لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جذب فسفر توسط گیاهان:از خاک تا سلول
مقدمه
P یک عنصر غذایی مهم در گیاهان است که حدود 2/0 درصد از وزن خشک گیاه را تشکیل می دهد. P یک جزء مولکولهای کلیدی مانند اسیدهای نوکلئیک، فسفولیپیدها و ATP است و در نتیجه گیاهان بدون مقدار کافی از این ماده غذایی نمی توانند رشد کنند. P همچنین در کنترل و اکنشهای آنزیمی کلیدی و در تنظیم مسیرهای متابولیسمی نقش دارد.
بعد از N ، P دومین عنصر غذایی پر مصرف محدود کننده برای رشد گیاه است. این مقاله درباره P در خاک و جذب آن توسط گیاهان، انتقال از میان غشاهای سلولی، تقسیم بندی و بازپراکنی در داخل گیاه تمرکز می کند. ار بر روی P در گیاهان عالیتر متمرکز می شویم در حالیکه مکانیسم های تشابهی نشان داده شده اند که در جلبکها و قارچها بکار می روند.
فسفر در خاک
اگر چه مقدار کل P در خاک ممکن است زیاد باشد، اما اغلب به فرمهای غیر قابل استفاده یا به فرمهایی که فقط در خارج از ریزوسفر قابل استفاده است وجود دارد. در بسیاری از سیستم های کشاورزی که در آنها کاربرد P در خاک برای تضمین محصول زیاد گیاه ضروری است، بازیافت P بکار برده شده بوسیله گیاهان درفصل رویش بسیار پایین است، زیرا در خاک بیش از 80 درصد از P بخاطر جذب سطحی، بارندگی یا تبدیل شدن به فرم آلی تثبیت شده و قابل جذب توسط گیاها نخواهد بود.
P در خاک به شکلهای مختلفی مانند P آلی و معدنی یافت می شود(شکل1). مهم است تاکید شود که 20 تا 80 درصد از P در خاکها به فرم آلی یافت می شود، که از آن فیتیک اسید(اینوریتول هگزافسفات) معمولا جزء اصلی است. باقیمانده در بخش معدنی که شامل 170 فرم معدنی از P است یافت می شود. میکروبهای خاک فرمهای بی حرکت P را به محلول خاک آزاد می کنند و همچنین مسئول توقف تحرک P هستند. مقدار کم P موجود در خاک جذب آن توسط گیاه را محدود می کند. بیشتر مواد معدنی محلول مانند K در خاک از طریق جریان توده ای و انتشار حرکت می کنند اما P عمدتا بوسیله انتشار حرکت می کند. از آنجا که سرعت انتشار P پایین است( تا متر مربع بر ثانیه)، سرعت جذب توسط گیاهان ناحیه8 ای در اطراف ریشه بوجود مس اورد که خالی از P است.
مورفولوژی ریشه گیاه برای افزایش جذب P اهمیت دارد زیرا ساختارهای ریشه ای که نسبته سطح به حجم بیشتری دارند(سطح تماس بیشتری با خاک داشته و دسترسی به منابع غذای خاک دارند.) به این دلیل میکرویزاها برای کسب P توسط گیاه اهمیت دارند زیرا ریسه های قارچی مقدار خاکی که ریشه های گیاهان جستجو می کنند، سطح تماس ریشه های گیاهان با خاک را افزایش دهند. در گونه های گیاهی خاص، دسته های رشیه ای(ریشه های پروتئوئید) در واکنش به محدودیت P شکل گرفته اند. این ریشه های تخصص یافته مقادیر زیادی از اسیدهای آلی(تا 23 درصد از فتوسنتز خالص) تراوش می کنند که خاک را اسیدی کرده و یونهای فلزی اطراف ریشه ها را شلات می کنند که منجر به آماده سازی(تحریک) P و تعدادی از ریز مغذی ها می شوند.
