لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 63 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
1
تفسیر گازهای خون شریانی
2
اهداف برسی گازهای خون شریانی
-اکسیژناسیون خون شریانی
-تعادل اسیدوباز
-تبادلات گازی وتهویه آلوئولی
-تعیین نیاز مددجو به راه هوایی مصنوعی و ی ا تهویه مکانیکی
- کمک به دستیابی به تعادل اسید و باز
3
اندیکاسیونهای ABG :
مشکلات حاد تنفسی
اختلالات اسید و باز مثل شوک، نارسایی کلیه، مسمومیت
تعیین شنت های قلبی راست به چپ
ارزیابی کلی وضعیت تنفس جهت ارزیابی های شغلی و تحقیقات تنفسی
بررسی مددجویان نیازمند به راه هوایی مصنوعی
بررسی وضعیت تهویه و تنفس بیماران تحت ونتیلاتور
4
موارد ممنوعیت ABG :
ناهنجاری های شریانی
مشکلات انعقادی
وجود عفونت فعال در مسیر شریان
تست آلن منفی(در سالیان اخیر استفاده از داپلر عروقی جایگزین تست آلن شده است).
5
گرفتن نمونه های شریانی(مکان های نمونه گیری)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 45 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
تفسیر موضوعی نهج البلاغه
فصل اول:
خداشناسی
اهداف :
هدف از ارائه مطالب این فصل آن است که خواننده :
با رویکردهای مختلف به مقوله خداشناسی و پیامدهای آن توجه یابد.
به نحوه خداشناسی در نهج البلاغه آگاه گردد.
با موضوع خداشناسی در عینیت زندگی آشنا شود.
الف) روش خداشناسی:
نوع شناخت در رابطه با خداوند به شدت در زندگی آدمی تاثیر گذار است. خداشناسی، تنها امری قلبی و ذهنی نیست، بلکه انسان هرطور که خدا را بشناسد، زندگی می کند. خداوند همه چیز یک مومن است. نوع فهم اهل ایمان از خدا، در روش، رفتار و کردار آنان تاثیر می گذارد. کسانی که خدا تلقی جاهلانه و تنگ نظرانه دارد، رحمت خدا را محدود می کنند و خداوند را همواره بر کرسی غضب می نشاند به انتظار اینکه از بنده اش لغزشی پیدا شود و به عذاب ابد کشیده شود. چنان که خوارج، خدا را این گونه فرض می کردند.
از نظر آنان، جز عده بسیار معدودی از بشر همه مخلد در آتش جهنم بودند. چنین اشخاصی همه مردم جهان را با دید کفر و الحاد می نگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود تصور می کنند. اماکسانی که از خدا تلقی عالمانه و عاشقانه دارند، رحمت او را واسع می بینند؛ خداوند را همواره در جایگاه رحمت می دانند. چون بنده ای گناه ورزد و از ساحت قرب الهی دور گردد، خدای مهربان و از سر لطف و رحمت به سوی بنده عاصی بازگردد تا بنده توفیق استغفار و توبه بیابد، و چون بنده توبه کند توبه او را بپذیرد و او را قبول نماید.
مطهری، جاذبه و دافعه علی(ع) ص 166- 165.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 18 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
بنام خدا
تفسیر آیات 61توبه ،8عنکبوت و 92یوسف
توبه61:وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مىدهند و مىگویند: (او آدم خوشباورى است!) بگو: خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق مىکند؛ و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آوردهاند!) و آنها که رسول خدا را آزار مىدهند، عذاب دردناکى دارند!
درباره گروهى از منافقان نازل شده ، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر(ص) مى گفتند.
اذن :گوش
به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، نیز اطلاق مى شود.
وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است :
جهت حفظ محبت و اتحاد و وحدت و آبروی آن ها وباقی ماندن امکان توبه مجدد
پیامبر گوش به سخنانى مى دهد که به نفع آن ها ست :
شنیدن وحی الهی و استماع پیشنهاد مفید
شنیدن و پذیرفتن سخنان مؤمنان راستین
پذیرفتن عذر خواهی افراد در مواردی که به نفع آن ها وجامعه است .
