هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

تحقیق تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان 16 ص

تحقیق تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان 16 ص

تحقیق-تاریخ--جغرافیا-و-زندگی-عمومی-مردم-طالقان-16-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ بسم الله الرحمن الرحیم
‏ موضوع تحقیق :
‏ تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
‏ ‏ استاد راهنما :
‏ سرکار خانم سهرابی
‏ محققان :
‏ رضا پارسای
‏ علیرضا اعلائی
‏ بهار 86
‏طالقان از آغاز تا اسلام
‏هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین‏ مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء ‏در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند ‏و بتدریج ‏در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
‏از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست ‏نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
‏پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دا‏رند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
‏بعضی از مورخین ‏سه طایفه مشهور دیگر ‏یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز ‏کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
‏این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته ‏و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
‏حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان ‏و دامغان ‏و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
‏بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
‏با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود ‏را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم ‏جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث ‏تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
‏ از مجموع گزارش مورخین ‏پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) ‏در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان ‏و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت
‏این ولایت ‏منصوب گردید ‏و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان ‏کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد ‏.
‏در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی ‏موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه ‏امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن ‏نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس ‏لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
‏طالقان و نهضت جنگل ‏ ‏
‏در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ‏ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
‏جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی ‏حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط ‏می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت ‏آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
‏1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
‏2 ‏–‏ ‏علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
‏3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
‏4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
‏5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران ‏هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس ‏شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
‏6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
‏7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
‏8 – عبد اله خان ‏کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
‏9 – میرزا ابراهیم ‏نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
‏10 ‏–‏ ‏خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان ‏پیک مخصوص وی بطالقان بود .
‏جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان ‏در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
‏جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل ‏آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود ‏بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان ‏رفته و از آنجا ‏خود را بمناطقی برسانند که بتوانند ‏قوای خود را جمع و جور نمایند ‏اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ بیزانس 12 ص

