هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان 10 ص

جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان 10 ص

جایگاه-ممتاز-معماری-اسلامی-در-هنر-جهان-10--صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏جایگاه ممتاز معماری اسلامی در هنر جهان
‏خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: معماری اسلامی برگرفته از زبان قرآن است و عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره‌گیری از روح معنویت نشان می‌دهد. این امر به گونه‌ای است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیبایی‌شناسی دین اسلام در معماری اسلامی تجلی می‌یابد
‏به ‏گزارش خبرنگار مهر، مؤلفه‌های‏ ‏به جا مانده از پیش از ظهور اسلام‏ ‏نشان می‌دهد از زمانی که انسان هنررا شناخت یعنی از هزاران سال پیش به طراحی رنگی از حیواناتی که منقرض شدند به منظور نشان دادن واقعیتها و مهارتهای خود بر روی دیوارها پرداخت . در واقع هنر پیش از زبان و ادبیات در زندگی انسان وسیله‌ای برای برقراری ارتباط او به شمار می‌رفت .
‏هنگامی که تمدن پا به عرصه وجود گذاشت، خیزشی جدی در ارائه مهارتهای موجود ایجاد شد که اینک‏ ‏در کشورهای اسلامی و غیراسلامی بخوبی قابل رؤیت است که برخی از آنها به هزاره هفتم قبل از میلاد مسیح (ع)‏ ‏باز می‌گردد.
‏اما آنچه که بیشتر از دیگر هنرها توجه انسان را به خود معطوف داشت، معماری و هنرهای تجسمی بود که انسان بر روی اشیاء یا ساختمانهایی که می ساخت از هنر خود بهره مند می شد و آن را به نمایش می گذاشت. معماری هنری بود که به غیر از تنوعات رنگی، هویت و فرهنگ را نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که تجلی معماری در تصاویر یا کنده کاریها بخوبی نمایان است. در قصرهای ساخته شده در زمان امویان کنده‌کاریهای رنگی و غیررنگی با عکسهای قدیمی بسیاری داشت. دستنوشته ها، ظروف و یا اثاثیه هایی که به علت تنوعات رنگی و نوع کار بر روی آنها از اهمیت به سزایی برخوردارند، نشانگر ارتباط و علاقه انسان با هنر است.
‏ ‏
‏بنابراین باید میان معماری و هنر معماری تفاوت قائل شد که دو مفهوم کاملا مجزا هستند. در معماری منظور ساخت و ساز در راستای‏ ‏انجام وظیفه اجتماعی‏ ‏و خدمت رسانی است. مانند ساختن اماکن مسکونی، عبادتی و یا تحصیلی. اما در هنر معماری تأکید بر استفاده از شاهکارهای هنری و دستاوردهای تزئنیی بر روی دیوارها، سقف، ستونها، پنجره ها و درهاست‏ ‏و حتی باغها و حوض ها نیز به گونه ای با هنر معماری ترکیب می شوند تا تأثیرگذاری بنا بر بیننده بیشتر شود.
‏هنر معماری اسلامی به واسطه وجود معماران زبردست که فعالیتهای ابداعی انجام می دادند با رعایت یکسری اصول خاص بسط و گسترش یافت که این هنر بر درایت و‏ ‏نوع نگاه‏ ‏دینی شخص صحه می گذاشت؛ در واقع این نوع معماری بر نظرات، تجارب و ابتکاراتی متکی بود که معمار از آن بهره می گرفت. این مسئله منجر به تنوع در معماری اسلامی شد و با توجه به اینکه این معماری از‏ ‏زبان قرآن نشأت می گرفت، عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره گیری از روح معنویت نشان می داد.
‏با وجود تفاوت میان معماری و هنر معماری، معماری اسلامی دارای شاخصه های متفاوتی می شود که آن را از سبک و سیاقهای دیگر بناها جدا می سازد. این مؤلفه ها شامل هندسه علمی و هنرهای ابداعی بر گرفته از اندیشه های معنوی شخص می‌شود. ابداعی که معمار از آن بهره مند می شد، شیوه ای است که در هنر معماری پیش از این سابقه نداشته است و این به علت ویژگیهای
‏ ‏دینی در اندیشه زیبایی شناسی اسلام است که در هنر معماری اسلامی متجلی شده است.
‏ارتباط معماری با دین اسلام نشانه اعتقاد به توحید، ایمان و عمل به آموزه ها و تعالیم دین اسلام است. اندیشه توحیدی مبنی بر اعتقاد به خدای واحد سبکی بود که در اکثر هنرهای اسلامی به عنوان موضوعی بکر به کار می رفت. معماری اسلامی هنری بود که نه تنها در اماکن دینی چون مساجد مورد استفاده قرار می گرفت، بلکه از آن در مدارس، ضریحها و قصرها و حتی خانه ها و حمامها نیز بهره گرفته می شد.
‏مقیاسهای ریاضیات و هندسه در معماری اسلامی بسیار مورد توجه بود. دورانی که معماری اسلامی در اوج رشد و شکوفایی خود بود، ارتباط معنوی شایسته ای با نیازهای انسان، شرایط زندگی و اجتماعی زمان خود برقرار می کرد . بنابراین می توان گفت که معماری اسلامی با روح تمدن اسلام تطبیق داشت.
‏هویت معماری اسلامی‏ ‏در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود‏ ‏تعددات فرهنگها دیده می شود. اگر چه رومیها و دیگر اقوام نیز دارای معماری بودند، اما معماری اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. از دیگر ویژگیهای هنر معماری اسلامی تزئینات است که مسجد النبی به عنوان اولین بنای اسلامی‏ ‏دارای معماری اسلامی دارای این ویژگی بوده است. اگر چه در زمان نبی اکرم (ص) سقف آن از شاخه های نخل بود و با اتکا به عناصر تزئینی ساخته نشد، اما‏ ‏در زمان ولید بن عبدالملک معماری اسلام با استفاده از موزاییکهایی با رنگهای بسیار زیبا و متنوع معنوی در آن به کار رفت.
‏در هنر معماری اسلامی بیشتر از آیات قرآن به عنوان برجسته ترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت که نوشته‌هایی از آیات قرآن بر روی سقفها، دیوارها و یا ستونها‏ ‏استفاده و به شکل خاص تزئین می شد . از برجسته ترین و قدیمی ترین خطوط زیبایی که با هنر معماری اسلامی تزئین شده داخل‏ ‏قبه الصخره است که آیات قرآن با خط کوفی نوشته و با موزاییک تزئین شده است.
‏وحدت و تنوع در معماری اسلامی شاید از برجسته ترین ویژگیهای آن‏ ‏باشد. این وحدت عامل اساسی توسعه و تکوین هویت معماری اسلامی و تأسیسات دینی به شمار می رود. به طوری که شیوه های معماری اسلامی در هر یک از کشورهای اسلامی متفاوت بوده‏ ‏است، اما وحدت در آنها به خوبی مشاهده می شود. حتی در ساختمانهای دینی که در پاریس، لندن، مونیخ و دیگر شهرهای اروپایی به شیوه معماری اسلامی ساخته می شد، هویت اسلامی کاملا مشخص است و‏ ‏نشان می دهد‏ ‏که اسلام در‏ ‏ اروپا اشاعه یافته و مسلمانان به ویژه معماران اسلامی بیشترین نقش را در ارائه تمدن و هویت اسلامی داشتند.
‏اما نکته مهم و قابل توجه این است که دیگر تمدنها هنر و معماری اسلامی را به عاریت گرفته اند، اما اگر چه تلاشهایی می کنند تا هنر معماری اسلامی را در نظام خود در آورند، اما‏ ‏هنرهای اسلامی اعم از معماری، خط و تزئینات اسلامی بر اقتدار و ابداع مسلمانان تکیه دارد‏ ‏که ما نمونه ای از این تزئینات و هنرهای معماری را در اصفهان، بغداد، دمشق، قاهره، قیروان می بینیم که به 15 قرن پیش

