لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 105 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آغاز علم نحو
تأسیس علم نحو توسط امام علی علیه السلام
زبان عربی مانند هر زبان دیگر قواعدی دارد که آن را علم نحو مینامند علم نحو در حفظ لغت از آشفتگی و تحریف و نیز در معنای کلام اهمیت زیادی دارد تا آنجا که گاهی با تبدیل کسره به فتحه معنای یک کلمه تغییر میکند که در بعضی موارد مستلزم کفر است قواعد زبان عرب تا عصر خلافت امام علی علیهالسلام کشف و تنظیم نشده بود و نوشتن کلام عربی بدون اعراب گذاری انجام میگرفت. قرآن کریم و سایر نوشتهها و نامهها بدون اعراب بود مردم قانون اعراب گذاری را نمیدانستند اما کار آموختن قواعد زبان عرب برای ساکنین جزیرهالعرب که با غیر عرب آمیزش نداشتند بطور طبیعی انجام میگرفت یعنی یک طفل عرب با آموختن سخن گفتن آن قواعد ساده را به آسانی میآموخت بخصوص آنکه فرهنگ عرب قبل از اسلام بسیار بسیط و حول یک زندگانی ساده دور میزد که عبارت بود از آب، نان، گوشت، شتر صحرا، شمشیر، نسب، جنگ قبیلهای و مانند آن. پس از نزول قرآن کریم فرهنگ عرب به فرهنگ اسلام با ابعاد گوناگون آن صفات ربوبی و شناخت انبیاء و احوال قیامت و اخلاق و احکام تبدیل یافت و لغت عرب آن را فرا گرفت. لیکن پس از فتوحات مسلمانان و آمیزش آنان با افراد غیرعرب زبان مانند ایرانیان ساکن شهر کوفه که ایشان را حمراء میخواندند و اهل سند و هند و در بصره که ایشان را سبابجه و زط مینامیدند و اقباط در اسکندریه و هجرت مسلمانهای عرب به کشورهای آفریقا و هند و سند و بلخ و بخارا لغت عرب آشفتگی پیدا نمود به طوری که کودکان عرب به واسطه معاشرت با همسالان غیرعرب بجای اینکه زبان فصیح عرب را از قوم و قبیله عرب خود بیاموزند از کودکان و معاشرین غیرعرب میآموختند علاوه بر اینکه گاهی مادران این اطفال زنانی بودند که در فتوحات از اقوام قبط و فوس و روم اسیر شده بودند و این کودکان سخن گفتن را از مادر غیرعرب یا کلفت و نوکر غیر عرب در خانه میآموختند در نتیجه این عومل چنان آشفتگی در زبان نسل جدید عرب پدید آمدکه نزدیک بود به تدریج لغت عرب مانند زبان بعضی ملل قدیم از بین برود تا آنجا که جز معدودی متخصصین در هر عصر نتواند آن زبان را بفهماند و در نتیجه باعث میشد که خواندن و فهمیدن قرآن و سنت پیامبر جز برای معدودی امکان نداشته باشد. این آشفتگی زبان عربی نیمه اول قرن اول هجری بود. ابوالاسود دئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حصرت علی بود داستان تأسیس علم نحو یا قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت میکند؛ روزی بر حضرت امیر وارد شدم. دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است به من فرمود: در شهر شما کوفه قرآن را غلط میکنند. میخواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون آید گفتم یا امیرالمومنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کردهاید بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم نوشتهای به من داد که در آن زیربنای علم نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع میشد. بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه؛ به این نحو پیش برو. ابوالاسود میگوید: آن را گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمایی و طرح حضرت نگاشتم و بعد آن را به حضرت نشان دادم و حضرت اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در مورد اسماء مشب
هه بالفعل فرمود: چراکانّ را ننوشتی، گفتم: نمیدانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنها است. - علامه عسگری، نقش أئمه در احیاء دین، علامه عسگری ج 14 ص 159-200
آغاز بسط علم نحو در صدر اسلام - خدمات متقابل ایران و اسلام ص 446 و 447
علوم ادبی از دستور زبان عربی یعنی نحو آغاز میشود. مورخین اسلام اجماع و اتفان دارند که مبتکر علم نحو امیرالمومنین علی علیهالسلام است. علامه جلیل مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تأسیس الشیعه دلائل و شواهد غیرقابل انکار این مطلب را ذکر کرده است (تأسیس الشیعه لعلوم السلام صفحات 40-61)
علی علیهالسلام به ابوالاسود دئلی که مردی شیعی و فوقالعاده با استعداد بوده است اصول نحو را آموخت و دستور دارد که بر این اساس تأمل کند و بر آن بیفزاید، ابوالاسود طبق دستور عمل کرد و چیزهایی افزود و آنچه میدانست به عدهای و از جمله دو پسرش عطاءبن ابیالاسود و اباحرب بن ابیالاسود و یحیبن یعمر و میمون اقرن و یحی بن نمان و عنبهالفیل آموخت. گویند اصمعی عرب و ابوعبیده ایرانی دو ادیب معروف اسلامی، شاگردان عطاء پسر ابوالاسود بودهاند در طبقه بعد از این طبقه افراد دیگری از قبیل ابواسحاق و عیسی ثقفی و ابوعمروبن العلاء که مردی شیعی و از قراء سبعه است و بسیار جلیلالقدر است قرار گرفتهاند. ابوعمروبن العلاء مردی لغوی و عارف به زبان و ادبیات و مخصوصاً اشعار عرب بود از کمال تقوا در ماه مبارک رمضان هرگز شعر نمیخواند در سفر نوشتههای خود را از آن رو که متضمن اشعار عرب جاحلی بود از بین برد.
