لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 165 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مقدمه
در تاریخ ایران ما شاهد تحولات، رویدادها و اتفاقات مختلفی در عرصة روابط داخلی و نیز روابط خارجی بوده ایم. برخی از این رویدادها و تحولات در جامعة ایران تأثیرات بسزایی گذاشته است و به تبع آن توانسته تغییراتی را در ساختار تصمیم گیری و در روند مختلف آن به جای گذارد. سرزمین ایران بدین لحاظ تجارب بی شماری را پشت سر گذاشته و از رهگذر حوادث و اتفاقات ایجاد شده، توشههایی برای خود برداشته است. در این راستا از تحولات برجسته و منحصر به فردی چون انقلاب مشروطه ایران و همچنین ملّی شدن صنعت نفت می توان نام برد. نقش آفرینی ایران در این وقایع قابل ارزیابی است و قاعدتاً این پدیده ها و اتفاقات نه تنها در سطح داخلی و منطقه ای بلکه در سطح جهان، تأثیرات شگرفی داشته است و این مسئله نشان می دهد که ایران در مقاطعی از تاریخ، نقش پیشتاز و تعیین کننده ای در منطقه خاورمیانه و در سطح جهانی داشته است و نمی توان این نقش ها را انکار کرد.
در این راستا، یکی از نقش هایی که تا به حال مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است، نقش ایران در همکاری های منطقه ای و در ایجاد صلح و ثبات و برقراری آرامش و امنیت در منطقه بوده است و این نقش در انعقاد پیمان سعدآباد ظهور و بروز پیدا می کند. در این راستا، دولت ایران تلاش نمود که بحث همکاری های منطقه ای با مشارکت دول همسایه را از طریق عقد پیمانی دنبال کند که بتواند به این اهداف جامه عمل بپوشاند. بدین جهت با پیشنهاد ایران و مشارکت کشورهای همسایه، پیمان سعدآباد در تاریخ 17 تیر ماه 1316 برابر با 8 ژوئیه 1937 منعقد شد و هدف اصلی ایران از پیشنهاد پیمان سعدآباد، تأمین صلح و ثبات منطقه ای و جلوگیری از کشمکش های بین المللی به منطقه خاورمیانه از طریق ایجاد موازنه میان دول منطقه با دول قدرتمند جهانی بوده است و مقصود آن بوده است که ایجاد موازنه و تأمین صلح و امنیت منطقه از طریق همکاری های منطقه ای صورت گیرد. در هر حال، پیمان سعدآباد با اهداف و آرمان هایی که در ذهن دولتمردان ایران قرار داشت، شکل عملی به خود گرفت و دولتهای منطقه را وادار کرد که در تأمین صلح و ثبات منطقه ای با یکدیگر تشریک مساعی کنند، تا در پرتو همفکری و همبستگی میان دول عضو پیمان، همکاریهای منطقه ای را گسترش داده و در این راستا، ضمن تأمین اهداف منطقه ای به ایجاد صلح جهانی نیز دست پیدا کنند و از رسوخ اختلافات و کشمکش های بین المللی میان دول قدرتمند آن زمان یعنی انگلستان، روسیه و همچنین آلمان به این منطقه جلوگیری به عمل آورند و مانع گسترش این اختلافات به منطقه خاورمیانه شوند.
پیمان سعدآباد با حضور دول ایران، عراق، افغانستان و ترکیه شکل گرفت. دولت ایران به عنوان مبتکر این پیمان، آن را به کشورهای همسایه پیشنهاد داد و اهداف آن را تشریح کرد و با موافقت این دول، پیمان سعدآباد میان نمایندگان دول چهارگانه ایران و افغانستان، عراق و ترکیه در سال 1937 م به امضاء رسید؛ تا از این طریق دول عضو بتوانند به اهداف پیمان سعدآباد که همانا در راستای منافع ملی تک تک این دول قرار می گرفت، تحقق بخشند و آن را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهند و با تمسک به پیمان سعدآباد بتوانند در عرصة روابط خارجی و بین المللی، تصمیمات خود را اجرایی کنند. اینجاست که به اهمیت این پیمان و تأثیراتی که می توانست در منطقه خاورمیانه و حتی در عرصه جهانی داشته باشد، پی می بریم.
