لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
موضوع تحقیق :
بزرگ علوی
بزرگ علوی
مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است.
زندگی
1
موضوع تحقیق :
بزرگ علوی
بزرگ علوی
مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است.
زندگی
3
بزرگ علوی در بهمن ماه ۱۲۸۲ (دوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران متولد شد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نمایندهٔ نخستین دوره مجلس شورای ملی بود. مادر وی نوهٔ آیتالله طباطبایی بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که از طرفداران مشروطیت بودند دارای شش فرزند، سه دختر و سه پسر بودند که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنی انگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله میکرد. او به عنوان بازرگان با آلمان معاملات تجاری داشت و در هنگام جنگ جهانی اول در این کشور اقامت داشته و پس از اتمام جنگ نیز اینجا ماند.
دوران تحصیل
بزرگ علوی به همراه برادرش مرتضی علوی در سال ۱۹۲۰ (۹۹/۱۲۸۹ شمسی) جهت تحصیل روانهٔ آلمان شد و دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف از جمله شهری که امروزه در لهستان قرار گرفته گذراند. او در دوران اقامت در آلمان چند اثر ادبی آلمانی را به فارسی برگرداند .در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ شمسی) پدر وی با یک شکست بزرگ تجاری تاب نیاورده و خودکشی کرد. یک سال پس از این اتفاق علوی از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت.
بازگشت به ایران
در آن زمان یک بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل در آلمان به وی تعلق میگرفت اما با این وجود علاقهای نشان نداد و در شیراز به عنوان معلم در خدمت معارف قرار گرفت. در این شهر بود که او نخستین کار ادبی را با ترجمه قطعهای از آثار
3
شیلر تحت عنوان «دوشیزه اورلئان» آغاز کرد. علوی در آن سالیان قرار ماندن در یک جا نداشت و در شهرهای گوناگونی در شمال در رفت و آمد بود که گاهی هم برای مدتی به تهران میآمد. این سرگردانیها و ناآرامیها با استخدام برای معلمی در هنرستان صنعتی تهران پایان یافت، او در سال ۱۹۳۱ (۱۰/۱۳۰۹) کار در هنرستان را آغاز کرد و در همین دوران به گروهی از روشنفکران سوسیالیست به رهبری تقی ارانی پیوست.[۳] سرانجام او در سال ۱۹۳۷ (۱۶/۱۳۱۵) به همراه ۵۲ تن دیگر بازداشت شد و به زندان افتاد. هنگام تحمل حبس او کتاب «پنجاه و سه نفر» را نگاشت که درباره اعضای گروه سوسیالیست و تحمل سختیهای آنان در زندان بود. او همچنین مجموعهای از داستانهای کوتاه با نام «ورقپارههای زندان» را در این مدت نوشت.
پس از جنگ جهانی دوم، علوی به کمونیسم اتحاد شوروی گرایش پیدا کرد و از یکی از جمهوریهای این کشور، ازبکستان دیدار نمود و کتابی با عنوان «ازبکها» را به رشته تحریر درآورد. او همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود[۳] و در کنار تقی ارانی و ایرج اسکندری، نخستین دوره مجله دنیا را منتشر میکرد. در تهیه و انتشار مجله دنیا، از همان آغاز، ایرج اسکندری با نام مستعار "جمشید" و بزرگ علوی با نام مستعار "فریدون ناخدا" شرکت فعال داشتند.
دوستی با صادق هدایت
یکی از ویژگیهای زندگی علوی نزدیکی و محشور بودن او با صادق هدایت است. این داستان که از زبان خودش چنین آغاز میشود:
«در دوران مدرسهٔ ابتدایی که آقای غلامعلی فریور که یکی از رجال پاک و وارستهٔ دوران ما است همکلاسی بودم. چون هر دوی ما کوتاه قد بودیم روی نیمکت جلوی کلاس پهلوی هم مینشستیم. این همکلاس بودن به دوستی انجامید ...»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبارزه با فساد در حکومت علوی (ع)
هدف و انگیزه از پذیرش حکومت
شرایط جامعه اسلامی در دوران خلیفه سوم
انواع مفاسد
شیوه های امام(ع) برای مبارزه با فساد موجود
الف) مبارزه با فساد در بعد نظری:
ب) مبارزه با فساد در بعد عملی:
1ـ موضوعات مربوط به خودکنترلی
2ـ موضوعات مربوط به نظارت و کنترل دقیق بر عملکرد کارگزاران
3ـ اقدامات عملی و برنامه اصلاحات
برکناری و عزل کارگزاران دوره عثمانی
دستگاه قضایی و مبارزه با فساد
مبارزه مستمر و پیگیر با فتنه و فساد
مبارزه با مفاسد اقتصادی
مبارزه با تبعیض و بی عدالتی
مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی
مبارزه با تحریفات و انحرافات
مبارزه با خرافات و تحریف
مبارزه با بدعتها
بازرسی و نظارت عالی
دو نوع بازرسی و رسیدگی
پیگیری گزارش بازرسان و مأموران ویژه
شرایط و صفات بازرسان
حفاظت اطلاعات و حفاظت کارگزاران
نظارت عمومی
دولت کارآمد
مبارزه با فساد، اصلی ثابت برای دولتها
از اهداف بلند انبیا(ع) می توان "برقراری قسط و عدل در جامعه" و "حمایت
از محرومان و مبارزه با ستمگران" و "برقراری نظم و انضباط و حاکمیت قانون
عدل و قانون خدا در جامعه" و "برقراری امنیت فردی و اجتماعی" و "برخورد با
عوامل ناامنی و فتنه و فساد" و "ایجاد محیطی سالم و سازنده و پاک و شایسته
برای رشد استعدادها و فضایل" و "ارتقای سطح بینش مادی و معنوی جامعه
بشری" و "فضاسازی برای عزت و کرامت انسانها و تکامل الهی جامعه" را
شمرد.
