لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بافت اکولوژیکی شهر
اشغال زمین شهری را در جریان زمان در الگوهای دینامیکی مختلف می توان نشان داد. این روش را اولین بار «تونن» روی اراضی روستایی معمول داشته ، و از سال 1920 به این طرف در ایالات متحده آمریکا و سپس در فرانسه نظر جامعه شناسان به نحوة اشغال زمین و بافت اکولوژیکی شهر جلب شده است و بر این اساس گروهی از محققان امریکایی زیر نظر «برگس» در ساختار اکولوژیکی سکونتگاههای شهر شیکاگو به مطالعه و تحقیق پرداخته اند.
روش تحقیق آنان در اکولوژی شهری بی شباهت به روشهای معمول در اکولوژی گیاهی نبوده ، چه به همان گونه که در اکولوژی گیاهی فرایندهای «هجوم و استیلا» و «تسلط و حاکمیت» و بالاخره جانشینی و یا به سخن دیگر «توالی و تسلسل» مکورد توجه اکولوژیست ها است، در اکولوژی شهری نیز همین فرایندها از مرکز رو به پیرامون شهر مورد توجه جامعه شناسان شهری است.
حصول شرایط «ارتقاء اجتماعی» در جامعه سرمایه داری، مبتنی بر پویایی بازرگانی و صنعتی و سودآوری خدمات ، بر لغزش مکانی انسانها در محدودة جغرافیایی شهرها سبب شده و در نتیجه به حرکت دائمی انسانها و جابجا یی طبقه یی، با طبقة دیگر اجتماعی در فضای جغرافیایی شهر منتهی می شود. برای فهم این فرایند نگاهی داریم بر نظریة برگس جامعه شناس آمریکایی و نظریه پردازان دیگری که در این زمینه بحث هایی داشته اند:
الف- برگس اولین بار روش دوایر متحد المرکز متداخل را در بافت اکولوژیکی شهر شیکاگو مورد آزمون قرار می دهد و به این نتیجه می رسد که هر شهر از مرکز رو به پیرامون خود روی اشعه دوایر متحدالمرکز گسترش یافته و قشر حلقوی متوالی را به دور هسته خود می تند و در اثبات این نظر برگس روی شهر شیکاگو پنج منطقه متوالی را به شرح زیر تشخیص می دهد:
بخش مرکزی شهر با عنوان (C . B . D) که مرکز تمرکز امور اداری، اجتماعی و بازرگانی شهر است.
بعد از مرکز شهر، منطقة انتقالی و یا گذرگاهی است. در این منطقه، محلات سکونتگاهی قرار دارد که به وسیلة بخشی از فعالیت های مرکز شهر اشغال شده و در این قشر گتوهای سیاهان و کلنی های مهاجران شکل گرفته است و در همین نوار حلقه یی گروهی از کارگران در جنب واحدهای صنعتی سکنی گرفته اند.
منطقه یا قشر شماره 3 سکونتگاه کارگران صنایع است و در عین حال سکنی مهاجرانی است که بعداً به شهر مهاجرت کرده اند (مهاجران دسته دوم).
در منطقه شماره 4، طبقة ثروتمندان بیشتر در خانه های اختصاصی سکونت دارند و در بخشی از این قشر، خانه های آپارتمانی و هتل های سکونتگاهی نیز جایگزین شده است.
آخرین منطقه ، پیرامون شهر را می پوشاند که حومه ها و حتی شهرهای اقماری را نیز در بر می گیرد. این منطقه که پنجمین قشر حلقوی شهر است محل مهاجرت ها و جابجایی روزانة کارگران است
برگس عقیده داشت که این طرح حلقه یی ساده به تبع ناهمواریها و راههای ارتباطینظم کاملا هندسی خود را ممکن است از دست بدهد، وانگهی هر منطقه به سوی منطقة بیرونی خود در حال گسترش و چنگ – اندازی است چرا که بر اثر رشد منطقه 1 شهری مناطق گتو (سیسیل کوچک و شهر چینیان) به سوی بیرون از مرز خویش جابه جا می شود و این حرکت زمانی شدت می یابد که فرزندان مهجران منطقه 2 بتوانند در منطقه 3 محل کار و اشتغالی را برای خود داشته باشند.
«سیلوی رمبر» استاد جغرافیای شهری دانشگاه استراسبورگ عقیده دارد که «طرح و الگوی متحدالمرکز برگس در منتهی درجة گروههای نژادی انجام گرفته است» حال این سئوال مطرح است که در این منطقه بندی نگرشهای دیگری به ویژه اقتصادی مورد توجه نبوده است؟ چرا که هر قدر از مرکز شهر رو به پیرامون آن پیش به رویم به همان اندازه دسترسی به امکانات و وسایل زندگی کمتر شده و در نتیجه قیمت پائین می آید. اصولا در حواشی و پیرامون شهرها بی نظمی های موجود در دوایر متداخل ناشی از مسیر خطوط راه آهن است.