اصمعی، یونس بن حبیب، ابوعبیده، سعدان بن مبارک نزد وی شاگردی کردهاند. - ریحانه الادب ج 2 ص 213
خلیل بن احمد عروضی که از مجتمعدان و صاحب نظران درجه اول علم نحو استاد مردی شیعی است و از نوابغ به شمار میرود در طبقه بعد از این طبقه قرار گرفته است. سیبویه معروف صاحب الکتاب شاگرد خلیل بوده است و اخفش معروف نزد سیبویه و خلیل تحصیل کرده است از این به بعد نحویین به 2 نحله کوفیین و بصریین تقسیم میشوند. کسانی معروف و شاگردش فراء و ابوالعباس ثعلب شاگرد فراء و ابن الاخباری شاگرد ابوالعباس ثعلب از نحله کوفی بودهاند و اما سیبویه و اخفش مازنی و مبرد و زجاج و ابوعلی فارسی و ابن جنی و عبدالقادر جرجانی که به ترتیب استاد و شاگرد بودهاند از نحله بصره به شمار میروند.
اللهم انی اسئلک من علمک بانفذه.
سپاس خدایا را در برابر عطا و احسانش، احسانی که به ما و قبل ازما و بعد از ما به بندگانش عطا فرمود. سپاس به اندازه آنچه هست و در آینه علمش مینماید، سپاس چند برابر آنچه هست، جاویدان و همیشگی، تا روز رستاخیز سپاسی بیکران.
در آغاز لازم میدانم که از زحمات مادرم و برادر عزیزم حسین که همواره پشتیبان من در زندگیم بودند تشکر نمایم.
و همچنین از استاد فرزانه و ارجمندم جناب آقای دکتر دیباجی که مشوق و راهگشایم بوده و هستند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
و از استادان محترم آقای دکتر زندی استاد راهنما و آقایان دکتر صدقی فیروزحریرچی و دکتر حریرچی که از راهنماییهای ایشان در طول تحصیل بهرهمند گردیدم و از آقای دکتر شکیب که الگوی اخلاق شایسته هستند تشکر نمایم.
