لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 21 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
...................................
مدیـریت صادرات و واردات
8. نقش حمل ونقل در بازرگانی خارجی
...................................
حمل ونقل زمینی :
1- حمل ونقل توسط قطار :
حمل ونقل ریلی یکی از بخشهای مهم سیستم حمل ونقل که نقش عمده ای را در عرضه اقصادی ، صنعتی ،واجتماعی کشورها ایفا میکند راه آهن دارای مزایای نسبی خاص ، ظرفیت بسیار بالا ،مصرف انرژی وآلودگی کم ، نرخ کرایه پائین ، وایمنی نسبت به سایر وسیله های حمل ونقل استفاده از آن را توجیه میکند .
2- حمل ونقل جاده ای (داخل یک شهر ، مابین شهر ها، مابین کشور ها ) :
سوابق تاریخی حمل ونقل در جهان حاکی از آن است که جاده همواره یکی از راههای اصلی جابجائی بار ومسافر بوده وهست بنابراین حمل ونقل جاده ای در سطح جهان ، بیشترین سهم را در جابجائی بار ومسافر به خود اختصاص داده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
نابع
عنوان صفحه
نقش صادرات در اقتصاد ایران با تاکید بر الگوی بخش کشاورزی 1
چکیده 1
واژه های کلیدی 1
مقدمه 2
گزارش استادیار گروه اقتصاد دانشگاه بوعلی سینا 3
مدل 4
رشد بخش کشاورزی ایران 6
نقش عوامل طرف تقاضا در الگوی رشد بخش کشاورزی 7
اثر بخش کشاورزی بر رشد صادرات 9
خلاصه و نتیجه گیری 13
منابع و مآخذ 14
نقش صادرات در اقتصاد ایران با تاکید بر الگوی بخش کشاورزی
چکیده
این مقاله به بررسی الگوی رشد بخش کشاورزی با توجه به عوامل طرف تقاضا می پردازد . در طرف تقاضا چهار عامل اصلی وجود دارد که م یتواند الگوی رشد یک بخش یا کشور را شکل دهد. این عوامل عبارتند از گسترش بازار داخلی، گسترش بازار خارجی یا صادارت،
2
تغییر در ترکیب تقاضا برای محصولات داخلی و وارداتی یا جانشینی واردات و تغییر تکنولوژی . از طرف دیگر تأثیر صادرات بخش های مختلف اقتصاد بر رشد بخش کشاورزی مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج حاصله نشان می دهد که رشد بخش کشاورزی از یک طرف عمدتًا وابسته به بازار داخلی و از طرف دیگر، آن قسمت از رشد بخش کشاورزی که مّتکی به صادرات است عمدتًا متأّثر از صادرات بخشهایی مانند صنایع غذایی و نساجی است.
واژه های کلیدی:
بازار داخلی، گسترش صادرات، جانشینی واردات، تغییر تکنولوژی، رشد.
مقدمه
عوامل تعیین کننده ی رشد بخش کشاورزی یا هر بخش دیگری را می توان به عوامل طرف عرضه و تقاضا تقسیم بندی کرد که در این مقاله اثر تغییرات طرف تقاضا بر رشد بخش کشاورزی بررسی خواهد شد. تقاضا و تغییرات آن از جمله ی عوامل مهمی هستند که منجر به شک ل گیری الگوی تولید و رشد بخش های تولیدی می شوند.
3
گزارش استادیار گروه اقتصاد دانشگاه بوعلی سینا
طرف تقاضا را می توان به عوامل مختلفی تجزیه کر د. یکی از تقسیم بندی هایی که می تواند مبنای مناسبی نیز برای بررسی سیاست های اقتصادی کشور باشد، عبارت است از : ١- تغییر در تقاضای نهایی داخلی یا تغییر در ظرفیت بازار داخلی برای محصولات نهایی ؛ ٢- گسترش صادرات یا گسترش بازارهای خارجی، ٣- تغییر در ترکیب تقاضا برای محصولات تولیدی داخل و محصولات وارداتی که موسوم به سیاست جانشینی واردات است ؛ و ٤- تغییر در تکنولوژی تولید که به صورت تغییر در مبادلات بین بخشی یا به صورت تغییر در تقاضای واسط های بیان می گردد.
در بخش دوم این مقاله به بررسی مدلی می پردازیم که بر اساس آن می توان در چهارچوب جداول داده - ستاده اثرات اجزای تقاضا را بر رشد بخش های تولیدی بررسی کرد. در بخش سوم، مدل مذکور را برای اقتصاد ایران با تأکید بر بخش کشاورزی به کار می بریم. در این بخش نتایج مربوط به بخش کشاورزی را با نتایجِ کل کشور مقایسه م یکنیم. هم چنین اثر صادارت محصولات مختلف را بر رشد بخش کشاورزی محاسبه خواهیم کرد. از آن جایی که در این مطالعه از جدول داده – ستاده استفاده می شود، از جداول داده - ستاده ی سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۷۳ استفاده می کنیم که دارای ساختار مشابهی هستند. هم چنین توجه شود آخرین جدول قابل دسترس کشور مربوط به سال ۱۳۷۳ می باشد. از طرف دیگر اغلب مطالعاتی که در کشورراجع به رشد صورت م یگیرد، عمدتًا مبتنی بر رو شهای اقتصاد سنجی هستند ومعمو ً لا از جدول داده - ستاده و به ویژه شیوه ای که در این مقاله به کار گرفته شده است، کمتر استفاده می شود. در حالی که استفاده از جدول داده - ستاده برای تجزیه ی عوامل تعیین
4
کننده ی رشد، در مطالعات خارجی بسیار چشم گیر است. از جمله ی مهم ترین،(Albala, کارهایی که م یتوان به آ نها اشاره کرد، مطالعاتی از قبیل البالا ) 1991هستند (Fujita, و فوجیتا ( 1991 )Duchin, دوچین ( 1988 )Fotela, فوتلا ( 1989
که به تجزیه عوامل طرف تقاضا و تأثیر آن بر رشد اقتصادی می پردازند.