جابه جایی انسانها به منظور انجام خریدهای روزانه و یا برای رفتن به سر کار با مشکلاتی روبرو است و این جابه جایی وقت و تعرفه حمل و نقل بیشتری می طلبد و خستگی مفرطی هم در پی دارد و در نتیجه بهای زمین نیز در سطحی نازل است و بر این اساس گروههای اجتماعی کم درآمد به کنار شهر و حومه می لغزند، مگر در یک حالت استثنایی ، و آن زمانی است که مرکز شهر فرتوت و از لحاظ شرایط زیست محیطی ناسالم است فقرا و تهیدستان با پرداخت نازلترین اجاره بها در این مساکن کم ارزش سکونت اختیار کرده و به جابه جایی روانة پاندولی تن می دهند. بر این مبنا شومبا ردولوو به خلاف سیلوی رمبر عقیده دارد منطقه بندی متحدالمرکز برگس تنها بر مبنای سطح زندگی و بقة اجتماعی شکل نمی گیرد بلکه فرایندهای جمعیتی ، تراکم و جابجایی وسیال بودن جمعیت و نیز فرایندهای اقتصادی، تکنیکی و عوامل تاریخی را در شکل یا بی ساخت شهری با دوایر متحدالمرکز نقشی است و بر این اساس شومبا ردولوو بر مبنای پراکندگی و تراکم جمعیت و جمعیت فعال و نیز به مقتضای جایگزینی موسسات و واحدهای بزرگ صنعتی تئوری پیشنهادی برگسس را با اختلافی (که بر اثر رشد ستاره یی شکل پاریس بر مبنای توسعة طرق ارتباطی در بستر گذرگاههای طبیعی رودخانه یی پیش آمده است) روی شهر پاریس پیاده می کند و هفت منطقة متداخل متحدالمرکز را به شرح زیر تشخیص می دهد:
اولین منطقه هستة پاریس است که شکل بیضی دارد، و به سوی مغرب می لغزدو این هسته مرکز بازرگانی و مالی پاریس که به تدریج از جمعیت خالی می شود.
منطقة دوم در حقیقت منطبق بر منطقة انتقالی برگس است که منطقة بیمار گونه ایست. برگس در مورد شیکاگو، این منطقه را از نظر مادی و معنوی منطقة نامطلوب خوانده است اما به نظر شومباردلوو این جا منطقة برخورد فرهنگ ها و باورها و رفتارهای اجتماعی است. در این منطقه بین معایب اجتماعی و گروههای جمعیتی روابطی است و نزدیکی انسانها به هم به تبادل فرهنگی وسیعی می انجامد، چرا که اختلاط و ترکیب فرهنگهایی با ریشة مختلف به زایش فرهنگهای دیگری سبب می شود و بی جهت نیست که نژاد شناسان این منطقه را کانون «برخورد فرهنگها و باورها» می نامند و در همین منطقه است که جمعیت کشورها و نواحی مختلف و طبقات اجتماعی گوناگون به نوعی از سازگاری و هم زیستی تن می دهند.
منطقه سوم ، در واقع منطقه تباین هاست: نصف جمعیت، مقیم و ساکن منطقه است و نصف دیگر فعال هستند و کاری را تعقیب می کنند. این منطقه بین مرکز و حومه های آن ، منطقه گذرگاهی واقعی است. در این جا بیشتر صنایع کوچک ، متوسط جایگزین شده و تنها منطقه یی از پاریس بزرگ است که جمعیت آن از اواخر قرن 19 به این طرف رو به ازدیاد می رود.
چهارمین منطقه محل جایگزینی صنایع مهمو بسیار بزرگ فرانسه است. مساکن آن فشرده و جمعیت فعال آن انبوه است، محلات کارگر نشین با تراکم بسیاری از جمعیت دیده می شود که از 80 سال به این طرف رو به افزایش سریع است در همین منطقه صنایع بزرگی چون «سیتروئن» و «پانهار» جایگزین شده است.
پنجمین منطقه حومه های متوسط پاریس را با جمعیت فعال ضعیف در بر گرفته است جمعیت ساکن این حومه ها به سبب آن که حومه های خوابگاهی هستند، زیاد است.
ششمین منطقهحومه های پیرامون پاریس را با روستاهای کهن که امروز به شکل شهرک در آمده اند می پوشاند. این شهرک ها از لحاظ ماهیت سکونتگاهی هستند و تراکم و رشد سریع جمعیت آنها با گذشته اختلاف زیادی نشان می دهند.
هفتمین منطقه ، کاملا در حاشیه قرار گرفته و هنوز در منطقة شهری پاریس وارد نشده است ولی به طور آشکار از نفوذ پاریس کنا نیست. جابه ایی روزانه بین پاریس و این منطقه بسیار ضعیف است و دقیقاً بین منطقه ششم و هفتم است که مرز منطقه شهری پاریس مشخص می شود.
