هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

طراحی آموزشی فارسی دوم درس فردوسی

طراحی-آموزشی-فارسی-دوم-درس-فردوسی
طراحی آموزشی فارسی دوم درس فردوسی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 12
حجم فایل: 653 کیلوبایت
قیمت: 35000 تومان

دانلود طراحی آموزشی فارسی دوم در 11 جلسه با عنوان درس فردوسی 
این فایل در اواخر بهمن 1402 طراحی شده و دارای بخش های زیر می باشد:
تعیین اهداف
تعیین انتظارات عملکردی
تعیین هدف کلی هر جلسه
تعیین اهداف جزئی هر جلسه 
هر جلسه دارای 2 فعالیت می باشد.
از روش های بارش مغزی، بحث گروهی و پرسش و پاسخ استفاده شده است.
همچنین دارای بخش ارائه ی تکلیف خلاق می باشد. 
در جلسات تدریس نیز به کتاب خوانی و داستان خوانی و تقویت مهارت بیان و شنیداری تاکید شده است. 
(فایل قابل ویرایش می باشد و هر معلم بسته به روش خود می تواند قسمت تدریس را تغییر دهد. )

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

تحقیق پژوهشی در باره شـاهـنـامه فردوسی 100ص

تحقیق پژوهشی در باره شـاهـنـامه فردوسی 100ص

تحقیق-پژوهشی-در-باره-شـاهـنـامه-فردوسی-100صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 111 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏نقد کردن
‏آرزو درگیتی
‏چگونه جمشید، با خرد درب دوزخ را بـست ‏ ؟
‏*** پژوهشی در باره شـاهـنـامه فردوسی ***
3
‏ما آنچیزی نیستیم ، که ساخته اند
‏ما آنچیزی میشَـویم ، که میجوئیم
‏ما خدائی را میجوئیم که آب روانست، و تخم هستی ما، آنرا شب و روز مینوشد، تا بروید و درفرازش ، خوشه بینش شود ، وتا ازمکیدن این آب، تخم هستی ما ، بروید و دراین گیتی بهشت ازما برآید، و سراپایمان ، خنده شود . تا ازخنده وشاد شدن ، گوهرما و اوباهم، زیباشود ، تا باهم اصل زیبائی باشیم .ما خدائی را میجوئیم که درهم به پیچیم ، مانند پیچه به تنه درخت ، تا باهم ، اصل زیبائی و هم آهنگی وجشن و بینش باشیم . جائی ترس و بیم هست، که خدا و انسان، همآغوش و جفت و آمیخته باهم نیستند . از بریدگی خدا ازانسان، زشتی و بیم درگیتی، پیدایش می یابد . انسان ، زشت میشود، چون دراین بریدن ، گناهکارمیشود، و خدا ، زشت میشود، و میترسد که صورت خود را بنماید و ازانسان ، زشت تصویر گردد .هنگامی خدا از انسان، بریده میشود، خدا ، تبدیل به خالق ومعبود ، و انسان، تبدیل به مخلوق وعبد میشود ، و دیگر،‏«‏ یارهمدیگر‏»‏ نیستند، و با این بریدگی ازهم ، زشتی ودوزخ، پیدایش می یابد، که پیکر یابی ‏«‏ بیم وترس‏»‏ است ، وهردو ازهم میترسند وازهمدیگر میگریزند . یکی منکرخدا میگردد ، تا ازاو، آزادی بیابد، و دیگری ، قدرت انحصاری میطلبد، تا انسان را بزنجیروبند بکشد .هنگامی خدا از انسان بریده و پاره کرده شد، و ناهمسرشت شدند، گناه و بیم و دوزخ ، پیدایش یافت . آنگاه خدا، از دنیا بریده شد، دنیا زشت وفانی شد ، و بهشت ازدنیا ، تبعید گردید ، ونیازبه ایمان آوردن به غیب بود .آنگاه که خدا را ازانسان بریدند، انسان دررنج و کین ورزی هبوط کرد وگناهکارشد،و خدا،محکوم به خودپرستی وقدرتپرستی و انحصارکردن قدرت به خود شد .
4
‏آنگاه که خدارا ازانسان بریدند، انسان برآن شد، که خدارا فراموش کند، و خدا برآن شد، که انسان را عبد خودش کند، و فراموشی انسان را گناه بداند . آنگاه که خدا را ازانسان بریدند ، انسان کوشید که در دنیا، بهشت برای خودش بسازد، و خدا ، آن بهشت را ویران ساخت، و کوشید که بهشتی، فراسوی دنیا برای غلامان حلقه بگوشش بسازد که عمرخود را صرف عبودیت او کرده اند و هیچگاه از آن یاد نیاورده اند که باخدا ، جفت و یارند . ودرهردو، عشق،خشکید.آنگاه که خداراازانسان بریدند، خدا برای انسان،عظیم ووحشت آورشد، وانسان، پشت به خدا کرد وازاو گریخت،وخدا، تنها ماند .آنگاه که خدا را ازانسان بریدند، جشن گاهها، تبدیل به معابدشدند ، و خدا وانسان ، دیگر نمیتوانستند باهم برقصند، با هم بنوازند ، با هم آواز بخوانند و باهم بخندند .
‏آنگاه که خدارا ازانسان بریدند ، خدا، قدرت پرست شد و هرکه را خواست، عزیزکرد و هرکه را خواست ذلیل کرد، و قدرت را به خود منحصر ساخت، وانسان را ازآن محروم ساخت ، وفضیلت انسان را تسلیم شدن و مطیع بودن و عبودیت کرد . تا انسان دربرابراو، همیشه احساس تقصیر و نقص وعجزکند ، و تنها خداست که حق به ‏«‏ کبر‏«‏ دارد ، و کبر فروختن برای خدا، حتا فضیلت است و او خودش را بنام‏«‏ اکبر‏»‏ ستود .آنگاه که خدا را ازانسان بریدند ، این بزرگترین توهین شد که انسان لب برلب خدا بنهد و اورا ببوسد ، گیسوی خدا را با انگشتانش، شانه کند و اورا در آغوش بگیرد و با او دریکجا مانند زال خانه بگیرد ، و برای خدا، برترین نقص شد که با انسان بیامیزد، تا آلوده به عجزو فقرو نقص و ضعف نگردد ، تا متعالی وپاک بماند .آنگاه که خدا را ازانسان بریدند ، انسان از دیدن چهره خدا ، چنان به وحشت میافتد که جادرجا میمیرد و جانش ازقالب تهی میگرددو خدا ، حق ندارد که صورتهائی ازخود بکشد و آنهارا رنگین کند و پیکرهای خودرا بتراشد . خدا، نقاشی و پیکرسازی و رنگرزی را فراموش کرد .آنگاه که خدارا ازانسان بریدند ، انسان حق نداشت ، هیچکس را جز خدا دوست بدارد . بدینسان، سرچشمه عشق دراو خشکید ، چون خدا هم ، که ازاو بریده شده بود ، دیگر دوست داشتنی نبود . او به کسی که ازاو بریده است، تعظیم میکند ، ولی نمیتواند اورا دوست بدارد .آنگاه که خدارا ازانسان بریدند، خدا ، کامل شد، و با رسیدن به کمال ، آزادی را ازدست داد ، چون درکمال، آزادی نیست . وانسان، ناقص شد، و هرناقصی، آزاد است ، ولی گناهکار. ودرانسان ، جمع گناه ِناقص بودن وداشتن ِ آزادی، مزه آزادی را هم از بین برد .
4
‏اینست که خدا و انسان، به فکرآن افتادند که بازباهم بیامیزند و همگوهروهمسرشت بشوند، و باز به هم بپیچند ، وبازیکی آب ، و دیگری ، تخم بشود تا باهم بیامیزند و برویند ، و باز یکی تارو دیگری پود بشود ، تا باهم یک جامه بشوند، و تا خدا، جنینی درزهدان انسان بشود . آنگاه که انسان وخدا باهم سرشته و ازهم جدا ناپذیرشدند ، آنگاه کسانی که میخواستند از ‏«‏ واسطه گری میان خدا و انسان

