لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
2
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
روابط خارجی ایران در طول تاریخ به جز دوره هایی کوتاه همواره با تنش ، درگیری و جنگ روبه رو بوده است . ایران در این دوره طولانی از تاریخ خود با قدرت های بزرگ و یا با قدرت های درجه 2 و 3 منطقه ای و فرا منطقه ای درگیر بوده است تاریخ ایران از نخستین روزهای پایه گذاری سلسله هخامنشی تابه امروز بیانگر این مسأله است .
ایران از نظر موقعیت جغرافیایی در محلی واقع شده که 3 قاره آسیا ، اروپا ، آفریقا را بهم وصل می کند . به علت این موقعیت جغرافیایی ایران از دیرباز محل ارتباط شرق و غرب بوده است . گراهام فولر در کتاب قبله عالم ژئوپولیتیک ایران می گوید که ایران مرکز جهان است موقعیت جغرافیایی ایران سبب شده تا این کشور به عنوان کشور بین المللی شناخته شود . موقعیت جغرافیایی ایران ایجاب می کند تا با بسیاری از قدرت های بزرگ در ارتباط باشد ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود در تلافی با قدرت های بزرگ قرار دارد لذا هر گونه رفتارآن در سیاست خارجی با منافع قدرت های بزرگ ارتباط پیدا می کند .
طرح مسئله
از انقلاب ایران در 1979 تا 1988 ایران هم با قدرت های بزرگ و هم با کشورهای منطقه ای درگیر بود از 1988 تا 1997 هر چند از تنش ها در روابط خارجی ایران کم شد اما به کلی از بین نرفت سال های بین 1997 تا 2001 تنها دوره ای بعد از انقلاب بود که روابط خارجی ایران با اکثر کشورها از جمله با کشورهای اروپایی و جامعه اروپایی بدون تنش و حتی رو به گسترش بوده است . اما از سال 2001 به بعد دوباره روابط خارجی با بحران شدیدی روبه رو شد که در گذشته بی سابقه بوده است . در این پژوهش در پی آن هستیم تااین وقایع را ریشه یابی کنیم و به پاسخ قانع کننده ای دست یابیم ابتدا این رویدادها را در قابل سئوال تحقیق مورد پرسش قرار می دهیم و سپس پاسخ فرضی خود را در قالب فرضیه مطرح می کنیم .
2
موضوع : نقش اقتصاد در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
سئوال تحقیق : اقتصاد چه تاثیری برروی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشته است ؟
فرضیه تحقیق : نیازها و مشکلات اقتصادی بعد از جنگ 8 ساله باعث گرایش سیاست خارجی ایران به سمت کشورهای پیشرفته صنعتی بخصوص اتحادیه اروپا شده است .
روش تحقیق : توصیفی – تحلیلی
روش جمع آوری اطلاعات : کتابخانه ای
روش جمع آوری : علّی
بیان مشکلات : کمبود منابع ، کنبود وقت
سازماندهی تحقیق : این تحقیق شامل چند فصل است .فصل اول در مورد کلیات تحقیق می پردازیم که سامل مقدمه ، طرح مسئله و سئوال و فرضیه و ... سازماندهی تحقیق و در فصل های بعدی به موضوعات خاصی می پردازیم که درتحقیق به آن اشاره شده است و در آخر به نتیجه گیری می پردازیم .
3
فصل دوم
ایران و سازمان همکاری اقتصادی ( اکو )
سه کشور ایران ، ترکیه ، پاکستان در ژوئیه 1964 سازمان همکاری عمران منطقه ای یا ار. سی. دی را تشکیل دادند . شرایط سیاسی – اقتصادی کشورهای عضود و نیز تحولات بین المللی در نخستین سالهای دهه 1960در شکل گیری این سازمان نقش داشت از نظر سیاسی هر سه کشور گرایش به غرب داشتند . به دلیل مشکلات اقتصادی ، فاقد ثبات سیاسی بودند . هر سه کشو برای غلبه بر مشکلات اقتصادی ،خواستار همکاری اقتصادی با یکدیگر بودند . نزدیکی جغرافیایی ، پیوندهای فرهنگی و مشترکات تاریخی زمینه مساعدی را برای همکاری فراهم می کرد . ضرورت برقراری راههای ارتباطی ، بهره گیری از پیشرفت های تکنولوژیکی ، همکاری در علوم و فنون ، گسترش مبادلات تجاری ، نیاز به اجرای برخی طرحهای صنعتی مادر و بالاخره استفاده از امکانات منطقه ای با توجه به محدودیت ذخایر ارزی از جمله عوامل داخلی شکل گیری این سازمان بود . . محمد کاظم ، سجادپور ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران . ص 257
از نظر عوامل بین المللی ، تشکیل کنفرانس توسعه و تجارت وابسته به سازمان ملل متحد (انکتاد) در 23 آوریل 1964 بسیار موثر بود . در اعلامیه نهایی کنفرانس مذکور ، دهه 1960 به عنوان دهه توسعه و عمران کشورهای در حال رشد نامیده شد و از کشورهای در حال توسعه دعوت شد که برای رشد صنایع و تجارت خود در سطح عمران منطقه با هم همکاری کنند . به دنبال آن سازمانهای همکاری اقتصادی منطقه ای یکی پس از دیگری شکل گرفت. در کنفرانس نخست وزیران ایران ، ترکیه و پاکستان در 19 ژوئیه 1964 در استانبول درمورد ضرورت تشکیل آر . سی. دی گفته شد : پیدایش گروههای منطقه ای اقتصادی از کشورهایی که منافع مشترک دارند ، یکی از خصوصیات برجسته
5
زمان ما و از عوامل بسیار مهم در تسریع رشد اقتصادی به شمار می رود . 1 . چارلز پ کیندل برگرف توسعه اقتصادی ص 302
با این حال سازمان عمران منطقه یا در عمل فاقد پویایی و شتاب لازم در توسعه همکاری منطقه ای بود و در نتیجه نتوانست نتایج قابل توجه و ملموسی به دست آورد و به انقلاب ایران ، فعالیت این سازمان عملاً به حالت رکود در آمد . اما این سازمان در سال 1984 در قابل سازمان همکاری اقتصادی یا اکو فعالیت های خود را دوباره آغاز کرد .
