لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 221 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم الله الرحمن الرحیم
فلسفه آموزش و پرورش(رشته :علوم تربیتی)
گفتار اول:فلسفه چیست؟
هدف کلی:
آشنایی با مفهوم،تعریف،موضوع،هدف و ابعاد گوناگون دانش فلسفه
تعریف تعریف
تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم.طوری که گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.بنابراین می توانیم نتیجه گیری کنیم که:
تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود.
کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که
بسیاری از مردم مخصوصا ً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند و به صورت معیار یا میزان درآمده اند.
3. در تعریف پدیده یا شیئ مورد نظر یا چیزی از جانب خود اضافه نمی کنیم یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آنرا بپذیرند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مقدمه
علم در حوزه های سنتی ایران مقوله متنوع و گسترده ای است. سده های نخستین اسلامی مصروف کنکاش، مجادلات و پایه گذاری های کلان علمی شد. حوزه های آموزشی عموما چند منظوره با پرورش علمای جامع الاطراف و مسلط بر اکثر بخش های علمی پایه های ستبر علمی ایران را بنا نهادند.
توجه شدید به علوم عقلی و نقلی از اختصاصات ایران علمی قرون نخستین بود و دستاندازی به حوزه های معتبر بیرونی چون یونان و اسکندریه و البته ایران پیش از اسلام و ترجمه و تالیف متون از زبانهای مختلف دوره ای مدرن و کاملا علمی را در تاریخ ایران بنا نهاد.
شیخ شهاب الدین سهروردی یکی از علما و حکما و بزرگ فلسفی ایران است که با آگاهی و مطالعه در شاخه های متفاوت فکری و بدست آوردن درک صحیح از آنها توانست جنبش خاص فکری خود را با نام فلسفه اشراقی بنیان نهد. فلسفه ای که با بهره گیری از نقاط قوت دیگر ایده های فکری گونه ای التقاطی از علم آسمانی و زمینی را به انسان آن روزگار ارائه کرد.
این مقاله به مسئله علم و کیفیت آن و تعریف عالم از دیدگاه شیخ اشراق پرداخته است. پیش از ورود به بخش اصلی مقاله معرفی مختصری از شیخ اشراق و آثار او و نیز مسئله علم در حوزه های آموزشی گذشته می آید و پس از متن مقاله که همراه با مسائل چندی که پیوسته با مبحث اصلی اند می آید به طور مختصر به علومی که در آثار شیخ اشراق به آنها استناد شده پرداخته می شود و در پایان طی بحث کوتاهی به مسئله تاویل پذیری آثار عرفانی شیخ اشراق که البته مسئله تازه و در حقیقت شاخه ای از علم مدرن در خوانش متون است
2
پرداخته می شود
علم اشراقی:
معرفی:
شیخ شهاب الدین ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی معروف به شیخ اشراق بنیانگذار رسمی دومین نظام فلسفه اسلامی با نام حکمه الاشراق است. وی در سال 549 در دهکده سهرورد زنجان به دنیا آمد. در مراغه نزد مجد الدین جیلی حکمت و اصول و فقه را آموخت. در اصفهان نزد ظهیر الدین قاری منطق را فرا گرفت. و چنان شد که به قواعد فقه و حدیث و اصول در نهایت فهم و ذکا بود. منتخبی از مقالات فارسی درباره شیخ اشراق سهروردی گرد آورنده حسن سید عرب انتشارات شفیعی چاپ اول سال 1378 مقدمه ص 30
و در ضمن مطالعه فلسفه ابن سینا اندیشه های نوین خود را در باب علم و فلسفه پایهریزی کرد.
پس از پایان تحصیلات رسمی چنانکه رسم روانهای نا آرام و پویا است روی به سلوک جسمی و روحی آورد تا اینکه در حلب ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی شیفته شیخ شد و بنابر درخواست او شیخ اشراق در حلب اقامت گردید.