 

دانلود فایل

تحقیق اثر جاویدان حکیم ابوالقاسم فردوسی 15 ص

تحقیق اثر جاویدان حکیم ابوالقاسم فردوسی 15 ص

تحقیق-اثر-جاویدان-حکیم-ابوالقاسم-فردوسی-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏اثر جاویدان حکیم ابوالقاسم فردوسی
‏بزرگترین شاعر دوره سامانی و غزنوی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است.‏ ‏ فردوسی در طبران طوس به سال 329 هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است.
‏فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت به خواندن داستان هم‏ ‏علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات راجع به گذشته ایران علاقه می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را بفکر نظم شاهنامه انداخت.
‏چنانکه از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بود. مدتی را که بر سر این کار رنج برد بتفاوت 25، 30 و 35 سال ذکر میکنند. آنچه محقق است این است که وی برای نظم کتاب نه از روی ترتیبی که اکنون در توالی داستانها است کار کرده و نه اینکه بدون وقفه مشغول نظم و تصنیف آن بوده است.
‏ ‏به هر حال فردوسی نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خویش را وقف شاهنامه کرد و بر سر اینکار جوانی خود را به پیری رسانید. به امید اتمام شاهنامه تمام ثروت و مکنت خود را اندک اندک از دست داد. در اوایل شروع این کار، هم خود او ثروت و مکنت کافی داشت و هم بعضی از رجال و بزرگان خراسان وسایل آسایش خاطر او را فراهم می کردند. اما در اواخر کار که ظاهراً قسمت عمده شاهنامه را به اتمام رسانده بود در دوران پیری گرفتار فقر و تنگدستی گردید، و در دوران قحطی و گرسنگی خراسان که در حدود سال 402 هجری قمری روی داد، از ثروت و دارائی عاری بود.
‏ ‏باید دانست بر خلاف آنچه مشهور است، فردوسی شاهنامه را صرفاً بخاطر علاقه خویش و حتی سالها قبل از آنکه سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، در صدد برآمد که آنرا بنام پادشاهی بزرگ کند و بگمان اینکه سلطان غزنین چنانکه باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را بنام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن شاعر را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
‏ ‏سبب آنکه شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست. بعضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بد دینی متهم گشته بود و از این رو سلطان باو بی اعتنائی کرد. ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود که بر لطف طبع و تبحر استاد طوس حسد می بردند خاطر سلطان را مشوب کرده و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر وی پست و ناچیز جلوه داده بودند. بهر حال گویا سلطان شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم بزشتی یاد کرد و چنانکه مؤلف تاریخ سیستان می گوید، بر فردوسی خشم آورد که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
‏ ‏و گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی محمود بر آشفت و آزرده خاطر گشت و بیتی چند در هجو سلطان محمود گفت و از بیم محمود غزنین را ترک کرد و با خشم و ترس یک چند در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر میرفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود طوس درگذشت. تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
‏گویند که چند سال بعد، محمود را بمناسبتی از فردوسی یاد آمد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان گردید و در صدد دلجوئی از او برآمد و فرمان داد تا مالی هنگفت برای او از غزنین به طوس گسیل دارند و از او دلجوئی کنند. اما چنانکه تذکره نویسان نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند؛ از وی جز دختری نمانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر وفات یافته بود و استاد را از مرگ خود پریشان و اندوهگین ساخته بود.
‏ ‏شاهنامه نه فقط بزرگترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی بیادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبیات فارسی است.
‏فردوسی طبع لطیف و خوی پاکیزه داشت. سخنش از طعن و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا میتوانست الفاظ‏ ‏ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد. در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن آداب نیک ایران قدیم عشق می ورزید؛ و از تورانیان و رومیان و اعراب به سبب صدماتی که بر ایران وارد آورده بودند نفرت داشت.

 

دانلود فایل

دانلود مقاله در مورد زندگینامه فردوسی 21 ص

دانلود مقاله در مورد زندگینامه فردوسی 21 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زندگینامه-فردوسی-21-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه

 قسمتی از متن word (..DOC) : 
 