عوامل مختلفی در احیاء این سازمان تاثیر داشت . ایران بعد از انقلاب به علت انزوای سیاسی در سطح بین المللی ، تحریم های اقتصادی و جنگ با عراق به طرف ترکیه و پاکستان گرایش پیدا کرد . ترکیه نیز به علت مسایل داخلی خود ( مشکل کردها و مسائل قبرس ) و نیز عدم عضویت در اتحادیه اروپا ، خواستار احیاء این سازمان بود . پاکستان نیز به علت مشکلات مربوط به همسایه شرقی خود یعنی هندوستان مایل بود که این سازمان دوباره فعال شود .
اقتصاد یا تجارت
امضای پروتکل تعرفه های ترجیحی : یک یک پروتکل تعرفه های ترجیحی بین سه کشور ایران ، پاکستان و ترکیه به امضاء رسیده است . براساس این پروتکل امضاء کنندگان نسبت به تعدادی از اقلام و کالاها ، تخفیفات و ترجیهات تعرفه ای به یکدیگر اعطا می کنند. البته در نظر است که سایر اعضائ به این پروتکل به پیوندند . این ترجیحات با توجه به تحولات اقتصادی جهان و تجربیات دیگر همکاری های منطقه ای ، ضروری است که مورد بازنگری قرار گیرد .این امر تاثیر قابل توجهی در گسترش تجارت در منطقه خواهد داشت .
اینجا بانک تجارت و توسعه اکو : کشورهای عضو اکو یک بانک به نام « بانک تجارت و توسعه اکو» برای سرمایه گذاری در بخش های مختلف اقتصادی درجهت توسعه اقتصادی منطقه و گسترش تجارت درون منطقه ای تاسیس کرده ان . مقر اصلی بانک در استانبول ترکیه است ، قرار است شعبه هایی درایران و پاکستان دایر شود . تاکنون ایران و پاکستان اسناد مربوط را امضاء کرده اند . سهم اولیه هر یک از اعضاء 40میلیون دلار است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
سهمیه بندی بنزین............................................................................................. & 1
تاثیر سهمیه بندی بنزین بر سیاست های پولی و مالی
تاثیر سهمیه بندی بنزین بر تورم
اگر افزایش قیمت بنزین همراه با سیاستهای پولی مناسب انجام شود، آثار کمی بر نرخ تورم خواهد داشت، اما زمانی که مصرف بنزین به صورت سهیمهبندی کنترل میشود، بدان معنی است که به میزان صرفهجویی در مصرف بنزین، امکان مصرف برای دیگران محدود خواهد شد.
اگر افزایش قیمت بنزین همراه با سیاستهای پولی مناسب انجام شود، آثار کمی بر نرخ تورم خواهد داشت، اما زمانی که مصرف بنزین به صورت سهیمهبندی کنترل میشود، بدان معنی است که به میزان صرفهجویی در مصرف بنزین، امکان مصرف برای دیگران محدود خواهد شد و مقدار تولید در فعالیتهایی که به بنزین مصرف شده در حالت قبلی وابسته بودند، متوقف میشود.
فعالیتهایی که حمل و نقل در آنها تاثیر زیادی داشته است، قاعدتا در صورتی که به مقدار بیشتر بنزین دسترسی نداشتهاند، انتظار میرود در این فعالیتها افزایش قیمت ایجاد شود. زمانی که در مقدار مصرف بنزین خودروهای سواری محدودیت ایجاد شود، میتوان انتظار داشت تقاضا برای حمل و نقل عمومی افزایش یابد، لذا حمل و نقل عمومی با محدودیت مصرف بنزین و محدودیت عرضه خدمات اضافی مواجه باشد، طبیعی است که قیمت خدمات آن به دلیل انتقال تقاضای مصرف خصوصی به مصرف عمومی با افزایش مواجه شود.
