لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر
حقوق بشر که به زبان فرانسه droits lhomme و به انگلیسی Human Rights و به عربی حقوق الانسان نامیده شده است طبق نظریه مکاتب آزادیخواه عبارت است از حقوقی که لازمه طبیعت انسان است , حقوقی که پیش از پیدایی دولت وجود داشته و مافوق آن است و بدین جهت دولت ها باید آنرا محترم بشمارند .
به تعبیر روشن تر , در مکاتب آرمان گرا نظر بر این سات که پاره ای حقوق از لحاظ کرامت و شرافت انسانی , بنیادی و برای اینکه انسان بتواند رسالت خود را انجام دهد ضروری هستند . این حقوق که حقوق بشر نامیده شده اند خارج از حوزه اقتدار قانونگذار بشری می باشند و قانونگذار نمی تواند احدی را از آن محروم کند . وجود چنین حقوق و امتیازاتی مورد انکار مکاتب مادی واقع شده است . مکتب مادیت تاریخی بر آن است که حقوق بشر همواره دستخوش تحول و تکامل است و بالنتیجه قابل تعریف نیست .
بررسی تاریخی , جامعه شناسی و دینی نشان می دهد که اعتقاد به وجود پاره ای حقوق فطری و ضروری برای بشر که قانونگذار بشری نباید آن را نادیده بگیرد از دیرباز وجود داشته است . در اسلام و مسیحیت اعتقاد به این حقوق که ناشی از اراده الهی و لازمه کرامت انسانی است وجود دارد . مکتب حقوق فطری در قرن هفدهم تحرک تازه ای به این فکر داد و همین فکر در عصر انقلاب کبیر فرانسه در اعلامیه حقوق بشر و شهروند 1789 منعکس گردید . این اعلامیه همانند انقلاب کبیر فرانسه متاثر از فلسفه فردگرائی بود که تاکید بر شخصیت و ارزش فرد دارد و فرد را محور اندیشه ها و قانونگذاریها به شمار می آورد . برعکس فلسفه جامعه گرائی در طول قرنهای 19 و 20 برحقوق جامعه تاکید می نماید . لیکن نفی حقوق افراد به نامه حقوق جامعه یا نژاد موجب تجاوزات بزرگ و خشونت های ناروا و اعمال وحشیانه نسبت به افراد در برخی از کشورهای خود کامه می گردد و در نتیجه مساله حقوق بشر در قرن بیستم از نو مورد توجه خاص واقع می شود و بالاخره به تهیه و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به وسیله مجع عمومی سازمان ملل متحد منتهی می گردد .
در واقع , همانطور که برخی از مولفان حقوق بشرگفته اند , به علت اعمال وحشیانه پاره ای از کشورها در نیمه اول قرن بیستم که با بهره گیری از کلیه وسائل علمی و فنی به شکنجه و نابودی انسانها برخاسته بودند وجدان بشریت بیدار شده با صدای بلند تدوین یک اعلامیه بین المللی حقوق بشر را مطالبه می کرد همچنین در دوره های دیگر ملتهایی که برضد طاغوت ها و رژیم های خودکامه شورش کرده بودند خواهان تضمین حقوق خود از طریق مقررات یا منشورهای ملی یا بین المللی بودند . اعلان رسمی حقوق بشر همواره ادعانامه های رسمی علیه رژیمهای خود کامه گذشته و وعده تضمین حقوق مزبور در برابر تجاوزات احتمالی آینده بوده است .
اعلامیه های جهانی حقوق بشر مبتکر حقوق بشر نبوده بلکه ادیان الهی به ویژه اسلام نخستین اعلامیه های حقوق بشر را در برداشته و فلاسفه و دانشمندان نیز به گونه ای از حقوق بشردفاع کرده اند و قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر این حقوق در برخی از اعلامیه ها و مقررات داخلی کشورها مطرح شده است .
