لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
عرف................................................................................................ & 2
جایگاه عرف در حقوق بین الملل و حقوق اسلام
چکیده: مقالة حاضر، تلاشی است جهت بررسی جایگاه عُرف در حقوق بینالملل و حقوق اسلام، به این معنا که میتوان گفت عُرف و عادت، قدیمیترین پدیدة حقوقی است و از زمانهای بسیار کهن تا گذشتهای که چندان دور نیست، تنها مظهر و جلوگاه حقوق بوده است.
نگارنده، برای بررسی تفصیلی در ابتدا به بحث عُرف در حقوق بینالملل رُم، آنگلوساکسون و کامن لا میپردازد. در ادامه، عرف در قانون و حقوق اسلام را بحث کرده و نمونههایی از مصادیق عُرف در حقوق اسلام و نقش عرف در پیدایش نظام دیات در اسلام را مورد بررسی قرار داده است.
نویسنده، در پایان نتیجه میگیرد که نظام دیات یک حکم تأسیسی اسلام نیست، بلکه اسلام آن را امضا کرده و جزء احکام امضائی است و عرف و عادت در پیدایش آن نقش بسزایی را به عهده داشته است. همچنین با توجه به مطالب ذکر شده به دست میآید که پرداخت دیه از طرف عاقله نیز تابع عُرف است.
کلیدواژهها: عرف، عرف در حقوق بینالملل، عرف در حقوق اسلام.
گفتار اول: عرف در حقوق بین الملل
1ـ مقدمه
هرچه در تاریخ زندگی اجتماعی بشر به دورانهای گذشتهتر و دورتر بازگردیم نیروی نظام خانوادگی را که به شکل عرف متجلی بوده استوارتر مییابیم. چنان که در دوران کنونی نیز نظام زندگی جوامع بَدَوی که در گوشه و کنار کرة زمین وجود دارند جز به صورت عرفی نیست و این نشانهای از دورانهای نخستین ملل متمدن فعلی میباشد که قرنها راه کمال را پیمودهاند و اینک در مدارج عالی مدنیت ره میسپرند.
بنابراین میتوان گفت عرف و عادت قدیمیترین پدیدة حقوقی است و از زمانهای بسیار کهن تا گذشتهای که چندان دور نیست تنها مظهر و جلوگاه حقوق بوده چنان که مارک رگلاند تصریح کرده: «در حقیقت عرف منبع اول حقوق و نخستین مظهر آن است» و پیش از به وجود آمدن حقوق کتبی حاکمیت بلامنازعی داشته و با دقت و خشونت مورد عمل و اِغماض و چون و چرا در آن را نداشته است. بدیهی است همانطور که به نظر بشر زیباییهای طبیعت با زشتیها همراه هم هستند عرفهای آن أعصار نیز ضمن آنکه حافظ بخشی از حقوق طبیعی و برخی از سجایای اخلاقی بوده مقررات ناهنجار و نامطلوبی نیز در برداشته است. وضع انحصاری عرف دیری نپایید و تحولی که به مرور در همه شئون زندگی بشر رخ داد، در صحنة حقوق نیز ظاهر گردید. انسان از دیرباز متوجه شده بود که مدون نبودن عرف چه اشکالات جدّی در زندگی اجتماعی وی پدید میآورد. بدین مناسبت از عهد باستان پس از رواج کتابت گاه به گاه کوششهایی به عمل میآورد تا منبع جدیدی به شکل کتبی برای حقوق ایجاد نماید. قوانین سومری و کتیبة حمورابی که در حدود 2000 سال پیش از میلاد حضرت مسیح(ع) وضع و تدوین شدهاند و نیز ألواح دوازدهگانة روم نشانة بارز چنین تلاش و کوششی میباشد که به دست ما رسیده است ولی چنین کوششی در عهد باستان فقط توانست دایرة کوچک و محدودی از قلمرو گستردة عرف را برای مدتی به تسخیر حقوقی کتبی درآورد؛ در حالی که عرف همچنان نقش و اهمیت درجة اول خود را محفوظ داشت.
در دو قرن اخیر همواره با پیشرفت علم و صنعت انسان کوشیده است روابط حقوقی خود را تا آن درجه که میسر است از صورت عرفی محض خارج سازد و اصولی بنا نهد که تردیدی در آنها نباشد و همان گونه که در ساختن انواع ماشینها از اصول علمی استعانت جسته در زندگی اجتماعی خود نیز مسلّمات را پیدا کند و به جای امور قابل تردید بنشاند. زیرا با آنکه
عرف................................................................................................ & 2
عرف و عادت، بیان قانون به صرف طبع است ولی امری منجز و دارای حدودی مشخص نیست.
