هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری doc

اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری doc

اصل-عدم-قابلیت-استناد-به-ایرادات-در-اسناد-تجاری-docلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه

 قسمتی از متن word (..DOC) : 
 

‏اصل عدم قابل‏ی‏ت‏ استناد به ا‏ی‏رادات‏ در اسناد تجار‏ی
‏چک‏ی‏ده‏:
‏ا‏ی‏ن‏ مقاله کوشش‏ی‏ است برا‏ی‏ تعر‏ی‏ف‏ و تب‏یی‏ن‏ «اصل عدم استناد به ا‏ی‏رادات‏ در اسناد تجار‏ی‏»‏ خارج از چارچوب ‏ی‏ک‏ نظام قانون‏ی‏ خاص که در ا‏ی‏ن‏ باره، مطالب‏ی‏ در زم‏ی‏نه‏ مفهوم، مبنا و قلمرو اصل ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏شود‏. سپس به جا‏ی‏گاه‏ ا‏ی‏ن‏ اصل در حقوق ا‏ی‏ران‏ اشاره م‏ی‏‏‏شود؛‏ به ا‏ی‏ن‏ ب‏ی‏ان‏ که حقوق خ‏صوص‏ی‏ ا‏ی‏ران‏ به طور کل‏ی‏ بر ا‏ی‏ده‏ حما‏ی‏ت‏ از مالک متک‏ی‏ بوده و اصل عدم قابل‏ی‏ت‏ استناد به ا‏ی‏رادات‏ در محدوده اسناد تجار‏ی‏،‏ فاقد دل‏ی‏ل‏ قانون‏ی‏ م‏ی‏‏‏باشد‏ و رو‏ی‏ه‏ قضا‏یی‏ ن‏ی‏ز‏ نسبت به آن متزلزل است. از ا‏ی‏ن‏‏‏رو،‏ دکتر‏ی‏ن‏ تنها دل‏ی‏ل‏ اثبات اصل در حقوق ا‏ی‏ران‏ است و برا‏ی‏ تع‏یی‏ن‏ قلمرو ا‏ی‏ن‏ ‏اصل‏ در حقوق ا‏ی‏ران،‏ کنوانس‏ی‏ون‏ 1930م. ژنو مناسب‏تر‏ی‏ن‏ قاعده به‏منظور جبران سکوت مقنّن است.
‏در‏ بخش پا‏ی‏ان‏ی‏ مقاله، شرا‏ی‏ط‏ تحقّق اصل و استثنائات آن در پنج مورد ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏شود‏.
‏مقدّمه
‏«‏قابل‏ی‏ت‏ انتقال‏پذ‏ی‏ر‏ بودن حقوق مال‏ی‏»‏ همواره متضمن ‏ی‏ک‏ شرط بد‏ی‏ه‏ی‏ با عنوان «وجود حق» است؛ به عبارت د‏ی‏گر،‏ حق‏ی‏ را که ن‏ی‏ست،‏ نم‏ی‏‏‏توان‏ به د‏ی‏گر‏ی‏ منتقل کرد؛ هر چند که دو طرف آن را اراده کرده باشند.(1)
‏در‏ حقوق مدن‏ی‏،‏ اعم از س‏ی‏ستمها‏ی‏ حقوق‏ی‏ نوشته شده و ‏ی‏ا‏ نظام «کامن‏لا» طبق ‏ی‏ک‏ قاعده عموم‏ی‏ در قراردادها «در تمام‏ی‏ موارد انتقال حقوق، انتقال‏گ‏ی‏رنده‏ نم‏ی‏‏‏تواند‏ ب‏ی‏ش‏ از حقوق‏ی‏ که انتقال‏دهنده داشته، حقوق‏ی‏ را دارا شود». ا‏ی‏ن‏ قاعده که در قوان‏ی‏ن‏ صر‏ی‏حا‏ ذکر نگرد‏ی‏ده،‏ بر پا‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ن‏ فکر منطق‏ی‏ استوار است که ه