مدل
به منظور بررسی نقش عوامل طرف تقاضا بر رشد بخش کشاورزی از مد ل های داده - ستاده استفاده می کنیم. این الگوها معمو ً لا اثرات مستقیم و غیرمستقیم تغییرات یک بخش را بر بخش های دیگر اندازه گیری می کنند. توجه شود که در ا ین مدل، به عنوان مثال در رابطه با اثر صادرات بر رشد بخش کشاورزی هم اثر مستقیم صادرات محصولات کشاورزی را بر روی رشد بخش کشاورزی نشان م ی دهد و هم اثر غیرمستقیم آن را )که موجب تغییر در بخش های دیگر شده و آن بخش ها نیز با بخش کشاوزری در ارتباط هستند ( نشان می دهد. از طرف دیگر اثر صادارتِ سایر بخش ها بر بخش کشاورزی را نیز نشان می دهد. به عنوان مثال صادرات محصولات صنایع غذایی تأثیر جدّی بر رشد بخش کشاورزی دارد، زیرا مواد اولیه ی آن بایستی از بخش کشاورزی تأمین گردد.
حال یکی از روابط اساسی جدول داده - ستاده را در نظر بگیرید که معمو ً لا در مطالعات کاربردی از آن استفاده می شود. این معادله بیان کننده ی توزیع محصولات ام بین تقاضای واسطه ای و تقاضای نهایی است:
xi تقاضای نهایی برای محصولات آن است yi ام و i تولید کل بخش xi که ام م ی باشد که با استفاده از ضرایب i ام از محصولات بخش j واسطه ای بخش می توان آن را به صورت زیر نوشت:
فرم ماتریسی معادل هی ( ۲) عبارت است از: X = AX +Y (۳ (نیز ماتریس ضرایب A به ترتیب بردار تولید کل و بردار تقاضای نهایی و Y و X که فنی است . حال معادله ی ( ۳) را به تبعیت از فوجیتا( ۱۹۹۱ ) به گون های می نویسیم که از طریق آن بتوان اثر اجزای تقاضای نهایی را بر تولید بررسی کرد . بدین منظور به ترتیب M و E می توان نوشت که Y=D+E-M ابتدا تقاضای نهایی را به صورت نیز تقاضای نهایی داخلی است که شامل D .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی اثرات متقابل تولید و صادرات در اقتصاد ایران
با روش معادلات همزمان
چکیده
مقاله حاضر به بررسی اثرات متقابل تولید و صادرات با تکیه بر صادرات غیرنفتی وعوامل مؤثر برآنها از طریق روش حداقل مربعات دومرحلهای میپردازد. نتایج نشان میدهند که صادرات غیرنفتی و تولید ناخالص داخلی هر دو بر روی یکدیگر تأثیرات معنیداری میگذارند ولی تأثیرات GDP بر صادرات غیرنفتی به مراتب بیشتر است. از طرف دیگر، تأثیرات متغیرهای پولی مانند نرخ ارز و نرخ مبادله در کنار عواملی مانندکار، موجودی سرمایه و واردات بر صادرات غیرنفتی کشور نیز محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته و چگونگی ارتباط و میزان تأثیرات هر یک، تعیین میگردد.
مقدمه
امروزه، در ادبیات رشد اقتصادی، توجهی خاص به تجارت خارجی به عنوان عامل رشد معطوف شده است. از این رو، استراتژی تشویق صادرات به عنوان یک استراتژی موفق، مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است. برا ی مثال ، میتوان به مطالعات فدر (18982)، کاووسی (1984)، ادواردز (1993)، گرین وی (1994) و بیگم (1998) اشاره نمود.
نظریههای رشد سنتی کلاسیکها و نئوکلاسیکها به وجود رابطهای قوی میان توسعه صادرات و رشد اقتصادی تأکید داشته و معتقدند که توسعة تجارت بینالملل، منجر به افزایش تخصص و کارایی در بخشهای صادراتی شده و در نهایت, باعث تخصیص مجدد منابع از بخشهای غیرتجاری و غیرکارا به بخشهای تجاری میگردد که این پدیده میتواند به رشد تولید کمک نماید. به طور کلی، اثرات جانبی رشد صادرات بر رشد تولید عبارتند از: افزایش بهرهوری عوامل تولید، کارایی در تخصیص منابع، پیشرفت تکنولوژی و استفاده از تکنولوژیهای روز، فراهم آوردن امکان بهرهگیری از صرفههای ناشی از مقیاس و افزایش تخصص نیروی کار . به عبارت دیگر، هرگاه تخصیص اولیة منابع از نوع بهینةپرتو نباشد، در این صورت ،بهرهوری کل عوامل تولید، میتواند به وسیلة تخصیص مجدد منابع افزایش یابد و در نتیجه، تولید ناخالص داخلی نیز رشد خواهد یافت.
از جمله مشخصههای اصلی اقتصاد ایران، اتکای شدید آن به صادرات نفت میباشد. از آنجا که نفت بیشتر یک کالای سیاسی است تا اقتصادی، لذا غالباً افت و خیزهای قابل ملاحظهای در عواید حاصله وجود دارد که موجبات بروز عدم تعادل ساختاری در بخشهای گوناگون اقتصادی فراهم میسازد. لذا، اتخاذ سیاستهایی که اتکا به تک محصولی بودن را کم و از طرفی موجبات افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش واردات را فراهم سازد، امری ضروری به نظر میرسد.