به دیگر سخن , حقوق و آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ترکیبی است از حقوق و آزادیهای بشری که قبل از تاسیس سازمان ملل متحد وارد قوانین اساسی و دیگر قوانین کشورهای مختلف جهان گردیده بود . همچنین تاریخ تمدن بشر شاهد کوشش پیامبران , فلاسفه و متفکران و انسان دوستان مشرق و مغرب زمین در اعتلای شان و کرامت اسنان و دفاع از حقوق و آزادیهای اساسی اوست . معهذا از قرن هجدهم به بعد با اعلامیه های مختلف حقوق بشر که در امریکا و اروپا به تصویب رسید و با ذکر و تضمین حقوق و آزادیهای اساسی در قوانین اساسی کشورها توجه جهانیان بیش از پیش به این حقوق معطوف شد و بویژه بعد از جنگ جهانی دوم نهضتی در این زمینه پدید آمد که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقها و قراردادهای بین المللی متبلور گشت . بحث از کلیه اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر از حوصله این گفتار خارج است لذا به بحثی مختصر از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مبین تفاهم مشترک اکثر ملل جهان در زمینه حقوق بنیادی و غیر قابل نقض اعضای جامعه بشری است و مقایسه آن با حقوق اسلام که از پیشگامان دفاع از حقوق بشر بوده بسنده می کنیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 86 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
حقوق جزای عمومی اسلام (قسمت اول)
مقدمه- حقوق- که واژه ای است عربی- جمع حق است. حق در لغت به معانی متعددی است که چه بسا جامع بین آن معانی به اعتبار معنای مصدری آن, ثبوت , یعنی وجود حقیقی, و به اعتبار معنای وصفی آن, ثابت, یعنی موجود حقیقی, می باشد.
حق در اصطلاح حقوق اسلامی: توانائی خاصی است که برای کس یا کسانی نسبت به چیز یا کسی اعتبار شده و بمقتضای آن توانائی می تواند در آن چیز یا کس تصرفی نموده و یا بهره ای برگیرد. کسی که این تونائی برای او اعتبار شده صاحب حق ( یا ذوالحق یا من له الحق), و کسی که صاحب حق این توانائی را نسبت به او دارد من علیه الحق نامیده می شود.
مثلاً حق قصاص توانائی ولی دم است نسبت به قاتل , می تواند اعدام او را از دادگاه بخواهد. همینطور: حق قذف حق تعزیر, حق دیه و غیره.
حق پیوسته با تکلیف و وظیفه توام است, بدیهی است چنانچه کسی به گردن دیگری حقی دارد من علیه الحق موظف است به رعایت حق او کار یا کارهائی را انجام دهد, ملاحظه حق و الدین بر فرزند, حق فرزند و بر والدین, حق همسایه بر همسایه و سایر حقوق این حقیقت را بخوبی آشکار می سازد. بلکه نه تنها من علیه الحق است که در مقابل صاحب حق وظائفی دارد, خود صاحب حق هم بپاس توانائی که دارد وظائفی را که اجتماع و احیاناً قانون به عهده او گذاشته است باید انجام دهد, والدین باید در حضانت, تعلیم و تربیت, تهذیب اخلاق, تهیه و سائل معیشت و بطور کلی در تحویل یک فرد سالم و مفید به جامعه بکوشند, و حتی همه افراد جامعه وظیفه دارند حق صاحب حق را محترم بشمارند.
و چون بین حق و احکام ترخیصی جامع قریبی وجود دارد که احیاناً ممکن است موجب اشتباه و عدم تمیز این دو از یکدیگر گردد, چنانکه در مورد حقوق, صاحبان حق می توانند کاری را انجام دهند و می توانند انجام ندهند د رمورد این احکام نیز انسان می تواند کاری را انجام دهد یا انجام ندهد, لذا در مقام فرق بین این دو, مناسب است در آغاز بطور مختصر حکم و احکام ترخیصی شناخته شود انگاه به فرق بین این دو اشاره می گردد.
حکم چیست؟
هر یک از مقرراتی را که شارع مقدس برای موضوعات مختلف وضع کرده است حکم شرعی گویند و جمع ان احکام شرعیه است مانند: لزوم اقامه حدود و تعزیرات نسبت به مجرمان و وجوب اجراء قصاص درباره جانیان.
حکم تکلیفی و حکم وضعی
حکم شرعی چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق گرفته باشد حکم تکلیفی نامیده می شوند مانند: وجوب نعقه عیال واجب النفقه و وجوب اجراء حدود و قصاص و حرمت تعطیل آنها. و چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق نگرفته باشد بلکه به شیء یا شخص تعلق گرفته باشد حکم وضعی نامیده می شود مانند: مالکیت شیء یا زوجیت شخص.
