هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

تحقیق انسان از مرگ تا برزخ 15 ص

تحقیق انسان از مرگ تا برزخ 15 ص

تحقیق-انسان-از-مرگ-تا-برزخ-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏انسان از مرگ تا برزخ
‏پیشگفتار
‏این ‏مقاله‏ درباره دوره اى بحث مى کند که ابتدایش مرگ و انتهایش دمیده شدن در صور و به پایان رسیدن عالم دنیاست . همان روزى که خورشید و ماه ، ستارگان و کهکشان ها، زمین و آسمان ، کوه و دریا، جن و انس و فرشتگان همه باید نداى حق را ((لبیک )) گویند و به سوى او بشتابند.
‏این دوره ، به خلاف دوره هاى قبل و بعد تاریک ترین ، مبهم ترین ، مخفى ترین ، پرحادثه ترین ، حساس ترین ، وحشتناک ترین ، خطرناک ترین و طولانى ترین دوران هاى سرگذشت انسان از مبداء تا معاد است
‏تا حال کسى نتوانسته است به روشنى بداند که آن جا، چه خبر است و چه واقع مى شود؟ تنها چیزى که انسان درباره برزخ و قیامت مى داند خبرهایى است که قرآن و روایات در اختیار او گذاشته است . آگاهى کامل از این خبرها هم هنگامى حاصل مى شود که انسان خود، به برزخ منتقل شود و حقیقت را از نزدیک لمس کند و بفهمد. هر کس براى این دوره دیدگاهى دارد که ما به چهار نظریه از آنها اشاره مى کنیم .
1 - ‏عده اى دیدگاهشان آن است که این دوره ، رفتن به بیابان عدم و نابودى و پایان یافتن کار است و همه چیز به آن جا ختم مى شود.
‏آنان مى گویند: در این دوره ، انسان رهسپار عدم مى گردد و به سوى نیستى مطلق پیش مى رود و پرونده او براى همیشه بسته مى شود.
2 - ‏دیدگاه عده اى دیگر چنین است : این دوره ، دوره بازداشت و زندانى شدن و آمادگى پیدا کردن براى قیامت و داخل شدن در بهشت یا جهنم است .
3 - ‏دیدگاه جمعى آن است که این دوره ، جستن از زندان و رها شدن از زنجیر مادیات و فرار کردن از قفس تن و فارغ شدن از غم و غصه و درد و رنج است .
4 - ‏دیدگاه چهارم : اعتقاد کسانى است که این دوره را، دوره تربیت شدن و به کمال رسیدن و نقص هاى دینى خود را جبران کردن مى دانند و مى گویند: در عالم برزخ دین مؤ منان کامل شده و آنان ، تمام عیار وارد قیامت مى شوند.
‏این کتاب در دو بخش تنظیم شده است یکى مرگ و دیگرى برزخ .
‏در بخش برزخ در رابطه با سؤ ال قبر، فشار قبر، برطرف شدن عذاب قبر، عذاب برزخى مجرمان ، نپوسیدن بدن هاى بعضى در قبر، صحبت اموات ، پاداش برزخیان و بهشت و جهنم برزخى و ده ها مطالب جالب دیگر مى باشد.
‏مرگ از اسرار است
‏ مرگ یکى از اسرار خلقت است ، یکى از رازهاى حل نشده است که بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، آگاهى از اسرار مرگ یکى از مشکلات علم به حساب مى آید، همان طور که اصل حیات و زندگى نیز از اسرار و رموز مى باشد.
‏بشرى که هنوز از حقیقت ((حیات ،)) که هم اکنون ، در پرتو آن به لذت بردن و برخوردار شدن از شئون زندگى مشغول است ، اطلاع درستى ندارد، طبیعى است که از حقیقت ((مرگ )) که هنوز به آن نرسیده و طعم آن را نچشیده است اطلاع صحیحى نخواهد داشت .
