دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 146 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سهام عادی
2-3-1- مفهوم سهام و سهام عادی
الف) سهم
سرمایه هر شرکت سهامی، به قسمتهایی مساوی میشود که به هر یک از این قسمتها، یک سهم گفته میشود. معمولاً قیمت اسمی سهام در ایران 1000 ریال است. هر فرد پس از خرید سهام مالک جزئی از دارایی شرکت میشود(یورسیو و همکاران، 2010).
ب) سهام عادی
1- سهام عادی، سهامی است که شرکتها عرضه میکنند و سهامداران به نسبت سهام خود، مالک شرکت میشوند. دارنده سهام عادی هر زمان که بخواهد میتواند سهام خود را بفروشد(وانگ و جین[1]، 2011).
2- کسی که سهام عادی شرکتی را میخرد حق مالکیت در آن شرکت را به دست میآورد. او در درآمدها و سود شرکت سهیم میشود. اگر میزان درآمد و سود شرکت به مبلغ حائز اهمیتی نرسد و اگر زیان دهی شرکت ادامه یابد، دارنده سهام عادی زیان خواهد کرد. این مطلب اهمیت زیادی دارد و باید آن را درک کرد. در مورد درآمد و سوددهی سهام عادی هیچگونه تضمینی داده نمیشود و صاحب این سهام ممکن است سود بالایی ببرد یا زیان سنگینی بکند (هاشمی و همکاران، 1390).
2-3-1-1- مفاهیم مرتبط با سهام عادی
برخی از رایجترین مفاهیم مربوط به سهام عادی که باید صاحبان و متقاضیان این نوع سهام بدانند، به شرح زیر است:
2-3-1-1-1- حق مالکیت
کسی که سهام عادی شرکتی را میخرد برگهای سهام که نشان دهنده مالکیت در شرکت است، به او تحویل داده میشود. او میتواند این سهام را به راحتی به دیگری منتقل کند. انتقال این سهام از طریق پشت نویسی اوراق و انتقال آن به نام خریدار جدید صورت میگیرد. در بعضی از کشورها، افراد به منظور سهولت نقل و انتقال و دریافت سود سالانه، سهام خود را به نام مؤسسه کارگزاری خریداری میکنند و در این صورت تمام مراحل مربوط به نقل و انتقال و دریافت برگه سهام، سود سهام و غیره را مؤسسه کارگزاری انجام میدهد.
2-3-1-1-2- سررسید سهام عادی
سررسید سهام عادی محدود به عمر شرکت است. ولی چون شرکتها برای مدت نامحدود تشکیل میشوند میتوان گفت که سهام عادی سررسید ندارند.
از دیدگاه سرمایهگذاری، مردم میتوانند در هر زمان، سهام عادی را خرید و فروش کنند. کسی که این اوراق را میخرد، میزان بازده و سود دوره سرمایهگذاری را در نظر دارد.
سرمایهگذاران به سودهای آینده و افزایش قیمت سهام عادی توجه زیادی میکنند. میزان بازده را باید با توجه به یک زمان مشخص در آینده حساب کرد. اگر کسی در این اندیشه باشد که سهام را برای همیشه نگه دارد، در آن صورت باید سودهای آینده سهام را با قیمت کنونی آن مقایسه کند. ولی گاهی قیمت بازار سهام بیشتر از ارزش ذاتی آن میشود. در این صورت بهتر است این سهام را بفروشیم. بنابراین، برآورد یا تعیین ارزش سهام فرآیند دائمی و همیشگی است (کردستانی و مجدی، 1386).
2-3-1-1-3- حق رأی
صاحبان سهام عادی در موارد زیر حق رأی دارند:
1- تقسیم سود
2- انتخاب هیأت مدیره و بازرس قانونی
3- تغییر سرمایه شرکت
4- انتشار سهام جایزه
5- تجزیه سهام
6- ادغام شرکت
7- انتشار اوراق بهادار توسط شرکت
8- هر نوع تغییر در اساسنامه
گاهی شرکتها انواع خاصی از سهام عادی منتشر میکنند که دارنده آنها از حق رأی محروم است. برای مثال، امکان دارد یک شرکت، سهام طبقه «الف» و سهام طبقه «ب» منتشر کند، که دارنده سهام طبقه «الف» میتواند در همه امور شرکت رأی بدهد، ولی دارنده سهام طبقه «ب» حق رأی محدود دارد، یا اصلاً حق رأی ندارد.