بسیاری از فعالیتهایی که جابهجایی جزئی از نهادههای تولید آنها بوده است، به میزانی که محدودیت در جابهجایی در نتیجه اعمال سهمیهبندی بنزین ایجاد شود، میزان عرضه آن کالاها و خدمات نیز با کاهش مواجه خواهد شد و به طور حتم این کاهش عرضه منجر به افزایش قیمتها خواهد بود. این تصور که سهمیه بندی در مقایسه با افزایش قیمت بنزین فاقد آثار تورمی است، فرضیهای اشتباه است، حتی ممکن است افزایش قیمت بنزین و اعمال یک قیمت واحد در مورد بنزین آثار تورمی بسیار محدودتری در مقایسه با اعمال سهیمه بندی داشته باشد.
منظور از اعمال سیاستهای مناسب پولی کاهش قابل توجه نرخ رشد حجم پول است. در حال حاضر اقتصاد با مشکل بسیار بزرگی مواجه است که افزایش قابل توجه نقدینگی به شمار میآید. هر اصلاحی که در ساختار اقتصادی کشور اعمال شود، آثار خود را بصورت تورم نشان خواهد
سهمیه بندی بنزین............................................................................................. & 2
داد. در عین حال زمانی که سیاستهایی در جهت اصلاح ساختار اقتصادی اعمال میشود باید همراه با آن نرخ رشد نقدینگی نیز کنترل شود.
نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد کشور به دلیل رشد زیاد بودجه دولت از طریق اتکای به رشد پایه پولی ایجاد شده است، بدین ترتیب به ناچار باید برای رشد هزینههای دولت و اعمال کنترل در کسری بودجه دولت؛ سهمیه بندی بنزین اعمال میشود. امسال دولت با کسری قابل توجهی در بودجه مواجه خواهد شد، و روبرو شدن دولت با کسری بودجه این نگرانی را ایجاد میکند که در سال ۸۶ نیز رشد بالای نقدینگی ایجاد شود. به نظر میرسد در سال جاری، نقدینگی زیادی به رشد ۴۰ درصدی سال ۸۵ و ۳۶ درصدی سال ۸۴ افزوده شود.
اظهار نظر در مورد اینکه سهمیه بندی بنزین تاثیر خود را بر نرخ تورم تا چند ماه دیگر نمایان میکند کار مشکلی است. در هر حال آنچه تمامی اقتصاددانان روی آن اتفاق نظر دارند، این است که اعمال روش قبلی در عرضه وافر بنزین سیاست صحیحی نبوده است. موضوع اصلاح قیمت حاملهای انرژی بیش از هر موضوعی طی سالهای گذشته در کشور مورد بررسی کارشناسی قرار گرفته است و در این میان گزینهها و سناریوهای مختلفی برای انتخاب روشهای جبران افزایش قیمت در نظر گرفته شده است.
نظر کارشناسی غالب این است که قیمت بنزین باید اصلاح شود و در عین حال در سطح جامعه به روشهای مختلف جبران شود. در حال حاضر بخش بزرگی از یارانه بنزین یارانه معکوس است، یعنی به خانوارهای بهرهمند بیشتر از خانوادههای فاقد وسیله نقلیه شخصی، یارانه تعلق میگیرد.
راهحل مناسب در این میان اصلاح قیمت بنزین است از سوی دیگر منابعی که از طریق اصلاح قیمت بنزین حاصل میشود باید به عنوان پشتوانه یک نظام کارای تامین اجتماعی صرف شود. یعنی منابع در چارچوب نظام تامین اجتماعی برای پرداخت به افراد نیازمند در نظر گرفته شود و قیمت بنزین هم به تدریج به سمت یک قیمت بینالمللی حرکت کند.
سهمیه بندی بنزین و آثار تورمی آن
اقدام برای سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین در حالی صورت میگیرد که دو سال پیش و با تصویب طرح تثبیت قیمتها، دولت پیشین، از افزایش تدریجی قیمت بنزین بازداشته شد.
برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند که حذف یارانه بنزین میتواند برخی از مشکلات اقتصادی دولت را کاهش دهد، با این حال بسیاری دیگر معتقدند که سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین که
سهمیه بندی بنزین............................................................................................. & 3
چندی پیش اختیار آن با مصوبه مجلس به دولت سپرده شد، میتوان باعث شوک قیمتها و دامن زدن به گرانیها شود.
مخالفت دولت با افزایش قیمت بنزین و کالاهای اساسی در تدوین لایحه بودجه 1385 به این دلیل بود که از بیثباتی و ناامنی روانی حاصل از افزایش قیمت این کالاها در جامعه جلوگیری کند. لذا دولت از مجلس درخواست کرد که بیش از چهار میلیارد دلار برای تامین هزینه واردات بنزین از حساب ذخیره ارزی برداشت کند.
