لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در کشور طی سالهای 1386-1375
اشاره: یکی از مهمترین منابع آمارهای جمعیتی، دادههای ثبت احوال کشور است که هر ساله در مورد چهار واقعه تولد، مرگ، ازدواج و طلاق جمعآوری میشود. آنچه در مورد این آمارها باید مورد توجه قرار گیرد کیفیت اطلاعات جمعآوری شده است. دسترسی به ثبت دقیق وقایع جمعیتی جمعیتشناسان را در تجزیه و تحلیل دقیقتر وقایع جمعیتی یاری خواهد رساند و شاخصهای دقیقتری در ارتباط با این وقایع در اختیار جمعیتشناسان و سایر محققان برای انجام مطالعات و تحقیقات مرتبط در اختیار قرار خواهد داد. دسترسی به ثبت دقیق اطلاعات جمعیتی یکی از اهداف توسعهای هر کشوری است و کشور جمهوری اسلامیایران در سالهای اخیر در ارتباط با ثبت وقایع حیاتی چهارگانه به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است. پوشش ثبت آمار موالید کشور در سالهای اخیر بهبود قابل توجهی داشته و با توجه به اینکه پوشش ثبت موالید به صد درصد نرسیده اما ثبت این آمارها به سطح قابل قبولی رسیده است. میزان ثبت ازدواج و طلاق نیز با توجه به مشکلاتی که وجود دارد از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. مسأله مهم در ارتباط با ثبت موالید، ازدواج و طلاق توجه به ثبت موالید برحسب سن مادر و ثبت ازدواج و طلاق بر حسب سن است که ثبت این آمارها با کیفیت مناسب کمکهای زیادی برای انجام تحقیقات جمعیتی و دستیابی به شاخصهای مناسب در این مورد خواهد داشت. در این گزارش وضعیت و تحولات ازدواج و طلاق با استفاده از آمارهای ثبت احوال کشور و اطلاعات سرشماری سال 1385 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است
3
.
ازدواج و زناشویی به تغییر وضع فرد از حالت هرگز ازدواج نکرده به حالت ازدواج کرده اطلاق میشود. افرادی که بعد از ازدواج حالات دیگری مانند بیوه بودن (بر اثر فوت همسر یا طلاق) پیدا میکنند نیز از نظر آمارهای جمعیتی ازدواج کرده محسوب میشوند.در جمعیتشناسی، ازدواج در واقع اقدام دو فرد برای تشکیل یک کانون خانوادگی بوده که این اقدام ممکن است به یکی از صور قانونی، شرعی، عرفی یا به گونهای که جامعه آن را میپذیرد، مصداق یابد. ازدواج یک پدیده اجتماعی مورد مطالعه در جمعیتشناسی است که تحت تأثیر ارزشهای برتر اجتماعی قرار دارد و در اثر
3
آن شکل و انواع خاصی پیدا میکند. تغییر وضع فرد از حالت هرگز ازدواج نکرده به حالت ازدواج کرده را ازدواج بار اول میگویند و شاخصها و سنجههای مربوط به ازدواج را براساس آن محاسبه میکنند.
انحلال ازدواج دارای پیامدهای متعددی ازجمله پیامدهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی است که این پیامدها نقطه مقابل پیامدهای ازدواج هستند. در تعریف علمی، طلاق به معنی خروج فرد از جامعه دارندگان همسر است. بنابراین طلاق برای تقلیل جامعه در معرض رویداد باروری عمل میکند. در ارتباط با تعریف طلاق میتوان گفت که طلاق عبارت است از انحلال نهایی و قانونی یک ازدواج و جدایی زن و شوهر براساس حکم دادگاه که به هر دوی آنها حق قانونی یا مذهبی ازدواج مجدد را براساس قوانین هر کشور میدهد.
ازدواج و طلاق از رویدادهای مهم حیاتیاند که در آنها بر خلاف رویدادهایی مانند تولد و مرگ، طرفین در محدودههای قانونی و محدودههای دیگری که در عمل به آنها اضافه میشود حق انتخاب و تصمیمگیری دارند. آمارهای ازدواج و طلاق و نسبتهای مربوط به آنها متأثر از وضعیت اقتصادی، اشتغال و بیکاری، امنیت شغلی، سنتها، جرایم و ... است که همه آنها با یکدیگر در ارتباط هستند و تغییرات عوامل بیانشده آمارهای ازدواج و طلاق و نسبتهای آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. اغلب کشورها به روشها و درجههای مختلفی وضعیت زناشویی را ثبت میکنند و نسبت ازدواجهای ثبت شده در کشورهای مختلف، متفاوت و با الزامهای قانونی و مذهبی در ارتباط است.
ثبت رویدادهای ازدواج و طلاق با مسایل و مشکلات
4
ثبت رویدادهای ازدواج و طلاق با مسایل و مشکلات متعددی مواجه است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- کماکان بخشی از ازدواجها که به طور شرعی صورت میگیرد به ادارههای ثبت احوال گزارش نمیشود.
- برخی ازدواجها به دلیل اینکه یکی از زوجین یا هر دو فاقد شرایط ثبت قانونی بودهاند به دلیل منع قانونی یا ثبت نمیشوند یا ثبت آنها با تأخیر صورت میگیرد. این ازدواجها به صورت اقرارنامهای به شکل قانونی به رسمیت شناخته شده و اغلب به صورت شرعی صورت میگیرد.