در گذشته، برخی از شرکتها سهام ویژهای (بدون حق رای) منتشر میکردند و هدفشان این بود که بدون از دست دادن کنترل شرکت، با انتشار این نوع سهام افزایش سرمایه بدهند. اما یکی از شرایط پذیرش در بورس نیویورک و بورس تهران داشتن حق رأی مساوی برای کلیه سهام شرکت است. معمولا سهامی که حق رأی ندارند از سهامی که دارای حق رأی هستند، ارزانتر میباشند(واروتو[2]، 2011).
2-3-1-1-4- ارزش دفتری
ارزش دفتر هر سهم عادی از رزش اسمی آن مهمتر است. برای تعیین ارزش دفتری یک سهم همه بدهیها و سهام ممتاز را از داراییها کم و باقیمانده را بر تعداد سهام عادی که در دست مردم است تقسیم میکنند. ارزش دفتری نشاندهنده مبلغی است که در ازای هر سهم عادی در شرکت سرمایهگذاری شده است. بدیهی است که ارزش دفتری با ارزش ذاتی رابطه چندان زیادی ندارد، زیرا پولی که از محل فروش داراییها به دست میآید با ارزش دفتری و با قدرت سودآوری داراییها تفاوت بسیار زیادی دارد.
برای اینکه بتوان به معیار دقیقی از ارزش داراییهای شرکت دست یافت باید آنها را بر مبنای ارزش بازار قیمتگذاری کرد. بهرهوری داراییها به اضافه ترکیب ویژه آنها و توان خلاقیت مدیریت شرکت مجموعاً باعث درآمد و سودی میشود که ارزش آنها از ارزش دفتری داراییها بیشتر است(ابدو[3]، 2007).
2-3-1-1-5- حق تقدم خرید سهام
صاحبان سهام عادی علاوه بر دریافت سود سهام و حق دادن رأی، حق دیگری هم دارند که آن را حق تقدم خرید سهام مینامند. داشتن چنین حقی به سهامداران این امکان را میدهد تا درصد مالکیت خود را ثابت نگهدارند. اگر شرکتی قصد افزایش سرمایه را داشته باشد، سهام جدید را باید نخست به سهامداران فعلی خود عرضه نماید و هر سهامدار به نسبت سهام خود در پذیرهنویسی سهام عادی اضافی، مشارکت خواهد کرد(مونوا و ارتاس[4]، 2010).
ارزش گواهی حق تقدم خرید به عوامل زیر بستگی دارد: ارزش سهام شرکت در بازار، قیمت پذیرهنویسی که از سوی شرکت تعیین میشود (سهام جدید باید به آن قیمت به فروش برسد) و تعداد حق تقدم که برای خریدن یک سهم جدید لازم است. معمولا یک نفر باید دارای چندین حق خرید باشد تا بتواند یک سهم جدید بخرد. قیمت پذیرهنویسی سهام همیشه زیر قیمت بازار تعیین میشود، تا سهامداران به خرید سهام جدید تشویق شوند. معمولا میزان این تخفیف تا 15 درصد قیمت بازار سهام میرسد. فرض کنید که بعد از مجمع عمومی، قیمت بازار هر سهم 50 دلار و قمیت پذیرهنویسی آن 5/42 دلار است. اگر 10 حق تقدم برای خرید یک سهم لازم باشد ارزش هر حق تقدم خرید حدوداً 75/0 دلار میشود 10/42.5-50 با تغییر قیمت سهام قیمت گواهی حق تقدم نیز تغییر خواهد کرد (رجبی و گنجی، 1389).
