لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
39
لطیفه ------------------------------------ 2
ضرب المثل ----------------------------- 13
2
حکایت---------------------------------- 17
کاریکلماتور----------------------------- 21
شعبده بازی----------------------------- 29
کاریکاتور ------------------------------ 37
- تو تبریز یه مار 90 متری پیدا کردن. برای تشخیص نوع مار، فرستادن آزمایشگاه. بعد از دو هفته آزمایشگاه جواب داد: 90 متر شیلنگ آب ایرانی!
- از یه ترکه میپرسن: چرا ترکها به «ق» میگن «گ»؟ ترکه میگه: اون گبلن گبلنها، گدیم گدیما میگفتیم، حالا دیگه نمیگیم!
- یه زن به شوهرش میگه: اگه میخوای که برای تولدم یه کادو بخری، یه چیزی بخر که به پالتو پوستم بخوره! مرد میگه: از قبل فکر اونو کردم! زنه میگه:
2
چی خریدی؟ مرد میگه: نفتالین!
- به ترکه میگن:خاصیت نوشابه را بگو. میگه: آب دارد گاز دارد ولی متاسفانه تلفن ندارد!
- ترکه یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!
- ترکه میره دکتر، میگه: آقای دکتر من دچار فراموشی شدم. دکتره میپرسه: چند وقته؟ ترکه یکم فکر میکنه، میگه: چی چند وقته؟!
- اصفهانیه سوار تاکسی میشه، آخر مسیر به راننده میگه: حاج آقا کرایه ما چقدر شدس؟ یارو میگه: 50 تومن. اصفهانیه میگه: چه خبرس؟! اولندش که 40 تومن بیشتر نمیشه، بعدشم من 30تومن بیشتر ندارم، حالا فعلا این 20 تومنو بگیر... یارو پولو میگیره، میشمره میبینه 10 تومنه!
- پرگاره قرص اکس میخوره ، مستطیل میکشه!
- ترکه میافته تو دره، Game Over میشه!
- ترکه میخوره زمین،... هوا میره، نمیدونی تا کجا میره!
- ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!
-
4
ترکه می خوره به جدول، میشینه حلش میکنه!
- ترکه میره مکه. وقتی برمیگرده رفقاش میپرسن: تعریف کن چجوریا بود؟ ترکه میگه: ایلده باز خدا نبود، ملت همه تو حیاط ولو بودن! - آبادانیه میخواسته یک رفیق جدیدشو به باقی رفقا معرفی کنه، رو به رفقاش میکنه، میگه: بچهها... قاسم. بعد رو به قاسم میکنه، میگه: قاسم جان... بچهها!
- به ترکه میگن: بچه کجایی؟ میگه: بچه USA! میگن: یعنی چی؟ میگه: یونجهزارهای سرسبز اردبیل! - ترکه صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم! - ترکه با کایت میکوبه به ساختمون بانک کشاورزی، 730 نفر کشته میشن!... البته از خنده! - ترکه سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه! - از ترکه میپرسن: ببخشید ساعت چنده؟ میگه: والله تقریباٌ سه و خورده ای. میپرسن: ببخشید، دقیقاٌ چنده؟ میگه: دقیقاٌ هفت و سی و یک دقیقه!