ذکاوت شیخ اشراق و علم آسمانی او که ظاهرا دلیل برتری او در مناظرات چندی شد که بین او و علمای حلب برگزار شد بر این علما گران آمد و البته برای شیخ نیز گران تر تمام شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
پیشرفت فلسفه در اسلام و نقش مسلمانان در پیشبرد آن
مقدمه
فلسفه اسلامی چیست ؟این همواره یک پرسش بحث انگیز بوده است و در واقع یافتن عنوان کاملا رضایت بخش برای این متفکران و نظامهای فکری انهاامری دشوار است.نامیدن این فلسفه به فلسفه عربی در حقیقت از زبانی نامگذاری مناسبی است.چرا که قران به ان زبان نازل شده است.اما به دشواری میتوان انرا توصیف مناسبی برای محتوای فلسفه ای که از ان در نظر داریم دانست.بسیاری از لاین متفکرین به عربی نوشته اند و بسیاری از انها عرب نیستند.این درست است که یک شاخه مهم از فلسفه اسلامی در قالب زبان عربی و در ضمن ترجمه های عربی از متون یونانی پیشرفت کرده است.اما به هر حال و اندازه هم که این جریان دارای اهمیت باشد باز هم تنها یک شاخه و جریان از جریانات فلسفه اسلامی است حجم زیادی از فلسفه اسلامی به زبانهایی غیر از زبان عربی نگاشته شده است،خصوصا به زبان فارسی و توسط غیر عربها،و این سنت تا به امروز هم ادامه دارد. مقصود از فلسفه عربی هر چه باشدنمیتواند معنایی کاملا جامع که بتواند در بردارنده کل فلسفه اسلامی باشد به ان امیدوار بود.
درباره فلسفه اسلامی میتوان چنین اندیشید که ان نوعی فلسفه است که توسط مسلمانان بوجود امده است.
یک مساله پر جاذبه و جالب توجه بحث از این نکته است که ایا انچه فلسفه اسلامی را همچون ابزاری مناسب و عمومی در همه شاخه های علوم اسلامی در اورده است دارا بودن ویژگی همه شمولی بودن است که در همه موارد و موضوعات سریان دارد.به عنوان مثال اگر دستور کار و طرح واحدی باشد که به تلویح یا
2
تصریح در همه مباحث فلسفی کاربرد داشته باشد،در این صورت درک این که چگونه همه این مباحث گوناگون تحت نام واحدی قرار گرفته اند اسان خواهد بود.بسیاری از مفسران بر این باورند که چنین طرح و دستور کار واحدی وجود دارد.یک مکتب بسیار تاثیر گذار در بین مفسران{غربی}فلسفه اسلامی که از "لئواشتراوس"اغاز شده است،بر این باور است که پایه همه مباحث فلسفه اسلامی تقابل میان عقل و دین،تعارض میان فلسفه و ایمان ومیان اسلام و تفکریونانی است.که در پاره ای از موارد از ان به رویارویی میان اسرائیل و اتن تعبیر شده است.
اتصاف این فلسفه به اسلامیت مستلزم این است یا حداقل به نظر می رسد می بایستی مستلزم این باشد که برخوارداری از خصیصه دینیبرای کلیه مباحث مطروحه ضروری و حیاتی است.و از انجاییکه این مباحث در ارتباط با فلسفه نیز می باشد تعارض اشکار میان این دو رویکرد مختلف نسبت به مساله واحد پر رنگ تر می نماید.این فلسفه دارای این توانایی است که پاره ای از مفاهیم کلیدی فلسفی را از فرهنگهای پیشینی اخذ نموده واز انها در پاسخگو به مسائلی که از درون فرهنگ خودی سر بر اورده است بهره جوید و برای به انجام رساندن این رسالت از قدرت انطباق مفاهیم فلسفی متناسب با این وظیفه بر خوردار است.