‏دنیا هنوز نتوانسته است به راز حیات و پیدایش موجود زنده پى ببرد؟ نتوانسته است بفهمد چگونه مى شود موجود زنده اى که ترکیبات بدن او (از قبیل آب ، خاک ، آهک و مواد معدنى دیگر) که به اندازه معینى است ، هنگامى که مرگش فرا مى رسد، بدون آن که از ترکیبات جسمانى او چیزى کم شود، از حرکت و جنبش باز مى ماند؟
‏در همین ((بدن )) که قرن ها است دانشمندان ، روى آن کار مى کنند و با وسایل و ابزار دقیق فنى به مطالعات و موشکافى هاى عمیق علمى پرداخته و در اعماق آن فرو رفته اند، با این حال به بسیارى از اسرار آن نتوانسته اند پى ببرند! رمز بسیارى از امراض و راه هاى علاج بر آنان مجهول مانده است .
‏شاهد روشن آن ، پى گیرى هاى مداوم دانشمندان براى تحقیقات بیشتر طبى و توسعه تاءسیسات مربوط به تشریح بدن و علم وظائف الاعضاء است .
‏آیا بشر با این جهل وسیعى که نسبت به ((بدن )) خود دارد چگونه مى تواند در مقام شناسایى حقیقت ((روح )) که غیر از ((بدن )) است و آفرینش آن ، آفرینش دیگر و طرز خلقت آن ، طرز مخصوصى است اظهار علم و اطلاع نماید؟ تا چه رسد به این که بخواهد درباره ((مرگ )) که یکى از آثارش جدایى ((روح )) از بدن است ، اظهار علم و اطلاع کند.
‏ما قسمت مهمى از عمر خود را در خواب به سر مى بریم و هنوز حقیقت آن را نفهمیده ایم ، نمى دانیم چگونه به خواب مى رویم و چگونه خواب مى بینیم . بسا در عالم خواب با صحنه هاى سرورانگیز و یا هراس ناک روبه رو مى شویم . احیانا حوادثى را که هنوز واقع نشده و در آینده واقع خواهد شد در خواب مى بینیم !؟ سپس به همانگونه که در خواب دیده ایم در بیدارى مشاهده مى نمائیم و با خود مى اندیشیم ، راستى حقیقت ((خواب )) چیست ؟ ((خواب دیدن )) یعنى چه ؟ انسان چگونه در خواب از وقایع آینده عمرش باخبر مى شود و آن چه را هنوز واقع نشده است در خواب مى بیند؟
‏هنگامى که از درک حقیقت خواب ناتوانیم چگونه مى توانیم از مرگى که در مدت عمر فقط یک مرتبه به سراغمان مى آید اطلاع صحیحى داشته باشیم ؟
‏این ها مسائل مبهم و پیچیده اى است که متفکرترین مغزها و کاوش گران علمى نیز از یافتن جواب قاطع و محکم آن ها ناتوانند.
‏مرگ قانونى عمومى
‏ آن طور که از آیات قرآن و روایات معصوم علیهم السلام به دست مى آید و در طول تاریخ عالم خلقت تجربه شده است ، مرگ قانونى عمومى است ، سرنوشتى که براى همه انسان ها، همه موجودات زنده و بلکه همه موجودات غیر زنده حتمى و ثابت است . قرآن در این رابطه مى فرماید:
‏کل نفس ذائقة الموت ثم الینا ترجعون (1)
((‏هر انسانى مرگ را مى چشد، سپس به سوى ما باز مى گردید)).
‏آیه به قانونى اشاره مى کند که بر تمام موجودات زنده جهان حاکم است . مى گوید: تمام زندگان ، خواه ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید.
‏اگر چه بسیارى از مردم مایل اند، فناپذیرى خود را فراموش کنند. ولى این واقعیتى است که اگر ما آن را فراموش کنیم هرگز ما را فراموش نخواهد کرد، حیات و زندگى این جهان ، بالاخره پایانى دارد، روزى مى رسد که مرگ به سراغ هر کسى خواهد آمد و ناچار از این جهان رخت برخواهد بست .