1
‏شرح‏ ‏زندگی‏ ‏نامه‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏فردوسی
‏استاد‏ ‏بزرگ‏ ‏بی‏ ‏بدیل‏ ‏،‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏منصور‏ ‏بن‏ ‏حسن‏ ‏فردوسی‏ ‏طوسی،‏ ‏حماسه‏ ‏سرای‏ ‏بزرگ‏ ‏ایران‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شاعران‏ ‏مشهور‏ ‏عالم‏ ‏و‏ ‏ستاره‏ ‏در‏ ‏خشنده‏ ‏آسمان‏ ‏ادب‏ ‏فارسی‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏مفاخر‏ ‏نامبردار‏ ‏ملت‏ ‏ایرانست‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏همین‏ ‏عظمت‏ ‏مقام‏ ‏و‏ ‏مرتبت‏ ‏،‏ ‏سرگذش‏ ‏مانند‏ ‏دیگر‏ ‏بزرگان‏ ‏دنیای‏ ‏قدیم‏ ‏با‏ ‏افسانه‏ ‏و‏ ‏روایات‏ ‏مختلف‏ ‏در‏ ‏آمیخته‏ ‏است
‏استاد‏ ‏بزرگ‏ ‏بی‏ ‏بدیل‏ ‏،‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏منصور‏ ‏بن‏ ‏حسن‏ ‏فردوسی‏ ‏طوسی،‏ ‏حماسه‏ ‏سرای‏ ‏بزرگ‏ ‏ایران‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شاعران‏ ‏مشهور‏ ‏عالم‏ ‏و‏ ‏ستاره‏ ‏در‏ ‏خشنده‏ ‏آسمان‏ ‏ادب‏ ‏فارسی‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏مفاخر‏ ‏نامبردار‏ ‏ملت‏ ‏ایرانست‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏همین‏ ‏عظمت‏ ‏مقام‏ ‏و‏ ‏مرتبت‏ ‏،‏ ‏سرگذش‏ ‏مانند‏ ‏دیگر‏ ‏بزرگان‏ ‏دنیای‏ ‏قدیم‏ ‏با‏ ‏افسانه‏ ‏و‏ ‏روایات‏ ‏مختلف‏ ‏در‏ ‏آمیخته‏ ‏است‏. ‏مولد‏ ‏او‏ ‏قریه‏ ‏باژ‏ ‏از‏ ‏قراء‏ ‏ناحیه‏ ‏طابران‏ (‏یا‏: ‏طبران‏) ‏طوس‏ ‏بود،‏ ‏یعنی‏ ‏همانجا‏ ‏که‏ ‏امروز‏ ‏آرامگاه‏ ‏اوست،‏ ‏و‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏آن‏ ‏دِه‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۲۹‏ ‏–‏ ‏۳۳۰‏ ‏هجری،‏ ‏در‏ ‏خانواده‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏طبقه‏ ‏دهقانان‏ ‏چشم‏ ‏به‏ ‏جهان‏ ‏هستی‏ ‏گشود‏.‏چنان‏ ‏که‏ ‏می‏ ‏دانیم‏ "‏دهقانان‏" ‏یک‏ ‏طبقه‏ ‏از‏ ‏مالکان‏ ‏بودند‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏دوره‏ ‏ی‏ ‏ساسانیان‏ (‏و‏ ‏چهار‏ ‏پنج‏ ‏قرن‏ ‏اول‏ ‏از‏ ‏عهد‏ ‏اسلامی‏) ‏در‏ ‏ایران‏ ‏زندگی‏ ‏می‏ ‏کردند‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏طبقات‏ ‏اجتماعی‏ ‏فاصل‏ ‏میان‏ ‏طبقه‏ ‏کشاورزان‏ ‏و‏ ‏اشراف‏ ‏درجه‏ ‏اول‏ ‏را‏ ‏تشکیل‏ ‏می‏ ‏دادند‏ ‏و‏ ‏صاحب‏ ‏نوعی‏ ‏"‏اشرافیت‏ ‏ارضی‏" ‏بودند‏ . ‏زندگانی‏ ‏آنان‏ ‏در‏ ‏کاخهایی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏اراضی‏ ‏خود‏ ‏داشتند‏ ‏می‏ ‏گذشت‏ . ‏آنها‏ ‏به‏ ‏وسیله‏ ‏ی‏ "‏روستاییان‏" ‏از‏ ‏آن‏ ‏اراضی‏ ‏بهره‏ ‏برداری‏ ‏می‏ ‏نمودند‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏جمع‏ ‏آوری‏ ‏مالیات‏ ‏اراضی‏ ‏با‏ ‏دولت‏ ‏ساسانی‏ ‏و‏ ‏سپس‏ ‏در‏ ‏عهد‏ ‏اسلام‏ ‏با‏ ‏دولت‏ ‏اسلام‏ ‏همکاری‏ ‏داشتند‏ ‏و‏ ‏حدودا‏ ‏تا‏ ‏زمان‏ ‏حمله‏ ‏مغول‏ ‏به‏ ‏تدریج‏ ‏بر‏ ‏اثر‏ ‏فتنه‏ ‏ها‏ ‏و‏ ‏آشوبها‏ ‏و‏ ‏تضییقات‏ ‏گوناگون‏ ‏از‏ ‏بین‏ ‏رفتند‏. ‏اینان‏ ‏در‏ ‏حفظ‏ ‏نژاد‏ ‏و‏ ‏نسب‏ ‏و‏ ‏تاریخ‏ ‏و‏ ‏رعایت‏ ‏آداب‏ ‏و‏ ‏رسوم‏ ‏ملی،‏ ‏تعصب‏ ‏و‏ ‏سختگیری‏ ‏خاص‏ ‏می‏ ‏کردند‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏سبب‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏هر‏ ‏وقت‏ ‏در‏ ‏دورهی‏ ‏اسلامی‏ ‏کسی‏ ‏را‏ "‏دهقان‏ ‏نژاد‏" ‏می‏ ‏دانستند‏ ‏مقصود‏ ‏صحت‏ ‏نژاد‏ ‏ایرانی‏ ‏او‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏نیز‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏دلیل‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏متون‏ ‏فارسی‏ ‏قرون‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏مغول‏ "‏دهقان‏" ‏به‏ ‏معنی‏ ‏ایرانی‏ ‏و‏ ‏مقابل‏ "‏ترک‏" ‏و‏ "‏تازی‏" ‏نیز‏ ‏استعمال‏ ‏می‏ ‏شده‏ ‏است‏ .‏فردوسی‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏تعلق‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏طبقه‏ ‏از‏ ‏جامعه،‏ ‏از‏ ‏تاریخ‏ ‏ایران‏ ‏وسرگذشت‏ ‏نیاکان‏ ‏خویش‏ ‏آگاهی‏ ‏داشت،‏ ‏به‏ ‏ایران‏ ‏عشق‏ ‏می‏ ‏ورزید،‏ ‏به‏ ‏ذکر‏ ‏افتخارات‏ ‏ملی‏ ‏علاقه‏ ‏داشت‏. ‏وی‏ ‏از‏ ‏خاندانی‏ ‏صاحب‏ ‏مکنت‏ ‏و‏ ‏ضیاع‏ ‏و‏ ‏عقار‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏قول‏ ‏نظامی‏ ‏عروضی‏ ‏صاحب‏ ‏چهار‏ ‏مقاله،‏ ‏در‏ ‏دیه‏ ‏باژ‏ «‏شوکتی‏ ‏تمام‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏دخل‏ ‏آن‏ ‏ضیاع‏ ‏از‏ ‏امثال‏ ‏خود‏ ‏بی‏ ‏نیاز‏ ‏بود‏»‏ . ‏ولی‏ ‏این‏ ‏بی‏ ‏نیازی‏ ‏پایدار‏ ‏نماند‏ ‏؛‏ ‏زیرا‏ ‏او‏ ‏همه‏ ‏سودهای‏ ‏مادی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏کناری‏ ‏نهاد‏ ‏و‏ ‏وقتی‏ ‏تاریخ‏ ‏میهن‏ ‏خود‏ ‏و‏ ‏افتخارات‏ ‏گذشته‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏خطر‏ ‏نیستی‏ ‏و‏ ‏فراموشی‏ ‏یافت‏ ‏زندگی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏احیاء‏ ‏تاریخ‏ ‏گذشته‏ ‏مصروف‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏بلاغت‏ ‏و‏ ‏فصاحت‏ ‏معجزه‏ ‏آسای‏ ‏خود‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏راه‏ ‏یاری‏ ‏گرفت‏ . ‏از‏ ‏تهیدستی‏ ‏نیندیشید،‏ ‏سی‏ ‏سال‏ ‏رنج‏ ‏برد،‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏هیچ‏ ‏روی،‏ ‏حتی‏ ‏در‏ ‏مرگ‏ ‏پسرش،‏ ‏از‏ ‏ادامه‏ ‏کار‏ ‏باز‏ ‏نایستاد،‏ ‏تا‏ ‏شاهنامه‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏رونق‏ ‏و‏ ‏شکوه‏ ‏و‏ ‏جلالش،‏ ‏جاودانه‏ ‏برای‏ ‏ایرانی‏ ‏که‏ ‏می‏ ‏خواست‏ ‏جاودان‏ ‏باشد،‏ ‏باقی‏ ‏می‏ ‏گذارد‏ «‏که‏ ‏رحمت‏ ‏بر‏ ‏آن‏ ‏تربت‏ ‏پاک‏ ‏باد‏»‏فردوسی‏ ‏ظاهراً‏ ‏در‏ ‏ابتدای‏ ‏قتل‏ ‏دقیقی‏ (‏حدود‏ ‏۳۶۷‏- ‏۳۶۹‏ ‏ه‏) ‏به‏ ‏نظم‏ ‏داستانهای‏ ‏منفردی‏ ‏از‏ ‏میان‏ ‏داستانهای‏ ‏قدیم‏ ‏ایرانی‏ ‏سرگرم‏ ‏بود،‏ ‏مثل‏ ‏داستان‏ "‏بیژن‏ ‏و‏ ‏گرازان‏"‏،‏ ‏که‏ ‏بعدها‏ ‏آنها‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏شاهنامه‏ ‏ی‏ ‏خود‏ ‏گنجانید‏ ‏و‏ ‏گویا‏ ‏این‏ ‏کار‏ ‏را‏ ‏حتی‏ ‏در‏ ‏حین‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ‏یا‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏آن‏ ‏نیز‏ ‏ادامه‏ ‏می‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏داستانهای‏ ‏منفرد‏ ‏دیگری‏ ‏را‏ ‏مانند‏ ‏اخبار‏ ‏رستم،‏ ‏داستان‏ ‏رستم‏ ‏و‏ ‏سهراب،‏ ‏داستان‏ ‏اکوان‏ ‏دیو،‏ ‏داستانهای‏ ‏مأخوذ‏ ‏از‏ ‏سرگذشت‏ ‏بهرام‏ ‏گور،‏ ‏جداگانه‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏در‏ ‏می‏ ‏آورد‏ . ‏اما‏ ‏تاریخ‏ ‏نظم‏ ‏این‏ ‏داستانها‏ ‏مشخص‏ ‏نیست‏ ‏و‏ ‏تنها‏ ‏بعضی‏ ‏از‏ ‏آنها‏ ‏دارای‏ ‏تاریخ‏ ‏نسبتا‏ ‏روشن‏ ‏و‏ ‏آشکاری‏ ‏است‏. ‏مثل‏ ‏داستان‏ ‏سیاوش‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۸۷‏ ‏ه‏. ‏سروده‏ ‏شده‏ ‏و‏ ‏نظم‏ ‏داستان‏ ‏نخجیر‏ ‏کردن‏ ‏رستم‏ ‏با‏ ‏پهلوانان‏ ‏در‏ ‏شکارگاه‏ ‏افراسیاب
2
‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏۳۸۹‏ ‏شروع‏ ‏شد‏. ‏آغاز‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏: ‏اما‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه،‏ ‏یعنی‏ ‏شاهنامه‏ ‏ای‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏۳۴۶‏ ‏هجری‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏ابومنصور‏ ‏محمد‏ ‏بن‏ ‏عبدالرزاق‏ ‏سپهسالار‏ ‏خراسان‏ ‏فراهم‏ ‏آمده‏ ‏بود،‏ ‏دنباله‏ ‏ی‏ ‏اقدام‏ ‏دقیقی‏ ‏شاعرست‏ ‏در‏ ‏همین‏ ‏مورد‏. ‏دقیقی‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏سال‏ ‏۳۶۵‏ ‏که‏ ‏سال‏ ‏جلوس‏ ‏نوح‏ ‏بن‏ ‏منصور‏ ‏سامانی‏ ‏بود،‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏او‏ ‏شروع‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصور‏ ‏کرد‏ ‏ولی‏ ‏هنوز‏ ‏بیش‏ ‏از‏ ‏هزار‏ ‏بیت‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏در‏ ‏نیاورده‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏بنده‏ ‏ای‏ ‏کشته‏ ‏شد‏. ‏بعد‏ ‏از‏ ‏شهرت‏ ‏کار‏ ‏دقیقی‏ ‏در‏ ‏دهه‏ ‏ی‏ ‏دوم‏ ‏از‏ ‏نیمه‏ ‏ی‏ ‏دوم‏ ‏قرن‏ ‏چهارم‏ ‏و‏ ‏رسیدن‏ ‏آوازه‏ ‏ی‏ ‏آن‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏نظم‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏فردوسی،‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏بر‏ ‏آن‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏کار‏ ‏شاعر‏ ‏جوان‏ ‏دربار‏ ‏سامانی‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏برد‏. ‏ولی‏ ‏مأخذی‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏دقیقی‏ ‏در‏ ‏دست‏ ‏داشت‏ ‏مالک‏ ‏نبود‏ ‏و‏ ‏می‏ ‏بایست‏ ‏چندی‏ ‏در‏ ‏جست‏ ‏و‏ ‏جوی‏ ‏آن‏ ‏بگذراند‏ . ‏بر‏ ‏حسب‏ ‏اتفاق‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏دوستان‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏کار‏ ‏وی‏ ‏را‏ ‏یاری‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏بدو‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏فردوسی‏ ‏از‏ ‏آن‏ ‏هنگام‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏دست‏ ‏یازید،‏ ‏بدین‏ ‏قصد‏ ‏که‏ ‏کتاب‏ ‏مدون‏ ‏و‏ ‏مرتبی‏ ‏از‏ ‏داستانها‏ ‏و‏ ‏تاریخ‏ ‏کهن‏ ‏ترتیب‏ ‏دهد‏. ‏تاریخ‏ ‏این‏ ‏واقعه‏ ‏،‏ ‏یعنی‏ ‏شروع‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏،‏ ‏صریحاً‏ ‏معلوم‏ ‏نیست‏ ‏ولی‏ ‏با‏ ‏استفاده‏ ‏از‏ ‏قرائن‏ ‏متعددی‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏شاهنامه‏ ‏مستفاد‏ ‏می‏ ‏گردد‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏انطباق‏ ‏آنها‏ ‏بر‏ ‏وقایع‏ ‏تاریخی،‏ ‏می‏ ‏توان‏ ‏آغاز‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏وسیله‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏سال‏ ‏۳۷۰‏ – ‏۳۷۱‏ ‏هجری‏ ‏معلوم‏ ‏کرد‏.