هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

تحقیق تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص (قابل ویرایش)

تحقیق تاثیر ادیان بر هنر چین 13 ص (قابل ویرایش)

تحقیق-تاثیر-ادیان-بر-هنر-چین-13-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏1
‏دانشگاه علم و هنر
‏ دانشکده هنر و معماری اردکان
‏مربوط به درس :
‏هنر و تمدن
‏موضوع تحقیق:
‏تاثیر ادیان بر هنر چین
‏چکیده
‏رابطه ی دین و هنر
‏دین، از جهت ماهیت درونی و باطنی، حقیقتی آرمانی و متعالی است که ذاتا مطلوب بشر است و هر انسانی، بالطبع در آرزوی دستیابی به آن است. این حقیقت که - به «کمال مطلق» تعبیر شده است-، بر تمام زندگی انسانی که در جستجوی کمال است، تأثیر می گذارد و او را در یک نظام عقیدتی و رفتاری که مجموعه ای از هست ها و نیست ها و بایدها و نبایدها و بهترین ابزار و راه برای دست یافتن به آن کمال مطلق است، قرار می دهد.(2)
‏امروزه، هم تأثیرات ادیان الهی و هم غیر الهی در هنر، مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که از دیدگاه پژوهشگران معاصر، دین، مجموعه ای از اصول ثابت، احساسات و حرکات جمعی است که فرد را عمیقا تحت تأثیر قرار می دهند و در کارهای روزمره ی او، مخصوصا خلق اثر هنری، جلوه گر می شوند.(3)
‏شافتس بری (Shafts Bury‏) در تعریف هنر و زیبایی شناسی آن می گوید: «زیبایی، فقط به وسیله ی روح، شناخته می شود و خداوند، زیبای اصلی است».(4) فیخته (Fikhteh‏)، به نوعی، حرف او را تأیید نموده، می گوید: «هنر، ظهور و بروز روح زیباست و مقصدش تعلیم و تربیت. مقصود از هنر، تربیت متوازن سراسر وجود انسان است».(5) اما هگل (
‏3
Hegel‏)، هنر را «تحقق همانندی تصور زیبایی با حقیقت زیبایی» می داند که «در کنار دین و فلسفه، راهی برای درک و بیان عمیق ترین مسائل انسانی و عالی ترین حقایق روح است.»(6) در این میان، لئو تولستوی، در تعریفی زیبا از هنر می گوید: «برای این که هنر را دقیقا تعریف کنیم، پیش از همه، لازم است که به آن، همچون یک وسیله ی کسب لذت ننگریم؛ بلکه هنر را یکی از ملزومات حیات بشری بشناسیم».(7) پیداست که همه ی این تعاریف، تعریف «هنر متعهد به آسمان» یا «هنر متعالی» است.
‏با مد نظر قرار دادن تعاریف بالا، می توان هنر را «شکلی نو و دل پذیر و نمودی پرجاذبه از حقیقتی اصیل و ماهیتی آرمانی» دانست که ریشه در فطرت پاک انسان دارد و او را از «آنچه هست» به سوی «آنچه باید باشد»، راهنمایی می کند. به عبارتی، می توان چنین نتیجه گرفت که هنر متعالی، مانند دین، سعی دارد تا با توجه دادن انسان به فطرت پاک و الهی خود، همان اهداف دین (یعنی تقویت و تصحیح رابطه ی انسان با: خدا، خود، همنوعان و جهان هستی) را محقق سازد.
‏هنر دینی و هنر غیردینی
‏آیا تقسیم پذیری هنر، به دینی و غیردینی (غیر متعهد به دین) درست است؟ یا این که اصلا این نوع تقسیم بندی، وجود خارجی ندارد؟ نظرات در این باره مختلف اند. عده ای معتقدند که دین، هنر را محدود کرده و به نوعی آن را در خود، حل نموده است. در عین حال، گروهی دیگر، نظر بر این دارند که هنر را هنگامی می توان هنر نامید که در راه دین، قدم بردارد و تلاش کند تا انسان به هدف دین - که همان رشد و تعالی انسان است-، نزدیک شود. از این دیدگاه، هنر، یک ابزار است و هر هنری که از جنسی جز این باشد، جادو و تزویر و شعبده است.(8)
‏تیتوس بورکهات (Titus Burkhart‏)، فریتیوف شووان (Frithjof Schuon‏) و ارسطو، شخصیت های برجسته ای هستند که از تقسیم بندی هنر به دینی و غیردینی، دفاع می کنند. آنها اعتقاد دارند که هنر، خوب است، به شرطی که احساسات خوب را ترویج کند. هنر نباید راستی و راستگویی را از دست بدهد و گناه و فساد را ترویج کند.(9)
‏تولستوی که شاید بتوان او را از بارزترین شخصیت های مدافع هنر دینی - اخلاقی دانست، در این زمینه می گوید: «تنوع احساساتی که ناشی از شعور دینی اند، بی پایان است و همه ی این احساسات، تازه اند؛ زیرا شعور دینی، جز نشانی از رابطه ی جدید انسان با جهان در جریان نظام خلقت، چیز دیگری نیست».(10) و در جایی دیگر، ضمن انتقاد از هنر غیردینی می گوید: «احساس لذت جنسی - که فرودست ترین احساسات است و نه تنها در دسترس انسان قرار دارد، بلکه همه ی حیوانات نیز بدان دسترسی دارند-، موضوع اساسی تمام آثار هنری عصر جدید را تشکیل می دهد».(11)

