هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

تحقیق تفسیر سوره نور(1تا5( ( ورد)

تحقیق تفسیر سوره نور(1تا5( ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-نور(1تا5(-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏ب‏ِ‏سم‏ِ‏ الله‏ِ‏ الر‏َّ‏حمن‏ِ‏ الر‏َ‏ح‏ّ‏یم‏ِ
‏س‏ُ‏ور‏َ‏ةٌ ا‏َ‏نز‏َ‏لناها و‏َ‏ ف‏َ‏ر‏َ‏ضناها و‏َ‏ ا‏َ‏نز‏َ‏لنا فیها ایات‏ٍ‏ ب‏َ‏یِِِّّنات‏ٍ‏ ل‏َ‏ع‏َ‏لّّ‏َ‏ک‏ُ‏م ت‏َذَ‏ک‏َ‏ّّرون‏َ‏(1)
‏ابی ابن کعب از حضرت رسول اکرم (ص) رویات کرده هرکه سورهً نور را بخواند حق تعالی بقدر هر موًمنی که بوده وخواهد بود تا قیامت ده حسنه برای او بنویسد .
‏وعبدالله بن مسکان از ابو عبدالله (ع) روایت کرده که فرمودند زنان خود را به قرائت این سوره بحصن حصین در آورید و هر کس در هر روز یا در هر شب این سوره را تلاوت نماید از اهل بیت او زنا صادر نشود تا از این دنیا برود وچون بمیرد هفتاد هزار فرشته تش‏ییع جنازهً او کنند واز برای او دعا واستغفار نمایند تا اورا بقبر گذارده ودر روز قیامت مغفورمحشور شود .
‏وبدان که چون خدای تعالی افتتاح این سوره را به ذکر امر ونهی وبیان شرایع فرمود برای این که این سورهًً نور که در مدینه به پیغمبر نازل گردید و شصت وچهار ایه میباشد ثابت مینماید که خداوند بندگان خود را عبث نیافریده بلکه به جهت امر ونهی خلق فرموده .
‏این سوره ایست که از عالم بالا نازل وبه وسیلهً جبرئیل به این عالم فرو فرستادیم واحکام ان را فریضه بندگان کردیم یعنی در ان آیات روشن توحید و معارف الهی وحدود احکام را با دلایل واضح نازل ساختیم وبیان حلال وحرام نمودیم باشد که بندگان پند پذیرند ومتذکر ان حقایق شوند (1).
‏از جمله ً آن احکام این است .
‏ا‏َ‏لزّّان‏ِ‏ی‏َ‏ة‏ُ‏ ‏َ‏والزّّانی ف‏َ‏اج‏ِ‏لدٌٌ واک‏ُ‏لّّ‏َ‏ واح‏ِ‏د‏ٍ‏ م‏ِ‏نه‏ُ‏ما م‏ِ‏ا‏َ‏ئة‏َ‏ ج‏َ‏لد‏َ‏ةٍٍٍ و‏َ‏لا ت‏َ‏أخ‏ُ‏ذک‏ُ‏م ب‏ِ‏هم‏ِ‏ا ر‏َ‏اف‏َ‏ةٌٌ فی دین‏ِ‏ الله‏ِ‏ ا‏ِ‏ن ک‏ُ‏نت‏ُ‏م ت‏ُ‏ؤم‏ِ‏ن‏ُ‏ون‏َ‏ با‏ِ‏لله‏ِ‏ و‏َ‏الی‏َ‏وم‏ِ‏ الأخ‏ِ‏ر‏ِ‏ و‏َ‏ل‏َ‏یشه‏َ‏د ع‏َ‏ذاب‏َ‏ه‏ُ‏ما طائف‏َ‏ةٌٌ م‏ِ‏ن‏َ‏ الم‏ُ‏ؤم‏ِنی‏ن‏َ‏ (2)
‏در این آیه شریفه خداوند حدودی برای زناکاران واجب فرموده وامر نموده براین که باید شما ای مؤمنان هر یک از زنان ومردان زناکار را به صد تازیانه مجازات وتنبیه نمایید وفرمود ای رؤسای دین اسلام در اجرای احکام الهی در باره زن ومرد زنا کار رحم وشفقت و راًفت روا مدارید که به آن ها دلسوزی نموده وحد انها را جاری نسازید ویا انکه در میزان حدی که معین شده تخفیف بدهید ونباید از قاعدهً متعارف تجاوز کنید البته در جاری ساختن حدود مقرره الهی محکم و ثابت وبرقرار باشید وباید عذاب آن بدکاران را جمعی از مردمان مشاهده کنند یعنی حد زنا در حضور جمعی از مردم باید اجرا شود. اگر به خدای تعالی وروز آخرت که روز جزا است ایمان آورده اید واین حکم مخصوص به آن زناکاریست که محصن یا محصنه نباشند، یعنی اگر مرد است زن نداشته باشد واگر زن است شوهر دار نباشد که حکم این گونه زناکاران رجم است .
2
‏با جماع فقهای امامیه برای تازیانه زدن مرد زناکار باید لباس را از بدن او بیرون بیاورند وهمین طور برای زنان وحکم زنا ثابت میشود با قرارکردن چهار بار در چهار مجلس یا بشهادت چهار مرد عاقل ویا سه مرد و دو زن و همان طور که در بالا ذکر شد در موقع حد زدن واجب است که طایفه ای از مؤمنین حاضر شوند ‏و حد را در حضور انها جاری سازند تا خطا کنندگان شرمسار و ذلیل و خجل شوند وبرای سایرین هم عبرت باشد واصلا اگر در خلوت در جائیکه هیچ کس نباشد حد را اجرا سازند کافی نیست وشهادت زن تنها هم کافی نیست اگرچه به جای چهار مرد هشت زن هم باشند ویا یک مرد وشش زن باز هم کافی نیست وباقی احکام در باب حد زنا در منهج الصادقین است.
‏آورده اند که یک روز پنج کس را نزد حضرت علی (ع) اوردند وبه زنا برایشان گواهی دادند، فرمود تا یکی از آنها را رجم کردند (یعنی سنگسار نمودند) و دومی را حد زدند وسومی را نصف حد و دیگری را ترساندند ونفر پنجم را رها نمودند، گفتند یا امیر المؤمنین قضیه یکیست وشما پنج حکم مختلف اجرا نمودید!! در جواب فرمودند : اگر چه قضیه یکی میباشد اما دربارهًً آنها احوال مختلف است آنرا که رجم نمودم مرد محصن بود وحکم مرد محصن رجم است وآنرا که حد زدم غیر محصن وحکم غیر محصن حد است ‏وآنرا که نصف حد زدم بنده بود وآنرا که رها کردم دیوانه است وبر دیوانه تکلیف نیست وآنرا که ترسانیدم کودک بود وبر او حدی نیست بلکه ادب کردن است تا دیگر مرتکب این عمل نشود.
3
‏واین آیه از آیاتی است که ما و بزرگان ودانشمندان اسلام را میگریاند زیرا اشخاصی دیده میشوند با این که زن پاک و عفیف دارند وازدواج با خانواده نجیب نمودند و از راه حلال وپاک میشود فرزندی بوجود بیاید که مطابق با قانون اسلام است، رها کرده و خود را پایبند زنان آلوده بزنا که هر ساعت در دامان مرد اجنبی به سر میبرند مینمایند وجان ومال خود را در راه عشق زنهای ناپاک نثار میکنند و احکام قرآن را پشت سر انداخته وعمر گرانمایه را طوری مصرف مینمایند که جز لعنت خدا وبدنامی دنیا وآخرت آثاری از ایشان باقی نمیماند چون نمیدانند که زنا از گناهان کبیره ایست که هم در این دنیا وهم در آن دنیا اسلام برایش مجازات معین کرده است این است که خداوند تعالی در سوره فرقان زنا و قتل نفس وشرک را در یک ردیف آورده و نهی فرموده، زیرا اینها عملی هستند که اگر مرتکبین بی توبه از دنیا بروند خداوند آنها را نمیآمرزد وهمیشه در جهنم ‏مخلد میباشند.
‏رسول خدا (ص)میفرماید : از زنا پرهیز کرده و از آن برکنار باشید زیرا از این عمل شش صفت قبیح حاصل میگردد سه در دنیا و سه در آخرت.
‏اول ‏–‏ برای شخص زنا کار در دنیا نورانیتی نیست ودر بین مردم مورد احترام نمیباشد .
‏دوم ‏–‏ آنکه مال از کفش خارج شده و دچار فقر میگردد.
‏سوم ‏–‏ آنکه عمرش کوتاه خواهد شد.
‏آری دیده شده چه بسا اشخاص ثروتمند که در اثر مرتکب شدن با این عمل بروز فلاکت و بدبختی افتاده اند به طوری که اصلا برای آنها د ربین جامعه اعتبار و آبروئی باقی نمانده .
5
‏البته اطاعت نکردن از چنین پیغمبری که تا آخرین لحظه زندگانی خود به فکر نفع دنیا و آخرت امتان خود بوده و بنقصان عمر ومال آنها راضی نمیشود این چنین است با این که این پیغمبر رؤف ومهربان تا دم رفتن از این دنیا میفرمود: ای مردم اگر میخواهید فردای قیامت به من ملحق شوید از قرآن که امانت است نزد شما جدا نشوی‏د یعنی به دستورات آن عمل نمائید.
‏پس وای بر ما ملت اسلام که در عوض قدردانی از زحمات بیست وسه ساله پیغمبر، با امانت او که قرآن است چگونه داریم معامله میکنیم وبه کلی از دستورات آن بیخبر شدیم و در تمام شئون زندگانی بر خلاف احکام و قانون قرآن قدم بر میداریم آیا با این روش عاقبت کار ما بکجا خواهد رسید؟ نمیدانیم.
‏اما سه صفت که در آخرت برای زنا کاران میباشد:
‏اول ‏–‏ غضب خداوند تعالی .
‏دوم ‏–‏ عذاب و معطلی در موقع حساب.
‏سوم ‏–‏ برای همیشه به آتش جهنم گرفتار بودن .
‏واما راجع به بحثی که درباره کافی نبودن شهادت زن دراثبات زنا نمودیم چند مورد حساس ودلیل وبرهان ثابت داریم.
‏مورد اول ‏–‏ آنکه زن رقیق القلب میباشد و نمیتواند تحمل مشقت را بنماید .
‏مورد دوم ‏–‏ آ‏نکه با مردان از هر جهت تفاوت خلقت دارند:
‏یکی آنکه با تجربه ثابت شده که مغز یک زن ‏در حدود صد گرم کمتراز مغز یک مرد معمولی میباشد ودیگر آنکه ریهً زن سیصد گرم کمتر ازریهً مرد است، و وزن متوسط بدن زن در حدود چهار هزار گرم سبکترازوزن بدن مرد میباشد، وقلب زن در حدود پنجاه گرم کوچکتر ازقلب مرد است، استخوان بندی زن معمولا سبکترواستحکامش کمتراز استخوان مرد است، جمجمه زن صد گرم سبکتر ازجمجمه مردان است.

