هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

دانلود مقاله در مورد رذایل اخلاقی 103 ص

دانلود مقاله در مورد رذایل اخلاقی 103 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-رذایل-اخلاقی-103-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 114 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ ‏رذایل اخلاقی

‏آرزو و آمال طولانی‏ ‏با اندکی تلخیص از معراج السعاده- ملا احمد نراقی, ص 358
‏طول امل(آرزو) عبارت است ‏از: امیدهاى بسیار در دنیا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنیا، و بقاى در آن.
‏بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است به فکر باش که بنیاد عمر بر باد است
‏مجو ‏درستى عهد از جهان سست نهاد که این عجوزه، عروس هزار داماد است
‏و سبب این صفت ‏پلید دو چیز است:
‏یکى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مى‏کند بر جوانی خود ‏و با وجود دوران جوانی، مرگ خود را دور می پندا‏رد. و بیچاره مسکین ملاحظه ‏نمى‏نماید که اگر اهل شهرش را بشمارند صد یک آن پیر نیستند و پیش از آمدن زمان پیرى ‏به چنگ گرگ أجل گرفتار گشته‏اند. تا یک نفر پیر می ‏میرد هزار کودک و جوان مرده. و ‏یا تکیه بر صحت حال عمومی خود می نماید و بعید می داند که مرگ ناگهانی، گریبان او ‏را بگیرد. و غافل می ‏شود از اینکه مرگ ناگهانی چه بعدی دارد. چه بسیار صاحبان بدن ‏قوی که به مرگ ناگهانی از دنیا رفتند. اگر بر فرض مرگ ناگهانی بعید باشد امّا ‏بیماری ناگهانی که بعید نیست، و هر مرضى ناگهانی عارض مى‏شود. و چون مرض بر بدن ‏رسید، مرگ استبعاد ندارد.
‏پیوند عمر بسته به موئیست هوش دار غمخوار خویش باش، ‏غم روزگار چیست مرگ، پیرى و جوانى نمى‏شناسد. شب و روز نمى‏داند. و سفر و غیر سفر ‏نزد او یکسان است. بهار و خزان و زمستان و تابستان، برای او تفاوت نمى‏کند. نه آن ‏را وقتى است خاص، و نه زمانى است مخصوص.
‏ناگهان بانگى برآمد خواجه مرد. ‏ ‏و ‏جاهل از این‏ها غافل. هر روز چندین تابوت طفل و جوان را مى‏برند و به تشییع جنازه ‏دوستان و آشنایان مى‏روند و جنازه خود را هیچ به یاد نمی آورند.‏
‏و سبب دوّم ‏براى آرزوهای طولانی، محبّت دنیاى پست و أنس به لذتهای گذرا است، زیرا انسان چون ‏انس به شهوات و لذّات گرفت و در دل او دوستى مال و منال و أولاد و عیال و خانه و ‏مسکن و املاک و مرکبها(وسایل نقلیه) و غیر این‏ها جای گیر شد، و جدایی از آنها بر ‏او دشوار گردید دل او به زیر بار فکر مردن نمى‏رود. و از تصوّر مرگ خود، نفرت
‏مى‏کند. و اگر گاهى به خاطر او خطور کند خود را به فکر دیگر مى‏اندازد. و از مشاهده ‏کفن و کافور کراهت مى‏دارد. بلکه دل خود را پیوسته به فکر زندگانى دنیا مى‏اندازد. ‏و خود را به امید و آرزو تسلّى مى‏دهد. و از یاد مرگ غفلت مى‏ورزد. و تصوّر نزدیک ‏رسیدن آن را نمى‏کند. و اگر احیانا یاد آخرت و اعمال خود افتاد و مردن خود را تصوّر ‏نمود، نفس أمّاره و شیطان او را به وعده فریب مى‏دهد.
‏پس مى‏گوید که: امر ‏پروردگار دراز است و هنوز تو در اوّل عمرى، حال چندى به کامرانى و خوشگذرانی و جمع ‏اسباب دنیوى مشغول باش تا بزرگ شوى در آن وقت توبه کن و مهیّاى کار آخرت شو. چون ‏بزرگ شد گوید: حال جوانى، هنوز کجاست تا وقت پیرى، چون پیر شوى توبه خواهى کرد و به ‏اعمال صالحه خواهى پرداخت. و اگر به مرتبه پیرى رسید با خود گوید: ان شاء اللّه این ‏خانه را تمام کنم، یا این مزرعه را آباد نمایم، یا این پسر را داماد کنم، یا آن ‏دختر را برایش بگیرم بعد از آن دست از دنیا مى‏کشم و در گوشه‏اى به عبادت مشغول ‏مى‏شوم. و هر شغلى که تمام مى‏شود باز شغلى دیگر روى مى‏دهد. و همچنین هر روز را ‏امروز و فردا مى‏کند تا ناگاه مرگ، گلوى او را بى‏گمان مى‏گیرد و وقت کار مى‏گذرد.