‏این‏ ‏کار‏ ‏بزرگ،‏ ‏خلاف‏ ‏آنچه‏ ‏تذکره‏ ‏نویسان‏ ‏و‏ ‏افسانه‏ ‏سازان‏ ‏جعل‏ ‏کرده‏ ‏اند،‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏هیچ‏ ‏یک‏ ‏از‏ ‏سلاطین،‏ ‏خواه‏ ‏سامانی‏ ‏و‏ ‏خواه‏ ‏غزنوی،‏ ‏انجام‏ ‏نگرفت‏ ‏بلکه‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏به‏ ‏صرافت‏ ‏طبع،‏ ‏بدین‏ ‏مجاهدت‏ ‏عظیم‏ ‏دست‏ ‏زد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏آغاز‏ ‏کار‏ ‏فقط‏ ‏از‏ ‏یاوری‏ ‏دوستان‏ ‏خود‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏مقتدرین‏ ‏ایرانی‏ ‏نژاد‏ ‏محلی‏ ‏در‏ ‏طوس‏ ‏بهره‏ ‏مند‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏نمی‏ ‏دانیم‏ ‏که‏ ‏بود‏ ‏،‏ ‏ولی‏ ‏چنانکه‏ ‏فردوسی‏ ‏خود‏ ‏می‏ ‏گوید‏ ‏او‏ ‏دیری‏ ‏نماند‏ ‏و‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏او‏ ‏مردی‏ ‏دیگر،‏ ‏هم‏ ‏از‏ ‏متمکنان‏ ‏و‏ ‏بزرگان‏ ‏محلی‏ ‏طوس،‏ ‏به‏ ‏نام‏ "‏حیی‏" ‏یا‏ "‏حسین‏" ‏بن‏ ‏قتیبه‏ ‏،‏ ‏شاعر‏ ‏را‏ ‏زیربال‏ ‏رعایت‏ ‏گرفت‏ ‏و‏ ‏درامور‏ ‏مادی،‏ ‏حتی‏ ‏پرداخت‏ ‏خراج‏ ‏سالانه،‏ ‏یاوری‏ ‏نمود،‏ ‏و‏ ‏مردی‏ ‏دیگر‏ ‏به‏ ‏نام‏ "‏علی‏ ‏دیلمی‏" ‏هم‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏یاوریها‏ ‏شرکت‏ ‏داشت‏. ‏اما‏ ‏اینان‏ ‏همه‏ ‏از‏ ‏یاوران‏ ‏و‏ ‏دوستان‏ ‏و‏ ‏بزرگان‏ ‏محلی‏ ‏طوس‏ ‏یا‏ ‏ناحیه‏ ‏طابران‏ ‏بودند‏ ‏و‏ ‏هیچ‏ ‏یک‏ ‏پادشاه‏ ‏و‏ ‏سلطان‏ ‏نام‏ ‏آوری‏ ‏نبودند‏. ‏تذکره‏ ‏نویسان‏ ‏در‏ ‏شرح‏ ‏حال‏ ‏فردوسی‏ ‏نوشته‏ ‏اند‏ ‏که‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏تشویق‏ ‏سلطان‏ ‏محمود‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏پرداخت‏ . ‏علت‏ ‏این‏ ‏اشتباه‏ ‏آن‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏نام‏ ‏محمود‏ ‏در‏ ‏نسخه‏ ‏موجود‏ ‏شاهنامه،‏ ‏که‏ ‏دومین‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏ ‏فردوسی‏ ‏است،‏ ‏توسط‏ ‏خود‏ ‏شاعر‏ ‏گنجانیده‏ ‏شد‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏اول‏ ‏شاهنامه‏ ( ‏که‏ ‏منحصر‏ ‏بود‏ ‏به‏ ‏منظوم‏ ‏ساختن‏ ‏متن‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ) ‏،‏ ‏موقعی‏ ‏آغاز‏ ‏شده‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏هنوز‏ ‏۱۹‏ ‏سال‏ ‏از‏ ‏عمر‏ ‏دولت‏ ‏سامانی‏ ‏باقی‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏اگر‏ ‏فردوسی‏ ‏تقدیم‏ ‏منظومه‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پادشاهی‏ ‏لازم‏ ‏می‏ ‏شمرد‏ ‏ناگزیر‏ ‏به‏ ‏درگاه‏ ‏آل‏ ‏سامان،‏ ‏که‏ ‏خریدار‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏آثار‏ ‏بودند،‏ ‏روی‏ ‏می‏ ‏نمود‏ ‏نه‏ ‏به‏ ‏درگاه‏ ‏سلطانی‏ ‏که‏ ‏هنوز‏ ‏روی‏ ‏کار‏ ‏نیامده‏ ‏بود‏. ‏محمود‏ ‏ترکزاد‏ ‏غزنوی‏ ‏نه‏ ‏تنها‏ ‏در‏ ‏ایجاد‏ ‏شاهنامه‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏تأثیری‏ ‏نداشت‏ ‏بلکه‏ ‏قصد‏ ‏قتل‏ ‏گوینده‏ ‏آن،‏ ‏به‏ ‏گناه‏ ‏دوست‏ ‏داشتن‏ ‏نژاد‏ ‏ایرانی‏ ‏و‏ ‏اعتقاد‏ ‏به‏ ‏تشیع،‏ ‏را‏ ‏داشت‏ .‏اتمام‏ ‏اولین‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏: ‏گفتیم‏ ‏که‏ ‏فردوسی،‏ ‏مدتی‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏آوردن‏ ‏نسخه‏ ‏ی‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصور‏ ‏محمد‏ ‏بن‏ ‏عبدالرزاق‏ ‏طوسی،‏ ‏در‏ ‏دوران‏ ‏جوانی‏ ‏و‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏چهل‏ ‏سالگی،‏ ‏سرگرم‏ ‏نظم‏ ‏بعضی‏ ‏از‏ ‏داستانهای‏ ‏قهرمانی‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏بنا‏ ‏بر‏ ‏شرحی‏ ‏که‏ ‏گذشت‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۷۰‏-‏۳۷۱‏ ‏هجری‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏یاری‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏دوستان‏ ‏طوسی‏ ‏خود‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏آورد‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏آن‏ ‏همت‏ ‏گماشت،‏ ‏و‏ ‏پس‏ ‏از‏ ‏سیزده‏ ‏یا‏ ‏چهارده‏ ‏سال،‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏۳۸۴‏ ‏یعنی‏ ‏ده‏ ‏سال‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏آشنایی‏ ‏بادربار‏ ‏محمود‏ ‏غزنوی،‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رسانید‏. ‏تاریخ‏ ‏مذکور‏ ‏درپاره‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏نسخ‏ ‏قدیمی‏ ‏شاهنامه‏ ‏دیده‏ ‏می‏ ‏شود.
3
‏سهراب سپهری
‏سهراب‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ 15 ‏مهر‏ ‏ماه‏ 1307 ‏در‏ ‏شهر‏ ‏کاشان‏ ‏به‏ ‏دنیا‏ ‏آمد‏. ‏پدرش‏ ‏اسدالله‏ ‏سپهری‏ ‏کارمند‏ ‏اداره‏ ‏پست‏ ‏و‏ ‏تلگراف‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏هنگامی‏ ‏که‏ ‏سهراب‏ ‏نوجوان‏ ‏بود‏ ‏پدرش‏ ‏از‏ ‏دو‏ ‏پا‏ ‏فلج‏ ‏شد‏. ‏با‏ ‏این‏ ‏حال‏ ‏به‏ ‏هنر‏ ‏و‏ ‏ادب‏ ‏علاقه‏ ‏ای‏ ‏وافر‏ ‏داشت‏. ‏نقاشی‏ ‏می‏ ‏کرد، تار‏ ‏می‏ ‏ساخت‏ ‏و‏ ‏خط‏ ‏خوبی‏ ‏هم‏ ‏داشت.
‏سپهری‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏های‏ ‏نوجوانی‏ ‏پدرش‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏دست‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شعرهای‏ ‏دوره‏ ‏جوانی‏ ‏از‏ ‏پدرش‏ ‏یاد‏ ‏کرده‏ ‏است‏ (‏خیال‏ ‏پدر‏) ‏یکسال‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏مرگ‏ ‏او‏ ‏سروده‏ ‏است:
‏در‏ ‏عالم‏ ‏خیال‏ ‏به‏ ‏چشم‏ ‏آمدم‏ ‏پدر