 

دانلود فایل

نقش هنر و معماری اسلامی در مسجد جامع ورامین 15 ص

نقش هنر و معماری اسلامی در مسجد جامع ورامین 15 ص

نقش-هنر-و-معماری-اسلامی-در-مسجد-جامع-ورامین-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏نقش هنر و معماری اسلامی در مسجد جامع ورامین
‏مسجد مهم‌ترین فضای معماری در سر‌زمین‌های اسلامی است که علاوه بر کارکرد دینی و ‏مذهبی و معنوی همواره از نقش اجتماعی سیاسی نیز بر‌خوردار بوده است.اهمیت نقش دینی ‏و اجتماعی مسجد موجب شده است که معماران و برخی دیگر از هنرمندان در همه دوره‌های ‏تاریخی تلاش خود را در راه خلق فضایی مناسب و شایسته برای نیایش صرف کنند. به همین ‏جهت است که مساجد هر دوره را می‌توان نمونه اعلای معماری و هنر آن دوره به شمار ‏آورد. تقدیس مساجد را می‌توان مهم‌ترین عامل حفظ و بقای ساختمان مسجد‌های تاریخی ‏دانست. ایرانیان پس از گرایش به اسلام فرهنگ مقدس اسلام را با فرهنگ غنی ایرانی ‏عجین کردند و این شامل تمامی زمینه‌ها و از جمله معماری است. همان‌طور که گفته شد ‏تنها چند نمونه مسجد در ایران وجود دارد که به سبک اولین مسجد اسلامی که به دست ‏پیامبر اسلام(ص) ساخته شده، بنا شده است و پس از آن معماری ایران در مسیری شروع به ‏حرکت کرد که زاییده آن حرکت امروزه در جای‌جای ایران به شکل بنا‌های عظیم و زیبای ‏مسجد خود‌نمایی می‌کند.
‏تاریخچه مسجد جامع ورامین:
‏بنای مسجد جامع ‏ورامین در زمان سلطنت سلطان محمد‌ خدا‌بنده آغاز می‌شود. در این جا قسمتی از ‏سفرنامه مادام دیولافوا را که در هنگام بازدید از ورامین در عهد ناصر‌الدین شاه ‏قاجار به رشته تحریر کشیده شده است را نقل می‌کنیم:«... باری پس از چهار ساعت ‏راهپیمایی و پایمال کردن محصول مزارع و شنیدن نا‌ملایمات از زارعین بام مخروطی شکل ‏و گنبد مینای مسجدی که در میان مزارع سر بر‌آورده بود از دور پدیدار شد. این دهکده ‏ورامین است. کمی بعد به آنجا می‌رسیدیم و در میان باغ‌ها که دیوار‌های گلی داشتند. ‏داخل شدیم. در این باغ‌ها درختان میوه از قبیل گیلاس و زرد‌آلو و گوجه و هلو، جنگل ‏انبوهی تشکیل می‌دادند. خوشبختانه نظر به توصیه‌ای که دکتر تولوزان به کدخدا نوشته ‏بود ما توانستیم در خانه او فرود آییم. پس از تعارفات معموله و کمی استراحت به ‏تماشای مسجد جامع ورامین رفتیم. این بنا در قدیم بسیار عالی و با‌شکوه بوده ولی ‏اکنون ویرانه‌ای بیش نیست. مومنین هم از ترس فرود آمدن طاق برای عبادت به آنجا ‏نمی‌روندو بنابراین سیاحت آن مانعی ندارد و هر کس می‌تواند آزادانه و بدون اشکال به ‏تماشای این خرابه بپردازد.
‏3
‏هنر و معماری در مسجد جامع ورامین:
‏مدخل مسجد ‏دروازه‌ای ورودی است که تشکیل ایوان را می‌دهد که سرتاسر ضلع شمالی مسجد است و صحن ‏مسجد حیاطی مستطیل شکل است وسط آن حوضی است که شبیه حوض‌های وسط قلعه‌های مسکونی و ‏رباط‌‌ها است.ایوان شبستان بلند و زیبای مسجد جامع دارای کتیبه‌هایی ارزشمند است ‏کتیبه‌های سوره جمعه در متن و در حاشیه کتیبه‌های کوفی آن از نمونه‌های خوب ‏کتیبه‌های گچبری این عصر است. انواع طرح‌های اسلیمی و خط‌های عربی، کوفی و فارسی را ‏دارا است.مادام دیو‌لافوا در سفر نامه خود از گنبد مینایی مسجد جامع یاد کرده است. ‏این مسجد دارای چند کتیبه جالب است اولین کتیبه در سر در صحن مسجد واقع شده است. ‏این کتیبه کاشیکاری بوده. کتیبه سر در حرم یا شبستان اصلی مسجد «یا ایها الذین امنو ‏اذا نودی...» کتیبه بالای محراب و دور تا دور حرم «یسبح لله ما فی السموات و ما فی ‏الارض...» کتیبه‌های بالای سر در ورودی از حرم به شبستان‌های شرقی و غربی ... اما ‏کاشیکاری مسجد در قسمت‌های زیر دیده می‌شود.در قسمت سر در اصل مسجد، در زیر قوس ‏اصلی سر در مسجد، همچنین دو ستون تزیینی که از دو طرف قوس تا بالا و راس آن ادامه ‏پیدا کرده و در سر در حرم نیز زیر قوس نیم گنبد کاشیکاری از پایه قوس تا راس آن از ‏دو طرف به طور کامل و همانند سردر اصلی مسجد وجود دارد.
‏بالای محراب، تا گوشوارها هیچ کاشیکاری وجود ندارد. در قسمت پایین حرم در کتیبه ۳ ‏در ورودی به شبستان‌های شرقی و غربی که قبلا در مورد آنها صحبت کردیم نیز کاشیکاری ‏زیبایی خودنمایی می‌کند.
‏شگرف‌ترین گچبری‌های این مسجد در بالا و اطراف محراب ‏مسجد وجود دارد. این گچبری‌ها با نقش‌های اسلیمی گل و بوته به شکل برجسته و کاملا ‏زیبایی ایجاد شده‌اند پیچیدگی این طرح‌ها به قدری است که انسان به راحتی نمی‌تواند ‏باور کند که قدرت دست یک هنرمند خالق آن بوده است.در حال حاضر به دور ساختمان ‏دیواری کشیده شده که نقش حفاظ را به عهده دارد البته در گذشته این حصار وجود نداشته ‏است. پس از گذشتن از این در دو راه برای ورود به صحن مسجد وجود دارد. یکی از ایوان ‏شمالی و یا همان سردر ایوان شمالی مسجد که طی دهلیزی به صحن می‌رسد. دیگر از طریق ‏ایوان شرقی که در وسط این ضلع دارای دری رو به همان سمت (مشرق) است. صحن مربع شکل ‏مسجد مانند یک فضای تقسیم عمل می‌کند به طوری که فردی که وارد صحن می‌شود پس از وضو