 

دانلود فایل

تحقیق تفسیر سوره نحل آیات 80 و 81 ( ورد)

تحقیق تفسیر سوره نحل آیات 80 و 81 ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-نحل-آیات-80-و-81-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏تفسیر سوره ‏نحل‏ آیات ‏ 80 و 81
‏در مفردات گفته : ((‏بیت )) ‏به معنى ماوراى ‏آدمى در شب است ، چون وقتى مى گویند فلانى در فلانجا بیتوته کرد معنایش اینست که یک ‏شب در آنجا اقامت کرد، همچنانکه در باره روز مى گویند ((‏ظل ‏بالنهار)) ‏آنگاه گاهى به مسکن هم بیت مى گویند و جمع آن ، هم ((‏ابیات )) ‏آمده و هم ((‏بیوت ))‏، لیکن بیوت بیشتر در خانه ها و ابیات ‏بیشتر در شعر استعمال مى شود. و نیز (راغب ) گفته کلمه بیت ، هم به خانه هاى سنگى ‏اطلاق مى شود، هم گلى ، هم پشمى ، و هم کرکى ، این بود مقدار حاجت ما از گفتار ‏او.
‏و کلمه سکن به معناى هر چیزى است که انسان به وسیله آن سکونت یابد، و کلمه ((‏ظعن )) ‏به معناى کوچ کردن و بر خلاف ‏اقامت است و کلمه ((‏صوف )) ‏پشم گوسفند را ‏مى گویند، و کلمه ((‏وبر)) ‏پشم شتر را، ‏همچنانکه موى انسان را ((‏شعر)) ‏و نیز پشم ‏بز را هم شعر مى گویند، و ((‏اثاث )) ‏به ‏معناى متاع بسیار خانه است زیرا به یک قطعه از متاع خانه اثاث گفته نمى شود، در ‏مجمع البیان مى گوید اثاث جمعى است که واحد ندارد همچنانکه متاع نیز چنین است و ‏متاع از اثاث عمومى تر است زیرا مطلق حوائج زندگى را هر چند مربوط به خانه نباشد ‏متاع مى گویند.
‏و اینکه فرمود: ((‏و الله جعل لکم من بیوتکم ‏سکنا)) ‏معنایش این است که خدا بعضى از بیوت شما را براى شما ‏مایه سکونت قرار داد که در آن ساکن شوید زیرا بعضى از بیوت قابل سکونت نیست مانند ‏انبار هیزم ، ((‏و جعل لکم من جلود الانعام بیوتا ...)) ‏یعنى از بعضى پوستها که همان پوست دباغى شده است براى شما خانه ‏هایى قرار داد - که مقصود از آن قبه و خیمه است
‏خانه هایى که : ((‏تستخفونها)) ‏یعنى سبکش ‏مى شمارید و براى نقل و انتقالهاى خود اختصاصش مى دهید در: ((‏یوم ظعنکم )) ‏روز کوچ کردنتان و ((‏یوم اقامتکم )) ‏در روز اقامتتان که سفرى ‏ندارید.
‏و اینکه فرمود: ((‏و من اصوافها و اوبارها و ‏اشعارها)) ‏عطف است بر ((‏من جلودها)) ‏و تقدیرش ((‏جعل لکم من اصوافها)) : ‏خدا قرار داد براى شما از پشمهاى آنها یعنى گوسفندان و ((‏اوبارها)) ‏یعنى مال شتران و ((‏اشعارها)) ‏یعنى مال بزها ((‏اثاثا)) ‏اثاثى که در خانه هایتان بکار ببرید و ((‏متاعا)) ‏و متاعى که از آن بهره مند شوید ((‏الى حین )) ‏البته این بهره مندى تا مدتى ‏است محدود، بعضى گفته اند: این قید مدت محدود اشاره است به اینکه همه این نعمتها ‏فانى و از بین رفتنى است ، پس عاقل نباید به خاطر اینها نعیم آخرت را از دست ‏بدهد.
‏این دو ظرف ، یعنى ظرف ((‏لکم )) ‏و ظرف ((‏مما خلق )) ‏متعلقند به ((‏جعل )) ‏و تعلیق ظلال بر ما خلق براى این است ‏که خود ظلال (سایه ها) امرى عدمى است و قابل خلق نیست ، مگر به تبع غیر خودش ، و در ‏عین اینکه خودش عدمى است همین وجود تبعیش خود یکى از نعمتهاى بزرگى است که خداى ‏تعالى بر انسان و سایر حیوانات و حتى نباتات انعام کرده ، بطورى که نعمت بودن آن و ‏استفاده انسان و حیوان و نبات از آن کمتر از استفاده اش از نور نیست ، زیرا اگر ‏سایه نبود، یعنى سایه شب سایه درختان و سایه نباتها، و دائما نور و روشنى بود یک ‏جاندار در روى زمین زنده نبود.
(( ‏و جعل لکم من الجبال ‏اکنانا)) : ‏کلمه ((‏کن )) ‏به معناى چیزى است که با آن چیز دیگرى پوشیده شود حتى پیراهن هم
3
‏براى کسى که آن راپوشد کن است و مقصود از ((‏کن )) ‏کوهها و غارها و دخمه هاى آن است . ((‏و جعل ‏لکم سرابیل تقیکم الحر)) - ‏مقصود از ((‏سرابیل ))‏، پیراهنى است که شما را از گرما حفظ ‏کند.
‏وجه اینکه درباره سرابیل فرمود: ((‏شما را از گرما نگه مى دارد)) ‏و حفظ از سرما ‏راذکر نکرد
‏در مجمع البیان گفته : ‏اگر فرمود: شما را از گرما حفظ کند و نفرمود: از سرما، براى این بود که هر چیزى که ‏آدمى را از گرما حفظ کند از سرما هم حفظ مى کند و اگر خصوص گرما را ذکر کرد با ‏اینکه همان چیز آدمى را از سرما بیشتر حفظ مى کند براى این بود که مخاطبین به این ‏خطاب اهالى گرمسیر حجاز بودند که احتیاجشان به حفظ از گرما بیشتر از چیزى بود که از ‏سرما حفظشان کند. (به نقل از عطاء‏)
‏آنگاه صاحب مجمع اضافه کرده است که عرب از دو ‏چیز که ملازم همند به ذکر یکى اکتفا مى کرده اند چون از ذکر یکى از آن دو، دیگرى هم ‏فهمیده مى شود چنانچه شاعر گفته : و ما ادرى اذا یممت ارضا ارید الخیر ایهما یلینى ‏یعنى نمى دانم وقتى بخواهم به امید خیر به دیارى سفر کنم کدامیک از ((‏آن دو)) ‏برایم پیش مى آید مقصود از آن دو خیر ‏و شر است چون خیر را در کلام آورده بود به همان اکتفاء نمود (نقل از فراء‏)
‏و ‏بعید هم نیست وجه دیگر اینکه حرارت را ذکر کرد و به ذکر آن اکتفاء نمود این باشد که : ‏بشر اولى در مناطق گرم زمین زندگى مى کرده و با شدت گرما بیشتر سر و کار داشته تا ‏شدت سرما و لذا این طایفه را به اتخاذ پیراهن تذکر مى دهد و این براى پرهیز از هواى ‏نامساعدى است که با آن در تماسند و آن گرماى شدید است (و خدا داناتر است ‏)
((‏و سرابیل تقیکم باسکم )) - ‏ظاهرا مراد از این ((‏سرابیل )) ‏که از صدمه جنگ آدمى را نگه ‏بدارد همانا زرهى است که از آهن و نظایر آن ساخته مى شده .
((‏کذلک یتم نعمته علیکم لعلکم تسلمون )) - ‏در ‏این جمله برایشان اتمام نعمتهایى را که نام برده منت مى گذارد و نتیجه اى که از این ‏همه انعام منظور بود این بود که در برابر خدا تسلیم شوند آنهم با معرفت به اینکه ‏ولى نعمتش در حقش کوتاهى نکرده بلکه نعمت را بر او تمام نموده جز تسلیم در برابر ‏اراده منعمش و استکبار نورزیدن ، انتظار و توقع نمى رود چون داند که منعمش جز خیر ‏او را اراده نمى کند.
‏اعراف : 26-22
‏وسوسه هاى شیطانى ‏در لباسهاى دلپذیر
‏این آیات فصل دیگرى از سرگذشت آدم را بیان میکند، ‏نخست میگوید: خداوند به آدم و همسرش (حوا) دستور داد که در بهشت سکونت اختیار کنند ‏(‏و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة ‏).