- نبودن محضرهای ثبت ازدواج در برخی از مناطق کشور.
- عدم اطمینان از گزارش کامل ازدواجهای ثبت شده به سازمان ثبت احوال کشور.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آناهیتا، الهه نگهبان چشمه و باران
«آناهیتا» به معنای پاک و دور از آلودگی در اعتقاد ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه ها و باران و همچنین نماد باروری، عشق و دوستی بوده است. این اعتقاد از دوران پیش از زرتشت در ایران وجود داشته و در دوران های بعدی هم مورد توجه قرار گرفته است.
«آناهیتا» به معنای پاک و دور از آلودگی در اعتقاد ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه ها و باران و همچنین نماد باروری، عشق و دوستی بوده است. این اعتقاد از دوران پیش از زرتشت در ایران وجود داشته و در دوران های بعدی هم مورد توجه قرار گرفته است. توجه به آناهیتا از دوره اردشیر دوم هخامنشی در ایران مرسوم شده و در دوره های تاریخی بعدی یعنی اشکانی و ساسانیان هم ادامه داشته است.
در کتیبه های به جا مانده از این دوره های تاریخی اشاره ها و تصاویری از آناهیتا در کنار نام اهورا مزدا به چشم می خورد. «در نقش برجسته تاق بستان، خسرو پرویز پادشاه ساسانی در میان اهورامزدا و آناهیتا ایستاده است. در این نقش برجسته، آناهیتا که در سمت راست شاه ایستاده، تاجی همانند اهورا برسر و در یک دستش حلقه فر ایزدی را نگه داشته و در دست دیگرش کوزه ای است که از آن آب می ریزد.» به احترام این الهه ایرانی معابد و تندیس های فراوانی در دوره های تاریخی پیش از اسلام در سرزمین ایران ساخته شده است.
از آناهیتا یادواره هایی (شامل معابد و کتیبه ها) در همدان، شوش، کازرون و آذربایجان، کرمانشاه و کنگاور به جای مانده است. معبد آناهیتا در کنگاور مشهورترین معبد منسوب به آناهیتا در ایران است. در
تقویم ایرانی روز دهم ماه آبان باستانی برابر با چهارم آبان فعلی به عنوان جشن آبانگان مشخص شده است. آبانگان جشن آناهیتا (آناهید) ، الهه آب است. در جشن آبانگان، ایرانیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه ها، الهه آب را نیایش می کردند.بنای معبد آناهیتا در شهر کنگاور از شهرستان های استان کرمانشاه قرار دارد. این بنا بر روی تپه ای با ارتفاع ۳۲ متر و در ابعاد ۲۰۹ متر در ۲۲۴ مترساخته شده است. ارتفاع ستونهای این بنا نسبت به قطر آنها سه به یک است و این باعث شده در میان تمام معابد دنیا بی نظیر و منحصر به فرد باشد. معبد آناهیتا دومین بنای سنگی ایران پس از تخت جمشید است.
هرچند در مورد ماهیت این بنا اختلاف نظر وجود دارد و برخی آن را کاخ ناتمام خسرو پرویز دانسته اند ولی نظریه معروف تر بنا را معبدی برای الهه آناهیتا می داند.
نخستین حفاری های باستان شناسانه سال ۱۳۴۷ انجام شد و طبق تحقیقات اولیه، بنا را مکانی برای پرستش الهه آناهیتا در دوره اشکانی دانستند. در سال ۱۳۵۴ کاوش های بعدی و پیدا شدن سنگ کنگره ای مشابه تاق گرا در سرپل ذهاب این نظریه را مطرح کرد که ممکن است این بنا باقی مانده یکی از کاخهای خسرو پرویز در دوره ساسانی باشد که البته وجود شواهد دیگر به نظریه اول قوت بیشتری می بخشد.این معبد از دوران اشکانی قابل احترام بوده و تیریدات ها (تیردادها - تعدادی از پادشاهان اشکانی) در معبد آناهیتا تاج گذاری می کرده اند.
معبد آناهیتا در دوره ساسانیان هم مورد استفاده بوده و بازسازی شده است. کاوش ها نشان داده این معبد در دوران سلجوقی، ایلخانی، صفویه و قاجار به منظورهای دیگر مورد استفاده قرار می گرفته و از هر کدام از این دوران های تاریخی اثری در معبد به جا مانده است. در قرن یکم بعد از میلاد مسیح ایسیدور شاراکس جغرافیدان یونانی اولین کسی که در کتاب خود به معبد آناهیتا اشاره کرده و آن را معبد آرتمیس نامیده است.
از قرن نهم تا چهاردهم مورخان اسلامی از این منطقه دیدن نموده و مشاهدات خود را در گزارش هایشان ثبت کرده اند. ابن فقیه در کتاب مشهور البلدان نوشته است: «هیچ ستونی شگفت انگیز تر از ستونهای معبد آناهیتا کنگاور نیست.» معبد آناهیتا به تدریج در طول سالیان دراز تخریب شده است.