‏3
‏ساختن در حوض وسط صحن می‌تواند محل نشستن خود را در هر یک از چهار ایوان انتخاب ‏کند. محور طولی مسجد جامع ورامین منطبق بر عکس مسیر خیابانی به همین نام است که به ‏میدان قدیمی شهر منتهی می‌شود. در کنار این میدان که همگان قدمت آن را تصدیق ‏می‌کنند برج علاالدوله با قدمت هشتصد ساله خودنمایی می‌کند. در انتهای خیابان، نگاه ‏ما به سردر و گنبد مسجد گره می‌خورد و ابهت مسجد حواس انسان را معطوف به خود ‏می‌سازد تا جایی که هنگام قدم زدن در این خیابان به سمت مسجد تا چند لحظه ای فرد از ‏اطراف خود غافل می‌شود و اگر هشدار بوق اتومبیلی به صدا در نیاید چه بسا که اتفاقی ‏برای انسان رخ دهد. اینکه این مسجد دقیقا در محور طولی این معبر واقع شده مسلما ‏اتفاقی نبوده است. به دلیل اینکه ورامین بر یک دشت هموار واقع است در گذشته که ‏ارتفاع ساختمان‌ها خیلی کمتر بوده گنبد مسجد جامع راهنمای خوبی برای مسافرانی بود ‏که به سوی این شهر می‌آمدند.
‏ایوان‌های شرقی و غربی دارای پنجره‌هایی هستند و ‏باز آنچنان که در شرح جغرافیای ورامین آوردیم بادهای این ناحیه از شرق به غرب و یا ‏عکس آن می‌وزند. با توجه به اینکه سرعت وزش این بادها، جز در مواردی خاص از حالتی ‏متوسط و نسیم گونه بیشتر نمی‌شود این پنجره‌ها عمود بر جهت وزش باد ایجاد شده اند. ‏ابعاد مناسب این پنجره‌ها و طاق‌های بلند ایوان باعث می‌شود هوا به راحتی از بیرون ‏توسط پنجره‌ها به داخل هدایت شده و پس از تماس باکف ایوان که فرشی از آجر است و در ‏سایه خنک ایوان قرار گرفته،‌ گرمای خود به کف داده و خنک می‌شود و در فضای مسجد ‏شروع به گردش می‌کند. این عمل از داخل صحن مربع شکل مسجد نیز تکرار می‌شود و تمامی ‏ایوان‌ها دارای هوای خنک و تازه هستند.به طور کلی به این دلیل که مساجد جامع تنها ‏در روز مورد استفاده بوده اند، آن هم در روشنترین زمان روز، بیشترین استفاده از نور ‏طبیعی در آنها به کار رفته شده است. در ایوان‌های شرقی و غربی پنجره‌هایی وجود ‏دارد. ۱۱ پنجره در ایوان غربی و ۱۰ پنجره در ایوان شرقی مسجد تعبیه شده است. از ‏جمله مصالح به کار رفته در ساختمان مسجد جامع ورامین، آجر و ملات و ساروج است:
‏آجر: آجر از مصالح با ارزش دوره مغول و تیموری بوده است. این نوع آجرها از گل ‏رس معمولی تهیه می‌شده‌اند و نکته حایز اهمیت استفاده از مصالح محلی در این دوره و ‏در مسجد جامع ورامین است. ابعاد این آجرها cm۵/۴ ‏در ۲۲ در ۲۲ است.
‏4
‏ملات ساروج: ‏ساروج ملاتی است کندگیر و تشکیل شده از ۱۰ پیمانه گرد آهک شکفته + هفت پیمانه ‏خاکستر الکی + یک پیمانه خاک رس + یک پیمانه ماسه بادی + سه تا پنج کیلوگرم لویی (‏در هر مترمکعب ملات ساروج) + آب.با ورز دادن و کوبیدن مخلوط ساخته می‌شد. مخلوط ‏کردن لویی (گل جگن) برای آن بود که ملات پس از به مصرف رسیدن، هنگام گرفتن جمع نشود ‏و نترکد. در مناطق مختلف بعضی از مواد که نقش تقویت کننده را ایفا می‌کنند با توجه ‏به دسترسی آن، به آن ملات اضافه و بعضی از مواد کمیاب از آن حذف می‌شده است. در ‏ملات ساروج مسجد جامع از وجود شیره انگور و تخم پرندگان صحبت به میان آمده است. حال ‏آنکه در قرن هشتم، ورامین دارای باغ‌های انگور فراوان بوده که این محصول را به ‏راحتی در اختیار معماری قرار داده است. همچنین تهیه هزاران تخم پرنده از پرندگان ‏مهاجری که در اطراف کویر سیاه کوه و مسیر رودخانه شور نجف آباد و دیر کویر تا قصر ‏بهرام وجود داشته اند. کار مشکلی نبوده است.
‏گنبد و نقش های اسلیمی
‏گنبد یا آسمانه همانطور که از نامش بر می آید، شباهتی رمزی با آسمان و عرش را بیان می کند. گنبد مظهر آسمان و فضای مکعبی شکل زیر آن مظهر زمین و ماده ، و قوس مقرنس کاری شده آن همچون حلقه واسط زمین و آسمان تلقی می گردد. حضرت رسول در روایت معراج، گنبد عظیمی را وصف می کند که از صدف سفیدی ساخته شده و بر چهار پایه در چهار کنج قرار گرفته و بر این چهار پایه ،‏ ‏ این چهار کلام «بسم الله الرحمن الرحیم» از فاتحة الکتاب را نوشته اند و چهار جوی آب، شیر، عسل و شراب طهور که مظهر سعادت ابدی و سرمدی است از آنها جاری است.
‏پوشش گنبد در ایران سابقه ای دیرینه دارد و به دوره اشکانیان می رسد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصلی پوشش مسطح تخت است، سبب شده است که پوشش سغ و گنبد رواج پیدا کند و به خصوص در دهانه های وسیع تر جای پوشش تخت را بگیرد.