آن کس که مقررات آن را به سود خود نبیند میتواند در آن به انحای مختلف شک نماید حدود و ثغور آن به طور کلی نامعلوم و کیفیت آن در خور تأمل است و در ارزش و اعتبار آن امکان تردیدهایی موجود است بدین ترتیب با ترقی روز افزون علم و صنعت و افزایش سرسامآور جمعیت و پیدایش انواع داد و ستد و به وجود آمدن صور جدید روابط اجتماعی، بسیاری وسایل و روابط حقوقی تازه پدید آمدند که تنها با مقررات عرفی قابل حل و فصل نبودند و در شرایط جدید و با اشکال پیچیده و نوظهور روابط حقوقی که هر یک نیازمند راه حل فوری و قاطع بود. علاوه بر آن عرف به صورت وسیلة ناقص و نارسا جلوهگر شد یا رأی آن نداشت که با سرعت زمان پیش رود و پاسخگوی همة نیازمندیها و ضرورتهای حقوقی عصر حاضر باشد. بنابراین در این مرحله از رشد اجتماعی [جوان ج 2: 115] بنا به ضرورت اجتماعی اندیشة پژوهندة بشر بار دیگر متوجة قانون کتبی گردید و تلاش تازهای برای استفاده از این وسیله بیان حقوق آغاز کرد و به یاری قوانینی که از نظم طبیعی اشیا و امور، استنتاج کرد چنان اصولی بنا نهاد که قوانین منقح و مدون دوران کنونی ثمرة آن است. در این طریقة جدید، حقوق به صورت نوشته تجسم یافت و بسیاری از مشکلات حقوق عرف برطرف گردید.
از قرن نوزدهم به بعد بنا به ضرورتهای اجتماعی حقوق داخلی قسمت اعظم کشورهای متمدن یکی پس از دیگری به صورت کتبی در آمد و در گروه دیگر این کشورها که اصطلاحاً آنگلوساکسون خوانده میشوند با آنکه وفاداری به سوابق قضایی و عرفهای قدیمی و سنن محفوظ ماند مع الوصف از قانون نوشته بهره برداری شایان به عمل آمد.
در این دوران با آنکه عدهای از طرفداران قانون کوشش فراوان مبذول داشتند تا آن را به عنوان تنها منبع معتبر حقوق قلمداد نمایند و برخی از آنان تا آنجا پیش رفتند که تصور کردند در عصر حاضر هیچ مسألة حقوقی نیست که دربارة آن نتوان در کلمات مضبوط در قانون یا اصلی که در یکی از متون آن ثبت شده باشد، راه حلی یافت [افشار: 55]. ولی بررسیهای علمی گروهی دیگر از دانشمندان برجستة علم حقوق در باختر زمین و واقعبینی آنان روشن ساخت که با وجود رواج روز افزون قانون علاوه بر آنکه عرف در صحنة روابط بین المللی اهمیت دیرینة خود را حفظ کرده در حقوق داخلی نیز تا درجهای که بلافاصله پس از قانون قرار میگیرد، ارزش و اعتبار خود را محفوظ داشته چنان که برخی از مسائل حقوقی حتی قانون جز با استعانت آن قابل اجرا نمیباشد. رمز بقای عرف در عصر حاضر در آن است که با آنکه امروزه حاکمیت و وحدت ملی ایجاب مینماید در سراسر هر کشور قانون واحدی مورد عمل و متابعت باشد ولی به لحاظ شرایط متغیر جغرافیایی و اجتماعی مناطق مختلف میسر نیست که در همة مناطق قانونی بدون انعطاف و انطباق با شرایط ویژه هر محیط به طور یکسان به مورد اجرا گذارده شود. در چنین حالتی ناگزیر باید قانون را به عرف متکی ساخت و به کمک آن نقض قانون را جبران کرد. از اینجا درستی گفتة یهرنگ آشکار میگردد که اعلام داشته: «عرف و رسوم لازمة حیات و زندگی انسانی است با او تغییر و تبدیل میباید و با او از میان میرود». بنابراین محتوا و ماهیت حقوق هرچه باشد خواه امر ضروری و جاودانی، خواه موقتی. آنچه محقق است خاصیت تفاوت پذیری آن به تناسب تغییر شرایط زمان و مکان میباشد. چنانکه منتسکیو در اینباره چنین میگوید: «قوانین با طبیعت و اساس حکومت، با شرایط خاص هر کشور، آب و هوای سرد و گرم یا معتدل بودن سرزمین و خصوصیات ارضی و اقلیمی آن، کیفیت زندگی مردم از قبیل: کشاورز، دامپرور و غیره بودن آنها بستگی دارند و باید با درجة آزادی که سازمان جامعه میتواند آن را تحمل نماید، با مذهب و تمایلات و میزان ثروت و تعداد افراد و نوع تجارت و اخلاق و کیفیات زندگی سکنة کشور هماهنگی داشته باشد. بالاخره قوانین باید در میان خود با یکدیگر و نیز هر یک با اصول و با منظور و هدف خود با نظم طبیعی اشیائی که وابسته به آنها میباشند، متناسب باشند با رعایت تمام این جهات میتوان قانون را به درستی مورد بررسی قرار داد» [مونتسکیو کتاب اول فصل سوم].