جذب P از میان غشای پلاسمایی و تونوپلاست
جذب P یک مشکل برای گیاهان مطرح می کند، زیرا غلظت این ماده معدنی در محلول خاک پاین است اما نیاز گیاه بالاست. شکلی زا P که به آسانی توطس گیاهان دریافت می شود Pi است که غلظت آن به ندرت از 10 میکرومول در محلولهای خاک تجاوز می کند. بنابرانی گیاهان باید ناقلین خاصی در مرز ریشه / خاکم برای اخذ Pi از محلولهای با غلظت میکرومولار داشته باشند، علاوه بر مکانیسم های دیگر برای انتقال Pi از میان غشاهای بین بخشهای درون سلولی، جایی که غلظت Pi ممکن است 1000 مرتبه بیشتر از محلول خارجی باشد. همچنین باید یک سیستم برون ریزش وجود داشته باشد که در باز پراکنی این منبع گرانبها زمانی که
P خاک دیگر در دسترس و یا کافی نیست، نقش ایفا کند.
شکلی که Pi در محلول وجود دارد نسبت به PH تغییر می کند. PK ها برای تفکیک H3PO4 به H2PO4 به به ترتیب 1/2 و 2/7 است. بنابراین در PH زیر 6، بیشتر Pi بصورت انواع مونووالان وجود خواهد داشت، در حالیکه H3PO4 و فقط به نسبت های جزئی وجود خواهند داشت. بیشتر مطالعات بر روی جذب Pi وابسته به PH در گیاهان عالیتر نشان داده اند که میزان جذب در PH بین 5 و6 جایی که غالبیت دارد، بیشترین است، که پیشنهاد می کند که Pi به فرم مونووالان جذب می شود.
تحت شرایط فیزیولوژیک طبیعی یک نیاز برای انتقال پر انرژی Pi از میان غشاهای پلاسمایی از خاک به گیاه وجود دارد بخاطر غلظت نسبتا بالای Pi در سیتوپلاسم و پتانسیل غشایی منفی که ویژگی سلولهای گیاهی است. این نیاز یه انرژی برای جذب Pi بوسیله اثرات مهار کننده های متابولیک که جذب Pi را به سرعت کاهش می دهند اثبات شده است. مکانیکهای دقیق انتقال غشایی هنوز روشن نشده، اگر چه کوترسپورت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1
جریان های سیاسی از 1357 هـ . ش تا 1368 هـ . ش
برای هر انقلاب سه مرحله را می توان در نظر گرفت . مرحله شکل گیری یا تکوین ، مرحله پیروزی یا تخریب و مرحله پس از پیروزی انقلاب که به آن دوران سازندگی یا ثبات هم گفته می شود . انقلاب اسلامی ایران نیز دارای سه مرحله می باشد . مرحله شکل گیری انقلاب اسلامی از 1341 تا اول آبان 1356 زمان رحلت حضرت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی ، فرزند بزرگ امام (ره) بود . از آن زمان تا 22 بهمن 1357 مرحله پیروزی انقلاب اسلامی است . مرحله ثبات و سازندگی انقلاب اسلامی ایران نیز از سال 1357 شروع شده و تا کنون ادامه دارد .
گفتنی است پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به علت فضای باز سیاسی ایجاد شده ، علاوه بر احزاب و گروههای سیاسی که از قبل وجود داشتند ، احزاب و گروههای جدیدی نیز پا به عرصه وجود گذاشتند . گرچه از سال های بعد ، بیشتر آنها به دلایلی از بین رفتند ، ولی گروههای جدیدی جایگزین آنها شدند که به مهمترین آنها اشاره می کنیم .