این پیمان از جنبة سیاست خارجی برای ایران دارای اهمیت فوقالعاده ای بود. دولت ایران مایل بود از سیاست سنتی خود در قبال سایر کشورها دست برداردو سیاست خارجی جدیدی را اتخاذ کند. قاعدتاً اتخاذ این سیاست جدید، با اهداف جدید تعریف می شد. حل اختلافات همسایگی میان کشورهای منطقه ای
2
و ایجاد تفاهم با آنان برای رسیدن به اهداف مشترک، از مسائل مورد علاقه ایران بود. در این راستا، ایران سعی کرد با دول همسایه، روابط حسنه و دوستانه ای را برقرار کند که اساس و پایه آن بر روی استقلال ملل مشرق زمین و آزادی از یوغ استعمارگران و همکاری و مشارکت سیاسی در امور منطقه ای و بین المللی باشد تا بدین وسیله به صلح پایدار در منطقه و در نظام بین المللی دست پیدا کنند. این اهداف، از اهداف باارزشی بود که تا قبل از انعقاد پیمان سعدآباد، معنا و مفهوم واقعی و حقیقی نداشت. اگر تا قبل از آن، کشورهای منطقه ای به صورت دو جانبه با یکدیگر قرارداد می بستند؛ ولی از این تاریخ به بعد، قراردادهای دوجانبه به قراردادهای چندجانبه سوق داده شد. شاید مواد و متن پیمان سعدآباد، حاوی مطالب جدیدی نباشد و آن خواسته هایی بود که در قراردادهای دوجانبة گذشته، ما بین دول منطقه ای مطرح شده بود. ولی پیمان سعدآباد، جزء اولین پیمانهای منطقه ای بود که این خواستها و تقاضاها را در زیر سایه یک ائتلاف جمع کرد و کشورهای منطقه ای را در یک گروه برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان، قرار داد. به عبارت دیگر اصول مورد نظر در پیمان سعدآباد شامل عدم تجاوز، برابری، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و… اصولی بودند که در پیمانهای مختلف به صورت دوجانبه بین ایران و کشورهای همسایه منعقد شده بود. اما پیمان سعدآباد اولین توافق منطقه ای بود که بیشتر این اصول را در خود جای داده بود.
پیمان سعدآباد را می توان به لحاظ مصادف شدن با وقوع جنگ جهانی دوم نیز مورد ارزیابی قرار داد. وقوع این جنگ، تأثیرات زیادی را در عرصه روابط بین الملل ایجاد کرد و به تبع آن پیمان سعدآبد نیز از این مقوله بی تأثیر نماند. به نحوی که می توان ادعا کرد، جنگ مورد نظر، سیاستهای پیمان سعدآباد را تحت تأثیر قرار داد و باعث دگرگونی در جهت گیریهای پیمان شد. و به دلیل عدم اتخاذ سیاست یکسان و مشترک مابین اعضای این پیمان و در نهایت با تشتّتی که در بین اعضای پیمان سعدآباد ایجادشد، این پیمان از هم فرو پاشید.
بنابراین ما در این تحقیق برآن هستیم که پیمان سعدآباد را از زوایای مختلف و گوناگونی، مورد توجه و بررسی قرار دهیم. پیمان سعدآباد چه بود؟ چه اهدافی را دنبال می کرد؟ چگونه این پیمان شکل گرفت و نقش ایران در این پیمان چه بود؟ و اینکه این پیمان چه نقشی را در همکاری های منطقه ای در خاورمیانه ایفا کرد و به تبع آن چه تأثیراتی را در عرصه بین المللی ایجاد کرد و به نوبة خود نظام بین الملل و وقوع جنگ جهانی چه تغییراتی را در ساختار پیمان مورد نظر به وجود آورد؟ و در نهایت چه عواملی در فروپاشی پیمان سعدآباد نقش داشتند و دلایل فروپاشی چه بود؟ همة اینها سؤالاتی هستند که در این تحقیق به دنبال پاسخ های آن می باشیم.