ب – همرهویت در سال 1939 الگوی فضایی دیگری در زمینة ساخت شهری ارائه می دهد ه به نام الگوی قطاعی شناخته شده است. مبنای شاخص مناطق ساخت شهری در طرح هویت اجاره بهای خانه در شهرهای امریکا بوده است. طرح ساخت قطاعی به منزلة تکمیل نظریه متحدالمرکز برگس بود، هویت در طرح پیشنهادی خود علاوه بر «فاصله» و «جهت» را نیز از مرکز شهر رو به پیرامون و حاشیة شهری مورد توجه قرار می دهد. چرا که توسعة شهری همیشه به مانند قشر حلقه یی متحدالمرکز انجام نمی گیرد. گاهی این توسعة قطاعی شکل بر محور شعاع معینی از مرکز رو به پیرامون شهر در حال گسترش است و یا اینکه این توسعه به گونه ایکه در مورد پاریس دیدیم ستاره یی شکل تحقق می یابد. برطبق نظریه هویت استقرار مساکن انسانی به تبع شرایط اقتصادی گروههای اجتماعی در جهت و سمت معینی از شهر شکل می گیرد، آنجا که عوارض نابهنجار جغرافیایی وجود ندارد و فضاهای باز و شرایط زیست محیطی مناسب و افق های آرام بخش طبیعی را با چشم اندازهای زیبا بتوان در اختیار طبقة مرفه جامعه گذاشت ، به همان گونه که جامعه مرفه شهر شیکاگو همه در کنار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
فهرست مطالب
مقدمه
تاریخچه شهر مشهد
نقشه فضا
کروکی بنا
جهت قرارگیری بنا
صحن حیات بنا
فضاهای داخلی
سرسرا
تالار
اتاقها
مطبخ
حوضحانه
سرویسها
در و پنجره ها
سقف
در و پنجره ها
سقف
نما
مقایسه نما و پلان
نکاتی در مورد سبک بنا
1
3
مقدمه:
هنر معماری در ایران از سابقه ای کهن برخوردار است و در هر زمان دستهای توانا و ذهن خلاق و ذوق مردم هنردوست این سرزمین پدیده های شگرف بوجود آورده که در بسیاری از موارد اصول آن ریشع در هنر معماری جهان شده است. پاره ای از این آثار در گوشه و کنار کشور پهناور ایران حکایت معماری باشکوه ادوار صد ساله و یا هزار ساله را در قامتهای استوار بناها نگهداری کرده است.
معمولاً بناهای مسکونی در شرایطی ساده تر از بناهای اجتماعی مانند مسجد، مدرسه، بازار، کاروانسرا، حمام و کاخهای باشکوه و بسیاری از بناهای دیگر بنا شده و به علت توانایی مالی و در مواردی بذون توجه به نکات کلی و اصولی، بناهای مسکونی زودتر رو به تخریب رفته است. از جهت دیگر اصول ساختمانم سازی بناهای مسکونی دارای زمانی متغیر بوده که اثر آن در هر زمان انگیزه خانه های مدرن و باب روز را در فکر سازندگان و صاحب کاران خود بوجود آورده است.
مسلماً این امر خود در تخریب بناهای مسکونی قدیم و ساختن بناهای جدید برروی مکان و محل آنان سبب شده است که آثار بناهای مسکونی کهن کمتر به یادگار بماند.
به طوری که مشخص است خانه سازیها به سبک و معماری ساسانی قبل از اسلام و یا در صدر اسلام با معماری چند صد ساله اخیر دارای تفاوت فراوان بوده است.
گرایش ایرانیان به دین مبین اسلام و عقاید مذهبی و تعصبات قومی در اقوام ایرانی شکل بناهای مسکونی را از حالتهای باز و درهم به سوی بناها و فضاهای راحت و بدور از چشم افراد نامحرم معطوف داشته تا جایی که بر این اساس اصول بناهای مسکونی را بصورت بیرونی و اندرونی مطرح ساخته است. پاره ای از این بناهای زیبای قدیمی در شهرهایی چون کرمان، یزد، شیراز، اصفهان، کاشان، ری، تبریز، مشهد و در بسیاری از شهرهای دیگر ایران تا به امروز به یادگار مانده است.
معماری گذشته ما متکی بر مبنا بوده است. هر معمار جدای از اینکه باید تن به محدودیتهای حرفه ای خود که خاص هر حرفه ای بوده است می داده، باید مبانی و اصولی را که زاییده نوع آرداب ، رسوم، سنن و اعتقادات ایرانیان قدیم بوده است می پذیرفته.
1
3
در حقیقت معمار گذشته ایران، نه فقط پذیرنده این مبانی بوده بلکه این مبانی با زندگی خود وی نیز اجین می شده استا، که این مبانی همان اصول مهم مردم واری، پرهیز از بیهودگی، خودبسندگی و درون گرایی بوده که در یک یک آثار گذشتگان به وضوح به چشم می خورد.
تعهد و مسئولیت پذیری معمار در گرو این اصول بوده است. به طبع فروی که ملزم به رعایت چنین نکاتی باشد – و معمار گذشته بود – پس باید خود وی نیز جرئی از این مردم باشد، خود را با آنان، با فرهنگشان، رسومشان، آدابشان، عقیده شان و کسب و کارشان یکسان کند، خود را دئر آن مردم ببیند و با آنان یکی بداند و فقط این گونه است که می تواند تعهد داشته باشد و موفق باشد و بوده و هست و خواهد بود و خواهد ماند و اینگونه است که معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در ایران با بیش از هرجای دیگر. چنانکه آرایش معماری هماره به دست زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است.
معماری ایرانی افراز درگاه را به اندازه بالای مردم می گفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای آورد.
پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز طاقچه و رف به اندازه ای است که (نشسته و ایستاده) به آسانی در دسترس باشد.
اگر خوابگاه ایرانی اندازه ای خرد و در خور گسترش یک یا دو بستر دارد در برابر شش تالار و سفره خانه اش باشکوه و پهناور است و جایگاه میهمان شاه نشین تالار است.
1
4
در بیرون از ایران معماری برون گراست اما در ایران در میان خانه، باغچه و استخری می ساخته اند و اتاقها و تالارها را چون آغوشی بسته گرداگرد آن می چیده اند.