تحقیق تاریخ بیزانس 12 ص

تحقیق-تاریخ-بیزانس-12-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تاریخ بیزانس‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 1
‏تاریخ بیزانس
‏امپراطوری روم ‏شرقی یکی از بزرگترین ایجاد کنندة مشکلات برای رم غربی در قرون 3 و4 بود زیرا فرهنگ ‏شهر نشینی در آنجا بهتر جا افتاده بود و اولین یورش هایی که به رم انجام شد ارزش ‏های رم را بهتر نشان می دهد.
‏در قرن پنجم تجاوزهای متعددی که به بخش غربی ‏امپراطوری می شد باعث فتح آن شد ولی باعث شد که بخش شرقی فقط مجبور به پرداخت باج ‏شود. تئو دوسیوس دوم دیوار های شهر کنستانتین پل را غیر قابل نفوذ کرد و آن را از ‏فتح شدن با توجه به حملاتی که توسط اقوام خارجی به آن تا سال 1204 می شد حفظ کرد. ‏بخشی از امپراطوری او توسط هون ها به رهبری آتیلا مورد تهاجم واقع شده بود. ‏تئودوسیوس به آنها طلا داد و به این وسیله آنها را داخل در تجارت کرد و به تجارت با ‏این بربرها پرداخت. جانشین او مارسین این روش را ادامه نداد ولی توجه آتیلا به ‏امپراطوری رم غربی جلب شد تا این که در 453 مرد.
‏امپراطوری او فرو پاشید و ‏کنستانتین پل برای همیشه از تهدید های او خلاص شد و ارتباطی سودمند را با ‏بازماندگان هون ها برقرار کرد و انها به عنوان سرباز مزدور در ارتش امپراطوری ‏بیزانس در قرون بعدی می جنگیدند.
‏در این زمان حاکم واقعی کنستانتین پل جنرال ‏اسپر بود. لئوی اول شهرا از تصرف بربرهای نیمه وحشی ایسائوری که در اطراف رم زندگی ‏می کردند نجات داد. اسپر و پسرش آردابر در توطعه و آشوبی در سال 471 کشته شدند و به ‏این ترتیب کنستانتین پل برای قرون متمادی از سیطره و تسلط خارجیان رهایی یافت.
‏لئو همچنین اولین امپراطوری بود که از طریق منصب نظامی به تاج و تخت نرسید و بر ‏خلاف رسومات رم باستان به وسیلة اسقف اعظم کنستانتین پل این مقام به او داده شد. به ‏مرور زمان این روش رواج پیدا کرد و در قرون وسطی تاج گذاری به وسیلة یک شخصیت مذهبی ‏کاملا جانشین روش باستان شد
‏تاریخ بیزانس‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 3
.
‏هنگامی که امپراطوری رم غربی در 476 ‏سرانجام از هم پاشید زنون در امپراطوری رم شرقی حکومت می کرد و در این هنگام یک ‏فرماندة بربر به نام ادوآکر در رم غربی امپراطور رمولوس آگوستولوس را برکنار کرد ‏بدون این که دست نشانده ای را جایگزین او کند.
‏در 468 لئوی اول تلاش کرد که ‏دوباره آفریقا را از واندال ها پس بگیرد ولی به سختی شکست خورد که این نشان می داد ‏که توانایی نظامی امپراطوری رم شرقی تا جه اندازه کا هش یافته است. هنگامی که ‏امپراطوری رم غربی در حال محدود شدن به ایتالیا بود، بریتانیا به دست آنگلوساکسون ‏ها و اسپانیا به دست ویزیگوت ها و آفریقا به دست واندال ها و فرانسه نیز به دست ‏فرانک ها افتاد.
‏تلاش زنون برای احیای مجدد ایتالیا فقط به مذاکره با تئودوریک ‏رهبر استرو گوت ها محدود شد و زنون او را به عنوان رهبر ایتالیا برگزید.
‏بعد از ‏مرگ ادوآکر در 493، تئودوریک که دوران جوانی خود را در کنستانتین پل بود قدرت را در ‏ایتالیا به دست گرفت و او نشان داد که قدرتمندترین پادشاه ژرمن در آن سال ها است ‏اما جانشینان او بسیار از او ضعیف تر بودند و پادشاهی آن ها در ایتالیا در دهة 530 ‏رو به ضعف رفت.
‏در 475 زنون با توطعه ای از سوی باسیلیکوس از سلطنت خلع شد اما ‏بعد از بیست ماه زنون مجددا امپراطور گردید اما او مجبور بود با تهدید های ایسائوری ‏ها به رهبری آیلو و لئونیتوس که ادعای امپراطوری داشت مقابله کند. قدرت و اهمیت ‏ایسائوری ها در هنگامی که یک فرماندة رمی الاصل به نام آناستازیوس اول در 491 ‏امپراطور شد به پایان رسید و به طور قطعی آنها را در 498 پس از یک جنگ طولانی شکست ‏داد.
