لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
معماری معاصر ایران پهلوی دوم و بعد از انقلاب
مقدمه
شروع معماری معاصر ایران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست این زمان است که در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی جریان زندگی اجتماعی و اقتصادی ایران تغییر کرد سیمای شهرهای ایران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جدید مانند ادارات ، کارخانه ها ، بانکها ، ایستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غیره و همچنین واحدها و مجموعه های مسکونی جدید در شهرها بوجود آمدند . این بناها برخلاف بناهای پیشین که معماران سنتی طراحی شده اند که در ابتدا غیر ایرانی بودند و بتدریج ایرانیانی که در مدارس معماری خارج از ایران تحصیل کرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصیلان اولین مدرسه معماری در ایران در حدود سال 1320 نیز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولین آثار در معماری ایران دو جریان موازی هم پدید آمد یک جریان که هیچگونه توجهی به میراث فرهنگی گذشته ایران نداشت و جریانهای معماری معاصر جهان را با یک دوره تاخیر و به صورتی غیر ماهرانه تقلید می کرد و جریان دیگری که کوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ایران باقی نگاه دارد . البته هر دوی این جریانها که تا به امروز در ایران ادامه دارند موفقیت چندانی بدست نیاوره اند . آن بخش از معماری که دنباله روی جریانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی که با آن داشتند و با توجه به تاخیری که در انتقال مبانی و اصول این معماری به ایران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر این اصول و بد فهمی آن صرفا به تقلید ناشیانه جریانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جریان دیگری که معماری گذشته ایران و پیوند با آن را مطرح می کرد نیز عمدتا به تقلید سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ایران بسنده کرد .
به طور کلی معماری ایران را در این دوران معاصر می توان به چند دوره تقسیم کرد :
آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) که پهلوی اول بر ایران حاکم بود عمدتا توسط حکومت ایجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تکرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ایران به خصوص در دوره های قبل از اسلام یعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و این امر از خود بزرگ بینی حکومت ایران در آن زمان ناشی می شد که خود را وارث امپراتوریهای با عظمت گذشته ای می دانست بدین ترتیب ساختمانهای دولتی و بناهای
عمومی که نمود تحکیم قدرت مرکزی و دولت بود بیشتر فضاها و میادین جای گرفتند که از ویژگیهای فضای شهری نئوکلاسیک بهره داشتند . در کنار این آثار کارهای معماری دیگری نیز بودند که به صورت التقاطی عناصری از معماری ایران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپایی و در هم آمیخته بود به هر حال این آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانک ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ایران آرام آرام به سوی شهر نشینی مدرن روی آورد . احداث خیابانهای سراسری و شبکه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی کرد و قطعات مالکیت منظم و مستطیل شکل بوجود آورد با این تغییرات در شکل شهر به دوران معماری درون گرا با حیاط مرکزی پایان داده شد و معماران به الگوی تک بناهای جدید از یکدیگر روی آوردند و مسکن جدید از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفکر آن زمان ساخته می شد که می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی کنند بخصوص در تهران این افراد متمکن متمایل به ترک مرکز مسکونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدریج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه کوه البرز بنا نهادند . در اختیار داشتن قطعات بزرگ زمین و نبودن یک ساخت شهری پیشین برای شکل دادن به این قطعات بزرگ زمین موجب شد که محله های جدید تهران به صورت یک استخوان بندی شهری بلکه پیرو الگوی شبیه به حومه شهرهای آمریکا شکل گیرند . در واقع باید پذیرفت پس از به وجود آمدن محورهایی مانند خیابان امام خمینی و فردوسی و انقلاب مکانهای شهری موفقی که قادر باشند مرکزیت و خصوصیات ویژه ای برای تهران تامین کنند بوجود نیامد . مرکز شهر در محدوده ای که بین دو جمگ ایجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسکونی پراکنده در خارج آن شروع به شکل گرفتن کرد . در جریان این مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تک خانه روبرو بود تکخانه ای که هیچگونه گفتگوی معمارانه با یک بافت شهری موجود در برابر خود نداشت .