این مطالعه حاضر، با تأکید بر اهمیت حیاتی صادرات غیرنفتی در ایجاد و ابقای رشد صادراتی، سعی گردیده است تا عوامل مؤثر و نهان در توسعة صادرات غیرنفتی ایران، شناسایی و تجزیه و تحلیل گردد. بدین منظور، اثرات متقابل رشد صادرات (غیرنفتی) و رشد تولید در غالب سیستم معادلات همزمان، مورد بررسی قرار میگیرد. البته، در این راستا، تأثیرات سایر متغیرهای اقتصادی از جمله موجودی سرمایه در بخشهای تجاری، نیروی کار، واردات نرخ ارز و نرخ مبادله نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت. از آن جا که در روشهای تک معادلهای ، به دلیل تأثیرگذای متقابل متغیرهای اقتصادی بر یکدیگر، برآوردها احتمالاً از دقت لازم برخوردار نیستند. لذا، روابط در غالب معادلات همزمان مورد مطالعه قرار گرفتهاند. دورة مورد مطالعه 1338تا 76 بوده و کلیه ارقام به قیمت ثابت سال 1361 محاسبه گردیدهاند.
1. مروری بر ادبیات موضوع
مطالعات اخیر ثابت کرده است که تولید ناشی از رشد بهرهوری کل عوامل، از اهمیت بیشتری نسبت به افزایش انباشت سرمایه برخوردار است (دورنبوش 2-1991); (پیچ و پتری 1993). یکی ازمنابع افزایش بهرهوری کل میتواند ناشی از آزادسازی تجاری باشد. آزاد
سازی تجاری باعث میشود تا بنگاههای داخلی به عوامل تولید خارجی در سطح گستردهای با هزینه کمتر دست یابند که منجر به انتقال تابع تولید به سمت خارج میگردد (رومر، 1989).
لویز (1991) برای 35 کشور درحال توسعه، شواهدی را در زمینة ارتباط بین تجارت، سیاستهای اقتصادی و رشد اقتصادی ارایه میکند. وی مشاهده میکند که اتخاذ سیاستهای تشویق صادرات در کشورهایی نظیر کره، تایوان، سنگاپور، مالزی و تایلند به صورت کارایی، رشد را بیشتر از سیاستهای محدودسازی واردات افزایش میدهد.
ادواردز (1992) به بررسی تأثیرات سیاستهای تجاری در تشریح تفاوتهای رشد کشورهای مختلف میپردازد. وی چنین تحلیل میکند کشورهایی که سیاست آزادسازی تجاری را اتخاذ کردهاند، دانش جهانی را با رشد سریعتر و نرخ بالاتری، انباشت میکنند. ادواردز در تحلیل تجربی خود در 35 کشور در حال توسعه، از طریق برقراری رابطه میان نرخ رشد GDP سرانه با متغیرهایی مانند نسبت سرمایه به GDP ومیزان باز بودن اقتصاد، وجود یک رابطة قوی میان تجارت و رشد اقتصادی را تأیید میکند. کلارک (1992) از طریق یک سیستم معادلات، رابطة میان رشد GDP، رشد صادرات ، نرخ ارز، رشد بهرهوری نیروی کار، رشد واردات و رشد ارزش افزودة بخش کارخانهای را در کشورهای در حال توسعه مورد بررسی قرارداده و تأثیرات قوی بخش صادرات بر رشد تولید را مورد بررسی قرارداده و تأثیرات قوی بخش صادرات بر رشد تولید را مورد تأیید قرار میدهد.
بالاسا (1988 و 1985) و پاک و پیج (1993) در تحقیقات خود نقش مهم و اساسی تجارت و رشد صادرات را در کامیابی کشورهای شرق آسیا به اثبات رساندهاند. آنان در تحقیقات خود نشان دادهاند که صادرات این کشورها بیش از دو برابر صادرات دیگر کشورهای در حال توسعه در سه دهة اخیر افزایش یافته است و سهم صادرات در محصول ناخالص داخلی نیز سه برابر شده است. به عبارت دیگر، جریان تجارت و سرمایهگذاری در انتقال تکنولوژی و افزایش بازدهی و بهرهوری بسیار اساسی بوده است.
پیج و پتری (1993) در مطالعة 87 کشور نتیجه گرفتهاند که بییشترین میزان رشد آسیای شرقی را میتوان به سرمایهگذاریهای وسیع در سرمایه مادی و انسان نسبت داد. کروگر
(985) و بانک جهانی (1993) و دیگر طرفداران نظریة نئوکلاسیک نیزاستدلال میکنند که بازبودن تجارت بین المللی مهمترین عامل در معجزة شرق آسیا بوده است.
2. شواهدی بر اهمیت سیاست برون نگر
براساس شواهد تاریخی، اصولاً، اقتصاد ایران بیشتر به سیاستهای جایگزینی واردات توجه نشان داده است تا تشویق صادرات. هرگاه به شواهدی که در این زمینه وجود دارد دقت شود، این موضوع قابل تأیید خواهد بود. برای مثال، سیاستهای نرخ ثابت ارز و اجرای آن برای سالیان متوالی ،ایجادصنایع مادر مانند فولاد، نساجی و ....، دولتی شدن و یا ملی شدن بسیاری از صنایع و همچنین، دولتی بودن فعالیتهای نظام بانکی، همه حاکی از توجه به سیاست جانشینی واردات میباشد. اما درسالهای اخیر و به طور مشخص از ابتدای برنامه اول توسعه، توجه به سیاستهای گسترش صادرات معطوف شده است. برای مثال، توجه به خصوصیسازی، گسترش سیاست نرخ شناور ارز، تأسیس مناطق آزاد تجاری، اصلاح قوانین و مقررات گمرکی و اخیراً تأسیس بانکهای خصوصی، حاکی از توجه به این موضوع میباشد.
طبق شواهد تجربی گسترده، جهت گیری بروننگر و باز بودن تجارت بینالمللی طی سه دهة اخیر، موجبات رشد و ترقی بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشورهای شرق آسیا بوده است. این امر در جدول (1) به وضوح نشان داده شده است. و همانگونه که مشاهده میشود، پس از سال 1970، کشورهایی نظیر هنگکنگ،مالزی و سنگاپور، به رغم کوچک بودن، از بالاترین نسبت صادرات به محصول ناخالص داخلی (حتی در سطح جهانی) برخوردار بودهاند. اندونزی و تایلند با سیاستهای جایگزینی واردات، توسعه خود را شروع اما همگی به سوی گسترش صادرا ت روی آوردهاند. این امر که به همراه افزایش سهم سرمایهگذاری در تولیدناخالص داخلی نیز همراه بوده است، در رشد اقتصادی این کشورها به ویژه در دو دهة اخیر، حایز اهمیت بسیار بوده است. ارقام مربوط به متوسط نرخ رشد GDP در این کشورها، طی دورههای اتخاذ سیاستهای برونگرا، صحهای بر این مدعا است.