‏از این جمله چنین استفاده مى شود که آدم و ‏حوا در بدو خلقت در بهشت نبودند، سپس به سوى بهشت راهنمائى شدند، و همانطور که در ‏سوره بقره ذیل آیات مربوط به آفرینش آدم یادآور شدیم ، قرائن نشان مى دهد که این ‏بهشت ، بهشت رستاخیز نبوده بلکه همانطور که در احادیث اهلبیت (علیهم الاسلام ) نیز ‏وارد شده است بهشت دنیا یعنى باغ سرسبز و خرمى از باغهاى این جهان بوده که انواع ‏نعمتهاى پروردگار در آن فراهم بوده است
4
.
‏در این هنگام ، نخستین تکلیف و امر و ‏نهى پروردگار به این صورت ، صادر شد:
‏شما از هر نقطه اى و از هر درختى از درختان ‏بهشت که میخواهید تناول کنید، اما به این درخت معین نزدیک نشوید که از ستمگران ‏خواهید بود (فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین ‏).
‏سپس ‏شیطان که بر اثر سجده نکردن رانده درگاه خدا شده بود و تصمیم قاطع داشت تا آنجا که ‏مى تواند از آدم و فرزندانش انتقام بگیرد و در فریب آنان بکوشد، و نیز به خوبى ‏میدانست که خوردن از درخت ممنوع ، باعث رانده شدن از بهشت خواهد شد، در صدد وسوسه ‏آنان برآمد، و براى رسیدن به این مقصود،
‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 116
‏انواع دامها را بر سر راه آنان ‏گسترد!
‏نخست همانطور که قرآن مى گوید به وسوسه کردن آنان مشغول شد، تا لباسهاى ‏اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بیرون کند، و عورت آنها که پنهان بود آشکار سازد (‏فوسوس لهما الشیطان لیبدى لهما ما ورى عنهما من سوآتهما.
‏و براى رسیدن به این ‏هدف ، بهترین راه را این دید که از عشق و علاقه ذاتى انسان به تکامل و ترقى و زندگى ‏جاویدان ، استفاده کند و هم عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان ‏بتراشد، لذا نخست به آدم و همسرش گفت : خداوند شما را از این درخت نهى نکرده جز ‏اینکه اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا میکنید (و قال ‏مانها کما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین .
‏و به ‏این ترتیب ، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگرى جلوه داد، و این طور مجسم کرد ‏که نه تنها خوردن از شجره ممنوعه زیانى ندارد، بلکه موجب عمر جاویدان و یا رسیدن به ‏مقام و درجه فرشتگان خواهد شد.
‏شاهد این سخن جمله اى است که در سوره طه آیه 120 ‏از قول ابلیس ‏‍‏ میخوانیم یا آدم هل ادلک على شجرة الخلد و ملک لا یبلى اى آدم ‏میخواهى ترا به زندگى جاویدان و فرمانروائى کهنگى ناپذیر راهنمائى کنم ؟!
‏در ‏روایتى که در تفسیر قمى از امام صادق (علیه السلام ) و در عیون اخبار الرضا (علیه ‏السلام ) از امام على بن موسى الرضا (علیهم الاسلام ) نقل شده چنین میخوانیم که : ‏شیطان به آدم گفت اگر شما از این درخت ممنوع بخورید، هر دو فرشته خواهید شد و براى ‏همیشه در بهشت مى مانید، و گرنه شما را از بهشت بیرون مى کنند! آدم با شنیدن این ‏سخن در فکر فرو رفت ، اما شیطان براى اینکه پنجه هاى
‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 117
‏وسوسه خود را بیشتر و محکمتر ‏در جان آدم و حوا فرو برد، سوگندهاى شدیدى یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم ! (و ‏قاسمهما انى لکما لمن الناصحین ‏).
4
‏آدم که هنوز تجربه کافى در زندگى نداشت ، و ‏گرفتار دامهاى شیطان و خدعه و دروغ و نیرنگ نشده بود، و نمى توانست باور کند، کسى ‏این چنین قسم دروغى یاد کند، و چنین دامهائى بر سر راه او بگذارد، سرانجام تسلیم ‏فریب شیطان شد، و با ریسمان پوسیده مکر و خدعه او براى بدست آوردن آب حیات و ملک ‏جاویدان ، به چاه وسوسه هاى ابلیس فرو رفت و نه تنها آب حیات به دستش نیامد، بلکه ‏در گرداب نافرمانى خدا افتاد، آنچنانکه قرآن آنرا در یک جمله خلاصه کرده ، میگوید: ‏به این ترتیب شیطان ، آنها را فریب داد و با طناب خود آنها را در چاه فرو برد ‏(‏فدلاهما بغرور‏).
‏با اینکه آدم مى بایست ، با توجه به سوابق دشمنى شیطان ، و با ‏علم و اطلاع از حکمت و رحمت واسعه خدا و محبت و مهربانى او، تمام وسوسه ها را نقش ‏بر آب کرده ، تسلیم شیطان نشود ولى هر چه بود واقع شد.
‏همینکه آدم و همسرش از آن ‏درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباسهایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت )‏فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوآتهما(.
‏از جمله بالا به خوبى استفاده مى شود که ‏به مجرد چشیدن از میوه درخت ممنوع این عاقبت شوم به سراغ آنها آمد، و در حقیقت از ‏لباس ‏‍‏ بهشتى که لباس کرامت و احترام خدا بود برهنه شدند.
‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 118
‏از این آیه به خوبى استفاده مى ‏شود که آنها قبل از ارتکاب این خلاف برهنه نبودند بلکه پوششى داشتند که در قرآن ، ‏نامى از چگونگى این پوشش برده نشده است ، اما هر چه بوده است ، نشانه اى براى شخصیت ‏آدم و حوا و احترام آنها محسوب میشده که با نافرمانى از اندامشان فرو ریخته است .
‏در حالى که تورات ساختگى میگوید: آدم و حوا در آن موقع ، کاملا برهنه بودند ‏ولى زشتى آنرا درک نمى کردند، و هنگامى که از درخت ممنوع که درخت علم و دانش ! بود ‏خوردند چشم خردشان باز شد، و خود را برهنه دیدند و از زشتى این حالت آگاه ‏شدند!
‏آدمى را که تورات معرفى مى کند در واقع ، آدم نبود! بلکه به قدرى از علم و ‏دانش دور بود که حتى برهنگى خود را تشخیص نمیداد، ولى آدمى را که قرآن معرفى مى کند ‏نه تنها از وضع خود با خبر بود بلکه از اسرار آفرینش (علم اسماء) نیز آگاهى داشت و ‏معلم فرشتگان محسوب میشد و اگر شیطان توانست در او نفوذ کند نه به خاطر نادانى او ‏بود بلکه از پاکى و صفاى او سوء استفاده کرد.
‏شاهد این سخن آیه 27 همین سوره است ‏که میگوید: یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما ‏لباسهما:
‏اى فرزندان آدم ! شیطان شما را فریب ندهد، آنچنانکه پدر و مادرتان را ‏از بهشت ، بیرون کرد، و لباس آنها را از تنشان جدا ساخت .
‏و اگر بعضى از ‏نویسندگان اسلامى نوشته اند که آدم در آغاز برهنه بود در واقع اشتباهى است آشکار که ‏بر اثر نوشته هاى تورات پیدا شده است