‏این جهان ، سراى جاویدانى براى هیچ کس نیست ، بعضى زودتر و بعضى دیرتر باید بروند، فراق دوستان ، فرزندان و خویشان به هر حال تحقق مى یابد
‏که هر نفس کو آمد حیات
‏چشد شربت نیستى و ممات
‏دو روزى چو از زندگانى گذشت
‏به سوى خدا باز خواهید گشت
‏اصولا انسان در هر چیز شک و تردید کند، در مرگ نمى تواند تردید نماید. تمام اهل آسمان ها و زمین مى میرند، همه موجودات زنده در کام مرگ فرو مى روند، همه مخلوقات بدون استثنا اجل و سرآمدى دارند که لحظه اى در آن تاءخیر نیست ، ادعاى خلود و جاودانگى مردم درباره یکدیگر یا رهبران خود تعارف هاى بى محتوایى بیش نیست ، کدام خلود؟ کدام جاودانگى ؟ در حالى که همه انبیاء این راه را پیموده اند و همگى بدون استثنا از این گذرگاه گذشتند.
‏در حدیثى آمده است : وقتى آیه شریفه کل من علیها فان (2) ((تمام کسانى که بر روى زمین هستند فانى مى شوند)) نازل شد ملائکه گفتند:
‏فرمان مرگ اهل زمین صادر شد!
‏هر آن کس که روى زمین پا به جاست
‏سرانجام او نیستى و فناست
‏و هنگامى که آیه ععع کل نفس ذائقة الموت (3) ((هر انسانى مرگ را مى چشد)). نازل گشت ، فرشتگان گفتند: ((فرمان مرگ ما نیز صادر شد!))(4)
‏و راجع به مرگ عمومى تمام موجودات جهان مى فرماید:
‏کل شى ء هالک الا وجهه (5)
((‏همه چیز این جهان فانى و نابود مى شود جز ذات پاک و بى همتاى او)).
‏این آیات ، هشدارى به همه انسانها در طول تاریخ است ، که از این سرنوشت و قانون عمومى و قطعى غافل نشوند. دائما به فکر مرگ باشند که غفلت از آن ، خطراتى براى دین و دنیا و آخرت انسان به بار مى آورد.
‏باید این را بدانیم که مرگ نعمتى از جانب خدا و سرنوشتى حتمى است که براى همه نوشته شده و خوب هم نوشته است . در این باره چنین باید گفت :
‏این سخن باید به آب زر(6) نوشت
‏گر رود سر (7) بر نگردد سرنوشت
‏سر نوشت ما به دست خود نوشت
‏خوشنویس است او نخواهد بد نوشت
‏مرگ شکننده لذت ها
‏ به یاد مرگ و سراى بعد از آن (عالم برزخ و قیامت ) بودن ، بهترین موعظه و سازنده ترین اندرز براى هر انسان است و توجه داشتن به آن ، اثر عمیقى در شکستن شهوات و پایان دادن به آرزوهاى دور و زدودن زنگار از آئینه دل دارد. غفلت نمودن از مرگ ، انسان را به پستى ، بى باکى ، بى دینى و بى غیرتى مى کشاند، قلب را مى میراند و او را از هر حیوانى گمراه تر و فرومایه تر مى کند.
‏در روایات از معصوم علیهم السلام وارد شده : انسان زیرک و مؤ من کسانى است که دائما به یاد مرگ باشد و هیچ وقت از آن غفلت نکند. به چند روایت توجه کنیم .