 

دانلود فایل

تحقیق تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص (قابل ویرایش)

تحقیق تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص (قابل ویرایش)

تحقیق-تاثیر-ادیان-بر-هنر-چین-13-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏3
Hegel‏)، هنر را «تحقق همانندی تصور زیبایی با حقیقت زیبایی» می داند که «در کنار دین و فلسفه، راهی برای درک و بیان عمیق ترین مسائل انسانی و عالی ترین حقایق روح است.»(6) در این میان، لئو تولستوی، در تعریفی زیبا از هنر می گوید: «برای این که هنر را دقیقا تعریف کنیم، پیش از همه، لازم است که به آن، همچون یک وسیله ی کسب لذت ننگریم؛ بلکه هنر را یکی از ملزومات حیات بشری بشناسیم».(7) پیداست که همه ی این تعاریف، تعریف «هنر متعهد به آسمان» یا «هنر متعالی» است.
‏با مد نظر قرار دادن تعاریف بالا، می توان هنر را «شکلی نو و دل پذیر و نمودی پرجاذبه از حقیقتی اصیل و ماهیتی آرمانی» دانست که ریشه در فطرت پاک انسان دارد و او را از «آنچه هست» به سوی «آنچه باید باشد»، راهنمایی می کند. به عبارتی، می توان چنین نتیجه گرفت که هنر متعالی، مانند دین، سعی دارد تا با توجه دادن انسان به فطرت پاک و الهی خود، همان اهداف دین (یعنی تقویت و تصحیح رابطه ی انسان با: خدا، خود، همنوعان و جهان هستی) را محقق سازد.
‏هنر دینی و هنر غیردینی
‏آیا تقسیم پذیری هنر، به دینی و غیردینی (غیر متعهد به دین) درست است؟ یا این که اصلا این نوع تقسیم بندی، وجود خارجی ندارد؟ نظرات در این باره مختلف اند. عده ای معتقدند که دین، هنر را محدود کرده و به نوعی آن را در خود، حل نموده است. در عین حال، گروهی دیگر، نظر بر این دارند که هنر را هنگامی می توان هنر نامید که در راه دین، قدم بردارد و تلاش کند تا انسان به هدف دین - که همان رشد و تعالی انسان است-، نزدیک شود. از این دیدگاه، هنر، یک ابزار است و هر هنری که از جنسی جز این باشد، جادو و تزویر و شعبده است.(8)
‏تیتوس بورکهات (Titus Burkhart‏)، فریتیوف شووان (Frithjof Schuon‏) و ارسطو، شخصیت های برجسته ای هستند که از تقسیم بندی هنر به دینی و غیردینی، دفاع می کنند. آنها اعتقاد دارند که هنر، خوب است، به شرطی که احساسات خوب را ترویج کند. هنر نباید راستی و راستگویی را از دست بدهد و گناه و فساد را ترویج کند.(9)
‏تولستوی که شاید بتوان او را از بارزترین شخصیت های مدافع هنر دینی - اخلاقی دانست، در این زمینه می گوید: «تنوع احساساتی که ناشی از شعور دینی اند، بی پایان است و همه ی این احساسات، تازه اند؛ زیرا شعور دینی، جز نشانی از رابطه ی جدید انسان با جهان در جریان نظام خلقت، چیز دیگری نیست».(10) و در جایی دیگر، ضمن انتقاد از هنر غیردینی می گوید: «احساس لذت جنسی - که فرودست ترین احساسات است و نه تنها در دسترس انسان قرار دارد، بلکه همه ی حیوانات نیز بدان دسترسی دارند-، موضوع اساسی تمام آثار هنری عصر جدید را تشکیل می دهد».(11)