شان نزول :این حسن است نه عیب !
پیامبر دو گونه برنامه دارد:
حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى
مرحله عمل توجه به فرمان هاى خدا و پیشنهادها و سخنان مؤ منان راستین
ویژگی یک رهبر واقعبین است و تأمین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست.
درجات رحمت :
قابلیت و استعداد
بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت
فعلیت
بالفعل مخصوص مؤ منان
عذابى دردناک برای عیب جویان
سازگاری عمومیت (رحمة للعالمین) در برخی آیات با تخصیص (رحمت براى مؤمنین) در این آیه :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
آیه 141
آیه و ترجمه
وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)
ترجمه :
141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.
تفسیر :
یک درس بزرگ توحید
در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .
نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).
مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:
1 - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)
2 - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .
3 -
معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.
ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .
سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).
ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).
بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).
سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )
انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )
پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).
و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).
اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
1 - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.
آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گوید
خالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .
2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).
3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.
در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.
و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .
ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است
.
4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
آیه 142 - 144
آیه و ترجمه
وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)
ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ(143)
وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
ترجمه :
142 - (و او کسى است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما است .
143 - هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر دهید.
144 - و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
تفسیر :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
9
تفسیر سوره یس
پاییز 1387
مقدمه ای در باب سوره یس
سوره یاسین(یس) از سوره های مکی است یعنی در مکه بر پیامبر (ص) نازل شده است و هشتاد و سه آیه دارد و در جزء 23 قرآن کریم آورده شده است. این سوره به نام اولین آیه اش که از حروف مقطعه است نامگذاری شده است. (1)
مطالب این سوره بر محور عقاید است، مانند تمام سوره های مکی که به اصول دین اسلام استوار می باشند. تعلیم آن به فرزندان و هدیه کردن آن، و ثواب قرائت این سوره به مردگان بسیار سفارش شده است. این سوره با گواهی خداوند به رسالت پیامبر اسلام در آغاز آن و با بیان رسالت سه تن از پیامبران الهی ادامه می یابد.
در بخشی از این سوره ، به برخی از آیات عظمت پروردگار در هستی به عنوان نشانه های توحید اشاره شده است. و در بخش دیگر مسائل و داستان هایی مربوط به معاد، سوال و جواب در دادگاه قیامت و ویژگی های بهشت و دوزخ مطرح شده است.
در روایات از سوره یس به عنوان "قلب قرآن"یا "عروس قرآن" یاد شده است. (2)
عمو مما رسم است که کار های مهم و با ارزش رابا نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه است ،شروع می کنند تا آن کار با مبارکی به انجام رسد."بسم الله" نیز سر آغاز کتاب الهی است.
به گفته روایات "یس" نام مبارک پیامبر (ص) است. در برخی دعا ها نیز خدا را با این نام پیامبر قسم می دهند.
این سوره در تورات به عنوان "عمومیت آفرین" نامیده شده است. (4)
تفسیر برخی از کلمات ، عبارات و آیات سوره یس
کلمه "حکیم" در آیه دوم می تواند به معنای دارای حکمت (ذوالحکمة) باشد یا به معنای محکم نظیر آیه اول سوره ی هود که می فرماید[: "آیات قرآن محکم است."
خداوند نیازی به سوگند ندارد و راز این سوگند ها در قرآن ممکن است تاکید بر مطلبی خاص و یا نشان دهنده ی عظمت و اهمیت آن باشد. و دیگر مطلبی که می توان دریافت این است که رسالت در طول تاریخ جریانی ست که با پیامبر اسلام ختم می شود و راه پیامبر همان راه خداست.
اصول سه گانه ی اعتقادی گاهی اوقات در یک سوره مطرح است، چنان که در سوره مبارکه یس آمده است. (3) گاهی نیز این سه اصل اعتقادی در یک ایه مطرح شده است. در آیه 83 سوره یس ودر سوره توحید،آمده است:["انک لمن المرسلین..."