جدول 1 – سهم صادرات و سرمایهگذاری در GDP در چند کشور منتخب
(درصد)
کشور
دورة زمانی
صادرات، درصدیاز
محصولناخالص داخلی
سرمایهگذاری، درصدی از محصولناخالصداخلی
متوسطنرخرشدتولید ناخالص داخلی واقعی 95-1970
تایلند
1970
1980
1990
1995
15
24
34
42
26
29
41
43
7.3
مالزی
1970
1980
1990
1995
42
58
77
96
22
30
31
41
6.7
اندونزی
1970
1980
1990
1995
13
33
27
28
15
24
30
38
6.4
هنگکنگ
1970
1980
1990
1995
-
90
-
147
20
35
-
35
-
سنگاپور
1970
1980
1990
1995
102
207
182
169
39
46
40
44
7.5
ایران¯
1970
1980
1990
1995
2.3
1.5
5.3
13.2
24
21.2
13.6
16.7
3.2
مأخذ: UNCTAD, Handbook of International Trade and Development Statistics, 1997
¯ در محاسبه سهم صادرات وسرمایهگذاری GDP ایران، استفاده از صادرات غیرنفتی، تصویری واقعیتر از موضوع به دستمیدهد. لذا از GDP غیرنفتی، صادرات غیر نفتی و سرمایهگذاری منهای سرمایهگذاری در نفت و گاز، برای محاسبه نسبتها استفاده شده است.
همانگونه که گفته شد،ارقام در ایران حاکی از توجه کمتر به باز شدن اقتصاد و سیاستهای برون نگر بوده است. در سال 1995،برابر با 13.2 درصد بوده است در حالی که این رقم در کشورهایی نظری مالزی ، هنگکنگ، سنگاپور و تایلند به ترتیب 96, 147, 169 و 42 درصد بوده است که تصویر واضحی از وضعیت کشور را دراین مقوله ارایه میدهد.
3. پایههای نظری مدل
در یک اقتصاد کوچک مانند ایران، این فرض معقول به نظر میرسد که تقاضا برای صادرات، باکشش باشد و لذا طرف عرضة صادرات از اهمیت برخوردار میباشد. از این رو، مطالعه حاضر بر روی طرف عرضة اقتصاد تمرکز خواهد نمود.
همانگونه که قبلاً اشاره شد، بخش صادرات از طریق منافع جانبی حاصله، قادر خواهد بود تا بر بهرهوری کل عوامل تولید اثر مثبت بر جای گذارد و موجبات افزایش کل تولید اقتصاد را فراهم آورد. در حالی که بخشهای غیرصادراتی نیز به طور غیرمستقیم از دو طریق، از منافع ناشی از افزایش صادرات بهره میبرند: الف) استفاده از خدمات مدیریتی، استراتژیهای بازاریابی و نیز بهبود تکنولوژی و ب) استفاده از خدمات ناوگان حمل ونقل و ارتباطات سریع که به واسطة رشد بخش صادراتی گسترش یافته است . از طرفی، ممکن است که بهرهوری عوامل صادراتی به دلایلی با بهرهوری عوامل در بخش غیرصادراتی (داخلی) تفاوت داشته باشد. اولاً، صنایع صادراتی از نیروی کار متخصص
تر و همنچنین فنآوری برتری استفاده مینماید و دوم،به علت عدم تحرک کامل عوامل تولید، احتمال اینکه بهرهوری عوامل تولید در بخش صادراتی بیشتر باشد، وجود دارد (بیگم، 1998).
به این ترتیب، توضیحات پیش گفته، این نظر را که صادرات، خود به عنوان یک متغیر مهم و تأثیرگذار در تابع تولید کل وارد شود را توجیه میکند. البته، به دلیل وجود نفت و سهم عمدة آن در صادرات کل کشور و نیز به جهت تفکیک اثرات این بخش از سایر صادرات، صادرات به دو بخش نفتی و غیرنفتی گرفته شده است و به صورت مجزا درتابع تولید وارد گردیده است. از طرفی، در کشورهای درحال توسعه واردات کالاهای سرمایهای و واسطهای برای انتقال به مرحلة تولید صنعتی امری ضروری است. زیرا واردات این قبیل کالاها میتوانند تنگناهای تولید را برطرف ساخته و با افزایش امکان کاربرد منابع موجود و برقراری ارتباط پسین و پیشین قوی در روند تولید، باعث افزایش کارایی و بهرهوری در تولید گردد. مطالعات متعدد انجام گرفته در کشورهای در حال توسعه از جمله یانگ لی (1995), صالحی اصفهانی (1991) وگواسمن (1990) نیز حاکی از اهمیت معنی دار واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای در افزایش تویلد داخلی این قبیل کشورها ست، بنابراین، تابع تولید کل اقتصاد را میتوان به صورت زیر در نظر گرفت:
(1)Y=f(K, L, Xoil,XNoil ,M) GDP =Yواقعی
=K ذخیره سرمایه در بخشهای واقعی صادراتی (شامل کشاورزی، صنعت, معدن ، حمل ونقل و ارتباطات)1. آمار مربوط به ذخیرهسرمایه از باستانزاد(1376)گرفته شده است.