نهضت آزادی ایران
الف) چگونگی شکل گیری و بنیانگذاران
جبهه ملی اول در 25 اسفند 1328 تشکیل شد و در دوران نحست وزیری دکتر مصدق ، قدرت را در دست داشت ، ولی با کودتای 28 مرداد 1332 از هم فرو پاشید . در ائاخر دهه 13330 برخی از افراد این گروه ، « نهضت مقاومت ملی » را تشکیل دادند . اما چون تحرک لازم در آنها وجود نداشت ، جناح مذهبی از آن جدا شده و در سال 1340 نهضت آزادی در ایران را تشکل دادند .1
2
بنیانگذاران نهضت ازادی آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی بودند . در اساسنامه نهضت آزادی آمده بود : اولاْ مسلمانیم و دین را از سیاست جدا نمی دانیم ؛ ثانیاْ ایرانی و ثالثاْ تابع قانون اساسی؛ و رابعاْ مصدقی هستیم .2
حضور آیت الله طالقانی به عنوان روحانی برجسته و دکتر سحابی و مهندس بازرگان به عنوان دو غرد مذهبی شناخته شده در دانشگاه تهران سبب شده بود که بسیاری از جوانان مذهبی دانشگاهی و غیر دانشگاهی به سوی این گروه روی بیاورند . اما فعالیت این گروه با دستگیری بنیانگذاران آن در سالهای 1342 و 1343 و سرانجام محاکمه و زندانی شدن انها در سال 1344 متوقف شد .3
ب ) نهضت آزادی ، انقلاب اسلامی و دولت موقت
در سال 1356 با روی کار آمدن « جیمی کارتر » در آمریکا و اعلام « فضای باز سیاسی » در ایران و همزمان با آغاز شتاب انقلاب اسلامی ، نهضت آزادی تجدید حیات کرده ، طرفداری خود را از قانون اساسی مشروطه و اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام کرد . همچنین مدتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ، بازرگان راهی پاریس شد تا امام خمینی (ره) را متقاعد کند که دست از شعار سرنگونی رژیم سلطنتی در ایران بردارد و اجرای قانون اساسی مشروطه را هدف مبارزه خود قرار دهد ، اما او با مخالفت امام (ره) با این پیشنهاد مواجه شد و به ظاهر پذیرفت که با نهضت امام همراهی کند . 4
3
جریان ها و جنبش های مذهبی ـ سیاسی ایرا ن ، رسول جعفریان ، ص 199.-1
گونه شناسی بحران ها و راهبردهای مقابله با آن ، ص 38 – 39 .-2
همان . -3
همان ، ص 34 .-4
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به پیشنهاد شورای انقلاب ، امام خمینی (ره) بر خلاف میل باطنی خود و تحت شرایطی، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کرد . اما متأسفانه بازرگان پس از مدتی از پذیرش شرط ها و رهنمودهای امام (ره) سر باز زده و راه خود را در پیش گرفت . به تدریج ، فاصله دولت موقت با آرمان های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و خط امام (ره) بیشتر شد و سرانجام پس از ملاقات بدون اجازه و خودسرانه بازرگان و وزیر خارجه اش (ابراهیم یزدی) در الجزایر با « بریژکسی » ، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا ، اعتراضات و تظاهرات گسترده ای علیه دولت موقت شکل گرفت و در نهایت منجر به تصرف لانه جاسوسی آمیکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) شد . امام خمینی (ره) این اقدام انقلابی دانشجویان را مورد تأیید قرار داد و فردای آن روز، بازرگان استعفای خود را تقدیم امام (ره) کرد که بلافاصله مورد موافقت ایشان قرا گرفت .1
بعد ها ، اسناد همکاری تعدادی از اعضای نهضت آزادی و تعدادی از اعضای دولت موقت با لانه جاسوسی آمریکا به دست امد و مشخص گردید که یکی از دلایل مهم استعفای بازرگان نیز همین مسأله بوده است . از جمله این افراد عباس امیر انتظام ، معاون نخست وزیری و سخنگوی دولت ، بود که دستگیر، محاکمه و زندانی شد. (البته در زمان دستگیری، وی سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی بود.)
5
نهضت آزادی پس از شکست دولت موقت مبارزه خود علیه نظام را از طریق مجلس شورای اسلامی پیگیری کردذ و موفق شد در مجلس اول جند کرسی را به خود اختصاص دهد . اما پس از آغاز جنگ تحمیلی و حوادث سال 1360 عمر ان نیز در مجلس به پایان رسید .
این گروه تا سال 1361 حمایت عمومی خود را از دفاع مقدس ابراز می داشت، اما پس از فتح خرمشهر، به تدریج زمزمه های مخالفت با استمرار جنگ را آغاز کرد و در سال های اوج جنگ ، نغمه های شوم و نوشته های زهرآلود نهضت آزادی ، سبب خشم بیشتر مردم شد .