[1] - Wang & Jiang
[2] - Varotto
[3] - Abdou
[4] - Moneva & Ortas
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعارضات زناشویی
حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک متأسفانه برخی افراد سر هر موضوع و یا اتفاقی که از طرف فرد مقابلشان صورت می گیرد، پیشداوری و یا قضاوت زود هنگام میکنند که در زندگی آنها تأثیر منفی میگذارد. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم. حتماً شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است. خوشبختانه با پیشرفت علم مشاوره و آشنایی نسبی مردم با مشاوره ها، استفاده از تکنیک های مختلف برای حل مشکلات زناشویی رواج پیدا کرده است. کتاب های زیادی در این زمینه چاپ می شود و الگوهای مختلفی برای کمک به زوج ها ارائه می شود.
برونفن برنر[1](1994) در نظریه نظام های بوم شناختی پاسخ های اعضای خانواده را درپیوند با هم می داند. او شخص را به صورتی در نظر می گیرد که در یک نظام پیچیده از روابط رشد می کند، به طوری که چندین سطح از محیط اطراف بر او اثر می گذارند. در این الگوتعاملات رفتاری میان همسران ، یکی از عوامل تأثیر گذار بر رشد روانی کودکان به شمار می رود. تعارض بین والدین ، یکی از مشکلاتی است که کودکان سراسر دنیا با آن مواجهه هستند وتقریباً همه کودکان حدی از تعارض بین والدین را تجربه و آن را به عنوان منبع تنیدگی معرفی می کنند(کامینگز،کوروس وپاپ[2]،2007). زمانی که رابطه زناشویی والدین صمیمی باشد ، فرزندان خود را بیشتر تشویق وتحسین می کنند و کمتر از آنها ایراد می گیرند و یا آنها را سرزنش می کنند . در مقابل، وقتی که زندگی زناشویی تنش زا وخصمانه است، والدین به احتمال بیشتری به فرزندان ابراز خشم ، انتقاد وتنبیه می کنند(ارل وبورمن[3] ،1995 ؛هاروادو کانگر[4] ،1997). تعارض زناشویی، با تأثیر بر روحیات وخلق وخوی کودک موجب تنش ومشکلات رفتاری وعاطفی برای کودکان است وهم با اثرگذاری بر رضایت از زندگی زناشویی پدر ومادر ، به صورت غیر مستقیم موجب اختلال در تعامل والد– کودک و فرزند پروری خواهد بود. چنانچه زن وشوهر نتوانند یک الگوی ارتباطی سالم را در تعاملات خود بکار گیرند ، روابط آنها در تعامل با دیگر اعضای خانواده نیز دچار بحران می شود(فورز[5] ،1998). براساس مطالعه برنان[6] (1990)، در کنشهای متقابل تعارضات خانوادگی، به طور معمول چند الگوی رفتاری مختلف نظیر مقابله منفی ومقابله منفی توأم با خشنوت بروز می کند.
[1] - Bronfenbrenner
[2] - Kouros & Popp
[3] - Erel & Burman
[4] - Harold & Conger
[5] - Fawerz
[6] - Bernon
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
پرخاشگری
رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگری در زمره شایع ترین علل ارجاع کودکان و نوجوانان به کلینیکهای بهداشت روانی هستند. آنچه باعث توجه محققان به رفتارهای پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتارهای بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن بر حالات درونی و روانی افراد است. عدم مهار رفتارهای پرخاشگرانه از یک سو می تواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرائم مختلف شده و از سوی دیگر درونریزی را نیز به همراه دارد و باعث انواع مشکلات جسمی و روانی میشود (الیس، 1999).