مجلس به دولت اجازه برداشت تنها 5/2 میلیارد دلار برای واردات بنزین را داد و همچنین اختیار افزایش قیمت بنزین و سهمیه بندی آن در سال 85 را برعهده شواری اقتصاد گذاشتند.
حال اگر حتی مبتنی بر نظر دولت بنزین تولید داخل سهمیه بندی شده و بهای آن نیز تغییر نیابد این بدان معناست که قطعا واردات صورت نخواهد گرفت، لذا بیتعادلی ناشی از قطع واردات بنزین به میزان حدود 30 میلیون لیتر در روز، بازار غیررسمی آن را توسعه داده و قیمتها را در این بازار سیر صعودی خود را طی خواهند کرد و حداقل تاثیر این امر، دامن زدن به انتظارات تورمی گسترده در جامعه خواهد بود.
سهمیه بندی بنزین؛
1. اصلاح مساله مزمن بنزین باید از جایی شروع می شد و این شروع نیازمند دو فاکتور جسارت و حمایت سیاسی بود. این که هم سویی سیاسی دولت و مجلس باعث شد تا برای اولین بار نظام اجرایی کشور عزم و امکان کافی برای شروع این جراحی را پیدا کند بسیار مایه خوشوقتی است و باید آن را امر مبارکی دانست.
2. تغییر در سیاست های قبلی بنزین قطعا در کوتاه مدت نارضایتی مردم را به دنبال خواهد داشت. این تغییر چه از طریق افزایش قیمت باشد و چه از طریق سهمیه بندی و محدودیت مصرف به هر حال برای مصرف کننده خوشایند نیست. مضاف بر این که اثرات مثبت این سیاست در بلندمدت ظاهر می شود و لذا برای مردم در کوتاه مدت ملموس نخواهد بود. این که دولت و مجلس در آستانه انتخابات مجلس هشتم دست به این کار پر ریسک زده اند از زاویه اخلاق سیاسی جای تقدیر دارد.
3. ایجاد زیرساخت ها و توزیع کارت سوخت نه آن قدر که طرف داران دولت می گویند کار عظیمی بوده است و نه اشکالات آن در آن حدی که منتقدین می گویند بر عهده دولت بوده است. دولت های قبلی هم پروژه هایی با حجم بالا مثل کارت ملی و سیستم موبایل را اجرا کرده اند و در
سهمیه بندی بنزین............................................................................................. & 4
مقابل اشکالاتی مثل نرسیدن کارت برخی مشترکین هم ناشی از ضعف سیستم اداری است که ربطی به دولت فعلی ندارد و در عرض یکی دو ساله هم قابل رفع نیست.
4. هدف از اصلاحات در بحث بنزین به تدریج دچار تغییر شده است. به طور تاریخی انتقاد اقتصاددان های طرف بازار آزاد به مساله بنزین در ایران متوجه دو نکته بوده است: اول این که غیر واقعی بودن قیمت نسبی بنزین باعث ارائه علامت های غلط به اقتصاد شده و انگیزه بهبود بهره وری مصرف را از مصرف کننده و تولیدکننده می گیرد و دوم این که پایین نگاه داشتن مصنوعی قیمت مستلزم صرف هزینه های عظیمی از بودجه سالیانه کشور است. بقیه مباحث مثل رشد مصرف و واردات و آلودگی و غیره در واقع موضوعات فرعی این نقد بوده اند که با واقعی سازی قیمت "تا حدی" تخفیف می یافتند. در این بین گروه اقتصاددان های مجلس تفسیر دیگری از ماجرا ارائه دادند که عمدتا هدف "کاهش واردات" و "کاهش مصرف" را دنبال می کرد و لذا هدف های متصور برای سیاست از سوی دو گروه متفاوت است. آن چیزی که اکنون در قالب سهمیه بندی بدون تخصیص سهمیه آزاد مشاهده می شود در واقع تحقق هدف دوم است و نه هدف اول.
5. ایده کارت سوخت در دولت قبلی مطرح شده و امکان سنجی آن تحت عنوان کارت سبز انجام شد. تفاوت عمده ایده آن زمان با چیزی که الان اجرا شده است این است که کارت قبلی قرار بود "سقف یارانه" هر خودرو را محدود کند (یا به عبارت دیگر برای جلوگیری از نارضایتی اجتماعی حداقلی از بنزین یارانه ای را به هر خودرو تخصیص دهد) ولی سیستم فعلی "سقف مصرف بنزین" هر خودرو را محدود کرده است. مردم بهتر می توانند قضاوت کنند که کدام شیوه تناسب بیش تری با پویایی ذاتی اقتصاد داشته و با اصل بهینه سازی تصمیمات فردی افراد متناسب تر است.