عرف................................................................................................ & 3
بدین ترتیب، ملاحظه میشود که عوامل مؤثر در حقوق تا چه اندازه متعدد و متنوع میباشند و منشأ خصوصیات حقوق هر قوم و ملت نیز همین اختلاف عوامل است. این تنوع و تفاوتپذیری از ضرورات زندگی اجتماعی میباشد بنابراین نباید حقوق را به صورت اصول غیرقابل تغییری که در همه زمانها و مکانها و در هر شرایطی قابل اجرا باشند، در نظر گرفت و ناگزیر هنگام مطالعة آن باید همه پدیدههایی را که در حیات اجتماعی انسان مؤثر است، به حساب آورد.
2 ـ عرف در حقوق رم
با در نظر گرفتن این نکته که حقوق رم اثر غیرقابل تردید بر روح حقوق همة کشورهای متمدن خاصه کشورهای دارای حقوق نوشته داشته است و تأثیر آن در حقوق فرانسه بخصوص در قسمت تعهدات آن قبال انکار نیست [اوژن پتی: 2].
بسیاری از تعابیر و اصطلاحات و سازمانهای حقوقی از حقوق فرانسه ناشی گردیده است. چنان که به گفتة یهرنگ «فکر حقوقی روش ادراک و کلیة تعلیمات رمی است» [افشار: 38].
روشن میگردد که برای بررسی هر موضوع کلی حقوقی از جمله عرف باید با اشاره به آن حقوق باستانی هر چند بسیار مختصر آغاز سخن گردد.
حقوق در نخستین اعصار رُم تابع مذهب و از متفرعات آن محسوب میگردیده است. معالوصف، همواره برای حقوق قلمرو خاصی وجودداشته و برای تمایز تأسیسات مذهبی از آنچه صرفاً بشری تلقی میشده اصطلاحات متفاوتی متداول بوده است. چنان که حقوق مقدس را به لفظ (Fas) و حقوق غیر مذهبی را با لفظ (Jus) مینامیدهاند [اوژن پتی: 4].
کلمه (Jus) به معنی وضعی خود به قواعدی اطلاق میشده که وسیلة حکومت برقرار میشدند و اطاعت از آنها برای اهالی فرض بوده ولی به مرور تحت تأثیر فلسفة عالی و عمیق یونان حقوقدانان رمی در خارج از مقررات قوانین کتبی وجود حقوق فطری را نیز پذیرفتند در این ادراک جدید حقوق و اخلاق با یکدیگر آمیخته شدند و این آمیختگی از تعریفی که اولپین از سلسوس با این عبارت «حقوق هنر خوب و منصف بودن است» نقل کرده بخوبی معلوم میشود. به نظر او سه اصل اساسی حقوق عبارت است از زندگی شرافتمندانه، عدم اضرار به غیر، ادای حق دیگران که دو اصل آخر به حقوق باز میگردند ولی اصل اول صرفاً قاعدة اخلاقی است و ضمانت اجرای آن نه در قانون بلکه در وجدان و در درون آدمی میباشد. رمیها حقوق را به دو بخش اساسی، حقوق عمومی و حقوق خصوصی تقسیم میکردهاند. حقوق عمومی شامل: حکومت کشوری، تأسیسات دولتی، شعائر و امور مذهبی و بالاخره روابط افراد با قوای عمومی میشد و حقوق خصوصی ناظر بر روابط افراد با یکدیگر و مشتمل بر: حقوق فطری، حقوق بشری و حقوق مدنی میگردید و حقوق مدنی متضمن قوانین موضوع و عرف و عادت بَدَوی بومیان بود [جوان: 21]. اولپین حقوق را به اعتبار مکتوب و غیرمکتوب بودن نیز به حقوق نوشته و غیر نوشته تقسیم کرده است. حقوق نوشته آن است که واضع و انشاء کنندة آن معلوم و قابل تعیین باشد ولی حقوق غیر نوشته دارای واضع معینی نیست و از سنن و رسوم تشکیل میشود و برای آن تنها یک منبع یعنی عرف وجود دارد [اوژن پتی: 7] . در آغاز حقوق رم به صورت غیر کتبی بود و از عرفهای قدیمی مردم ایتالیا که رم را بنیان نهاده بودند، تشکیل مییافت [اوژن پتی: 35] رو آوردن رومیان به حقوق مکتوب ناشی از این ضرورت بوده است که غیر کتبی بودن حقوق در آن دوران به پاتریسینها امکان میداد تا در حقوق خصوصی حتی در حقوق جزا روش خودسرانه و غیرعادلانهای در پیش گیرند. پلبینها در مقابل این بیداد بر انگیخته شدند و در نتیجه پایمردی و کوشش آنان با وجود مقاومت طولانی پاتریسینها سرانجام بین دو گروه مزبور توافق به عمل آمد و حقوق خصوصی و عمومی در حدود امکانات و مقتضیات آن عهد از طرف مأمورین مخصوص جمع آوری
عرف................................................................................................ & 4
و در الواح دوازدهگانه درج و منتشر و منشأ تحول عظیم و بی سابقهای در حقوق رم بلکه در حقوق بسیاری از ملل جهان گردید.