پرخاشگری رفتار منحصر به فردی نیست. در اصل این کلمه به رفتارهایی اشاره دارد که افراد انجام داده و باعث آسیب های عاطفی، روانشناختی و جسمانی به دیگران می شوند. ضربه زدن، لگد زدن یا مشت زدن یک کودک به کودکان دیگر تصور قالبی اکثر افراد از پرخاشگری دوران کودکی است، اما انواع دیگر رفتارها را نیز می توان به عنوان رفتار پرخاشگرانه طبقه بندی کرد. رفتارهایی نظیر پخش شایعات زشت در مورد دیگری، طرد عمدی یک فرد از گروه، اسم گذاری و مسخره کردن دیگران نیز در زمره رفتارهای پرخاشگرانه قلمداد می شوند. اکثر کودکان در چند مرحله از دوران تحصیلی خود با رفتارهای پرخاشگرانه مواجه می شوند(نواکو، وهمتاب، 1998؛ به نقل از ابوالمعالی و همکاران، 1388).
پرخاشگری از مسائل مبتلا به دوران نوجوانی است. همه روزه در مدارس و خیابانها نوجوانانی مشاهده می شوند که به زد و خورد، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه می پردازند و به همین علت مورد تنبیه انضباطی چه در مدارس و چه در خانه قرار می گیرند. نوجوانان پرخاشگر معمولا قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه ای که در آن زندگی می کنند را زیر پا می گذارند، در اغلب موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و حرکات آنها گاهی به حدی باعث آزار و اذیت اطرافیان می شود که به اخراج آنها از مدرسه می انجامد. آنچه که باعث توجه محققان به رفتار پرخاشگرانه شده است اثرات نامطلوب آن بر رفتار بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن بر حالات درونی و روانی افراد است. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه می تواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم، بزه و تجاوز به حقوق دیگران شود، می تواند درونریزی شده و باعث انواع مشکلات جسمانی و روانی مانند زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (الیس، 1999). برخی از مشکلات جدی اجتماعی مانند کودک/ همسرآزاری و اشکال مختلف کشمکش بین گروهی به روشنی ریشه در خشم و ناتوانی مهار برانگیختگی خشم دارد (نواکو، وهمتاب، 1998؛ به نقل از ابوالمعالی و همکاران، 1388).
پرخاشگری مربوط به یک سن و دوره خاصی نیست و همانطور که در تحقیقات متعدد مشخص شده است، پرخاشگری و خشونت از سنین خردسالی وجود داشته و در طول زمان تداوم یافته و در نوجوانی و بزرگسالی ادامه مییابد (صادقی، احمدی و عابدی، 1381).
بیشترین بروز و ظهور پرخاشگری در سنین نوجوانی است (کاپلان و سادوک، 1387). تحقیقات میزان بالایی از جرم های خشونت آمیز از جمله ضرب و جرح، دزدی، آتش افروزی، قتل و تجاوز را بین نوجوانان نشان میدهد. این نوع انحرافات به احتمال زیاد ماهیتی پرخاشگرانه و خشونتآمیز دارند.
با توجه به اثرات ناخوشایند رفتار پرخاشگرانه، مدت مدیدی است که عصبانیت و خشونت به عنوان مشکلی جدی در دوران نوجوانی تلقی گردیده و نیاز به بررسی های بالینی و قانونی دارد. نوجوانانی که در مهار خشم خود دچار مشکل می شوند و اغلب رفتارهای خشن از خود بروز می دهند، هدف روشهای متعددی قرار گرفتهاند. محققان زیادی در پی تمهیدات و روش هایی برای مهار پرخاشگری و درمان آن بودهاند بودهاند (فایندلر[1] و اکتون[2]، 1987).
یکی از روش های رفتاردرمانی شناختی است که در مشکلات رفتاری نوجوانان نیز مداخلات سودمندی ارائه داده و در درمان و مهار خشم نیز کارایی آن مورد تایید قرار گرفته است، دیدگاه الیس و درمان عقلانی- رفتاری- عاطفی میباشد. در دیدگاه الیس خشم به علت تاثیر افکار غیرمنطقی بر احساسات و رفتار افراد ایجاد می شود و درمان پرخاشگری نیز بوسیله تصحیح و تغییر افکار غیرمنطقی و جایگزین نمودن افکار منطقی صورت می گیرد (الیس، 1999).