‏آناستازیوس خود را به عنوان یک رهبر و اصلاح طلب توانمند نشان داد. او ‏سیستم ضرب سکة زمان کنستانتین اول را با به طور قطعی مشخص کردن میزان وزن سکه های
‏تاریخ بیزانس‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 4
‏مسی تکمیل کرد. این سکه ها در اغلب معاملات روزمره استفاده می شدند. او همچنین ‏سیستم مالیاتی را اصلاح کرد. در زمان مرگ او خزانة دولت شامل 320000 پوند طلا می ‏شد.
‏زمان حکومت ژوستی نین اول که از 527 شروع می شود دورهای است که در ‏آن شاهد پیروزی هایی برای گسترش پادشاهی و اصلاح قلمرو روم هستیم . همچنین در قرن ‏ششم شاهد شسروع یک سرس نزاع ها میان امپراطوری بیزانس و دشمنان سنتی آن از قبیل ‏ایرانی ها ،اسلاو ها و بلغارها نیز هستیم .
‏بحران های ‏مذهبی از قبیل سوالاتی که در مورد مسیحیت تک جوهری وجود داشت و همچنین سوالاتی که ‏در مورد خود امپراطوری مطرح بود ژوستی نین را به این سمت برد که کنترل موثری را در ‏این زمینه همانند دورة ژوستن انجام دهد . پیش از این ژوستی نین یک افسر اصلاح طلب ‏در ارتش امپراطوری بود و رهبری محافظان آناستا زیوس اول را بر عهده داشت و پس از ‏مرگ آناستا زیوس خود را امپراطوز نامید . ژوستس نسن فرزند یک روستایی اهل ایلیری ‏کوم بود .
‏ژوستی نین یکی از شجاع ترین افراد زمان خود بود و در فکر احیای مجددی ‏اعمال قدرت روم بر جهان مدیترانه بود . او سیستم اجرایی و قوانین را به کمک سر ‏داران بر جسته ای از قبیل بیلیزاریوس و نارسس اصلاح کرد و موقتاً بخش هایی از قلمرو ‏از دست رفتة روم را دو باره در غرب به دست آورد و بیشتر ایتالیا و شمال آفریقا و ‏بخش کوچکی در جنوب اسپانیا را تصرف کرد .
‏در سال 532 ژوستی نین برای تأ مین ‏امنیت مرزهای شرقی امپراطوری پیمان صلحی ابدی با پادشاه امپراطوری ایران ، خسرو اول ‏ساسانی امضاء کرد . هر چند که باید سالیانه مبلغی طلا به عنوان باج می پرداخت .
‏فتوحات ژوستس نین در غرب از 533 آغاز شد . هنگامی که بیلیزاریوس برای گرفتی ‏قلمرو امپراطوری در شمال آفریقا با نیروی کوچکی در حدود 18000هزار نفر که بیشتر
‏تاریخ بیزانس‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 4
‏سربازان مزدور بود فرستاده شده بود . این توسعه طلبی ممکن بود به شکست انجامد و این ‏تلاش تازه نیاز به موفقیت داشت و از طرفی پادشاه واندال ها در کارتاژ نیروی لازم را ‏نداشت و حمایت نشد و این به بیلیزاریوس کمک کرد.
‏واندال ها پس از دو در گیری ‏تسلیم شدند و بیلیزاریوس به کنستانتین پل برگشت در حالی که آخرین پادشاه واندال ها ‏گلمیر زندانی او بود و جشن پیروزی برگزار کرد. به هر حال ممکن بود فتح شمال آفریقا ‏تثبیتش چند سالی بیشتر به طول انجامد اگر قبایل محلی مستقل تا 548 تسلیم و مطیع نمی ‏شدند.
‏در 535 ژوستی نین عملیات جنگی بلندپروازانه اش را برای فتح مجدد ‏ایتالیا ادامه داد که در آن زمان تحت تسلط استروگوت ها بود.
‏او ارتشش را از راه ‏خشکی به دالماتیه اعزام کرد و سپس به وسیلة کشتی نیرو های او تحت فرماندهی ‏بیلیزاریوس در سیسیل پیاده شدند و ایسلند را نیز بدون مشکل زیادی فتح کردند. پیشروی ‏در ایتالیا ابتدا با پیروزی همراه بود و شهر های بزرگی از قبیل ناپل، رم و همچنین ‏پایتخت آن راونا یکی پس از دیگری فتح شدند.
‏گوت ها ظاهراً شکست خوردند. ‏بیلیزاریوس در541 از سوی ژوستی نین فراخوانده شد و او پادشاه استروگوت ها را به ‏عنوان زندانی در بند به کنستانتین پل با خود برد. به هر حال استروگوت ها و حمایت ‏کنندگان آن ها به زودی تحت رهبری یک فرد توانمند به نام توتیلا به هم دوباره ‏پیوستند.
‏از جنگ با گوت ها که محاصره های خسته کننده و نزاع و عقب نشینی بود و ‏بتعث تحلیل رفتن بیشتر منابع مالی ایتالیا و بیزانس شده بود فقر برای حومة شهرها به ‏وجود آمد.
‏بیلیزاریوس از سوی ژوستی نین فرخوانده شد چون نسبت به فرماندهی ‏بیلیزاریوس اعتمادش را از دست داده بود و به نظر می رسید در این موقعیت حساس بیزانس