سرانجام امام خمینی (ره) در بهمن 1361 در پاسخ تاریخی که به نامه علی اکبر محتشمی پور ، وزیر وقت کشور ، این گروه را غیر قانونی اعلام کرد .2
ج ) از انحلال تا شرکت در براندازی
پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی، نهضت آزادی به طور غیر رسمی و غیر قانونی شروع به فعالیت کرد و اعضا و هواداران این گروه در ماهنامه های ایران فردا و کیان ، نظرات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خود را بیان می کردند . آنان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 به طور همه جانبه از اقای خاتمی حمایت کردند . پس از انتخاب اقای خاتمی ، این گروه به طور غیر قانونی و با عنوان هایی مانند اصلاح طلبان یا روشنغکران ملی ـ مذهبی ، فعالیت گسترده سیاسی ، اجنماعی و فرهنگی خود را علیه نظام جمهوری اسلامی آغاز کردند .
با توجه به این که نظریه پردازان استکبار جهانی ، برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران و ضربه زدن به ان در داخل کشور در دهه دوم انفلاب ، نیاز به یک ائتلاف جدید داشتند ؛ از این رو به فکر سازماندهی و ائتلاف گروههای مخالف و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران افتادند . در نتیجه جریانی موسوم به نیروهای ملی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تفسیر سورۀ الرحمن
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الرَّحْمَنُ(1)
عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(2)
خَلَقَ الانسنَ(3)
عَلَّمَهُ الْبَیَانَ(4)
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(5)
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ یَسجُدَانِ(6)
وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِیزَانَ(7)
أَلا تَطغَوْا فى الْمِیزَانِ(8)
وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِیزَانَ(9)
وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(10)
فِیهَا فَکِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَکْمَامِ(11)
وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّیحَانُ(12)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ(13)
2
سوره مبارکه رحمن تنها سورهاى است که خود سوره با یکىاز اسماء الله آغاز مىشود،با اسم مبارک«رحمن».ما در «بسم الله الرحمن الرحیم» بعد از «الله» با اسم«رحمن»روبرو مىشویم.
«رحمن»از نظر لغوى مبالغه در رحمت است،در عنایت وجود وبخشندگى،و این اسم به غیر خداوند اطلاق نمىشود،بر خلاف بعضىاز اسمهاى دیگر مثل«رحیم»[که]به غیر خدا هم«رحیم»مىشود گفت.
در واقع«رحیم»امرى است که فى حد ذاته مىتواند مراتب و درجاتداشته باشد که شامل به اصطلاح رحمت امکانى هم بشود،یعنىرحمت از آن جهت که منسوب به یک ممکن الوجود است،و لهذا درقرآن به پیغمبر اکرم«رحیم»اطلاق شده است: «لقد جاءکم رسول منانفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» .کلمههاى«رؤوف»و«رحیم»هم از اسماء الله است ولى از اسمائى است کهاختصاص به خداوند ندارد،یعنى در عین اینکه شانى از شؤون الهى رابیان مىکند به غیر خدا هم اطلاق مىشود،یعنى رحمت به آن معنى کهدر«رحیم»هست و رافت به آن معنى که در«رؤوف»هست به اصطلاحدرجه امکانی هم دارد که مىشود آن را به یک ممکن نسبت داد.ولى«رحمن»به آن معناى«مبالغهاى»که دارد،یعنى آن نهایت درجه رحمتو رحمتشاملهاى که تمام هستى را در بر گرفته است،مثلا خود پیغمبرهم به تمام وجود خودش مشمول رحمن است، و هر موجود و مخلوق دیگرى. این [اسم] به غیر خدا اطلاق نشده است.