3
فصل اول:
کلیات
5
طرح مسأله و تعریف موضوع تحقیق:
سیاست حسن روابط با همسایگان از جانب ایران با امضاء طرح یک قرارداد در قالب عهد نامه عدم تعرض و حل اختلافات فی مابین به صورت مسالمت آمیز میان نمایندگان ایران، ترکیه، عراق به نتیجه رسید و با ایجاد یک پیمان منطقه ای که دیگر دولتهای مستقل خاورمیانه را هم در برگیرد، با مشارکت ایران، افغانستان، عراق و ترکیه معاهده ای به امضاء رسید که به پیمان سعدآباد(1316 ش) معروف گردید.
همان گونه که از سؤال تحقیق پیداست، دغدغة اصلی نگارنده، بررسی پیمان سعدآباد و نقش آن در همکاری های منطقه ای می باشد. و اثبات این مسئله که پیمان سعدآباد یک پیمان منطقه ای با مشارکت کشورهای منطقه ای برای ایجاد همکاری و نزدیکی میان کشورها و تأمین صلح، امنیت، ثبات و آرامش در منطقه خاورمیانه طراحی شده بود. پیمان سعدآباد در سال 1937م در خاورمیانه شکل گرفت و چهار کشور این منطقه به امضای آن مبادرت کردند. در عین حال، این امکان برای سایر کشورهای منطقه نیز وجود داشت که برای تحقق اهداف پیمان مذکور، به جمع این چهار کشور ملحق شوند و از طریق پیوند میان این کشورها،بتوانند منافع ملی خود را تأمین کنند و به تبع آن، در پرتو همکاری و هماهنگی مواضع و دیدگاهها در مورد تحولات، حوادث و اتفاقات پیش رو، بتوانند با حل اختلافات مرزی و ارضی میان خود، صلح و ثبات را در منطقه تضمین کنند و در ادامه خدمتی به صلح بشریت کرده باشند. این انگیزه ها و اهداف باعث شد، کشورهای منطقه ای به ویژه کشورهای مورد نظر با پیدا کردن راه حل مناسب و منطقی، این اختلافات را حل و فصل کنند و موانعی را که برای ایجاد نزدیکی و همکاری میان این کشورها وجود داشت، برطرف ساخته و به یک دیدگاه مشترک و یکسان در قبال مسایل بین المللی دست یابند و در مواضع و سیاست گذاریهایشان، از روش هماهنگی پیروی کنند تا بدین طریق به هماهنگی و همبستگی در مسایل مختلف منطقه ای و جهانی از طریق همکاری های منطقه ای دست یابند.
این پیمان از آن جهت حائز اهمیت بسیار است که اولاً به ابتکار یکی از کشورهای منطقه ای - یعنی ایران – بوجود آمد و با توجه به نفوذ و دخالتی که در آن زمان، قدرتهای بزرگ جهانی در سایر کشورهای دنیا اعمال می کردند، جزء معدود پیمانهایی بود که در انعقاد آن دخالت بیگانگان، محلی از اعراب نداشت و هیچ تأثیر گذاری و نقشی در ایجاد پیمان سعدآباد از طرف دول قدرتمند انگلستان و روسیه صورت نگرفت و ثانیاً تا آن زمان انعقاد چنین پیمانی با اهداف مورد نظر، بی سابقه بود. زیرا ایجاد و همچنین حفظ و بقای چنین پیمانی منوط به کمک و مساعدت هیچ کشور قدرتمند برون منطقه ای نبود و اگر تا آن زمان پیمانی منعقد می شد که به طور مستقیم یا غیر مستقیم، کشورهای قدرتمند در آن نفوذ و مداخله داشتند، این پیمان عاری از این دخالت بود.
