هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

پاورپوینت دین و زندگی سوم دبیرستان درس 16

پاورپوینت دین و زندگی سوم دبیرستان درس 16

پاورپوینت-دین-و-زندگی-سوم-دبیرستان-درس-16لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..pptx) : 
 

بنام خدا
دین و زندگی سوم دبیرستان
درس 16

 

دانلود فایل

تحقیق بررسی دین زردشت 14 ص

تحقیق بررسی دین زردشت 14 ص

تحقیق-بررسی-دین-زردشت-14-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏2
‏ ‏بررسی دین زردشت ‏ ‏ ?
‏دین مجوس :
‏دین مجوس ، همان آئین زردشتی است که در ایران قبل از اسلام دین رسمی مردم بوده است و البته در هندوستان نیز بطور چشمگیری در بین مردم شیوع داشته است ، و فعلاَ هم در هر دو کشور ـ ایران و هندوستان و بعضی از کشورهای دیگر نیز پیروان فراوانی دارد.
‏برخی از دانشمندان معتقدند : دین زرتشت ابتدا یک آئین توحیدی و یگانه پرستی بوده است ، و زردشت با زحمات طاقت فرسائی را که متحمل گردید و با کوشش فراوانی را که از خود نشان نداد ، آثار شرک و دوگانه پرستی را که از دیر زمانی در بین مردم ایران معمول بود از میان برد.
‏ولی از نظر اینکه در متون کتب دینی زردشتی همه جا بطور واضح از دو اصل (خیر و شر) و دو فاعل ـ یزدان و اهریمن ـ که هر دو ضد یکدیگر می باشند ،
‏سخن به میان آمد ، بسیار مشکل است بر انسان که بتواند ادعا بالا را بپذیرد !
‏فیلیسین شاله در کتاب « تاریخ مختصر ادیان بزرگ در صفحه 210 » می نویسد : « از نظر فلسفس مزدیسنا طرفدار اصالت دو گانگی است در مقابل اصل نیکی ، اصل بدی « انگر امینو » است که زیان می رساند. و « اهریمن » مشهور است ، در بعضی از مدارک در جوهر وجود اهورا مزدا دو اصل متمایز قرار دارد ن یکی اندیشه نیک و آفریننده حیات است و دیگری ترس و مرگ است که از وجود قادر متعال جدا گشته و بصورت اهریمن جلوه
گر می گردد.
‏مؤلف کتاب ( جاهلیت و اسلام ) بعد از این که می گوید : و داریوش اول (521 ق م ) که یکی از سلاطین هخامنشی می باشد نیز همچون خلقی کثیر به این آیین ( یعنی آئین زردشتی ) گرویدند ، آنگاه در صفحه 34 کتاب نامبرده مینویسد : « اما هنوز از عمر این شریعت قرنی کامل نگذشت که بر اثر عوامل مختلف از مجرای یکتا پرستی و توحیدی خارج و در مجاری « ثنویت » یا دوگانه پرستی قرار گرفت و کم کم پرستش« امشاسپندان » ـ یعنی منزّهان ابدی ـ یا خدایان ششگانه ( خدای حیوانات اهلی و سفید و خدای آتش ، و خدای فلزات ، و خدای زمین ، و خدای آبها و نباتات و خدای سیارات و ثوابت فلکی ) که در آغاز همچون رب النوعها یا فرشتگان موکل و مدبر ، آئین ها و ادیان دیگر ، مورد تقدیس بوده ، اما کم کم از تقدیس به پرستش رسیده ـ و نیز به پرستش خداوندان کوچکتر از « امشاسپندان » یعنی یازاتها یا یزدانها که شمارة آنها زیاد است معتقد شدند