آثار معماری متشکل از گچ و آهک را مردم محلی برای تهیه گچ و آهک تازه استفاده می کردند. در طول هزاران سال مردم کنگاور با ذوب گچ و آهک موجود در محوطه تاریخی، بقایای ساختمانی معبد آناهیتا را نابود کرده اند. معبد پس از زلزله کنگاور در سال ۱۳۳۶ و ساخت و سازهای مردم تقریبا به یک خرابه
تبدیل شده بود. بدون شک معبد آناهیتا به لحاظ ارزش تاریخی از جمله برجسته ترین آثار و میراث های فرهنگی سرزمین ایران است.
همچنین ویژگی های منحصر به فرد این محوطه تاریخی می تواند در جذب گردشگر داخلی و خارجی و رونق اقتصادی منطقه هم تأثیر گذار باشد. در حالی که این اثر سال هاست در انتظار ثبت در فهرست جهانی یونسکو قرار دارد هنوز اراده لازم برای آماده شدن بنا به منظور ثبت جهانی وجود ندارد.
یکی از موانع ثبت این اثر در فهرست جهانی یونسکو کامل نشدن پژوهش در مورد سابقه بنا و قطعی نشدن نظریه های مربوط به سابقه تاریخی آن است. البته نه تنها سالهاست فعالیت پژوهشی در این منطقه متوقف شده، بلکه اقدامات لازم برای حفظ و نگهداری آثار بدست آمده و آماده سازی محوطه تاریخی معبد هم انجام نمی شود.
معبد آناهیتا در سال های اخیر با انواع و اقسام مشکلات مواجه بوده است. محاصره شدن در حصار کانتینرهای میوه و تره بار، مشکل بوی فاضلاب که محوطه تاریخی را فرا می گرفته، تبدیل شدن به محلی برای جمع شدن اراذل و اوباش و معتادان، تبدیل شدن به محلی برای چسباندن پوسترهای تبلیغاتی ایام انتخابات تنها بخشی از مشکلات چند سال اخیر این محوطه تاریخی هستند. نگاهی به این لیست مشکلات ابتدایی نشان دهنده بی توجهی مسئولان به حفظ این بنای تاریخی است.
در دو-سه سال اخیر هرچند اوضاع کمی بهتر شده اما هنوز تا تبدیل شدن معبد آناهیتا به یک محل مناسب گردشگری راه زیادی مانده است. پاکسازی محوطه کامل نشده و مسیر مناسب برای گردشگران در نظر گرفته نشده است، بقایای شعارهای تبلیغاتی، انقلابی و انتخاباتی و یادگاری های شخصی بر روی آثار تاریخی به چشم می خورد، محوطه تاریخی گاهی روزها محل بازی کودکان محلی و شب ها محل گردهم آمدن افراد دیگری است و از وجود امکانات اولیه رفاهی برای گردشگران در منطقه هنوز خبری نیست.
درباره آناهیتا: شاید آن گونه که محققان و پژوهشگران درباره میترا mitra]میثرَ، مهر] ایزد روشنایی و پیمان، جنگ و پیروزی که دارنده دشت های فراخ و نگاهبان سرزمین های آریایی است ـ مطالعه کرده اند، به «اَرِدوی سورا اَناهیتا» Aredvi sura Anahita اُوردوی سورا آناهیتا یا ردوی سورا آناهیتا» ـ که آب و برکت را نصیب دشتهای پهناور و گسترده پارس نموده ـ نپرداخته اند. پرستش و ستایش آناهیتا (
اَناهید) یک جریان دینی بسیار کهن می باشد، که سال ها بعد در اندیشه دینی شاهان هخامنشی و سپس ساسانی نیز بخوبی خود را نمایان می سازد.
«نیبرگ» معنای آناهیتا را «آبدار زورمند نیالوده» می داند. «آبان یشت» اوستا در ستایش فرشته آب، ناهید است و هم «آبان نیایش» در ستایش این فرشته است. واژه «اردویسورآناهیتا» که نام کامل ناهید است مرکب از جزء «ارد» به معنی بر آمدن و فزودن و بالیدن است. سور به معنی قوی و قادر ـ و در سانسکریت به معنی نام آور و دلیر است. آناهیتا مرکب از جزء «ا» (حرف نفی) و «آهیت» (چرکین و پلید) و روی هم به معنای پاک و بدون عیب و دور از پلیدی است. زیرا اَناهید، ایزد موکل و سرپرست آب ها و سرچشمه مینوی آب هاست. آبان نیایش که از آن سخن گفتیم، نیایشی است ویژه آب که در اوستا با نام های «آبزور نیایش» و «آبزور بُن» نیز خوانده شده است. روز دهم هر ماه که آبان نام دارد، «آبان نیایش» خوانده می شود. این نیایش در روز و معمولاً در کنار رودها و جویبارها و آب های روان خوانده می شود: می ستایم آب را که آفریده اهورامزداست. ستایش می کنم تو را، ای اَرِدویسور اَناهیتا، می ستایم تو را که نمایا نگاه همه ی آبهای پاک و درخشانی و نمازت می گزارم برای خشنودی اهورامزدا که آفریده اش هستی ... بپرستیم اهورامزدای فرهمند و روان اراده را، و بستاییم همه ی آب های پاک را که داده ی اهوراست و آن ایزد بزرگ را که آب های مزدا داده را زیر گام دارد و سرپرست است ... آناهیتا ایزد نگاهبان آب و فرشته انوثت و زیبایی ـ که یونانیان او را «آرتمیس آنائیتیس» خوانده و لقب الهه عصمت و عفت یونانی را بدو داده بودند ـ را می توان با «ایشتَر» ربه النوع سومری، آفرودیت Aphrodite الهه یونانی [دیانا در روم] و الهه «کریرشه» در ایلام مقایسه و تطبیق نمود.