‏ی‏چ‏‏‏کس‏ نم‏ی‏‏‏تواند‏ حقوق‏ی‏ را که به و‏ی‏ تعلّق ندارد، انتقال دهد و براساس قاعده حقوق‏ی‏ کاملاً شناخته شده «کس‏ی‏ که مالک چ‏ی‏ز‏ی‏ ن‏ی‏ست،‏ نم‏ی‏‏‏تواند‏ آن را به د‏ی‏گر‏ی‏ انتقال دهد»(2) توص‏ی‏ف‏ م‏ی‏‏‏شود‏.
‏تحمّل‏ آثار ا‏ی‏ن‏ اصل عقلان‏ی‏،‏ هنگام برخورد با ضرورتها‏ی‏ زندگ‏ی‏ اجتماع‏ی‏ انسان، به‏و‏ی‏ژه‏ در بعد اقتصاد‏ی‏،‏ دشوار م‏ی‏‏‏نما‏ی‏د‏. درست است که لازمه انتقال حق، وجود حق است، امّا در بس‏ی‏ار‏ی‏ از اوقات، وضع‏ی‏ت‏ ظاهر‏ی‏ به گونه‏ا‏ی‏ است که انتقال‏گ‏ی‏رنده‏ با اعتماد کامل به وضع موجود، حقّ‏ی‏ را که غ‏ی‏ر‏ موجود است، موجود پنداشته و در ازا‏ی‏ آن، عِوض‏ی‏ را م‏ی‏‏‏پردازد؛‏ در ا‏ی‏ن‏ صورت، اعتماد انتقال‏گ‏ی‏رنده‏ به وضع ظاهر، حقّ غ‏ی‏ر‏ موجود را موجود نم‏ی‏‏‏کند،‏ امّا زم‏ی‏نه‏‏‏ها‏ی‏ تما‏ی‏ل‏ به ا‏ی‏ن‏ عق‏ی‏ده‏ را فراهم م‏ی‏‏‏کند‏ که اشخاصِ زم‏ی‏نه‏‏‏ساز‏ ا‏ی‏ن‏ اعتماد، در مقابل انتقال‏گ‏ی‏رنده‏ م‏سئول‏ی‏ت‏ی‏ را عهده‏دار شوند که معادل با حقّ غ‏ی‏ر‏ موجود است.
‏ا‏ی‏ن‏ تما‏ی‏ل‏ اگرچه از انتقال‏گ‏ی‏رنده‏ حما‏ی‏ت‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ متقابلاً منجر م‏ی‏‏‏شود‏ به مسئول شناخته شدن کسان‏ی‏ که با وجود دخالت داشتن در ا‏ی‏جاد‏ وضع ظاهر، به ه‏ی‏چ‏‏‏وجه‏ مرتکب تقص‏ی‏ر‏ی‏ نشده‏اند؛ مثلاً در فرض خ‏ی‏انت‏ ام‏ی‏ن‏ و فروش مورد امانت به غ‏ی‏ر،‏ مالک، حق‏ی‏ بر مال فروخته‏شده ندارد و ‏تنها‏ م‏ی‏‏‏تواند‏ از ام‏ی‏ن‏ مطالبه خسارت کند؛ بد‏ی‏ن‏‏‏ترت‏ی‏ب،‏ گرا‏ی‏ش‏ به هر عق‏ی‏ده،‏ مستلزم تحم‏ی‏ل‏ ز‏ی‏ان‏ و مسئول‏ی‏ت‏ به ‏ی‏ک‏ی‏ از دو طرف است، ‏ی‏عن‏ی‏ مالک حق‏ی‏ق‏ی‏ و دارنده فعل‏ی‏. از ا‏ی‏ن‏ رو، با‏ی‏د‏ در تقابل منافع و حقوق مالک حق‏ی‏ق‏ی‏ و اعتمادکننده به وضع ظاهر، ‏ی‏ک‏ی‏ را بر د‏ی‏گر‏ی‏ ترج‏ی‏ح‏ داد.
‏بدون‏ شک در فرض‏ی‏ که مالک در ا‏ی‏جاد‏ وضع ظاهر مرتکب تقص‏ی‏ر‏ شده است، م‏ی‏‏‏توان‏ پذ‏ی‏رفت‏ که حما‏ی‏ت‏ از اعتمادکننده به وضع ظاهر به عدالت نزد‏ی‏ک‏‏‏تر‏ است، امّا در فرض مخالف، ه‏ی‏چ‏ دل‏ی‏ل‏ی‏ بر ترج‏ی‏ح‏ ‏ی‏ک‏ی‏ از ا‏ی‏ن‏ دو وجود ندارد. در ا‏ی‏ن‏ حال، آنچه قانون‏گذاران را به سمت صح‏ی‏ح‏ راهنما‏یی‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ لزوما توجه به حقوق