‏کز‏ ‏رنج‏ ‏چون‏ ‏کمان‏ ‏قد‏ ‏سروش‏ ‏خمیده‏ ‏بود
‏دستی‏ ‏کشیده‏ ‏بر‏ ‏سر‏ ‏رویم‏ ‏به‏ ‏لطف‏ ‏و‏ ‏مهر
‏یک‏ ‏سال‏ ‏می‏ ‏گذشت، پسر‏ ‏را‏ ‏ندیده‏ ‏بود
‏مادر‏ ‏سپهری‏ ‏فروغ‏ ‏ایران‏ ‏سپهری‏ ‏بود‏. ‏او‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏فوت‏ ‏شوهرش، سرپرستی‏ ‏سهراب‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏عهده‏ ‏گرفت‏ ‏و‏ ‏سپهری‏ ‏او‏ ‏را‏ ‏بسیار‏ ‏دوست‏ ‏می‏ ‏داشت.
‏دوره‏ ‏کودکی‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ ‏کاشان‏ ‏گذشت‏. ‏سهراب‏ ‏دوره‏ ‏شش‏ ‏ساله‏ ‏ابتدایی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏دبستان‏ ‏خیام‏ ‏این‏ ‏شهر‏ ‏گذرانید.
‏سپهری‏ ‏دانش‏ ‏آموزی‏ ‏منظم‏ ‏و‏ ‏درس‏ ‏خوان‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏درس‏ ‏ادبیات‏ ‏را‏ ‏دوست‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏خوش‏ ‏نویسی‏ ‏علاقه‏ ‏مند‏ ‏بود.
‏سپهری‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏های‏ ‏کودکی‏ ‏شعر‏ ‏هم‏ ‏می‏ ‏گفت، یک‏ ‏روز‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏بیماری‏ ‏در‏ ‏خانه‏ ‏مانده‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏مدرسه‏ ‏نرفته‏ ‏بود‏ ‏با‏ ‏ذهن‏ ‏کودکانه‏ ‏اش‏ ‏نوشت:
‏ز‏ ‏جمعه‏ ‏تا‏ ‏سه‏ ‏شنبه‏ ‏خفته‏ ‏نالان
‏نکردم‏ ‏هیچ‏ ‏یادی‏ ‏از‏ ‏دبستان
‏ز‏ ‏درد‏ ‏دل‏ ‏شب‏ ‏و‏ ‏روزم‏ ‏گرفتار
‏ندارم‏ ‏من‏ ‏دمی‏ ‏از‏ ‏درد‏ ‏آرام
4
‏در‏ ‏مهرماه‏ 1319 ‏سپهری‏ ‏به‏ ‏دوره‏ ‏دبیرستان‏ ‏قدم‏ ‏گذارد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏خرداد‏ ‏ماه‏ 1326 ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند.
‏سهراب‏ ‏از‏ ‏سال‏ ‏چهارم‏ ‏دبیرستان‏ ‏به‏ ‏دانش‏ ‏سرا‏ ‏رفت‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏آذر‏ ‏ماه‏ 1325 ‏یعنی‏ ‏اندکی‏ ‏بیش‏ ‏از‏ ‏یک‏ ‏سال‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساندن‏ ‏دوره‏ ‏دو‏ ‏ساله‏ ‏دانش‏ ‏سرای‏ ‏مقدماتی‏ ‏به‏ ‏استخدام‏ ‏اداره‏ ‏فرهنگ‏ ‏کاشان‏ (‏اداره‏ ‏آموزش‏ ‏و‏ ‏پرورش‏) ‏در‏ ‏آمد‏ ‏و‏ ‏تا‏ ‏شهریور‏ 1327 ‏در‏ ‏این‏ ‏اداره‏ ‏ماند.
‏در‏ ‏این‏ ‏هنگام‏ ‏در‏ ‏امتحانات‏ ‏ادبیات‏ ‏شرکت‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏دیپلم‏ ‏کامل‏ ‏دوره‏ ‏دبیرستان‏ ‏را‏ ‏نیز‏ ‏گرفت.
‏سال‏ ‏بعد‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏دانشکده‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبای‏ ‏دانشگاه‏ ‏تهران‏ ‏رفت‏. ‏وقتی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏دانشکده‏ ‏بود، نخستین‏ ‏دفتر‏ ‏شعرهایش‏ ‏را‏ ‏چاپ‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏مشفق‏ ‏کاشانی‏ ‏با‏ ‏دیدن‏ ‏شعرهای‏ ‏سپهری‏ ‏پیش‏ ‏بینی‏ ‏کرد‏ ‏که‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏آینده‏ ‏آثار‏ ‏ارزشمندی‏ ‏به‏ ‏ادبیات‏ ‏ایران‏ ‏هدیه‏ ‏خواهد‏ ‏داد.
‏اولین‏ ‏کتاب‏ ‏سپهری‏ ‏با‏ ‏نام‏ "‏مرگ‏ ‏رنگ‏" ‏در‏ ‏تهران‏ ‏منتشر‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏سبک‏ ‏نیما‏ ‏یوشیج‏ ‏بود.
‏سپهری‏ ‏دومین‏ ‏مجموعه‏ ‏شعر‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏نام‏ "‏زندگی‏ ‏خواب‏ ‏ها‏" ‏در‏ ‏سال‏ 1332 ‏سرود‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏همین‏ ‏سال‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏دوره‏ ‏لیسانس‏ ‏نقاشی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏دانشکده‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبا‏ ‏با‏ ‏رتبه‏ ‏اول‏ ‏و‏ ‏دریافت‏ ‏نشان‏ ‏اول‏ ‏علمی‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند.
‏از‏ ‏سال‏ 1332 ‏به‏ ‏بعد، زندگی‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ ‏گشت‏ ‏و‏ ‏گذار‏ ‏و‏ ‏مطالعه‏ ‏نقاشی‏ ‏و‏ ‏حکاکی‏ ‏در‏ ‏پاریس، رم‏ ‏و‏ ‏هند‏ ‏و‏ ‏شرکت‏ ‏در‏ ‏نمایشگاه‏ ‏ها‏ ‏و‏ ‏آموختن‏ ‏و‏ ‏تدریس‏ ‏نقاشی‏ ‏گذشت، تا‏ ‏جایی‏ ‏که‏ ‏بعضی‏ ‏او‏ ‏را‏ "‏شاعری‏ ‏نقاش‏" ‏خوانده‏ ‏اند‏ ‏و‏ ‏بعضی‏ ‏دیگر‏ "‏نقاشی‏ ‏شاعر".
‏سهراب‏ ‏در‏ ‏سال‏ 1337 ‏دو‏ ‏کتاب‏ "‏آوار‏ ‏آفتاب‏" ‏و‏ "‏شرق‏ ‏انده‏" ‏را‏ ‏آماده‏ ‏چاپ‏ ‏کرد‏ ‏ولی‏ ‏موفق‏ ‏به‏ ‏چاپ‏ ‏آنها‏ ‏نشد‏ ‏و‏ ‏سرانجام‏ ‏در‏ ‏سال‏ 1340 ‏این‏ ‏دو‏ ‏کتاب‏ ‏به‏ ‏انضمام‏ "‏زندگی‏ ‏خواب‏ ‏ها‏" ‏زیر‏ ‏عنوان‏ "‏آوار‏ ‏کتاب‏" ‏منتشر‏ ‏شد.
‏در‏ ‏این‏ ‏کتاب‏ ‏می‏ ‏توان‏ ‏به‏ ‏جلوه‏ ‏های‏ ‏زبان‏ ‏خاص‏ ‏سپهری‏ ‏برخورد‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏همچنین‏ ‏شور‏ ‏و‏ ‏شوق‏ ‏آمیختگی‏ ‏با‏ ‏طبیعت‏ ‏را‏- ‏که‏ ‏در‏ ‏شعرهای‏ ‏بعدی‏ ‏کاملاً‏ ‏واضح‏ ‏می‏ ‏شود‏- ‏بیشتر‏ ‏دید.
‏در‏ "‏شرق‏ ‏اندوه‏" ‏سپهری‏ ‏از‏ ‏هر‏ ‏نظر‏ ‏تحت‏ ‏تاثیر‏ ‏غزلیات‏ ‏مولوی‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏شعرهای‏ ‏این‏ ‏مجموعه‏ ‏همه‏ ‏شادمانه‏ ‏و‏ ‏شورانگیزند.
‏دو‏ ‏شعر‏ ‏بلند‏ "‏صدای‏ ‏پای‏ ‏آب‏" ‏و‏ "‏مسافر‏" ‏پنجمین‏ ‏و‏ ‏ششمین‏ ‏کتاب‏ ‏های‏ ‏او‏ ‏هستند.