 

دانلود فایل

تحقیق پیدایش مثلثات 11 ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیدایش مثلثات 11 ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیدایش-مثلثات-11-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏پیدایش مثلثات
‏تاریخ علم به آدمى یارى مى‏ ‏رساند تا «دانش» را از «شبه‏ ‏دانش» و «درست» را از «نادرست» تشخیص دهد و در بند خرافه و موهومات گرفتار نشود. در میان تاریخ علم، تاریخ ریاضیات و سرگذشت آن در بین اقوام مختلف‏ ‏، مهجور واقع شده و به‏ ‏رغم اهمیت زیاد، از آن غافل مانده‏ ‏اند. در نظر داریم در این فضاى اندک و در حد وسعمان برخى از حقایق تاریخى( به‏ ‏خصوص در مورد رشته ریاضیات) را برایتان روشن و اهمیت زیاد ریاضى و تاریخ آن را در زندگى روزمره بیان کنیم.
‏براى بسیارى از افراد پرسش‏ ‏هایى پیش مى‏ ‏آید که پاسخى براى آن ندارند: چه شده است که محیط دایره یا زاویه را با درجه و دقیقه و ثانیه و بخش‏ ‏هاى شصت ‏ ‏شصتى اندازه مى‏ ‏گیرند؟ چرا ریاضیات با کمیت‏ ‏هاى ثابت ادامه نیافت و به ریاضیات با کمیت‏ ‏هاى متغیر روى آوردند؟ مفهوم تغییر مبناها در عدد‏ ‏نویسى و عدد‏ ‏شمارى از کجا و به چه مناسبت آغاز شد؟ یا چرا در سراسر جهان عدد‏ ‏نویسى در مبناى ۱۰ را پذیرفته‏ ‏اند، با اینکه براى نمونه عدد‏ ‏نویسى در مبناى ۱۲ مى‏ ‏تواند به ساده‏ ‏تر شدن محاسبه‏ ‏ها کمک کند؟ ریاضیات از چه بحران‏ ‏هایى گذشته و چگونه راه خود را به جلو گشوده است؟ چرا جبر جانشین حساب شد، چه ضرورت‏ ‏هایى موجب پیدایش چندجمله‏ ‏اى‏ ‏هاى جبرى و معادله شد؟ و‏…‏ براى یافتن پاسخ‏ ‏هاى این سئوالات و هزاران سئوال مشابه دیگر در کلیه رشته‏ ‏ها، تلاش مى‏ ‏کنیم راه را نشان دهیم، پیمودن آن با شماست‏…
‏از نامگذارى «‏مثلثات‏» مى‏ ‏توان حدس زد که این شاخه از ریاضیات دست‏ ‏کم در آغاز پیدایش خود به نحوى با «مثلث» و مسئله‏  ‏هاى مربوط به مثلث بستگى داشته است. در واقع پیدایش و پیشرفت ‏مثلثات‏ را باید نتیجه‏ ‏اى از تلاش‏ ‏هاى ریاضیدانان براى رفع دشوارى‏ ‏هاى مربوط به محاسبه‏ ‏هایى دانست که در هندسه روبه‏ ‏روى دانشمندان بوده است. در ضمن دشوارى‏ ‏هاى هندسى، خود ناشى از مسئله‏  ‏هایى بوده است که در اخترشناسى با آن روبه‏ ‏رو مى‏ ‏شده‏ ‏اند و بیشتر جنبه محاسبه
‏3
‏ ‏اى داشته‏ ‏اند. در اخترشناسى اغلب به مسئله‏   ‏هایى بر‏ ‏مى‏ ‏خوریم که براى حل آنها به ‏مثلثات‏ و دستورهاى آن نیازمندیم. ساده‏ ‏ترین این مسئله‏  ‏ها، پیدا کردن یک کمان دایره (بر حسب درجه) است، وقتى که شعاع دایره و طول وتر این کمان معلوم باشد یا برعکس، پیدا کردن طول وترى که طول شعاع دایره و اندازه کمان معلوم باشد. مى‏ ‏دانید سینوس یک کمان از لحاظ قدر مطلق برابر با نصف طول وتر دو برابر آن کمان است. همین تعریف ساده اساس رابطه بین کمان‏ ‏ها و وترها را در دایره تشکیل مى‏ ‏دهد و ‏مثلثات‏ هم از همین‏ ‏جا شروع شد. کهن‏ ‏ترین جدولى که به ما رسیده است و در آن طول وترهاى برخى کمان‏ ‏ها داده شده است متعلق به هیپارک، اخترشناس سده دوم میلادى است و شاید بتوان تنظیم این جدول را نخستین گام در راه پیدایش ‏مثلثات‏ دانست. منه لائوس ریاضیدان و بطلمیوس اخترشناس (هر دو در سده دوم میلادى) نیز در این زمینه نوشته‏ ‏هایى از خود باقى گذاشته‏ ‏اند. ولى همه کارهاى ریاضیدانان و اخترشناسان یونانى در درون هندسه انجام گرفت و هرگز به مفهوم‏ ‏هاى اصلى ‏مثلثات ‏نرسیدند. نخستین گام‏ ‏اصلى به وسیله آریابهاتا، ریاضیدان هندى سده پنجم میلادى برداشته شد که در واقع تعریفى براى نیم وتر یک کمان _یعنى همان سینوس- داد. از این به بعد به تقریب همه کارهاى مربوط به شکل‏ ‏گیرى ‏مثلثات‏ (چه در روى صفحه و چه در روى کره) به‏ ‏وسیله دانشمندان ایرانى انجام گرفت. خوارزمى نخستین جدول‏ ‏هاى سینوسى را تنظیم کرد و پس از او همه ریاضیدانان ایرانى گام‏ ‏هایى در جهت تکمیل این جدول‏ ‏ها و گسترش مفهوم‏ ‏هاى مثلثاتى برداشتند.