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ بعثت 14 ص

تحقیق تاریخ بعثت 14 ص

تحقیق-تاریخ-بعثت-14-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏تاریخ ‏بعثت
‏درباره تاریخ بعثت رسول‏ ‏خدا(ص)در روایات و ‏احادیث‏شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که ‏بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو ‏محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه‏مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب ‏و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا ‏بیست و چهارم آن ماه دانسته‏اند. (1) ‏و البته در پاره‏اى از روایات شیعه ‏نیز بعثت رسول‏ ‏خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)که‏متن ‏آن اینگونه است که:
‏وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام ‏مى‏پرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام ‏علیه السلام در پاسخ او فرمود:
‏لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه ‏القرآن...
‏تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله ‏علیه و آله‏»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى‏تعالى قرآن را در آن ‏نازل فرمود...و همان ماهى است که‏محمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) ‏که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
‏مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که ‏باید حمل بر برخى‏معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه ‏رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیه‏مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه ‏اتفاق‏الامامیة‏».
‏و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته ‏شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ‏،اگر چه در شب و روز آن‏اختلاف دارند،و ‏در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه‏ربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز ‏مانند شیعه‏بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانسته‏اند. (4) ‏و بدین ‏ترتیب‏اقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-‏بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد ‏اتفاق‏علماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-‏ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز ‏مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-‏ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول ‏نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
‏و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 ‏رجب،روایاتى است‏که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب ‏شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارش‏حضرت موسى بن جعفر علیه ‏السلام روایت‏شده،و نیز روایتى که‏در امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل ‏شده است (8) ‏و از آنجا که‏«اهل البیت ادرى بما فى البیت‏»گفتار ‏این‏بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
‏و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ ‏بعثت‏دانسته‏اند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد ‏مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکرده‏اند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
‏2
‏تاریخ ‏بعثت
‏درباره تاریخ بعثت رسول‏ ‏خدا(ص)در روایات و ‏احادیث‏شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که ‏بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو ‏محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه‏مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب ‏و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا ‏بیست و چهارم آن ماه دانسته‏اند. (1) ‏و البته در پاره‏اى از روایات شیعه ‏نیز بعثت رسول‏ ‏خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)که‏متن ‏آن اینگونه است که:
‏وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام ‏مى‏پرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام ‏علیه السلام در پاسخ او فرمود:
‏لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه ‏القرآن...
‏تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله ‏علیه و آله‏»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى‏تعالى قرآن را در آن ‏نازل فرمود...و همان ماهى است که‏محمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) ‏که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
‏مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که ‏باید حمل بر برخى‏معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه ‏رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیه‏مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه ‏اتفاق‏الامامیة‏».
‏و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته ‏شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ‏،اگر چه در شب و روز آن‏اختلاف دارند،و ‏در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه‏ربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز ‏مانند شیعه‏بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانسته‏اند. (4) ‏و بدین ‏ترتیب‏اقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-‏بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد ‏اتفاق‏علماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-‏ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز ‏مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-‏ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول ‏نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
‏و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 ‏رجب،روایاتى است‏که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب ‏شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارش‏حضرت موسى بن جعفر علیه ‏السلام روایت‏شده،و نیز روایتى که‏در امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل ‏شده است (8) ‏و از آنجا که‏«اهل البیت ادرى بما فى البیت‏»گفتار ‏این‏بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
‏و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ ‏بعثت‏دانسته‏اند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد ‏مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکرده‏اند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
‏2
‏بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن... (9) ‏در ماه‏مبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجه‏گیرى کرده‏و ‏گفته‏اند:‏ ‏بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکه‏هر دو مقدمه و نتیجه‏گیرى ‏مورد خدشه است زیرا:
‏اولا-این گونه آیات که با لفظ‏«انزال‏»آمده بگفته ‏اهل‏تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین ‏است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
‏اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره ‏از بحث‏تاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى به‏مسئله بعثت رسولخدا(ص)که ‏بگفته خود آنها بیشتر از چند آیه‏معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط ‏است‏به نزول‏دفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن ‏چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابن‏عباس نقل کرده‏اند-و عبارت یکى از آن ‏روایات که سیوطى‏آنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت ‏کرده‏اینگونه است که گفته است:
«‏شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة ‏القدر هى‏اللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة من‏الذکر الى البیت ‏المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد‏ ‏(ص)بعد ‏ذلک‏فى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .
‏یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان ‏شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور ‏یعنى محل وقوع‏ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آن‏در مورد امر و ‏نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.
‏و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.
‏و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن ‏عباس‏روایت کرده چنین است:
‏نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح ‏المحفوظ الى‏السفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة على‏جبرئیل ‏عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرین‏سنة‏» (11) .
‏یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ ‏به‏سفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در ‏بیست‏شب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیست‏سال آنرا بررسول خدا ‏نازل کرد.
‏این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب ‏قدر.
‏و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول ‏قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانسته‏اند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و ‏مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهل‏سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در ‏آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا شش‏ماه و برخى ‏سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانسته‏اند در عالم‏بیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل
‏3
‏بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.
‏و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه ‏نقل کرده که گوید:
‏اول ما بدى‏ء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا ‏الصادقه‏فى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثم‏حبب الیه الخلاء ‏فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالى‏ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود ‏لذلک،ثم یرجع‏الى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک ‏فقال:اقرا...
‏و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا ‏بحث‏خواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث‏جاى این سئوال هست که ‏آیا عایشه این حدیث را از چه کسى‏نقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا ‏دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا ‏این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!
‏مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده ‏که‏در اینباره اظهار کرده‏اند که در اینصورت این روایت‏خود عایشه‏است و نظریه او ‏است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیت‏روایت‏خارج شده و مانند نظرات دیگر ‏میشود که لابد براى‏امثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز ‏کرده‏حجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!
‏ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که ‏میان‏نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر ‏نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده‏«جزء»در ذیل‏حدیث‏«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین ‏جزء من النبوة‏» (12) ‏آمده است که گوید:
«‏و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک ‏نصف‏سنة،ثم راى الملک فى الیقظة‏». (13)
‏و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر ‏کرده (14) .
‏و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت ‏رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب‏تصریح ‏کرده‏اند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن ‏روایت امام احمد بن حنبل است‏که بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:
«‏ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین ‏سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشى‏ءو لم ینزل ‏القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا ‏بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة‏» (15) .
‏و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .
‏و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ‏ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است ‏نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران ‏در اینباره‏تحقیق و قلمفرسائى کرده‏اند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ تحول موسیقی 19 ص