‏1
‏2
‏ ‏بررسی دین زردشت ‏ ‏ ?
…‏»
‏یکی از مسائلی که در آئین مجوس ـ و زردشتی ـ مطرح است مسئله آتش پرستی و تاسیسات آتشکده ها می باشد .
‏زرتشتیان در معبدگاه های خودشان جایگاه مخصوصی را برای آتش و نگاهداری آن اختصاص داده و در مقابل آن به عبادت و کرنش می پردازند ن و در مواقع بروز سوانح و پیش آمدها خودشان را در پناه آن قرار می دهند .
‏ بعضی از دانشمندان زردشتی در مقام معذرت بر آمده میگویند : این عمل یعنی کرنش در مقابل آتش ـ برای این است که چون آتش مظهر تجلّی ذات حق است لذا مردم ما ، رو در روی آن به عبادت می پردازند .
‏ولی چنانچه واضح است : این توجیه مشکل را حل نمی کند زیرا اولا سایر موجودات نیز مظهر ذات حق می باشند « وفی کل شی له آیه نذل علی انه واحد » و ثانیاً علی فرض صحت این توجیه ، این عمل خود کاشف از یک نوع ثنویت و دوگانه پرستی آشکاری می باشد که ادیان توحیدی هرگز آنرا تایید نمی نمایند .
‏دانشمندان معاصر مانند پور داود ـ با جدیت فراوان می کوشند تا موضوع ثنویت را از ساحت مذهب زرتشتی بزدایند ، و برای هر یک از آتش پرستی و خورشید و ماه نیایشی ، توجیهاتی را به میان بیاورند ، و مخصوصاً نسبت به دو عامل خیر و شر ـ بنام اهورامزدا، و اهریمن ، میگویند : نه اینست که اهریمن در مقابل اهورامزدا به ضدیت قد علم کرده باشد ، نه بلکه آن در مقابل یکی از مظاهر اهورا مزدا کار شکنی می نماید .
‏گرچه این توجیهات ـ و مخصوصاً توجیه اخیر ـ تا اندازه ای به حل مشکل کمک می کند ، ولی مشکل اصلی ، محتویات کتاب « اوستا » می باشد که از موارد بطور واضح و صریح اهورامزدا را مبدا و خالق خیر و روشنی معرفی می کند و در مقابل آن یک نیروی دیگری بنام « انگرا مینو یا اهریمن » قرار می دهد که آن آفرینندة شر و تاریکی می باشد . و از لحاظ اینکه این دو مبدا هر یک بطور مستقل در مقابل یکدیگر قرار می گیرند ، لذا انسان با هیچگونه توجیهی نمیتواند به توحیدی بودن این آئین اذعان نماید ؟ .
‏1
‏4
‏ ‏بررسی دین زردشت ‏ ‏ ?
‏شخصیت زردشت
‏شخصیت زردشت و گذارشات احوال او را باید از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار دهیم ، 1ـ وجود تاریخی زردشت 2 ـ تاریخ تولید زردشت 3 ـ جایگاه تولید و محل تبلیغات زردشت 4 ـ موضوع زردشت ، مشروح مطلب :
‏الف ـ وجود تاریخی زردشت
‏گرچه بنظر مشکل می رسد : کسی بتواند در وجود تاریخی شخصیتی مانند زردشت ـ که تقریباً شهرت جهانی دارد ـ تشکیک بنماید ولی مع ذلک در کلمات بعضی از دانشمندان مطالبی دیده می شود که انسان را در این خصوص مردد میسازد !