[1]. Ecton
[2]. Feindler
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 86 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خلاقیت
مثل هر مفهوم نظری و انسانی دیگر، تعریف خلاقیت نیز تابع گرایشات و برداشت های شخصی و مکتبی صاحبنظران است که در مجموع مشابه به نظر می رسند. بمنظور جلوگیری از طولانی شدن بحث، ذیلا به ذکر تعاریف خلاصه چند تن از مشاهیر زمینه تحقیقات و منابع علمی خلاقیت اشاره می گردد.
- فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی: "تفکرخلاق تفکری است که مشخصه اصلی آن توانائی کنارگذاشتن فرض های غیرلازم و زایش افکاراصیل است "(برونو، 1370).
- استیفن رابینز[1](1991): "خلاقیت به معنای ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست "(طالب زاده و انوری، 1375).
- استین، پارنس و هاردینگ[2](1962): "خلاقیت همان چیزی است که به ایجاد یک کار جدید منجر می شود، که در زمانی به عنوان یک چیز قابل دفاع یا مفید یا خشنود کننده مورد قبول گروه قابل توجهی قرار گیرد".
- مدنیک[3] (1962): "خلاقیت عبارت از سازمان دادن به عناصر همخوانده به صورت ترکیبهای جدیدی است که به خواسته های خاص پاسخ می دهند یا اینکه به گونه ای مفید هستند ".
- فاکس[4] (1966):" فرآیند خلاق به هر نوع فرآیند تفکری گفته می شود که مساله را به طریق مفید و بدیع حل کند".
- هورلاک[5] (1982): "خلاقیت در واقع همان شکل کنترل شده تخیل است که منجر به نوعی ابداع و نوآوری می گردد".
- استرنبرگ[6] (1989): " خلاقیت ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود"( کفایت، 1373).
- لوتانز[7](1992): "خلاقیت به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافت های افراد و یا گروهها در یک روش جدید، است"(انوری، 2007).
- فرانکن[8] (2005): "خلاقیت رویکرد خلق یا تشخیص ایده ها و احتمالاتی است که در حل مسئله یا در ارتباطات انسانی و سرگرم کردن خود و دیگران مفید است"وی اضافه می کند که برای خلاق بودن، افراد باید قادر باشند که مسائل را از دیدی تازه بنگرند، احتمالات و جایگزینهای بدیع خلق نمایند ( همتی، 1387).
- هالپرن [9]: خلاقیت توانائی شکل دادن به ترکیب تازه ای از نظرات یا ایده ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقق یک هدف می باشد"( سایت فکر نو، به نقل از نگین برات، 1382).
- تورنس[10] (1973): "خلاقیت عبارت است از حساسیت به مسائل، کمبودها، مشکلات وخطاهای موجود در دانش، حدس زدن، تشکیل فرضیه هایی در باره این کمبودها، ارزشیابی و آزمایش این حدسها و فرضیه ها و احتمالاً اصلاح و آزمودن مجدد آنها و در نهایت نتیجه گیری ". تورنس که تحت تاثیر چهارچوب نظری گیلفورد است خلاقیت را مرکب از چهار عامل اصلی می دانند که عبارتند از:
1- سیالی[11] : توانائی تولید تعداد بی شماری ایده در قالب تصویر با فرض پاسخ و عقیده در مورد آن.
2- ابتکار[12] : توانائی تولید ایده هایی که از ایده های عادی و رایج متفاوت است.
3- انعطاف پذیری[13] : توانائی تولید انواع گوناگون و متنوع ایده ها در قالب تصویر و ارائه راه حلهای نو.
4- بسط[14] : توانائی اضافه کردن جزئیات یا تکمیل ایده های تصویری( کفایت، 1373).
به زبان ساده می توان گفت : "خلاقیت عبارت است از بکارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید ". از مضامین بکار گرفته شده در تعاریف فوق چنین برمی آید که اولاً ماهیت خلاقیت به چگونگی تفکر انسان و نتیجه آن بستگی دارد و ثانیاً مشتمل بر یافتن راهها و روش های جدید و مؤثر می باشد. بنابراین بدون وجود سه ویژگی اساسی:
1- ذهنی بودن[15]
2- نوبودن[16]
3- موثر بودن [17]
نمی توان لفظ خلاقیت را بر یک فرآیند و فعالیت ذهنی و یا عملکرد اطلاق نمود.