تالیف اندیشه های مجرد فلسفی از سویی و امیختن انها با مسایلی که از متن اسلام ناشی شده اند از دیگر سو توانایی ویژه و هاضمه قوی و قابل انعطاف در پاسخگویی به مسائل موجبات غنا و ذو ابعاد بودن فلسفه اسلامی را فراهم کرده است.بخش وسیعی از فلسفه اسلامی مانند هر فلسفه دیگری عبارت است از توسعه کمی در ارائه نظریات تخصصی و فنی نوین درباره همان مسائل موجود در فلسفه است.اما ژاره
3
ای از بخشهای این فلسفه عهده دار تاسیس روشهای کاملا نوین در پیشبرد مباحثی هستند که به نوبه خود سنت جدیدی از تفکر درباره مساله و ارائه راه حل نسبت به مباحث و مشکلات نظری را بنیان می نهد
فلسفه اسلامی اولا و بالذات فلسفه است وشیوه تخصصی وفنی مناسب و قابل استفاده به منظور فهم ان نیز شیوه ای فلسفی است.در فلسفه اسلامی بدون شک نمی توان از یک رویکرد واحد نسبت به حل مسائل فلسفی سخن گفت.بلکه طیف وسیعی از شیوه ها و مشرب های فلسفی وجود دارند که بسته به نقطه نظر هر متفکر خاص متفاوت است.این تنوع مشرب ها می تواند دیگر بار نسبت به مفهوم فلسفه ای که بطور مطلق بتوان انرا اسلامی نامید سوال بر انگیز باشد.چرا که انتظار ما از اطلاق یک عنوان نشان دادن نظریه ای عام یا یک اگاهی است به اینکه چگونه باید فلسفه وزید.اگر این توقع ،توقع به جایی باشد پس فلسفه منطبق با می باید کم فایده تر باشد، زیرا این فلسفه در مقایسه با ان محدود تر وتنها نمایاننده بخشی از یک خط فکری خاص درباره چگونگی بکار بستن این فلسفه می شود.
معنا و مفهوم فلسفه در اسلام
صاحبنظران مسلمان در مکاتب فکری مختلف طی قرنها تلاش کرده اندتا معنای "حکمت"و"فلسفه"رادر پرتو قران و حدیث که لفظ حکمت در هر دوی انها امده است،تعریف کنند.اما اصطلاح فلسفه از طریق ترجمه های یونانی قرن هشتم و نهم میلادی به زبان عربی وارد شد.از سویی در تمدن اسلامی فلسفه را بدان معنا که در زبان انگلیسی مصطلح است نه فقط می باید در مکاتب مختلف فلسفه اسلامی که علاوه ی بر ان در ذیل عناوین به ویژه مباحث کلام،معرفت،اصول فقه و علوم اوائل جستجو کرد واین جدا ز موضوعاتی نظیر صرف و نحو و تاریخ است که منشا توسعه
4
شعب خاصی ازفلسفه گردیده است از سوی دیگر در هر مکتب فکری سعی بر ان بوده استتا مقصود از حکمت و فلسفه بر حسب دیدگاه خاص ان مکتب تعریف شود و این امر پیوسته در کانون توجه مکاتب گوناگون فکری و خصوصا مکاتب فلسفه اسلامی قرار داشته است.
ذیلاًبه بعضی از تعاریف بر گرفته از منابع یونانی که نزد فلاسفه اسلامی رواج داشته اشاره می کنیم
1.فلسفه عبارتست از علم به اشیا موجود از ان حیث که موجودند
2.فلسفه عبارتست از علم به امور انسانی و الهی است
3.فلسفه پناه بردن به مرگ و به عبارت دیگر دوست داشتن مرگ است
4.فلسفه خدا گونه شدن است در حد توان و طاقت ادمی
5.فلسفه صناعت الصناعات و علم العلوم است
6.فلسفه عشق و اشتیاق به حکمت است
فیلسوفان مسلمان با تاملی بر اینتعاریف و ظمن اعتقاد به اینکه"حکمت"اصل و منشا الهی دارد فلسفه را با حکمت یکی دانستند که در زیر به تعریف سه فیلسوف بزرگ کندی به عنوان نخستین فیلسوف مسلمان،ابن سینا و فارابی بسنده می کنیم
ابو یوسفاسحاق کندی:در میان فنون ادمی فن فلسفهاز همه شریف تر و والاتر است.و تعریف ان عبارتست از علم به حقایق اشیا به اندازه توانایی ادمی،زیرا غرض فیلسوف در علمش رسیدن به حق وعملش،عمل کردن به حق است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 146 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم الله الـرحمن الــرحیم
شناسنامه درس
نام درس : فلسفه آموزش وپرورش
فلسفه تربیت(فلسفه آموزش وپرورش)
معرفی طرح درس:
در این درس (فلسفه آموزش وپرورش)تعریف فلسفه -معنی ومفهوم تربیت- مفهوم فلسفه تربیت - پندار گرائی وتربیت-واقع گرائی وتربیت-ماده گرائی وتربیت-عمل گرائی وتربیت-اسلام وتربیت، با استفاده از روشهای مختلف تدریس برای دانشجویان در ساعــات معین وبرنامه ریزی شده تدریس می شود.