[1]
=L نیروی کار
=Xoil صادرات نفتی واقعی
=XNoil واردات غیر نفتی واقعی
=Mواردات کالاهای واسطهای واقعی
با گرفتن دیفرانسیل کلی از تابع فوق، خواهیم داشت:
(2)
با تبدیل رابطةفوق به یک معادلة رشد، خواهیم داشت:
(3)
رابطه (3) تأثیر هر یک از عوامل تولید را به صورت کشش تولیدی آن عامل نشان میدهد . از طرف دیگر، به منظور کاهش اثرات ناشی از پرداختن به یک تابع کلاسیکی تولید کل و نیز به جهت اطلاعات مفیدی که این تابع میتواند منتقل نماید، تابع تولید مذکور به شکل یک تابع تولید کاب – داگلاس در نظر گرفته میشود (آدامز، 1992) . بر این اساس خواهیم داشت:
(4) Y=AKα1 Lα2 Xα3oil Xα4Noil MA5
با تبدیل رابطه فوق به یک تابع لگاریتمی خطی ساده،خواهیم داشت:
(5) LnY=LnA + α1LnK+α2LnL+α3LnXoil+α4LNXNoil +α5LnM+Vt
برای سطح معینی از تقاضای کل، صادرات واقعی به رابطه مبادله،تولید واقعی و نرخ ارز واقعی بستگی دارد. دراین حالت میتوان تابع عرضة صادرات2. در مطالعة حاضر منظور از تابع عرضه صادرات،عرضة صادرات غیرنفتی است.
[2] را بهصورت زیر نوشت:
(6)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بررسی اثر صادرات غیرنفتی بر رشد اقتصادی در ایران
در سالهای اخیر، از توسعه صادرات غیرنفتی به عنوان یکی از سیاستهای مورد تأکیددولت نام بردهاند.
در سالهای اخیر، از توسعه صادرات غیرنفتی به عنوان یکی از سیاستهای مورد تأکیددولت نام بردهاند. تحلیلگران اقتصادی کشور نیز، کم و بیش، به موضوع توسعه صادراتغیرنفتی به عنوان راهبردی موفقیتآمیز برای رسیدن به نرخ رشد اقتصادی بالا، اشاره کردهاند.راهبرد توسعه صادرات، در واقع، پس از تجربه موفقیتآمیز در شماری از کشورهای در حالتوسعه، وارد متون اقتصادی گردید. از لحاظ تجربی نیز در سالهای اخیر، در این مورد مطالعاتزیادی صورت گرفته است. در این مقاله، کوشیدهایم تا با دادههای آماری ایران و استفاده از یکمدل تابع تولید، اثرهای رشد صادرات غیرنفتی را بر رشد اقتصادی، بررسی نماییم. در مدلمورد استفاده در این پژوهش، اثر صادرات غیرنفتی بر رشد اقتصادی از طریق اثرهای جانبی وافزایش بهرهوری، توضیح داده میشود. نتایج این پژوهش که براساس دادههای آماری سالهای۱۳۴۶ تا ۱۳۷۶، انجام یافته است، اثرهای مثبتی از رشد صادرات غیرنفتی را بر رشد تولیدناخالص داخلی بدون نفت در ایران، نشان نمیدهد. به نظر میرسد میزان صادرات غیرنفتی درایران و ترکیب آن، در این زمینه، علل اصلی باشند.
رابطه صادرات با رشد اقتصادی که هدف اصلی این تحقیق میباشد در برآورد معادلات تایید میگردد. این رابطه بنابه آنچه که آثار جانبی صادرات بر بقیه بخشهای اقتصادی نامیده میشود بدست میآید. این نتیجه در مورد کالاهای صنعتی از اهمیت بیشتری برخوردار است چونکه منابع جانبی مورد بحث که مواردی مانند گسترش ظرفیت تولیدی جامعه، افزایش بهرهوری عوامل و تخصیص بهینهتر عوامل تولید را دربرمیگیرد، بطور بالقوه از صادرات صنعتی مستقیما" قابل حصول است . صادرات نفت علیرغم آنکه رشد قابل ملاحظهای در اقتصاد ایران را موجب شده است ، لکن بعلت نوسانات شدید آن و همچنین اثرات رکودی آن بر بقیه بخشها در هنگام رشد این متغیر، اثرات سوئی را بر مجموعه اقتصاد ایران بر جای گذاشته است ، در عین حال نمیتوان نقش مثبت تامین مالی درآمدهای نفتی را در رشد اقتصادی انکار کرد. سیاستهای تشویق صادرات در ایران عمدتا" با هدف رفع محدودیت ارزی صورت گرفته است و در این زمینه سیاستهای دولت مهمترین عامل بشمار میآیند. علیرغم این سیاستها، صادرات غیرنفتی کشور همچنان متکی به محصولات و کالاهائی است که بطور سنتی و طی قرون گذشته، دارای بازارهای معین و نسبتا" مطمئن در صحنه جهانی بوده است . صادرات مدرن کشور نیز از مزیت نسبی و تخصیص بهینه منابع برخوردار نبوده و صرفا" بواسطه انگیزههای فراهم آمده توسط دولت رشد یافتهاند. بطور کلی صادرات غیرنفتی کشور از تمرکز کالائی و جغرافیائی برخوردار بوده و چون عمدتا" از کشش پائینی برخوردار هستند هرگونه نوسان درآمدی در بازار جهانی آنها موجبات بی ثباتی درآمدهای غیرنفتی صادراتی را فراهم میآورد و این در حالی است که استراتژیهای توسعه صادرات موفق، چنین نقیصهای را مرتفع کردهاند.
2
اثر تجارت خارجی بر رشد اقتصادی ایران(1338-1380)
ازجمله عواملی که تأثیر به سزایی در رشد اقتصادی اکثر کشورهای در حال توسعه داشته، اتکا به تجارت خارجی بوده است و بعلت وابستگی شدید این کشورها به درآمدهای صادراتی و واردات مورد نیاز جهت پی ریزی صنعتی، تجارت خارجی نقشی اساسی و انکارناپذیر در رشد اقتصادی این کشورها دارد. هدف مقاله حاضر، تعیین جایگاه صادرات و واردات (به تفکیک کالاهای سرمایهای، واسطهای و مصرفی) بر رشد اقتصادی ایران در دوره (1380-1338) است که در برآورد الگوها از بسته نرم افزار Eviews.3 استفاده شده است.