اکثریت قریب به اتفاق آیات این سوره مبارکه تذکر و یاد آورىنعمتها و آلاء پروردگار است،و لهذا از یک طرف با لفظ «الرحمن» شروعمىشود[که]رحمت است و از طرف دیگر مکرر مانند یک ترجیع بند31 بار این آیه تکرار شده است: «فباى الاء ربکما تکذبان» .مخاطب،جن وانس هستند:پس به کدامیک از نعمتهاى الهى تکذیب مىآورید،یعنىکدامیک از نعمتهاى الهى را مىتوانید انکار کنید؟پس اصلا روح و سیاقاین سوره تذکر و یاد آورى نعمتهاست براى اینکه انسان متنبه و متوجهباشد که نعمتهاى الهى را چه ذهنا و فکرا و چه عملا مورد انکار قرارندهد و همیشه به آن نعمتها توجه داشته باشد.توجه به نعمت،روحشکر و سپاسگزارى را در انسان به وجود مىآورد و انسان را بیشتر متذکرخدا مىکند و بیشتر در صراط عبودیت قرار مىدهد و از مخالفت وعصیان باز مىدارد.
3
حال مىخواهیم ببینیم که این نعمتها را که خدا در قرآن مىخواهدبشمارد چگونه شمارش مىکند؟در این شمارش کردنها مسلما حسابىدر کار است،[چون]خلقت است،خصوصا که بعد هم همواره صحبتاز حسبان و میزان و نظام موجود در کار عالم است و قهرا نمىتواند خودقرآن که جزئى از کار پروردگار است از حسبان و نظام خارج باشد،اینهم خودش حسابى و نظامى دارد.ببینیم خداى رحمن که با اسم«الرحمن»خودش با ما مواجه است از چه نعمتى شروع کرده،نعمتاول،نعمت دوم،نعمتسوم،و چه را بیان مىکند.بلا فاصله مىفرماید:
«الرحمن علم القران» خداى رحمن قرآن را آموخت.ضمیر مفعول یا اسممفعولش هم بیان نشده[که آیا]قرآن را به پیغمبر آموخت؟قرآن را بهوسیله پیغمبر به مردم آموخت؟یا قرآن را به پیغمبر و مردم همهآموخت،به پیغمبر از طریق وحى و به مردم از طریق پیغمبر؟ معلوماست که وقتى متعلق ذکر نمىشود براى این است که نمىخواهداختصاص بدهد و الا مىتوانست بفرماید: «الرحمن علمک القران» رحمن،تو را اى پیغمبر قرآن آموخت،چنانکه بعضى جاها داریم: «و علمک ما لم تکن تعلم» و اگر مقصود فقط مردم مىبودند،مثلا مىفرمود:«علمکمالقران»یا«علم الانسان القرآن»که بعد مىگفتیم از پیغمبر انصراف دارد.
وقتى که[متعلق]ذکر نمىشود معلوم است که نظر به متعلق خاصنیست.همینطور که بعضى از مفسرین هم گفتهاند،در اینجا نمىفرمایدقرآن را نازل فرمود،[مىفرماید]قرآن را تعلیم داد،یعنى اول قرآن را بهصورت یک حقیقت موجود فرض مىکند،که آن حقیقتى که قبلا وجودداشته تنزیلش همان تعلیمش است و تعلیمش مساوى با تنزیلش است.
قبلا گفتهایم که از خود قرآن فهمیده مىشود که قرآن حقیقتى داردما فوق کلمات و الفاظ و در آن تفصیل و مانند آن وجود ندارد و پیغمبراکرم یک بار قرآن را به آن صورت به اصطلاح جملى خودش تلقى کردهاست و بعد به صورتهاى تفصیلى.آنجا که از نزول اجمالى قرآن تعبیرمىشود با کلمه«انزال»بیان مىشود: «انا انزلناه فى لیلة القدر» تمام قرآن بهآن صورت در شب قدر نازل شد،و آنجا که به تفصیل،آیه آیه و بهصورت الفاظ[فرود]مىآید با کلمه«تنزیل»بیان مىشود.این نشانمىدهد که قرآن به عنوان یک حقیقت غیبى-که این الفاظ،مظاهر وتنزل یافتههاى آن حقیقت غیبى هستند-قبل از پیغمبر وجود داشته وبعد پیغمبر به آن مىرسد و بلکه قبل از خلقت عالم و قبل از خلقتانسان وجود داشته است چون یک حقیقت مجرد است.