در کتیبه های هخامنشی از زمان اردشیر دوم 404) ـ 358 ق . م .) به بعد آناهیتا اهمیت خاصی یافته و ستایش او را در این کتیبه ها می بینیم. «نیایش آناهیتا و میترا که او در معابد رسم کرد و نام آنها را در کتیبه ها در ردیف اهورامزدا قرار داد، از علاقه شخصی او به این دو ایزد حاکی بود. آناهیتا در معبد خویش در پاسارگاد جان او را از سوء قصد برادرش کوروش حفظ کرده بود و میترا این برادر را به خاطر پیمان شکنی سزا داده بود.» [روزگاران، دکتر عبدالحسین زرین کوب، ص 119].اما روشن است که چنین آیین و عقیده ای نمی توانست به یکباره از سوی اردشیر دوم هخامنشی انتشار داده شود، مگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
راهنمای آموزشی (2):
اصول تایپ و مکاتبات
منبع: جزوه آموزش رایانه شبکه بهداشت و درمان دماوند
2
فصل یک : اصول و قوانین تایپ
1- آشنایی با میز و صندلی تایپیست
ارتفاع استاندارد میز مخصوص تایپ معمولاً70 تا72 سانتیمتر است . میز تایپیست باید طوری قرار گیرد که نور طبیعی از پشت سـر و یا سمت راست تایپیست بتابد و اگر تایپیست از چراغ رومیزی استفاده میکند بایستی چراغ روشنایی در سمت راست ، متناسـب بـا دید نصب شود . صندلی تایپیست دارای تکیه گاه با دو فنر نرم می باشد، این تکیه گاه بوسیله یک اهرم به میله صندلی متصـل اسـت که تایپیست می تواند ارتفاع آنرا متناسب با اندام خود کم یا زیاد کند . میله صندلی از پائین به یک فنر قـوی در زیـر نشـیمن گـاه مربوط است که میتوان آن را به طرف جلو و یا عقب حرکت داد . این صندلی گردان است . ارتفاع استاندارد آن از کـف تـا زیـر زانو45 سانتی متر می باشد ولی تایپیست به تناسب اندام خود میتواند آنرا بالا و یا پائین ببرد .
قبل از شروع کار تایپ به نکات زیر توجه نمائید :
به گونه ای که تکیه گاه پشت ، کف پاها و همچنین مهره های ستون فقرات به حالت صاف قرار گیرند ، روی صندلی بنشینید . خـم شدن به جلو یا عقب ضمن ایجاد خستگی باعث بروز عوارض ناشی از عدم رعایت صحیح نشستن نیز می گردد . و در طولانی مـدت سببمشکلاتی خواهد شد .
اکنون به نکات زیر توجه فرمایید :
صفحه کلید را طوری روی میز قرار دهید که لبه کی برد با لبه میز موازی باشد و به حالت صحیح و مناسب بین دو دسـت شما قرار گیرد .
صندلی خود را طوری میزان کنید که فاصله مناسب و دلخواه را با میز داشته باشید .
پاهایتان زیر صندلی قرار نگیرد بلکه کف پاها در زیر میزو بطور صاف روی زمین قرار گیرد و پای راست کمـی جلـوتر از پای چپ شما باشد .
3
انگشتان خود را به حالت نیمه خمـــیده روی دگمه ها بگذارید و از تکان دادن بازو یا مچ ها خودداری نمایید .
2- قوانین تایپ فارسی :
اکنون شروع به تایپ نمائید . با زدن Space کلمات از یکدیگر جدا می شوند . زمانی که یک سطر تمام می شود برای رفتن به سطر بعد لازم نیست Enter بزنید ، برنامه Word موجب می گردد که سطر شما بدون زدن Enter شکسته شود . و شما فقـط در پایـان یک پاراگراف مجبور به استفاده از Enter هستید . از کلید میانبر ALT+SHIFT سمت چپ برای تبدیل صفحه کلید به لاتین و از کلید میانبر ALT+SHIFT سمت راست برای تبدیل صفحه کلید به فارسی استفاده کنید در صفحه کلیدهای جدید هـر دو طـرف اینکار را انجام می دهند . از کلید ترکیبی CTRL+SHIFT سمت چپ برای چپ چین و از کلید ترکیبی CTRL+SHIF سـمت راست برای راست چین کردن استفاده نمایید .