با آنکه پس از تصویب و انتشار مقررات الواح دوازدهگانه به طور رسمی، حقوق کتبی جایگزین غیر مکتوب گردید ولی بنا به ضرورت، این حقوق در عمل باقی ماند و اعتبار خود را همچنان حفظ کرد؛ زیرا مندرجات الواح مذکور مانند هر قانون دیگر نمیتوانست همة دقایق زندگی حقوق مردم را شامل گردد. طبیعتاً در مورد مسائلی که خارج از دایرة شمول آن قرار میگرفتند، چارهای جز مراجعه به حقوق عرفی نبود خاصه آنکه بسیاری از مقررات منعکس در الواح به لحاظ و اجمال نیازمند توضیح و تفسیر بود و این جز به کمک اصول و قواعد عرفی میسر نبود. به علاوه لازم بود که شکل و ترتیب حمل قضایای حقوقی و آیین دادرسی تعیین گردد و انجام این مهم به عهدة کاهنان که عهدهدار اجرای عدالت بودند و سایر حقوقدانان رومی محول بود که به کمک عرفها و سنن و با ایجاد رویههای قضایی ارائة طریق میکردند [اوژن پتی: 35]. بنابراین در رم زمانی طولانی روابط حقوقی بر اساس عرف و عادت فیصله مییافت و پس از رواج حقوق مکتوب نیز بنا به ضرورت در کنار مقررات کتبی دوام آورد و اعتبار خود را کم و بیش حفظ کرد.
3ـ عرف در حقوق کشورهای گروه آنگلوساکسون
برای مطالعه مقایسهای عرف در حقوق گروه آنگلوساکسون چارهای نیست جز آنکه اشارهای هرچند مختصر به این نوع حقوق که به سبک و رنگ و جلوة خاصی است به عمل آید.
با آنکه حقوق بریتانیا از حقوق رم و حقوق کلیسا هردو متأثر گردیده ولی هیچگاه مانند حقوق فرانسه به طور کامل به وسیلة حقوق رم و یا از طریق رخ دادن انقلاب و استقرار کامل شیوة قانونگذاری تجدید حیات در طول تاریخ به طور آرام و یکنواخت به سیر و حیات تکامل بخش خود ادامه نداده است. به این مناسبت اکثر حقوقدانان آن کشور تصور مینمایند در صورت قبول اسلوب قانونگذاری به سنن حقوق آنها لطمه وارد میشود و حال آنکه پذیرفتن چنین سبکی هیچ گاه ملازمه با الغای همة سنن حقوقی گذشته ندارد. چنان که حتی انقلاب کبیر فرانسه باعث گسیختگی همة رشتههای تأسیسات حقوقی سابق فرانسویان نگردید [داوید: 213 ش 261].
بنابراین از خصایص ذاتی حقوق انگلستان اعتقاد به حفظ سنن و سوابق حقوقی میباشد که از تاریخ آن سرزمین پدید آمده و با آن عجین شده است.
قدیمیترین دوران حقوق انگلستان عصر آنگلوساکسونهاست که در سال 1066 میلادی با تسلط نرماندها به آن سرزمین خاتمه میپذیرد. اسم مرکب آنگلوساکسون یادگار نام دو قبیلة ژرمنی، یعنی آنگلها و ساکسونها است که در قرن ششم میلادی به اتفاق ژوتها و دانواها، دو قبیلة هم نژاد خود، بریتانیای کبیر را تسخیر و حقوق خود را در آن سرزمین متداول کردند. پیش از تسلط این قبایل رومیها نزدیک چهار قرن در آنجا حکمرانی داشتهاند ولی اثر حقوقی برجستهای از آنها در آنجا بجا نمانده است. به این مناسبت به نظر دانشمندان علم حقوق: تاریخ حقوق آن کشور از زمان تسلط و استقرار قبایل متعدد ژرمنی در آن خطه آغاز میگردد.
در این دوران اهالی بریتانیا به هدایت و ارشاد سنّت آگوسنن دوکانتوربری به دین مسیحی گرویدند و قوانین مختصری که شامل روابط محدودی میگردید، در آن سرزمین تدوین شد که عمدهترین آنها قوانین پادشاه دانواکانوت بود. در دوران آنگلوساکسنها حقوق مانند گذشته به صورت محلی و عرفی باقی ماند، و به شکل عام در نیامد و از آن اثری به جا نماند. جز آنکه به نظر بعضی مؤلفین: هیأت منصفه از بعضی مقررات آن زمان ناشی شده است. معالوصف میتوان برخی از ریشههای حقوق فعلی انگلستان را در عرفهای بسیار کهن و قدیمی و فراموش شدة آن عهد جستجو کرد [داوید: 315].
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
محیط پیدایش اسلام
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود "صنم " و "وثن " * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
جزیره العرب
از منظر جغرافیایی
جنوب
( یمن )
مرکز و شرق
( صحرای عرب )
شمال و غرب
( حجاز )
2
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : " نسب ‘ حسب و عصب "
و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت . وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
................................................................................................................................................................................
* بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می نامیدند
کمیت گرایی‘ فخر فروشی ‘ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‘ افسانه های باستانی ‘ اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام:
3
اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود . ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود . و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند " حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و... رابرخوردار بود . که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت . و همچنین در چنین جامعه ای شان زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .
تاریخ جاهلیت و مفهوم آن :
از ریشه " جهل " است . ولی از کتب لغت بر می آید که مراد از آن به غیر از این معنا به حماقت ‘ سفاهت و بی خردی را نیز در بر می گیرد .
واژه جاهلیت را نخستین بار به وسیله قرآن * بر جزیره العرب اطلاق گشت .
.......................................................................................................
* قرآن کریم واژه جاهل را در خصوص زندگی مردمان قبل از بعثت به کار برده است .
مصداق جاهلیت در قرآن
پیروی از حکم و حکومت ناحق ‘ روی گردانی از دستورات الهی
بی پروایی زنان در جامعه و نمایاندن زیور و آرایش زنانه
تاکید بر خواسته های نابجا ‘ جانبداری بی دلیل از عقاید پوچ
4
در بحث عقاید جاهلی که در قرآن بدان تصریح شده است در کنار بت پرستی که کیش اغلب مردم جزیره العرب بوده است یکی دیگر از عقاید خرافی مشرکان این بوده است که می گفتند ما بت ها را نمی پرستیم مگر از آن روی که ما را به خداوند نزدیک می کنند . دیگر اینکه قائل بودند که خداوند فرزندانی دختر دارد و بعضی فرشتگان دختران خدا هستند و بدین سبب به پرستش آنها می پرداختند تا ایشان را شفاعت کنند . اعتقاد انحرافی دیگر آنان درباره جهان پس از مرگ است که می گفتند: جز همین زندگی دنیوی ما زندگی دیگری نیست . ما زنده می شویم و می میریم و ما را جز طبیعت ( دهر ) * نابود نمی کند .
خوردن مردار ‘ گوشت خوک ‘ خون ‘ نیم خورده حیوان درنده ‘ همه احکامی است که در جاهلیت رواج داشته و قرآن آنها را حرام و منع کرده است .
تاریخ پیامبر اسلام ﴿ ولادت‘ بعثت و دعوت ﴾
I دوران کودکی :
طبق نظر اهل تسنن : 12 ربیع الاول سال 570 م
تاریخ تولد پیامبر اسلام
طبق نظر اهل تشیعه : 19 ربیع الاول سال 570 م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه حقوق بشر در اسلام
هنگامی که مفاهیم حقوق بشر را در بستر تعالیم اسلام مورد بررسی قرارد می دهیم قبل از هر نوع پیشداوری باید نکاتی را به عنوان پیش فرض در زمینه تبیین مبانی و مفاهیم حقوقی مد نظر قرارداد زیرا که بی توجهی و یا بی اطلاعی از این پیش فرضها و مرز بندیها در بسیاری از موارد موجب گمراهی وانحراف از تعالیم واقعی اسلام می گردد . اینک به برخی از این اصول و پیش فرضها به منظور روشنتر شدن موضوع بحث اشاره می شود .
1 ـ مبانی فلسفی و عقیدتی بسیاری از اصولی که بنام حقوق بشر مطرح می گردد و حتی مفاهیم برخی از این اصول از دیدگاه اسلام با آنچه که در تفکر غربی تحت همین عناوین ارائه می شود متفاوت و احیانا\" فاقد مشترکات اصولی است 1 .
2 ـ برای کسانی که حتی مختصر اطلاعاتی از اسلام و تاریخ آن دارند روشن است که بحث حقوق بشر از دیدگاه اسلام صرفا\" یک بحث انفعالی و تطبیقی نیست و ما امروز از آن جهت به این بحث کشانده نشده ایم که در برابر اندیشه های حقوقی وسیاسی غرب تفکر مشابهی را به نام اسلام مطرح نمائیم و یا صرفا\" در مقایسه دو دیدگاه خود را از عقب ماندگی تبرئه نمائیم .
اصولی چون کرامت انسان وآزادی و مساوات و برخورداری از امنیت و دفاع مشروع و تامین اجتماعی و تعلیم و تربیت ونفی اکراه و اجبار و حمایت از حقوق زن و کودک و محرومات جامعه و احترام به مالکیت و دیگر مفاهیم حقوق طبیعی و فطری و قراردادی انسان , از مفاهیم و مقوله های حقوقی و سیاسی آشنا در فقه و تاریخ اسلام می باشد .
وقتی مباحث عمده عدالت اجتماعی و مفاهیم و ارکان تحقق امت از دیدگاه اسلامی مطرح می شود خود به خود این اصول ومفاهیم که امروز به حقوق بشر شهرت یافته مورد بحث قرار می گیرد .
