دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 33 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
*مقاله لزوم توجه ب ترجمه در زیست جهانی*
لزوم توجه به ترجمه در زیست جهانى که ما در آن به سر مى بریم امرى است اجتناب ناپذیر. چرا که گفت وگوى فرهنگى ملت ها، میسر نخواهد شد مگر با ترجمه آثار این فرهنگ ها. انسان ها در زیست ـ بوم هاى مختلف از سیبرى تا استوا، از چین تا آمریکاى لاتین داراى فرهنگ هایى گوناگونند و این تفاوت فرهنگى مى تواند براى ملت هاى سرزمین دیگر جذاب و آموزش دهنده باشد. ترجمه، در واقع بازگشایى دریچه اى است براى نظاره کردن چشم اندازهاى ملت ها. اما در این میان نکته اى که بسیار مهم و در خور توجه به نظر مى رسد، نخست انتخاب اثر و سپس چگونگى ترجمه و برگردان آن است، به این معنا که یک مترجم به عنوان یک «فاعل شناسا» در فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت غور مى کند و پس از تحقیق و تفحص اثرى را براى ترجمه انتخاب مى کند، پس در چنین شرایطى اول مترجم است که باید مورد توجه و بررسى قرار گیرد. یک مترجم باید به زبان مقصد (به عنوان ابزار انتقال پیام و مفاهیم) فرهنگ و آداب و رسوم کشورش آگاه باشد، ذائقه تاریخى مخاطب ایرانى را بشناسد، حفره هاى خالى حوزه هاى مختلف را اعم از فرهنگى ـ هنرى یا علمى بررسى کرده باشد هم چنین باید دقت نظر و وسواس ویژه اى در مورد انتخاب آثار نشان دهد (با لحاظ این نکته که باید زبان مبدأ را به درستى بشناسد) به این معنا که اثر، اثرى قابل توجه باشد. حال قابل توجه بودن برمى گردد به مؤلف اثر، نوع پرداختن به موضوع توسط مؤلف، تازه بودن اثر در نوع خود، و آگاهى نسبى از این مورد که اثر مى تواند تأثیر مثبتى بر فرایند فرهنگى بگذارد. براى نمونه در تاریخ ادبیات و اندیشه شرق و غرب اتفاقات تأثیرگذارى از طریق ترجمه حادث شده است. این تأثیرات گاه به قدرى بوده که فرایندهاى فراگیرى در دو حوزه شرق و غرب ایجاد کرده است. اگر در گستره اندیشه کمى تأمل کنیم خواهیم دید که فلاسفه قرون وسطى در غرب، از طریق ترجمه، دانش و فرهنگ قابل توجهى از شرق آموختند.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت
فهرست مطالب
مقدمه ۵
طرح مسئله ۶
(الگوی پیام ارتباط زبانی) ۹
مشکلات موجود در الگوی پیام ۱۳
۹-۲- رویکردی استنتاجی به پدیدة ارتباط ۱۹
فرض ها ۲۲
فرض زبان (LP ) ۲۲
فرض ارتباطی (CP) ۲۲
فرض تحت اللفضلی بودن (LP) ۲۲
فرض های محاوره ای (Con Ps) ۲۳
ارتباط مستقیم و تحت اللفضلی ۲۴
استراتژی مستقیم ۲۴
(گام اول) ۲۴
(گام دوم) ۲۵
(گام سوم) ۲۶
(گام چهارم) ۲۶
استراتژی تحت اللفضلی ۲۷
(گام پنجم) ۲۷
(گام ششم) ۲۷
ارتباط غیر تحت اللفضلی ۲۸