اهداف درس
هدف کلی :دانشجویان رشته علوم تربیتی با گذراندن این درس با مفاهیم فلسفه ،معنی ومفهوم تربیت،مفهوم فلسفه تربیت وهمچنین با مکاتب مختلف فلسفی آشنا شده وآنرا فرا می گیرند.
اهداف جزئی :دانشجویان باید بتوانند :
1.فلسفه را تعریف نمایند
2.معنی ومفهوم تربیت را بیان نمایند
3.فلسفه تربیت را تعریف کنند
4.مکاتب مختلف فلسفی را با پیروان آن مکاتب و مشخصات ودیدگاههای آن مکتبها را توضیح دهند.
5.نظر اسلام را در مورد تربیت بیان نمایند.
جایگاه درس
دراین درس ،دانشجویان رشته علوم تربیتی که از دروس تخصصی میباشد وتعداد 3واحد درسی است با مکاتب مختلف فلسفی که مربوط به رشته ی تحصیلی شان است با گذراندن این درس به جایگاه واهمیت تربیت (فلسفه تربیت)در نظام آموزش وپرورش پی خواهند برد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
0
فلسفه سجده در نماز
شیطان که رانده گشت، به جز یک خطا نکرد
خودرا برای سجده آدم،رضا نکرد
شیطان هزار بار بهتر ز بی نماز
اوسجده بر آدم این بر خدا نکرد
تاریخ سجده
پس ازآ نکه خداوندآدم راآفریدبه فرشتگان دستورداد تا برای او سجده کنند. همه سجده کردند جزابلیس وخداونداورا بخاطرهمین نافرمانی ازدرگاه خود راند.این ماجرا را قرآن بارها تکرارمی کند و می دانیم که تکرارهای قرآن بی دلیل نیست.ای انسانی که همه ی فرشتگان بخاطرتوبه سجده ا فتادند چرا تو در برابرخدا وند خا لق سجده نمی کنی؟ ای انسان ابلیس بخاطر ترک سجده ی تو رانده شد. آنوقت تو که سجده بر خداوند را ترک می کنی چه انتظاری داری؟ابلیس که برتو سجده نکرد می گفت من ازانسان برترم. آیا تو می توانی بگویی من از خداوند برترم؟ تو که زمانی هیچ بودی ووقت
1
0
ی هم به دنیا آمدی سراسر وجودت را ضعف و عجز فراگرفته بود ودرنهایت هم عاجزانه ازدنیا می روی چگونه دربرابرآفریدگارهستی تکبرمی کنی؟به هرحال اولین فرمان خداوند پس از خلقت بشر فرمان سجده بود.
سجده هماهنگی با فرشتگان الهی است. علی(ع) می فرماید: هیچ طبقه ای از طبقات آسمان نیست مگرآنکه گروهی از فرشتگان درحال سجده اند. سجده عالی ترین درجه ی عبودیت وبندگی است زیرا انسان بالاترین نقطه ی بدن خود یعنی پیشانی را برخاک می ساید واظهار ذلت و عجز به درگاه عزیزقادرمی برد. سجده عالی ترین مقام برای والاترین مردان و زنان عالم است. لذا خداوند پیامبرش را مامور به سجده می کند نه فقط درروز که به هنگام شب "ومن اللیل فاسجدله وسبه لیلا طویلا" وخطاب به حضرت مریم آ ن زن پاک وعابدمی فرماید:"یا مریم اقنتی لربک واسجدی"
سجده که به دنبال رکوع می آیدمرحله ای کامل تر وبالاترازآنست ونمازگذاررابه اوج خضوع می رساند سجده مایه ی مباهات خداوند برفرشتگان است ولذا عنایت الهی رابدنبا ل دارد تا آنجا که در هرسجده یکی ازگناها ن انسان محو وپاداشی برای او ثبت می شود.