‏« فیلیسین شاله » در کتاب « تاریخ مختصر ادیان بزرگ ص 209 » در این مورد مینویسد : « و وجود تاریخی او « زردشت » محلّ اختلاف و اعتراض است مفسر فرانسوی اوستا ، « جیمز دار مستتر » از زردشت خدایی می سازد و او را تظاهر هوم ، بشکل انسان میداند « کرن هلندی » او را افسانه ای منسوب به خورشید میشناسد . با وجود این آثاری موجود است که وی را شخصیت تاریخی میدهد !
‏« سودر بلوم » می نویسد : آئین اوستا خود به خود بوجود نیامده بلکه دارای مؤسس است که از آن طریق مندرجات اوستا را با کیش قدیم آریایی و آئین شرک ایران مقایسه میکند …
‏سپس شاله ، در ادامه گفتارش می گوید : در هر حال موضوع دانش تاریخ مسلّم نیست ، معمولاً این رای رایج است که زرتشت میان قرن هفتم و ششم قبل از میلاد
بوده است » .
‏ب ـ تاریخ تولد زرتشت :
‏تاریخ تولد زرتشت به درستی معلوم نیست و چنانچه دیدیم « شاله » رای رایج را در این مورد میان قرن هفتم و ششم قبل از میلاد معرفی میکرد ، و علامه نوری در کتاب ( جاهلیت و اسلام ) تولد زرتشت را مابین قرنهای ششم تا یازدهم قبل از میلاد مسیح حدس زده است . و در پا صفحه آن کتاب ص 33 از قول « جاکسن » نقل می کند که او طبق تحقیقاتی که بعمل آورده است تاریخ زندگانی زرتشت را بین 660 تا587 قبل از میلاد آورده است .
‏1
‏4
‏ ‏بررسی دین زردشت ‏ ‏ ?
‏در تواریخ خود زرتشتیان اختلافات بیشتری و در عین حال حیرت آورتری دیده میشود که ممکن نیست بتوان مابین آنها را التیام بخشید .
‏مثلاً در کتاب « فروع مزدیسنا » فصل شرح زرتشت ، از صفحه 33 تا 38 اقوال مختلفی را در این مورد نقل می کند ، تا این که از برخی اروپائیان تاریخ حیات زرتشت را نه هزار و ششصد سال قبل از میلاد مسیح نقل کرده است .
‏علامه یحیی نوری در کتاب « جاهلیت و اسلام ص 34 پاورقی » بعد از بیان مطلب بالا ، از قول استاد پور داود نقل می کند که او حیات زرتشت را تقریباً یکهزار و یکصد سال قبل از میلاد مسیح میداند !
‏ج ـ جایگاه تولد و محل بعثت و تبلیغات زرتشت :
‏برخی از دانشمندان معتقدند : زرتشت ، در آذربایجان شمال غربی ایران متولد شده است ولی نویسنده کتاب « فروع مزدیسنا » در صفحه 33 آن کتاب ، جایگاه تولد او را در شهر ری معرفی می نماید .
‏میگویند : زردشت بعد از آن که آئین خودش را در زادگاه خود نتوانست بخوبی تبلیغ کند ، او به بلخ رفته و به رسالت خویش پرداخت ، و چون گشتاسب دینش را پذیرفت بزودی در سرتاسر ایران گسترش پیدا کرد.
‏د ـ موضوع دعوت زردشت :
‏معروف این است که موضوع اصلی دعوت زردشت بر پایه توحید و یگانه پرستی استوار بوده است ولی متأسفانه طبق متن اوستا ـ چنانچه قبلاَ تذکر داده شد ، و نیز از عمل خارجی پیروان او یکنوع ثنویت و دو گانه پرستی در این آئین مشاهده می شود که مشکل است به توحیدی بودن آن معتقد گردید ! باری ، یکی از تعالیم این آئین ، همان دستورات سه گانه : رفتار نیک ، گفتار نیک ، پندار نیک می باشد که شعار تمام زردشتیان است ، و به آن افتخار می نمایند.