 

دانلود فایل

تحقیق تعلیم و تربیت و هنر 12ص ( ورد)

تحقیق تعلیم و تربیت و هنر 12ص ( ورد)

تحقیق-تعلیم-و-تربیت-و-هنر-12ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تعلیم و تربیت ؛ غایت هنر
‏به نظر افلاطون نظمی مابعدالطبیعی و اخلاقی بر جهان حاکم است که فیلسوف باید آن را از طریق تفکر عقلانی کشف کند و هنر فقط هنگامی ارزش حقیقی دارد که این نظم را دقیقا نشان دهد یا به ما کمک کند که در جریان آن قرار گیریم.
‏همچنین افلاطون هنر را در راستای تعلیم وتربیت جوانان ارزشمند می داند، این مقاله درآمدی است به این موضوع.
‏افلاطون‏ اصول ارزیابی هنر را به روشن ترین وجه در کتاب جمهور بیان می کند. موضوع اصلی این کتاب ، عدالت است. افلاطون در این کتاب ، تصویری از فرد عادل آرمانی و دولت - شهر عادل آرمانی را ارائه می کند و همچنین درباره ماهیت معرفت و تعلیم و تربیت بحث می کند. به نظر او، فیلسوف باید حاکم عادل چنین حکومت آرمانی ای باشد. (جمهور، 1004)
‏بحث‏ هنر در کتاب جمهور از اینجا آغاز می شود که افلاطون به بررسی موقعیت هنر در تعلیم و تربیت می پردازد. به نظر افلاطون ، جوانان که پس از این نگهبان امنیت شهر خواهند بود، باید تحت تعلیم و تربیت جدی قرار گیرند و از آنجا که نفوس جوانان حساس و تاثیرپذیر است ، هن‏رها‏ و صنایع سودمند باید چنان سامان یابد که جوانان را به آن چیزی متمایل کند که آنها باید در پی آن باشند.
‏بخش‏ مفصلی از کتابهای دوم و سوم جمهور به وصف فضا و صفات و خصال شعر و شاعری اختصاص یافته است. به نظر افلاطون ، حکایات تخیلی و تصورات شاعرانه وظیفه خطیری در تعلیم وتربیت ایفا می کنند. به همین دلیل هرچند افلاطون به برخی شاعران بزرگ احترام قائل است ، ولی معتقد ‏است‏ ، برخی از آثار آنها می بایست سانسور شود. او در حالی که همیشه از هومر به نیکی یاد می کند، ولی در کتاب جمهور، آثار هومر را شایسته ممیزی می داند؛ چرا که به نظر او، خدایان و قهرمانان را نباید با صفات ترس و ناامیدی و فریبکاری و در حکم موجوداتی که تابع تمایل‏ات‏ نفسانی خویشند و مرتکب جنایت می شوند، توصیف کرد. پس بسیاری از صحنه های ایلیاد و ادیسه را باید حذف کرد.
‏داستان‏ خیالی خوب ، داستانی است که (گرچه دروغین یا جعلی است)، تاثیر خوب و مثبتی در مخاطب داشته باشد. افلاطون به این سوال که آیا بازنمایی حقیقت ارزشمندتر است یا تاثیر اخلاقی ، پاسخ می دهد که تاثیر اخلاقی ارزش والاتری دارد. او در جمهور می گوید بعضی از داستان
‏های‏ اسطوره ای که تصویرگر خشونتند، حتی اگر حقیقت داشته باشند نباید برای جوانان بازگو شود. (فرهنگ 4)
‏محاکات‏ یا میمسیس
‏به‏ نظر افلاطون دو نوع بیان شعری وجود دارد: یکی آنجا که شاعر با صدای خود سخن می گوید و دیگری (که همان محاکات یا تقلید یا میمسیس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان می کند و زبان خود را تا حد ممکن شبیه زبان شخصی به کار می برد که گفته است می خواهد درباره او سخن گوید. افلاطون به طور کلی روش محاکات را در دیگر هنرها نیز جاری می داند و از آن هنرها انتقاد می کند.افلاطون منتقد محاکات است ؛ روشی که آن را به هومر منسوب می کند.
‏به‏ نظر افلاطون ، اجرای نقش با قرار گرفتن در قالب شخصیتی دیگر و تقلید عمل او موجب می شود که انسان در زندگی واقعی خود، شبیه چنین شخصیتی شود. با توجه به این که از نگاه افلاطون تمام اعضای یک جامعه آرمانی و به طریق اولی ، نگهبانان آن باید متخصصانی باشند که فقط ‏به‏ وظیفه خود عمل کنند، این نتیجه به دست می آید که اگر در شهر حوزه نمایش محدود شود نگهبانان بهتری پرورش خواهند یافت.
‏بنابراین‏ کسانی که هدف اصلی شان رواج تقلید در جامعه است ، هرچند انسان های نابغه و توانمندی باشند، حکومت آرمانی ، آنها را تحمل نخواهد کرد. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4)
‏آفرینش‏ و خیال و محاکات
‏افلاطون‏ در کتاب دهم جمهور، تقلید و محاکات را موضوع اصلی بحث خود قرار می دهد اما نکته مهم اینجاست که تقلید و محاکات را در این رساله باید به معنای آفرینش خیال تلقی کنیم ، یعنی آفرینش چیزی که واقعی نیست ، بلکه تنها صورت خیالی شی ء است.
‏افلاطون‏ دراین کتاب اظهار می کند که شعر تقلیدی مطرود جامعه آرمانی است و شاعری که چنین شعری می سراید، باید از این جامعه تبعید شود. دلیل این مساله این است که تقلید دور از حقیقت است ؛ ولی مخاطب اثر به آسانی فریب می خورد و فکر می کند که صاحب اثر دارای فضل و دان‏ش‏ است.