البته، محدود کردن کارایی ادیان الهی به بُعد حکومت و برقراری اهداف
یادشده، بدون توجه به اهداف معنوی، همان قدر ناروا و ستم است که محدود
کردن مکتب انبیا(ع) به اهداف معنوی و رهبانیت و گوشه گیری و انزوای سیاسی.
هر دو دیدگاه، انحرافی و ناصحیح و نارواست. دیدگاه حق در باره مکتب انبیا(ع)
جامع نگری میان حیات دنیا و سعادت آخرت و ارتباط دنیا با آخرت و دین با
حکومت و برقراری عدالت آمیخته با تقوا و فضیلت و معنویت است.
باید اهداف بلند حکومت علوی(ع) را نیز در همین موارد، جست.
|254|
امام علی(ع) انگیزه خود را از پذیرفتن حکومت، برقراری قسط و عدل و
امنیت و دفاع از مظلومان و ستمدیدگان و مقابله با ظالمان و ستمگران و تقسیم
عادلانه بیت المال در میان مسلمانان و ایجاد زمینه های لازم برای رشد و پویایی
و عزت و سربلندی جامعه اسلامی و ... عنوان کرده و شهادتش نیز برای تحقق
چنین اهداف بلندی بوده است.
در این نوشتار، بیشتر، سعی خواهد شد تا گوشه هایی از اهداف بلند حکومت
علوی(ع) و شرایط و وضعیت و نیازها و شیوه های مبارزه آن حضرت با مفاسد
اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، بازگو شود و راهکارها و سیاستهای آن حضرت
در برخورد با مفاسد گوناگون حکومتی، اداری، اجتماعی، سیاسی، ارائه گردد و
شرایط مطلوب و قابل قبول برای حکومت اسلامی تبیین گردد.
هدف و انگیزه از پذیرش حکومت
با توجه به شرایطی که در بیست و پنج سال بعد از زمان رحلت رسول اکرم(ص) یعنی از سال
11 هجری تا سال 35 هجری در دنیای اسلام به وجود آمده بود و مجموعه اوضاع سیاسی و
اجتماعی و فرهنگی و انحرافات و تحریفهایی که مخصوصاً در ثلث سوم این دوران پدید آمده
بود و عناصر ناباب و ناسالم بر دنیای اسلام حاکم شده بودند و حکومت به جای شایسته سالاری و
لیاقت پروری به دست افراد ناباب و غیر مسؤول افتاده بود و بیت المال به عنوان تیول قشری
خاص از اربابان زر و زور و قدرت تبدیل شده بود و عدالت و مواسات و مساوات و برادری و
وحدت اسلامی از جامعه رخت بر بسته بود و ضعف و سستی و کسالت و تنبلی و تن پروری
جایگزین شجاعت و شهامت و فتوت و مردانگی شده بود و غیرتها و تعصبهای غلط جاهلی
مجدداً در پی احیا شدن بود و روابط جای ضوابط را گرفته بود، امام(ع) با توجه به شرایط موجود
و پیش بینی آینده در آغاز از پذیرفتن ولایت و حکومت سر باز زده و فرمود:
"دعونی و التمسوا غیری فانّا مستقبلون امراً له وجوه و الوان؛ [1]
من را رها کنید و سراغ دیگری بروید، زیرا ما با امری روبه رو هستیم که دارای
چهره ها و شکلها و رنگهای گوناگون است.">
اما آنگاه که پذیرفت این بار سنگین را بر حسب وظیفه و تکلیف و امانت الهی بر دوش
|255|
گیرد، فرمود:
"وَ اعلموا اِنّی ان اجبتکُم رکبت بکم ما اَعْلم وَ لَم اضغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب؛ [2]
اگر مهار مرکب حکومت در اختیار من قرار گیرد من طبق تشخیص و وظیفه خود
عمل خواهم کرد و گوش به حرف این و آن و یا ملامت کسی نخواهم داد و بر طبق
علم و دانایی و توانایی خود اقدام خواهم نمود.">
و آنگاه که حکومت را پذیرفت اهداف خود و فلسفه حکومت و برنامه ها و سیاستها و اصول
کار خود را در مواقع مختلف اعلام داشت که از آن جمله اینهاست:
1ـ مبارزه با سیری ظالم و گرسنگی مظلوم:
"لولا حُضورَ الحاضِر وَ قیامُ الحُجَّة بِوجود النّاصِر وَ ما اَخَذ اللهُ عَلی العُلَماء ان لا یُقارّوا