‏مروزى جدول سینوس‏ ‏ها را تقریبا ۳۰ درجه به ۳۰ درجه تنظیم کرد و براى نخستین بار به‏ ‏دلیل نیازهاى اخترشناسى مفهوم تانژانت را تعریف کرد. جدى‏ ‏ترین تلاش‏ ‏ها به‏ ‏وسیله ابوریحان بیرونى و ابوالوفاى بوزجانى انجام گرفت که توانستند پیچیده‏ ‏ترین دستورهاى مثلثاتى را پیدا کنند و جدول‏ ‏هاى سینوسى و تانژانتى را با دقت بیشترى تنظیم کنند. ابوالوفا با روش جالبى به یارى نابرابرى‏ ‏ها توانست مقدار سینوس کمان ۳۰ دقیقه را پیدا کند و سرانجام خواجه نصیرالدین طوسى با جمع‏ ‏بندى کارهاى دانشمندان ایرانى پیش از خود نخستین کتاب مستقل ‏مثلثات‏ را نوشت. بعد از طوسى، جمشید کاشانى ریاضیدان ایرانى زمان تیموریان با استفاده از روش زیبایى که براى حل معادله درجه سوم پیدا کرده بود، توانست راهى براى محاسبه سینوس کمان یک درجه با هر دقت دلخواه پیدا کند. پیشرفت بعدى دانش
‏3
‏مثلثات‏ از سده پانزدهم میلادى و در اروپاى غربى انجام گرفت. یک نمونه از مواردى که ایرانى بودن این دانش را تا حدودى نشان مى‏ ‏دهد از این قرار است: ریاضیدانان ایرانى از واژه «جیب» (واژه عربى به معنى «گریبان») براى سینوس و از واژه «جیب تمام» براى کسینوس استفاده مى‏ ‏کردند. وقتى نوشته‏ ‏هاى ریاضیدانان ایرانى به‏ ‏ویژه خوارزمى به زبان لاتین و زبان‏ ‏هاى اروپایى ترجمه شد، معناى واژه «جیب» را در زبان خود به‏ ‏جاى آن گذاشتند: سینوس. این واژه در زبان فرانسوى همان معناى جیب عربى را دارد. نخستین ترجمه از نوشته‏ ‏هاى ریاضیدانان ایرانى که در آن صحبت از نسبت‏ ‏هاى مثلثاتى شده است، ترجمه‏ ‏اى بود که در سده دوازدهم میلادى به وسیله «گرادوس کره مونه سیس» ایتالیایى از عربى به لاتینى انجام گرفت و در آن واژه سینوس را به کار برد. اما درباره ریشه واژه «جیب» دو دیدگاه وجود دارد: «جیا» در زبان سانسکریت به معناى وتر و گاهى «نیم وتر» است. نخستین کتابى که به‏ ‏وسیله فزازى (یک ریاضیدان ایرانى) به دستور منصور خلیفه عباسى به زبان عربى ترجمه شد، کتابى از نوشته‏ ‏هاى دانشمندان هندى درباره اخترشناسى بود. مترجم براى حرمت گذاشتن به نویسندگان کتاب، «جیا» را تغییر نمى‏ ‏دهد و تنها براى اینکه در عربى بى‏ ‏معنا نباشد، آن را به صورت «جیب» در‏ ‏مى‏ ‏آورد. دیدگاه دوم که منطقى‏ ‏تر به نظر مى‏ ‏آید این است که در ترجمه از واژه فارسى «جیپ»- بر وزن سیب- استفاده شد که به معنى «تکه چوب عمود» یا «دیرک» است. نسخه‏ ‏نویسان بعدى که فارسى را فراموش کرده بودند و معناى «جیپ» را نمى‏ ‏دانستند، آن را «جیب» خواندند که در عربى معنایى داشته باشد
‏کاربردها‏
‏علم‏ مثلثات در نجوم کاربرد فراوان‏ی‏ دارد و ازآن برا‏ی‏ اندازه‌‌گ‏ی‏ر‏ی‏ فواصل ب‏ی‏ن‏ ستارگان استفاده م‏ی‏‌‏شود‏. همچن‏ی‏ن‏ در طراح‏ی‏ س‏ی‏ستم‏‌‏ها‏ی‏ ماهواره ا‏ی‏ از مثلثات استفاده فراوان
‏4
‏ی‏ م‏ی‏‌‏شود‏.در در‏ی‏انورد‏ی‏ ن‏ی‏ز‏ از مثلثات برا‏ی‏ تشخ‏ی‏ص‏ جهت‌ها‏ی‏ جغراف‏ی‏ا‏یی‏ کمک گرفته م‏ی‏‌‏شود‏.امروزه از مثلثا‏ت‏ در شاخه ها‏ی‏ مختلف ف‏ی‏ز‏ی‏ک‏ ماننداپت‏ی‏ک‏ ، اکوست‏ی‏ک‏ ، در تحل‏ی‏ل‏ بازارها‏ی‏ مال‏ی‏،‏ الکترون‏ی‏ک‏ ، معمار‏ی‏ ، اق‏ی‏انوس‏ شناس‏ی‏ ، مکان‏ی‏ک‏ ، بلور شناس‏ی‏ ، ژئودز‏ی‏ ، عمران و اقتصاد استفاده فراوان‏ی‏ م‏ی‏‌‏شود‏.
‏تابع مثلثاتی
‏مثلثات‏ مطالعه اندازه گیری ‏زاویه‏ است. اما این سخن به معنی اندازه گیری مقدماتی زاویه در ‏هندسه‏ نیست که در آن مقدار زاویه مورد نظر هر یک نقاله خوانده می شود بلکه محاسبه با توابع خاصی است که بستگی به زوایا دارند و به علت کابردشان در مثلثات، توابع مثلثاتی نامیده می شوند.
‏تعریف روی ‏مثلث‏ قائم الزاویه
‏برای تعریف توابع مثلثاتی از یک مثلث قائم الزاویه استفاده می کنیم به عنوان مثال می خواهیم این توابع را برای زاویه A‏ در شکل روبرو تعریف کنیم
‏ما برای استفاده از این مثلث نامگذاری زیر را انجام می دهیم.
‏وتر ضلعی است که روبروی زاویه قائم قرار دار که بلندترین ضلع مثلث نیز می باشد و آن را با h‏ نشان داده شده است.
‏ضلع مقابل زاویه A‏ که آن را با a‏ نشان می دهیم.