در مجموع هدف این است تا با بررسی ابعاد و زوایای مختلف پیمان سعدآباد و دقت و غور در مواد آن و اهداف و انگیزه هایی که به دنبال داشته و همچنین نقش و تأثیر گذاری پیمان چه در حوزة منطقه ای و چه در خارج از منطقه، به دیدی روشن و شفاف در رابطه با پیمان مذکور دست یابیم و در این مورد به شناخت مناسبی از وجوه مختلف پیمان سعدآباد برسیم.
اهداف تحقیق:
باید گفت ایران نقش مهمی در تحولات منطقه ای قرن بیستم داشته است و در سیاست خارجی ایران، منطقه خاورمیانه از اولویت ویژه ای برخوردار بوده است و ارتباط و ایجاد دوستی و برادری، رفع اختلافات میان کشورهای منطقه و نزدیکی و صمیمیت بیشتر میان دول همسایه مورد توجه و اهتمام ایران قرار داشته است و ایران برای تحکیم روابط خود با کشورهای منطقه و تأمین منافع ملی خود و در راستای سیاست های متخذّه که دارای تأثیرات مهمی در سطح جهانی و بین المللی داشته است، ایجاد این پیمان را پیشنهاد می دهد. این پ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 144 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
109
بخش اول :
جا یگاه و حدود قاعده درء
برای انجام هر تحقیق علمی در مبادی امر بایستی مفاهیم و مستندات و مدارک ، موضوع تحقیق مورد غورسی قرار گیرد تا هم خود محقق به سهولت به غایت تحقیق دست یازد و هم مخاطبین و خوانندگان در مطالعه آن نیازمند رجوع به منبع دیگری نباشند پس ما نیز گریزی از طی این راه اندک طولانی نداریم بر همین اساس بخش اول تحقیقی را به کاوش پیرامون مفهوم قاعده فقهی و بررسی مفاهیم و محتوی و دلالت قاعده(ادرئواالحدود بالشبهات) ومستندات آن اختصاص میدهیم تا تسلطی نسبی پیرامون آن پیدا کرده و در بخش دیگر تحقیق در باب تاثیرو چگونگی اعمال قاعده درء؛درحقوق کیفری ماهوی با دقتی بایسته مطالب را ارائه نماییم
فصل اول:مفهوم قاعده و نسبت آن با مفاهیم نزدیک
3
مباحث این فصل را اختصاص به مفهوم قاعده فقهی قرار میدهیم تا با برشمردن تمایزات و تشابهات آن با مفاهیم نزدیک و نیز تحلیل مفهوم قاعده فقهی بدین سوال که آیا چنین روایاتی توان ایجاد قاعدهی فقهی را دارند؟ پاسخگو باشیم.
گفتاراول:مفهوم قاعده فقهی
قواعد فقه مرکب اضافی است. برای فهم چنین عباراتی محققان بدواً دست به تجزیه آن میزنندو بعد از فهم لغوی و اصطلاحی هر یک و احاطه بر ریشه هر کدام ؛ مجموع عبارت را باز تعریف می نمایند ما نیز برای فهم بهتر بدواً واژههای قواعد و فقه را مستقلاً بررسی میکنیم .