 

دانلود فایل

تحقیق تفسیر نمونه سوره نساء 21 ص ( ورد)

تحقیق تفسیر نمونه سوره نساء 21 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-نمونه-سوره-نساء-21-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسیر نمونه سوره نساء ‏........................‏...............................................‏.........‏............. &‏ 1
‏تفس‏ی‏ر‏ ‏نمونه‏
‏آ‏ی‏ه‏ 1
‏سوره‏ ‏نساء‏ ‏مقدمه‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏در‏ ((‏مدینه‏ )) ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏و‏ ‏داراى‏ 177 ‏آیه‏ ‏است‏ . ‏سوره‏ ‏نساء‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏ورود‏ ‏در‏ ‏تفسیر‏ ‏آیات‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏یادآورى‏ ‏چند‏ ‏نکته‏ ‏لازم‏ ‏است‏ : 1 - ‏محل‏ ‏نزول‏ ‏سوره‏ ‏نساء‏ ‏تمام‏ ‏آیات‏ ‏این‏ ‏سوره‏ (‏به‏ ‏استثناى‏ ‏آیه‏ 58 ‏طبق‏ ‏نقل‏ ‏بعضى‏ ‏از‏ ‏مفسران‏ ) ‏در‏ ‏مدینه‏ ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏نظر‏ ‏ترتیب‏ ‏نزول‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏سوره‏ ((‏ممتحنه‏ )) ‏قرار‏ ‏دارد‏. ‏زیرا‏ ‏مى‏ ‏دانیم‏ ‏ترتیب‏ ‏کنونى‏ ‏سوره‏ ‏هاى‏ ‏قرآن‏ ‏مطابق‏ ‏ترتیب‏ ‏نزول‏ ‏سوره‏ ‏ها‏ ‏نیست‏ ‏یعنى‏ ‏بسیارى‏ ‏از‏ ‏سوره‏ ‏هایى‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏مکه‏ ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏در‏ ‏آخر‏ ‏قرآن‏ ‏قرار‏ ‏دارد‏ ‏و‏ ‏بسیارى‏ ‏از‏ ‏سوره‏ ‏هایى‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏مدینه‏ ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏است‏ ‏در‏ ‏اوائل‏ ‏قرآن‏ ‏قرار‏ ‏گرفته‏ . ‏البته‏ ‏همانطور‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏آغاز‏ ‏جلد‏ ‏اول‏ ‏گفتیم‏ ‏مدارکى‏ ‏در‏ ‏دست‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏جمع‏ ‏آورى‏ ‏سوره‏ ‏هاى‏ ‏قرآن‏ ‏به‏ ‏شکل‏ ‏کنونى‏ ‏در‏ ‏زمان‏ ‏خود‏ ‏پیامبر‏ ‏صلى‏ ‏اللّه‏ ‏علیه‏ ‏و‏ ‏آله‏ ‏واقع‏ ‏شده‏ ‏بنابراین‏ ‏به‏ ‏هنگام‏ ‏جمع‏ ‏آورى‏ ‏قرآن‏ ‏شخص‏ ‏پیامبر‏ ‏صلى‏ ‏اللّه‏ ‏علیه‏ ‏و‏ ‏آله‏ ‏به‏ ‏دلائل‏ ‏مختلفى‏ ‏از‏ ‏جمله‏ ‏اهمیت‏ ‏مطالب‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏ترتیب‏ ‏طبیعى‏ ‏آنها،‏ ‏دستور‏ ‏داده‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏سوره‏ ‏ها‏ ‏را‏ ‏بر‏ ‏طبق‏ ‏وضعى‏ ‏که‏ ‏الان‏ ‏مى‏ ‏بینیم‏ ‏ترتیب‏ ‏دهند،‏ ‏که‏ ‏نخستین‏ ‏آنها‏ ‏سوره‏ ((‏حمد‏)) ‏و‏ ‏آخرین‏ ‏آنها‏ ‏سوره‏ ((‏الناس‏ )) ‏است‏ ‏بدون‏ ‏اینکه‏ ‏کلمه‏ ‏و‏ ‏یا‏ ‏حتى‏ ‏حرفى‏ ‏از‏ ‏آیات‏ ‏و‏ ‏یا‏ ‏سوره‏ ‏ها‏ ‏کم‏ ‏و‏ ‏یا‏ ‏زیاد‏ ‏شود‏. ‏این‏ ‏سوره‏ ‏از‏ ‏نظر‏ ‏تعداد‏ ‏کلمات‏ ‏و‏ ‏حروف‏ ‏،‏ ‏طولانى‏ ‏ترین‏ ‏سوره‏ ‏هاى‏ ‏قرآن‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏سوره‏ ((‏البقره‏ )) ‏است‏ ‏و‏ ‏داراى‏ 177 ‏آیه‏ ‏مى‏ ‏باشد‏ ‏و‏ ‏نظر‏ ‏به‏ ‏اینکه‏ ‏بحثهاى‏ ‏فراوانى‏ ‏در‏ ‏مورد‏ ‏احکام‏ ‏و‏ ‏حقوق‏ ‏زنان‏ ‏در‏ ‏آن‏ ‏طرح‏ ‏شده‏ ‏به‏ ‏سوره‏ ((‏نساء‏)) ‏نامیده‏ ‏شده‏ ‏است‏ . 2 - ‏محتویات‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏همانطور‏ ‏که‏ ‏گفتیم‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏در‏ ‏مدینه‏ ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏،‏ ‏یعنى‏ ‏به‏ ‏هنگامى‏ ‏که‏ ‏پیامبر‏ ‏صلى‏ ‏اللّه‏ ‏علیه‏ ‏و‏ ‏آله‏ ‏دست‏ ‏در‏ ‏کار‏ ‏تاءسیس‏ ‏حکومت‏ ‏اسلامى‏ ‏و‏ ‏ایجاد‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏سالم‏ ‏انسانى‏ ‏بود،‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏دلیل‏ ‏بسیارى‏ ‏از‏ ‏قوانینى‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏سالم‏ ‏سازى‏ ‏جامعه‏ ‏مؤ‏ ‏ثر‏ ‏است‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏نازل‏ ‏شده‏ ‏است‏ . ‏از‏ ‏طرفى‏ ‏چون‏ ‏افرادى‏ ‏که‏ ‏تار‏ ‏و‏ ‏پود‏ ‏این‏ ‏جامعه‏ ‏نو‏ ‏پا‏ ‏را‏ ‏تشکیل‏ ‏مى‏ ‏دادند،‏ ‏افراد‏ ‏بت‏ ‏پرست‏ ‏دیروز‏ ‏با‏ ‏آن‏ ‏همه‏ ‏آلودگیهاى‏ ‏دوران‏ ‏جاهلیت‏ ‏بوده‏ ‏اند،‏ ‏لذا‏ ‏باید‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏هر‏ ‏چیز‏ ‏رسوبات‏ ‏گذشته‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏مغز‏ ‏و‏ ‏روح‏
‏تفسیر نمونه سوره نساء ‏........................‏...............................................‏.........‏............. &‏ 2
‏آنها‏ ‏بیرون‏ ‏ساخت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏جاى‏ ‏آن‏ ‏قوانین‏ ‏و‏ ‏برنامه‏ ‏هایى‏ ‏که‏ ‏براى‏ ‏نوسازى‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏فرسوده‏ ‏لازم‏ ‏است‏ ‏قرار‏ ‏داد‏. ‏بطور‏ ‏کلى‏ ‏بحثهاى‏ ‏مختلفى‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏مى‏ ‏خوانیم‏ ‏عبارتند‏ ‏از‏: 1 - ‏دعوت‏ ‏به‏ ‏ایمان‏ ‏و‏ ‏عدالت‏ ‏و‏ ‏قطع‏ ‏رابطه‏ ‏دوستانه‏ ‏با‏ ‏دشمنان‏ ‏سرسخت‏ . 2 - ‏قسمتى‏ ‏از‏ ‏سرگذشت‏ ‏پیشینیان‏ ‏براى‏ ‏آشنایى‏ ‏هر‏ ‏چه‏ ‏بیشتر‏ ‏به‏ ‏سرنوشت‏ ‏جامعه‏ ‏هاى‏ ‏ناسالم‏ . 3 - ‏حمایت‏ ‏از‏ ‏کسانى‏ ‏که‏ ‏نیازمند‏ ‏به‏ ‏کمک‏ ‏هستند،‏ ‏مانند‏ ‏یتیمان‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏دستورهاى‏ ‏لازم‏ ‏براى‏ ‏نگاهدارى‏ ‏و‏ ‏مراقبت‏ ‏از‏ ‏حقوق‏ ‏آنها‏. 