[1] .Robbins,S
[2] .Steine, Parnes & Harding
[3] .Mednick
[4] .Fox
[5] .Hulark
[6] .Sternberg,R
[7] .Lotans
[8] .Franken,R
[9] .Holpern
[10] .Torence
[11] .Fluency
[12] .Originality
[13] .Flexibility
[14] .Elaboration
[15] .Mental
[16] .New(Innovative)
[17] .Effective
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 122 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعصب
تعصّب از مادّه «عَصَبَ» در اصل به معنای رشته هایی است که مفاصل استخوانها و عضلات را به هم پیوند میدهد. سپس این مادّه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است که غالبا بار منفی دارد؛ هر چند وابستگی مثبت نیز در مفهوم آن هست (حسینی، 1386).
درلغت نامه دهخدا در معنای تعصب کردن آمده است:" جانب داری کردن، طرفداری شدید کردن، حمایت بدون چون و چرا کردن، عصبیت کردن" (لغت نامه دهخدا).
تعصب در فرهنگ عمید، جانب داری کردن از کسی یا از طریقه و مذهبی، حمایت و یاری کردن، به چیزی دلبسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن، معنی شده است (فرهنگ عمید).
همچنان دیگر فرهنگ ها تعصب را جانب داری کردن، حمایت کردن، حمیت داشتن، پرخاش کردن، سخت گرفتن، حمیت، عصبیت وسختگیری ترجمه کرده اند. تا این جا فکر نمیشود نقصی کلی یا جزیی درآن متصور باشد و مورد نکوهش قرارگیرد. چه بسا که در مواردی مثبت و پسندیده نیزمی باشد. اما کاربرد این واژه در اصطلاح در واقع مغایر و مناقض معنای لغوی آن است (رومان، 1387).
”تعصب” و”عصبیت” در اصل از ماده”عصب” به معنی رگ ها و پیهایی است که مفاصل را به هم ارتباط میدهد، سپس هر گونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیدهاند، اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی و مذموم آن به کار میرود. تعصب و تحجر به معنای ایستایی، تحول ناپذیری، جمود و برنتابیدن فرهنگ و ارزشهای حق و متعالی است که هم در ساحت بینش و دانش (تحجر) و هم در حوزه گرایش و رفتار (جمود) بروز و ظهور دارد و عقل و دل و ابزارهای معرفتیاب و منابع شناختزا را نیز شامل میگردد (مطهری، 1377).
تعصب، حالتى روانى است که به صورت حمایت و دفاع از خود و متعلقات خود بروز مىکند. این تعلقات، شامل وابستگىهاى دینى، ملکى، وطنى، ملى، منطقهاى و حتى شغلى و روابط استاد و شاگرد مىباشد. این حالت، ریشه در خودخواهى، خود پرستى و سلطه بر تمامى فعالیتهاى درونى و برونى دارد و به همین خاطر، از رذائل اخلاقى شمرده شده، منشأ بسیارى از مفاسد اخلاقى و رفتارى مىگردد(سایت آیینه رشد، 1384).
تعصب در اصطلاح سختگیری خود خواهانه، پرخاشگرانه و گاه ستیزه جویانه برای نشان دادن برتری غیرواقعی نسبت به همتاها درشرایط و موقعیت های همسان است. از این دید گاه تعصب رنگ منفی به خود می گیرد وباعث ایجاد مشکل های اساسی دریک اجتماع، در بین اقوام، مذاهب وسایر گروهای انسانی می گردد (رومان، 1387).
اقسام تعصّب
تعصّب و حمیّت به دو قسم مذموم و غیرمنطقی و ممدوح و منطقی تقسیم می شود؛ هرچند غالبا این واژه در منابع دینی در بخش منفی و مذموم به کار رفته است. اگر تعصّب و وابستگی انسان به امور غیرمنطقی همچون نژاد، قبیله و امثال آن باشد، تعصّب مذموم نامیده می شود و در قرآن و روایات از آن به نام «تعصّب جاهلی» یاد شده است و اگر تعصّب و وابستگی نسبت به امور مثبت همچون دین و آیین و مذهب از روی علم و آگاهی باشد، به آن تعصّب مثبت و ممدوح گفته می شود (حسینی، 1386).