 

دانلود فایل

تحقیق پیش‌بینی تکنولوژی‌های نگهداری و تعمیرات 16 ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیش‌بینی تکنولوژی‌های نگهداری و تعمیرات 16 ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیش‌بینی-تکنولوژی‌های-نگهداری-و-تعمیرات-16-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیش‏‌‏بینی تکنولوژی‏‌‏های نگهداری و تعمیرات
‏تکمیل تکنولوژیهای کنترل وضعیت ـ مثل کنترل تغییرات و تجزیة روغن ماشین ـ روند بهبودی و تکنولوژیهای جدید بوجود آمدند. در اضافه، آنها باهم در ارتباطند توسط سیستم نرم‏‌‏افزاری پر ا‏نرژی که کنترل می‏‌‏کند دِتا را. ‏توسط رابرت سُوَن کَمپ1- Robert Swane Kamp , PE , Edito- in - chief
‏مدتهای مدیدی بود که تولید‏‌‏کنندگان نیروی برق سعی براین داشتند که راهی برای تعمیرات و نگهداری PdM‏ (مدولاسیون تداوم پالس) و همینطور کنترل وضعیت ابزار پیدا کنند. تکنولوژیهای ماهر و پیشرفته با کاهش عیوب دستگاهی و افزایش دستگاههای خُبرة موجود و حذف و رفع تعمیرات غیرضروری که قبلاً وجود داشت، جایگاهی خوب برای خود بوجود آورده‏‌‏اند.
‏ حتی اغلب متصدیان تعمیرکار و محافظ به این توافق رسیده‏‌‏اند که به ندرت برنامه‏‌‏های PdM‏ در ولتاژکامل قراردهندواینکار باید تا اندازه‏‌‏ای انجام‏‌‏ گیرد به دلیل اینکه قیمت تکنولوژی PdM‏ و سخت‏‌‏افزار و نرم‏‌‏افزار که وضعیت تجهیزات را کنترل می‏‌‏کند بطورمداوم توسط تهیه‏‌‏کنندگان بالا می‏‌‏رود. مصرف‏‌‏کنندگان اغلب از این ابزارهای جدید و ناکامل در وسایل توسعه یافته استفاده می‏‌‏کنند. این حقیقتی است برای رشد بیشتر (تکنولوژیهای اولیه PdM‏)‏:
‏کنترل تغییرات، تجزیة نمونه روغن ماشین و ترموگرافی مادون قرمز برای استفاده‏‌‏های تازه‏‌‏کار خوب است (تکنولوژیهای ثانویه PdM ‏):‏ کنترل جریان موتور، آزمایش مافوق صوت و آشکار ساختن سوراخ لامپ لیزری.
‏تولید‏‌‏کنندگان برق در حال کنترل مشکلات همراه با تعلیم متخصصان بوسیلة مخازن بیرونی یک قسمت یا تمام برنامة‏‌‏شان به متخصصان PdM‏ هستند. (تمام برنامه‏‌‏ها و مشکلات را به متخصصان تعلیم می‏‌‏دهند).
‏دلیل دیگر برنامة PdM‏ ممکن است اُفت ولتاژ کامل باشد با همة تکنولوژی ‏اطلاعاتIT) ‏) مشکل: بار اضافی اطلاعات، مقدار داده ( data‏) ‏در برنامة PdM ‏ جامع که باید جمع شده، سازماندهی شود، بایگانی، تجزیه و تحلیل شود. مثل یک تسونامی1- tsunami
‏ که کوچک شروع می‏‌‏شود سپس ساخته می‏‌‏شود تا زمانیکه نامتناسب‏‌‏ها از بین برود. برای کمک به حل این مشکل تولیدکنندگان برق بر سر دو راهی هستند که از طریق تعهد مراجعه‏‌‏کننده یا منسوخ دست به کار نرم‏‌‏افزار بزنند.
‏مطمئناً دلیل اصلی که تکنولوژی PdM‏ به ندرت در ولتاژ کامل قرار می‏‌‏گیرد این است که تهیه‏‌‏کنندگان و کارآزمودگان PdM‏ هر دو به نظر موافقند که ابزار، خودشان نیستند. نسبتاً دلایل آنها همیشه همراه با عمل بوده همانطور که هست.
‏(یک مشکل Predxty‏) ‏پیش‏‌‏بینی اینکه چگونه مدیر انتخاب کند فعالیت را روی پیش‏‌‏بینی (فعالیت در مورد پیش‏‌‏بینی) مخصوصاً در این ناحیه نامعلوم صنعت و افق کوتاه مدت موضوع دیگری است.