حضرت علی(ع) می فرماید: اگر انسان بداند به هنگام سجده چه رحمتی ا ورا فرا گرفته است هرگز سرازسجده بر نمی دارد. پیامبر(ص) می فرماید: من درقیامت امت خودرا از آثار سجده که برپیشانی دارند می شناسم وآن گوشه اززمین که برآن سجده شده است در قیامت گواه عبادت انسان میگردد ودردنیا نیز
ازآن نقطه نوری به آسمانها می رود. درحدیث می خوانیم: دلیل سجده سهوبرای هرکم وزیادی سهوویا کلام وقیام وقعودنابجا آن است که ابلیس تورا گرفتارحواس پرتی کرد ودرنمازتوخللی ایجاد نمود پس توبعد ازنمازدوسجده بجای آور تا بینی اوبه خاک مالیده شود وبداند هر لغزشی ایجادکندتو دوباره دربرابر خداوند به سجده می افتی تفسیر نما ز تا لیف آ یت الله محسن قرائتی
.
ذکرسجود
" سبحان ربی الاعلی وبحمده "
منزه ومقدس می خوانم وپاک وپاکیزه دانم پروردگاربرتروفراترخودراازهرچه جنا ب متعال اورا نسزد وعزت وجلال را نشاید. وبحمده: درحالتی که مشغول ستایش ونیایش ا ویم که توفیق بخشیده است مراکه تنز
3
0
یهوتقدیس اورا به جای آورم. تا مدال حاصل نشده مکررتسبیح رابگوید مگرامام جماعت که سرسه نوبت ا قتصار(اکتفا) می کند.
درحدیث نبوی وارد شده ا ست: نزدیکترین وقت وحالی که بنده به خدا ست حا لت وفرصت سجوداست که حق تعالی درباره ی آ ن فرمود: " وسجد واقترب " یعنی به سجده درآی ونزدیک شو. وازامثا ل این اخبار وغیرآن مستفاد می شود که بهترین افعا ل نمازسجود است بنابراین طول کشیدن وفروماندن درآن به اخلاص آگاهی بس نیکوست. بزرگی گوید: رکوع دعوی بندگی است وسجدتین دوگواه است برآ ن.
دیگری گوید: به قدرنسبتی توهستی حق تورا جلوه گر گردد. نمی بینی که دررکوع سبحان ربی العظیم گویی ودرسجود سبحان ربی الاعلی اگرتونباشی اوباشد ( هشت د ر بهشت ) ترجمه ا لصلوه تا لیف : ملا محسن فیض کاشانی
.
سپس ازدیدن ادا شدن حق بندگی ترقی کنی وبه شرف مقام قرب می رسی. پس پروردگارت راازداشتن ا نبازبزرگ دا ن. گویا وقتی به قرب رسیدی انوارجمال احدیت برتوجلوه کرد و هستی همه ی آفریدگان درپیش ا وفرو باشید وتو پروردگارت راازا ین که برای کمال انبازی باشد بزرگ داشته وبرای عظمتش به سجده ا فتادی درحالی که ازهمه چیزروی گردانده وا ورا ازهمه نقا یص ضدکمال حتی شریک دروجود راستین تنزیه می کنی.
گویا در همه هستی جزخدانمی بینی و هستی همه ممکنات همچون سراب کویراست که تشنه آ ن راآب می پندارد ومی بینی که وجود عالم گویا وجودی خیالی است وهستی را ستین وعینی واقعی همان وجود
آن والاست . بلکه اصلا جزبه او توجهی نمی کنی.