اقسام حکم تکلیفی
حکم تکلیفی بر پنج قسم است که احکتم پنجگانه تکلیفی ( احکام خمسه تکلیفیه) نامیده می شود. این احکام عبارت است از:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
سن مسؤولیت کیفری در حقوق اسلام
چکیده:
بلوغ (سن مسؤولیت)، امری تکوینی است، نه تشریعی و تعبدی؛ لذا در فرایند رشد طبیعی و در رابطه با عوامل اقلیمی، وراثت و مانند آن ظهور پیدا میکند. در قرآن کریم به سن خاصی در تحقق بلوغ اشاره نشده است و فقط به معیارهایی همانند «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشد» اشاره شده است. در سنت، گرچه به سنهای مختلف اشاره شده است، ولی نه به عنوان یک معیار، بلکه به عنوان طریق به تحقق معیار بلوغ که «احتلام در پسران و حیض در دختران» باشد. به بیان دیگر، در سنت، معیار بلوغ، احتلام و حیض است و سن یا سنهای معین، طریقیت بر آن معیار میباشد. در مسؤولیت کیفری، علاوه بر بلوغ، رشد کیفری نیز شرط است.
مقدمه
تاریخ پیدایش انسان نشان میدهد که این موجود خاکی و بااستعداد، از بدو خلقت، در معرض لغزش و انحراف و جنایت قرار داشته است. تعیین کیفرهای الهی و بشری نیز در جهت پیشگیری از اینگونه لغزشهاست. قرآن کریم داستان لغزش اولین انسان (آدم علیهالسلام ) و همسرش در تناول میوه ممنوعه و مجازات آنها؛ یعنی تبعید از عالم بهشت به عالم خاکی(1) و نیز داستان ارتکاب اولین جنایت بشری؛ یعنی قتل هابیل توسط قابیل(2) را به صورت زیبایی نقل کرده است.
بنابراین، سابقه لغزش و جرم و به دنبال آن، ایجاد مسؤولیت و تحمل مجازات در زندگی بشری به درازای عمر بشر است. تجربه بشری نیز ثابت کرده است تا انسان بر روی کره خاکی است، به اقتضای ابعاد وجودی وی و تضاد و تنازع موجود در زمین و عالم دنیا، در جوامع بشری، جرم و انحرافات نیز وجود دارد. در طول تار
یخ، تأمین امنیت فردی و اجتماعی و برقراری نظم و برپایی عدالت و پالایش جامعه از ناهنجاریها و پیشگیری عام از جرم در جامعه و پیشگیری خاص از تکرار آن، ملازم مبارزه با جرم و کنترل آن، به خصوص از طریق مجازات مجرم بوده است.
اما در این زمینه، جامعه بشری همیشه شاهد افراط و تفریطهایی بوده است؛ به طوری که اصول حاکم بر جرایم و مجازاتها که امروزه به عنوان اصول بدیهی و غیر قابل انکار پذیرفته شده، در جوامع مختلف رعایت نمیشود؛ چنان که جامعه بشری، شاهد مجازات کودکان و مجانین بوده است.
دین اسلام در آغاز ظهورش در 1400 سال و اندی قبل، کودکان و مجانین را مبرّا از مسؤولیت کیفری دانسته است و غرب نیز با انقلاب فرانسه، به این قاعده دست یافت.
در این مقاله به بررسی حدود مسؤولیت کودکان بزهکار و سن تفکیک کودکی از بزرگسالی و سن مسؤولیت کیفری از دیدگاه حقوق اسلام خواهیم پرداخت؛ چرا که اولاً، حقوق اسلام به عنوان منبع اساسی قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران است و قانون اساسی نیز در اصل چهارم،(3) بر این مطلب تصریح کرده است. ثانیا، سن مسؤولیت کیفری، از مسائل فقهی مورد اختلاف فقهای عظام میباشد و شایسته است مورد بحث قرار گیرد و نظریه درست به قانونگذار ارائه شود. ثالثا، این مسأله، از مسائل زیربنایی بسیاری از احکام مدنی و جزایی است و رابعا، وجود سیاهه جرایم و انحرافات کودکان بزهکار از یک طرف و اهمیّت اصلاح و تربیت آنان از طرف دیگر، ایجاب میکند که مسؤولیت کیفری کودکان از دیدگاه اسلام، مورد بررسی قرار گیرد و قواعد، ضوابط و مقرّرات سنجیده، مفید و مؤثری تدوین شود و شیوههای مؤثر و روشهای کارآمدی در برابر بزهکاری کودکان در سنین مختلف، به قانونگذار ارائه شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
شخصیت وحقوق زن در اسلام