بدون تردید با مراجعه به نصوص اسلامی و تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی در طول پانزده قرن می توان به وضوح به این حقیقت پی برد و وجود یک تصور و اندیشه مشخص اسلامی در زمینه مسائل حقوق بشر را دریافت و به این حقیقت پی برد که مسائل حقوق بشر چه در تئوری و چه در عمل همواره در تاریخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده است 1 .
3 ـ اندیشه حقوق بشر در اسلام برمبنای تفکر توحیدی است نه اومانیسم , آنگونه که در تفکر غرب دیده می شود . براساس تفکر فلسفی اسلام , انسان یک موجود خود آفریده و یا مخلوق فعل و انفعالات کور و کر طبیعت و بطور کلی یک موجود مستقل نیست . اسنان مخلوق خداوند علیم و حکیم و تابع قوانین کلی آفرینش واراده تکوینی خداوند است که در عمل نیز باید از اراده تشریعی خدا پیروی نماید ولی در عین حال , در اندیشه اسلامی , بشر در عمل آزاد است و اجبار در عمل چه از ناحیه خداوند و چه از طرف دیگر انسانها نفی شده است و همین پیچیدگی فلسفی است که جبر تکوینی را با اختیار علیم از یک سو و تکلیف الهی و تکامل انسان را از سوی دیگر در صحنه زندگی فردی و اجتماعی انسان گرد آورده است و موجب گردیده که بحث حقوق بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار گردد و مرزبندی بخشهای فلسفی و حقوقی و سیاسی آن دشوار تلقی شود 1 .
3 ـ مکرر ـ مفهوم اختیار آزادی انسان در تفکر اسلامی مطلق العنان بودن بشر نیست . انسان می تواند در برابر سنن آفرینش و قانونمندی حاکم بر جهان مقاومت کند و در زندگی فردی و اجتماعی از قوانین الهی سرپیچی نماید . انسان در انتخاب این دو راه که در منطق اسلام به ضلالت تعبیر شده هیچگونه مانع و رادعی از نظر تکوینی ندارد ولی آنچه که در این وادی آزادی انسان را محدود می کند احساس مسئولیت و تکلیف است که اگر بتوان در حدود آن مناقشه نمود در اصل آن نمی توان خدشه ای وارد کرد .
در تفکر اسلامی انسان آزاد ولی مسئول شناخته شده است و میزان مسئولیت انسان است که حدود آزادی او را تعیین و مشخص می کند 2 .
4 ـ اعتبارحقوق بشر والزام آور بودن آ، در تصور ما بدان خاطر است که حقوق بشر جزئی از مکتب اسلام وقوانین الهی است و ایمان به این مکتب است که به حقوق بشر اعتبار می بخشد و آن را الزام آور می کند . بهمین دلیل است که در تفکر دینی , حقوق بشر از عمق و الزام و ضمانت اجرای بیشتری برخوردار می گردد .
5 ـ همه آنچه که تحت عنوان حقوق بشر در اسلام مطرح می شود از احکام تاسیسی اسلام نیست , بلکه بخشی از این مفاهیم جزء احکام امضائی اسلام است که به دلیل منطقی ومتناسب بودن با فطرت انسان مورد تایید قرار گرفته و از دیدگاه اسلام به عنوان حقوق الزامی بشر شناخته شده است 1.
6 ـ براساس دو اصل فقهی \" اباحه \" 2 و \" برائت \" اصولا انسان در هر نوع عملی که حکم صریحی در آن زمینه درنصوص اسلامی یافت نشود آزاد است و قلمرو این آزادی شامل صحنه های وسیعی از زندگی فردی و اجتماعی می گردد که در مقوله های مختلف حقوق بشر می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد .
7 ـ در فقه اسلامی , احکام به دو دسته الزامی و غیر الزامی تقسیم می شود که دستورات الزامی شامل واجبات ( بایدها ) و محرمات ( نبایدها ) می گردد.
احکام غیرالهی که درسه نوع مستحبات و مکروهات و مباحات مطرح می شود و در حقیقت قلمرو آزاد زندگی بشر می باشد و انسان می تواند براساس این تقسیم بندی در خارج از قلمرو احکام الزامی ( واجبات و محرمات ) در انتخاب راه و شیوه زندگی آزاد باشد و در این قلمرو وسیع اباحه به قانون گذاری در زمینه های مخلتف زندگی از آن جمله حقوق بشر بپردازد و این قوانین را براساس اصل احترام به قراردادها به صورت قراردادی برخود و دیگران الزام آور سازد .
در سلام توصیه شده است که دراین قلمرو آزاد زندگی بشر که بسی فراختر از بخش مربوط به احکام الزامی است از محدود ساختن خود و حتی از تکلیف در بدست آوردن حکم الزامی شرعی خودداری نماید .
علی علیه السلام در این زمینه می فرماید : \" ان الله .... و سکت عن اشیاء ولم یدعها نسیانا\" فلاتتکلفوها \" .