در بارو و دیوار بیرونی ساختمان و روزن و رخنه ای نبود تا بتوان از درون، بیرون را دید و نمای برونی یا طاقنما و کوردرگاه و کنگره آرایشی می شد و تنها درگاه یا سردری داشت که درایگاه ساختمان به شمار می آمد. گویا معماران ایرانی این روش را از عارفان هم میهن خود فرا گرفته بودند که به برون کاری نداشتند و درون را می نگریسته اند.
در معماری ایران از پیمودن (مدول) بهره می گرفته انئ. پیرو.ی از پیمودن هرگونه نگرانی معمار را در باره نازیبایی یا نااستواری ساختمان از میان برده است.
وجود سلسله مراتب در بناهای قدیمی ما یک اصل است. تنها استثناء در مورد ارگها و دارالحکومه ها است که در راستاهای اساسی قرار می گرفتند که بدلیل مسایل حکومتی این امر اتفاق افتاده است. در کاروانسراها هم همین سلسله مراتب وجود دارد.
در منازل مسکونی به وضوح مشاهده می شود. از ابتدای ورود به یک منزل مسکونی که بر اساس مبانی ذکر دشه ساخته شده است. این مسأله (سلسله مراتب) را می توان به روشنی دریافت.
ابتدا وارد یک فضای تقسیم (هشتی) دشه که در آنجا راه بیگانه از آشنا جدا خواهد شد پس از آن دالان (بسته) که به حیاط (باز) منتهی می شود. در داخل منزل نیز در مورد اتاقهای این امر صدق می کند. ابتدایی ترین اتاقها (اتاق در دسترس) مخصوص میهمان و سپس اتاق دیگر متصل به اتاق بعدی، و دور از دسترس تر، اتاق انتها اتاقی با قابلیت دسترسی سخت تر نسبت به سایر اتاقها، به مطبخ خصوصی ترین اتاق و امن ترین اتاق برای افراد خاص خانواده.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تایباد شهر مقبره ها
مقدمه :
نام تایباد را زیاد شنیده اید. از صداوسیما به عنوان یک منطقه محروم یا محل عبور و گذشتن از مرز. تایباد مکانى کوچک و بى سروصدا در خراسان است. شهرستانى جلگه اى و کوهستانى با آب و هوایى بیابانى و نیمه بیابانى. مى گویند وجه تسمیه تایباد را به مفاهیم پاکان و نیکان و مردان نیکو پشت داده اند. اما اگر گذرتان به تایباد افتاد اگر میان جاده تابلویى سبز رنگ به شما نوید نزدیک شدن به این شهرستان را خبر داد بدون گشت و گذار از آن رد نشوید. آرامگاه مولانا زین الدین ابوبکر تایبادى در این دیار در سکوت آرمیده است.زین الدین ابوبکر یکى از صوفیان برجسته قرن هشتم هجرى است که در سال
2
۷۹۱ ه.ق وفات یافته است. مقبره مولانا زین الدین ابوبکر، در ابتداى جاده تایباد به خواب واقع شده است. بر اطراف مرقد، معجرى کشیده شده است و دو لوح سنگى خاکسترى رنگ، یکى بر روى قبر و دیگرى در بالاى سر آن به صورت افراشته قرار داده شده اند. معجر خاکسترى در سال ۱۰۳۰ ه.ق توسط شخصى به نام «خواجه درویش» تقدیم مزار شده است.در برابر این مزار بناى مجللى وجود دارد که در سال ۸۴۸ ه.ق توسط پیر احمد خوافى _ وزیر شاهرخ، پسر تیمور _ براى مسجد و نمازخانه بنا شده است. در شرق مقبره مولانا، در میان قبرستانى بنایى قرار دارد که به مقبره شیخ زین الدین على _ پدر شیخ زین الدین ابوبکر- منسوب است. اهمیت این بنا به کتیبه هاى زیباى سردر، کاشى کارى معرق و حواشى آن مربوط است. کتیبه منظومى به خط نستعلیق روى سنگ نقر شده و در بالاى سر قبر قرار داده شده است. این کتیبه حاکى از این است که معجر مشبکى از سنگ رخام در سال ۱۰۳۰ ه.ق از طرف خواجه درویش نامى براى قبر شیخ زین الدین على ساخته شده است. این معجر هم اینک در خارج مسجد و جلو ایوان نصب شده است. این بنا در زمره آثار تاریخى تایباد به ثبت رسیده است.
3
تایباد
تایباد در گذشته بنام باخرز شهرت داشته که از نواحی قدیمی ایران بوده است . حمدالله مستوفی در نزهه القلوب نوشته : ( باخرز ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی بسیار دارد و معتبر است و در مجموع مواضع ، باغات انگور و میوه فراوان باشد ) باخرز از حدود هزاره سوم پیش از میلاد در نقاطی محدود مسکون گردیده (دو تپه ملاحسن و بزه خور) در دوران تاریخی جمعیت زیادی را به خود جلب کرده است . تپه های مربوط به آن دوران مانند حصار سرخ - اسکندر آباد - تپه های دشت پلبند - تپه شاه عباس - تپه حوض و شرشره از جمله آنان می باشد . اما دوران طلایی شکوفایی باخرز از قرن چهارم تا هفتم هجری بوده ایت که تپه های تاریخی مالین - فیض آباد - ارزنه جوزقان و چند منطقه دیگر با وسعت زیاد سفالها اشیا متنوع و متعدد بهترین گواه ب این امر است از دوران صفویه به بعد بجز قلاع خشت و گلی آثار برجسته دیگری در منطقه ندار
5
یم.