4
قرآن از اینجا شروع مىکند:رحمن(خداى رحمن)قرآن را تعلیمداد که همان تعلیمش عین تنزیلش است(قرآن را به بشر فرود آورد).
بعد از این است که مىفرماید: «خلق الانسان» .نفرمود:«الرحمن خلق الانسان علم القرآن»با اینکه انسان این طور فکر مىکند که طبق قاعده بایدبگوید که خداى رحمن انسان را آفرید و قرآن را تعلیم داد.از نظر انساناگر حساب کنیم اول انسان آفریده مىشود بعد انسان قرآن و هر چیزدیگر را مىآموزد.خلقت انسان بر آموختن انسان قرآن را،تقدم دارد،وبلکه به حسابى(اگر کسى بگوید که قرآن جز همین الفاظ نیست)برخلقت قرآن هم تقدم دارد چون قرآن بعد از اینکه پیغمبر خلق شده وسال چهلم تولد او فرا رسید است در طول 23 سال خلق شده است.
ولى در اینجا تعلیم قرآن بر خلقت انسان مقدم شده است.یک وجه آنکه همه مفسرین قبول دارند-این است که مىخواهد به این بیان اهمیتفوق العاده این نعمت را ذکر کند که این نعمت هدایت به وسیله قرآن،آنقدر اهمیت دارد که باید قبل از نعمتخلقت ذکر شود.و اما یک وجهدیگر-همینطور که عرض کردم و بعضى از مفسرین گفتهاند-این استکه در اینجا عنایت دیگرى است به تقدم وجودى قرآن بر انسان به آننوع وجودى که غیر از وجود الفاظش است. پس باز اول قرآن خلقشده است و بعد انسان.ولى به هر حال نکتهاى که براى ما عملا آموزندهاست توجه به اهمیت این نعمت بزرگ یعنى نعمت قرآن است و اهمیتنعمت علم و تعلیم به طور کلى.گو اینکه اینجا تعلیم قرآن[ذکر شده]است ولى بالاخره تعلیم است و باب، باب علم است.
در سوره«اقرا»نیز این طور مىخوانیم: «اقرا باسم ربک الذى خلقخلق الانسان من علق اقرا و ربک الاکرم الذى علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم».
آنجا هم سخن از خلقت و تعلیم است ولى در آنجا چون سخن از تعلیمقرآن بالخصوص نیست( «علم الانسان ما لم یعلم» ، «علم بالقلم» قلم را بهانسان آموخت،نوشتن را به انسان آموخت،انسان را چیزى کهنمىدانست آموخت،قهرا خلقت مقدم است بر تعلیم و تعلم، اولخلقت انسان یاد شده،بعد تعلیم و تعلم.اما اینجا که سخن از تعلیم قرآناست،تشریف و احترام و اهمیت و عظمت قرآن اقتضاء کرده است کهترتیب در جهت عکس قرار بگیرد،اول سخن از تعلیم بیاید بعد سخن ازخلقت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
سلسلة مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
1
تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی
سلسلة مادها
(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
2
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)، هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.
دیااکو (دیوکس)
(708-655 قبل از میلاد)
4
قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ مشهد
از پیدایش تا آغاز دوره افشاریه
اشتیاق آدمی به دانستن سرگذشت آدمیان پیشینیان و شوق کندوکاو در شیوة زندگی انسانهای دیگر، بانی و باعث ثبت و ضبط وقایع و عامل پیدایش کتابها و مقالات متعدد تاریخی بوده و تاریخ هر ملت و شهری در حقیقت شرح رویدادها و معرف پیشینه فرهنگی، سنتها و باورهای کلی و روابط . مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم یک سرزمین است که آدمی به مقتضای نیاز به آن سرزمین روی آورده و روزگارانی را به سر برده و از آن پاسداری نموده است.