4 - ‏قانون‏ ‏ارث‏ ‏بر‏ ‏اساس‏ ‏یک‏ ‏روش‏ ‏طبیعى‏ ‏و‏ ‏عادلانه‏ ‏در‏ ‏برابر‏ ‏شکل‏ ‏بسیار‏ ‏زننده‏ ‏اى‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏آن‏ ‏زمان‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏بهانه‏ ‏هاى‏ ‏مختلفى‏ ‏افراد‏ ‏ضعیف‏ ‏را‏ ‏محروم‏ ‏مى‏ ‏ساختند‏. 5 - ‏قوانین‏ ‏مربوط‏ ‏به‏ ‏ازدواج‏ ‏و‏ ‏برنامه‏ ‏هایى‏ ‏براى‏ ‏حفظ‏ ‏عفت‏ ‏عمومى‏ . 6 - ‏قوانین‏ ‏کلى‏ ‏براى‏ ‏حفظ‏ ‏اموال‏ ‏عمومى‏ . 7 - ‏کنترل‏ ‏و‏ ‏نگهدارى‏ ‏و‏ ‏بهسازى‏ ‏نخستین‏ ‏واحد‏ ‏اجتماع‏ ‏یعنى‏ ‏محیط‏ ‏خانواده‏ . 8 - ‏حقوق‏ ‏و‏ ‏وظایف‏ ‏متقابل‏ ‏افراد‏ ‏جامعه‏ ‏در‏ ‏برابر‏ ‏یکدیگر‏. 9 - ‏معرفى‏ ‏دشمنان‏ ‏جامعه‏ ‏اسلامى‏ ‏و‏ ‏بیدار‏ ‏باش‏ ‏به‏ ‏مسلمانان‏ ‏در‏ ‏برابر‏ ‏آنها‏. 10 - ‏حکومت‏ ‏اسلامى‏ ‏و‏ ‏لزوم‏ ‏اطاعت‏ ‏از‏ ‏رهبر‏ ‏چنین‏ ‏حکومتى‏ . 11 - ‏تشویق‏ ‏مسلمانان‏ ‏به‏ ‏مبارزه‏ ‏با‏ ‏دشمنان‏ ‏شناخته‏ ‏شده‏ . 12 - ‏معرفى‏ ‏دشمنانى‏ ‏که‏ ‏احیانا‏ ‏فعالیتهاى‏ ‏زیرزمینى‏ ‏داشتند‏. 13 - ‏اهمیت‏ ‏هجرت‏ ‏و‏ ‏لزوم‏ ‏آن‏ ‏به‏ ‏هنگام‏ ‏روبرو‏ ‏شدن‏ ‏با‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏فاسد‏ ‏و‏ ‏غیر‏ ‏قابل‏ ‏نفوذ‏. 14 - ‏مجددا‏ ‏بحثهایى‏ ‏درباره‏ ‏ارث‏ ‏و‏ ‏لزوم‏ ‏تقسیم‏ ‏ثروتهاى‏ ‏متراکم‏ ‏شده‏ ‏در‏ ‏میان‏ ‏وارثان‏ . 3 - ‏فضیلت‏ ‏تلاوت‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏پیامبر‏ ‏اسلام‏ ‏صلى‏ ‏الله‏ ‏علیه‏ ‏و‏ ‏آله‏ ‏طبق‏ ‏روایتى‏ ‏فرمود‏: ((‏هر‏ ‏کس‏ ‏سوره‏ ‏نساء‏ ‏را‏ ‏بخواند‏ ‏گویا‏ ‏به‏ ‏اندازه‏ ‏هر‏ ‏مسلمانى‏ ‏که‏ ‏طبق‏ ‏مفاد‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏ارث‏ ‏مى‏ ‏برد،‏ ‏در‏ ‏راه‏ ‏خدا‏ ‏انفاق‏ ‏کرده‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏همچنین‏ ‏پاداش‏ ‏کسى‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏برده‏ ‏اى‏ ‏را‏ ‏آزاد‏ ‏کرده‏ ‏به‏ ‏او‏ ‏مى‏ ‏دهند‏)). ‏بدیهى‏ ‏است‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏روایت‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏تمام‏ ‏روایات‏ ‏مشابه‏ ‏آن‏ ‏،‏ ‏منظور‏ ‏تنها‏ ‏خواندن‏ ‏آیات‏ ‏نیست‏ ‏بلکه‏ ‏خواندن‏ ‏،‏ ‏مقدمه‏ ‏اى‏ ‏است‏ ‏براى‏ ‏فهم‏ ‏و‏ ‏درک‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏آن‏ ‏نیز‏ ‏به‏ ‏نوبه‏ ‏خود‏ ‏مقدمه‏ ‏اى‏ ‏است‏ ‏براى‏ ‏پیاده‏ ‏ساختن‏ ‏آن‏ ‏در‏ ‏زندگى‏ ‏فردى‏ ‏و‏ ‏اجتماعى‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏مسلم‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏اگر‏ ‏مسلمانان‏ ‏از‏ ‏مفاد‏ ‏آیات‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏در‏ ‏زندگى‏ ‏خود‏ ‏الهام‏ ‏بگیرند‏ ‏همه‏ ‏این‏ ‏پاداشها‏ ‏را‏ ‏علاوه‏ ‏بر‏ ‏نتایج‏ ‏دنیوى‏ ‏آن‏ ‏خواهند‏ ‏داشت‏ . ‏تفسیر‏ : ‏مبارزه‏ ‏با‏ ‏تبعیض‏ ‏ها
‏تفسیر نمونه سوره نساء ‏........................‏...............................................‏.........‏............. &‏ 4
‏ ‏روى‏ ‏سخن‏ ‏در‏ ‏نخستین‏ ‏آیه‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏به‏ ‏تمام‏ ‏افراد‏ ‏انسان‏ ‏است‏ ‏زیرا‏ ‏محتویات‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏در‏ ‏حقیقت‏ ‏همان‏ ‏مسائلى‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏تمام‏ ‏افراد‏ ‏بشر‏ ‏در‏ ‏زندگى‏ ‏خود‏ ‏به‏ ‏آن‏ ‏نیازمند‏ ‏هستند‏. ‏سپس‏ ‏دعوت‏ ‏به‏ ‏تقوى‏ ‏و‏ ‏پرهیزکارى‏ ‏مى‏ ‏کند‏ ‏که‏ ‏ریشه‏ ‏اصلى‏ ‏برنامه‏ ‏هاى‏ ‏سالم‏ ‏سازى‏ ‏اجتماع‏ ‏مى‏ ‏باشد،‏ ‏اداى‏ ‏حقوق‏ ‏یکدیگر،‏ ‏تقسیم‏ ‏عادلانه‏ ‏ارث‏ ‏،‏ ‏حمایت‏ ‏از‏ ‏یتیمان‏ ‏و‏ ‏رعایت‏ ‏حقوق‏ ‏خانوادگى‏ ‏و‏ ‏مانند‏ ‏اینها‏ ‏همه‏ ‏از‏ ‏امورى‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏بدون‏ ‏پشتوانه‏ ‏تقوى‏ ‏و‏ ‏پرهیزکارى‏ ‏به‏ ‏جایى‏ ‏نمى‏ ‏رسد،‏ ‏لذا‏ ‏این‏ ‏سوره‏ ‏را‏ - ‏که‏ ‏محتوى‏ ‏همه‏ ‏این‏ ‏مسایل‏ ‏است‏ - ‏با‏ ‏دعوت‏ ‏به‏ ‏تقوى‏ ‏آغاز‏ ‏مى‏ ‏کند،‏ ‏مى‏ ‏فرماید‏: ((‏اى‏ ‏مردم‏ ! ‏از‏ ‏پروردگارتان‏ ‏بپرهیزید‏)) (‏یا‏ ‏ایها‏ ‏الناس‏ ‏اتقوا‏ ‏ربکم‏ ). ‏سپس‏ ‏براى‏ ‏معرفى‏ ‏خدایى‏ ‏که‏ ‏نظارت‏ ‏بر‏ ‏تمام‏ ‏اعمال‏ ‏انسان‏ ‏دارد‏ ‏به‏ ‏یکى‏ ‏از‏ ‏صفات‏ ‏او‏ ‏اشاره‏ ‏مى‏ ‏کند‏ ‏که‏ ‏ریشه‏ ‏وحدت‏ ‏اجتماعى‏ ‏بشر‏ ‏است‏ ((‏آن‏ ‏خدایى‏ ‏که‏ ‏همه‏ ‏شما‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏یک‏ ‏انسان‏ ‏پدید‏ ‏آورد‏)) (‏الذى‏ ‏خلقکم‏ ‏من‏ ‏نفس‏ ‏واحدة‏ ). ‏بنابراین‏ ‏امتیازات‏ ‏و‏ ‏افتخارات‏ ‏موهومى‏ ‏که‏ ‏هر‏ ‏دسته‏ ‏اى‏ ‏براى‏ ‏خود‏ ‏درست‏ ‏کرده‏ ‏اند‏ ‏از‏ ‏قبیل‏ ‏امتیازات‏ ‏نژادى‏ ‏،‏ ‏زبانى‏ ‏،‏ ‏منطقه‏ ‏اى‏ ‏،‏ ‏قبیله‏ ‏اى‏ ‏و‏ ‏مانند‏ ‏آن‏ ‏که‏ ‏امروز‏ ‏منشاء‏ ‏هزار‏ ‏گونه‏ ‏گرفتارى‏ ‏در‏ ‏جامعه‏ ‏هاست‏ ‏،‏ ‏در‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏اسلامى‏ ‏نباید‏ ‏وجود‏ ‏داشته‏ ‏باشد‏ ‏چه‏ ‏اینکه‏ ‏همه‏ ‏از‏ ‏یک‏ ‏اصل‏ ‏سرچشمه‏ ‏گرفته‏ ‏و‏ ‏فرزندان‏ ‏یک‏ ‏پدر‏ ‏و‏ ‏مادرند‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏آفرینش‏ ‏از‏ ‏یک‏ ‏گوهرند‏. ‏توجه‏ ‏به‏ ‏اینکه‏ ‏جامعه‏ ‏عصر‏ ‏پیامبر‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏به‏ ‏تمام‏ ‏معنى‏ ‏قبیله‏ ‏اى‏ ‏بود‏ ‏اهمیت‏ ‏این‏ ‏مبارزه‏ ‏را‏ ‏روشنتر‏ ‏مى‏ ‏سازد‏ ‏و‏ ‏نظیر‏ ‏این‏ ‏تعبیر‏ ‏در‏ ‏موارد‏ ‏دیگرى‏ ‏از‏ ‏قرآن‏ ‏مجید‏ ‏نیز‏ ‏هست‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏جاى‏ ‏خود‏ ‏به‏ ‏آن‏ ‏اشاره‏ ‏خواهد‏ ‏شد‏. ‏اکنون‏ ‏ببینیم‏ ‏منظور‏ ‏از‏ ((‏نفس‏ ‏واحدة‏ )) ‏کیست‏ ‏؟