6. یک نکته مهم این است که توجه کنیم که قرار نیست بحث سهمیه بندی به ما هو سهمیه بندی هدف ما باشد. همه این محدودیت ها ایجاد شده است تا به قول آقای دکتر توکلی واقعی سازی قیمت سوخت با هزینه های کم تری صورت گیرد. محدودسازی موقت عرضه بنزین فرصت طلایی فراهم می کند تا مردم با آغوش باز از واقعی شدن قیمت بنزین استقبال کنند. فرض کنید دولت چند ماه سیاست سهمیه بندی را ادامه دهد و مردم همگی محدودیت های آن را حس کنند و پس از این زمان اعلام شود که قرار است بنزین سوپر که برخی شهروندان علاقه مند به دریافت آن هستند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
3
مقدمه:
در این مقاله به جلوهایی از اخلاق پیامبر در سیاست می پردازیم و چون سیاست بحث گسترده ای را می طلبد ما فقط سیاست آن حضرت را در جنگ، مورد بررسی قرار می دهیم و با اهداف رسول اکرم در جنگها،آگاهی ایشان با فنون وسیاست های جنگی آشنا می شویم.
معنی " سیره "
ابتدا لغت "سیره" را معنی بکنیم که تا این لغت را معنی نکنیم نمیتوانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم. "سیره" در زبان عربی از ماده "سیر" است - لغت " سیره " را شاید از قرن اول و دوم هجری مسلمین به کار بردند . گواینکه در عمل ، مورخین ما از عهده خوب بر نیامدند ولی لغت بسیار عالی انتخاب کردند . شاید قدیمترین سیره ها را ابن اسحاق نوشته که بعد از او ابن هشام آن را به صورت یک کتاب درآورده است. و میگویند ابن اسحاق شیعه بوده و در حدود نیمه قرن دوم هجری می زیسته است.
. "سیر" یعنیحرکت، رفتن، راه رفتن.
" سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار .
آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.
سبک شناسی
مسئله متد خیلی مهم است. مثلا در باب شعر، رودکی را می گوئیم شاعر، سنائی را هم می گوئیم شاعر، مولوی را هم می گوئیم شاعر، فردوسی را هم می گوئیم شاعر، صائب را هم می گوئیم شاعر، حافظ را هم می گوئیم شاعر. برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر، شعر است دیگر، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد، شعر به سبک هندی داریم، شعر به سبک خراسان داریم، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد. سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از شان هم شیعه هستند، خواجه نصیرالدین یک عالم است. ولی یک آدم وارد میداند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است
یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است ، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است. بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند.
4
مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع میکند .
اگر میخواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند، یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد. حال می آییم در رفتارها . رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد. سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولا یک کلیتی دارد: سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست.
فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند ، ریاضتکشها یک سبک مخصوص به خود دارند. پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند و هر یک را که جدا در نظر بگیریم یک سبک مخصوص به خود دارد ؛
مثلا: پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد. در اینجا یک نکته دیگر را باید عرض بکنم : این که عرض کردم در هنر سبکها مختلف است، در شعر سبکها مختلف است، در تفکر سبکها مختلف است، در عمل سبکها مختلف است این برای آدمهایی است که سبک داشته باشند.
اکثریت مردم اصلا سبک ندارند . خیلی افراد که شعرمی گویند اصلا سبک ندارند، سبک سرش نمی شود . خیلی از این هنرمندها ( شاید این کوبیستها اینطور باشند ) اساسا سبک سرشان نمی شود . خیلی از مردم در تفکرشان اصلا سبک و منطق ندارند، یک دفعه به نقل استناد می کند، یک دفعه به عقل استناد می کند، یک دفعه حسی می شود، یک دفعه عقلی می شود. اینها مادون منطقند. من به مادون منطق ها کار ندارم. در رفتار هم اکثریت قریب به اتفاق مردم سبک ندارند. به ما اگر بگویند سبکت را [ در رفتار ] بگو، سیره خودت را بیان کن، روشت را بیان کن، تو در حل مشکلات زندگی [ چه روشی داری؟ پاسخی نداریم ]. هر کسی برای خودش در زندگی هدف دارد، هدفش هر چه می خواهد باشد ، یکی هدفش عالی است ، یکی هدفش پست است، یکی هدفش خداست، یکی هدفش دنیاست . بالاخره انسانها هدف دارند . بعضی افراد برای هدف خودشان اصلا سبک ندارند، روش انتخاب نکرده اند، روش سرشان نمی شود، ولی قلیلی از مردم اینجورند و الا اکثریت مردم دون منطقند، دون سبکند ، دون روشند، به اصطلاح هرج و مرج [بر اعمالشان حکمفرماست و] همج رعاع [ هستند ]. سیره پیغمبر یعنی سبک پیغمبر، متودی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می برد. بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست . مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است . بحث ما در سبک پیغمبر است، در روشی که پیغمبر به کار می برد برای هدف و مقصد خودش . مثلا پیغمبر تبلیغ می کرد . روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می کرد، یک رهبر سیاسی بود برای جامعه خودش از وقتی که آمد به مدینه، جامعه تشکیل داد، حکومت تشکیل داد، خودش رهبر جامعه بود. سبک و متود رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متودی بود؟ پیغمبر در همان حال قاضی بود و میان مردم قضاوت می کرد. سبک قضاوتش چه سبکی بود؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگی خانوادگی داشت، زنان متعدد داشت، فرزندان داشت. سبک پیغمبر در " زن داری " چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها چگونه بود؟ پیغمبر دشمنان سرسختی داشت. سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟ و دهها سبک دیگر در قسمتهای مختلف دیگر که اینها باید روشن بشود.