 

دانلود فایل

دانلود مقاله حماسه سرایی در شعر فردوسی 13 ص

دانلود مقاله حماسه سرایی در شعر فردوسی 13 ص

دانلود-مقاله-حماسه-سرایی-در-شعر-فردوسی-13-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏حماسه سرایی‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 1
‏حماسه سرایی در شعر فردوسی
‏فردوس‏ی‏ ‏حماسه‏ ‏سرا‏ی‏ ‏بزرگ‏ ‏مل‏ی‏
‏ ‏درباره‏ ‏فردوس‏ی‏ ‏و‏ ‏گران‏‌‏ما‏ی‏گ‏ی‏ ‏و‏ی‏ ‏در‏ ‏گام‏ ‏زدن‏‌‏ها‏ی‏ ‏بلندش‏ ‏در‏ ‏پهنه‏ ‏نوزا‏یی‏ ‏و‏ ‏بازشناس‏ی‏ ‏هو‏ی‏ت‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ ‏و‏ ‏پاسدار‏ی‏ ‏از‏ ‏زبان‏ ‏ش‏ی‏ر‏ی‏ن‏ ‏پارس‏ی‏ ‏بس‏ی‏ار‏ ‏گفته‏‌‏اند‏ ‏و‏ ‏دامنة‏ ‏چن‏ی‏ن‏ ‏گفتار‏ی‏ ‏چنان‏ ‏گسترده‏ ‏و‏ ‏فراخ‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏هرچه‏ ‏به‏ ‏نگارش‏ ‏درآ‏ی‏د،‏ ‏هنوز‏ ‏جا‏ی‏ ‏خال‏ی‏ ‏باق‏ی‏‌‏ست‏.
‏۱) ‏مدخل‏
‏درباره‏ ‏فردوس‏ی‏ ‏و‏ ‏گران‏‌‏ما‏ی‏گ‏ی‏ ‏و‏ی‏ ‏در‏ ‏گام‏ ‏زدن‏‌‏ها‏ی‏ ‏بلندش‏ ‏در‏ ‏پهنه‏ ‏نوزا‏یی‏ ‏و‏ ‏بازشناس‏ی‏ ‏هو‏ی‏ت‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ ‏و‏ ‏پاسدار‏ی‏ ‏از‏ ‏زبان‏ ‏ش‏ی‏ر‏ی‏ن‏ ‏پارس‏ی‏ ‏بس‏ی‏ار‏ ‏گفته‏‌‏اند‏ ‏و‏ ‏دامنة‏ ‏چن‏ی‏ن‏ ‏گفتار‏ی‏ ‏چنان‏ ‏گسترده‏ ‏و‏ ‏فراخ‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏هرچه‏ ‏به‏ ‏نگارش‏ ‏درآ‏ی‏د،‏ ‏هنوز‏ ‏جا‏ی‏ ‏خال‏ی‏ ‏باق‏ی‏‌‏ست؛‏ ‏به‏ ‏ی‏ک‏ ‏سخن‏ ‏م‏ی‏‌‏توان‏ ‏گفت‏: ‏وجود‏ ‏فردوس‏ی‏ ‏و‏ ‏زمان‏ ‏ی‏افتن‏ ‏او‏ ‏برا‏ی‏ ‏به‏ ‏سامان‏ ‏رساندن‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ب‏ی‏‌‏گمان‏ ‏اعجاز‏ی‏ ‏را‏ ‏مانَد‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏ی‏ار‏ی‏ ‏پروردگار‏ ‏در‏ ‏جهت‏ ‏نگهدار‏ی‏ ‏ا‏ی‏ران‏ ‏و‏ ‏حفظ‏ ‏روح‏ی‏ه‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ان‏ ‏از‏ ‏دستبرد‏ ‏ضعف‏ ‏و‏ ‏زبون‏ی‏ ‏به‏ ‏ظهور‏ ‏پ‏ی‏وسته‏ ‏است؛‏ ‏چنان‏ ‏که‏ ‏اگر‏ ‏شاهنامه‏ ‏نبود،‏ ‏ه‏ی‏چ‏ ‏پد‏ی‏ده‏‌‏ا‏ی‏ ‏نم‏ی‏‌‏توانست‏ ‏جا‏ی‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏پرکند‏ ‏و‏ ‏چن‏ی‏ن‏ ‏تاث‏ی‏رگذار‏ ‏باشد‏. ‏شاهنامه‏ ‏فردوس‏ی‏ ‏به‏ ‏تنها‏یی‏ ‏از‏ ‏همه‏ ‏مآثر‏ ‏مل‏ی‏ ‏ب‏ی‏شتر‏ ‏و‏ ‏بهتر‏ ‏توانسته‏ ‏است‏ ‏در‏ ‏زنده‏ ‏نگهداشتن‏ ‏نام‏ ‏و‏ ‏نشان‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ ‏و‏ ‏دم‏ی‏دن‏ ‏روح‏ ‏مردانگ‏ی‏ ‏و‏ ‏جوانمرد‏ی‏ ‏و‏ ‏شهامت‏ ‏در‏ ‏مردم‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏مرز‏ ‏و‏ ‏بوم‏ ‏موثر‏ ‏واقع‏ ‏گردد‏ ‏و‏ ‏ی‏کپارچگ‏ی‏ ‏و‏ ‏استقلال‏ ‏کشور‏ ‏را‏ ‏تضم‏ی‏ن‏ ‏نما‏ی‏د‏ ‏ ‏صور‏ ‏خ‏ی‏ال‏ ‏در‏ ‏شعر‏ ‏فارس‏ی‏- 306
‏.‏
‏حملة‏ ‏تاز‏ی‏ان‏ ‏به‏ ‏ا‏ی‏ران‏ ‏که‏ ‏با‏ ‏کشتار‏ ‏و‏ ‏غارت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏بند‏ ‏کش‏ی‏دن‏ ‏زنان‏ ‏و‏ ‏کودکان‏ ‏همراه‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏ی‏ک‏ ‏کشور‏ ‏توانمند‏ ‏و‏ ‏پرصلابت‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏برابر‏ ‏ی‏ک‏ ‏عده‏‌‏ا‏ی‏ ‏ناآگاه‏ ‏از‏ ‏تمدن‏ ‏و‏ ‏کشوردار‏ی‏ ‏به‏ ‏شکست‏ ‏کشان‏ی‏د،‏ ‏پ‏ی‏شامد‏ی‏ ‏نبود‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏ی‏اد‏ ‏همزمانان‏ ‏و‏ ‏آ‏ی‏ندگان‏ ‏آن‏ ‏رو‏ی‏دادِ‏ ‏بزرگ،‏ ‏محو‏ ‏گردد‏ ‏و‏ ‏هرگز
‏حماسه سرایی‏........................‏..................................................‏.........‏............. &‏ 2
‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏سرافکندگ‏ی‏ ‏را‏ ‏تاب‏ ‏آورند؛‏ ‏به‏‌‏و‏ی‏ژه‏ ‏آنکه‏ ‏رفتار‏ ‏ست‏ی‏زه‏‌‏جو‏ی‏انة‏ ‏پ‏ی‏روزمندان‏ ‏عقده‏‌‏ناک‏ ‏و‏ ‏ک‏ی‏نه‏‌‏توز‏ ‏که‏ ‏حقارت‏ ‏و‏ ‏بندگ‏ی‏ ‏را‏ ‏بر‏ ‏دوش‏ ‏احساسات‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ان‏ ‏غ‏ی‏رتمند‏ ‏بارم‏ی‏‌‏کرد،‏ ‏ن‏ی‏ز‏ ‏چ‏ی‏ز‏ی‏ ‏نبود‏ ‏که‏ ‏واکنش‏‌‏ها‏ی‏ ‏گوناگون‏ی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏پ‏ی‏‌‏نداشته‏‌‏باشد‏.
‏ق‏ی‏ام‏‌‏ها‏ی‏ ‏مردانة‏ ‏قهرمانان‏ی‏ ‏چون‏ «‏ابومسلم‏ ‏خراسان‏ی‏»‏ ‏و‏ «‏بابک‏ ‏خرم‏‌‏د‏ی‏ن‏»‏ ‏و‏ «‏ماز‏ی‏ار‏»‏ ‏و‏ «‏مقنع‏»‏ ‏و‏ «‏استادس‏ی‏س‏»‏ ‏و‏ ‏نهضت‏ ‏شعوب‏ی‏ه‏ ‏و‏ ‏حتا‏ ‏حکومت‏ «‏صفار‏ی‏ان‏»‏ ‏و‏ «‏سامان‏ی‏ان‏»‏ ‏هر‏ ‏چند‏ ‏درخشان‏ ‏و‏ ‏نازش‏‌‏خ‏ی‏ز‏ ‏و‏ ‏ام‏ی‏دوار‏ ‏کننده‏ ‏بود،‏ ‏اما‏ ‏ناخشنودانه‏ ‏ه‏ی‏چ‏ ‏ی‏ک‏ ‏نتوانست‏ ‏برا‏ی‏ ‏ا‏ی‏ران‏ ‏و‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ ‏اثر‏ی‏ ‏پا‏ی‏دار‏ ‏پد‏ی‏دآورد‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏شناساندن‏ ‏پ‏ی‏ش‏ی‏نة‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏ملت‏ ‏باستان‏ی‏ ‏به‏ ‏گونه‏‌‏ا‏ی‏ ‏موثر‏ ‏و‏ ‏فراگ‏ی‏ر،‏ ‏زم‏ی‏نه‏‌‏ا‏ی‏ ‏را‏ ‏برا‏ی‏ ‏برون‏ ‏راندن‏ ‏س‏ی‏است‏ ‏مستکبرانه‏ ‏تاز‏ی‏ان‏ ‏و‏ ‏غلامانِ‏ ‏سرور‏ی‏ ‏ی‏افتة‏ ‏آنها‏ ‏فراهم‏ ‏آورد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏همه‏ ‏اعصار،‏ ‏دست‏ ‏اندازانِ‏ ‏به‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏آب‏ ‏و‏ ‏خاک‏ ‏را‏ ‏محکوم‏ ‏به‏ ‏ناکام‏ی‏ ‏سازد‏.
‏ش‏ی‏وة‏ ‏دگرگون‏ ‏ناشدن‏ی‏ ‏تاز‏ی‏ان‏ ‏آن‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏هر‏ ‏د‏ی‏ار‏ی‏ ‏دست‏ ‏م‏ی‏‌‏ی‏افتند،‏ ‏فرهنگ‏ ‏بوم‏ی‏ ‏آن‏‌‏جا‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏م‏ی‏ان‏ ‏برم‏ی‏‌‏داشتند‏ ‏و‏ ‏زبان‏ ‏مردمش‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏عرب‏ی‏ ‏برم‏ی‏‌‏گرداندند،‏ ‏تا‏ ‏موجبات‏ ‏فراموش‏ی‏ ‏گذشتة‏ ‏آنان‏ ‏را‏ ‏فراهم‏ ‏آورند،‏ ‏در‏ ‏ا‏ی‏ران‏ ‏ما‏ ‏هم‏‌‏چن‏ی‏ن‏ ‏اند‏ی‏شه‏ ‏ناروا‏یی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏سر‏ ‏م‏ی‏‌‏پروراندند‏ ‏و‏ ‏کارها‏یی‏ ‏از‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏دست‏ ‏را‏ ‏پ‏ی‏ ‏م‏ی‏‌‏گرفتند؛‏ ‏ول‏ی‏ ‏در‏ ‏همه‏ ‏جا‏ ‏موفق‏ ‏شدند‏ ‏جز‏ ‏در‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏سرزم‏ی‏ن‏ ‏اهورائ‏ی‏ ‏که‏ ‏خوشبختانه‏ ‏به‏ ‏مقصود‏ ‏نرس‏ی‏دند‏.
‏۲) ‏نقش‏ ‏فردوس‏ی‏ ‏در‏ ‏تجد‏ی‏د‏ ‏ح‏ی‏ات‏ ‏مل‏ی‏
‏فردوس‏ی‏ ‏که‏ ‏بر‏ ‏ست‏ی‏غ‏ ‏شکوهمند‏ ‏ا‏ی‏ران‏‌‏دوست‏ی‏ ‏و‏ ‏ملت‏‌‏گرا‏یی‏ ‏عقاب‏‌‏آسا‏ ‏آش‏ی‏انه‏ ‏داشت،‏ ‏از‏ ‏پ‏ی‏روز‏ی‏ ‏تاز‏ی‏ان‏ ‏و‏ ‏خوارما‏ی‏گ‏ی‏ ‏شرم‏‌‏آور‏ی‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ان‏ ‏تحم‏ی‏ل‏ ‏گشته‏ ‏بود،‏ ‏خون‏ی‏ن‏ ‏دل‏ ‏م‏ی‏‌‏خورد‏ ‏و‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏نکته‏ ‏را‏ ‏تا‏ ‏حد‏ی‏ ‏م‏ی‏‌‏توان‏ ‏از‏ ‏پ‏ی‏ام‏ «‏رستم‏ ‏فرخزاد‏»‏ ‏به‏ ‏برادرش‏- ‏که‏ ‏مطالب‏ ‏آن‏ ‏سروده‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏شاعر‏ ‏است‏- ‏در‏ی‏افت‏ ‏؛‏ ‏به‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏جهت‏ ‏در‏ ‏برابر‏ ‏چن‏ی‏ن‏ ‏دلشکستگ‏ی‏ ‏و‏ ‏اندوهناک‏یِ‏ ‏ژرف،‏ ‏راه‏ی‏ ‏بهتر‏ ‏از‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ‏ن‏ی‏افت‏ ‏که‏ :
‏۱) ‏با‏ ‏حماسه‏ ‏سرا‏یی‏ ‏و‏ ‏ذکر‏ ‏سرگذشت‏ ‏پهلوانان‏ ‏دل‏ی‏ر‏ ‏و‏ ‏شهر‏ی‏اران‏ ‏جهانگ‏ی‏ر‏ ‏ا‏ی‏ران،‏ ‏روزگار‏ ‏سرور‏ی‏ ‏و‏ ‏سرافراز‏ی‏ ‏و‏ ‏گران‏‌‏ما‏ی‏گ‏ی‏ ‏را‏ ‏آ‏یی‏نه‏‌‏وار‏ ‏فرارو‏ی‏ ‏ا‏ی‏ران‏ی‏ان‏ ‏باز‏ ‏نهد‏ ‏و‏ ‏آنان‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏اثر‏

 

دانلود فایل