‏ ‏آیا‏ ‏منظور‏ ‏از‏ ‏نفس‏ ‏واحده‏ ‏یک‏ ‏فرد‏ ‏شخصى‏ ‏است‏ ‏یا‏ ‏یک‏ ‏واحد‏ ‏نوعى‏ (‏یعنى‏ ‏جنس‏ ‏مذکر‏) ‏شکى‏ ‏نیست‏ ‏که‏ ‏ظاهر‏ ‏این‏ ‏تعبیر‏ ‏همان‏ ‏واحد‏ ‏شخصى‏ ‏را‏ ‏مى‏ ‏رساند‏ ‏و‏ ‏اشاره‏ ‏به‏ ‏نخستین‏ ‏انسانى‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏قرآن‏ ‏او‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏نام‏ ‏آدم‏ ‏پدر‏ ‏انسانهاى‏ ‏امروز‏ ‏معرفى‏ ‏کرده‏ ‏و‏ ‏تعبیر‏ ((‏بنى‏ ‏آدم‏ )) ‏که‏ ‏در‏ ‏آیات‏ ‏فراوانى‏ ‏از‏ ‏قرآن‏ ‏وارد‏ ‏شده‏ ‏نیز‏ ‏اشاره‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏احتمال‏ ‏اینکه‏ ‏منظور‏ ‏وحدت‏ ‏نوعى‏ ‏بوده‏ ‏باشد‏ ‏از‏ ‏ظاهر‏ ‏آیه‏ ‏بسیار‏ ‏دور‏ ‏است‏ . ‏سپس‏ ‏در‏ ‏جمله‏ ‏بعد‏ ‏مى‏ ‏گوید‏: ((‏همسر‏ ‏آدم‏ ‏از‏ ‏او‏ ‏آفریده‏ ‏شد‏)) (‏و‏ ‏خلق‏ ‏منها‏ ‏زوجها‏). ‏بعضى‏ ‏از‏ ‏مفسران‏ ‏از‏ ‏این‏ ‏تعبیر،‏ ‏چنین‏ ‏فهمیده‏ ‏اند‏ ‏که‏ ‏همسر‏ ‏آدم‏ ‏،‏ ((‏حوا‏)) ‏از‏ ‏بدن‏ ‏آدم‏ ‏آفریده‏ ‏شده
‏تفسیر نمونه سوره نساء ‏........................‏...............................................‏.........‏............. &‏ 4
‏ ‏و‏ ‏پاره‏ ‏اى‏ ‏از‏ ‏روایات‏ ‏غیر‏ ‏معتبر‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏مى‏ ‏گوید‏: ((‏حوا‏ ‏از‏ ‏یکى‏ ‏از‏ ‏دنده‏ ‏هاى‏ ‏آدم‏ ‏آفریده‏ ‏شده‏ )) ‏را‏ ‏شاهد‏ ‏بر‏ ‏آن‏ ‏گرفته‏ ‏اند‏ - ‏در‏ ‏فصل‏ ‏دوم‏ ‏از‏ ‏سفر‏ ‏تکوین‏ ‏تورات‏ ‏نیز‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏معنى‏ ‏تصریح‏ ‏شده‏ ‏است‏ . ‏ولى‏ ‏با‏ ‏توجه‏ ‏به‏ ‏سایر‏ ‏آیات‏ ‏قرآن‏ ‏هر‏ ‏گونه‏ ‏ابهامى‏ ‏از‏ ‏تفسیر‏ ‏این‏ ‏آیه‏ ‏برداشته‏ ‏مى‏ ‏شود‏ ‏و‏ ‏معلوم‏ ‏مى‏ ‏شود‏ ‏که‏ ‏منظور‏ ‏از‏ ‏آن‏ ‏این‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏خداوند‏ ‏همسر‏ ‏او‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏جنس‏ ‏او‏ (‏جنس‏ ‏بشر‏) ‏آفرید‏. ‏در‏ ‏آیه‏ 21 ‏سوره‏ ‏روم‏ ‏مى‏ ‏خوانیم‏ : ((‏و‏ ‏من‏ ‏آیاته‏ ‏ان‏ ‏خلق‏ ‏لکم‏ ‏من‏ ‏انفسکم‏ ‏ازواجا‏ ‏لتسکنوا‏ ‏الیها؛‏ ‏از‏ ‏نشانه‏ ‏هاى‏ ‏قدرت‏ ‏خدا‏ ‏این‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏همسران‏ ‏شما‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏جنس‏ ‏شما‏ ‏قرار‏ ‏داد‏ ‏تا‏ ‏به‏ ‏وسیله‏ ‏آنها‏ ‏آرامش‏ ‏یابید‏)). ‏و‏ ‏در‏ ‏آیه‏ 72 ‏سوره‏ ‏نحل‏ ‏مى‏ ‏فرماید‏: ((‏و‏ ‏الله‏ ‏جعل‏ ‏لکم‏ ‏من‏ ‏انفسکم‏ ‏ازواجا؛‏ ‏خداوند‏ ‏همسران‏ ‏شما‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏جنس‏ ‏شما‏ ‏قرار‏ ‏داد‏)). ‏روشن‏ ‏است‏ ‏این‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏آیات‏ ‏مى‏ ‏خوانیم‏ ((‏همسران‏ ‏شما‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏شما‏ ‏قرار‏ ‏داد‏)) ‏معنى‏ ‏آن‏ ‏این‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏جنس‏ ‏شما‏ ‏قرار‏ ‏داد‏ ‏نه‏ ‏از‏ ‏اعضاى‏ ‏بدن‏ ‏شما‏. ‏و‏ ‏طبق‏ ‏روایتى‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏امام‏ ‏باقر‏ (‏علیه‏ ‏السلام‏ ) ‏در‏ ‏تفسیر‏ ‏عیاشى‏ ‏نقل‏ ‏شده‏ ‏،‏ ‏خلقت‏ ‏حوا‏ ‏از‏ ‏یکى‏ ‏از‏ ‏دنده‏ ‏هاى‏ ‏آدم‏ ‏شدیدا‏ ‏تکذیب‏ ‏شده‏ ‏و‏ ‏تصریح‏ ‏گردیده‏ ‏که‏ ‏حوا‏ ‏از‏ ‏باقى‏ ‏مانده‏ ‏خاک‏ ‏آدم‏ ‏آفریده‏ ‏شده‏ ‏است‏ . ‏سپس‏ ‏در‏ ‏جمله‏ ‏بعد‏ ‏مى‏ ‏فرماید‏: ((‏خداوند‏ ‏از‏ ‏آدم‏ ‏و‏ ‏همسرش‏ ‏،‏ ‏مردان‏ ‏و‏ ‏زنان‏ ‏فراوانى‏ ‏به‏ ‏وجود‏ ‏آورد‏)) (‏و‏ ‏بث‏ ‏منهما‏ ‏رجالا‏ ‏کثیرا‏ ‏و‏ ‏نساء‏). ‏از‏ ‏این‏ ‏تعبیر‏ ‏استفاده‏ ‏مى‏ ‏شود‏ ‏که‏ ‏تکثیر‏ ‏نسل‏ ‏فرزندان‏ ‏آدم‏ ‏تنها‏ ‏از‏ ‏طریق‏ ‏آدم‏ ‏و‏ ‏همسرش‏ ‏صورت‏ ‏گرفته‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏موجود‏ ‏ثالثى‏ ‏در‏ ‏آن‏ ‏دخالت‏ ‏نداشته‏ ‏است‏ . ‏سپس‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏اهمیتى‏ ‏که‏ ‏تقوا‏ ‏در‏ ‏ساختن‏ ‏زیربناى‏ ‏یک‏ ‏جامعه‏ ‏سالم‏ ‏دارد‏ ‏مجددا‏ ‏در‏ ‏ذیل‏ ‏آیه‏ ‏،‏ ‏مردم‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پرهیزکارى‏ ‏و‏ ‏تقوا‏ ‏دعوت‏ ‏مى‏ ‏کند‏ ‏منتها‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏جمله‏ ‏اى‏ ‏به‏ ‏آن‏ ‏اضافه‏ ‏کرده‏ ‏و‏ ‏مى‏ ‏فرماید‏: ((‏از‏ ‏خدایى‏ ‏بپرهیزید‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏نظر‏ ‏شما‏ ‏عظمت‏ ‏دارد‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏هنگامى‏ ‏که‏ ‏مى‏ ‏خواهید‏ ‏چیزى‏ ‏از‏ ‏دیگرى‏ ‏طلب‏ ‏کنید‏ ‏نام‏ ‏او‏ ‏را‏ ‏مى‏ ‏برید‏)) (‏و‏ ‏اتقوا‏ ‏الله‏ ‏الذى‏ ‏تسائلون‏ ‏به‏ ). ‏قابل‏ ‏ذکر‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏کلمه‏ ((‏و‏ ‏الارحام‏ )) ‏عطف‏ ‏بر‏ ((‏الله‏ )) ‏است‏ ‏،‏ ‏و‏ ‏لذا‏ ‏در‏ ‏قرائت‏ ‏معروف‏ ‏،‏ ‏منصوب‏ ‏خوانده‏ ‏شده‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏بنابراین‏ ‏معنى‏ ‏آیه‏ ‏چنین‏ ‏مى‏ ‏شود‏ ((‏واتقوا‏ ‏الارحام‏ )) ‏به‏ ‏هر‏ ‏حال‏ ‏ذکر‏ ‏این‏ ‏موضوع‏ ‏در‏ ‏اینجا‏ ‏اولا‏ ‏نشانه‏ ‏اهمیت‏ ‏فوق‏ ‏العاده‏ ‏اى‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏قرآن‏ ‏براى‏ ‏صله‏ ‏رحم‏ ‏قایل‏ ‏شده‏ ‏تا‏ ‏آنجا‏ ‏که‏ ‏نام‏ ‏ارحام‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏نام‏ ‏خدا‏ ‏آمده‏