1
((و کـفـر کـافـران در نزد پروردگارشان چیزى جز خشم و غضب نمى افزاید))(ولا یزید الکافرین کـفـرهـم عـنـد ربهم الا مقتا) خشم الهى به معنى برچیدن دامنه رحمت و دریغ داشتن لطف از کسانى است که مرتکب اعمال زشتى شده اند.
و بـه هرحال ((کفرشان چیزى جز زیان و خسران به آنان نمى افزاید)) (ولا یزیدالکافرین کفرهم الا خسارا).
(آیه )ـ این آیه پاسخ قاطع دیگرى به مشرکان مى دهد و به آنها خاطرنشان مى سازد که اگر انسان از چـیزى تبعیت مى کند یا به آن دل مى بندد باید دلیلى از عقل بر آن داشته باشد, یا دلیلى از نقل قطعى , شما که هیچ یک از این دو را در اختیارندارید تکیه گاهى جز فریب و غرور نخواهید داشت .
مـى فـرماید: ((بگو: این معبودانى را که جز خدا مى خوانید به من نشان دهیدچه چیزى از زمین را آفریده اند))! (قل ارایتم شرکاکم الذین تدعون من دون اللّه ارونى ماذا خلقوا من الا رض ).
((یا این که در آفرینش آسمان شریکند))؟! (ام لهم شرک فى السموات ).
بـا ایـن حال پرستش آنها چه دلیلى دارد؟! معبود بودن فرع بر خالق بودن است , حال که ثابت شد هـیچ دلیل عقلى براى مدعاى شما نیست , آیا دلیلى از نقل در اختیار دارید؟ ((آیا کتابى (آسمانى ) در اختیار آنها گذارده ایم و آنها دلیل روشنى ازآن بر کار خود دارند))؟ (ام آتیناهم کتابا فهم على بینت منه ).
نه آنها هیچ دلیل و بینه و برهان روشنى از کتب الهى در اختیار ندارند.
پـس سرمایه آنها چیزى جز مکر وفریب نیست ((بلکه این ستمگران به یکدیگرجز وعده هاى دروغین نمى دهند)) (بل ان یعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا).
(آیه )ـ آسمانها و زمین با دست قدرت او برپاست !.
در این آیه سخن از حاکمیت خدا بر مجموعه آسمانها و زمین است , و درحقیقت بعد از نفى دخالت مـعـبـودهـاى سـاخـتگى در جهان هستى به اثبات توحیدخالقیت و ربوبیت پرداخته , مى فرماید: ((خداوند آسمانها و زمین را نگاه مى دارد تااز نظام خود منحرف نشوند)) (ان اللّه یمسک السموات والا رض ان تزولا ).
نه تنها آفرینش در آغاز با خداست که نگهدارى و تدبیر و حفظ آنها نیز به دست قدرت اوست , بلکه آنـهـا هـر لـحـظه آفرینش جدیدى دارند و فیض هستى لحظه به لحظه به آنها مى رسد, که اگر لحظه اى رابطه آنها با آن مبدا بزرگ قطع شودراه فنا و نیستى را پیش مى گیرند.
اگر نازى کند یکدم ـــــ فرو ریزند قالبها!.
سـپـس بـه عـنوان تاکید مى افزاید: ((و هرگاه منحرف گردند, کسى جز او نمى تواند آنهارا نگاه دارد)) (ولئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده ).
نه بتهاى ساختگى شما, نه فرشتگان , و نه غیر آنها, هیچ کس قادر بر این کارنیست .
در پایان آیه براى این که راه توبه را به روى مشرکان گمراه نبندد و اجازه بازگشت در هر مرحله به آنها دهد مى فرماید: ((او بردبار و غفور است )) (انه کان حلیما غفورا)
بـه مـقـتـضـاى حـلـمـش در مجازات آنها تعجیل نمى کند و به مقتضاى غفوریتش توبه آنها را با شرائطش در هر مرحله که باشد پذیرا مى شود.