آموزش تایپ
همچنانچه همه شما اطلاع دارید یکی از مهمترین ورودی های کامپیوتر صفحه کلید می باشد و ما جهت ایجاد یک ارتباط نوشتاری با کامپیوتر نیاز داریم که تایپ صحیح را یاد بگیریم . صفحه کلیدها دارای تمام حرفهای یک زبان و نیز اعداد و دکمه های دیگری که دائماً در تایپ استفاده می شوند ، می باشند . پس پر واضح است که ما نیاز داریم که از تمام انگشتان دست یعنی هـر ده انگشـت جهت تایپ استفاده کنیم . کاربران گرامی قدم اول در یادگیری تایپ فارسی و انگلیسی شناخت حروف متعلـق بـه هـر انگشـت و طرز قرارگیری دست در روی صفحه کلید می باشد . برای شناخت حروف و اعداد و انگشتی که آن را تایـپ مـی کنـد تصـاویر و توضیحات زیر شما را یاری خواهد کرد . ولی باید توجه داشته باشید آنچه که موفقیت شما را در تایپ تضمین مـی کنـد پشـتکار و تمرین زیاد می باشد و لاغیر .
قبل از شروع تایپ جهت اطلاع دوستانی که از ویندوز XP استفاده می کنند لازم به این توضیح است کـه در ایـن سـری وینـدوز جهت تایپ حرف ( ژ ) از کلید ( ز (Shift+ و جهت تایپ حرف) پ ( از حرف) ز ( استفاده می شود جهت اصلاح این نقیصه باید فارسی ساز مخصوصی
4
روی ویندوز نصب شود که البته این عمل ممکن است اختلالاتی را در سایر نرم افزارهـا ایجـاد کنـد بـه هـر حـال پیشنهاد می شود کسانی که کار تایپی زیادی دارند اقدام به نصب فارسی ساز کنند ولی افرادی که کمتر از تایپ استفاده می کننـد جهت پیشگیری از اختلالات بعدی جهت تایپ دو حرف مشکل دار در ویندوز به ترتیب بالا عمل کنند .
همه صفحه کلیدها دارای یک ردیف حروف به اسم ردیف اصلی می باشد . این ردیف که در وسط صفحه کلیـد قـرار دارد صـفحه خانه هم نامیده می شود . و انگشتان همیشه بر روی آن قرار می گیرند و اگر انگشتی جهت تایپ یک حرف از روی حـرف خـانگی خود رها شود بلافاصله بعد از تایپ حرف مورد نظر به خانه خود بر می گردد . به جهت اینکه اکثر تایپیست هـای حرفـه ای بـدون نگاه کردن به صفحه کلید از آن استفاده می کنند همه صفحه کلیدها دارای دو برجستگی کوچـک بـر روی حـروف ت و ب مـی باشند تا انگشتان بدون اینکه شخص به صفحه کلید نگاه کند بتوانند ردیف اصلی را پیدا کرده و در محل خود قرار گیرنـد بـه ایـن ترتیب که انگشت اشاره دست راست روی حرف ت و انگشت اشاره دست چپ روی حرف ب قرار می گیـرد و مـابقی انگشـتان در کنار آنها قرار می گیرند . چون تعداد حروف هر ردیف بیشتر از تعداد انگشتان می باشد بعض ی از انگشتان مسئول تایـپ چنـد حـرف می باشند که در زیر به آن اشاره می شود :
جهت تایپ حروف ردیف اصلی به موارد زیر توجه نمایید در ردیف اصلی حروف گ تا الف را با انگشتان دست راست و حروف ل تا ش را با انگشتان دست چپ مثل شکل جایگزاری نمایید . سعی کنید خوب به شکلها نگاه کـرده و سـعی کنیـد انگشـتان و حـروف مربوطه را به خاطر بسپارید . همچنان که ملاحضه میکنید در این شکل انگشت اشاره دست چپ مسئول تایپ دو حـرف ب و ل مـی باشد این انگش همواره روی حرف خانگی خود یعنی ب قرار دارد و فقط برای لحضه ای جهت تایپ حرف ل از آن جـدا شـده و بلافاصله بعد از انجام کار محوله به محل قبلی خود برمی گردد . رفتن انگشتان از محل خانگی خود و برگشت دوباره آنهـا بـه خانـه اصلی یکی از رموز موفقیت در تایپ می باشد . شکل صفحه بعد را ببینید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
اگر انحراف اشعه از محوری در سطح کانونی باشد ما از انحراف کروی عرضی و متقاطع صحبت میکنیم. دسته شعاعی از اشعهها موازی با محوری است که پس از شکست دوباره نور و مجموعهای از مخروطها شکل میگیرد و روی محور عدسیها قرار دارد (شکل 82).
سطحی که این مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضی این سطح توسط هر سطح صافی که از این اشعه میگذرد منحنی خورنده نام دارد. شکل 82 نشان دهنده این منحنی در انحراف گوی است. اگر برش عرضی توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائری از پرتو مختلف باشند موج موازیشکلی از اشعهها توسط نقطه درخشندهای روی محور به وجود میآید که از سطح عدسی دور است. در اینجا دائرههای روشن نقش مهمی را در عکسهای آن نقطه در سطوح مختلف ایفا میکنند. کانون F در تقریب نسبی تعیین میشود و نقش کانون فقط برای اشعهها است. به عنوان مثال اشعههایی که از طریق عدسیهای نزدیک محور میگذرند اینطور هستند. کوچکترین و روشنترین تصویر از آن نقطه توسط عدسیهایی در سطح m به وجود میآید که از کانون F نمیگذرد.