 

دانلود فایل

پیامبر و دین اسلام 15 ص

پیامبر و دین اسلام 15 ص

پیامبر-و-دین-اسلام-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏بعثت رسول خدا(ص)
‏چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود که به طور آشکار فرشته وحى به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گردید.
‏کیفیت نزول وحى‏
‏پیش از این گفتیم رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگى نزدیک مى‏شد به تنهایى و خلوت با خود بیشتر علاقه‏مند مى‏گردید و بدین منظور سالى چند بار به غار«حرا»مى‏رفت و در آن مکان خلوت به عبادت مشغول مى‏شد و روزها را روزه مى‏گرفت و به اعتکاف مى‏گذرانید و بدین ترتیب صفاى روحى بیشترى پیدا کرده و آمادگى زیادترى براى فرا گرفتن وحى الهى و مبارزه با شرک و بت پرستى و اعمال زشت دیگر مردم آن زمان پیدا مى‏کرد.
‏و بر طبق نقل علماى شیعه و روایات صحیح،بیست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا(ص)در غار«حرا»به عبادت مشغول بود،در آن روز که به گفته جمعى روز دوشنبه بود حضرت خوابیده بود و اتفاقا على(ع)و جعفر برادرش نیز براى دیدن محمد(ص)و یا به منظور شرکت در اعتکاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابیده بودند.
‏رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب دید که وارد غار شدند و یکى در بالاى سر آن حضرت نشست و دیگرى پایین پاى اوـآنکه بالاى سرش نشست نامش جبرئیل‏و آن که پایین پاى آن حضرت نشست نامش میکاییل بودـمیکائیل رو به جبرئیل کرده گفت:
‏به سوى کدام یک از اینها فرستاده شده‏ایم؟
‏جبرئیلـ‏ ‏به سوى آنکه در وسط خوابیده!
‏در این وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پرید و چنانکه در خواب دیده بود در بیدارى هم دو فرشته را مشاهده فرمود.
‏پیش از این محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب دیده بود و در بیدارى نیز صداى آنها را مى‏شنید که با او سخن مى‏گفتند و بلکه همان طور که قبل از این اشاره کردیم از دوران کودکى خداى تعالى فرشتگانى براى حفاظت و تربیت او در خلوت و جلوت مأمور کرده بود که با او بودند.
‏ولى این نخستین بار بود که آشکارا فرشته الهى را پیش روى خود مى‏دید.
‏گفته‏اند:در این وقت جبرئیل ورقه‏اى از دیبا به دست او داد و گفت:«اقرء»یعنى بخوان.
‏فرمود:چه بخوانم!من که نمى‏توانم بخوانم!
‏براى بار دوم و سوم همین سخنان تکرار شد و براى بار چهارم جبرئیل گفت:
‏«اقرء باسم ربک الذى خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربک الأکرم،الذى علم بالقلم،علم الإنسان ما لم یعلم» .
‏ ‏[بخوان به نام پروردگارت که(جهان را)آفرید،(خدایى که)انسان را از خون بسته آفرید،بخوان و خداى تو مهتر است،خدایى که(نوشتن را به وسیله)قلم بیاموخت.]
‏جبرئیل خواست از جا برخیزد و برود،محمد(ص)جامه‏اش را گرفت و فرمود:
‏نامت چیست؟گفت:جبرئیل.
‏جبرئیل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و این آیاتى را که شنیده بود تکرار کرد،دید در دلش نقش بسته و دیگر از هیجانى که به وى دست داده بود نتوانست در غار بماند از آنجا بیرون آمد و به سوى مکه به راه افتاد،افکار عجیبى او را گرفته و منظره دیدار فرشته او را به هیجان و وجد آورده بود.در روایات آمده که به هر سنگ‏و درختى که عبور مى‏کرد،با زبان فصیح به او سلام کرده و تهنیت مى‏گفتند و در تواریخ است که رسول خدا(ص)فرمود:همین که به وسط کوه رسیدم آوازى از بالاى سر شنیدم که مى‏گفت:اى محمد تو پیغمبر خدایى و من جبرئیلم،چون سرم را بلند کردم جبرئیل را در صورت مردى دیدم که هر دو پاى خود را جفت کرده و در طرف افق ایستاده و به من مى‏گوید:اى محمد تو رسول خدایى و من جبرئیلم،در این وقت ایستادم و بى آنکه قدمى بردارم بدو نظر مى‏کردم و به هر سوى آسمان که مى‏نگریستم او را به همان قیافه و شکل مى‏دیدم!
‏مدتى در این حال بودم تا آنکه جبرئیل از نظرم پنهان شد،و در این مدت خدیجه از دورى من نگران شده بود و کسى را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا دیدار نکرده بودند به خانه خدیجه بازگشتند.
‏بازگشت رسول خدا(ص)به خانه و سخنان خدیجه‏
‏پیغمبر بزرگوار الهى به خانه بازگشت و به خاطر آنچه دیده و شنیده بود دگرگونى زیادى در حال آن حضرت پدیدار گشته بود.خدیجه که چشمش به رسول خدا(ص)افتاد بى تابانه پیش آمد و گفت:اى محمد کجا بودى؟که من کسانى را به دنبال تو فرستادم ولى دیدارت نکردند؟