تحقیق تاریخ تحول موسیقی 19 ص

تحقیق-تاریخ-تحول-موسیقی-19-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏موسیقی چنان که گذشت فن ترکیب اصوات و بیان احساسات توسط صوتها است . به گفته ‏«‏موزارت‏»‏ موسقی بیان خوشایند زندگی و به زغم ‏«‏بولیوز‏»‏ موسیقی شاعرانه ترین ، ارزنده ترین، نیرومندترین و اندارترین هنرهاست و باید آزادترین آنها هم باشد. به موجب داستانهای دین یونان ‏«‏آپولن‏»‏ خدای موسیقی با نه فرشته خود در کوه ‏«‏پارناس‏»‏ زندگی می کرد و این فرشتگان را ‏«‏موز‏»‏ می گفتند و موسیقی از نام آنها اشتقاق یافته است.
‏در تاریخ تحول موسیقی از باستان تحول موسیقی از باستان تا امروز، نخست موسیقی نزد ملل باستانی ، سومری، آکادی، ایلامی، مصری، یونانی و لاتینی را بررسی می کنیم:
‏بر اثر کاورش هایی که در اواخر قرن نوزدهم در گورستان ‏«‏اور‏»‏ که تاریخ بنیاد آن به سی قرن قبل از میلاد می رسد به عمل امده ریشه اصلی موسیقی آسیایی تا حدی روشن گردیده است.
‏از سومر قدیم دو ستوان که بر آن آهنگ موسیقی حک شده به دست آمده است. از خزانه های اور اسباب موسیقی بادی کشف شده، که می توان عمده نغمه های متداول امروز را از آن استخراج نمود. این آلت متعلق به 1800 قمری پیش از میلاد است. بر اثر تتبعات دقیق و به اتکاء تصاویر و نقش و نگارهای موجود، موسیقی سومر شامل: سرود، شکوائیه و مرثیه بوده. از جمله نوحه بر ویرانی ‏«‏نیپور که شش آهنگ داشه و با طبل و لیر اجرا می شده است و این تغنی با اسباب به دوران ‏«‏گودآ‏»‏ (2400 قمری پیش از میلاد) ارتباط می یابد.
‏پزشکان کلده پیش از عمل، آهنگی مقدس می سرودند و در وراء این موسیقی دینی، دربار از موسیقی خاصی بهره مند می شد و نوازندگان را آلتی شبیه ‏«‏لیر‏»‏ که پنج وتر داشته استفاده می کردند.
‏رقص هم به طور قطع رواج داشته است و اثار باقی مانده گورستان شاهی متعلق به 2700 قمری پیش از میلاد این مدعا را به اثبات می رساند. آلات موسیقی آن عصر زهی و باید و ضربی بوه، یک نوع نی مضاعف نقره نیز که دارای چهار سوارخ است از این قبرستان (مربوطب ه 27090 تا 3200 قمری پیش از میلاد) به دست آمده است. فلوتی با لوله، فقی و هفت سوراخی متعلق به (2000 قمری پیش از میلاد) هم از همانجا کشف شده است.
‏3
‏اشعار مقدسی درباره ‏«‏استار‏»‏ مربوط به قرن 6 و 7 و حجاری شیپوری به طول پنجاه تا شصت سانتیمتر از قرن 8 ق. م در دست است.
‏از مقبره ملکه ‏«‏شوهد‏»‏ نقش چنگی به طول یک متر و دارای یازده وتر به دست آمده است و نشان می دهد نوازندگان او هنگامی که ملکه خودکشی می کرده یا به میل خود سم می خورده می نواخته اند. این آلت شبیه چنگی دیگر است که بر اثر حفاری سال 1809 در ‏«‏لاگاش‏»‏ کشف شده متعلق به 2400 ق. م است. از آن عصر عودی طلایی با یک وتر و عود نقره و چنگی که با این دو آلت همراهی می کرده است و متعلق به 2700 ق. م است، به دست امده است.