فرهنگ نامه ها و کتب قدیمی در مورد وجه تسمیه باخرز اشاراتی نموده اند از جمله لغت نامه دهخدا می نویسد باخرز ناحیه ای است دارای قریه های بزرک که بین نیشابور و هرات واقع است و اصل آن به زبان پهلوی باد هرزه می باشد نام تایباد که شهرت و قدمت آن کمتر از باخرز می باشد در سال 1359 به شهرستان تبدیل شد و نام آن در برخی کتب قدیمی و همچنین در باور عام با اسامی تایاباد ، طایاباد ، طیبات ، تائب آباد ، تای باد ، ته باد آورده شده است ولی مستند ترین نام همان تایباد می باشد که در گویش محلی به نیمی از شبانه روز (12 ساعت) گفته می شود و بدین صورت تایباد یعنی محلی که در آن نیمی از شبانه روز باد می وزد .
بنا های تاریخی و باستانی شهرستان
شهرستان تایباد در اعصار گذشته جایگاه تمدنهای باشکوهی بوده است، بنا بر این نشانه هایی از آثار و ابنیه مدنی و شهرنشینی در گوشه و کنار شهرستان به چشم می خورد، لذا برای اینکه مروری بر آثار تاریخی و ابنیه باستانی شهرستان داشته باشیم آنها را به چهار دسته: آثار بجای مانده از شهرهای قدیمی، تپه های باستانی و آثار معماری و آثار بجای مانده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بررسی ساختار اجتماعی مناطق حاشیه نشین شهر ایلام
چکیده: این بررسی به مطالعه و ارزیابی تطبیقی شاخصهای توسعه انسانی شهر- روستا در مناطق حاشیه نشین شهر ایلام(بان بور، بان چرمگ و کمربندی) در مقایسه با میانگین این شاخصها در سطح استان و کشور در سال 1385 می پردازد. آمارهای پایه ای داده ها مربوط به سال 1383 می باشد.
جهت امکان مقایسه بهتر، آزمون بررسی ساختار اجتماعی- اقتصادی مناطق حاشیه نشین ایلام طراحی و بین خانوارهای نمونه اجراء گردید. اعتبار آزمون با کمک فرمول آلفای کرونباخ 62/0: α بدست آمد. نتایج جمع آوری اسنادی آمارها و مقایسه با نتایج آزمون حاشیه نشینی نشانگر توسعه نیافتگی و توزیع نابرابر هزینه- درآمد و دیگر شاخصهای توسعه انسانی بویژه مولفه های بهداشت و درمان و آموزش است. این نتایج همسویی بالایی با چارچوب نظری پژوهش(گیدنز، زیمل و مرتون) داشت. مهاجرت در این مناطق بیشتر در ساخت خویشاوندی و بر اثر دافعه اجتماعی- فرهنگی روستایی بوده است نه دافعه اقتصادی روستا یا جاذبه اقتصادی شهرها. آزمون فرضیات پژوهش و ترسیم شیب بتای اثرگذاری متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته نمونه، نشانگر تاثیر بالای سواد سرپرست خانوار بیشتر بر سواد دختران و زنان این مناطق بصورت مثبت و همسو می باشد. در مجموع این بررسی یافته های نوینی در خصوص وضعیت ساختاری مناطق حاشیه نشین ایلام ارائه داده که در پایان نیز نمودارها و پیشنهاداتی آمده است.
واژگان کلیدی: جامعه شناسی شهری، آسیب شناسی اجتماع شهری، مناطق حاشیه نشین ایلام، آمارها و شاخصهای توسعه
مقدمه:
حاشیهنشینی از پیامدهای توسعه ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. بیش از 50 درصد از جمعیت جهان در شهرها سکونت دارند، فضاهایی منطقهای که بستری گسترده از ساختارهای خرد و کلان ارتباطی، تعارضات اجتماعی و خشونتهای سازمان یافته را ترسیم مینماید. بسیاری از مسائل اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه ناشی از رشد و گسترش بدریخت نظامها و فضاهای شهرنشینی بوده است.(Homer-Dixon, 1995) در روند توسعه شهرنشینی به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و قرن نوزدهم با دگرگونی ساختار اجتماعی-اقتصادی سنتی، توزیع نابرابر منابع و تسهیلات در فضای منطقهای توسعه یافته است که و با وضع مناسبات نوین اجتماعی، زمینهساز شکلگیری ساختار از ریخت افتاده ای از توسعه بودهایم. در این ساخت به نقل از چارلز آبرامز« محدودههای فاقد یا تقلیل یافته ای از تسهیلات و خدمات شهری به وجود آمدند که حاشیهنشینان بوده و در چرخه شهرنشینی دروازهبانان اجتماعی (social gate Keepers) نامیده شدند. (زاهدی،1382: 25)
زمانی که ساختار کلان در توزیع سرمایه با ایجاد نابرابری برخی از فضاهای منطقهای مثل روستاها و شهرهای کوچک را محروم مینماید، به خلق پارهای از نظامهای وابسته ، حاشیهای ، عقبمانده ، سکونتگاههای غیرقانونی و مهاجر Marginal-Illegal دامن میزند. (حاشیهنشینی 2، شیخاوندی، 1382: 122-121) ساکنینی که با پذیرش یا رد اهداف ساختار کلان شهری از راه مناسبات غیرتعریف شده و وسایل غیرقانونی درصدد کسب امتیازات محروم شدهاند.(ر.ک: نظریه مرتون، مناسبات اهداف- وسیله) این توزیع
2
بررسی ساختار اجتماعی مناطق حاشیه نشین شهر ایلام
چکیده: این بررسی به مطالعه و ارزیابی تطبیقی شاخصهای توسعه انسانی شهر- روستا در مناطق حاشیه نشین شهر ایلام(بان بور، بان چرمگ و کمربندی) در مقایسه با میانگین این شاخصها در سطح استان و کشور در سال 1385 می پردازد. آمارهای پایه ای داده ها مربوط به سال 1383 می باشد.