‏پیغمبر خدا آنچه را دیده و شنیده بود به خدیجه گفت و خدیجه با شنیدن سخنان همسر بزرگوار چهره‏اش شکفته گردید و گویا سالها بود در انتظار و آرزوى شنیدن این سخنان و مشاهده چنین روزى بود و به همین جهت بى درنگ گفت:
‏اى عمو زاده!مژده باد تو را،ثابت قدم باش،سوگند بدان خدایى که جانم به دست اوست من امید دارم که تو پیغمبر این امت باشى!
‏و در حدیثى است که وقتى رسول خدا(ص)وارد خانه شد نور زیادى او را احاطه کرده بود که با ورود او اتاق روشن گردید.خدیجه پرسید:این نور که مشاهده مى‏کنم چیست؟فرمود:این نور نبوت است!خدیجه گفت:مدتها بود که آن را مى‏دانستم و سپس مسلمان شد.و برخى از مورخین چون ابن هشام،معتقدند که این جریان درهمان«حرا»اتفاق افتاد و خدیجه به دنبال رسول خدا (ص)به«حرا»رفته بود،و چند روز پس از ماجراى بعثت حضرت از کوه«حرا»به مکه بازگشت.و به هر صورت سخنان رسول خدا(ص)که تمام شد لرزه‏اى اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود کرد از این رو به خدیجه فرمود:
‏من در خود احساس سرما مى‏کنم مرا با چیزى بپوشان و خدیجه گلیمى آورد و بر بدن آن حضرت انداخت و رسول خدا(ص)در زیر گلیم آرمید.
‏دنباله داستان را برخى از نویسندگان این گونه نقل کرده‏اند که:خدیجه با اینکه از این ماجرا بسیار خوشحال و شادمان شده بود اما به فکر آینده شوهر عزیز خود افتاد و دورنماى مبارزه با عادات ناپسند و برانداختن کیش بت پرستى و سایر اخلاق مذموم و زشت مردم مکه و سرسختى آنها را در حفظ این آیین و مراسم در نظر خود مجسم ساخت و مشکلاتى را که سر راه تبلیغ دعوت الهى محمد بود به خاطر آورد و سخت نگران شد و نتوانست آرام بنشیند و در صدد برآمد تا نزد پسر عمویش ورقة بن نوفل برود و آنچه را از همسر خود شنیده بود بدو گزارش دهد و از او در این باره نظریه بخواهد و راه چاره‏اى از وى بجوید.
‏خدیجه محمد(ص)را در خانه گذارد و لباس پوشیده پیش ورقه آمد و آنچه را شنیده بود بدو گفت.
‏ورقه که خود انتظار چنین روزى را مى‏کشید و روى اطلاعاتى که داشت چشم به راه ظهور پیغمبر اسلام بود،همین که این سخنان را از خدیجه شنید بى اختیار صدا زد:
‏«قدوس،قدوس»سوگند بدانکه جانم به دست اوست اى خدیجه اگر راست بگویى این فرشته‏اى که بر محمد نازل شده همان ناموس اکبرى است که به نزد موسى آمد و محمد پیغمبر این امت است بدو بگو:در کار خود محکم و پا برجا و ثابت قدم باشد.
‏ورقه این سخنان را به خدیجه گفت و اتفاقا روز بعد یا چند روز بعد پس از این ماجرا خود پیغمبر را در حال طواف دیدار کرد و از آن حضرت درخواست کرد تا آنچه را دیده و شنیده بود به ورقه بگوید و چون رسول خدا(ص)ماجرا را بدو گفت،ورقه او را دلدارى داده و اظهار کرد:سوگند بدان خدایى که جان ورقه به دست‏اوست،تو پیغمبر این امت هستى و همان ناموس اکبرى که نزد موسى مى‏آمد بر تو نازل گشته و این را بدان که مردم تو را تکذیب خواهند کرد و آزارت مى‏دهند و از شهر مکه بیرونت خواهند کرد و با تو ستیزه و جنگ مى‏کنند و اگر من آن روز را درک کنم تو را یارى خواهم کرد.‏
‏آن گاه لبان خود را پیش برده و جلوى سر محمد(ص)را بوسید.
‏اما بسیارى از اهل تحقیق در صحت این قسمت تردید کرده و سند آن را نیز مخدوش دانسته و دست جعل و تحریف مسیحیان مغرض را در آن دخیل دانسته‏اند،و العلم عند الله.
‏و به هر صورت خدیجه بازگشت و رسول خدا همچنان که خوابیده بود احساس کرد فرشته وحى بر او نازل گردید و از این رو گوش فرا داد تا چه مى‏گوید و این آیات را شنید که بر وى نازل نمود:
‏«یا ایها المدثر،قم فأنذر،و ربک فکبر،و ثیابک فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستکثر،و لربک فاصبر» .
‏[اى گلیم به خود پیچیده برخیز و(مردم را از عذاب خدا)بترسان،و خدا را به بزرگى بستاى،و جامه را پاکیزه کن،و از پلیدى دورى گزین،و منت مگزار،و زیاده طلب مباش،و براى پروردگارت صبر پیشه ساز.]با نزول این آیات پیغمبر خدا با اراده‏اى آهنین و تصمیمى قاطع آماده تبلیغ دعوت الهى گردید و از جاى برخاسته دست بیخ گوش گذارد و فریاد زد:الله اکبر،الله اکبر،و در این وقت بود که موجودات دیگرى که بانگ او را شنیدند با او هم صدا شده همگى این جمله را تکرار کردند.