‏یک متصدی که کارخانه را در وضعیت نقطه‏‌‏ای اشتباه، ثابت نگهدارد. توسط مجریان متعهد به علت نگهداری، افت و افت تولیدهای بعدی مورد انتقاد قرار می‏‌‏گیرد. کنترل به عنوان یک علم دقیق معرفی نشده است. تعداد محاسبات ساخته شده به عنوان حدس دوم وجود دارد.
‏پیشرفت رشد تکنولوژیها
‏پایه و اساس برنامه‏‌‏های PdM‏ سه تکنولوژی اولیه است‏: ‏کنترل تغییرات، تجزیه روغن ماشین و ترموگرافی مادون قرمز. با این وجود این تکنولوژیها برای دهها سال در رشد وسایل، توانایی و عملی بودن ادامه یافتند. طبق بررسیهای مشعل NOx‏ ‏پایین، کارخانه‏‌‏های برق در سالهای اخیر مشعل‏‌‏ها را از خروج هوا حفظ می‏‌‏کنند. اما در این مواقع چند مشکل عملکردی ظاهر می‏‌‏شود که در میان آنها‏: ‏تغییرات غیرعادی در اجزاءِ باطری متغیر و سطح صدای بالا، مشکلات در طرح اجباری، طرح القاء شده، طرح اولیه، کار کانال بین هواکش و محفظة باد، تهیه مشعل منزل، کوره‏‌‏ها، گرم کننده‏‌‏های بیش از حد، دوباره گرم‏‌‏کننده‏‌‏ها و صرفه‏‌‏جویی‏‌‏کننده‏‌‏ها ظاهر می‏‌‏شود. در تشخیص منبع مشکلات، تولیدکنندگان برق در مورد تکنولوژی کنترل تغییرات و تست جزئیات هادی و کلاً تنظیم بار باطری بر سر دوراهی هستند. پروژة واقعی توسط مهندس مواد و مکانیک مایک تاربت1- Mark Tarbet 2_ Austin , Tex 3_ Entek IRD Intenationel , Milford , ohio
‏. ایوستین تکس4_ Hudson 5_ Wis 6_ Monticell , Prairie Island , Kewaunee , Point Beach , Duane
Arnold and , Palisades 7_ Nevado Crop , Minden , Nev 8_ Bently Nevad’s Jim
‏ در یک صفحه در کنفرانس سال 2000، نوشته انتیک IRD‏بین‏‌‏الملل
‏، میلفوود اُهیو بحث شد. در این آزمون دو مورد استاندارد و فرکانس پایین شتاب‏‌‏سنج‏‌‏ها 7000ـ2 هرتز و تجهیزات و لوله‏‌‏کشی داخلی آن یک کابل بادوام و سخت در طول 100و ft‏150 در دسترس است و می‏‌‏تواند دردرجة حرارت بالای F‏120 مقاومت کند.
‏قرارداد VIT‏یک‏ قرارداد 2 ساله که اخیراً توسط مدیران اتم هسته‏‌‏ای شرکت LLC‏، هودسُن
‏، ویت
‏ بسته شد برای تهیه تجهیزات کم‏‌‏یاب به شرکت اتم هسته‏‌‏ای در شش محل (مُنیتکلو، پرایری ایلند، کیوایونی پُینت بیچ، دُوان آرنولد و پالیسادس
‏).
‏پیشرفتهای جدید مارک دوم جدید تکنولوژی PdM‏ در سپتامبر توسط نوادا کراپ، میندن، نِو
‏، برای کمک در قسمت برق آبی (هیدرولیک) ارائه شد. سوراخ پایة نگهدارندة هوا ( SMAG‏) در کنترل سیستم مسافت بین چرخش بخشهای ثابت ژنراتور را اندازه‏‌‏گیری می‏‌‏کند که مهم است زیرا پایة نگهدارندة هیدروژنراتور بیشتر از حدود ft‏40‏ در قطر انعطاف‏‌‏پذیری دارد، پس وضع متحدالمرکز وخیم است. ‏«‏ SMAG‏متصدیان‏ کنترل سیستم در مورد موقعیت هشدار می‏‌‏دهند که بتوانند در مورد نگهدارنده و گردنده راهنمایی کنند.‏»
‏ به دلیل ادامة افت و جبران هزینه‏‌‏ها بنتلی نواد جیم
‏ راه‏‌‏حل اختصاصی را برای هیدرو ارائه‏‌‏داد. ]‏ (گفت) جملة قبلی را[‏ ‏“‏موج جدید‏”‏ درکنترل وضعیت بر طبق پیشرفت