5
سبکهای مختلف در رفتار
مثلا رهبرهای اجتماعی و سیاسی، بعضی اساسا سبکشان یعنی آنچه که بدان اعتماد دارند فقط زور است، یعنی جززوربه چیزدیگری ایمان و اعتماد ندارند منطقشان این است : یک گره شاخ ازدوذرع دم بهتر است.
یعنی غیر زور هر چه هست بریز دور، سیاستی که الان آمریکائیها در دنیا عمل می کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می شود حل کرد، غیر زور را رها کن. بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند: سیاست انگلیس مابانه ، سیاست معاویه ای. آن اولی سیاست یزیدی بود. یزید و معاویه هر دو از نظر هدف یکی هستند، هر دو شقی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متود یزید با متود معاویه فرق می کند. متود یزید الدرم بولدرم یعنی زور بود ولی متود معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود. یک نفر دیگر ممکن است متودش بیشتر اخلاق به معنی واقعی باشد.
نه تظاهر به اخلاق که باز می شود همان نیرنگ معاویه ای، صداقت، صفا و صمیمیت . تفاوت سیره علی ( ع ) و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می دادند، می گفتند، سیاست یعنی همین کاری که معاویه می کند. می آمدند به علی ( ع ) می گفتند: تو چرا همان متودی را که معاویه به کار می برد به کار نمی بری تا کارت پیش برود؟ تو به این فکر باش که کارت پیش برود، حالا هر چه شد، یک جا آدم باید پول قرض کند، از این بگیرد به آن بدهد، یک جا هم یک وعده ای می دهد، دروغ هم درآمد درآمد ، می تواند وعده بدهد بعد هم عمل نکند. بگذار کارت پیش برود، آن مهمتر است. تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد، که فرمود: و الله ما معاویه بادهی منی چرا اشتباه می کنید؟ ! به خدا قسم که معاویه از من داهیه تر و زیرکتر نیست . شما خیال می کنید من که غذر به کار نمی برم راهش را بلد نیستم؟! و لکنه یغدر و یفجر او عذر و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی دارد غداری را، آنوقت می دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته اید دهاء و معاویه را داهیه می خوانید [ داهیه هستم یا نه؟ ] آنوقت می دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟
الا وانکل غدرش فجرش وکل فجرش کفرشولکلغادرلواء یعرف به یوم القیامة هنوز هم لغت " سیاست " در میان ما مساوی است با نیرنگ و فریب ، و حال آنکه سیاست یعنی اداره ، و سائس یعنی مدیر . ما درباره ائمه می گوییم : " وساسة العباد " یعنی سیاستمداران بندگان ، سائسهای بندگان ، ولی کم کم این لغت مفهوم نیرنگ و فریب را پیدا کرد .
من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می دانم عذر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است،
و این فسق و فجورها در حد کفر است و در قیامت هر داری با پرچمی محشور می گردد! ابدا من غدر به کار نمی برم. اینها را می گویند سبک: سبکی که به زور اعتماد می کند، سبکی که به نیرنگ اعتماد می کند، سبکی که به تماوت اعتماد می کند، یعنی خود را به موش مردگی زدن، خود را به بی خبری زدن . یک سیاستمداری بود پیرمرد، در چند سال پیش مرد، معروف بود به این قضیه، حالا نمی دانم واقعا ساده بوده یا نه؟
7
ولی عده ای می گویند خودش را به سادگی می زد. نخست وزیر بود. یکی از ملاهای خیلی بزرگ را گرفته بودند، بعد رفته بودند سراغش که آقا چرا او را گرفتند؟ گفته بود کار دست کیست؟ حالا نخست وزیر مملکت است، می گوید کار دست کیست؟ به کی من مراجعه کنم؟ خوب او هم سبکی انتخاب کرده بود که خودش را بزند به حماقت و نفهمی و نادانی، و از همین راه هم به اصطلاح خرش را از پل بگذارند . هدف این است که خرش از پل بگذرد ولو اینکه مردم بگویند او احمق است. این هم یک سبکی است : سبک تماوت ، یعنی خود را به مردگی زدن، خود را به حماقت زدن، خود را به بی خبری زدن، وعده ای با این سبک کار خودشان را پیش می برند.