از سالهای 1320 به بعد سیاست ایجاد فعالیت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولویت خاص برخوردار شد فعالیتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت میگرفت لیکن فعالیتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی یا آرشیتکتهای ایرانی فرنگ رفته انجام می گرفت که این گروه با انجام این کارها فرصتی یافتند تا افکار جدید خودشان را پیاده نمایند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعالیت این گروه و حتی در اوائل فعالیت این معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جدید معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقلیدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رویکرد دیگری به معمار
ی گذشته ایران روی آورد که از کیفیت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقلید عناصر معماری گذشته ایران نمی پرداخت و کوشش می کرد که از عناصر معماری ایران به صورت سمبلیک ( نمادین ) استفاده کند و به جای تقلید عناصر این معماری از هندسه آن استفاده کند لکن نتایجی که این دوره معماری به دست داد نیز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان دیگر از نخستین معماران تحصیلکرده ایران در سال 1325 در مجله آرشیتکت این گونه اظهار می کند :
« راجع به مبارزه بین نسل جدید و قدیم باید گفت که این مبارزه در کلیه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از این میان و انتخاب معماری مدرن و یا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امکان پذیر می باشد با توجه به پیشرفتهائی که از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعایت تناسب و اصل هماهنگی شکل ظاهری حجم دیوارها و ضخامت دیوارها صورت گرفته و شرایط فوق در حال حاضر تفاوت یافته است پذیرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد این عصر ما را به تکاپو و امید دارد و اثرات آن در تمام شئون پیداست . در عین حال استفاده از اسلوب قدیم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئینات زائد نیز مضحک می باشد و در صورت ادامه این روش می توان گفت که ما روح این قرن را نفهمیده ایم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت که در پیدایش این اسلوب غیر از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پیشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جدید از قبیل آهن و سیمان موثر بوده اند و استعمال سیمان در عمارت بتن آرمه کمک زیادی در به حقیقت پیوستن اسلوب جدید معماری نموده است از نمونه کارهائی که با این شیوه در این دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( کاروارطان ) را نام برد . »
غربی شدن و سبک بین المللی 1356-1321
هر چند معماران دوران مدرنیزاسیون در تهران تا حد زیادی مدیون کارکردگرایی معماری اروپایی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت مالیه به وسیله فروغی دانست . نمای اصلی این بنا به سبک بوزار است و جناحهای ساختمان کاملا سبک مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن این بنا چندین بنای مدرنیستی برای اداره رایو و ایستگاههای قطار و نیز ادارات و بانکها طراحی شد .
بدین ترتیب بود که سیحون باک سپه مرکزی را با بتن و بدون تزئینات طراحی کرد ( 1332 ) فروغی و غیاثی ساختمان مدرنیستی مجلس سنا را طراحی کردند ( 1338 ) و ساختمان مرکزی شرکت ملی نفت ایران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحادیه و فرمانفرئیان ساخته شد . ساختمان شرکت ملی نفت ایران که تکنولوژی دال بتنی ساخته شده بیش از هر بنای دیگری تجسم پیروزی سبک بین المللی است که در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به کار گرفته شد .
زیبا شناسی کارکردی و مهندسی در سازه هایی چون استادیوم ورزشی فرح آباد کار درویش (1345 ) نیز به چشم می خورد و تالار رودکی هم به سبک مدرنیستی توسط آفتاندالیان طراحی شد و در سال 1346 بنای آن به پایان رسید البته در پرداختهای فضای داخلی این بنا از موتیفهای زیگورات استفاده شده است وزارت کشاورزی ( فرمانفرمائیان 1345 ) هم ادامه دهنده همان سبک بین المللی است که ویژگی اصلی این بنا هاست . مشابه این سازه ها را در پایتخت های متعددی در جهان می توان یافت اما آنها را معماران تحصیلکرده غرب در تهران ساخته بودند . سبک بین المللی در آن دوره رواجی تام داشت و فرم از کارکرد تبعیت می کرد و روزبه روز بر تعداد بناهایی که به زیبایی شناسی مهندسی وفادار بودند افزوده می شد اما در همان زمان روند دیگری داشت در کنار روند بالا ظهور می کرد که همانا به دست دادن تعبیری دوباره از میراث معماری ایران در سازه های مدرن بود که معماران ایران تحصیلکرده وطن و خارج از کشور طراحی می کردند .
مدرنیسم ایرانی ( 1373- 1350 )
از سال 1350 به بعد که معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در این معماری نیز یک جریان تاریخ گرا پدید آمده بود چنانچه قبلا ذکر شد چند معمار ایرانی نیز کوشیدند آثاری در پیوند با معماری گذشته ایران پدید آوردند که کیفیت بالاتری از آثار مشابه به پیش داشت لکن این آثار نیز روح و اصول معماری ایران را به درستی درک نکرده بودند و به خصوص اینکه در یک مرحله تکاملی نسبت به معماری گذشته ایران قرار نداشتند .