1 - ‏از حضرت رسول صلى الله علیه و آله سئوال کردند: زیرک ترین مؤ منان چه کسانى هستند؟ فرمود: کسى که بیشتر به یاد مرگ بوده و خود را براى آن آماده کند.(8)
2 - ‏نیز از آن حضرت سئوال کردند: زاهدترین مردم کیست ؟ فرمود: کسى که قبر و عذاب هاى آن را از یاد نبرد، فریب زینت هاى دنیا را نخورد، سراى جاودان را بر این دنیاى زودگذر برگزیند، فردا را از عمر خود حساب نکند و خود را آماده مرگ نماید.(9)
3 - ‏هم چنین فرمود: زیاد به فکر نابودکننده لذت ها باشید. عرض شد: یا رسول الله ! آن چیست ؟ در پاسخ فرمود: مرگ است . آن کسى که به حقیقت ، از مرگ یاد مى کند در وسعت و گشایش زندگى باشد، غرورش ‍ برطرف شود، دنیا بروى تنگ گردد، اگر در مضیقه و سختى باشد با یاد مرگ ، از فشار فکرى رهایى یابد و دنیا در نظرش وسیع و گسترده شود.
4 - ‏از امام صادق علیه السلام در این باره نقل شده : به یاد مرگ بودن ، خواهش ها و هوس هاى نفسانى و شهوتهاى سرکش را در درون آدمى ، مى میراند و ریشه هاى غفلت را از دل مى کند، قلب و دل را به وعده هاى الهى نیرو مى بخشد، طبع و خوى بندگى را در نهاد انسان نرمى مى دهد و لطافت مى آفریند، نشانه هاى هواپرستى و رنگ و رنگارهاى دل باختگى به دنیا را در هم مى شکند، شعله هاى حرص و طمع را خاموش مى کند، دنیا را در نظر انسان پست و کوچک مى گرداند. این است معنى سخن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که فرمود: ((یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است .))(10)
‏به فکر مرگ بودن ، انسان را از گناه باز مى دارد، او را به سوى کارهاى نیک فرا مى خواند، ایمان را در دل مى آفریند، به زندگى و حیات انسان معنى و جهت مى دهد.
‏خیر و خوشبختى براى آن کسى است که ملائکه هنگام آمدن مرگ او را تکریم و احترام کنند و به شایستگى بدرقه نمایند.
‏خداوند متعال ، ((مرگ )) و حیات را در چند جاى قرآن فقط به خود نسبت مى دهد. در یک جاى آن فرموده :
‏له ملک السموات و الارض لا الله الا هو یحیى و یمیت (11)
((‏خداوندى که حکومت آسمان ها و زمین از آن او است ، خداوندى که معبودى شایسته پرستش جز او وجود ندارد، خداوند، زنده مى کند و مى میراند و نظام حیات و مرگ به فرمان او است )).
‏در آیه دیگر مى فرماید:
‏و الله یحیى و یمیت و الله تعلمون بصیر(12)
((‏خداوند، زنده مى کند و مى میراند (و بهر حال مرگ و حیات به دست او است .) و خداوند، از همه اعمال بندگان با خبر است )).
‏فقط در یکى از آیات به علت مرگ و حیات انسان اشاره کوتاهى مى کند. آن جا که مى فرماید:
‏الذى خلق الموت والحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور(13)
(( (‏خداوند) آن کسى است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل مى کند و او عزیز و غفور است .))
‏در آیه ، نخست آفرینش مرگ و حیات را به عنوان نشانه قدرت بى پایانش ‍ معرفى مى کند. سپس مى فرماید:
‏هدف از این آفرینش ، حسن عمل است . آزمایشى که به عنوان انسان ها و هدایت به سوى قرب پروردگار خواهد بود.
‏ثانیا، دنیا را به عنوان یک میدان آزمایش معرفى کرده است ، میدانى براى آزمایش ((بهترین افراد از نظر عمل )) و طبعا کارت (عمل بهتر و خالص تر، زهد فزون تر، عقل و خرد کامل تر، خداترسى قوى تر، عمل کرد بیشتر به اوامر و نواهى خدا، بیشتر به یاد و آماده مرگ بودن و تهیه زاد و توشه براى مسافرت به سوى آخرت که همه این ها از مصادیق حسن عمل است .)
‏مرگ به دست کیست ؟
‏ درباره این که مرگ به دست کیست و چه کسى یا چه کسانى جان هاى انسان ها را مى گیرند؟ مطالبى را بیان مى کنم . قرآن مجید، مرگ و گرفتن جان ها را به سه طایفه نسبت مى دهد و مسئولیت آن را با سه کس ‍ مى داند.