شرح حال سیوطی
جلالالدین ابوالفضل عبدالرحمن سیوطی مورخ و محقق و ادیب از نویسندگان مصری در عصر مملوکی از خانوادهای ایرانی که در ابتدای امر در بغداد میزیستند در سال 894 ه در قاهره متولد شد. - تاریخ الادب اللغه العربیه ج 3 ص 239
خاندانش ده نسل قبل از او به سیوط آمده بودند نسبش به امام شیخ همامالدین خضیری که عالم و محقق و متصوف بود برمیگردد. شیخ همامالدین خضیری و نسبت به محله خضیریه در بغداد به اسیوط بغداد آمد در زمان دولت ایوبی ترجیحاً در آنجا زندگی کرد و خانوادهاش نسل به نسل آنجا اقامت گزیدند و مردان بزرگ و شریفی از آنها در اسیوط در دوره وسطی ظهور پیدا کردند و از بین آنها قاضی و تاجر و مأمور دولت و افراد با نفوذ زیاد بودند. عبدالرحمن سیوطی یکی از افراد همان خانوادهای که در اسیوط سکونت داشتند میباشد که به جستجوی علم پرداخت و به خاطر علم آموختن در جوانی عازم قاهره شد و از رابطه گذشتگانش با امیر شیوخ استفاده کردو تدریس فقه را در مدرسه شیوخی به عهده گرفت و آثار فراوانی در فقه و نحو تألیف کرد و در 510 سالگی در حالی که پسرش عبدالرحمن حدوداً 6 ساله بود در سال 1451 میلادی وفات کرد سیوطی شرح حال خود را در کتاب «حسنالمحاضره فی اخبار مصر و قاهره» و همچنین در کتاب «بغیه الوعاه» و کتاب دیگرش «التحدث بنعمه الله» آورده است. - عبدالغنی عبدالله یسری، معجم المورخین المسلمین ص 94-99
پدرش هنگام وفات سرپرستی او را به یکی از دوستانش، کمالبن همام واگذار کرد. سیوطی توانست در سن کمتر از 8 سالگی کل قرن کریم را حفظ نماید سپس کتاب عمده الاحکام و منهاج نووی و الفیه ابن مالک و منهاج بیضاوی را حفظ نمود. - حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب ج 8 ص 51-52
سیوطی خود در مقدمه کتاب بغیه الوعاه مینویسد:
«خضیریه از محلههای بغداد بوده است. از پدرم شنیدم که میگفت جد بزرگوارش فارس بوده یا از مشرق. ابتدا در بغداد زندگی کرده سپس در سیوط مستقر شده و چند نسل آنجا بودهاند پدر در سال 855 فوت کرد و من قبل از 8 سالگی حافظ قرآن بودم سپس کتاب العمده و منهاج الفقه و الفیه ابن مالک را حفظ نمودم و به علم اشتغال یافتم در سال 866 فقه و نحو را از جماعتی از شیوخ فرا گرفتم و اولین چیزی که نوشتم شرح استعاذه و بسمله بود. در سال 876 اجازه تدریس یافتم در حجی که مشرف شدم آب زمزم نوشیدم و آرزو کردم که در درجه فقه به شیخ سراجالدین بلقینی و در حدیث به الحافظ بن حجر برسم. خداوند نعمت 7 علم را به من ارزانی داشت: تفسیر- حدیث- فقه- نحو- معانی- بیان- بدیع. البته آن را به روش عرب بلغاء یاد گرفتم نه به روش عجم و فلاسفه. علم حساب در ذهن من سختتر بود و وقتی ریاضی حل میکردم کوهی را حمل مینمودم. علم منطق را شروع کردم ولی از آن خوشم نیامد و خداوند کراهت آن را در قلبم انداخت و از ابن صلاح شنیدم که آن را تحریم کرد و شروع به یادگیری علم حدیث که اشرف علوم است نمودم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه علم الکترونیک از آغاز قرن بیستم
اشعه های کاتدی و کشف الکترون
اگر جه بسیاری از فیزیکدانان قرن 19 میلادی مانند فارادی، بر پایه علم شیمی و پدیده های مشاهده شده در الکترولیز متقاعد شده بودند که جریان الکتریکی شامل شاری از ذرات باردار است ، اما هنوز طبیعت این بارها معلوم نشده بود. حتی برای این مسأله ابتدایی که بار ذرات مثبت بود یا منفی جواب دقیقی وجود نداشت.پاسخ این سوالها و همچنین چگونگی ساختار اولیه مواد بایک سری آزمایشات معلوم شد که آغاز آنها بررسی تخلیه الکتریکی در لامپهای خلع بود. با گذشت زمان مجموعه ای از اکتشافات انجام شد که منجر به انقلاب تکنولوژیکی در قرن بیستم شد.
William Crookes(1832-1919) وی که در کودکی ثروت بزرگی را به ارث برد ، تمام تحقیقات خود را در آزمایشگاه خصوصی انجام داد.تحقیقات او در زمینه تخلیه بار در گازها – که در پی اختراع لامپ اشعه کاتدی توسط Pluecker و Hittorf انجام شد – و همچنین مشاهداتش در مورد اشعه کاتدی و فضای تاریک درکاتد، در نهایت منجر به کشف اشعه ایکس و الکترون گشت. از دیگر اختراعات .Crookes رادیو متر بود که بر تیوری جنبشی در گازها تآکید می کرد. او بطور کنجکاوانه ای از معتقدان به نیروهای فرا طبیعی بود و در دهه 1870 مدعی شد که صحت پدیده های مربوط به توانایی های ذهنی را ثابت کرده است.بعد ازمدتی او درگیر جنبش عرفانی شد و اسنادی مبنی بر دور کردن شیاطین و پلیدی ها توسط وی موجود می باشد. در سال 1897 از طرف ملکه ویکتوریا( که خود از علاقه مندان به نیروهای فرا طبیعی بود) به مقام نجیب زادگی ترفیع پیدا کرد و در سال 1909 به عنوان رییس انجمن دربار برگزیده شد.