نتایج حاصل از بررسیها نشان میدهند که با افزایش 1درصد در رشد صادرات کالاها و خدمات به نرخ رشد GDP به اندازه 19. درصد اضافه میشود و همچنین با افزایش 1درصد در رشد واردات کالاها و خدمات به نرخ رشدGDP به اندازه 1. اضافه میشود. همانطور که ملاحظه میکنیم اهمیت ضریب صادرات بیشتر از واردات میباشد.
- مقدمه
شاید بتوان گفت مهمترین بحث اقتصادی در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ـ به ویژه در کشورهای در حال توسعه ـ مسأله رشد اقتصادی بوده است. از این رو نظریههای بسیاری در باب مسأله رشد در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد. هدف اساسی نظریههای رشد، توضیح عوامل تعیین کننده نرخهای رشد در یک کشور و بررسی دلایل تفاوت نرخهای رشد و درآمدهای سرانه بین کشورها میباشد. یکی از عواملی که تأثیر به سزایی بر رشد اقتصادی برخی کشورهای در حال توسعه داشته، تجارت خارجی است. به طور کلی، در مسیر رشد اقتصادی کشورهای جهان سوم، به دلیل وابستگی شدید این کشورها به درآمدهای صادراتی و از طرف دیگر وابستگی به واردات مواد مورد نیاز جهت پیریزی ساختار صنعتی، تجارت خارجی نقشی اساسی و انکارناپذیر و در عین حال حساسی را ایفا میکند. عدم توجه به ا
4
ین عامل مهم در تحقیقات و بررسیهای رشد اقتصادی در این کشورها، نتایج تحقیقات و پیشبینیهای مربوط به اینده را دچار خطا میکند. چنانچه تحقیق به صورت کمّی و با ابزارهای اقتصادسنجی صورت گیرد، حذف این عامل مهم و مؤثر در رشد اقتصادی، ضرایب برآورد شده در مدل را به صورت اریب (تورشدار) برآورد نموده و در نتیجه مدل دارای خطای تصریح میشود.
در زمینه مطالعات تجارت خارجی و رشد اقتصادی، به دلیل نقش گستردهتر صادرات بر رشد اقتصادی، این متغیر کانون توجه بسیاری از محققین را تشکیل میدهد. در این زمینه مطالعات زیادی انجام شده است که میتوان به مطالعات بالاسا (1977) میکائیلی (1977)، گیسینگ (1979)، فدر (1982)، رام (1985)، فوسو (1988)، شیهی (1990)، یغمائیان (1994) و چاوجانگ ـ مارشال، بهمنی اسکویی و الس (1993) اشاره کرد. در همه این بررسیها مدل رشدی را به کار بردهاند که در آن، صادرات به عنوان عامل مؤثردر رشد اقتصادی در کنار عوامل سرمایه و نیروی کار وارد مدل میشود.
- تجزیه و تحلیل کلّی روند تجارت خارجی ایران
نظر به اینکه تجارت خارجی عامل مؤثری در شکل دادن به اقتصاد کشور است و میتواند تمامی بخشهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد، نگاهی به تحوّلات تجارت خارجی ایران مفید به نظر میرسد. تجارت خارجی در ایران دو هدف اصلی را دنبال کرده است: از یک سو بر منافع اقتصادی کشور در راستای تأمین نیازمندیهای عمومی تأکید دارد، و از سوی دیگر، مکمل جنبههای خارجی رویههای فرهنگی و دیپلماتیک است.
ایران نیز، همانند اغلب کشورهای در حال توسعه، از فعالیتهای گسترده تجارت خارجی برخوردار است و مانند بیشتر این کشورها مبادلات بینالملل، غالباً قیمت پذیر است. در زمینه صادرات، بیش از 80% عایدی ارزی کشور، از محل صدور نفت خام و گاز تأمین میشود که منبعی پایان پذیر است. روند تولید و صادرات نفت، نه فقط به مسائل اقتصادی، بلکه تا حدود زیادی به حیات سیاسی کشور پیوند خورده است. عدم سرمایهگذاری اساسی و علمی در بخش صادرات غیرنفتی و نیز فقدان احساس نیاز و ضرورت برنامهریزی توسعه صادرات غیرنفتی، به دلیل درآمدهای قابل توجه نفت، مهمترین عوامل اتکای شدید اقتصاد کشور به فروش نفت در سالیان پیش از انقلاب را تشکیل میدهند. سیاست کلی این دوره، صدور هر چه بیشتر نفت و گاز جهت فراهم نمودن امکان مصرف بیشتر کالاهای وارداتی، عنوان میشود. در سالهای پس از انقلاب نیز به دلیل بروز شوکهای مثبت و منفی در قیمت جهانی نفت و نوسانات صدور نفت از کشور (متأثر از وقوع انقلاب اسلام
4
ی و محدودیتهای دوران دفاع مقدس)، شاهد نوسان درآمدهای نفتی کشور هستیم.
عدم شفافیت سیاستهای جامعه در زمینه مالکیت خصوصی، دیدگاه خاص نسبت به سرمایهداری ، بینظمیها در جریان ملی شدن صنایع، وجود شرایط نااطمینانی و ریسکهای سیاسی و غیر اقتصادی، مواردی هستند که میتوان به عنوان مهمترین دلایل تنزّل صادرات غیرنفتی در طول دورة انقلاب و سالهای پس از آن (1362 ـ 1356) نام برد.
پس از این دوره، افزایش صادرات غیرنفتی عمدتاً به دلیل نیاز کشور به ارز، جهت تأمین مخارج جنگ تحمیلی و انجام بازسازیهای پس از آن صورت گرفت. اما اقتصاد ایران هیچگاه نتوانست خود را از رتبه پایین صدور کالاهای اولیه و مواد خام فاقد ارزش افزوده نجات دهد و وابستگی به صادرات نفت همچنان ادامه یافت. فقدان برنامهریزیهای جامع و انعطافپذیر در عرصة صادرات، در کنار بیتوجهی به مسائلی مانند بستهبندی، بازاریابی و سایر خصوصیات بخش صادرات، از مهمترین تنگناها و موانع توسعة صادرات کشور شمرده میشوند.