 

دانلود فایل

تحقیق پیمان با یهود و کارشکنى آنها 14 ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیمان با یهود و کارشکنى آنها 14 ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیمان-با-یهود-و-کارشکنى-آنها-14-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیمان با یهود و کارشکنى آنها
‏پیامبر اکرم(ص) بموازات پیمان برادرى، پیمانى هم با یهود به عنوان پیمان عدم تعرض منعقد فرمود که بر طبق آن یهود در مراسم دینى و کسب و کار خود آزاد بودند، مشروط بر اینکه توطئه‏‏‏اى بر ضد مسلمانان نداشته باشند و دشمن را بر ضد ایشان تحریک نکنند.
‏هنوز چندان مدت زیادى از ورود رسول خدا(ص)به شهر یثرب و عقد پیمان میان او و یهود نگذشته بود که یهودیان بناى کار شکنى و مخالفت‏‏‏با مسلمانان و رهبر بزرگوار آنان را گذاشته و روى طبع کینه توز و تسلط جویانه‏‏‏اى که داشتند و مى‏‏‏دیدند روز به روز بر قدرت و نفوذ پیغمبر اسلام در مدینه و اطراف افزوده مى‏‏‏شود در صدد جلوگیرى از پیشرفت اسلام و نفوذ سریع پیغمبر(ص)برآمدند.
‏به گفته برخى از مورخان در آغاز نیز که حاضر شدند با محمد(ص)پیمان دوستى و همبستگى ببندند به این امید بود که شاید بتوانند او را به خود ملحق سازند و با دست او بر مسیحیان ساکن جزیرة العرب و مذاهب دیگر پیروز شوند، اما وقتى متوجه شدند که او تابع فرمان خدا و فرستاده از جانب اوست و راه سومى را انتخاب کرده و به تعبیر قرآن کریم‏‏«‏امت وسطى‏‏»‏تشکیل داده است‏‏‏به فکر مخالفت و کار شکنى با آن حضرت افتاده و بخصوص هنگامى که خداى تعالى به پیغمبر(ص)و مسلمانان دستور داد قبله خود را از بیت المقدس به سوى کعبه تغییر دهند.
‏حسد و رشک بزرگان یهود نسبت‏‏‏به پیغمبر اسلام(ص)نیز عامل مهم دیگرى براى مخالفت آنها محسوب مى‏‏‏شد چنانکه در مخالفتهاى دیگرى نیز که قبل از آن در تاریخ پیغمبران و مردان الهى دیده شده معمولا عامل مهمى به شمار مى‏‏‏رود.
‏مخالفت و کار شکنى یهود به صورتهاى مختلفى شکل مى‏‏‏گرفت. گاهى براى اینکه به خیال خود پیغمبر(ص)را به زانو درآورده و مسلمانان را از دور او پراکنده سازند نزد آن حضرت آمده و سؤالات مذهبى و علمى طرح مى‏‏‏کردند، که برخى از آنها را خداى تعالى در قرآن نقل فرموده، مانند سؤال از روح و ذو القرنین و داستان اصحاب کهف و غیره که چون خداى تعالى او را یارى و کمک مى
‏‏‏کرد و پاسخ سؤالاتشان رابه طور کامل مى‏‏‏داد از این راه نتوانستند نتیجه‏‏‏اى بگیرند و به راههاى دیگر متشبث‏‏‏شدند.
‏و از آن جمله ایجاد اختلاف میان مسلمانان و به یاد آوردن دشمنیها و عداوتهاى میان دو تیره اوس و خزرج و تذکر و نقل داستانهایى از روزهاى جنگ میان آن دو تیره و امثال آن بود که از این راه نتیجه بیشترى عایدشان شد و به خصوص آنکه در مدینه افراد منافقى همچون عبد الله بن ابى - که پیش از این داستانش را نقل کردیم - وجود داشتند که در دل ایمانى به اسلام و پیغمبر نیاورده بودند و بلکه دنبال بهانه‏‏‏اى مى‏‏‏گشتند تا آنها که این آیین مقدس را به سرزمین یثرب ارمغان آورده بودند مورد سرزنش و تمسخر قرار دهند.
‏یهودیان از وجود این گونه افراد استفاده زیادى براى پیشرفت هدف خود که همان ایجاد تفرقه و اختلاف بود مى‏‏‏کردند و حتى آنها را وادار مى‏‏‏کردند تا به مسجد مسلمانان آمده و در میان آنها به گفتگو پرداخته و تخم نفاق و دو دستگى بیفشانند و احیانا آنها را مسخره و استهزا کنند، که وقتى رسول خدا(ص)از این ماجرا مطلع گردید دستور داد آنها را که گرد هم نشسته و در گوشى سخن مى‏‏‏گفتند آشکارا از مسجد بیرون کنند و افراد تازه مسلمان نیز با قاطعیت عمل کرده و آنها را از مسجد بیرون انداختند.
‏اسلام چند تن از بزرگان یهود :
‏چیزى که در این میان یهود را بیش از پیش ناراحت کرد و موجب تحریک بیشتر دشمنى آنان گردید پذیرفتن و قبول اسلام از طرف دو تن از بزرگان و دانشمندان ایشان به نام عبد الله بن سلام و مخیریق بود که براى یهودیانى که خود را برترین نژادها دانسته و نبوت و پیامبرى را منحصر به فرزندان اسحاق مى‏‏‏دانستند بسیار ناگوار و غیر قابل تصور و ناهموار بود، و شاید ترس آن را داشتند که افراد دانشمند و سرشناس دیگرى نیز تدریجا به حقانیت اسلام واقف گشته و در سلک مسلمانان درآیند و اتفاقا این ترس و پیش بینى آنها جامه عمل پوشید و افراد دیگرى نیز چون ثعلبة بن سعیه، اسید بن
‏‏‏سعیه و اسد بن عبید نیز مسلمان شدند.
 ‏بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام‏
‏در آن زمان بنی اسرائیل اهل حق و پرچمدار توحید بودند و فرعون مصر هم در آن زمان فردی متکبر و خود بین بود که ادعای خدای می کرد . او فردی فاسد بود که به بنی اسرائیل ظلم می کرد و فرزندان آنان را می کشت و زنان آنها را زنده می گذاشتند . خداوند در این باره در قرآن می فرمایند که {إن فرعون علا فی الأرض و جعل أهلها شیعا یستضعف ظائفه منهم یذبح ابنائهم و یستحیی نساءهم إنه کان من المفسدین}
‏حضرت موسی در این شرایط متولد ، و در خانه فرعون تحت تدبیر الهی تربیت شد که داستان حضرت موسی و بزرگ شدنش و فراخواندن فرعون به یکتا پرستی و نجات بنی اسرائیل و هلاک شدن فرعون آنقدر مشهور است که لازم به بیان نیست .‏
‏تقدیر الهی بر این بود که این سرزمین را در آن زمان به این گروه مؤمن داده شود . خداوند در این باره در قرآنش می فرماید که {و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه لنجعلهم الوارثین ، و نمکن لهم فی الأرض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون}‏
‏حضرت موسی به همین خاطر به سوی فرعون فرستاده شد و برادرش هارون که به پیامبری برگزیده شد ، او را یاری کرد . در این باره در قرآن آمده : {و قال موسی یا فرعون إنی رسول من رب العالمین ، حقیق علی ألا أقول علی الله إلا الحق قد جئتکم ببینه من ربکم فأرسل معی بنی اسرائیل} اما فرعون سرپیچی می کند و و به آیات و معجزاتی که حضرت موسی آورده بود ایمان نیاورد ولی ساحران که فرعون آنها را با درخواست موسی جمع آوری کرده بود ، ایمان آوردند و فرعون مات و مبهوت شد . ظاهراً کسانی که ایمان خود را آشکار کردند و به بنی اسرائیل پیوستند تعدادی محدود از فرزندان و جوانان بنی اسرائیل بودند و ایمان آنان با نوعی ترس از مؤاخذه فرعون همراه بود خداوند در این باره می فرمایند که {فما‏   ‏ لموسی إلا ذریه من قومه علی خوف من فرعون و ملئهم أن یفتنهم و إن فرعون لعال فی الأرض و إنه لمن المسرفین} پس از این حضرت موسی کسانی را که از قومش ایمان آورده بودند را به سوی شرق هدایت کرد که فرعون و سربازانش آنان را دنبال کردند و داستان شق شدن دریا و نجات بنی اسرائیل و هلاکت فرعون و سربازانش روی داد . در این مورد خداوند می فرمایند که {فأوحینا إلی موسی أن أضرب بعصاک لابحر فأنفلق فکان کل فرق کالطود العظیم ، و أزلفنا ثم الآخرین ، و أنجینا موسی و من معه أجمعین ثم أغرقنا الآخرین}