· Karl Ferdinand Braun (1850-1918) زمانی که در پست ریاست انستیتو فیزیک وهمچنین استادی فیزیک در دانشگاه استراسبورگ بود موفق شد اولین نوسان سنج لامپ اشعه کاتدی که در حال هدایت شاری از الکترونها به یک صفحه فلورسنت بود را نشان دهد که این امر خبر از نزدیک بودن ساخت صفحه های نمایش تلویزیون می داد.هر چند که امروزه کمتر از او یاد می شود ، اما او سهم بزرگی در پیشرفت الکترونیک داشت اوپی برد که یکسو سازی در یک پیوند کریستال/ فلزی رخ می دهد و این کشف بعدها منجر به مطرح شدن گیرنده های کریستالی شد. در سال 1899 او تزویج سلفی غیر تخلیه ای را برای آنتن ها و همچنین آنتن پرتو مستقیم را مطرح کرد. او در سال 1909 به همراه Guglielmo Marconiموفق به دریافت جایزه نوبل شد. هنگامی که امریکا وارد جنگ جهانی اول شد ، او برای درخواست حق ثبت یکی از اختراعاتش به نیو یورک رفته بود.پیش از پایان جنگ ، او به عنوان یک دشمن بیگانه توقیف شد و پس از مدتی مرد.
· Wilhelm Conrad Roentgen (1845-1923) او که رییس انستیتو فیزیک و رییس بازنشسته دانشگاه Wurzburg بود،در سال 1895 کشف کرد که بعضی تشعشعات ناشناخته ناشی از لامپ تخلیه می تواند موجب شود تا کریستال از خود نور (فلورس) پخش کند. او همچنین کشف کرد که این تشعشعات می توانند از اجسام جامد عبور کنند و بر کاغذ حساس عکاسی تاثیر بگذارند.او که تنها کار می کرد و پنهانکاری زیادی در کار خود داشت تحقیقات خود را به پایان رساند و هشت هفته بعد کشف خود را به طور رسمی اعلان کرد.در سال 1896 پس از اینکه صحت علمی و پزشکی تحقیقاتش معلوم شد ، کشف او به طور رسمی در دنیا منتشر شد. درطی چند هفته بعضی بیمارستانها اشعه ایکس را به کار گرفتند. پس از مدتی Roentgen به یکی از مشهور ترین دانشمندان دنیا مبدل گشت.او افتخارات زیادی را کسب کرد، از جمله جایزه اول نوبل در فیزیک و همچنین
مقام نجیب زادگی ( که البته او از قبول این مقام امتناع کرد).
Joseph John Thomson (1856-1940) او که فرزند یک کتاب فروش منچستری بود در چهارده سالگی وارد کالج شد و در بیست و هشت سالگی به عنوان عضوی از انجمن سلطنتی انتخاب گشت و به مقام استادی آزمایشگاه Cavendish گماشته شد.کشف بزرگ او در سال 1897 و در طی درس بررسی اشعه های کاتدی رخ داد.Thomson مدارک قانع کننده ای ارانه کرد که نشان می داد اشعه ها شامل ذرات باردار هستند.او نسبت بار به جرم را اندازه گیری کرد و توانست تخمین بزند که این جرم حدود 1800/1 جرم انم هیدروژن است.او با کشف الکترون جایزه نوبل را در سال 1906 دریافت کرد و دو سال بعد به مقام نجیب زادگی ترفیع داده شد. رادر فورد (Rutherford ) در باره Thomson می گوید:"او متشعشع ترین لبخند را دارد... هنگامی که در بحث کسی را شکست می دهد."