بنابراین برای کاهش انحراف عرضی کروی یا گوی مانند در عدسیها، ما باید کانون مناسبی از این عدسیها را تعیین کنیم که به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن کانون در نه در F عکس به وجود میآید. عدسیهای همگرا دارای انحراف طولی منحنی گوی مانند است. به عنوان مثال اشعههای غیر paraxial در محور در نقطهای نزدیک عدسی از کانون paraxial همدیگر را قطع میکنند. عدسیهای واگرا دارای انحراف گوی مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوی مانند از لحاظ عملی توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاههایی از عدسی حذف میشوند. و همان برای انحراف گوی مانند آینهها هم صحت دارد.
Coma
اگر یک لکه روشن روی امواج گستردهای که روی محور نوری سیستم قرار ندارند تشکیل شود عکس آن دایره روشن نیست همان طوریکه در مرحله قبل هم بیان شد و شکل آنان نامتقارن فرض میشود. برخی اوقات این شکل، یادآور ذوزنب است گرچه نام این انحراف میباشد. coma به طور قابل توجهی توسط انحنای درست مشخصههای سیستم ضعیف میشود.
انحرافی که توسط اشعه های مایل محور فرعی به وجود میآیند
2
این سطوح از طریق محور سیستم نوری میگذرد که سطوح جنوبی نام دارد. اگر امواج استوانهای شکل اشعه در این سطح صاف در یک زاویه کاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره برای طولانی مدت باقی نمیمانند. اشعههایی که در سطح جنوبی قرار دارند به روشی که متفاوت از شکست نور اشعههایی است که موازی با آنها هستند شکسته میشوند. بدین ترتیب اشعههای موج پس از شکست نور موازی نیستند. بنابراین موج برش عرضی متفاوت از فاصلهای از عدسیها پس از انکسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی بخشی از مسیری (خطی) است که بر سطح جنوبی عمود و قائم است.
پس از این، این خط به یک قرینه تبدیل میشود که پارامترها با فاصله از عدسی تغییر میکنند. در یک فاصله مشخص از عدسیها، برش عرضی دائرهای شکل است دوباره بیضی شکل میشود و در نهایت بخشی از خط در سطح جنوبی قرار دارد. یک اینچنین انحرافی آستیگماتیسم امواج متمایل نام دارد. ابتدا اجازه دهید تا نمونهای از انکسار نور موج را که در بالا بدان اشاره شد تفسیر کنیم. پس از عبور از طریق یک عدسی، موج در سطح جنوبی و در سطحی عمود بر سطح جنوبی و موازی محورها قرار میگیرد که به عبارت دیگر سطح SAGITTAL است. کانون برای این سطوح متفاوت است.
در شکل 80، کانون جنوبی روی سطح I و کانون SAGITTAL روی سطح III قرار دارد. در سطح II اشعهها نیمه بالایی موج استوانهای شکل درنیمه پائین موج دائره شکل قرار دارند. در حالی که این متعلق به نیمه پائینی موجی است که در نیمه بالایی دائره قرار دارد. اشعههایی که از نیمه راست به موج استوانهای شکل میرسند روی نیمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالی که اشعههایی که از نیمه چپ موج میآیند روی نیمه چپ دائره قرار میگیرند. مکان سطوح درکانون جنوبی و sagittal بستگی به زاویه انحراف موج در محور نوری دارد. بنابراین سطوحی که شامل کانون هستند توسط کانون جنوبی و sagittal شکل میگیرند و بر هم منطبق نیستند. واضح است که این سطوح فقط در نقطه F روی محور نوری به هم میرسند در این نقطه متعامد نیستند (شکل 83). این نوع انحراف انحنای سطح عکس (تصویر) نام دارد. این کجراهی (انحراف) زمانی از بین میرود که وضعیتpetzval ارضا کننده باشد و ما در این کتاب راجع به آن بحث نمیکنیم.
4
میزان بزرگنمایی سیستم معمولاً به زاویه انحراف اشعه در محور نوری بستگی دارد. در زوایای بزرگتر، این مشهودتر است و تصویر تشابهش را با جسم از دست میدهد. در نتیجه یک شبکه (توری) توسط خطوط راست شکل میگیرد که به داخل شبکه توری مانند با خطوط قوس دار انتقال مییابد. (شکل 84). این نوع انحراف و کجراهی کجی نام دارد. انحراف هندسی توسط انتخاب درست عدسیها، مشخصات آنها و غیره کاهش مییابد. در حال حاضر، این امکان وجود دارد که همه انحرافات و کجراهی را حداقل برای ترسیم آنها در یک سطح قابل قبول از بین ببریم.
انحراف رنگی
این انحراف با انتخاب ترکیبی از عدسیهایی که عدم انطباق تصاویر در طول موجهای مختلف کاهش میدهد از بین میروند. ولی ممکن است که توان انطباق دقیقی از تصویر را برای همه طول موجهای طیف به دست آوریم. معمولاً انطباق دقیق تصویر برای 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق برای طول موجهای باقی مانده دارای میزان خاصی از صحت و درستی است، این فرایند تابرنگسازی سیستم نوری نام دارد. تصاویری با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سیستم دارای عناصر یکسانی برای این طولهای موج باشد. و این به مقدار یکسانی از 3 مقدار ثابت حدسی میرسد. به عبارت دیگر، حداقل دارای پارامترهای مستقلی به منظور رسیدن به رنگسازی هستیم.