معماری این دوره با استفاده از تکنولوژیهای مدرن ساخت و زیبایی شناسی مدرنیستی درصد برآمدند تا تعبیری دیگری از معماری سنتی ایران به دست دهند شاید برجسته ترین بنا در میان نخستین بناهای به سبک مدرن ایرانی بنای یاد بود میدان آزادی باشد که امانت آنرا در سال 1350
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
فهرست مطالب
مقدمه
زندگینامه
نقش اشرف در دوره دوم پهلوی
اشرف و رزمآرا
فساد جنسی اشرف
مبارزه پنهانی دکتر مصدق و اشرف
نتیجه
منابع
اشرف پهلوی
3
مقدمه
اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی بود. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرفالملوک» و «اشرف» تغییر یافت.
زندگینامه
وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش همزمان با برادرش محمدرضا از بطن تاجالملوک آیرملو به دنیا آمد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توص
4
یه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی نیا بود .
وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمد رضا شاه باشد.
دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند بنامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود.
وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد که این مسافرت طولی نکشید و قصد او فقط رساندن پیام نمایندگان انگلیس و آمریکا به محمدرضا شاه و تشویق او به همراهی با کودتا بود. بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور میشود و بعدها به تجارت میپردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت میشود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کردهای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج میکند .
اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمانهای بینالمللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاستمداران از جمله بوتو - جواهر لعل نهرو - گاند
4
ی - استالین - مارشال تیتو - هایلا سلاسی - جان اف کندی - چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت.
اشرف بخاطر شخصیت قوی و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مشکوک مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجالبرانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان جکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت و از مصادیق فساد اخلاقی و مالی این رژیم شناخته میشد. نقش وی در کودتای ۲۸ مرداد بسیار کلیدی بود.
فرزندان اشرف پهلوی
شهرام پهلوینیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج میکند .
شهریار پهلوینیا (شفیق) بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در امریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس میشود و با مریم اقبال (دختر دکتر منوچهر اقبال) ازدواج میکند. در اواخر بهمن ۵۷ در حالی که نیروهای سپاه پاسداران وی تعقیب میکردند با یک قایق موتوری خود را به امارات رسانید و عازم پاریس شد و در دی ۱۳۵۸ در حالی که رو به سوی خانه بود توسط دو موتورسوار مسلح ترور و فوت شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 157 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
فساد دربار پهلوی
چکیده: یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنش های خشمگینانهی مردم مخفی نگه دارد. همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ رشتهای میان آنان و مردم تنیده نباشد.
فساد دربار نه تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل میشدند و کم کم از درون میپوسیدند و ناگهان فرو میریختند.
با آنکه وقوع فساد در هر رژیمی محتمل است، اما، عواملی را که به بیاعتمادی مردم دامن میزنند، میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. برخورد نکردن نظام و نهادهای آن با فساد؛
2. رخنه کردن فساد در بدنه و در رأس نظام (نهادینه شدن فساد).
رژیم شاه به هر دو بیماری مبتلا شد. فساد دربار کم کم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عکسالعمل واداشت. بخش اعظم تظاهراتی که از سال 1356 در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامهنگار فرانسوی «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1)
اگر مجموعهی شعارها، دیوار نوشتهها و پلاکاردهای مردم ایران را در دورهی انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، این ادعا را ثابت میکند که فساد دربار پهلوی یکی از عوامل اعتراض آشتیناپذیر مردم ایران بود.