Robert A. Milikan (1868-1953) کارش را به عنوان استاد ادبیات در کالج Oberlinشروع کرد ولی پس از مدتی برای اینکه درآمد بیشتری کسب کند پذیرفت که به تدریس فیزیک بپردازد. پس از مدتی یک کمک هزینه تحصیلی دررشته فیزیک در کلمبیا را پذیرفت ، دوباره به این علت که این بهترین پشتیبانی مالی برای او بود.کار دانشگاهی اودر دانشگاه شیکاگو در ابتدا فقط شامل تدریس بود و او تا نزدیک چهل سالگی به تحقیق جدی نپرداخت.سپس در سال 1906 او پیشرفتهایی درآزمایش Thomson حاصل کرد که منجر به ساخت دستگاهی شد که بار الکترون را به دقت اندازه گیری می کرد.نتایجی که او بدست آورد در سال 1910 منتشر شد و آخرین شبهه در مورد تیوری اتمی مواد برطرف شد.در سال 1914 او نتایجی را منتشر کرد که به خاطر آنها جایزه نوبل را دریافت کرد: تعیین اندازه دقیق ثابت پلانک با استفاده از اثر فوتوالکتریک که بازبینی کننده
نظریه اثر فوتوالکتریک Einstein در سال 1905 و طبیعت کوانتومی نور بود.
2-تلگراف بی سیم
ماکسول در سال 1865 تیوری ای رامنتشر کرد که در آن الکترودینامیک ،(magnetodynamics) الکتریسیته القایی و فیزیک نور را به هم مربوط ساخت . در آن زمان این تیوری بطور گسترده مورد پذیرش واقع نشد. با وجود اینکه ماکسول یک محقق ماهر بودولی در چهارده سال باقی مانده عمرش تلاش نکرد تا وجود امواج الکترو مغناتیس را که در تیوریش پیشبینی کرده بود ثابت کند.با این حال دانشمند مشهور آلمانی von Helmholtz که به تیوری ماکسول ایمان داشت ، شاگردش Hertz را به تلاش برای تولید و کشف تابش های الکترو مغناتیس ترغیب کرد. تلاشهای Hertz سرآغازی برای ارتباطات بی سیم شد.
Heinrich Rudolf Hertz (1857-1894) او که استاد فیزیک Karlsruhe Polytechnic بود ،اولین فری بود که امواج رادیویی را در محیط آزمایشگاه پخش و دریافت کرد.در بین سالهای 1885 تا 1889 ، او با استفاده از spark discharges به تولید امواج الکترومغناطیسی می پرداخت.تشعشع کننده ای که هرتز ساخته بود شامل دو میله برقگیر یکنواخت بود که بین آنها یک فاصله احتراقی بود و صفحات خازنی در انتهای آنها قرار داشتند.گیرنده او در واقع یک حلقه ای از سیم بود که سوراخ کوچکی در داخل آن بود. هنگامی که تشعشع کننده ( رادیاتور) تخلیه الکتریکی می شد جرقه کوچکی در این سوراخ دیده می شد.
Hertz در سن سی و شش سالگی بطور ناگهانی به خاطر یک تومور مغزی مرد، بدون اینکه بفهمد مخابره امواج در فواصل طولانی امکان پذیر بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
ان النفس لا یتصرف فى الاعضاء الکثیفة العنصریة الا بتوسط مناسب و ذلک الواسطة هو الجسم اللطیف النورانى المسمى بالروح النافذ فى الاعضاء بواسطة الاعصاب الدماغیة
همانا نفس انسانى در اعضاء بدن عنصرى مادى تصرف نمىکند مگر به واسطى مناسب که همان جسم لطیف نورانى است که آن را روح مىنامند که در اعضاء و جوارح به واسطه اعصاب مغزى نفوذ مىکند.
اسفار اربعه صدرالمتالهین
علم النفس از دیدگاه صدرالمتالهین
آنچه براى اهل نظر از فلاسفه اسلامى ثابتشده، این است که غیر از اعضاء و جوارح و ابدان
مادى، امر دیگرى در باطن انسانها است که منشا احساسات و ادراکات و تعقلات و حرکات و
سکنات و فعل و انفعالات ارادى و غیرآنها مىباشد و آن همان نفس ناطقه و جان و روان آدمى
است. و این امر نیز مسلم است که منشا ادراکات و تعقلات و احساسات و آثار و خواص دیگر در
تمام موجودات یکسان نیست و نیز واضح است که هر یک از موجودات را آثار خاصى است که
موجب امتیاز آنها از یکدیگر است.
از اینرو نفس ناطقه که روح انسانى است، از نظر فلاسفه مجزا و غیر از روح حیوانى است و
غیر از قلب است زیرا قلب و روح حیوانى نوعى از اجسام و اجراماند و با فساد بدن از بین
مىروند و آنچه باقى مىماند، روح انسانى و نفس ناطقه است.