‏شعر‏ تقلیدی بر بخش نازل عقل اثر می گذارد و به این ترتیب قواعد عقل و خرد ساقط می شود. افلاطون در شرح چیستی تقلید به نظریه مثل بازمی گردد. بر اساس این نظریه ، یک شی ء معمولی مثلا میز تحریر تقلید از صورت مطلق میز تحریر (یعنی نمونه مثالی میز تحریر در عالم مثال) است.
‏این‏ نظریه از آن افلاطون است و برای توجیه و تبیین وحدت و کثرت در عالم و همچنین سکون و حرکت در عالم صادر شده است. افلاطون از این نظریه جهت تبیین چیستی هنر نیز استفاده می کند.
‏به‏ نظر او، تصویری که نقاش از میز تحریر نقاشی می کند، بازنمایی میز تحریر از زاویه خاصی است که نقاش به آن می نگرد. بنابراین کار هنرمند تقلید از تقلید است: «هنر در جنبه مابعدالطبیعی یا ذات خود تقلید است.
‏«‏صورت‏»‏ (ایده) نمونه اعلاست ؛ شی ء طبیعی مورد و مصداقی از تقلید است..
‏..اما حقیقت را به نحو شایسته در صورت جستجو کرد، بنابراین کار هنرمند دو درجه از حقیقت دور است.» (کاپلستون 294)
‏افلاطون‏ تقلید در هنرهای بصری را با آیینه ای مقایسه می کند که به شکل مکانیکی اشیا را نشان می دهد: «... آسان ترین راه این است که آیینه ای به دست گیری و به هر سو بگردانی. از این راه هم آفتاب را می توانی بسازی ، هم ستارگان را. حتی خودت و دیگر جانوران را که ساخ‏ته‏ صنعت یا طبیعتند، می توانی به وجود آوری..
‏..به نظر من هنر نقاش نیز همین است...» (مجموعه آثار، ج 2 ، ص 1168)
‏نقاش‏ همانند آینه است و شیئی واقعی را خلق نمی کند، بلکه فقط یک صورت خیالی را به وجود می آورد. محصول کار نقاش در مقایسه با میز تحریر و صورت مثالی آن ، دو مرحله از حقیقت فاصله دارد. اثر نقاش هیچ دلالتی بر راهیابی او به دانش حقیقی ندارد بلکه دلالت بر ساخت یک ص‏ورت‏ خیالی دارد. شاعران هم مانند نقاشان فقط صورتهای خیالی پدید می آورند و از شناخت حقیقت فاصله دارند. افلاطون در رساله جمهور می گوید: «تمام شاعران مقلد که اولینشان هومر است ، از صور خیالی فضیلت و تمام آنچه در مورد آن می نویسند، تقلید می کنند و به حقیقت دست ‏نمی‏ یابند.» (دانشنامه زیبایی شناسی ، ص 4 به نقل از جمهور)
‏شاعران‏ فقط از زندگی انسان ، صورتهای خیالی پدید می آورند و انسان برای انجام چنین کاری نیاز ندارد که حقیقت خیر یا شر زندگی را بشناسد. همچنین افلاطون مدعی است که هیچ دلیلی وجود ندارد که شاعر بتواند مصلحت اخلاقی یا سیاسی را آشکار کند. (دانشنامه زیبایی شناسی ، ‏ص‏ 5)
‏نظریه‏ تقلید (میمسیس) افلاطون درباره هنر به این مطلب دلالت دارد که به نظر او، هنر قطعا قلمرو خاص خود را دارد؛ در حالی که معرفت (اپیستمه ) به نظم ایده آل و عقیده یا گمان (دوکسا) به نظم قابل درک اشیاء طبیعی مربوط است ، پندار یا خیال (ایکازیا) به نظم خیالی ربط دارد. کار هنری محصولی از تخیل است و با عنصر عاطفی در انسان سرو کار دارد. (کاپلستون 6-295) افلاطون نشان می دهد که شعر تقلیدی مایه التذاذ کدام بخش از نفس انسان است.
‏عالی‏ ترین جزء نفس (عقل) با استدلال سرو کار دارد و آنچه برای او خیر است منظور می کند، اما صور خیالی شعر تقلیدی موجب التذاذ جزء نازل نفس است که کودکانه و سرکش است. هنر شعر، عواطف ما را بر می انگیزد؛ عواطفی که در مرحله نازلتری از تمایل و قضاوت عقلانی قرار دار‏د‏. انواع حوادثی که منبع بهترین مضامین برای شعر تقلیدی است (بخصوص تراژدی) متضمن نمایش حالات افراطی عواطف و اعمال ناشی از تاثیر این حالاتند. پس شعر تقلیدی طبیعتا جزو نازل و سوگوار وجود ما را مخاطب قرار می دهد و مایه التذاذ آن را فراهم می آورد و آن را به بهای پایمال شدن جزو عقلانی و خیرخواه - که باید در حکم نفس سالم باشد - تشویق می کند. دور شدن از درک حقیقت ، در آثار هنری بتدریج انسان را به بی خیالی و بی تفاوتی سوق می دهد، چنان که در قبال آن گونه واکنش های اساسی که باید در زندگی واقعی از آنها گریزان باشد، نگرش مثبت پیدا می کند و موضع دفاعی خود را رها کرده ، به بخش عقلانی وجود خود که باید حاکم بر انسان باشد اجازه لغزش می دهد و اگر این حالت در انسان به شکل عادت در آید، از میزان تقرب او به خیر و عقلانیت در زندگی واقعی می کاهد. به این شکل افلاطون شعر تقلیدی را از ج‏امعه‏ آرمانی خود طرد می کند گرچه ابتدا از اصطلاح شعر تقلیدی نام می برد، ولی سپس معلوم می شود که از نظر او کل هنر شعر تقلید است.
‏او‏ در رساله ایون نتیجه می گیرد که شاعر بر مبنای دانش مطمئنی عمل نمی کند و کارش نه مبتنی بر فن است و نه دانش مکتسب. افلاطون سرانجام در رساله فایدروس نوعی جذبه غیبی را به مهارت سرایش شعر نسبت می دهد.