بعضی سبکشان در کارها دفع الوقت کردن است، واقعا به دفع الوقت اعتماد دارند. بعضی سبکشان بیشتر دوراندیشی است. بعضی در سبک خودشان قاطع و برنده هستند. بعضی در سبکشان قاطع و برنده نیستند. بعضی در سبک خودشان فردی هستند یعنی تنها تصمیم می گیرند. بعضی اساسا حاضر نیستند تنها تصمیم بگیرند، آنجا هم که کاملا مطلب برایش روشن است باز تنها تصمیم نمی گیرد، و این مخصوصا در سیره پیغمبر اکرم عجیب است : در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که می گویند :
اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا می ریزیم، در عین حال نمی خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد ، برای اینکه اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساسا فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آنوقت لازمه اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین جور عمل بکند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلا اراده ای باشند و عمل بکنند
ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی کند. شورا تشکیل می دهد، که اصحاب چه بکنیم؟ "بدر" پیش می آید شورا تشکیل می دهد، "احد" پیش می آید شورا تشکیل می دهد: اینها آمده اند نزدیک مدینه، چه مصلحت می دانیم؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم بکنیم، اینها مدتی ما را محاصره می کنند، اگر موفق نشدند شکست خورده بر می گردند . بسیاری از سالخوردگان و تجربه کارها تشخیصشان این بود که مصلحت این است که در مدینه بمانیم . جوانها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان بر می خورد گفتند : ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟ ! ما تن به چنین کاری نمی دهیم، می رویم بیرون هر جور هست می جنگیم . تاریخ می نویسد خود پیغمبر اکرم مصلحت نمی دید که از مدینه خارج بشوند، می گفت اگر در مدینه باشیم موفقیتمان بیشتر است، یعنی نظرش با آن سالخوردگان و تجربه کارها موافق بود، ولی دید اکثریت اصحابش که همان جوانها بودند گفتند: نه یا رسول الله ما از مدینه می زنیم بیرون، می رویم. در دامنه احد همان جا با آنها می جنگیم. جلسه تمام شد . یک وقت دیدند پیغمبر اسلحه پوشیده بیرون آمد و فرمود : برویم بیرون .
همانهایی که این نظر را داده بودند آمدند گفتند: یا رسول الله چون شما از ما نظر خواستید ما اینجور نظر دادیم ، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم، اگر شما مصلحت نمی دانید . ما بر خلاف نظر خودمان می مانیم در مدینه. فرمود : پیغمبر همینقدر که اسلحه پوشید و بیرون آمد دیگر صحیح نیست اسلحه اش را کنار بگذارد . حالا که بنا شد برویم بیرون، می رویم بیرون. غرض این جهت است که اینها سبکها و روشهای مختلف است که خوب است در قسمتهای مختلف بررسی بشود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه :
نوشتاری که در پیش رو دارند ، تحقیق و پژوهشی است که بطور اجمال امنیت و نظم اجتماعی را از رهگذر سیاست جنائی مورد بررسی قرار داده است . در این زمینه سعی شده است برای بیان موثر در برقراری امنیت و نظم اجتماعی مباحث و موضوعات مهم سیاست جنائی را که در امر مبارزه علیه بزهکاری ، پیگشری از آن و همچنین اصلاح و درمان مجرمام مؤثر است ارائه طریق نماید و جایگاه هر یک را به اختصار برجسته سازد در این بررسی که بیان مفاهیم و تعاریف اصطلاحات و واژه های مهم شرح گردیده ، مبحثی در دو فصل که در واقع دو روی یک سکه اند نقش دو گانه سیاست جنائی را در تمین امنیت مورد مطالعه و تحقیق قرارداده است :
فصل اول سیاست جنائی سنجیده امنیت
فصل دوم سیاست جنائی نسنجیده امنیت
مقدمه
1-سیاست جنایی Criminal policy
1-1مفهوم سیاست جنائی
2
اگر چه امروزه مفهوم سیاست جنایی شناخته شده است ، اما تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است و بالمال انتظارات گوناگونی از آن می رود فوئر باخ حقوقدان آلمانی ه این اصطلاح را در سال 1803 وضع نمود ، سیاست جنایی را مجموعه شیوه هایی م یداند که در خور پیشنهاد به قانونگذار باشد با این که وی آن را در یک زمان معین و در کشوری معین برای مبارزه با بزهکاری عملاً به کار برد ولی از این بیان او فهمیده می شود که سیاست جنایی مفید به دو عامل زمان و مکان است به رغم فوئر باخ سیاست جنایی یک رشته فرعی وایسته به حقوق جزانیست بلکه جهت ، دلیل و معنای وجودی حقوق جزا است بعبارت دیگر یعنی ” حقوق جزای جهت گیری شده به سوی یک هدف مشخص ”
مرل و وینو نیز تعریفی مشابه بدست می دهند و معتقدند که سیاست جنایی قبل از آن که یک علم باشد فی است که هدفش کشف و شکل دادن عقلانی و منطقی بهترین طریقه های ممکن برای حل مسائل مختلفی است که پدیده های محرمانه را از نظر صوری و عمقی به وجود می آورد .
4
به اعتقاد دوندو دووابر سیاست جنایی عبارت است از واکنش تنبیهی و سرکوبگر در مقابل جرم و موضوع آن کشف شیوه های مبارزه مؤثر غلبه بزهکاری است .