ملاصدرا یا صدرالمتألهین
یکی از بزرگترین افتخارات عصر صفویه وجود صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی ملقب به
ملاصدرا یا صدرالمتألهین است که در حکمت و فلسفه صاحب مکتب و مقام و مرتبتی بس بلند
است. صدرا به سال 979 یا 980هجری در شیراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان آمد.
علوم نقلی را نزد شیخ بهایی و علوم عقلی را نزد میرداماد تحصیل و تلمذ کرد.
سپس خود اعجوبه زمان و افتخار حکمای دوران گشت.با آنکه از علمای صوری روی خوش
ندید، به بهترین وجه و عباراتی همچون آب روان بزرگترین و مهمترین مسائل حکمت را به لسان
عرب بیان کرده است.
کتب و رسایل او حاکی از سعی و کوشش در امتزاج فلسفه و عرفان و شرع است. ملاصدرا در
میان فلاسفه و دانشمندان عالم صاحب مکتب شناخته شد و اساس مکتبش مبتنی بر این است که
طریق استدلال و کشف و وحی بالاخره به یک حقیقت و یک هدف منتهی می گردد و عقل سلیم
مؤید همان حقایقی است که در دین نازل گردیده و در اشراق و شهود بر عارف مکشوف می
گردد.
مهمترین تألیفات او به زبان عربی عبارت است از:
اسفار اربعه، شواهد الربوبیه، شرح اصول کافی، الهدایة، حاشیه شرح حکمت الاشراق، الواردات
القلبیه وکسرالاصنام الجاهلیه.
علاقه وافر ملاصدرا به عرفان و اصرار وی در بیان حقایق عرفان آن هم به زبان سلیس و ساده
موجب شد که جمعی به دشمنی برخاستند و این حکیم فرید و عالیقدر برای آنکه از قیل و قال
زمانه بدور باشد، بالغ بر هفت سال و یا بقولی پانزده سال از عمر را در قریه کهک نزدیک شهر
قم به سر برده به تفکرات عمیق پرداخته است و بر اثر ریاضت و تهذیب و تکامل نفس به قول
خود به علم حضوری نایل آمد، همان طوریکه قبلاً علم حصولی را به سر حد کمال فرا گرفته بود.
بیت الحرام را به کرات زیارت کرد و در سفر هفتم هنگام مراجعت در
سال 1050 هجری در شهر بصره بدرود حیات گفت و همانجا به خاک سپرده شد.
ملاصدرا درکتاب اسفار اربعه در سفر چهارم دربارهی همهی مراتب رشد نفس از لحظهای که
جنین شکلمیگیرد تا رستاخیز نهایی و لقأالله بحث میکند.
فصلِ (باب) اولِ این سفر چهارم با تعریف نفس و [ارائهی] دلایلی بر وجود آن آغاز میشود.
اسفار اربعه صدرالمتالهین – سفر چهارم جلد اول – ترجمه:محمد خواجوی – تهران مولی 1378 -صفحه 4 پاراگراف آخر و صفحه 5 پاراگراف اول
و من باب ماهیت نفس می فرماید:
پس از اثبات وجود نفس، ملاصدرا در باب دوم به نفس حیوانی میپردازد و بر استقلال آن از ماده یا «جاودانگی» آن دلیل میآورد. قوای مختلف نفس حیوانی که با بدن وی ارتباط دارند نیز مورد بحث قرار میگیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آثار فقهى سید مرتضى علم الهدى
(1) الناصریات
کتاب الناصریات مشتمل بر 207 مساله فقهى است. هرچنددر پایان کتاب چندمساله اعتقادى نیز آمده است.((170)) سید مرتضى آن را درمقام شرح و نقد و تسدید فقه جد مادرى خود حسناطروش،معروف به ناصرکبیر،صاحب دیلم و طبرستان تالیف کرده است.((171)) این کتاب یک بار درسال 1276ه.ق. درضمن الجوامع الفقهیه درایران چاپ شد و اخیرادرسال 1417ه.ق. توسط مرکز البحوث والدراسات العلمیه وابسته به مجمع جهانىتقریب بین مذاهب اسلامى تحقیق و دریک مجلد به چاپ رسیده است. منبعى که دراینمباحث برآن اعتماد نموده ایم،همین چاپ است. از ذکر اسامى کتاب هاى مسائل الخلاف((172))، مسائل اصول الفقه((173)) العدد((174)) وتنزیهالانبیاء((175)) دراینکتاب بر مىآید که الناصریات بعد از آنهاتالیف شده است. سید دراین کتاب ضمن بیان مسائل فقه جد خود ناصرکبیر،نظریات خویش و امامیه ونیزدیگر فقهاى عامه را آورده و برمذهب خود استدلال کرده است. کتاب مشتمل بربیشترابواب فقه است هرچند درهرباب به مهم ترین مسائل پرداخته است. عناوین ابواب وموضوعات کلى کتاب به ترتیب زیر است: کتاب الطهاره،64 مسالهکتاب الصلاه،50 مساله کتاب الزکاه،11 مسالهکتابالصوم،10 مسالهکتاب الحج،12 مساله کتاب النکاح،13 مسالهکتاب الطلاق،11مسالهکتاب الشفعه،3 مسالهکتاب الرهن،2 مسالهکتاب الغصب ،3 مسالهکتاب الدیات،4 مسالهکتاب الایمان،1 مسالهکتاب الفرائض،8 مسالهکتاب القضا،1 مسالهمسائل متفرقه،9 مسالهدر خصوص مذهب فقهى ناصر کبیر(حسن اطروش) جد اعلاى مادرى سید مرتضى،اقوال مختلف است.