آیـه ـ شـان نزول : ((مشرکان عرب هنگامى که مى شنیدند بعضى از امتهاى پیشین همچون یهود, پیامبران الهى را تکذیب کردند, و آنها را به شهادت رساندند,مى گفتند: ولى ما چنین نیستم ! اگر فرستاده الهى به سراغ ما بیاید ما هدایت پذیرترین امتها خواهیم بود! ولى همانها هنگامى که آفتاب عالمتاب اسلام از افق سرزمینشان طلوع کرد و پیامبر اسلام (ص ) همراه بزرگترین کتاب آسمانى به سراغشان آمد نه تنها نپذیرفتند بلکه در مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب برآمدند.
ایـن آیـه و دو آیـه بعد نازل شد و آنها را بر این ادعاهاى توخالى و بى اساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
تفسیر: استکبار و حیله گرى , سرچشمه بدبختیهاى آنها بودـ.
در آیات پیشین سخن از مشرکان وسرنوشت آنها در دنیا وآخرت در میان بود.
در این آیه مى فرماید: ((آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند اگر انذارکننده اى به سراغشان بیاید بـطور مسلم از همه امتها هدایت یافته تر خواهند بود)) (واقسمواباللّه جهد ایمانهم لئن جاهم نذیر لیکونن اهدى من احدى الا مم ).
آرى ! آنها هنگامى که تماشاگر صفحات تاریخ گذشته بودند, بسیار تعجب مى کردند و همه گونه ادعا درباره خود داشتند و لافها مى زدند.
امـا هـنگامى که ((محک تجربه آمد به میان )) و کوره امتحان سخت داغ شد وخواسته آنها عملى شـد نـشـان دادند که آنها نیز از همان قماشند, بطوریکه قرآن دردنباله همین آیه فرموده : ((پس هـنـگـامى که انذارکننده الهى آمد جز فرار و فاصله گرفتن از حق چیزى بر آنها نیفزود))! (فلما جاهم نذیر مازادهم الا نفورا).
2
ایـن تعبیر نشان مى دهد که آنها قبلا نیز برخلاف ادعاهایشان طرفدار حق نبودند, قسمتى از آیین ابراهیم را که در میان آنها وجود داشت محترم نمى شمردند.
(آیـه )ـ این آیه توضیحى است بر آنچه در آیه قبل گذشت , مى گوید:دورى آنها از حق ((به خاطر ایـن بود که طریق استکبار در زمین را پیش گرفتند)) و هرگزحاضر نشدند در برابر حق تسلیم شوند (استکبارا فى الا رض ).
و نیز به خاطر آن بود که ((حیله گریهاى زشت و بد را)) پیشه کردند (ومکرالسیئ ).
((ولى این حیله گریهاى سؤ تنها دامان صاحبانش را مى گیرد)) (ولا یحیق المکر السیئ الا باهله ) .
او را در برابر خلق خدا رسوا و بینوا, و در پیشگاه الهى شرمسار مى کند.
در حقیقت این آیه مى گوید: آنها تنها به دورى کردن از این پیامبر بزرگ الهى قناعت نکردند, بلکه بـراى ضـربـه زدن به او از تمام توان و قدرت خود کمک گرفتند,و انگیزه اصلى آن کبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق بود.
در دنـباله آیه این گروه مستکبر مکار و خیانتکار را با جمله پرمعنى وتکان دهنده اى تهدید کرده , مـى
گـوید: ((آیا آنها انتظارى جز این دارند که گرفتار همان سرنوشت پیشینیان شوند))؟! (فهل ینظرون الا سنت الا ولین ).
این جمله کوتاه اشاره اى دارد به تمام سرنوشتهاى شوم اقوام گردنکش وطغیانگرى همچون قوم نوح , و عاد, و ثمود, و قوم فرعون که هرکدام به بلاى عظیمى گرفتار شدند.
سـپـس بـراى تاکید بیشتر مى افزاید: ((هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نمى یابى , و هرگز بـراى سـنـت الـهـى دگرگونى نخواهى یافت )) (فلن تجد لسنت اللّه تبدیلا ولن تجد لسنت اللّه تحویلا ).