تعصب ممدوح و مذموم در آیات و روایات: تعبیر دیگر که از عصبیت در آیات و روایات آمده” حمیت” یا” حمیت جاهلیت” است.” حمیت” در اصل از ماده” حمی” به معنی حرارت است و سپس در معنی غضب و بعدا به معنی نخوت و تعصب آمیخته با غضب به کار رفته است. این واژه گاه در همین معنی مذموم (توأم با قید جاهلیت ، یا بدون آن) و گاه در معنی ممدوح و پسندیده به کار میرود و اشاره به غیرت منطقی و تعصب در امور مثبت و سازنده است (مکارم شیرازی، 1374).
فطری بودن غیرت و تعصب
دین اسلام مساله غیرت و تعصب را باطل معرفی نکرده و بلکه اصل آن را حفظ نموده است. زیرا غیرت ریشه در فطرت انسانی دارد و اسلام هم دین فطرت است. البته در جزئیات تعصب دخالت کرده و فرموده است آن قدر از غیرت و تعصب که مطابق با فطرت است حق میباشد ولی شاخ و برگی که اقوام به آن دادهاند باطل میباشد. مثلا در طی زندگی مواقعی وجود دارد که شخص احساس میکند دیگران به منافع او تجاوز میکنند ورعایت احترام مقدسات (مثلاً اطفال و ناموس ) او را نمیکنند ویا درصدد هستند آبروی او را بریزند وخاندان او را هتک حرمت نمایند، در اینجا است که باورهای دینی او را وادار به دفاع میسازد. به عبارت دیگر لزوم دفاع از خود و از متعلقات خود حکمی است که فطرت، به گردن بشر انداخته است. البته نحوه بکار بردن این نیرو و اطاعت از این حکم فطرت به دو گونه میباشد: یکی به نحو شایسته یعنی بکارگیری تعصب وغیرت انسانی برای دفاع از حق خود ودیگری به نحو ناشایست ومذموم؛ یعنی خود عمل باطل باشد وبرای حفظ باطل هم انجام گیرد که معلوم است در این صورت چه فساد وشقاوتی در پی دارد وچقدر نظام امور زندگی را به هم میزند (طباطبایی، 1374).
تعصبات شدید نژادی و قبیلگی بدون شک انسان به هر سرزمین یا قبیله و نژادی تعلق داشته باشد نسبت به آن عشق میورزد و این پیوند علاقه او با سرزمین و قوم و نژادش نه تنها عیب نیست بلکه عامل سازندهای برای همکاریهای اجتماعی او است. ولی اگر این امر از حدش بگذرد به صورت مخرب و گاه فاجعهآفرین درخواهد آمد و منظور از تعصب نژادی و قبیلگی که مورد نکوهش قرار میگیرد همین” افراط” است. دفاع افراطی از قوم و قبیله و نژاد و وطن ، سرچشمه بسیاری از جنگها در طول تاریخ بوده است و عاملی برای انتقال خرافات و زشتیها -تحت عنوان آداب و سنن قبیله و نژاد- به اقوام دیگر شده است. این دفاع و طرفداری افراطی گاه به جایی میرسد که بدترین افراد قبیله در نظر او زیبا و بهترین افراد قبیله دیگر در نظر او زشت و شوم است و همچنین آداب و سنتهای زشت و زیبا و به تعبیر دیگر تعصب نژادی پردهای است از خودخواهی و جهل که بر روی افکار و درک و عقل انسان قرار میگیرد و قضاوت صحیح را از کار میاندازد. این حالت عصبیت در میان بعضی اقوام صورت حادتری دارد، از جمله گروهی از اعراب که به تعصب، معروف و مشهورند (وب سایت پژوهه، 1392).