لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
قانون جزایی و انتظارات عمومی
ر صدر موضوعات مورد مطالعه علوم اجتماعی، انسان جای دارد؛ زیرا اجتماع محیطی است که انسان را درون خود گرفته و آنچه در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد، روابط اجتماعی است که با تصورات و حتی عقاید مختلف ظهور و بروز پیدا میکند.به هنگام مطالعه بر روی انسان، لازم است به یک امر مهم دیگر نیز توجه شود و آن این که تمامیموجودات تابع سرنوشت و مقدرات خود هستند؛ با این تفاوت که به نظر میرسد انسان در اعمال خود آزاد است.
اما باید دید آیا معنای آزادی انسان این است که وی تابع هیچ قانونی نباشد؟
آزادی مورد نظر ما از چنین توسعه نامعقولی برخوردار نیست؛ زیرا هر موجودی قانون مخصوص به خود را دارد و انسان هم مانند سایر موجودات از چنین ویژگی برخوردار است.به عبارت دیگر، هر موجودی را هدف و کمال مطلوبی است که باید به آن برسد و قانون در این جایگاه، قاعده و رویهای است که این حرکت را تنظیم کرده و بدان انضباط عملی میبخشد.قانون برای انسان جهت و اهمیت ویژهای دارد؛ یعنی عمل کردن به آن تابع عقل است.به دیگر سخن، در مجاورت آزادی عمل، ضرورتهای عقلانی برای عمل و یا امتناع از آن موجود است.مرجع تشخیص که محرک اجرای اعمال آزاد و ارتباطدهنده آن اعمال با قواعد عقلی است، احساسات اخلاقی و به عبارت دیگر، وجدان میباشد.در نگاه دیگر، قانون وسیله سازش دادن روابط اجتماعی نیست؛ بلکه ابزار اعمال قدرت برای صیانت از آن روابط بوده و در صورتی که مورد تجاوز قرار گیرد، پشت سر این روابط، حاکمیت همچون فرشته عدالت ظاهر میشود که در یک دست ترازویی برای اندازهگیری اعمال دارد و در دست دیگر شمشیری برای تحمیل احترام.
قانون جزایی و انتظارات عمومی
ر صدر موضوعات مورد مطالعه علوم اجتماعی، انسان جای دارد؛ زیرا اجتماع محیطی است که انسان را درون خود گرفته و آنچه در علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد، روابط اجتماعی است که با تصورات و حتی عقاید مختلف ظهور و بروز پیدا میکند.به هنگام مطالعه بر روی انسان، لازم است به یک امر مهم دیگر نیز توجه شود و آن این که تمامیموجودات تابع سرنوشت و مقدرات خود هستند؛ با این تفاوت که به نظر میرسد انسان در اعمال خود آزاد است.
اما باید دید آیا معنای آزادی انسان این است که وی تابع هیچ قانونی نباشد؟
آزادی مورد نظر ما از چنین توسعه نامعقولی برخوردار نیست؛ زیرا هر موجودی قانون مخصوص به خود را دارد و انسان هم مانند سایر موجودات از چنین ویژگی برخوردار است.به عبارت دیگر، هر موجودی را هدف و کمال مطلوبی است که باید به آن برسد و قانون در این جایگاه، قاعده و رویهای است که این حرکت را تنظیم کرده و بدان انضباط عملی میبخشد.قانون برای انسان جهت و اهمیت ویژهای دارد؛ یعنی عمل کردن به آن تابع عقل است.به دیگر سخن، در مجاورت آزادی عمل، ضرورتهای عقلانی برای عمل و یا امتناع از آن موجود است.مرجع تشخیص که محرک اجرای اعمال آزاد و ارتباطدهنده آن اعمال با قواعد عقلی است، احساسات اخلاقی و به عبارت دیگر، وجدان میباشد.در نگاه دیگر، قانون وسیله سازش دادن روابط اجتماعی نیست؛ بلکه ابزار اعمال قدرت برای صیانت از آن روابط بوده و در صورتی که مورد تجاوز قرار گیرد، پشت سر این روابط، حاکمیت همچون فرشته عدالت ظاهر میشود که در یک دست ترازویی برای اندازهگیری اعمال دارد و در دست دیگر شمشیری برای تحمیل احترام.