8 ـ یکی از منابع و ادله فقهی عقل است , عقل به مفهوم نظری و هم به معنی عملی کاربردی وسیع در استنباط احکام اسلامی دارد . این خود دلیل واضحی برکرامت و قداست و احترام انسان دردیدگاه اسلامی است که خداوند به انسان اجازه داده است که از این حق الهی بهره مند گردد و دست به قانونگذار بزند \" .
9 ـ اسلام این حق و امتیاز بزرگ را برای بشر قائل است که اصولا قبول دین و تسلیم به شریعت وقتی معتبر است که این امر براساس عقل و استدلال منطقی باشد و تبیین دین و شریعت برای انسان به مرحله قابل قبولی رسیده باشد . عقلایی بودن دین و مبانی و مفاهیم و تعالیم آن بالاترین حق و امتیاز و کرامتی است که اسلام ویژگی اعطای آن را به انسان دارد 2 .
10 ـ عنصر حقوقی و سیاسی \" مصلحت جامعه \" در تفکر اسلامی گرچه به تئوری احکام حکومتی دولت اعتبار و مشروعیت بخشیده و بدینوسیله در موازنه حقوق و آزادیهای فردی و اقتدارات دولت موجب افزایش اختیارات دولت گردیده است , ولی اگر دقت بیشتری در همین مساله اصولی مبذول شود روشن می گردد که احکام حکومتی خود ابزار قابل اطمینانی است که دولت می تواند با استفاده از آن نقطه نظرهای کور حقوق بشر را بپوشاند , از سوی دیگر باید توجه داشت که مشروعیت حکومت و دولت از دیدگاه اسلام با آراء آزاد مردم تامین می گردد . 3
تاریخچه حقوق بشر را در اسلام باید از دو بعد مورد مطالعه قرارداد : از بعد نظری در لابلای نصوص اسلامی و سپس از نقطه نظر تاریخی در لابلای تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی گذشته و کنونی .
تئوری حقوق بشر در اسلام
برای شناخت تاریخ تئوری حقوق بشر در اسلام ناگزیر باید آن را به دو بخش زیر تقسیم و هرکدام را بطور جداگانه مورد بررسی قرارداد :
الف ـ تاریخ تکوین حقوق بشر در اسلام
ب ـ تاریخ تدوین حقوق بشر در اسلام
در مورد بخش اول باید توجه داشت که تاریخ تکوین مجموعه حقوقی اسلام با نزول آیات قرآن و گفتار پیامبر و سیره عملی و تقریرهای آن حضرت ترسیم شده است . لذا در این بحث کافی است ما به بخشی از آیات و احادیث مربوطه اشاره نمائیم و آز آنجا که محققین شرکت کننده در سمینار در هر مورد که بحث خواهند کرد به نصوص اسلامی مربوطه اشاره خواهند نمود , لهذا ما دراین بحث نیازی به استقصای همه نصوص وارد شده را نداریم و تنها به برخی از آنها اکتفا می نمائیم :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی جنبش فدائیان اسلام با تکیه بر الگوهای تطبیقی
یکی از مهمترین حرکتها و جنبشهای اسلامی در تاریخ معاصر ایران ، جنبش فدائیان اسلام است، چراکه تا قبل از پیدایش این جنبش در سال 1324 ، حرکتها و جنبشهای اسلامی از انسجام ، هماهنگی و هم آوایی برخوردار نبودند.
مقدمه
بی تردید در تاریخ معاصر ایران ، دوره تاریخی ( شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 ) از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آنرا دوره تنویر و تنوع افکار سیاسی تلقی می کنند که بسیاری از حرکتها و اندیشه ها از چپ و لیبرال دموکراسی گرفته تا اسلامی و بنیادگرا ، فرصتی برای اظهار وجود پیدا کردند .
بی تردید یکی از مهمترین حرکتها و جنبشهای اسلامی در تاریخ معاصر ایران ، جنبش فدائیان اسلام است . چراکه تا قبل از پیدایش این جنبش در سال 1324 ، حرکتها و جنبشهای اسلامی از انسجام ، هماهنگی و هم آوایی برخوردار نبودند و علما و روحانیت در رأس جریانها ، براساس مقتضای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی موجود ، واکنشهای اعتراض آمیزی از خودشان نشان می دادند و توده ها و اقشار مختلف مردم را به صحنه سیاسی فرا می خواندند که ساختاری ناپایدار داشت و پس از مدتی فروکش می نمود .
در چنین فضایی ، فدائیان اسلام را می توان پیشگام عینیت بخشیدن به جنبشهای متشکل اسلامی در تاریخ معاصر ایران قلمداد
کرد که روند تکاملی آن شکل گیری احزابی چون (حزب ملل اسلامی) را دربرداشت.
اما براساس کهن الگوها و معیارهای کلی بررسی جنبشها ، هر جنبش یا حرکت سیاسی پس از تکوین مبانی فکری برای گسترش پایگاه ونفوذ اجتماعی _ سیاسی خود جهت پیروزی در عرصه های گوناگون نیازمند برخورداری از : سازماندهی ، انسجام تشکیلاتی، رهبری و نیز ساختاری متشکل و قدرتمند است .