مولف کتاب ادب المرتضى مىگوید: او اگرچه معروف به زیدى بودن است لیکن بسیارى از علماى شیعه وى را شیعهاثنىعشرى مىدانند.اما تا آن جا که من از این کتاب فهمیدم اطروش شیعه دوازدهامامى نبوده و در بخش عظیمى از فقه خود و نیز در بسیارى از مسائل اعتقادى، مخالفشیعه دوازده امامى بوده است. به عنوان نمونه ناصر گفته است: هرگاه امام دربرخىاحکامش خطا یا نسیان کند، امامتش فاسد نمىشود. سید گفته است: این مساله در مذهب ما صحیح نیست چون ما معتقدیم که امام باید از هرلغزش و خطایى معصوم باشد. اهمیت این ک
آثار فقهى سید مرتضى علم الهدى
(1) الناصریات
کتاب الناصریات مشتمل بر 207 مساله فقهى است. هرچنددر پایان کتاب چندمساله اعتقادى نیز آمده است.((170)) سید مرتضى آن را درمقام شرح و نقد و تسدید فقه جد مادرى خود حسناطروش،معروف به ناصرکبیر،صاحب دیلم و طبرستان تالیف کرده است.((171)) این کتاب یک بار درسال 1276ه.ق. درضمن الجوامع الفقهیه درایران چاپ شد و اخیرادرسال 1417ه.ق. توسط مرکز البحوث والدراسات العلمیه وابسته به مجمع جهانىتقریب بین مذاهب اسلامى تحقیق و دریک مجلد به چاپ رسیده است. منبعى که دراینمباحث برآن اعتماد نموده ایم،همین چاپ است. از ذکر اسامى کتاب هاى مسائل الخلاف((172))، مسائل اصول الفقه((173)) العدد((174)) وتنزیهالانبیاء((175)) دراینکتاب بر مىآید که الناصریات بعد از آنهاتالیف شده است. سید دراین کتاب ضمن بیان مسائل فقه جد خود ناصرکبیر،نظریات خویش و امامیه ونیزدیگر فقهاى عامه را آورده و برمذهب خود استدلال کرده است. کتاب مشتمل بربیشترابواب فقه است هرچند درهرباب به مهم ترین مسائل پرداخته است. عناوین ابواب وموضوعات کلى کتاب به ترتیب زیر است: کتاب الطهاره،64 مسالهکتاب الصلاه،50 مساله کتاب الزکاه،11 مسالهکتابالصوم،10 مسالهکتاب الحج،12 مساله کتاب النکاح،13 مسالهکتاب الطلاق،11مسالهکتاب الشفعه،3 مسالهکتاب الرهن،2 مسالهکتاب الغصب ،3 مسالهکتاب الدیات،4 مسالهکتاب الایمان،1 مسالهکتاب الفرائض،8 مسالهکتاب القضا،1 مسالهمسائل متفرقه،9 مسالهدر خصوص مذهب فقهى ناصر کبیر(حسن اطروش) جد اعلاى مادرى سید مرتضى،اقوال مختلف است.مولف کتاب ادب المرتضى مىگوید: او اگرچه معروف به زیدى بودن است لیکن بسیارى از علماى شیعه وى را شیعهاثنىعشرى مىدانند.اما تا آن جا که من از این کتاب فهمیدم اطروش شیعه دوازدهامامى نبوده و در بخش عظیمى از فقه خود و نیز در بسیارى از مسائل اعتقادى، مخالفشیعه دوازده امامى بوده است. به عنوان نمونه ناصر گفته است: هرگاه امام دربرخىاحکامش خطا یا نسیان کند، امامتش فاسد نمىشود. سید گفته است: این مساله در مذهب ما صحیح نیست چون ما معتقدیم که امام باید از هرلغزش و خطایى معصوم باشد. اهمیت این ک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
11
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد اراک
دانشکده علوم اداری
عنوان :
مدیریت بازاریابی و علم بازاریابی در سلامت اجتماعی
2
نگاهی به فلسفه های مدیریت بازاریابی
مقدمه
مدیریت بازاریابی را کوششی آگاهانه برای دستیابی به نتایج مبادله مطلوب با بازارهای مورد نظر دانسته اند. شناخت فلسفه هایی که راهنمای اینگونه تلاش های بازاریابی هستند و آگاهی از ارزش نسبی هر یک در رابطه با “ سازمان”، “ مشتریان” و “جامعه”،می باشد . سازمانها فعالیت های بازاریابی خود را بر اساس پنج دیدگاه قرار می دهند.