‏بعضی از روایات و نظریات تاریخی وجود دارد که تعداد کسانی که با حضرت موسی از مصر خارج شدند را حدود ‏6000‏ نفر و در بعضی روایات آمده که 15000 بوده اند . این دوره تاریخی ظاهراً قرن 13 قبل از میلاد می باشد و بنی اسرائیل در سه دهه آخر ا این قرن از مصر بیرون رفتند . این دوره با حکمرانی رعمسیس دوم که به عصر رمسیس دوم شهرت یافت همزمان بود . از قضا جسد این فرعون در یکی از موزه های مصری هم اکنون وجود دارد خداوند در این باره می فرمایند که {فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیه ، و إن کثیر من الناس عن آیاتنا لغافلون}‏
‏بعد از اینکه خداوند بلند مرتبه بنی اسرائیل را نجات داد . بنی اسرائیل با حضرت موسی و هارون به دشمنی پرداختند . ضعف ایمان و نادانی و ترس از ویژگیهای این گروه بود و زمانی که با حضرت موسی بازگشتند و ازدریا گذشتند ، قومی بت پرست شدند خداوند
می فرماید که آنان به حضرت موسی گفتند که همچنانکه شما دارای خدا هستید برای ما هم خدای قرار ده {قولوا یا موسی اجعل لنا إلهاً کما لهم آلهه !!!} پس از آن زمانی که موسی به ملاقات پروردگار خویش رفت قومش علیرغم وجود هارون گاو را پرستیدند !! {و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلاً جسداً له خوار} ، {فقالوا هذا إلهکم و إله موسی فنسی} و زمانی که هارون آنها را از این کار نهی کرد ، نزدیک بود که وی را بکشند . در قرآن آمده که هارون به برادرش موسی گفت که {إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی}‏
‏سپس حضرت موسی آنان را به‏ ‏ طرف سرزمین مقدس هدایت کرد و به آنان گفت {یا قوم ادخلوا الأرض المقدسه التی کتب الله لکم و لا ترتدوا علی أدبارکم فتنقلبوا خاسرین} اما آنان راه ارتداد را در پیش گرفتند و به حضرت موسی گفتند : {قالوا یا موسی إن فیها قوماً جبارین و إنا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فإن یخرجوا منها فإنا داخلون} در اینجا نصیحت و اندرز هیچ نفعی نرساند و مکرراً می گفتند : {قالوا یاموسی إنا لن ندخلها أبداً ما داموا فیها فأذهب أنت و ربک فقاتلا إنا ها هنا قاعدون} سید قطب رحمه الله علیه درباره این موضع گیری بنی اسرائیل می گوید : حقیقت خلق و خوی و فطرت یهودیان در آنجا به وضوح نمایان شد گر چه با هزار جور آن را آرایش کردند . خطر نزدیک است و خداوند بنی اسرائیل را از آن خطر برحذر نداشت تا اینکه وعده اصحاب الارض را به آنان داد و برایشان مقرر گردانید . در حالیکه آنها می خواستند پیروزی را ارزان و بدون بها و تلاشی به دست آورند پیروزی خوشایندی که مانند سرکه و عسل نصیبشان شود . این چنین افراد ترسو در تنگناه قرار می گیرند و دشنام می دهند