 

دانلود فایل

تحقیق تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج) ( ورد)

تحقیق تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج) ( ورد)

تحقیق-تفسیر-آیات-اخلاقی-جزء-17-(سوره‌های-انبیا-و-حج)-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏25
‏موضوع تحقیق:
‏تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)
‏مقدمه:
‏براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:
‏وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.
‏جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و …‏ بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:
‏رسیدگی به حساب اعمال
‏25
‏موضوع تحقیق:
‏تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)
‏مقدمه:
‏براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:
‏وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.
‏جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و …‏ بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:
‏رسیدگی به حساب اعمال
‏25
‏موضوع تحقیق:
‏تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)
‏مقدمه:
‏براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:
‏وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.
‏جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و …‏ بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:
‏رسیدگی به حساب اعمال
‏2
‏در ابتدای سوره انبیا هشداری تکان‌دهنده به همه داده می‌شود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گرادانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوق‌العاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل می‌شود و همین غفلت سبب می‌شود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان می‌باشند لذا هر ذکر تازه‌ای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمی‌گذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش می‌دهند و کاملاً نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام می‌شود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفته‌اند و در باطل غوطه‌ورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا می‌کردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم می‌شود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی این‌طور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر می‌روید و فریب قرآن را می‌خورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را می‌داند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله می‌دهد.