این دیدگاه ها عبارت اند از: تولید، محصول، فروش، بازاریابی و بازاریابی اجتماعی
دیدگاه تولید:
گرایش تولید یکی از قدیمیترین فلسفه ها برای رهنمود دادن به فروشندگان است. گرایش تولید بر پایه این فرض بنا شده است که مصرف کننندگان خواهان محصولاتی هستند که در دسترس بوده، استطاعت خرید آن را داشته باشند؛ بنابراین مدیریت باید فعالیت خود را بر بهبود کارایی تولید و توزیع متمرکز کند.
هنوز هم دیدگاه تولید یکی از دیدگاه های مفیدی است که در دو وضع زیر کاربرددارد. نخستین وضع مربوط به زمانی است که تقاضا برای محصول بیش از عرضه می باشد. در اینجا مدیریت باید برای افزایش تولید در صدد یافتن راههایی برآید.
دومین وضع مربوط به زمانی است که قیمت تمام شده محصول بسیار بالا باشد و باید برای کاهش آن چاره ای اندیشید. برای مثال، فلسفه کلی هنری فورد بنیانگذار خودرو سازی فورد این بود که فرآیند تولید خودروی مدل ؛تی؛ کامل شود، به گونه ای که هزینه آن کاهش یابد و مردم از نظر مالی توان خرید آن را داشته باشند. او به شوخی می گفت که مردم باید هر رنگی را که می خواهند انتخاب کنند، مشروط بر اینکه چیزی غیر از رنگ سیاه نباشد.
برخی از سازمانهای خدماتی، مانند نهادهای دولتی، از این فلسفه پیروی می کنند. اگرچه این نهادها قادرند مشکلات ارباب رجوع بسیاری را برطرف کنند. ولی این نوع مدیریت باعث نارضایتی مراجعه کنندگان می شود. در این سازمانها فرض بر این است که ارباب رجوع به خدمات ارائه شده نیاز دارند، بنابراین برای راضی کردن این افراد به طور بهینه اقدامی صورت نمی گیرد.
دیدگاه محصول (Product Concept):
یکی دیگر از دیدگاه های عمده ای که در بازاریابی وجود دارد دیدگاه محصول است. این دیدگاه بر این اصل بنا شده است که مصرف کنندگان، محصولاتی را که بهترین کیفیت،کارکرد و شکل را دارند خواهند خرید؛ بنابراین سازمان باید انرژی خود را به بهبوددائم محصول اختصاص دهد. دیدگاه محصول می تواند به “ نزدیک بینی بازاریابی” منتهی گردد. برای مثال، مدیران راه آهن آمریکا چنین می اندیشیدند که مصرف کنندگان خواستار راه آهن هستند و نه وسیله حمل و نقل، از این رو به چالش بزرگ و روز افزونی که بوسیله خطوط هوایی، اتوبوس، کامیون و خودرو شخصی در پیش رویشان قرار داشت توجه نکردند.
بسیاری از دانشکده ها چنین فرض کردند که فارغ التحصیلان دبیرستانی خواستار آموزش هنر هستند و از چالش فرآیند (مدرسه های حرفه ای) غافل ماندند.