 

دانلود فایل

تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیوند-عضو-پس-از-قصاص-21ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیوند عضو پس از قصاص
‏مساله‏ء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریده‏ء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در باره‏ء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در باره‏ء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مساله‏ء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
‏این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شده‏ء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همه‏ء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
‏شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو باره‏ء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شده‏ء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
‏این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریده‏ء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهده‏ء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مى‏شود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
‏در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مساله‏ء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
‏در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکه‏ء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شده‏ء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زده‏ء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.
‏مولف در این عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و این نکته را نیز افزوده است که هر یک از دو طرف، حق دارند خواهان جدا کردن گوش پیوند زده‏ء دیگرى شوند وى علت این حکم را مردار بودن گوش پیوندى ذکر کرده است. درکتاب غنیه آمده است: هرگاه کسى را به سبب ایراد جرح یا شکستن یا قطع‏عضو دیگرى قبل از اینکه امید بهبود و ترمیم آن از بین برود، قصاص کنند سپس یکى از آن دو بهبود یابد و نقصش برطرف شود ولى دیگرى بهبود نیابد، قصاص در مورد شخص بهبود یافته تکرار مى شود. این حکم در صورتى است که قصاص اول به اذن مجنى علیه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به کسى که سبب قصاص او شده بود رجوع مى کند نه به مجنى علیه.
‏درکتاب اصباح الشریعه نیزعبارتى به همین معنا آمده است.ظاهرعبارت غنیه ازآن جهت که شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت کافى ابوالصلاح است. درکتاب سرائر این گونه آمده است: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند، سپس او را به تقاضاى مجنى علیه قصاص کنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را به جاى خود پیوند بزند شخص قصاص کننده حق دارد همان قسمت پیوندى را دو باره قطع کند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى علیه نیز همین حکم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نیز جنایت کرده چه فقط مورد جنایت واقع شده باشد. دلیل این حکم آن است که چنین شخصى حامل نجاست است ووظیفه همه ‏مردم است که این کار را منکر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به یکى از دو طرف جنایت یا هر دو طرف آن ندارد. همچنین این حکم اختصاص به گوش ندارد و در مورد دیگر اعضا نیز صادق است، به شرط آنکه بیم تلف شدن انسان یا بخش عظیمى از بدن او نرود. جدا کردن عضو پیوندى برحاکم نیز واجب است زیرا حامل آن حامل نجاست بوده و با این حال نماز او صحیح نخواهد بود.
‏سخن ابن ادریس نیز هردو فرض را در بر مى گیرد با این تعلیل که چون عضو قطع شده مردار است، پیوند آن جایز نیست. در شرایع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نیز قصاص شود، سپس مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا مماثله تحقق یابدبرخى گفته اند: براى اینکه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نیز همین حکم را دارد. در مختصر النافع نیز مى گوید: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا هردو در عیب مساوى باشند.

 

دانلود فایل