عَلی کظة ظالِم وَ لا سَغب مَظلوم لالقیت حَبْلها عَلی غاربها وَ لسقیت آخرها بِکأس
اَوَّلِها؛ [3]
اگر گروهی برای یاری من آماده نبودند و حجت خداوند با وجود یاوران بر من تمام
نمی گشت و پیمان الهی با دانایان در باره عدم تحمل پرخوری ستمکاران و گرسنگی
ستمدیدگان نبود، مهار این زمامداری را به دوش می انداختم و انجام آن را مانند
آغازش با پیاله بی اعتنایی سیراب می کردم و در آن هنگام می فهمیدید که این دنیای
شما در نزد من از اخلاط دماغ یک بز ناچیزتر است.">
2ـ احیای دین و اصلاح طلبی:
"اللهُمَّ اِنّک تَعلم اِنَّه لَم یَکُن الذی کان مِنّا مُنافسة فی سُلطان وَ لا التِماس شیء من
فُضول الحُطام ...؛ [4]
پروردگارا تو می دانی که مطالبه و اقدام ما برای به دست آوردن حکومت نه برای
تلاش و رقابت در میدان سلطه گری بوده و نه برای خواستن زیادتی از مال دنیا، بلکه
همه هدف ما ورود به نشانه های دین تو و اظهار اصلاح در شهرهای تو بوده است،
باشد که بندگان ستمدیده تو امن و امان یابند و آن کیفرها و احکام تو که از اجرا باز
ایستاده است به جریان بیفتد و بر پا گردد.">
3ـ اقامه حق و رفع باطل:
"وَ الله لهی احب الیَّ مِن امرَتِکُم الاّ ان اقیم حقّا او ادْفَع باطِلا؛ [5]
|256|
به خدا سوگند این کفش بی ارزش، در نزد من بهتر از زمامداری بر شماست مگر اینکه
حقی را بر پا دارم یا باطلی را از بین ببرم.">
4ـ احیای معالم و ارزشهای عصر نبوی(ص):
"وَ اِنّ مَسیری هذا لَمثلُها فَلانقبنَّ الباطِل حَتّی یخرُج الْحَق مِن جنْبه؛ مالی وَ لقُرَیش؛ [6]
و این مسیری که امروز در پیش گرفته ام مانند مسیری است که از روز اول برای
پیروزی اسلام به پیش گرفته بودم؛ قطعاً باطل را خواهم شکافت و حق را از پهلوی
آن بیرون خواهم آورد؛ قریش از من چه می خواهد ...">
5ـ شایسته سالاری و حکومت انسانهای شایسته:
"فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة؛ [7]
پس رعیت صالح نمی شود مگر به اصلاح ولات و زمامداران، و زمامداران صالح
نمی شوند مگر با استقامت مردم.">
"قَد علمتُم اِنَّه لا ینبَغی انْ یکُون الوالی علی الفُروج وَ الدماء وَ المَغانم و الاحْکام وَ
امامة المُسلِمین البخیل ...؛ [8]
شما می دانید که نباید والی و زمامدار بر نوامیس و نفوس و خونهای مسلمانان و اموال
و احکام و پیشوایی و زمامداری امت اسلامی، کسانی باشند که نسبت به اموال آنان
حریص باشند و نه جاهل در احکام و امور و نه جفاکار و نه حیف و میل کننده و نه اهل
رشوه و نه تعطیل کننده سنت.">
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مروری برعدالت اجتماعی در حکومت علوی
مقدمه
مفهوم عدل
ضرورت عدالت
اقامه عدل، فریضه ای الهی
رابطه عدالت و تقوا
عدالت اجتماعی، ایده و آرزوی حاکم عادل
خویشاوندان علی(ع) در زیر چتر عدالت
حاکمیت عدالت، محکوم بودن جور و ستم
مقدمه
از دیرزمان عدل علی(ع) زبانزد عام و خاص است تا آنجا که به عنوان یک ضرب المثل، در
مکاتبات و محاورات و اشعار و امثال و ... به کار می رود و همگان، به هر مناسبتی، از آن دم زده و
می زنند، لکن توجه به این نکته حساس بسی ضروری است که اگر شخصی و یا جامعه ای بتواند
عدل علی(ع) را از نظر فکری و نظری، آن گونه که شایسته است، درک کند و یا از نظر عینی و