امام صادق (ع) درمصباح الشریعه فرمود: به خدا سوگند هیچگاه زیان نکرد آ ن که حقیقت سجده ها را ادا کرده – اگرچه درعمرش یکبا ر- باشد ورستگارنشد آن که درچنین حالی باپروردگارش خلوت کرد وچونان کسانی که خود فریبند ازآنچه خدا وند برای ساجدان ازا نس به دست آمده وآسایش آینده آماده کرده غاقل وسرگرم شدهیچگاه ازخدا دورنمی شود آ ن که تقربش درسجده هارا به خوبی انجام داده وبرای آنکه بی ادبی کرده وبا دل بستن به دیگرا ن درحال سجده ی به اوبی احترامی کرده هیچگاه قربی به سوی اونخواهد بود پس سجده کن همچون سجده ی متواضعان برای خدا وند. سجده ی خاکساری که دانسته است اوازخاکی که مردم پایمالش می کنندآفریده شده واز نطفه ای که هرکسی ازآن بیزارست ترکیب یافته ا ستوخداوند معنای سجده ها را سبب نزدیکی به خود بادل و درون وروح قراردارد. پس آن که به اونزدیک شد ازغ
3
0
یراودورمی شود. آیا نمی بینی که درظاهر(هم) هیا ت سجده ها جزباپوشیده شدن همه چیزوبازماندن چشم ا زهرآنچه چشم آن را می بیند. درست نمی شود مساله باطن هم همین طورا ست آن که درنمازدلش به چیزی جزخدا بسته بود.ا وبه آ ن چیزنزدیک ا زحقیقت آنچه خداوند درنمازش ازا وخوا سته دورا ست. که خدا فرمود: " ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه " خداوند برای هیچ انسانی درسینه اش دودل نگذارده رسول خدا (ص) فرموده اند که خدای والا فرمود:به دل بنده ام آگاه نمی شوم ودرآن اخلاص خواهی درفرمانبری به خاطرخودم ورضایم را نمی یابم مگرا ین که ثبا تش وتدبیرش را به عهده می گیرم وبه اونزدیک می شوم وهرکه درنمازش به غیرمن پردا خت اوازکسانی است که خودش را به مسخره گرفته ونامش دردفترزیان کاران نوشته ا ست.
اما سجده ازبرترین اعمال بدنی ا ست وخدا وند آ ن را با نوراجا بت می کند. چنان که ازحضرت صادق (ع) روایت شده ا ست که " نوررا درگریه وسجده یافتم " ونیزروا یت شده که سجده نزدیک ترین حالت بنده به خداست. به ویژه هنگا می که گرسنه وگریا ن باشد. وبرای آ ن درروایت ها فضایل بسیاری ا ست. ازآن جمله این که گروهی ازرسول خدا (ص) خواستندکه درپیشگاه پروردگاربهشت رابرایشا ن ضما نت کند. وحضرت فرمود: " به این شرط که مرا با طولانی کردن سجده ها یاری کنید " پاسخ دادند : بله . پس بهشت را برایشا ن ضمانت کردودیگرروایت شده که به حضرت صادق (ع) عرض شد: چرا خداوند ابراهیم را به دوستی گرفت؟ فرمود: به خاطر بسیاری سجده اش برزمین . ونیزدرصحیح روا یت شده که بنده وقتی نمازگذاردسپس سجده شکرکردخداوندوالاپرده ی میان بنده و فرشتگان راگشوده ومی فرماید: ای فرشتگانم به بنده ام بنگرید. فریضه ا م را انجام داده وعهدم را به پایا ن رساند.
سپس به جهت نعمتی که به ا و دادم سجده شکر کرد ای فرشتگان من به ا وچه بدهم؟ آ ن گاه فرشتگان می گویند: پروردگاررارحمتت را.سپس پروردگاربلند ووالا می فرماید:سپس چه؟ وفرشتگان می گویند: پروردگارا بهشتت را.آ نگاه خداوند بلند و والا می فرماید: دیگرچه؟وآنها می گویند: به عهده گرفتن کارهایش را. وپروردگاربلند و والا می فرماید: سپس چه؟حضرت فرمود: چیزی ازخیرنمی ماند جزاین که فرشتگان آ ن را گفته با شند. آنگاه خداوند بلند و والا می فرماید: دیگرچه؟ وفرشتگان می گویند: پروردگارا دیگرچیزی نمی دانیم . حضرت فرمود: آنگاه خداوند بلند و والا می فرماید: او را سپاس می گویم چنان که ا ومرا سپاس گفت. وبه ا و رو می کنم وچهره ام را نشانش می دهم.