مقادیر این پارامترها به عنوان راه حلی برای 3 معادله بیان شده از عضوهای مهم برای هر دو طول موج در نظر گرفته شدهاند و همیشه این امکان وجود دارد که یک سیستم نوری انتخاب کنیم که نیاز به 3 پارامتر جداگانه دارد. این مسئله توسط این حقیقت که فقط کافی است تا به رنگسازی نسبی در اهداف عملی برسیم حل میشود. واضح است که رنگ سازی می تواند در اصل برای 3 یا طول موجهای بیشتری درنظر گرفته شود. برای همین منظور، ما باید سیستمی را به وجود آوریم که به طور کافی دارای تعداد زیادی پارامتر است و این پارامترها به درستی انتخاب شدهاند. رنگ سازی شامل بیشتر از 2 طول موج است که در نورشناسی استفاده شده است. انتخاب طول موجهای برای تطابق با تص
4
ویر بستگی به ابزار استفاده شده دارد. و برای ابزار مشاهده بصری، طول موجها به حساسیت چشم نزدیک هستند.
به عنوان مثال از یک منطقه طیفی سبز ـ زرد استفاده شده است. معمولاً اشعههایی با 3/656= نانومتر استفاده میشود. برای دوربینهای عکاسی طول موجها به منطقه آبی طیف نزدیک هستند چون فیلمهای عکاسی نسبت به اینچنین طول موجهایی حساس هستند.
عدسیهای غوطهور در روغن
عدسیهای غوطهور در روغن به منظور جلوگیری از انحراف کروی به کار میروند در حالی که از امواج گستردهای استفاده شده است. اصل عملکرد اینچنین عدسیهایی واضح است که در ایجاد تصاویری مشخص میشود که داخل عدسیهای کروی شکل قرار دارند (شکل 85). نقطه p در فاصله از مرکز. در عدسیهای گوی مانند و کروی انتخاب شده است. که n و شاخصهای انکسار نور در این عدسیها و محیطی با توجه خلأ میباشند. این تصویری که شکل گرفته است نتیجه همین انکسار نور در سطح کروی است و جایی است که در طرف فرو رفته (سطح فرو رفته) وجود دارد. بنابراین شعاع این سطح در فرمول دارای علامت منفی است. کمیتها از نقطه A1 بررسی و اندازهگیری شدهاند که منفی میباشند. مطابق با نظریه و قوانین سینوس ما میتوانیم برای مثلثات و PQO به صورت زیر بنویسیم:
قانون اسنل در انکسار نور درنقطه Q به صورت زیر است.
باید در نظر گرفتن که s-r مطابق با شرایط ما از معادله 11-24 و 10-24 داریم:
در حالی که از مثلثات POQ و POQ با داشتن یک زاویه ما داریم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پارسَه ( تخت جمشید ) Persepolis
هخامنشیان همچون نیاکان خود عادت به کوچ کردن داشتند ، و معمولاً همه سال را در یک جا به سر نمیبردند، بلکه بر حسب اقتضای آبوهوا، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند. در فصل سرما ، در بابل و شوش اقامت داشتند ، و در فصل گرمی ِهوا به همدان میرفتند که در دامنه کوه الوند بود و هوای تازه و خنکی داشت .
این سه شهر « پایتخت » به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر دیگر هم بودند که « پایتخت آئینیِ » هخامنشیان به شمار میرفتند، یکی پاسارگاد که در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد، و دیگری « پارسَه » که برای پارهای تشریفات دیگر به کار میآمد.
این دو شهر « زادگاه » و « پرورشگاه » و به اصطلاح « گهواره » پارسیان به شمار میرفت، و گور بزرگان و نامآوران آنان در آنجا بود و اهمیت ویژهای داشتند؛ به عبارت دیگر، اینها مراکز مذهبی ایرانیان هخامنشی بودند، مانند اورشلیم و واتیکان، که نظر به اهمیت آیینی خود، مرکز ثقل بسیاری از حوادث بودهاند. البته از این دو تختجمشید بیشتر اهمیت داشته است و به همین دلیل، اسکندر مقدونی آن را به عمد آتش زد تا گهواره و تکیهگاه دولت هخامنشی را از میان ببرد.
نام راستین این شهر پارْسَهْ بوده است که از نام قوم پارسی آمده است و آنها ایالت خود را هم به همان نام پارس میخواندند. پارسه به همین صورت در سنگ نوشته خشیارشا بر جرز درگاهای « دروازه همه ملل » نوشته شده است، و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تختجمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر بسیار کم آگاهی داشتهاند، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده است، و در جریانهای تاریخ سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته. به علاوه، احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به مکانها
ی مذهبی رفت وآمد کنند و در باب آن آگاهیهایی به دست آورند؛ همچنان که تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب مشاهد و امامزادههای ایرانی تحقیق کنند. بعضی گمان کردهاند که در برخی از نوشتههای یونانی از پارسه به صورت پارسیان «persain» و یا شهر پارسیان نام رفته است، اما این گمان مبنای استواری ندارد.