نـوسـان و دگـرگـونـى سـنـتـهـا دربـاره کسى تصور مى شود که آگاهى محدودى دارد, ولى پـروردگـارى کـه عـالـم و حـکـیـم و عادل است سنتش درباره آیندگان همان است که درباره پیشینیان بوده است , سنتهایش ثابت و تغییرناپذیر است .
(آیـه )ـ در ایـن آیـه این گروه مشرک و مجرم را به پیگیرى آثار گذشتگان وسرنوشتى که به آن گـرفـتـار شـدند دعوت مى کند, تا آنچه را از تاریخ درباره آنهاشنیده اند با چشم در سرزمینهاى مـتعلق به آنها, و در لابلاى آثارشان ببینند,مى فرماید: ((آیا سیر در زمین نکردند تا بنگرند عاقبت کـار کـسـانـى که پیش از آنهابودند چه شد))؟! (اولم یسیروا فى الا رض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم ).
اگـر ایـنها چنین تصور مى کنند که از آنان نیرومندترند سخت در اشتباهند, چرا که ((آنها از اینها قویتر و پرقدرت تر بودند)) (وکانوا اشد منهم قوة ).
به علاوه انسانها هر قدر نیرومند و قوى باشند قدرت آنها در برابر قدرت خداوند صفر است , چرا که ((نـه چـیـزى در آسـمـان , نـه در زمین , از حوزه قدرت او فرارنخواهد کرد, و او را عاجز و ناتوان نخواهد ساخت )) (وما کان اللّه لیعجزه من شى فى السموات ولا فى الا رض ).
زیرا ((او دانا و تواناست )) (انه کان علیما قدیرا).
نه چیزى از نظرش مخفى و پنهان مى ماند, و نه کارى در برابر قدرتش مشکل است , و نه کسى بر او چیره مى شود.
(آیه )ـ اگر لطف او نبود جنبنده اى بر پشت زمین نبود!.
ایـن آیه که آخرین آیه سوره ((فاطر)) است بحثهاى تند و تهدیدهاى شدیدگذشته این سوره را با بـیـان لـطف و رحمت پروردگار بر مردم روى زمین پایان مى دهد, همان گونه که این سوره را با گشایش رحمت خدا بر مردم آغاز کرد.
آیـه قبل که مجرمان بى ایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان مى کرد این سؤال را براى بسیارى از آنها و دیگران مطرح مى سازد که اگر سنت الهى درباره همه گردنکشان چنین است پس چرا این قوم مشرک و سرکش مکه را مجازات نمى کند؟!.
در پـاسـخ ایـن سـؤال مـى فـرماید: ((اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى که انجام داده اند مـجازات کند (و هیچ مهلتى براى اصلاح و تجدید نظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبنده اى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت )) (ولو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابة ).
آن چنان مجازاتهاى پى درپى نازل مى شد و صاعقه ها و زلزله ها و طوفانهاگنهکاران ظالم را درهم مى کوبید که زمین جاى زندگى براى کسى نبود.
((ولى خداوند (به لطف و کرمش ) آنها را تا زمان معینى به تاخیر مى اندازد)) وبه آنها فرصت براى توبه و اصلاح مى دهد (ولکن یؤخر هم الى اجل مسمى ).
امـا این حلم و فرصت الهى حسابى دارد, تا زمانى است که اجل آنها فرانرسیده باشد, ((اما هنگامى کـه اجـل آنـهـا فـرا رسـد (هـرکـس را به مقتضاى عملش جزامى دهد چرا که ) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست )) هم اعمال آنها رامى بیند و هم از نیات آنها باخبر است (فاذا جا اجلهم فان اللّه کان بعباده بصیرا).
3
((پایان سوره فاطر)).
سوره یس [36].
این سوره در ((مکه )) نازل شده و 83 آیه دارد .
محتواى سوره :.
در این سوره چهار بخش عمده مخصوصا دیده مى شود:
1ـ نخست سخن از رسالت پیامبر اسلام (ص ) و قرآن مجید و هدف از نزول این کتاب بزرگ آسمانى است .
2ـ بـخـش دیگر از رسالت سه نفر از پیامبران الهى , و چگونگى دعوت آنها به سوى توحید و مبارزه پى گیر و طاقتفرساى آنها با شرک سخن مى گوید.