لذا نگارنده برآن است تا با در نظر گرفتن فرآیندهای فوق الذکر به بررسی تطبیقی و آسیب شناسی جنبش فدائیان اسلام بپردازد .
الف ) سازماندهی
فقدان الگوهای موفق پیشین و عدم برخورداری از اساسنامه و مرامنامه مدون ، جمعیت فدائیان اسلام را در عرصه سازمانی به شدت آسیب پذیر می نمود و آنرا از سازماندهی عالی فردی محروم می کرد .
فدائیان اسلام در حقیقت چیزی بنام تشکیلات نداشت و به صورت ( گروهی و هیأتی ) که ترکیب اجرایی آن _ به استناد مواردی مشخص _ همواره حالتی سیال داشت اداره می شد .
و لذا هیچ کس حتی رهبران این جنبش نمی توانستند ارزیابی واقع بینانه ایی از میزان توانمندی جمعیت و حتی تعداد اعضای رسمی و سازمانی خود ارائه دهند .
این امر مانع ارتباط مؤثر و مداوم فدائیان اسلام با جنبشهای همعصرشان ، از قبیل اخوان المسلمین می شد و آنرا در
سطح مبادله ، ترجمه و انتشار آثار و نظریات رهبران و رایزنیهای ناپایدار خلاصه می نمود.
هرگاه افرادی ازنقاط مختلف کشور برای عضویت در این جمعیت تلاش می کردند ، پاسخ نواب چنین بود :
(فدائیان اسلام دفتر ندارد ، اسم نویس هم ندارد ، هر مسلمان حقیقی که حاضر به همکاری باشد عضو فدائیان اسلام است .)
بنا برهمین مقدمات ، نیروهایی که عضو جمعیت محسوب می شدند ، اغلب مجذوب قدرت روحی و خصائل کاریزماتیک نواب بودند و به لحاظ سازمانی جایگاه تعریف شده و مشخصی نداشتند .
این عدم سازماندهی ، آموزش و تربیت سیاسی _ فکری و دینی هوادران و اعضاء آنرا همواره در آستانه فروپاشی قرار می داد ، زیرا عدم رشد فکری و بلوغ سیاسی لازم که از خصوصیات مهم مبارزات سازمان یافته است ، در این حوزه دید ه نمی شد .
از آنجا که مجموعه اعضای گردانندگان فدائیان اسلام با هم تعاملات فکری _ سازمانی و سیاسی نداشتند ، اغلب در تحلیل شرایط پیچیده اجتماعی _ سیاسی زمان و جایگاه این جمعیت دچار اشتباه می شدند و این ویژگی سوء استفاده ابزاری از اعضای این جمعیت را بوسیله جریانها و گروههای رقیب فراهم می ساخت و آنان را به عرصه تناقضات فکری و عملی و پارادوکسیها ی منطقی وارد می کرد ، که از آن نمونه می توان به تعاملات با جبهه ملی ، ملی شدن صنعت نفت وتلاش نواب برای نمایندگی مجلس در سالهای پس از کودتای 28 مرداد
اشاره کرد .
درپی مداخله درباردرانتخابات مجلس شانزدهم که به پایه گذاری هسته اصلی جبهه ملی منجر شد ، به دعوت مصدق تعدادی از فدائیان اسلام نیز حضور داشتند . نتایج انتخابات آشکارا به سود جبهه ملی و آیت الله کاشانی بود و بی تردید جمعیت فدائیان اسلام در این پیروزی نقش بسزایی ایفا نمود .
در ادامه ودرپی کارشکنیهای فزاینده دربار و انگلستان در قضایای ملی شدن صنعت نفت و مخالفتهای رزم آرا ، به دعوت نواب نمایندگان جبهه ملی در منزل یکی از تجار تهران گردآمدند که منجر به اتخاذ تصمیمات مهمی از جمله از سر راه برداشتن مخالف اصلی و داخلی یعنی رزم آرا شد که مورد تصویب و حمایت آیت الله کاشانی نیز واقع شد و با ترور رزم آرا توسط خلیل طهماسبی از اعضای فعال فدائیان اسلام ، روند ملی شدن صنعت نفت تسریع شد .
اما با همه نقش آفرینی ها ، فدائیان اسلام درپروسه های فوق بیشتر به مثابه ی یک ابزار به خدمت درآمد و با به قدرت رسیدن جبهه ملی زمانی که بهترین فرصت برای نهادینه شدن جمعیت فدائیان پدید آمد ، اختلافات و شقاق میان فدائیان و جبهه ملی حتی به مانعی برای گسترش آن بدل شد و حتی یک ماه پس از نخست وزیری مصدق ، نواب دستگیر و روانه زندان شد که این امر نیز وقایع بعدی را رقم زد .
در مجلس هفدهم نواب به پیشنهاد «عبدالحسین واحدی» تصمیم می گیرد وارد مجلس شورای ملی شود و برخی از علمای قم نیز از جمله آیت الله صدر، نواب را در این راه تشویق نمودند و پس از اعلام کاندیداتوری