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد رابطه روانشناسی و دین 160 ص

دانلود مقاله در مورد رابطه روانشناسی و دین 160 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-رابطه-روانشناسی-و-دین-160-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 178 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏12
‏رابطه روان‌شناسی و دین
‏تولد روان‌شناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز می‌گردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روان‌شناسی را به خود جلب کرده ، چنان‌که پیش از آن کانت تجربه یا احکام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دکارت که همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحث‌های ذهن‌شناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائی‌که علم روان‌شناسی دین را یک مقوله انسانی می‌دانست لذا سعی کرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.
‏به گفته یونگ :“ پدیده دین نمودگاری بشری است که روان‌شناسی نمی‌تواند و نباید نادیده‌اش بگیرد ”.‏مورنو،آنتونیو. ‏یونگ ،‏ ‏خدایان و انسان مدرن ‏. ص 136
‏ یونگ می‌گوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزش‌های والایی نهفته است به روان‌شناسی کوچکترین علاقه‌ای نمی‌داشتم ، چرا که در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بی‌اهمیت نمی‌بود . حال آنکه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافته‌ام که اصلاً چنین نیست و برعکس جان آدمی حاوی همة آن چیزهایی است که در احکام و دُگم‌های دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز
‏12
…‏ من به روح کارکرد دینی نسبت نداده‌ام ، بل فقط واقعیاتی را برشمرده‌ام که ثابت می‌کند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب کارکرد دینی است ”. ‏ همان مرجع . ص 92
‏“در واقع کلمة روان‌شناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد که از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی که در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی که با نظریه های ادراک مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته که مطالعة ادراکات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روان‌شناسی ‘علمی’تر که مبتنی بر روش‌های زیست‌شناسی و فیزیک بود داد ، پیوندهای بین روان‌شناسی و دین باز هم ضعیف‌تر شد . بنابراین راه روان‌شناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان که امروزه تصور می شود ، نبود .”
‏14
‏ الیاده،میرچا. ‏فرهنگ و دین .‏ص177
‏“پیدایش روان‌شناسی دین را بعید است که بتوان به کار یک فرد یا گروهی از متفکران نسبت داد ، همچنین این رشته به‌طور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشکل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلکه می توان گفت که روان‌شناسی دین ، برخاسته از فضای فکری و فرهنگی خاصی است که در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند که چون هر دو در معرض پرسش‌های مختلفی قرار گرفتند ،‌ به یکدیگر نزدیک شدند . به این معنی ، روان‌شناسی دین برای دین‌پژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود که برای علم روان‌شناسی . فقط تأملات گذشته نگرانة یک نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا کرد ؛ گو اینکه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”‏ همان مرجع‏.‏ص178
‏اما باید بدانیم که روان‌شناسی نمی‌تواند به همه وجوه و جنبه‌های دین توجه کند (چون اساساً روان‌شناسی چنین شأنی را ندارد) و تنها به جنبه‌های رفتاری آن می‌پردازد .
“ اما اگر کسی گمان برد همة دین یعنی همین تجربه‌های دینی ، نگاهی تحویل گرایانه (
‏14
Reduction‏) به دین کرد ، و دین را به چیزی کمتر از آن ارجاع داده است ”.‏ ذاکر، صدیقه . نگاهی به نظریة فرانکل در روان‌شناسی دین‏ . قبسات‏ . سال سوم شماره 2 و 3 . ص 85