3ـ بـخـشـى از ایـن سـوره کـه از آیه 33 شروع مى شود و تا آیه 44 ادامه داردمملو از نکات جالب توحیدى , و بیان گویا از آیات و نشانه هاى عظمت پروردگار درعالم هستى است .
4ـ بخش مهم دیگرى از این سوره در مسائل مربوط به ((معاد)) و دلائل گوناگون آن و چگونگى حـشر و نشر, و سؤال و جواب در روز قیامت , و پایان جهان ,و بهشت و دوزخ سخن مى گوید, و در لابـلاى ایـن بـحـثـهـا آیـاتـى تکان دهنده براى بیدارى وهشیارى غافلان وبى خبران آمده است که اثرى نیرومند در دلها وجانها دارد.
فضیلت تلاوت سوره :.
سوره ((یس )) در احادیث به عنوان ((قلب قرآن )) نامیده شده است .
در حدیثى از پیامبر اسلام (ص ) مى خوانیم : ((هر چیز قلبى دارد, و قلب قرآن یس است )).
در حـدیثى از امام صادق (ع ) نیز همین معنى آمده است و در ذیل آن مى افزاید: ((هرکس آن را در روز پـیش از آن که غروب شود بخواند در تمام طول روزمحفوظ و پر روزى خواهد بود, و هرکس آن را در شب پیش از خفتن بخواندخداوند هزار فرشته را بر او مامور مى کند که او را از هر شیطان رجیم و هر آفتى حفظکنند )) و به دنبال آن فضائل مهم دیگرى نیز بیان مى فرماید.
این عظمت به خاطر محتواى عظیم این سوره است .
مـحتوایى بیدارگر ایمان بخش و مسؤولیت آفرین و تقوازا که وقتى انسان در آن اندیشه کند و این اندیشه در اعمال او پرتوافکن گردد خیر دنیا و آخرت را براى او به ارمغان مى آورد.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
سرآغاز ((قلب قرآن )):.
این سوره همانند 28 سوره دیگر قرآن مجید با حروف مقطعه آغاز مى شود,و این بار دو حرف ((یا ـ سین )) (یس ) آیه اول سوره را تشکیل مى دهد.
درخـصـوص سـوره ((یـس )) در روایـتى از امام صادق (ع ) مى خوانیم که فرمود:((یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن مى فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى )).
(آیـه )ـ به دنبال این حروف مقطعه ـهمانند بسیارى از سوره هایى که باحروف مقطعه آغاز شده ـ سخن از قرآن مجید به میان مى آورد, منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده , مى گوید: ((سوگند به قرآن حکیم )) (والقرآن الحکیم ).
گویى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفى مى کند که مى تواند درهاى حکمت را به روى انسانها بگشاید.
الـبـته خداوند نیازى به سوگند ندارد, ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دوفایده مهم است : نخست تاکید روى مطلب , و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى شود.
(آیـه )ـ ایـن آیـه چـیـزى را که سوگند آیه قبل به خاطر آن بوده است بازگومى کند, مى فرماید: ((مسلما تو از رسولان خداوند هستى )) (انک لمن المرسلین ).
(آیه )ـ رسالتى که توام با حقیقت است و ((بودن تو بر صراط مستقیم ))(على صراط مستقیم ).
(آیـه )ـ سـپـس مى افزاید: این قرآنى است که ((از ناحیه خداوند عزیز ورحیم نازل شده )) (تنزیل العزیز الرحیم ).
عـزت و رحـمـتـش که یکى مظهر ((انذار)) و دیگرى مظهر ((بشارت )) است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانى را در اختیار انسانها گذارده است .
(آیـه )ـ ایـن آیـه هـدف اصلى نزول قرآن را این گونه شرح مى دهد:قرآن را بر تو نازل کردیم ((تا قـومى را انذار کنى که پدران آنها انذار نشدندو به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفته اند)) (لتنذر قوما ما انذر آباؤهم فهم غافلون ).
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشیار, و خواب زدگان را بیدار سازد.