندگانی خویش نیاز به حرکات مختلف اعضای بدن داشته و تا آخرین لحظات زندگی مجبور به انجام حرکات لازم بوده است. بنابراین باید گفت ورزش با انسان خلق شده و با زمان تکمیل خواهد شد.
فرهنگ و ورزش............................................................................................. & 3
انسان در دورانهای اولیه زندگانی برای تهیه و تأمین معاش خود مجبور به زد و خورد با حیوانات وحشی بوده است و برای حفظ خود از سرما و گرما در غارها و بیشهها زندگی کند. این حرکات و زد و خوردها و تلاشی که برای نیل به مقصود، یعنی تأمین زندگی انجام میشده و انسان اولیه به آن مبادرت نموده، یک ورزش طبیعی به شمار میرود. پس به تمام کارهایی که باعث به حرکت درآوردن اعضا میشود و در بدن فعالیت و حرارت و قدرت ایجاد میکند میتوان ورزش گفت. البته نباید تربیت بدنی را با ورزش طبیعی اشتباه گرفت؛ به حرکاتی که در وجود بشر (جسمی و فکری) خستگی تولید میکند و آن عملیات تحت اصول و قواعد معین برای قسمتی از بدن یا تمام آن و برای احتیاج و منظور خاص اجرا میشود، تربیت بدنی گفته میشود. حضرت علی7 میفرماید: بزرگترین تفریح و ورزش، کار است (یعنی فعالیت بدنی).
پس تعلیم و تربیت بدنی و ورزش با پیدایش بشر و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاک، سنگ، کوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین کتابهای درسی نوع بشر بودهاند.(3)
از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی، بعنوان یکی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت و سرعت را که در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت کرد.(4)
وقتی با گذشت زمان، حکومت و دولت ولو به صورت اولیه تشکیل شد دولتها برای حفظ و یا گسترش مرزها نیازمند قدرت و بازوان قوی بودند که متناسب با آن زمان در جنگ پیروز شوند و به اهداف خود دست یابند.
ویل دورانت، مورخ مشهور، در این باره مینویسد:
فرهنگ و ورزش............................................................................................. & 4
«از ضروریات دولتها و تأکید بر روی حفظ نیروی جسمانی، پیروزمندی در جنگهایی بوده است که متکی بر قدرت بدنی و نیرومندی جسمانی بوده است و نیرومندی و مهارت بدنی، حاصل نخواهد شد مگر در ورزشهایی که (در بازیهای المپیک) مقرر گردیده است.»5
و بزرگترین هدفهای تربیت بدنی در اجتماعات اولیه عبارت بودند از:
1- تکامل و توسعه استعدادهای جسمانی
2- ایجاد گروههایی برای بهتر زیستن
3- ایجاد سرگرمی.
در پژوهشهایی که بر روی زندگی انسانهای نخستین و عادات آنها انجام شده است معلوم شده است که این عادات و رسوم اغلب در مراسم مذهبی و معتقدات دینی ظاهر گشته است.
2- تاریخچه ورزش در ایران
در ایران به معنای قدیم آن، ورزش پهلوانی و رزمی و وزنهبرداری برای شرکت در جنگ معمول بوده، همانطور که حکیم ابوالقاسم فردوسی در رابطه با پهلوانی و جنگآوری رستم و سهراب و کشتی پهلوانی دو پهلوان پدر و پسر یعنی رستم و سهراب بیان میکند و حتی حضور زنان پهلوان در شاهنامه فردوسی میدرخشد، حرکت و حضور گردآفرید بعنوان یک زن قهرمان و پهلوان در جنگ، نشان از روحیه ایرانیان برای تربیتبدنی و کارکرد آن در میان نبرد و جنگ با غیر ایرانیان بود.
در میان کشورهای مشرق زمین باید گفت ایران، کشوری بود که به تعلیم و تربیت بدنی و سلامتی تن و روان اهمیت خاصی قایل بود، در این باره هرودوت، مورخ شهیر یونانی، مینویسد:
ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را میآموختند:
1- سواری
2- تیروکمان
3- راستگویی
جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز میکردند و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیرة اندک و تحمل گرمای بسیار و پیادهرویهای طولانی وعبور از رودخانه بدونتر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فروپریدن از روی آن در حال دویدن و بطور کلی سرعت و چالاکی از ویژگیهای سوارکاران سوارهنظام ایران بود.(6)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 186 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه
1
مقدمه
1
مقدمه
1
مقدمه