بسیاری از شعارهای مردم فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار میدادند. شعارهای ذیل نمونهای از آنهاست:
نظام شاهنشاهی سرچشمه فساد است.(2)
شاه مظهر رذالت، دنائت، لئامت و فساد است.(3)
اسلام دین جنبش و جهاد است، برنامهاش کوبیدن فساد است.(4)
تا شاه در ایران است، فساد هم هست.(5)
مرگ بر رژیم فاسد(6)
بعضی از شعارهای مردم، فساد اخلاقی عناصر دربار را مورد حمله قرار میداد. مردم با توجه به موقعیت زمانی در اعتراض به رقصیدن کارتر و فرح در شب ژانویه 1978 (11 دی 1356) دهها شعار را برای وی سرودند، به عنوان نمونه:
زاری نکن شهبانو اگر ممد دماغ بمیره کارتر تو را میگیره(7)
شاهپور بختیار در کاخ بسته، کارتر میزنه، شاه میخونه، فرح میرقصه(8)
فرح به من گفت الهی مملی بمیره، جیمی مرا بگیره(9)
مردم، بعضی عناصر دیگر دربار را مورد هجوم قرار میدادند و با شعارهای طنزآمیز اعمال آنها را مورد انتقاد قرار میدادند:
مرگ بر خاندان فاحشه پهلوی(10)
ای اشرف بیشرف کجایی(11)
مرگ بر محمدرضا پهلوی، غلامرضا پهلوی، اشرف فاحشه(12)
شاه به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی(13)
شاه رفته به مصر عربی برقصه، تنبک بزنه، فرح برقصه(14)
شعارهای کنایهآمیز، موارد خاصی از اعمال فسادآمیز رژیم را برجسته میکرد. مردم با آگاهی از نقش فرح در جشن هنر شیراز شعار میدادند:
فرح را بردند شیراز، با دایره و تنبک و ساز(15)
در بعضی از این شعارها، شرابخوارگی درباریان مورد طعن و سرزنش قرار میگرفت، در یکی از شعارهای مردم آذربایجان به زبان ترکی آمده است:
دایم شراب ایچللر مسند دیلیشن لر.(16)
مرگ بر شاه جلاد سگ صفت شرابخوار(17)
در نظر مردم، بسیاری از مفاسد اجتماعی ناشی از مفاسد رژیم پهلوی بود و درباریان مسئولیت مستقیم آن را به عهده داشتند. مواد مخدر یکی از مشکلات اجتماعی دورهی پهلوی بود و مردم، خود درباریان را عامل این بدبختی میدانستند. در یکی از پلاکاردها آمده بود:
ایران دومین مصرف کننده تریاک است، مرگ بر شاه(18)
در بعضی شعارها عامل توزیع مواد مخدر را هم مشخص میکردند، به همین جهت مینوشتند:
اشرف رهبر باند هروئین(19)
پس از روی کار آمدن بختیار، شعارهای طنزآمیز اشارهگر به استعمال مواد مخدر زیاد شد و نوک پیکان شعارها به سوی بختیار نشانه رفت؛ به عنوان نمونه:
تریاکی بیاختیار دست از سر مردم بردار(20)
ای بختیار شیرهکش تو هم برو مراکش(21)
مردم عامل ترویج قمار را عناصر رژیم میدانستند، لذا در یک پارچه نوشتهی کنایهآمیز نسبت به شریفامامی اعتراض کردند:
قمارخانهدارها و همهی مراکز فساد به رهبری نمایندگان ساواک در مجلس مدافع قانون اساسی شدهاند.(22)
فساد مالی دربار یکی از عوامل بسیار مهم اعتراض مردم نسبت به رژیم شاه بود. در بسیاری از شعارها فساد مالی دربار به نقد کشیده میشد و مورد اعتراض واقع میشد؛ به عنوان نمونه:
ما شیر و موز نمیخواهیم، ما شاه دزد نمیخواهیم(23)
پنجاه سال دزدی و جنایت، افتخار محمدرضا شاه است(24)
پهلوی پول دزد تو را میکشیم(25)
جیب شاه بانکه، هایده مثل تانکه(26)
مردم ایران نه تنها نسبت به فساد دربار، زبان به اعتراض گشودند؛ بلکه دربار را مسئول بسیاری از مفاسد و بیمبالاتیها میدانستند. در یکی از پلاکاردرها مسئولیت فیلمهای مبتذل را به عهده رژیم گذاشته بودند که برای ترویج فساد به دستور آمریکا به نمایش درمیآید:
مرگ بر سازندگان فیلمهای منحرف کننده و آنهایی که این فیلمها را به دستور آمریکای فسادپرور نمایش میدهند.(27)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
فهرست مندرجات
۱ نامها
۲ زندگی
۲.۱ آغاز زندگی و جوانی
۲.۲ بریگاد قزاق
۲.۳ گیلان
۲.۴ کودتای سوم حوت ۱۲۹۹
۲.۴.۱ نظر برخی از تاریخنویسان (مانند سیروس غنی و همایون کاتوزیان)
۲.۴.۲ نمونهای از روایت تاریخنویسان دیگر (مانند عبدالله شهبازی)
۲.۵ نخستوزیری
۲.۶ پادشاهی
۲.۷ شهریور ۲۰
۲.۸ تبعید و مرگ
۲.۹ میزان ثروت رضاشاه
۳ پانویس
۴ منابع
۵.۱ زندگینامه و خاطرات
2
رضاشاه پهلوی
رضا پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود.
نامها
رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نامهائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود "رضا سوادکوهی" نامیده میشد.[1] با ورود به نظامیگری به "رضاخان" و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به "رضاخان میرپنج" شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را "سردار سپه" میخواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به "رضاشاه پهلوی" شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب "کبیر" داده شد و از آن پس هوادارانش او را "رضاشاه کبیر" میخوانند.