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین 18 ص

دانلود مقاله در مورد فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین 18 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-فقر-و-انحرافات-اجتماعی-از-منظر-دین-18-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین‏
همان‎‏گونه که بیان گردید، بین فقر وانحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد. پژوهش‎‏های مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب می‎‏شود، هرچند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را می‎‏توان مشاهده نمود. از آنجا که پدیدة آسیب‎‏زای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح می‎‏گردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجروی‎‏ها و نیز افزایش آن را تأیید می‎‏کنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند. در پاسخ به این پرسش در ابتدا به طور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار می‎‏گیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسان‎‏ها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه می‎‏شود.‏
‏مفهوم فقر‏ ‏
در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است. به گونه‎‏ای که بین این معانی صرفاً اشتراک لفظی برقرار است. فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار می‎‏رود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحب
‎‏نظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه می‎‏باشد، و حاکی از این واقعیت است که همه انسان‎‏ها در مقابل ذات اقدس الهی که غنی بالذات می‎‏باشد، فی‎‏نفسه فقیرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فیض و لطف الهـی هـستند، همچنین در ذیـل روایـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـیامبر اکرم (ص) سؤال شد: آیا فقر اقتصادی منظور شما است؟ فرمودند: خیر، منظور فقر دینی است.[64] براین اساس شناخت مفهوم فقر باید در چارچوب منظومه فقر وغنی صورت بگیرد که هر دو مفهوم در یک سر این طیف واقع شده‎‏اند و حالتی از افراط و تفریط را نشان می‎‏دهند. رویکرد قرآن کریم، نسبت به اثر رفاه در زندگی و فقر در کجروی، یک سویه نیست. خداوند متعال در قرآن کریم رفاه طلبی و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نکوهش قرار ‏می‎‏دهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژی‎‏ها معرفی می‎‏نماید.[65] در حالی که این مقدار از نکوهش، درباره فقر دیده نمی‎‏شود و بین آن و فساد وکجروی رابطه‎‏ای مستقیم ترسیم نمی‎‏گردد.[66] در متون دینی آنچه بیش از خود فقر و غنی اهمیت دارد، مبارزه با فاصله بین فقیر و غنی است. به عبارت دیگر موضوع اساسی از بین بردن یا حداقل کاهش فاصله طبقاتی در جامعه انسان‎‏ها است. بر همین اساس فقر به عنوان موضوع احکام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان برای مبارزه با فقر و نیز محو آن به شناسایی آن و دامنه‎‏اش پرداخته‎‏اند و احکام ویژه‎‏ای از قبیل زکات، خمس، صدقات، جرائم مالی (کفارات)، وقف، وصیت و... را برای مسلمانان به ویژه ثروتمندان و نیز دولت اسلامی در نظر گرفته‎‏اند.[67]‏
با توجه به آنچه بیان گردید، مفهوم فقر یک مفهوم اضافی است و در مقایسه با مفهوم ثروت و غنی قابل تعریف است. فقیر کسی است که سطح زندگی‎‏اش با سطح زندگی ثروتمندان اختلاف بسیار زیادی دارد. شهید بزرگوار صدر با بهره‎‏گیری از مفاد روایات فقر را این‎‏گونه تعریف می‎‏کند: «فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی به آسانی.»[68]

از نظر وی، مفهوم فقر مفهومی انعطاف‎‏پذیر است و در آن بی‎‏نیازی فرد و رسیدن زندگی فقیرانه به سطح زندگی بقیه مردم مفروض گفته می‎‏شود. از همین‎‏رو، برای رسیدن به رفاه، لازم است از اموال ثروتمندان به فقیران داده شود. همچنین حد پرداخت زکات، رفع نیاز و احتیاج فقیر می‎‏باشد[69] و با توجه به اینکه حد نیاز و رفع احتیاج فقیر در جامعه تغییر می‎‏کند و در ‏طول زمان‎‏های مختلف، سطح زندگی مردم ترقی می‎‏کند یا در نوسان می‎‏باشد، این حد نیاز مسئله‎‏ای نسبی می‎‏گردد. بنابراین تعیین محدودة مشخصی برای فقر از متون دینی امری مشکل به نظر می رسد.[70]