1: قواعد
قواعد جمع قاعده می باشد که در لغت به معنای پایه و اساس است . الراغب اصفهانی ، حسین بن محمد ، المفردات فی غریب القرآن ؛ چ اول( بیروت : نشر دارالعلم الدار الشامیه؛1412 هـ ق) ، ص 679
در قرآن کریم نیز معنای پایه واساس از عبارت « القواعد » قابل استنتاج می باشد جایی که خداوند می فرماید « و إذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت » . سورهی بقره ، آیهی 127
این کلمه از حیث لغت برای چیزی وضع شده که پایه واساس برای چیز دیگر است خواه مادی باشد ، خواه معنوی. . لنکرانی ، محمد فاضل ، القواعد الفقهیه ؛ ج 1 ، چ 2 ، ( قم : مرکز فقه الائمه الاطهار ؛ 1425/هـ)، ص8
و در اصطلاح علمای لغت بر معانیی اطلاق میشود که مترادف با اصل ، قانون ، مسأله ، ضابطه و مقصد میباشد. . تهانوی ، محمد علی ، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون ؛ مادهی قَعَدَ ، ج 2 ، ص 1295
چنانکه برخی لغویان و دایره المعارف نویسان ، بیتوجه به کاربرد اصطلاح « قاعده»در علمی ویژه آن را چنین معنی کردهاند :« القاعده = الضابط أوالامر الکلی ینطبق علی جزئیات . محمد حسن ربانی ، « قاعده درء » فقه ؛ شمارهی سی و هفتم و هشتم ، سال دهم ( ) ، ص 178
».اماباید اذعان داشت که در معنی کلمه « قاعده » هنگامی که در علم خاصی استعمال می شود مفهوم پایه و اساس بودن به ذهن متبادر نمیشود بلکه معنی کلی یا غالبی بودن جلوهگر میگردد چرا که اگر شرط باشد که قاعده برای علم بعنوان پایه و اساس باشد اقتضایش این خواهد بود که با انتفاع قاعده به علم نیز منتفی شود حال آنکه اگر یک قاعده از قواعد فقه یا نحو یا رجال و...منتفی شود علم منتفی یا محدود نمیشود. . لنکرانی ، محمدفاضل ، همان ، ص 8
پس قاعده در اصطلاح یعنی امر ( حکمی ) کلی که بر همه مصادیق خود منطبق گردد. . قبلهای ، خلیل ، قواعد فقه بخش جزاء ، چ اول ( تهران : انتشارات سمت ؛ 1380) ، ص 5
2: فقه
فقه مصدر مجرد است مصدر مزید فیه آن « تفقه » میباشد . لطفی ،اسدالله ، اصول فقه ، چ3 ( تهران : انتشارات مجد؛ 1385)، ص 13
ودر لغت به معنای فهم و فهم دقیق و نافذ است که به کنه و غایت سخنها و گفتار وکردار پی برد. . فیض ، علیرضا ، مبادی فقه و اصول ، چ چهارم( تهران: انتشارات دانشگاه تهران ؛ 1369) ، ص 15
و در اصطلاح عبارت است از علم به احکام شرعی فرعی مستنبط از ادله تفصیلی.احکام شرعی که در تبیین مفهوم اصطلاحی فقه آمده است شامل احکام تکلیفی و وضعی و همچنین شامل احکام واقعی و ظاهری است.گاهی به خود
4
احکام شرعی اطلاق فقه می شود و به عبارتی به همه مسائل شرعی از طهارت تادیات فقه میگویند. . قبلهای خوئی ، خلیل ، همان ، ص 5
قید فرعیه نمایانگر این است که علم فقه علم به احکام شرعی عملی است در برابر اصول عقاید و علم فقه ازروی ادله تفصیلی که اعم ازادلهاجتهادی(کتاب ،سنت،اجماع،عقل)وادلهفقاهتی(استصحاب،تخییر،برائت ،احتیاط)است حاصل می شود. . لطفی ، اسدالله ، همان ، ص 16
3: مفهوم قواعد فقه:
در تبیین مفهوم قاعده فقهی اندیشمندان اسلامی با عبارات متفاوت و مفهوم تا حدی یکسان ابراز عقیده کردهاند ؛ برخی معتقدند به قاعدهای اطلاق می شود که از ادلهی شرعیه استخراج و استنباط گردیده و بر مصادیقاش که مجموعهای از احکام فقهی است منطبق میگردد، همچون انطباق کلی طبیعی . اگر عقل ، خود ذات موصوف را بطور کلی با صرف نظر از عمل توصیف مثلاً انسان را از آن جهت که انسان است بدون توجه به اینکه کلی است یا کلی نیست تعقل کند ، دراین حالت ذات موصوف که از این جهت مورد لحاظ عقل قرارگرفته است ، کلی طبیعی نامیده می شود و مقصود از آن طبیعت خود شیء است بدون توجه به امر دیگری ] برای مطالعه بیشتر ، ر.ک به مظفر ، محمدرضا ، منطق ، صص 125 – 126[
بر افراد مصادیق خود. عدده ای نیز میگویند، قاعده فقهی فرمول بسیار کلی است که منشاء استنباط احکام محدودتر واقع میشود و اختصاص به یک مورد خاص ندارد بلکه مبنای احکام مختلف و متعدد قرار میگیرد. . محقق داماد ، سیدمصطفی ، قواعد فقه بخش مدنی ، ج 1 و 2 ، چ دهم ، ( تهران : مرکز نشر علوم اسلامی ؛ 1382) ، ص 2
گروهی نیز قواعد فقهی را قواعدی میدانند که در طریق استفادهی احکام قرار میگیرند به طریق انطباق و تطبیق . . قبلهای خویی ، خلیل ، همان
در جمع نظرات ابرازی درتعریف قاعده فقهی میتوان چنین گفت « قضیهای است که دربر دارندهی حکمی کلی بوده و منشاءآن ادلهی تفصیلی است که صحت و سقم احکام محدود را با آن تطبیق میدهند.»
لذا میتوان بدین نتیجه رسید که قاعدهی فقهی از جهت محتوا با قواعد سایر علوم فرق میکند نه از جهت تعریف و مفهوم چراکه قاعدهی فقهی دربرگیرنده احکام شرعی است
2- نسبت قواعد فقه با مفاهیم نزدیک
در متون فقه عبارات واصطلاحاتی وجود دارد که بسی نزدیک و شبیه به قواعد فقهی هستند و همین مماثلت ظاهری گاهی چنان است که دانشمندان مسائل فقهی نیز در تفکیک و تمییز آنها دچار شک و تردید می شوند بر همین اساس ادامه بحث را به واکاویدن در معیار تمییز آنها با قاعده فقهی میپردازیم تا بهتر بتوانیم بر مفاد و دلالت قواعد فقهی احاطه داشته باشیم .
2-1: ضابطه فقهی
بسیاری ازنویسندگان میان ضابطه فقهی و قاعده فقهی تمایز قائل نبوده و این دو را مترادف میدانند. . محقق داماد ، سید مصطفی ، همان ، ص 24
برخی نیز قاعده فقهی رااعم از ضابطه فقهی میدانند و معتقدند قاعده فقهی در تمامی ابواب فقه جریان دارد اما ضابطه فقهی منحصر در یک باب فقهی است . . این تفاوت گذاری،از سیوطی و ابوالبقاء در الکلیات آورده شده است نقل از همان،ص 23
5
لکن این گونه فرق گذاشتن صحیح نیست زیرا صحت آن مستلزم قبول لزوم جریان قاعده فقهی در تمامی ابواب فقه است واین سخن ریشهی علمی ندارد زیرا لازم نیست قاعده فقهی جامع الاطراف در همه ابواب مختلف فقه باشد ، بلکه جامعیت آن برای مسائل یک باب هم کفایت میکند. . لنکرانی ،محمد فاضل ،همان ، ص 10
و هر چند گستره دلالت برخی از قواعد بسیار است اما برخی دیگر از قاعدهها تنها یک باب از فقه را فرا می گیرد و در واقع اگر چه قاعده معنای عام و فراگیر دارد لکن به حکم همان گفته معروف « مامن عام إلا وقد خص » شاید تخصیص بخورد با وجود این عمومیت و فراگیری آن آسیب نمیپذیرد .