مارک انسل سیاست جنایی را هم علم و هم هنر می پندارد که موضوعش تدوین بهترین قواعد مثبته در پرتو یافته های جرم شناسی است .
در باور برخی از اندیشمندان ، سیاست جنایی بر مبنای روی گرد جدید ، پلی ارتباطی است میان حقوق جزا و جرم شناسی و « به کلیه تدابیر ، اقدامات ، شیوه ها و ابزارهای کیفری ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی اطلاق می شود که قانونگذاردر چهارچوب قوانین و مقررات ، به منظور پیشگیری از پدیده مجرمانه – یعنی بزه و انحراف و مبارزه با آن ، در اختیار مقامات ذی ربط دولتی و اجتاعی قرار می دهد .
همانگونه که از تعابیر و تعاریف فوق بر می آدی هدف سیاست جنایی مبارزه سنجیده علیه بزهکار یاست و آ“ اعم از پیشگیری و سرکوبگری است از اینروتعریف اخیر جامع تر و پسندیده تر است . خصوصاً که پیشگیری رت بخ پئیئخ تمجرتف میز سرایت داده است
4
.
2-1- موضوع و قلمرو سیاست جنایی
امروزه ، سیاست جنایی تنها تدابیر سرکوبگر را در بر نمی گیرد ، بلکه پیشگیری از بزهکاری سالم سازی محیط اجتماعی و اصلاح و درمان رانیز شامل می شود.
سیاست جنایی دارای سه بعد است :
اول قلمرو سیاست جنایی به قواعد حقوقی ( حقوق کیفری ) و پیگیری از بزهکاری محدود نمی شود ، بلکه عملکرد نهادهای عدالت کیفری را نیز در بر می گیرد.
سوم ، از جهت زمانی نیز یک سیاست جنایی پویا و کارآمد همیشه ناظر به جامعه امروز است بنابراین هر سیاست جنایی لزوماً مقطعی و مقید به زمانی خاص است و برای جامعه حاضر پیش بینی و تدوین می گردد . از این رو چنین سیاستی که بی توجه به نیازهای فردای نسل حاضر و خواسته های آنان تنظیم می گردد‚ می تواند به نحو گسترده ای به یک سوءتفاهم زیانبار منجر شود ، چرا که عدم انطباق قواعد و مقررات اجتماعی یا تحولات جامعه ، به میزان زیادی اساس افزایش بزههکاری را اشعه می دهد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 188 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
شعر و سیاست................................................................................................... & 2
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین
شعر و سیاست................................................................................................... & 2
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین
شعر و سیاست................................................................................................... & 2
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین
شعر و سیاست................................................................................................... & 2
شعر و سیاست
لیندا سو گرایمز
در موردِ بههمآمیختگی شعر و سیاست، دو نظریهی متفاوت وجود دارد: نظریهی نخست که تا به امروز سستتر و سطحیتراز نظریهی دیگر بوده است، چنین بیان میشود که ضمیر ِ هر شخص دارای روحی سیاسیست و چون شعر محملیست شایسته، برای منقولات شخصی؛ پس میتواند عرصهای مناسب باشد برای بیان عقاید سیاسی. توصیههای فلسفی و شاعرانهی «کارولین فورشه ٦» و «آدرین ریچ ٧»، نمونههای خوبیست از نظریهای که میگوید: «دیدگاه سیاسی یک دیدگاه شخصی است.» دیدگاه دیگری که آکادمیکتر است و از تفکرات بودایی نیز سرچشمه میگیرد، چنین بیان میکند که شعر هرگز وسیلهی مناسبی برای انتقال پیامهای سیاسی نیست. «آرچیبالد مک لیش۸» در اثر کلاسیکش با عنوان « Ars Poetica» میگوید: «تمرکز ژورنالیسم بر رویدادهاست، ولی شعر با احساس سر و کار دارد. ژورنالیسم تمام همّش را صرفِ نگریستن به جهان میکند، و شعر میکوشد جهان را حس کند.» و با چنین بیانی، آشکارا از نظریهی دوم حمایت میکند.
این بحث تا حدودی بستگی دارد به آن که در قاموس ِ یک شاعر، اصالت با فرم باشد یا محتوا. آیا یک شعر را تنها بهخاطر مضمونش یا تفکری که در آن هست؛ شعر مینامیم، و یا به خاطر روشی که برای بیان ِ تفکرّش برمیگزیند دارای ارزش ِ شعری میدانیم؟ بسیاری از شاعران تمایل دارند تا تعریفِ شعر را تنها به مبحثِ فرم محدود کنند،و کمتر به این امر می پردازند که چه سوبژه هایی برای عرضه در متن شعر مناسب است.آنها در دفاع ازنظرِخود مباحثی چون ارتقای زبان ِ شعری و رمزگونگی را مطرح میکنند و برخی از این هم فراتر میروند و بیان میدارند که زبان شعر چنان باید منحصر به فرد باشد که از زبان معیار مجزا شود. «چارلز برنشتین