 

دانلود فایل

تحقیق تفسیر آیات سوره طارق 21 ص ( ورد)

تحقیق تفسیر آیات سوره طارق 21 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-آیات-سوره-طارق-21-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏تفسیر آیات سوره طارق
‏چنانکه همه می دانند و می دانیم قرآن کریم و اهل البیت( علیهم السلام) دو میراث گرانبهایی است که رسول اکرم برای راهنمای امت خویش در میان آنان به ودیعه نهاده اند ، ولی متاسفانه این دو میراث گرانبها نزد همه فِـرَق اسلامی به یک میزان مورد توجه قرار نگرفته است. برادران اهل سنت به کتاب خدا توسل جسته و فرزندان و جانشینان به حق رسول مکرم اسلام را به فراموشی سپرده اند، و ما شیعیان‏ ‏ به ائمه اطهار متوسل شده و آنچنان که شایسته است به کتاب و کلام خدا توجه نداریم ؛ و اتحاد اسلامی میسر نخواهد شد مگر چنگ انداختن به این دو حبل المتین. از اینرو در نظر داریم با سال نو، راهی نو را آغاز کنیم و به صورت منظم در هر هفته تفسیر آیاتی از کلام الله مجید را براساس تفاسیر معروف شیعه و با نگاهی به تفاسیر اهل تسنن ارائه نمائیم تا بدین وسیله قرائت قرآن کریم ، لزوم تفکر، تعمق و فراگیری تفاسیر آن را بعنوان ارزشی مغفول مانده احیاء کنیم.
‏  ‏بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
‏وَ السَماءِ وَ الطّارق‏1‏ وَ ما أدریکَ مَا الطارقُ‏2‏ اَلنَّجمُ الثاقِبُ‏3‏ إن کُلَّ نَفسٍ لمّا علَیها حافظٌ ‏4‏ فَلیَنظُر الإنسانُ مِمَّ خُلِقَ‏5‏ خُلِقَ مِن ماءٍ دافق‏6‏ یَخرُجُ مِن بَینِ الصُّلبِ وَ التَّرائِبِ‏7‏ إنَّه عَلی رَجعِهِ لَقادرٌ‏8‏ یَومَ تُبلیَ السَرائِرُ‏9‏ فَمالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلا ناصِرٍ ‏10‏ وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجع ‏11‏ وَ الأرض ذاتِ الصَّدع ‏12‏ إنَّهُ لَقَولٌ فَصلٌ ‏13‏ وَ ما هُوَ بِالهَزلِ ‏14‏ إنَّهُم یَکیدوُنَ کَیداً ‏15‏ وَ أکیدُ کَیداً ‏16‏ فَمَهِّلِ الکافرینَ أمهِلهُم رُوَیداً‏17‏.
‏ ‏این سوره در"مکه" نازل شده و دارای 17 آیه می باشد.
‏ ‏محتوای سوره " طارق":
‏مطالب این سوره عمدتاً بر دو محور دور می زند:
‏1- محور معاد و رستاخیز.
‏2- محور قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.
‏3
‏ولی در آغاز بعد از سوگندهای اندیشه آفرینی، اشاره به وجود مراقبین الهی بر انسان می کند.
‏بعد برای اثبات معاد به زندگی نخستین و بدو پیدرایش انسان از آب نطفه اشاره فرموده، نتیجه گیری می کند:
‏خداوندی که قادر است او را از چنین آب بی ارزش و ناچیزی بیافریند، توانایی بر بازگشت مجدد او را دارد. در مرحله بعد به بعضی از ویژگی های روز رستاخیز، اشاره کرده، سپس با ذکر سوگندهای متعدد و پرمعنایی اهمیت قرآن را گوشزد می نماید و سرانجام سوره را با تهدید کفار ختم می نماید.
‏ ‏تفسیر:
‏ای انسان بنگر از چه آفریده شده ای؟!
‏این سوره نیز همچون بسیاری دیگر از سوره های جزء آخر قرآن، با سوگندهای زیبا و اندیشه برانگیزی آغاز می شود. سوگندهائی که مقدمه ای است برای بیان یک واقعیت بزرگ:
‏والسماء والطارق:‏ سوگند به آسمان و کوبنده شب.
‏و ما أدریک ماالطارق:‏ و تو نمی دانی کوبندن شب چیست؟!
‏النجم الثاقب:‏ ستاره ای بلند و درخشان و شکافنده تاریکیها.
‏طارق‏ از ماده " طرق" به معنی کوبیده است، و راه را از این جهت" طریق" گویند که با پای رهروان کوبیده می شود‏ ‏ و" مِطرَقَه" به معنی چکش است که برای کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود. و از آن جا که درهای خانه ها را به هنگام شب می بندند و کسی که شب وارد می شود ناچار است در را بکوبد. به اشخاصی که در شب وارد می شوند" طارق" گویند.
‏حضرت علی علیه السلام در خطبه 224 نهج البلاغه، درباره " اشعث بن قیس" منافق، که شب هنگام به درخانه آن حضرت آمد و حلوای شیرینی با خود آورده بود که به پندار خام خویش قلب علی علیه السلام را به خود متوجه سازد تا در ماجرائی به نفع او حکم کند، می فرماید:
‏3
‏" وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فی وعائها."
‏ترجمه:
‏و از این شگفت انگیزتر، داستان کسی است که شب هنگام، در خانه را کوبید و بر ما وارد شد، در حالی که ظرف سرپوشیده پر از حلوای لذیذ با خود آورده بود.
‏در آیه دوم، برای بیان عظمت مطلب، واژه و ‏ما أدریک‏ آمده است.
‏و در آیه سوم، قرآن خودش، طارق را تفسیر کرده و می فرماید: ‏النجم الثاقب.
‏این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانی است که بر آسمان ظاهر می شود و بقدری بلند است که گوئی می خواهد سقف آسمان را سوراخ کند. و نورش به قدری خیره کننده است که تاریکی ها را می شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می کند.
‏در این که منظور ستاره معینی است مانند ستاره " ثریا"( از نظر بلندی و دوری در آسمان) یا ستاره زحل، یا زهره یا شهب( از نظر روشنائی خیره کننده). یا اشاره به همه ستارگان آسمان است؟ تفسیرهای متعددی در این جا گفته شده، ولی با توجه به این که در آیات بعد آن را به " نجم ثاقب" ( ستاره نفوذ کننده) تفسیر کرده است، معلوم می شود منظور هر ستاره ای نیست.
‏بلکه ستارگان درخشانی است که نور آنها پرده های ظلمت را می شکافد و در چشم آدمی نفوذ می کند.
‏در بعضی از روایات "النجم الثاقب"، به ستاره زحل " تفسیر شده است که از سیارات منظومه شمسی و بسیار پرفروغ و نورانی است.
‏این معنی از حدیثی که از امام صادق علیه السلام نقل شده استفاده می شود، در آن جا که منجمی از آن حضرت سؤال کرد: منظور از " ثاقب" در کلام خدا " النجم الثاقب" چیست؟
‏4
‏حضرت علیه السلام فرمود:
‏ستاره زحل است که طلوعش در آسمان هفتمین است و نورش آسمانها را می شکافد و به آسمان پایین می رسد، لذا خداوند آن را منجم ثاقب نامیده است.
‏قابل توجه این که؛
‏زحل، آخرین و دورترین ستاره منظومه شمسی است که با چشم غیرمسلح دیده می شود. و از آن جا که از نظر ترتیب بندی کواکب منظومه شمسی نسبت به خورشید در هفتمین مدار قرار گرفته( با محاسبه مدارماه) امام علیه السلام در این حدیث مدار آن را آسمان هفتم شمرده است.
‏این ستاره، ویژگی هایی دارد که آن را شایسته سوگند می کند، از یک سو دورترین ستارگان قابل مشاهده منظومه شمسی است و به همین جهت در ادبیات عرب هر چیز بلند را بدان مثال می زنند و گاه آن را " شیخ النجوم" گفته اند.
‏ستاره زحل، که نام فارسی اش" کیوان" است دارای حلقه های نورانی متعددی است که آن را احاطه کرده و هشت" قمر" دارد.
‏حلقه های نورانی زحل، که گرداگرد آن را گرفته، از عجیب ترین پدیده های آسمانی است، که دانشمندان فلکی، درباره آن نظرات گوناگونی دارند و هنوز هم پدیده ای اسرارآمیز است.
‏بعضی معتقدند " زحل" ده قمر دارد، که هشت عدد آن را می توان با دوربین های معمولی نجومی مشاهده کرد و دو عدد دیگر تنها با دوربین های بسیار عظیم قابل رؤیت است.
‏البته این اسرار، در آن روز که قرآن نازل شد بر کسی روشن نبود، بعدها با گذشت قرنها آشکار گشت. اما به هر حال، تفسیر نجم ثاقب به خصوص ستاره "زحل" ممکن است از قبیل بیان یک مصداق روشن باشد و منافاتی با تفسیر آن به دیگر ستارگان بلند و درخشان آسمان ندارد.
‏ولی می دانیم تفسیر مصداقی در روایات ما بسیار است.

 

دانلود فایل