علی ایحال بطورکلی باید گفت که وجه تمایز قاعده فقهی با ضابطه فقهی در دو نکته نمایانگر می شود :
1- ضابطهفقهی بیشتر در مقام بیان ملاک و شرایط برای تحقق موضوع است . همان ، ص 10-11
در واقع بیشتر درملاک و ممیزاتی به کار می رود که امور راازهم جدا می سازد وانطباق ( بار شدن ) موارد و جزئیاتی را برآن بر نمیتابد . محمد حسن ربانی ، همان ، ص 179
و غالباً در مواردی به کار می رود که ماهیت اشیاء رااز همدیگر جدا می کند. این در حالی است که قاعدهی فقهی درصدد بیان حکم کلی است که ارتباط به احکام دارد نه موضوعات احکام .
2- تفاوت دیگر قاعده باضابطه فقهی در این امر جلوهگر میشود که لازم نیست ضابطه فقهی به شارع منتسب گردد وازادله شرعی استنتاج شده باشد ؛ بلکه بسیاری از ضوابط فقهی از عرف گرفته میشود اما در قاعده فقهی شرط است که مستند به ادله تفصیلی شرعی باشد . . لنکرانی، محمد فاضل ، همان ، ص 13
2-2: قاعده اصولی :
مساله اصولی آن است که در یک شکل منطقی کبرای قیاسی قرار گیرد که از آن حکم کلی شرعی استنتاج میگردد. . بجنوردی ، میرزا حسن ، منتهی الاصول ، ج 2، چ دوم، (قم: ناشر کتاب فروشی بصیرتی؛ بی تا) ، ص 377
به عبارت دیگر علم اصول فقه در بردارنده قواعدی است که برای بدست آوردن احکام شرعی فرعی از منابع خود در هنگام تشکیل قیاس بعنوان کبری در مقابل صغرای قیاس مورد استفاده قرار میگیرند فلذا مشخص می شود که ردپای قاعده اصولی و قاعدهفقهی را باید در جایی جستجو کرد که صحبت از حکم شرعی میشود خواه این حکم از احکام واقعی . حکم واقعی عبارت است از حکمی که شارع مقدس به عنوان اولی برای موضوعی وضع کرده باشد و علم و جهل مکلف در آن دخالت نداشته باشد مثل حرمت شرب خمر
باشد یا ظاهری . حکم شرعی است که شارع مقدس در ظرف جهل و شک به حکم واقعی ، وضع کرده و از طریق دلایل خاص خود بدست آمده باشد همچون احکامی که از طریق اصول عملیه حاصل می شود مثل برائت ، استصحاب ، تخییر و احتیاط .
و خواه از قبیل حکم اولی .احکامی است که شارع مقدس بر طبق مصالح و مفاسدی که در ذات موضوع قرار دارد آنها را صادر نموده است .
باشد یا ثانوی . احکامی است که با لحاظ وضعیت خاص و استثنایی که مکلف با آن مواجه می شود صادر میگردد مانند حالت عسر و حرج و اضطرار
. این وجه مشترک مانع تحقیق پیرامون نکات تمایز آنها نشده است در بیان نکات تفریق چنین ابراز عقیده شده است که قواعد اصولی ابزاری هستند که در استخراج احکام شرعی فرعی یا وظیفه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
فهرست مطالب
مقدمه ..............................................................................................................................2
نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم ...................................................................................4
تحولات قرن هفتم و هشتم ...........................................................................................8
شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم ................................................................................9
منابع ..............................................................................................................................15
2
وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
مقدمه
در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.
در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزههای علمی و ادبی و پاره ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.
4
وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده ای از فاضلان و عالمان و شاعران میبینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.
4
در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.
از این بحث چنین نتیجه میگیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.