‏روزگارت رفت زینگون حالها همچو «تیه‏»‏ [1] . ‏بیابانى که رونده در آن گمراه ‏شود و راه به جایى نبرد، مثل: قوم موسى که سالها در بیابانى سرگردان بودند.‏
[1]‏و قوم موسى سالها سال بى‏گه گشت و وقتت گشت طى جز سیه روئى و ‏فعل زشت نى هین مگو فردا که فرداها گذشت تا به کلّى نگذرد ایام کشت هین و هین اى ‏راه رو بى‏گاه شد آفتاب عمرت اندر چاه شد این قدر عمرى که ماندستت بتاز تا بزاید ‏زین دو دم عمر دراز تا نمرده‏ست این چراغ با گهر هین فتیله‏اش ساز و روغن زودتر و ‏این بیچاره که هر روز به خود وعده فردا مى‏دهد و به تأخیر مى‏گذراند غافل است از ‏اینکه: آنکه او را وعده مى‏دهد فردا هم با او است. و دست فریب او دراز است. بلکه هر ‏روز قوّت او بیشتر مى‏شود و امید این، افزون مى‏گردد، زیرا اهل دنیا را هرگز فراغت ‏از شغل حاصل نمى‏شود. و فارغ از دنیا کسى است که به یکبارگى دست از آن بردارد و ‏آستین بر او افشاند.
‏و چون دانستى که منشأ آرزوهای طولانی، محبّت دنیا و جهل و ‏نادانى است مى‏دانى که خلاصى از این مرض ممکن نیست مگر به دفع این دو سبب به آنچه ‏گذشت در معالجه حبّ دنیا، و به ملاحظه احوال این منزل موقت، و گوش دادن موعظه ها و
‏نصیحتها از صاحبان نفوس مقدّسه طاهره و تفکّر در احوال خود، و تدبّر در روزگار خود. ‏پس باید گاهى سرى بر زانو نهد و آینده خود را به نظر در آورد و ببیند که یقینی ‏تر ‏از مرگ از براى او چه چیز است. و فکر کند که البّته روزى جنازه او را بر دوش خواهند ‏کشید. و فرزندان و برادرانش گریبان در مرگش خواهند درید. و زن و عیالش گیسو پریشان ‏خواهند نمود.
‏و او را در قبر تنها خواهند گذاشت و به میان مال و اسباب اندوخته ‏او خواهند افتاد.
‏این سیل متّفق بکند روزى این درخت وین باد مختلف بکشد روزى ‏این چراغ و تأمّل کند که شاید تخته تابوت او امروز در دست نجّار باشد. یا کفن او از ‏دست گازر (رختشوى‏) بر آمده باشد. و خشت لحد او از قالب در آمده باشد. پس چاره در ‏کار خود کند و با خود گوید: ‏ ‏کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کى روى ‏ره، ز که پرسى، چه کنى، چون باشى‏
‏معالجه آرزوهای طولانی
‏بدان که: معالجه ‏مرض آرزوهای طولانی، یاد مرگ و خیال مردن است، زیرا یاد مرگ، آدمى را از دنیا دلگیر ‏و دل را از دنیا سیر مى‏سازد.
‏و از این جهت حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و ‏آله - فرمود: «بسیار یاد آورید شکننده لذّتها را. عرض کردند: یا رسول اللّه آن ‏چیست؟ فرمود: مرگ است، و هیچ بنده‏اى نیست که حقیقت آن را یاد کند مگر اینکه وسعت ‏دنیا بر او تنگ مى‏شود. و اگر سختی و دردی دارد و دل او به سبب کاری از دنیا تنگ ‏شده است گشاده مى‏گردد». و به آن حضرت عرض کردند که: «آیا کسى با شهداى أحد محشور ‏خواهد شد؟ فرمود: بلى کسى که شبانه روزى بیست مرتبه مرگ را یاد کند». و فرمود: «کسى ‏که شایسته عنایت و دوستى حقّ - سبحانه و تعالى - شود، و سزاوار سعادت گردد، أجل پیش ‏چشم او آید، و همیشه در برابر او باشد، و آرزو و أمید دنیا به پشت سر وى رود - یعنى ‏همیشه در فکر مرگ باشد و هیچ در یاد أمور دنیوى و اسباب زندگانى نباشد -. و چون کسى ‏مستحقّ شقاوت و دوستى شیطان شود و شایسته آن باشد که: شیطان متولّى امور و صاحب ‏اختیار او باشد بر عکس آن مى‏شود. یعنى آرزو به پیش چشم وى آید و أجل به پشت سر او ‏رود‏».

 

دانلود فایل