طنز، طعنه ۲۹
صنایع ادبی ۲۹
مجاز ۲۹
استعاره ۲۹
(گام ۵) ۲۹
(گام ۶) ۳۰
ارتباط غیر مستقیم ۳۱
(گام هفتم) ۳۲
(گام هشتم) ۳۲
نتیجه: نظریه های استنتاجی و الگوی پیام ۳۳
گفتمان و محاوره ۳۴
زبان و بافت ۳۵
ساخت محاوره به ترتیب زمان ۳۷
صحت گشایی ۳۷
۱- عادی و روزمره ۳۷
۲- غیررسمی ۳۸
۳- رسمی ۳۸
نوبت گیری ۳۸
پایان صحبت ۳۹
جملات اجرایی ۴۰
کنش های کلامی ۴۲
معنا، گفتار، و دلالت ۴۵
معنای متکلم ۴۵
گفته ۴۵
دلالت ۴۶
کمیت ۴۷
کیفیت ۴۷
ربط ۴۷
روش ۴۷
پیش فرض کاربرد شناختی ۴۸
انواع پیش فرض: ۴۸
مثال ۴۸
مثال ۴۹
مثال ۴۹
ارجاع متکلم ۵۰
ارجاع تحت اللفضلی مفرد ۵۰
ارجاع مفرد غیرتحت اللفضلی ۵۰
ارجاع مفرد غیرمستقیم ۵۱
نتیجه52
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
* مقاله کشتن اژدها توسط گشتاسب*
کشتن گشتاسپ اژدها و دادن قیصر دختر خود را به اهرن:
اهرن با شتاب رفت و آنچه را گشتاسپ خواسته بود آماده کرد و آورد و هر سه سوار شدند و به سوی کوه سقیلا تاختند. هیشوی کوه را به گشتاسپ نشان داد و خود با اهرن بازگشت. گشتاسپ به کوه رفت و چنان نعره ای زد که اژدها به ستوه آمد و با دم آتشین خود او را به سوی خویش کشید. گشتاسپ نیز چون تگرگ بر سر او تیره بارید و آهسته آهسته به هیولا نزدیک شد و نام یزدان را بر زبان آورد و ناگهان خنجر را در دهان او فرو کرد و تیغ ها را بر کامش نشاند. زهر و خون اژدها از کوه سرازیر شد و جانور سست و بی رمق بر زمین افتاد و گشتاپ چنان با شمشیر بر سرش زد تا مغزش را بر سنگ ریخت و سپس دو دندان او را کند و سر و تن خود را شست و پیروز سپاسگزار از یزدان، نزد هیشوی و اهرن بازگشت. یاران بر او نماز بردند و او را ستودند. اهرن هدایای بسیار و اسبان آراسته به او پیشکش کرد ولی گشتاسپ جز یک اسب و یک کمان و چند تیر چیزی از آن میان برنداشت و شادان نزد کتایون بازگشت. اهرن نیز اژدها را با چندین گاو و گردون از کوه پایین کشید و خود سرافراز در پیشاپیش گردون به قصر قیصر آمد. مردم در سر راه او گرد می آمدند و
هر آنکس که آن زخم شمشیر دید
خروشیدن گاو گردون شنید
همی گفت کاین زخم اهرمنست
نه شمشیر و نه نخجیر اهرن است
قیصر با شادی به پیشبازش آمد و به افتخار پیروزی او جشنی آراست و اسقف را به قصر خواند و دختر را به اهرن داد.
هنر نمودن گشتاسپ در میدان:
قیصر از اینکه دو داماد پهلوان نصیبش شده، از شادمانی سر بر آسمان می سایید و پیروزی آن دو را به آگاهی همه نامداران می رساند تا آنکه روزی در برابر ایوانش میدانی آراست و همه پهلوانان را به هنرنمائی در آن میدان فراخواند. دو داماد شاد قبل از همه شروع به هنرنمایی کردند و با هنر خود در چوگان و تیره و نیزه میدان قیصر را آراستند.