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ هنر چین 21 ص

تحقیق تاریخ هنر چین 21 ص

تحقیق-تاریخ-هنر-چین-21-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏14
‏موضوع:
‏تاریخ هنر چین
‏فهرست مطالب
‏عنوان صفحه
‏مقدمه‏ 1
‏صنایع دوره سنگی‏ 4
‏هنر رسمی و عصر مفرغ ‏ 10
‏نقشه‏ 21
‏1
‏مقدمه:
‏چین، در سرتاسر تاریخ طولانی ثبت شده‏‌‏اش، توانسته است مرزهایش را تقریباً بدون آنکه خود به تهاجمی دست زند حفظ کند. این امر مسلم که هر ادبیات و هم هنرها در چین در طی چندین هزاره وابستگی متقابل بسیار چشم‏‌‏گیری داشته‏‌‏اند، خود مؤید این نظر است که فرهنگ چین نیز به همین اندازه عاری از گسست بوده است. با این همه، فرهنگ چینی که تجلی آن را در هنرها و هنرهای کاربردی می‏‌‏یابیم، سنتی ناب و خالص نبوده است.
‏کنجکاوی و علاقه به نقش‏‌‏مایه‏‌‏های خارجی که از همسایگان شرقی و غربی وام گرفته می‏‌‏شده به استادی در فن و گنجینه‏‌‏ای غنی از سبک‏‌‏های مختلف شکل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمین کرده است. هرگاه نقش‏‌‏مایه‏‌‏ها و سبک‏‌‏ها جذب سنت چینی شده‏‌‏اند، در طی قرون، هم سو با علاقه به کهن‏‌‏گرایی که در بخش اعظم هنر چینی جاری است بارها از نو سربرداشته‏‌‏اند. همین علاقه ما را به این دیدگاه سوق می‏‌‏دهد که چین فرهنگ هنری کی پارچه و خود بسنده‏‌‏ای دارد.
‏یکی از پرنفوذترین واردات پذیرش آیین بودایی و در قرن دوم ق‏‌‏م بود که فرهنگ دینی و فلسفی جدیدی را با هنر و شمایل‏‌‏نگاری ملازم آن به چین آورد.‏ در پی آن، سبک‏‌‏های جدید نقاشی فیگور و پیکره‏‌‏سازی، و نیز الگوهای جدید در طراحی معابد، اثاث و تزیینات آن‏‌‏ها لازم افتاد؛ جذب این‏‌‏ها قرن‏‌‏ها به طول انجامید.
‏بخش اعظم هنر بودایی از سنت‏‌‏های آسیای مرکزی الهام می‏‌‏گرفت که خود ریشه در الگوی اصلی در شمال هند داشتند. در چین، شمایل‏‌‏نگاری بودایی نقشی مهم در پیکره‏‌‏سازی و نقاشی داشته است. پیکره‏‌‏های بزرگ مقایس پیش از این، قالب هنری بومی مهمی نبودند، اما در قرون پنجم و ششم دیگر نقش برجسته‏‌‏های باابهت و پیکرهای سنگی بی‏‌‏تکیه‏‌‏گاه برای غار. معبدها و بناها چوبی ساخته می‏‌‏شد. در سده‏‌‏های میانه، و بعدتر، سبک‏‌‏های هنری تبتی، مغولی و گورکانیان هند در چین در دوره‏‌‏های محبوبیت و نفوذ یافتند، اما تأثیر آن‏‌‏ها در کل چندان گسترده نبود.
‏رشد لایه‏‌‏بندی در جامعة چین تنوع بیشتر در سبک‏‌‏های هنری و تنوع بیشتر در مواد و مصالح کار را اقتضا می‏‌‏کرد. از همان مراحل اولیه، مهارت در تزیینات سطح، چه باکنده
‏2
‏‌‏کاری روی سنگ یا ریخته‏‌‏گری فلزات، در چین به وجود آمد. نقش‏‌‏مایه‏‌‏های به کار رفته به صورت تزیینات نقش شده بر سفالینه‏‌‏ها تا به امروز باقی مانده‏‌‏اند.
‏از دورة ‏زمامداری دودمان‏‌‏ هان، نقاشی و خوشنویسی معتبرترین شاخه‏‌‏ها هنر بیانی بوده‏‌‏اند. این هنرها، که اهل قلم نیز دستی در آن‏‌‏ها داشتند، با ف‏لسفة زندگی آنان عجین است. خوشنویسی، که از دیرباز یکی از قالب‏‌‏های جدی هنر تلقی می‏‌‏شده است. بیان‏‌‏گر قدرت شخصیت خطاط است و بنابراین چیزی فراتر از کلمات نوشته شده را بیان می‏‌‏دارد.
‏در قرن بیستم، به دلایل سیاسی و عقیدتی، شاهد تلاش برای وارد کردن سبک خارجی (به صورت نقاشی رنگ روغن و پیکره‏‌‏سازی روسی) به منظور پرکردن خلأ مفروض در هنرهای بومی معاصر بوده‏‌‏ایم. به سفارش حکومت مؤسساتی برای تعلیم نقاشان و پیکره‏‌‏سازی برای تولید ‏«‏هنر رسمی‏»‏ با سبک و شیوه‏‌‏ای بیگانه با سبک‏‌‏های تثبیت شدة چینی به وجود آمده است. این امر در شکل فعلی‏‌‏اش شاید حرکتی گذرا باشد، اما به هر حال حرکتی است که با خود تغییری عظیم در آموزش هنر و درک بیشتر کاربردهای هنر به همراه آورده است و شاید در چین تأثیراتی ماندگار داشته باشد.