جهت امکان مقایسه بهتر، آزمون بررسی ساختار اجتماعی- اقتصادی مناطق حاشیه نشین ایلام طراحی و بین خانوارهای نمونه اجراء گردید. اعتبار آزمون با کمک فرمول آلفای کرونباخ 62/0: α بدست آمد. نتایج جمع آوری اسنادی آمارها و مقایسه با نتایج آزمون حاشیه نشینی نشانگر توسعه نیافتگی و توزیع نابرابر هزینه- درآمد و دیگر شاخصهای توسعه انسانی بویژه مولفه های بهداشت و درمان و آموزش است. این نتایج همسویی بالایی با چارچوب نظری پژوهش(گیدنز، زیمل و مرتون) داشت. مهاجرت در این مناطق بیشتر در ساخت خویشاوندی و بر اثر دافعه اجتماعی- فرهنگی روستایی بوده است نه دافعه اقتصادی روستا یا جاذبه اقتصادی شهرها. آزمون فرضیات پژوهش و ترسیم شیب بتای اثرگذاری متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته نمونه، نشانگر تاثیر بالای سواد سرپرست خانوار بیشتر بر سواد دختران و زنان این مناطق بصورت مثبت و همسو می باشد. در مجموع این بررسی یافته های نوینی در خصوص وضعیت ساختاری مناطق حاشیه نشین ایلام ارائه داده که در پایان نیز نمودارها و پیشنهاداتی آمده است.
واژگان کلیدی: جامعه شناسی شهری، آسیب شناسی اجتماع شهری، مناطق حاشیه نشین ایلام، آمارها و شاخصهای توسعه
مقدمه:
حاشیهنشینی از پیامدهای توسعه ناهمسو و بدریخت در نظام شهرنشینی است. بیش از 50 درصد از جمعیت جهان در شهرها سکونت دارند، فضاهایی منطقهای که بستری گسترده از ساختارهای خرد و کلان ارتباطی، تعارضات اجتماعی و خشونتهای سازمان یافته را ترسیم مینماید. بسیاری از مسائل اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در کشورهای در حال توسعه ناشی از رشد و گسترش بدریخت نظامها و فضاهای شهرنشینی بوده است.(Homer-Dixon, 1995) در روند توسعه شهرنشینی به ویژه بعد از انقلاب صنعتی و قرن نوزدهم با دگرگونی ساختار اجتماعی-اقتصادی سنتی، توزیع نابرابر منابع و تسهیلات در فضای منطقهای توسعه یافته است که و با وضع مناسبات نوین اجتماعی، زمینهساز شکلگیری ساختار از ریخت افتاده ای از توسعه بودهایم. در این ساخت به نقل از چارلز آبرامز« محدودههای فاقد یا تقلیل یافته ای از تسهیلات و خدمات شهری به وجود آمدند که حاشیهنشینان بوده و در چرخه شهرنشینی دروازهبانان اجتماعی (social gate Keepers) نامیده شدند. (زاهدی،1382: 25)
زمانی که ساختار کلان در توزیع سرمایه با ایجاد نابرابری برخی از فضاهای منطقهای مثل روستاها و شهرهای کوچک را محروم مینماید، به خلق پارهای از نظامهای وابسته ، حاشیهای ، عقبمانده ، سکونتگاههای غیرقانونی و مهاجر Marginal-Illegal دامن میزند. (حاشیهنشینی 2، شیخاوندی، 1382: 122-121) ساکنینی که با پذیرش یا رد اهداف ساختار کلان شهری از راه مناسبات غیرتعریف شده و وسایل غیرقانونی درصدد کسب امتیازات محروم شدهاند.(ر.ک: نظریه مرتون، مناسبات اهداف- وسیله) این توزیع
2
مناسبات و تسهیلات اثرات اقتصادی، اجتماعی و جنایی خواهد داشت. در این پژوهش به ترسیم و بیان تحلیلی این ساختارها و اثرات آن در مناطق حاشیهای و پیرامونی شهر ایلام پرداخته میشود .
طرح مسأله و بیان موضوع :
طبق آمار ارائه شده در برنامه اسکان بشری سازمان ملل (2003) از هر سه نفر در جهان یک نفر در خلال 30 سال آینده، زندگی خود را در مناطق حاشیه شهرها و سکونتگاههای غیرقانونی طی میکند.(گاردین، 2003) در این گزارش آمده 940 میلیون نفر در جهان (6/1جمعیت دنیا) در مناطق غیربهداشتی، بدون سرپناه و بدور از خدمات عمومی- امنیتی، شهری زندگی میکنند؛ آفریقا با 20 درصد ، آمریکای لاتین با 14% و 550 میلیون نفر از جمعیت آسیا در مکانهایی زندگی مینمایند که در بیانیه سازمان مللUN,HSP مناطق حاشیهای و غیر قابل پذیرش نامیده شدهاند.