1 - ‏مسئولیت آن با خداست . او جان مخلوقات را مى گیرد. قرآن در این باره مى فرماید:
‏الله یتوفى الانفس حین موتها(14)
((‏خداوند جان (مخلوقات را) به هنگام مرگ مى گیرد)).
2 - ‏نسبت مرگ با ملک الموت است . قرآن در این باره مى فرماید:
‏قل یتوفاکم ملک الموت الذى و کل بکم (15)
(‏اى پیامبر به مردم ) ((بگو: ملک الموت ماءمور (گرفتن جان شماست ) و روح شما را مى گیرد، سپس به سوى پروردگارتان باز مى گردید)).
3 - ‏نسبت آن را به ملائکه داده است . در یک جا مى فرماید:
‏الذین تتوفاهم الملائکة طیبین (16)
(‏پرهیزکاران ) ((کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مى ستانند در حالى که طیب و پاکیزه اند از همه بدى ها و زشتى ها)).
‏در جاى دیگر مى فرماید:
‏الذین تتو فاهم الملائکة ظالمى انفسهم (17)
(‏کافران ) ((کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مى گیرند در حالى که بر خویشتن ستم کرده اند)).
‏چگونه مى شود که مرگ را گاهى به خدا و گاهى به ملک الموت و گاهى به ملائکه نسبت مى دهند؟ آیا همه آنها با کمک همدیگر جان مخلوقات را مى گیرند؟ یا هر کدام جان افراد مخصوصى را مى گیرند. در این باره نظریاتى وجود دارد. از جمله :
1 - ‏قبض روح افراد به حسب رتبه و مقام آنان است . جان افراد کافر و مشرک ، جنایت کار و خیانت کاران ، بى دین ، و بدکاران را ملائکه مى گیرند و روح مؤ منان و زاهدان ، علما و صالحان را ملک الموت و روح دوستان و مقربان الهى را خدا مى گیرد.
2 - ‏از امام صادق علیه السلام درباره گرفتن جان افراد سئوال شد: با توجه به این که در یک زمان ، بسیارى از مردم در اطراف جهان از دنیا مى روند که شمارش آنها را جز خدا نداند، اگر تنها ملک الموت قبض روح مى کند با آیات یاد شده چگونه ممکن است ؟
‏فرمود: خداوند براى ملک الموت دستیاران و کمک کارانى از فرشتگان را قرار داده است که آنها جانها را از طرف ملک الموت مى گیرند، ملک الموت هم علاوه بر جان هایى که خود گرفته است جانهاى دیگرى که ملائکه گرفته اند را نیز مى گیرد و همه آنها را خداوند متعال از ملک الموت مى گیرد و به سوى خود مى برد.(18) آیات ذکر شده منافات با هم ندارند؛ زیرا ملک الموت و ملائکه همه فرمان برداران حق و مجریان دستورات او هستند.
‏این قضیه درست مانند وزیر کشور و استاندار و فرمانداران اوست . وزیر کشور استاندارى را به نمایندگى از جانب خود انتخاب مى کند و استاندار هم فرماندارانى را براى اجراى دستورات و انجام کارها و نیازها ماءموریت مى دهد و آنان را به نقاط مختلف مى فرستد.
3 - ‏در اخبار آمده است : ملک الموت ما بین زمین و آسمان قرار دارد، اعوان و انصارش روح انسان ها را از جاى خودشان مى گیرند تا وقتى به گلوى آنان رسید. در این هنگام ملک الموت روح ها را مى گیرد و از بدن ها خارج مى کند و به سوى خدا مى برد.(19)
‏در این اخبار مى گوید: اول ملائکه جانها را مى گیرند و تا گلو مى رسانند بعد ملک الموت آنان را از بدن خارج مى کند که هر دو در گرفتن روح دخالت دارند.

 

دانلود فایل