‏با این که هنرها و هنرهای کاربردی در چین، پیوسته مفاهیم خارجی در جذب کرده‏‌‏اند، همگی گویی سبکی قابل شناسایی دارند؛ و این گواهی است بر ثبات جامعة چین. در جامعه‏‌‏ای چین تجاری، تماس با خارج عمدتاً از طریق داد و ستد بوده است، گو که در زمان‏‌‏هایی تجارت به معنای پیشکش دادن و گرفتن و مبادله به معنای ادای احترام بوده است. هر تلاشی برای شناساندن سبک چینی باید پیچیدگی فرهنگی‏‌‏ای را لحاظ کند که طی پنج هزار سال ساخته شده بی آن که چیزی را به دور بیندازد. کهن‏‌‏گرایی در چین، که با پیچیدگی بسیار غریبی همراه بوده است، گویی سبب شده که ذوقی متکی به خویش دست نخورده باقی ماند و سبکی چند وجهی خلق شود.
‏4
‏صنایع دوره نوسنگی
‏حدود هزارة پنجم تا قرن هجدهم قبل ازمیلاد
‏در شبه قارة چین دورة نوسنگی مردمانی می‏‌‏زیستند که در گستره‏‌‏ای وسیع پراکنده بودند، در کنار دره‏‌‏های رود زرد و شاخابه‏‌‏های آن، در دشت‏‌‏های باتلاقی شان‏‌‏دونگ‏‌‏ کنونی، و در سمت جنوب بر کنارة یانگ تسه و دورتر. دست که از هزارة پنجم ق‏‌‏م این اقوام گوناگون در دهکده‏‌‏هایی سکونت داشتند، زمین را شخم می‏‌‏زدند، شکار و ماهی‏‌‏گیری می‏‌‏کردند. از همان اوایل این دوره خوک و سگ را اهلی کردند و ظروف گلی و ابزاری ساده از سنگ و استخوان [1] ساختند. امروزه از روی شکل و نقوش سفالینه‏‌‏های آنان ذوق بصری‏‌‏شان را می‏‌‏توان ارزیابی کرد. تا جایی که ما می‏‌‏دانیم، از دورة نو سنگی هیچ کنده‏‌‏کاری یا دیوارنگاره‏‌‏ای باقی نمانده است، و به نظر می‏‌‏رسد که هنرمندان این جوامع سفال‏‌‏گران بوده‏‌‏اند. آنان ظروف سفالی را به روش فتیله چین، ورقه‏‌‏ای، یا حجم‏‌‏سازی در اشکال مختلف که رفته رفته متنوع‏‌‏تر می‏‌‏شد می‏‌‏ساختند و در دمای پایین می‏‌‏پختند. در اغلب جوامع نوسنگی ظروف با دو کیفیت تولید می‏‌‏شد. سفالینه‏‌‏های خاکستری با اثر ریسمان فشرده بر آن برای استفادة روزمره به تعداد زیاد تولید می‏‌‏شد، اما ظروف با صناعت و تزیینات ظریف‏‌‏تر نیز یافت می‏‌‏شدند. ظروف اولیة منطقة شان‏‌‏شی (هزارة پنجم تا چهارم ق‏‌‏م) و ظروف متعلق به جوامع ساکن شمال غرب (هزارة سوم تا دوم ق‏‌‏م) یک دست و صیقل خورده بودند و نقوشی با گلابه به رنگ‏‌‏های مشکی، قرمز و سفید بر آن‏‌‏ها ایجاد می‏‌‏شد؛ در جانب شرق و جنوب، مردمان سفالینة مشکی ظروفی بی‏‌‏آرایه با اشکالی غریب می‏‌‏ساختند.
‏تصویر ‏دورة طولانی بین حدود 40‏00 ق‏‌‏م تا حدود 1700 ق‏‌‏م، که هنوز کامل نشده است، نشان می‏‌‏دهد که نخستین سکونت‏‌‏ گاه‏‌‏ها در حوضة مرکزی رود زرد و در درة رود وی شکل گرفتند. در میان سکونت‏‌‏ گاه‏‌‏های کرانة رود زرد در دورة نوسنگی، سکونت گاه واقع در بان‏‌‏پو در نزدیکی شیان کنونی بهتر از بقیه حفظ شده است؛ در آن‏‌‏جا دهکده‏‌‏ای بزرگ در کرانة رود از حفاری بیرون آمده ‏و حفظ شده است. محوطة بان‏‌‏پو که احتمالاً در دو مرحله و در طی دوره‏‌‏ای طولانی (ح 4000 تا 3000 ق‏‌‏م) مسکون بوده است، از سکونت گاهی گسترده تشکیل شده با یک تاحیة مسکونی مشخص متشکل از خانه‏‌‏های مدور کوچک [2، 3] و یک محل اجتماعات، یکی ناحیة دفن مردگان دور از دهکده، و ناحیة سفال

 

دانلود فایل