کنیا- نایروبی
منطقهای حاشیه با 600 هزار نفر بزرگترین مرکز حاشیهنشینی جهان با نام Kibera
کامبوج، پنومپن
جمعیت 230 هزار نفر حاشیهنشینی مهاجر
برزیل، ریودوژانیرو
منطقه حاشیهایFavelas پایهریزی شده در 1950 با 700 نفر با رشد بسیار سریع
سریلانکا،کلمبو
مرکز قدیمی شهر با صدها هزار نفر
مصر، قاهره
مناطق حاشیهای در نواحی بیابانی اطراف شهر که از سوی دولت به مراکز نظامی و تخلیه زبالهها انتقال یافت.
هند، بمبئی
دهها هزار حاشیهنشین کارگر در ایام فصل موسمی در مناطق dharavi و orangi
جمعیت شهری کشورهای در حال توسعه در 20 سال آینده (2025) با رشد بسیار انبوه با 70 میلیون نفر در سال به 4/4 میلیارد نفر خواهد رسید. در گزارش Habitate UN. آمده در 30 سال آینده دو میلیارد نفر در سکونتگاههای غیرقانونی، ناسالم و شلوغ اطراف شهرها خواهند بود. افریقا با بالاترین نرخ رشد 9/71 % ، اقیانوسیه 1/24%،آسیای مرکزی و جنوبی 58% ، شرق آسیا 31% غرب آسیا، 1/33%، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب 9/31% ، آسیای جنوب شرقی 28% دارای جمعیت ساکن غیررسمی و ناسالم از نظر بهداشت و خدمات شهری هستند. گام یازدهم در هدف هفتم برنامه جهانی توسعه هزاره سازمان ملل(MDP,UN) به اسکان 100 میلیون نفر در سکونتگاههای دارای امکانات بهداشتی و خدمات شهری اذعان دارد.(2005 اکتبر، UN. Habitat).
مهمترین سؤال بعد از ارائه و دریافت این آمارهای شهرنشینی نزد پژوهشگران علم اجتماع این است که منبع اصلی این افزایش درصد عظیم جمعیت فضاهای شهری و اطرافآن چیست؟ پیتر گیزوسکی و توماس هومر دیکسون در پژوهش شهرنشینی و خشونت بستر مهمی از این افزایش جمعیت را عامل مهاجرت روستائیان و مناطق فاقد امکانات رفاهی به شهرهای بزرگ دارای توزیع بهینه تسهیلات و خدمات شهری میدانند(Cizewsky.Thomass,1996).
3
جدول شماره 1: نرخ شهرنشینی برحسب مناطق جهان در حال توسعه
منطقه
80-1965
90-1980
2005-1990
آفریقای جنوب صحرا
8/4
9/5
8/5
شرق آسیا
3/4
3/3
2/3
چین
3/2
5/13
1/12
آسیای جنوبی
9/3
4/3
0/4
خاورمیانه و شمالآفریقا
6/4
4/4
7/4
آمریکای لاتین
9/3
0/3
1/3
Source: Gizewsky –Thomas, "urban growth and violence, 1996.on ILO 1995
درصد بسیاری از نرخ رشد شهرنشینی در جهان را مهاجرت مناطق روستایی به شهرها و کلانشهرها میدانند، پدیدهای که در کشورهای درحال توسعه بسیار شدید میباشد؛ چیزی که آمارها نشان میدهد:
جدول 2: سهم مهاجرت در رشد شهرنشینی جهان در 95-1970
مناطق جهان
حجم مهاجرت به شهرها (هزارنفر)
جمعیتشهرنشینی (هزار نفر)
درصد سهم مهاجرت در رشد شهرها
1995
1975
آفریقا- تانزانیا
417
8971
1602
96/84
آمریکای لاتین، برزیل
1934
115674
66793
35/59
آسیا، ایران
505
31066
15240
84/47
Source: Gizewsky –Thomas, 1995 دلایل اصیل مهاجرت در نقاط مختلف جهان در پیوستار مهاجرتی شهر- روستا متفاوت است، (جاذبه شهری یا دافعه روستاها) مثلاً برعکس مناطق آسیای غربی و آمریکای لاتین در نواحی آسیای جنوبی و آفریقا دافعه روستاها بزرگترین عامل مهاجرت بوده است. با وجود این تمایزها در آینده(2015) سهم شهرنشینی و مهاجرت و سکونتگاههای غیررسمی همچنان روندی رو به رشد خواهد داشت. (Ibid,1995)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
از شار تا شهر
فصل اول: شهر نشینی ، شهر گرایی و شهر سازی قبل از اسلام
در دوران قبل از اسلام 3 شیوه شهر نشینی داشتیم که عبارتند از:
شیوه پارسی: این شیوه از قرن نهم (ق.م) با ساختن اولین شار ؟ الهام گرفته از (شهر – تپه) های بین النحرین (زیگرات) شروع شده و با شکوفایی شارهای پارسی از شوش – استمز پاسارگاد و ... به اوج خود رسیده است.