پِرسِه پُلیس ( پرسپولیس )
نام مشهور غربی تختجمشید ، یعنی پِرْسِهْ پُلیْس (Perse Polis) ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیْس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیْس Persep tolis لقبی است برای آِتِنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ویرانکننده شهرها» معنی می دهد.این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم ق.م. در چکامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد «شهر پارسیان» به کار برده است (سُوکنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست عمدی، به صورت سادهترش، یعنی پرسه پلیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند چون کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند و در دوره ساسانی آن را «صدستون» میخواندند. البته مقصود از این نام، تنها کاخ صدستون نبوده است، بلکه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد، در خاطر ه مردم فارس، «صدستون» به «چهلستون» و «چهلمنار» تبدیل شد. جُزَفا باربارو، از نخستین اروپاییانی که این آثار را دیده است (سال 1474 میلادی)، آن را ِچْلمِنار (چهلمنُار) خوانده است. پس از برافتادن هخامنشیان خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت، و خاطره شان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی درهم آمیخت، و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید پادشاه افسانهای که ساختمانهای پرشکوه و شگرف را به او نسبت میدادند دانستند و کمکم این نام افسانهای را بر آن بنا نهادند.
صفه ی پارسه
تختجمشید بر روی صفهای بنا شده است که کمی بیشتر از یکصد و بیستو پنج هزار متر مربع وسعت دارد. خود صفه برفراز و متکی به صخرهای است که از سمت شرق پشت به کوه میترا یا مهر (= کوه رحمت) داده است و از شمال و جنوب و غرب در درون جلگه مرودشت پیش رفته و شکل آن ر
ا میتوان یک چهار ضلعی دانست که ابعاد آن تقریباً چنین است: 455 متر در جبهه غربی ، 300 متر در طرف شمالی ، 430 متر در سوی شرقی و 390 متر در سمت جنوبی کتیبه بزرگ داریوش بر دیوار جبهه جنوبی تخت، صریحاً گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی قبل از وی موجود نبوده است.
کارهای ساختمانی تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 ق.م آغاز شد. اول از همه میبایست این تخت بسیار بزرگ را برای برآوردن کوشک شاهی آماده سازند: بخش بزرگی از یک دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود، تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودیها را با خاک و تختهسنگهای گران انباشتند، و قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تختهسنگهای کثیرالاضلاع کوه پیکری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنکه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند (این بستهای فلزی را دزدان و سنگربایان کنده و بردهاند؛ تنها تعداد کمی از آنها را بر جای ماندهاند). این تخته سنگها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی است که از کوه و تپههای اطراف صفه استخراج میشده و یا سنگهای آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کانهای مجدآباد در 40 کیلومتری غرب تختجمشید میآوردهاند. خرده سنگها و سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند. شاید در همین زمان بوده است که با آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه کوه مهر (= کوه رحمت) به عمق 24 متر کندند.
پس از چند سال، صاف کردن صخره طبیعی و پر کردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها کردند و در همان زمان دستگاه آب دَرکُنی تختجمشید را ساختند بدین معنی که در دامنه آن قسمت از کوه رحمت که مشرف بر تخت است آبراهههایی کندند و یا درست کردند، و سر این آبراههها را در یک خندق بزرگ و پهن، که در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند، گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و به دَر رَوَد. بدینگونه خطر ویرانی بناهای روی تخت ناشی از سیلاب جاری از کوهستان از میان رفت، اما بعدها که این خندق پُر شد آب باران کوهستان قسمت اعظم برج و باروی شرقی را کند و به درون محوطه کاخها ریخت و آنها را انباشت، تا این که در هفتاد سال گذشته؛ باستانشناسان این خاکها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند. بر روی
خود صفه، آبراهههای زیرزمینی کندهاند که از میان حیاط و کاخها میگذشت و آب باران سقفها از راه ناودانهایی که مانند لوله بخاری و با آجر و ملاط قیر در درون دیوارهای ستبر خشتی تعبیه کرده بودند، وارد آبراهههای زیرزمینی میشد و از زیر دیوار جنوبی به دشت و خندقی در آن جا میرسید. هنوز قسمتهایی از این آبراههای زیرزمینی و ناودانهای درون دیوارها را در گوشهوکنار تختجمشید میتوان یافت. هم اکنون نیز آب بارانهای شدید زمستانی از این آبراهها به در میرود.
نگاهی کوتاه بر بخش های مختلف پارسه
1. پلکان ورودی
در قسمت غربی صفه برای دسترسی به بالای صفه، پلکان دو طرفه عظیمی ساخته شده که شبیه دو بازو برای به آغوش گرفتن میهمانان است ، در هر طرف 110 پله ، که 63 پله از سطح دشت به یک پاگرد منتهی و از پاگرد تا روی صفه 43 پله ساخته شده است.هر پلکان 10 سانتیمتر ارتفاع،38 سانتیمتر پهنا و 690 سانتیمتر طول دارد در کناره پلکان کنگره داری ساته شده است و هر چند پله از یک قطعه سنگ بزرگ تراشیده شده است.