از نگاه اقتصاد کلان، افزایش توان اقتصادی و دستیابی به مرحله توسعه یافتگی، اهداف مهمی به شمار میایند. به عنوان مثال، گسترش صادرات مشتقات نفتی و کاهش وابستگی به صادرات نفت خام، دستیابی به بازارهای مختلف به نحوی که بتوان بیشترین مقدار کالا را با قیمتهای تعادلی عرضه داشت و از وضعیت مازاد و یا تراز تجاری برخوردار بود، مورد نظر بسیاری از اقتصاددانان کشور در طول سالیان گذشته بوده است ولی عدم طراحی و اجرای استراتژیهای دقیق، منظم و علمی در مورد تجارت خارجی، در کنار اجرای ناقص و پرنوسان سیاستهای اقتصادی، عرضه بازرگانی خارجی ایران را به میدانی پرآشوب، کم بازده و با قابلیت اتکای ضعیف تبدیل کرده و حتی کشور با وجود برخورداری از موقعیت سوقالجیشی خاص و تنوع منابع و اقلیمها به دلیل مدیریت ضعیف در عدم استفاده بهینه از منابع هرگز از توان و قدرت خود استفاده کافی نبرده و از تحولات جهانی فاصله گرفته است؛ تا جایی که امروز در زمره کشورهای در حال توسعه قلمداد میشود. اصلاح این وضعیت، نیازمند طراحی و به کارگیری مجموعهای هدفمند و منظم از سیاستها، خطمشیها و جهتگیریهای اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی است که در آن، ارتباط با دنیای خارج از جایگاه و موقعیت ویژهای برخوردار باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
3
موضوع تحقیق:
صادرات فرش ایران و اقتصاد مدرن ایران
ایران کد ضرورت اجتناب ناپذیر اقتصاد مدرن ایران
نقطه رسانه ای :ایجاد یک زیر ساخت عمده الکترونیک از جمله نیازهای توسعه تجارت و رشد اقتصاد ملی است . در این میان نظام ملی شماره گذاری کالا و خدمات کشور بستر مناسبی برای رشد اقتصاد ملی است و باعث گردش سریع موجودی کالا میشود. از این رو هیات وزیران در آییننامهای که در ۱۸آذر ماه ۸۵به تصویب رساند، تمام اشخاص حقیقی و حقوقی تولیدکنندگان و واردکننده کالا در کشور را ملزم به عضویت در پورتال اطلاع رسانی این نظام و دریافت کد ملی موسوم به "ایران کد" کرد.
همچنین از ابتدای سال ۸۸تمام دستگاههای دولتی موظفند، خریدهای بزرگ و متوسط خود را از کسانی که کالاهای آنها دارای ایران کد است، انجام دهند. براین اساس تمام علمیات ثبت سفارشات، اعطای تسهیلات و مشوقهای صادراتی و صدور و تایید و تمدید کارت بازرگانی، بدون داشتن ایران کد، میسر نخواهد بود. معاون برنامهریزی و بررسیهای اقتصادی وزارت بازرگانی در این باره می گوید : با ایجاد "ایران کد" بسیاری از بازارهای جدید که قبلا به خاطر نداشتن شناسنامه بر روی کالاهای ایرانی بسته بود، باز و صادرات کشور با جهش مواجه میشود. "مسعود موحدی" در این باره می افزاید : ایران کد سیستمی پایه برای اطلاعات و زیرساخت مطمئنی برای تجارت الکترونیک است .
این زیرساخت یک بستر اطلاعاتی است که کالاها و خدمات بر روی آن قابل عرضه و ارایه باشند و هر کسی بتواند به کالای مورد نیاز خود دسترسی پیدا کند .در عین حال ایران کد میتواند به کاهش هزینههای توزیع و در نهایت کاهش قیمت برای مصرف کننده ایجاد سلامت اقتصادی، کاهش قاچاق کالا و تنظیم بازار حذف واسطهها و تبادل سریع اطلاعات کمک کند. نیاز به فرهنگ سازی از آنجا که ایران کد بزرگترین زیرساخت تجاری، تولید و صنعت کشور است مقدمات اطلاع رسانی و فرهنگ سازی زیادی برای آن لازم است. در آیین نامه هیئت دولت نیز فرصتی برای این مسئله تا زمان الزامی شدن قانونی در نظر گرفته شده است.براساس مصوبه دولت، وزارت بازرگانی موظف است به مدت شش ماه با برپایی همایشها، آگهیهای تبلیغاتی و روش های تخصصی، اطلاع رسانی لازم در خصوص ایران کد را انجام دهد چرا که با ورود ایران کد به جامعه تولیدی و اقت
3
صادی کشور، لازم است تا تولیدکنندگان صنعتگران و به ویژه اصناف با الزامات، قوانین و چگونگی کارکرد این نظام ملی آشنا شوند. قرار است در این اقدامات به پرسشهایی چون چگونگی نظام ملی طبقهبندی و خدمات شناسه کالا، دلایل نیاز به برقراری نظام ملی طبقهبندی، مزایای این نظام و ویژگیهای اختصاصی برای برقراری ایران کد جهت تولیدکنندگان و صاحبان صنایع بیان شود . کد ملی برای تمام کالاها است .
احمد غلامزاده، مدیرعامل مرکز ملى شماره گذارى کالا و خدمات ایران، ایران کد را زبان مشترک همه کالا و خدمات در ایران می داند .