شیوه یا میان شیوه پارسی هلن: بعد از حرکت بی بازگشت یونانیان به سمت شرق تلفیقی عظیم از فرهنگهای غربی و شرقی آن روزگاران صورت پذیرد که ؟ از فرهنگ (شهر – دولتهای)یونانی و آمیخته شده با فرهنگ (شهر - ؟) شرقی است.
شیوه شهر نشینی قبل از اسلام، 3 مرحله متفاوتی در شهر گرای و شهر نشینی که دوران را شامل می شود که عبارتند از:
مرحله شکل گیری و پیدایش پدیده شهر: که رشد آن در دوران ماد و بالندگی آن در دوران هخامنش است بین قرنهای نهم تا هفتم (ق.م)
قبل از این مرحله 2 گونه جامعه مفهوم داشته است: 1) جامعه ایلی (کوچ رو) 2) جامعه روستایی (یکجانشینی)
از شار تا شهر
فصل اول: شهر نشینی ، شهر گرایی و شهر سازی قبل از اسلام
در دوران قبل از اسلام 3 شیوه شهر نشینی داشتیم که عبارتند از:
شیوه پارسی: این شیوه از قرن نهم (ق.م) با ساختن اولین شار ؟ الهام گرفته از (شهر – تپه) های بین النحرین (زیگرات) شروع شده و با شکوفایی شارهای پارسی از شوش – استمز پاسارگاد و ... به اوج خود رسیده است.
شیوه یا میان شیوه پارسی هلن: بعد از حرکت بی بازگشت یونانیان به سمت شرق تلفیقی عظیم از فرهنگهای غربی و شرقی آن روزگاران صورت پذیرد که ؟ از فرهنگ (شهر – دولتهای)یونانی و آمیخته شده با فرهنگ (شهر - ؟) شرقی است.
شیوه شهر نشینی قبل از اسلام، 3 مرحله متفاوتی در شهر گرای و شهر نشینی که دوران را شامل می شود که عبارتند از:
مرحله شکل گیری و پیدایش پدیده شهر: که رشد آن در دوران ماد و بالندگی آن در دوران هخامنش است بین قرنهای نهم تا هفتم (ق.م)
قبل از این مرحله 2 گونه جامعه مفهوم داشته است: 1) جامعه ایلی (کوچ رو) 2) جامعه روستایی (یکجانشینی)
اولین شهر – قدرت در زمان ماد در فلات ایران شکل گرفت که همان هکمتانه – هکموان همدان است.
شار مادی در این مرحله عبارت است از : قلعه ای محکم و قوی بر فراز تپه یا نقطه سوق الجیشی خاص که در ؟ و در پس دیوارهایش نقاط زیستی کوچک و بزرگ پراکنده اند. در این مرحله قلعه مرکز واقعی مدیریت و سازماندهی منطقه وسیعی تحت لفظ خویش است. منطقه ای که هر 3 جامعه ایلی - روستایی و شهری در آن مقدم گرفته اند.
پارسیان شهر محل اقامت خود را از روی نقشه ای بنا می کنند که توسط موبدان تقدیس شده بود و شهر ها هم به صورت مربعی بوده است به طول یک میدان که ؟ به میل خود و به یک نفس بدور (700*700)
پس از دولت هخامنش قدرت به روستا جامعه دولت سالار می رسد که سازمان اجتماعی را بر مبنای طبقات مشخص زیر سامان می دهد:
اشرافیت دودمانی: که در رأس آن 7 دودمان متشکله جامعه هخامنش قرار گرفته است.
؟ و روحانیون: این گروه اجتماعی منادی جنبه آسمانی و مذهبی دولت پارسی است و به تعبیری دیگر چهره مذهبی آن را می نماید.
اشرافیت دهقانی: این طبقه اجتماعی بیان کننده نقش و قدرتی است که جامعه روستایی در روزگاران باستان دارد. که حضور این اشرافیت در شهر پارسی نشان از یگانگی کار اجتماعی دارد.
بازرگانان و پیشه وران: تولید صنعتی و مبادله از مهمترین دستاوردهای این طبقه بوده است.
چهره شارهای پارسی از دیدگاه ریخت شناسی شهری از فضاهای زیر ترکیب شده است:
اثر حکومتی: مجموعه ای مرکب از کاخها، ؟ ، ایوانها، تأسیسات نظامی و اداری و ذخائر و انبارهای آذوقه که در با اهمیت ترین نقطه سوق الجیشی شهر قرار گرفته و با دیوارهای سنگینی محافظت می گردد
شارمیدنی: مجموعه ای مرکب از محلات خاص برای استقرار طبقات خاص (ممتاز) با خانه های کم وبیش مشابه با بازاری در درون آن و محصور در دیواری سنگین با دروازه هایی برای ورود و خروج.
شار بیرونی: مجموعه ای مرکب از محلات و خانه ها، بازارها و باغات و مزارع پراکنده در سطحی وسیع که اکثریت جامعه شهری ان روزگاران در آن سکنی داشتند.
مرحله پیدایش (نو شهرها) و تجربه سازماندهی شبکه شهری در سازمان فضایی کشور: قرن سوم (ق.م) در این مرحله بنیانگذاری شهرهای جدید با مفهومی دوگانه از (شهر – دولت) یونانی و (شهر – قدرت) پارسی نقش تاریخی خود در سازماندهی فضایی کشور را بازی می کند.