تاریخ زندگى زنها در بعد مظلومیت ، سه دوره مشخص را طى کرده است؛ البته ادوار فرعى نیز دارد ، ولى سه حالت مشخص در زندگى خانمها دیده مىشود که جامعهشناسان و مورخان روى آنها بیشتر تکیه کردهاند. بدترین دورهاش ، زمانهایى است که در میان ملل وحشى و غیر متمدن بود ؛ که از لحاظ زمانى یکه دوره مشخص نیست و ممکن است تا این اواخر هم در بعضى از نقاط جهان چنین حالتى وجود داشته و شاید الان هم در گوشهاى از جهان باشد، اما به این جهت یک دوره حساب مىشود که زن بعنوان شىء و کالا، یعنى قبل از حیوان ، مطرح است و ارزش زن براى اینگونه جوامع در حکم یک کالاست. زن ،کالاى سرگردان و سرمایه بازرگانان و در بازار داد و ستد، وسیله نیل به هدف پست زور مردان است. بدین جهت عدّهاى که تعصب داشته، دختران را زنده به گور مىکردند که سبب ننگ آنها نشود . در معابد کلیساها، زن آبستن را زنده سر مىبریدند و خونش را به قربانگاه مىپاشیدند و سرش را تقدیم به پیشگاه معبودِ ساخته و پرداخته خود تقدیم مىداشتند. براى فراوانى آب، دوشیزگان را مرتب به زیور مىآراستند و در رودخانه غرق مىکردند. در جنگ ، زن جزء غارت و غنیمت بود . اقوام وحشى ، زنان هم را مىدزدیدند(1).دورهاى که یک مقدار وضع خانمها بهتر مىشود، دورهاى است که زن در حد حیوان و به عنوان یک موجود زنده، البته با ارزش در حد حیوانات ، مورد توجه بوده است(2 در قدیم ،مردان جز جمالِ ظاهرى زن را نمىدیدند و نمىخواستند به خصایص فطرى و معنوى زن توجه داشته باشند یا غافل از این بودند. که زن مىتواند بزرگترین مربى انسانى باشد.(3) دورههاى ما قبل تاریخ ،از لحاظ وضع زندگانى انسان و اصول زناشویى هنوز مورد تحقیق و بررسى کامل واقع نشده است آن چه مىتوان از رسوم قبایل وحشى که در حال حاضر در نقاط دور افتاده و محافل آفریقا و آمریکا و به دست آورد، این است که ازدواج در آغاز به قهر و غلبه صورت مىگرفته و این روش مانند شکار براى لذت بخشى بوده است. زنها نیز خود این سنت را پسندیدند صیاد را به دنبال خود مىکشانیدند و از راه شهوات نفسانى، راه را براى غلبه مردان باز کرده، و خود را در دام و چنگال آنان مىانداختند. دختران و زنانى که نصیب شکارچیان نمىشدند و مورد دستبرد واقع نمىشدند، ارزش نداشتند(4).در دوره دیگرى زن ، یک انسان مهجور و تحت قیمومیت و ولایت مرد است که استقلال انسانیش را به کلى از دست مىدهد و به عنوان یک انسان ، فاقد اختیارات در جامعه ،
2
زندگى مىکند این سه مرحله، سه حالت و سه دوره از زندگى زن جزء بدترین دورانهاست(5).شخصیت و مقام زن در اسلام اسلام ، اولین مکتبى است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگى و متمّم حیات انسانى در مسائل اجتماعى و اخلاقى و قانونى خود جا داده است.(6) درست در همان موقعى که دنیا در آتش جهل و ستم مىسوخت، و جوامع مختلف بشرى گرفتار انحرافهاى گوناگون بودهاند، گروهى از افراد زن را معبود خویش و جمعى از او را حیوانى مىپنداشتند و هر گونه تعدى را بر او روا مىداشتند؛ پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم براى خاتمه بخشودن به انحرافها، کجىها و کجروىها، پندارهاى غلط، تجاوزات از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روى غلطهاى بشرى کشید و همه راههاى فضیلت و رستگارى را به او نشان داد(7) خداوند ، حضرت محمد صلىاللهعلیهوآلهوسلم را در روزگارى مبعوث نمود که جهان بشریت دستخوش تیرگىها و سقوط بود، و در دریاى حیرت و سرگردانى دست و پا مىزد؛ در چنین زمانى بود که ظهور اسلام بسان باران نیروبخش بهار ، زمین عبوس بشریت را خرم و شاداب ساخت، و یوغها و زنجیرها را از گردنها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون دزدان صبح شده رسوا گردانیدند و عقلها و استعدادها و تفکرات زندانى شده، باشکوهى خاص از زندان آزاد کرد و طومار جاهلیت را درید(8) و این حقیقت را به دنیاى بشرى اعلام داشت که زن و مرد، از نظر دارا بودن روح کامل انسانى و روح باقى براى حشر و نشر در قیامت، مساوى هستند، و هر دو، به کردارهاى زشت و زیباى خود کیفر یا پاداش داده مىشوند و به همان نیت که مردان جزئى از پیکر جامعه انسانى محسوب مىشوند زنان نیز چنین هستند.
خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «یا ایها الناس اتقو ربّکم الذى خلقکم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بَثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً و اتقواللّه الذى تساءلون به و الارحام ان اللّه کان علیکم رقیبا
اى مردم از پرودگارتان بپرهیزید؛ همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت و از خدایى بپرهیزید که هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید، نام او را مىبرید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست.(9)
هیچیک از آیات قرآن کریم که مردم را دعوت به تدبیر و تعقل در نظام آفرینش مىکند، مخصوص بر مردان نیست، بلکه زنان و مردان به طور برابر مخاطب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
قضاوت د ر اسلام
مقدمه:
موضوع قضا از موضوعات بسیار مهم و حساسی است که در حقوق اسلام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده وبه همین دلیل فقهای اسلامی پیرامون آن قلمفرسایی ها داشته و سعی نموده اند تا ناگفته ها به حداقل برسد و در این راستا از منظرهای گوناکون به موضوع قضا پرداخت شده در مقاله حاضر سعی میشود این امر مهم را با عنایت به نامگذاری سال جاری به اسم مبارک پیامبر گرامی اسلام با تلفیقی از شئون پیامبر عظیم الشان اسلام یعنی شان قضاوت حضرتش به رشته تحریر در آوریم باشد که مورد استفاده علاقمندان و مورد رضایت حضرتش قرار گیرد .
تعریف قضا :
قضا در لغت برمعانی بسیاری اطلاق شده است :
1- به معنی حکم و فرمان : شاهد قرانی ‹‹ الله یقضی بالحق ›› سوره غافر آیه 20
خداوند به حق حکم می کند .
2- به معنی خلق و پدید آوردن : شاهد قرآنی ‹‹ فقضیهن سبع سماوات ›› سوره فصلت آیه 12
خداوند آن آسمانها را بصورت هفت طبقه آفرید .
3- به معنی امر : شاهد قرآنی ‹‹ و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه ›› سوره اسرا ایه 23
وخدایت چنین امر نموده که جز او را نپرستید .
4- به معنی اراده : شاهد قرآنی ‹‹ اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون ›› سوره آل عمران آیه 47
و زمانی که خدا کاری را اراده کند تنها می گوید که باش و آن ایجاد خواهد شد .
برای لفظ قضا معانی دیگری نیز هست ولی چون مبنای مقالات بر اختصار است لذا از ذکر آنان صرف نظر نموده و به معنای مربوط به موضوع و مبحث قضا قناعت می نماییم. همانطوریکه مشخص است ا
2
ولین معنی بهترین معنی برای قضا می باشد که مورد تایید صاحب قاموس نیز می باشد .صاحب قاموس می گوید " قضا بر وزن سما به معنی حکم و فرمان و فصل خصومت است "
قضا دراصطلاح شرع :
فقهای اسلام در مقام تعریف قضا تعبیر های مختلفی دارند که به بعضی از آن تعریفات ، اشکال گردیده ، به نظر می رسد تعریف کم اشکال تر این است که گفته شود " قضا اعمال ولایت شرعی است در جهت حکم بین مردم هنگام نزاع و خصومت و فیصله دادن بین آنان و همچنین حکم نمودن در مصالح عمومی با شروط مقرره است "
بنا براین تعریف ، صرف حکم نمودن بین مردم و رفع خصومت در عرف متشرعه قضا نامیده نمی شود چنانکه صرف ولایت شرعیه نیز قضا خوانده نمی شد بلکه حقیت قضا ترکیبی است از اعمال ولایت مذکوره در طریق حکم بین مردم برای رفع خصومات و حکم در مصالح عمومی با شروط و قیود مربوط .
قضا به همین معنی است که موردتجلیل و تکریم در قرآن کریم و روایات گردیده و از مناصب و مواهب الهی به پیامبران صلوات الله علیهم به حساب آمده است ، در آیه 26 از سوره مبارکه ص چنین می خوانیم :
‹‹ یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ››
یعنی ای داوود در روی زمین تورا خلیفه الله و جانشین قرار دادیم پس بین مردمان حکم به حق نما
با اندک توجهی در آیه شریفه روشن می گردد که منصب حکم و قضاوت به حق بین مردم یک شاخه از شاخه های شجره مبارکه خلیفه اللهی است زیرا جمله ‹‹ فاحکم بین الناس بالحق ›› متفرع بر ‹‹ جعلناک خلیفة ›› شده و ظاهرا حدیث معروف از امیر المومنین (ع) در باب عظمت منصب قضا که به شریح فرمودند