دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 26 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
*امتحان GMAT یا هوش تحصیلی*
راه جالب دیگری که این شرکت به آن اخیرا روی آورده است، تقریبا به همین شکل قبلی است. آنها پرسشهایی را در اینترنت مطرح میکنند که علاقهمندان میبایست برای طی کردن روند استخدامی خود، پاسخهایی را برای آنها پیدا کنند. سپس، گروههای پاسخ دهنده صحیح، دعوت میشوند تا در یک امتحانی مثل امتحان GMAT یا هوش تحصیلی، شرکت کنند.
افراد موفق در این آزمونها که معمولا الکترونیکی نیز برگزار میشود، به دفاتر نمایندگی گوگل در کشورهای مختلف دعوت میشوند و توسط مدیران منابع انسانی گوگل، مصاحبه میشوند.
پذیرفته شدگان در این مصاحبه، کارمندان آینده گوگل به شمار میروند.
معمولا نخبهترین افراد جوامع در این مصاحبههای پذیرفته و در در این فرآیند پیچیده، قبول میشوند.
اگر شما متقاضی شغل مدیریت امور نرمافزاری در فلان دفتر گوگل باشید، باید یک فرد محقق، خلاق و نوآور باشید تا بتوانید به پرسشهای ریاضی و روان شناسی و کامپیوتری مطرح شده گوگل، پاسخ دهید.
البته برای بزرگان صنعت دیجیتال، ارزش یک مهندس متوسطی که بتواند خوب فکر کند و اهتمام به خلاقیت داشته باشد، بسیار بیشتر از یک استاد برنامهنویسی تک بعدی است!
بیل گیتس، یک بار نفر اول دوره فوق لیسانس کامیپوتر دانشگاههاروارد آمریکا را که یک نابغه در حل مسائل رایانهای و ریاضی بود، فقط به خاطر آن که او نتوانست به پرسش: «تعداد پمپ بنزینهای ایالات متحده آمریکا چقدر است؟» پاسخ دهد را در گزینش استخدامی رد کرد!! چرا که این نابغه در هنگام پاسخ دهی به این سوال، قبل از این که به جواب نمیدانم بسنده کند، باید کمی تحلیل ذهنی داشته باشد و برای مسائل فوری و غیرقابل پیشبینی، در فکر راه حل و یافتن عواملی موثر در یافت پاسخ باشد.
چنین افرادی را سازمانهای دیجیتالی بزرگ نیازمند هستند. چرا که همیشه کارمندان مستعد، باید منتظر مسائل غیرقابل پیشبینی در فرآیندهای کاری باشند که پاسخ دهی سریع و با حداقل هزینه، برای سازمانها مهم است.
رویکرد سازمانهای جدید به استخدام چنین منابع انسانی باهوش و علاقهمند و خلاق، روز به روز در حال افزایش است. شاید عدم رویکرد استخدام رسمی 30 ساله، یکی از دلایل رویکرد جدید شرکتها به در اختیار داشتن نیروهای خبره است و نه نیروهایی که به روش ثابتی عادت کردهاند و ارزش افزوده سازمان را کاهش میدهند.
البته بنیادهای حمایت از کارگر، این برداشت را که منجر به استخدامهای موقت و فرصت سازی کامل به نفع کارفرما و به ضرر کارگران میشود را محکوم میکنند. اما به هر حال، باید برای ارتقای خلاقیت در سازم آنها ، چند منظوره فکر و عمل کرد.
رهبری گوگل، فرآیند کارمندیابی را مقولهای حساس میداند و در استخدام افراد در سطوح مختلف سازمانی، متغیرهای زیادی را در خرده سیستمهای استخدامی خود لحاظ میکند. چرا که کارمندهای شرکت می بایست براساس ماموریت شرکت، در گروهها و تیمهای غیرمتمرکز فعالیت کرده و از این رو، در قالب مدیریت ماتریسی پروژههای شرکت بیشترین کارایی را از خود بروز دهند.
روند پاداش دهی به کارمندان موفق هم، بر خلاف سازمانه ی سنتی که بیشتر بر اساس مرخصی ساعتی-روزانه یا پاداشهای نقدی اندک است، با پاداشهای سهامی یا ارتقای جایگاه شغلی و استفاده از بنهای کارگزی چند منظوره و متنوع، مبتنی شده است.
شمار زیادی از کارمندان گوگل پس از ورود گوگل به بازار بورس آمریکا، به ثروتهای زیادی دست یافتند. اگر قرار بود پاداش آنها، عوامل سنتی در سازمانهای امروزی بیشتر باشد، چنین درآمدی برای آنها فقط در خیالات میتوانست سیر کند. جنبه عملی به خود نمی گرفت. توجه به سیستمهای کارمندیابی گوگل در رهبری سازمان دیجیتالی گوگل، مقوله مهمی است که فعالان صنعت دیجیتال در کشور و حتی سازمانهای سنتی که هنوز تجربه ورود به این عرصه را درک نکردهاند، بهتر است بخشی از فرآیند استخدامی خود را از این راه، دریافت کنند.
به هر حال، همیشه بهترین انتخاب، از طریق آزمونهای علمی و تخصصی چند ساعتی حاصل نمیشود. بقای سازمانها در دنیای کسب و کار پرشتاب و متغیر امروزی، کارکنانی با خصیصههای تعریف شده جدید را طلب میکند که باید به آن اهمیت داد.