‏نوازندگان که در حدود 680 ق. م در رکاب شاهان ایلام بوده، چنگی 13 وتری داشته اند. چنگی نیز 21 و 22 وتری وسه گوشه در ‏«‏سوز‏»‏ متعلق به 1900 تا 2000 ق. م پیدا شده است.
‏چدر بابل به سال 1600 و در نیپور به سال 1900 ق. م عودهایی با 2 تا 3 سیم به دست آمده. در آن دوران شرقی ها از ‏«‏سمبال‏»‏ و ‏«‏تمپال‏»‏ و طبل مخصوصاً بالگ که شبیه صندوق بزرگی بوده است استفاده می کرده اند و همه این سازها با یکدگیر به صورت جمعی به کار می رفته است. در ‏«‏بریتیش میوزیوم‏»‏ لندن نقشی از ایلام قدیم وجود دارد که به موجب آن ده نوازنده و پانزده خاننده با کمک چنگ و نی مضاعف طبل (متعلق به 689 ق. م) هنرنمایی می کنند همچنین در نقشی دیگر نوازنده عود دیده می شود. در حدود 2500 ق. م بابل بر سومر غلبه کرد ولی از لحاظ هنر مغلوب این قوم شد و خود نیز در حوالی قرن 14 از ‏«‏آسور‏»‏ شکست خورد.
‏به موجب منابع مصری، سومریها در حدود قرن 19 ق. م با آن کشور ارتباط یافتند و با ملل دریایی یا ‏«‏مردان دریا‏»‏ نیز آشنا شدند و در نتیجه آلات موسیقی و آداب موسیقیدانی آنان از دریای اژه و آدریاتیک گذشت و به رم رسید و به این ترتیب دنیای کهن از هنر سومریان برخوردار شد و هر کشوری برای مقصدی از رواج موسیقی استقبال کرد. چون موسیقی رکن اصلی مراسم دین است بعضی ملل در اجرای آهنگاهی مذهبی و یا جشن ها و تشریفات درباری از آن استفاده می کردند. مثلا مراسم مربوط به ‏«‏میترا‏»‏ که از ایران به خاور نزدیک وغرب رخنه نمود، با موسیقی توأم و نفوذ سومر در همه جا جلوه گر بود. حتی اگر گام منسوب به فیثاغورث هفت نت داشته، بدان جهت است که منجمان کلده به یونانیها وجود و خواص هفت ستاره را آموخته اند... مصریان قدیم به اتکاء افکار دینی خود و اعتقاد به زندگی بعد از مرگ و تصور به تساوی بین حیات و ممات، منابعی سرشار درباره موسیقی به یادگار گذارده اند. اینک در حدود پنجاه فلوت از عهد باستان مصر باقی مانده است.
‏3
‏این قوم به فواصل موسیقی آشنا بوده، وزن را از کوفتن دو دست به هم استخراج می کرده اند. سرودهای دینی به وسیله فرعون و دیگران با اشعاری سه یا چهار بندی خوانده می شد. فرعون می ایستاده یا به زانو در می آمده، دست خود را بلند می نموده است. قدیمی ترین سرود که به دست ما رسیده از Amon-Ra‏ است. که نقاشان نخستین هرم ‏«‏ساکاراه‏»‏ با خط میخی جریان آن را بر دیوار ترسیم کرده اند و در آن ‏«‏هاها یا ای ای‏»‏ نی به کار می رفته است.
‏رقص در مصر ظاهرا قدیمی تر است. زیرا مجسه زنی رقاص که تقریبا به پنج هزار سال قبل از میلاد می رسد، موود می باشد و در جدار دیوار هرمی، مطالبی بدین شرح نگاشته شده است:
‏«‏این است رقص که از طلا گرفته شده‏»‏ یا ‏«‏رقص تکان دادن‏»‏ و یا ‏«‏رقص اسرار ولادت‏»