وی با اشاره به اینکه در این طرح تمام محصولات تولید کنندگان، توزیع کنندگان و صادر کنندگان کالا و خدمات داراى یک کد ۱۶ رقمى مى شود که زبان مشترک کالا و خدمات ایران است می افزاید : با پیاده سازى نظام ملى طبقه بندى و خدمات شناسه کالا و خدمات، تولید کنندگان، توزیع کنندگان و صادر کنندگان کالا و خدمات با عضویت در این سیستم، علاوه بر دریافت کد عضویت به عنوان عرضه کننده معتبر و کد ملى و شناسنامه براى هر یک از محصولات تولیدى خود، یک صفحه اختصاصى وب دریافت مى کنند که به منزله غرفه این شرکت یا مؤسسه در نمایشگاه مجازى خواهد بود و این شرکت مى تواند در این صفحه اختصاصى اطلاعات کامل خود و شناسنامه و کاتالوگ محصولاتش را نمایش دهد.غلام زاده از جمله مهمترین مزیت هاى این سیستم را شفاف سازى اقتصادى و نشر اطلاعات صحیح و کنترل شده، امکان مقایسه کالاها با یکدیگر و تسهیل در محاسبه ارزش و کیفیت آن، سلامت اقتصادى به دلیل وجود مشخصات قابل ردگیرى تولید کننده، فروشنده و وارد کننده مواد اولیه، کاهش قیمت به دلیل ارتباط مستقیم با عرضه کنندگان و حذف واسطه ها و شفاف شدن رویه هاى خرید و فروش و همچنین کمک به حل معضل قاچاق عنوان می کند . وی با اشاره به اینکه هیأت وزیران ۱۸ آذرماه سال ۸۵ وزارت بازرگانى و کارگروهى متشکل از چند وزارتخانه و دستگاه دولتى را موظف کرد، ضمن تدوین آئین نامه اجرایى، نظام ملى طبقه بندى و خدمات شناسه کالا و خدمات کشور را طراحى و مستقر کند می افزاید : در همین ارتباط مقدمات استقرار این نظام از حدود یک سال و نیم قبل به تدریج فراهم شده است و در حال حاضر نظام طبقه بندى کالا حدود ۷۰ درصد پیشرفت داشته و کدهاى شناسایى استاندارد ۷۰ درصد کالاها تعریف شده است.
وى اظهار داشت: با توجه به ابلاغ آئین نامه مربوطه از سوى هیأت وزیران ، وزارت بازرگانى موظف شده است تا دى ماه امسال نظام طبقه بندى کالا و تا اردیبهشت ماه سال ۸۷
5
نظام طبقه بندى خدمات را آماده سرویس دهى کند که با توجه به اقداماتى که تاکنون صورت گرفته، مى توانیم در موعد تعیین شده این سرویس ها را ارائه دهیم.
غلامزاده با اشاره به این که هم اکنون در دنیا بیش از یکصد نوع نظام طبقه بندى کالا و خدمات وجود دارد، گفت: نظام طبقه بندى کالا و خدمات ایران به گونه اى طراحى شده است که مى تواند با سایر نظام هاى موجود در دنیا به طور هماهنگ عمل کرده و یکدیگر را شناسایى کنند.بر این اساس قرار است تا تمام مراجع تولیدى و توزیعى کشور تا آبان ماه سال ۸۷ (۱۸ ماه پس از ابلاغ آئین نامه هیأت وزیران) براى دریافت شناسه ملى کالا و تا اردیبهشت ماه سال ۸۸ براى دریافت شناسه خدمات تولیدى، توزیعى و صادراتى خود اقدام کنند. در همین ارتباط وزارت بازرگانى موظف شده است در ۶ ماه آینده اقدام هاى لازم براى اطلاع رسانى در سطح کشور را انجام دهد.
از سوی دیگر مدیرعامل مرکز ملى شماره گذارى کالا و خدمات در این باره می گوید : تمام مواد اولیه، کالاهاى واسطه اى، کالاهاى نیمه تمام و سرمایه اى و اشخاص حقیقى و حقوقى تولید کننده، وارد کننده، توزیع کننده و صادر کننده باید در این سیستم ثبت شده و کد شناسه ملى (ایران کد) دریافت کنند.ایران کد از ۱۶ رقم تشکیل شده که بخش اول آن عددى ۷ رقمى در مورد اطلاعات ماهیتى کالاست و بخش دوم شامل ۵ رقم که عضویت شرکت و قسمت سوم ۴ رقم که اطلاعات شرکتى کالا را تشکیل مى دهد.در عین حال بر اساس آئین نامه مصوب هیأت وزیران، تمام دستگاه هاى دولتى و اجرایى که از بودجه عمومى استفاده مى کنند، از ابتداى سال ۸۸ باید خریدهاى متوسط و بزرگ خود را صرفاً از واحدهاى عضو ایران کد و با قید شناسه ملى در مستندات مربوط مانند پیش فاکتور، فاکتور و صورتحساب انجام دهند.
همچنین بر اساس این آئین نامه همچنین، حداکثر تا ۲ سال آینده ثبت سفارش، اعطاى تسهیلات و مشوق هاى صادراتى و صدور یا تأیید و تمدید کارت بازرگانى اشخاص، منوط به عضویت در این سامانه و دریافت ایران کد خواهد بود.
غلامزاده با بیان این که تعرفه ها و هزینه ثبت کالا و خدمات در این نظام هنوز مشخص نشده است، اظهار داشت: هم اکنون در مرحله آزمایش حدود یک هزار شرکت با ۱۴۰ هزار قلم کالا در نظام بندى کالا کدگذارى شده اند.وی با اشاره به اینکه به جز مرکز ملی شماره گذاری کالا و خدمات ، هیچ جای دیگری به لحاظ قانونی وجاهت صدور شناسناسه ملی برای کالاها وخدمات کشور را ندارد، این موضوعی حاکمیتی وغیرقابل واگذاری به بخش خصوصی دانست اما در عین حال خاطرنشان ساخت : با این حال بخش خصوصی که در این باره صلاحیت داشته باشد می تواند تحت نظارت مرکز ملی شماره گذاری کالا و خدمات کشور و به عنوان نما