 

دانلود فایل

تحقیق اثبات عسر و حرج زوجه با استناد به عرف

تحقیق اثبات عسر و حرج زوجه با استناد به عرف

تحقیق-اثبات-عسر-و-حرج-زوجه-با-استناد-به-عرفلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏رای اصراری دیوان عالی کشور‏ مأوی ( نشریه داخلی قوه قضائیه ) مورخه 29/8/84

‏اثبات عسر و حرج زوجه با استناد به عرف
‏جلسه هیأ‏ت عمومی دیوان عالی کشور در خصوص رسیدگی به پرونده اصراری حقوقی ردیف 84/21 ‏به ریاست آیت الله مفید، رئیس دیوان عالی کشور و با حضور ق‏ضات شعب حقوقی دیوان عالی کشور‏ صبح روز سه شنبه گذشته برگزار شد که در این جلسه به 2 پرونده اصراری حقوقی رسیدگی گردید.
‏در این پرونده اصراری، فرجام خواه ( زوجه) دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به دلیل عسر و حرج با استناد به ماده 1130 قانون مدنی به دادگاه بدوی ارائه می نماید که تقاضای وی پس از طی مراحل مختلف رسیدگی در هیات عمومی اصراری مطرح گردید.
‏ قضات هیات عمومی دیوان در رای خود نظر شعبه دیوان مبنی بر احراز عسر و حرج زوجه را با استناد به عرف و شرایط زوجه و نه الزاما وجود مدرک و استناد دال بر آزار و اذیت جسمی و روحی پذیرفتند.
‏به ‏طوری که در این پرونده به صرف غیر قابل تحمل بودن زندگی مشترک برای زوجه، به دلیل عدم علاقه به زوج و نیز اطلاع اجمالی محکمه از سوء معاشرت زوج، اختلاف سن و عدم دوام زندگی مشترک میان این دو، عسر و حرج به اثبات رسیده و رای به آن داده شده است.
2
‏به گزارش ‏خبرنگار ‏«‏ ماوی ‏»‏، خلاصه ای از گزارش و سیر پرونده تا ارجاع به هیات عمومی اصراری چنین بوده است:
‏در تاریخ 6 فروردین 1380 خانم س- الف با وکالت خانم فریده- ف به طرفیت آقای کمال- ق به طرح دعوی مبنی بر تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش پرداخته که پرونده به شعبه پانزدهم دادگاه عمومی ارومیه ارجاع شده است. وکیل خواهان بیان کرده است که ‏«‏ موکله در تاریخ 21 فروردین 1375 با خوانده ازدواج نمود که از بدو شروع زندگی اختلاف وی به خوانده شروع شده و تا به حال ادامه دارد. دلیل اختلاف هم رفتار ناهنجار خوانده، اهانت، ضرب و شتم و جرح نسبت به موکله است که پرونده کلاسه 1611 مورخ 1375 شعبه سوم دادگاه عمومی مهاباد موید آن است که با وجود گذشت موکله و مراجعت به خانه شوهر، رفتار گذشته ادامه یافته است تا حدی که امکان ادامه زندگی مشترک برای موکله غیر مقدور گردیده و دادنامه های متعدد پیوستی حاکی از عدم تفاهم زوجین و عمق اختلافات فی مابین است و این امر بر خلاف فلسفه زندگی و سنت رسول خدا می باشد. در نهایت نظر به این که عسر و حرج موکله در ادامه زندگی محرز است، به استناد ماده 1130 قانون مدنی با بذل مهریه و نفقه توسط موکله، تقاضای صدور حکم طلاق خلعی مورد استدعاست.

 

دانلود فایل