عملی پیاده کند، تازه، فقط به یک گوشه از زوایای متعدد و به یک جهت از ابعاد وسیع و پهناور
وجودی آن رهبر عظیم الشأن بشری، دست یافته است؛ زیرا، درک و فهم تمامی اطراف و اکناف
وجودی علی بن ابی طالب(ع) برای هر کس و در هر مرحله ای، ممتنع و محال، حداقل به استحاله
عادی است. آیا نه این است که همیشه، سودجویان و طمّاعان و متوقعان و ضعیف دلان، در اثر
عدم تمکین از عدل علی(ع) شخصیت و عدالت آن ابرمرد تاریخ را به گونه ای تفسیر می کرده اند
و یا آن را در هر زمانی، برای زمان دیگری می پنداشته اند و یا برای دیگری می خواسته و یا عنوان
و توجیه دیگر بدان می داده اند؟
و آیا نه این است که در ازای تاریخ، دشمنان علی(ع) و مکتبش، هماره، با عدل و عدالت او،
عملاً، در ستیز بوده و تحت هر عنوان و بهانه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ... با آن به مبارزه
برمی خاسته اند که اگر این عدالت و همسانی و برابری فراگیر شود و یا مردم را بیدار سازد و آنان
|149|
را در جهت احقاق حقوق مشروع و مقبولشان برانگیزاند، دیگر حنای استعمارگران و
سلطه جویان و جباران روزگار، برای همیشه، بی رنگ خواهد شد؟
و آیا جز این است که حتی برخی از نزدیک ترین کسان به علی بن ابی طالب(ع) که او را از
همه بهتر می شناختند و صدق و صفا و زهد و قناعت و حقیقت جویی و دنیاستیزی و دیگر
شایستگیهای علی(ع) را، کاملاً، لمس کرده بودند و حتی برای به خلافت رسیدن وی و بازگشت
رهبری اسلامی به او، قیام و اقدام کرده بودند، بالاخره، عدالت او را بر نتافتند و بر سر همین مدعا،
با او به مقابله برخاستند تا آنجا که شمشیر بر او کشیدند؟
به هر حال، باید به این دریچه سری کشید و این در را باید کوبید؛ زیرا، عاقبت، زین در، برون
آید سری. این، وظیفه ای است بر دوش همگان و گامی است در راه تحقیق و تحقق آن عدالت و
اقدامی است برای کسب افتخار و مباهات بیشتر برای جامعه اسلامی و شیعی، آن هم در سال امام
علی(ع).
آری، به روشنی می توان دریافت و به جرأت می توان گفت، تمامی مقامات و همگی مراتب
و مراحل و کلیه ابعاد و جوانب مورد توجه علی(ع) و مورد بحث در حیات پرافتخار او، به یک
حقیقت برمی گردد و آن، عدل و عدالت است، حتی مسایلی از قبیل سیاست و اقتصاد و حکومت
و امارت و بلکه مسایل مربوط به ماورای طبیعت، همانند تقوا و اخلاق و عبادات، همه و همه، به
ضرورت ِاحقاق حق و احیای عدالت و اقامه قسط و عدل در جامعه برمی گردد.
ثابت کننده این ادعا و دلیل صدق این مدعا، مراجعه عمیق و همه جانبه و مرتبط و فراگیر به
دویست و سی و نه خطبه و هفتاد و هشت نامه و چهارصد و هفتاد و دو کلمه قصار موجود در
نهج البلاغه و شانزده هزار کلمه حکمت در غررالحکم آمدی و صد و پنجاه و یک مناجات و
دعای موجود در صحیفه علویه و دیگر کلمات و افاضات صادره ازآن امام عظیم الشأن است.
ما، در این مقاله، تنها، به روشن ترین موارد آنها اشاره می کنیم؛ زیرا، تتبع کامل در همان هفتاد
مورد مشتقات ماده "عدالت" در سراسر نهج البلاغه هم، به درازا می انجامد تا چه رسد به غور و
بررسی گسترده در مصادر و مدارک اسلامی مشتمل بر سخنان علی(ع)، گذشته از آنکه ورود
محققانه در عمق کلمات امیرالمؤمنین ـ که فوق کلام مخلوق و دون ِکلام خالق است ـ در
صلاحیت ارباب دقت و تحقیق و خداوندان عقل و علم و تحلیل است که البته آنان، به قدر وسع
خود، از عهده این مهم برخواهند آمد.
|150|