‏رابطه فقر و انحرافات اجتماعی‏
تأکید دین مقدس اسلام بر رفع فقر و مبارزه با آن در کنار جلوگیری از انباشت ثروت و زراندوزی نشانگر آن است که این دو پدیده یعنی فقر و غنی آثار و پیامدهای منفی و مشکل‎‏زایی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‎‏ها دارند، به گونه‎‏ای که اگر نسبت به آن اقدام مناسب از سوی فرد، جامعه و دولت صورت نپذیرد، معضلات و مشکلات گسترده‎‏ای در جامعه ایجاد می‎‏گردد. در متون دینی برای هریک از این دو پدیده آثار منفی بیان شده است. رفاه‎‏طلبی و زندگی مرفهانه سبب طغیان در برابر خدا، سیطرة شهوات بر انسان، همراهی با ‏ظالمان، فاسقان و کافران، لذت گرایی و غرق شدن در کامیابی‎‏ها و نیز اقدام به کجروی‎‏ها می‎‏شود. قرآن کریم در این رابطه می‎‏فرماید: «ان الانسان لیطغی ان راه استغنی»، علاوه بر آن در فرازی پیامبر بزرگ اسلام (ص) می
‎‏فرماید: من از ثروت بیش از حد، بیشتر از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاکت و سقوط می‎‏دانم و نیز امام علی (ع) فزونی ثروت را مایه هلاکت، طغیان و فنا دانسته است.[71]‏
در مقابل فقر و نداری هم آثار گسترده‎‏ای در جامعه دارد. حجم وسیعی از روایات و احادیث به این مهم اشاره دارند[72] که می‎‏توان این آثار را در زمینه‎‏های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد. از جمله این آثار می‎‏توان به ضعف شخصیت، تحقیر، بی‎‏ارزش شدن در اجتماع و ایجاد عقده‎‏های روحی برای فرد اشاره کرد که هرکدام می‎‏توانند در بالارفتن میزان جرائم و کجروی‎‏ها، نقش زیادی ایفا کنند[73] که به عنوان نمونه به بعضی از این روایات اشاره می‎‏گردد:‏
ـ امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن (ع) می‎‏فرماید: «فرزندم انسانی را که به دنبال کسب روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزش‎‏هایش بسیار خواهد بود.»[74] برطبق این روایت اگر شخصی دچار تنگدستی و نداری شود، در رفع نیازها و احتیاجات خودش ناتوان می‏گردد که این امر ضریب احتمال وقوع در خطا، لغزش و گناه در فرد را افزایش می‎‏دهد. ‏
ـ امام صادق (ع) در حدیثی چنین فرمودند: «غنیً یحجزک عن الظلم، خیر من فقر یحملک ‏علی الاثم»، ثروتی که تو را از ظلم و ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه و زشتی وادارد.[75] این روایت به وضوح رابطه بین فقر و کجروی‎‏ها را بیان می‎‏کند وگناه و زشتی‎‏ها را از آثار فقر ونداری معرفی می‎‏کند؛ و بر این نکته تأکید می‎‏ورزد که فقر می‎‏تواند زمینه‎‏ساز بروز جرائم و کجروی‎‏ها شود. بنابراین از مضمون روایات، این نکته دریافت می‎‏گردد که فقر و تنگدستی ممکن است سبب کشانده شدن فقرا به سوی انجام جنایات، فحشا، سرقت و سایر رفتارهای نابهنجار در جامعه گردد. چنین امری دست‎‏کم بیانگر رابطه همبستگی بین فقر و انحرافات اجتماعی است.[76]‏
برهمین اساس است که در جهت سالم‎‏سازی محیط زندگی بشری و زدودن آلودگی‎‏ها و از بین بردن زمینه بروز کجروی‎‏ها، فقرزدایی و جلوگیری از انباشت ثروت و مال‎‏پرستی در متون دینی از اهمیت به‎‏سزایی برخوردار می‎‏باشد.

 

دانلود فایل