از آن سو کتایون نزد گشتاسپ آمد و گفت:«تا کی چنین اندوهگین به گوشه ای بنشینی و اندیشه کنی بلند شو و به میدان قصر به تماشای دو داماد پدرم برو و ببین این دو پهلوان که یکی گرگ را کشته و دیگری اژدها را، چه گردی برپا کرده اند» گشتاسپ گفت:«اگر تو چنین می خواهی من حرفی ندارم ولی اگر پدرت که مرا از شهر بیرون کرده در آنجایم ببیند چه خواهد گفت.» با این همه گشتاسپ زین بر اسب گذاشت و به میدان رفت و چندی آنجا به نظاره ایستاد و آن گاه گوی و چوگان خواست و وارد میدان شد. او چنان هنری در بازی نشان داد که پای دیگر یلان سست شد و هنگامی که نوبت تیرو کمان رسید باز همه از او در شگفت ماندند. قیصر به اطرافیان خود گفت:«او را نزد من آورید تا بدانم کیست و از کجا آمده که من تاکنون سوار سرفرازی چون او ندیده ام.» و چون او را نزد قیصر خواندند و قیصر از نام و نشانش پرسید گشتاسپ پاسخ داد:«من همان مرد بیگانه ای هستم که قیصر دخترش را به خاطر او از دیدگان راند و هیشوی شاهد است که آن گرگ بیشه و آن اژدها نیز به دست من کشته شده اند.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 37 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
*مقاله رویکرد ویژه به ادبیات داستانی*
هفته کتاب امسال، با رویکرد ویژه به ادبیات داستانی و در 9 روز برگزار شد. توجه دولت از سالهای گذشته، به این حوزه چشمگیرتر به نظر میرسد.
انتصاب معاونت فرهنگی وزیر کنونی فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز وزارت یک مدعی داستاننویسی در اوایل کار دولت گذشته، خود به خود توجه دستگاه متولی کشور را به این سمت کشانده است.
از طرفی اتفاقات دیگری نیز، چون رشد کمی فعالیت جوایز و جشنوارههای ادبی و انتشار شمارگان بیشتری کتاب در حوزه داستان کوتاه، نمود این واقعیت است که ادبیات ما رو به سوی رشد دارد.
در این باره گفت و گویی با دکتر عباس پژمان- مترجم انجام شده است که در ادامه میآید.
سرزمین های گوناگون، هر کدام به گونهای عصری از شکوفایی ادبیات داستانیشان را تجربه کردهاند. شما فکر میکنید با توجه به توجه مردم، نگاه دولت و... روزهای خوب ادبیات داستانی ما فرا رسیده است؟
ببینید همان طور که گفتید، معمولاً هر کشور یا زبانی یک دوره شکوفایی ادبیات داستانی داشته است. واقعیت این است که ما نداشتهایم. بنابر این احتمال این که داشته باشیم خیلی زیاد است. منتها باید شرایطش فراهم شود.
و اولین شرطش این است که وسیله چاپ آثار نویسندگان فراهم شده و به کار نویسنده اهمیت داده بشود. خوشبختانه کارهایی شده و باید بشود و اگر این اتفاقات روی دهد احتمال این که در سالها و دهههای آینده یک دوره شکوفایی در ادبیات داستانی داشته باشیم خیلی زیاد است با توجه به تغییر و تحولاتی که در یک سال گذشته رخ داد، داستانهای زیادی چاپ نشد.
امیدواریم که این دوره به سرعت سپری شده و زمینهای فراهم شود که آثار داستانی هم چاپ شده و هم وسیله توزیع آن فراهم بشود.
فرمودید باید شرایط بهتری برای توزیع و روند اخذ مجوز نشر پیش گرفت و معتقدید که کندی این روند به ادبیات داستانی و ترجمه ما لطمه میزند. فکر میکنید چه راهکاری وجود دارد؟ دولت به عنوان متولی فرهنگی کشور و مردم و فرهیختگان چه نقشی دارند؟
میشود توزیع را نیز تا حد زیادی درست کرد و کتاب را در شهرستانها به دست خواننده رساند. در تهران این اقدام شهرداری- کتابفروشیهای زنجیرهای شهر کتاب- اقدام مهمی است. الان قسمت عمدهای از کتابها را همین کتابفروشیها میفروشند.