‏در مصر، موسیقی نظامی برای راه پیمایی منظم سربازان بوده است. در این کشور باستانی نقشی روشن از چنگ زدن دو زن رقاص و فلوت نواز و سیتار زن موجود است. نی هایی به طول 25 تا 55 و گاهی 91 تا 96 سانتیمتر که بعدا به نام ‏«‏بنی حسن‏»‏ معروف شده، و بعضی از چوب وبرخی از برنز و متعلق به 4000 ق. م است به دست آمده همچنین نی مضاعف و طبلی به طول ‏54 سانتی متر مربوط به 1200 ق. م کشف شده است.
‏چنگ نیز به منزله ساز ملی مصریان است و انواع مختلفی دارد که نوع کوچک آن 3 یا 4 وتری به وسیله چوبی روی دوش نوازنده قرار می گرفته است و بزرگتر آن دارای 8 تا 20 سیم بوده که باید ان را ایستاده نواخت. چنگ متداول مصر که از حدود 3300 تا 1600 ق. م رواج داشته، چند وتری بوده، نوازنده می نشسته و می نواخته است. سی تار نیز که دارای پنج تا هجده وتر بوده، در حدود 2000 ق. م به مصر وارد و متداول شده است. عود 3 یا 4 وتری هم در نقش ها دیده شده است. همچنین انواع آلات موسیقی دیگر رواج داشته از جمله نوعی
‏4
‏«‏کاستاگنت‏»‏ و ‏«‏مائینیت‏»‏ مخصوص زنان رقاصه و نیز اقسام طبل که برای مارش و رقص به کار می رفته است...
‏ارکستر مصری از نی زن، چنگ نواز،خواننده ودست افشان تشکیل می شده، گاهی دو یا سه چنگ زن و عده زیادی نی زن شرکت می کرده اند. دسته ای که متعلق به 2600 ق. م است از هشت نی نواز و یک کف زن به وجود آمده است.
‏از قرون دو و سه ق. م یک نوع ‏«‏ارگ‏»‏ ابتدایی که از یونان به مصر وارد شده بود و نه لوله داشت و در محافلی که فرعون حضور داشته، به کارمی رفته است، موجو است.
‏«‏هرودت‏»‏ از نوازندگانی که در قایق نشسته، در مسیر نیل می نواخته اند، یاد می کند. در جشنهای مربوط به ‏«‏ازیریس‏»‏ نیز موسیقی رواج کامل داشته است.
‏تمدن و هنر مصری در کرت، سیکلاد و اتروسک نفوذ یافته، یونانیها از ا متاثر شده اند.
‏عبرانیان نیز به موجب منبع: سومری، کلدانی، هیتیت، فنیقی و مصری و تورات از موسیقی بهره وافی داشته اند. در کتاب مقدس قطعات منظور وجود دارد. موسیقی قدیم عبری، سرودهای جنگی، شکوائیه و مرثیه است که با دو نی همراهی می شده است.
‏طبق نصوص کتاب ‏«‏سفر تکوین‏»‏ نزد عبرانیان اسباب های بادی از خاندان فلوت و نی مضافع رایج بوده است و در عصر اسمعیل قرن 12 ق. م ‏«‏هلیل‏»‏ یا نی ساده به کار می رفته. ‏«‏شوفاژ‏»‏ یک نوع شاخ بوده، برای فراخواندن دسته ها استعمال می شده ‏«‏هاسوسرت‏»‏ که با نقره ساخته می شده، یک نوع شیپور راست بوده به تعداد زیاد در مراسم نظامی رواج داشته است در تورات از ‏«‏نبل‏»‏ و ‏«‏هینور‏»‏ دو آلت سیمی بوده یاد شده . لیر که 6 تا 11 وتر داشته ‏«‏سیتار‏»‏ ‏«‏سامبوگ‏»‏ با 7 وتر، نبل با 10 وتر ‏«‏پسالتریون‏»‏ سه گوشه با 24 وتر، چنگ با ده وتر(که با انگشت یا مضراب می زده اند) ‏«‏گینور‏»‏ با 8 وتر همه نزد قوم اسرائیل رواج داشته است.
‏سکه ای مربوط به دو قرن قبل از میلاد به دست آمده که لیری را با سه وتر نشان می دهد و شباهتی به لیر چهار وتری متعلق به 2000 ق. م آسوری ها دارد.
‏یهودیان در تمام اعیاد از انوع طبل استفاده می کرده اند.

 

دانلود فایل

تحقیق تاریخ خط و زبان فارسی در ایران 12 ص

تحقیق تاریخ خط و زبان فارسی در ایران 12 ص

تحقیق-تاریخ-خط-و-زبان-فارسی-در-ایران-12-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏زبان فارس‏ـــــــــ‏ی
‏مقدم‏ـــــــ‏ه
‏چنان که می دانیم زبان فارسی سه مرحله تکاملی داشته است فارسی باستان ، ‏فارسی میانه و فارسی نو. در پایان دوره ی هخامنشی زبان فارسی باستان دچار دگرگونی ‏گشت واندک اندک از آن فارسی میانه پدید آمد که بی گمان بـخشی از تـحول خود را هم در ‏دوره های سلوکیدی واشکانی پشت سر گذاشت . با روی کار آمدن ساسانیان این زبان رسمیت ‏یافت و در دوره ی پادشاهی پانصد ساله آنان باز هم این زبان تـحول یافت به طوری که ‏در پایان دوره ساسانی گویش ویژه ای از آن که در پایتخت ( در دربار ) به کار می رفت ‏، گونه رسمی آن زبان شمرده می شد و همین گونه است که به فارسی یا فارسی دری تبدیل ‏شده است . تفاوت فارسی دری و آن گونه از پارسی که در پایان دوره ساسانی به کار می
‏3
‏رفت بسیار اندک است . برخی از صداهای پارسی میانی در فارسی باز مانده بود که پس از ‏دوره مغول از میان رفت فارسی دری پس از اسلام تنها با کوشش ایرانیان ملی‏ (‏شعوبیان ) در برابر زبان عربی ایستادگی کرد و به زبان رسمی ایران تبدیل شد و باقی ‏ماند.
‏اما سوالی که همیشه مطرح بوده این است که چرا زبانی که به فارس و ‏غرب ایران تعلق دارد ، پس از اسلام در خراسان جلوه می کند و در نخستین سده های ‏اسلامی هیچ نشانه ای از شاعران و نویسندگان فارس نداریم . به همین دلیل توهمی پیدا ‏شده است که زبان فارسی دری گویا از خراسان پیدا شده است . این توهم با پیدایش کشور ‏افعانستان ، در آن کشور دامن زده شد و دری را فارسی اصیل و زبان مردم شمال ‏افغانستان شمرده اند . بنابراین باید علت رواج فارسی دری را در خراسان و سکوت فارس ‏را در سده های سوم تا پنجم هجری توضیح داد .
‏میدانیم که تیسفون در حمله ‏مسلمانان عرب غارت و ویران شد . در اثر این کار عده زیادی از مردم آن به ویژه
‏3
‏ثروتمندان ، اشراف و زمینداران بزرگ به جاهای دیگری در ایران به ویژه به خراسان ‏مهاجرت کردند ، آنان فکر می کردند که خراسان به علت دوری در دسترس مسلمانان نخواهد ‏بود . پس از این مهاجرت نخستین مهاجرت های دیگری هم به خراسان صورت گرفت که بیشتر ‏آن مربوط به هنگامی است که قیام شیعیان در میانرودان به رهبری مختار ثقفی و به ‏خونخواهی فرزندان علی سرانجام و پس از جنگهای دراز و حتی پیروزی اولیه و در اختیار ‏گرفتن کوفه به شکست انجامید و قتل عام شیعیان در میانرودان آغاز شد . ازاین عده هر ‏که توانست به درون ایران و به ویژه فارس ، سیستان و خراسان گریخت . برخی از این عده ‏تا سال ها بر حکومت بنی امیه و امارت حجاج ابن یوسف یاغی می شدند و آسیب های سخت به ‏سپاه او که هـمان سپاه خلیفه ، بود وارد می کردند .
‏گروه اصلی و آرامش طلب ‏این عده به خراسان آمدند و در شهرهای هرات ، بُست ، مرو ، زرنگ ، بلخ ، توس ،
‏5
‏نیشابور و شهرهای دیگر سکونت گزیدند و چنانکه آشکار است مـخفیانه به ترویج عقاید ‏خود پرداختند . برخی از شهرهای خراسان مانند توس استعداد بیشتـری در این مورد نشان ‏دادند و به نخستین پایگاههای پیروان تشیع در ایران تبدیل شدند . این عده از آنجا که ‏به فارسی سخن می گفتند ، طبعاً به این زبان هم ‏می نوشتند . فارسی بوسیله این ‏عده نوشته شده و رسمیت یافت .
‏هنگامی که شعر و ادب آغاز به ظهور کرد این ‏عده به فارسی شعر گفتند و نوشتند ، اماّ بی شک مجبور بودند احساسات خود را پنهان ‏کنند . از میان این عده شاخه ی شعوبی و اسماعیلی با تعصب و دلبستگی بیشتر به فارسی ‏به نوشتن پرداخت و فارسی را رواج داد.
‏کافی است درباره نخستین سخن پردازان ‏فارسی بررسی کنیم تا گوشه هائی از این واقعیت روشن شود. از شاعران و نویسندگان مهّم ‏سده های نخستین در خراسان رودکی است . رودکی شیعه ی هفت امامی و طرفدار گروه ‏اسماعیلیان بود. او را به همین دلیل کور کرده اند . در کودتائی که علیه شیعیان در

 

دانلود فایل