تاریخ مشهد در حقیقت از پیدایش مشهدالرضا آغاز می شود و اگر چه تا حدود شش قرن برای آن تاریخی مستقل لحاظ نشده و مشهد در این دوران به عنوان تابعی از نوغان توس به شمار آمده است، اما به شهادت مستندات تاریخی، مشهد وجود داشته، و می زیسته اگر چه فرصت استقلال نداشته است. پس به قطع تاریخی دارد نانوشته، که می تواند به انضمام شرح رویدادهای دوران بعد که به طور مستقلو مفصل نوشته شده است تکمیل گردیده و تحت عنوانتاریخ مشهد از آغاز پیدایش تا کنون تدوین گردد. به ویژه آن که تا کنون تاریخ سیاسی جامع و مستقلی برای آن به نگارش در نیامده است.
2
تاریخ مشهد
از پیدایش تا آغاز دوره افشاریه
اشتیاق آدمی به دانستن سرگذشت آدمیان پیشینیان و شوق کندوکاو در شیوة زندگی انسانهای دیگر، بانی و باعث ثبت و ضبط وقایع و عامل پیدایش کتابها و مقالات متعدد تاریخی بوده و تاریخ هر ملت و شهری در حقیقت شرح رویدادها و معرف پیشینه فرهنگی، سنتها و باورهای کلی و روابط . مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم یک سرزمین است که آدمی به مقتضای نیاز به آن سرزمین روی آورده و روزگارانی را به سر برده و از آن پاسداری نموده است.
تاریخ مشهد در حقیقت از پیدایش مشهدالرضا آغاز می شود و اگر چه تا حدود شش قرن برای آن تاریخی مستقل لحاظ نشده و مشهد در این دوران به عنوان تابعی از نوغان توس به شمار آمده است، اما به شهادت مستندات تاریخی، مشهد وجود داشته، و می زیسته اگر چه فرصت استقلال نداشته است. پس به قطع تاریخی دارد نانوشته، که می تواند به انضمام شرح رویدادهای دوران بعد که به طور مستقلو مفصل نوشته شده است تکمیل گردیده و تحت عنوانتاریخ مشهد از آغاز پیدایش تا کنون تدوین گردد. به ویژه آن که تا کنون تاریخ سیاسی جامع و مستقلی برای آن به نگارش در نیامده است.
3
تاریخ مشهد در این دوران، شرح رویدادهای ششصد ساله ای است که توس کهن پس از مرافقتی بزرگوارانه و یا به اجبار، میراث تمدن خویش را به او می سپارد، چرا که توس از آن زمان که سناباد نوغانش مفتخر به پذیرش پیکر مطهر امام رضا (ع) گردید به نیکی تولد شهری عظیم را در درون روستایی کوچک دریافت، و سپس ناظر بر بالیدن او گردید و هنگامی که توس در توفان زرد مغول و تیمور، ویرانی دیرینه های تاریخی خویش را به تلخی تجربه می کرد، متحیرانه شاهد بود که چگونه، مشهد پای می فشارد و حتی میزبانی آورگان همسایة کهن سال خویش را بر عهده گرفته است. و در این دوران توس غبط وار ناظر شکوفایی تمدن شهری مذهبی بر حول مرقد مطهر امام رضا (ع) در دهکدة سناباد بود، و نظاره می کرد که چگونه ارادتمندان آن حضرت، سناباد را موطن خویش ساخته و با شور ایمان و عشق ولایت، هنر و ایمان را به هم آمیخته و با زیور اخلاص آراسته و به همت ایثار در مظهری شگرف بر مرقد و حرمش نثار نموده و به حراست از خشت خشت آن با نثار جان خویش ارادت می ورزند را به گونه ای پاس می دارند که عموم ارباب تاریخ را بر این سرافرازی به گواهی واداشته اند. بخش دیگر تاریخ مشهد که در واقع شرح گسترش و پویایی و تاریخ دوران سروری این شهر بر دیگر شهرهای خراسان می باشد، بسیار مفصل و دامنه دارتر است.
3
در شرح تاریخ مشهد سخن را باید از پیدایش مشهد الرضا آغاز نمود اما چون زایش و رو یش مشهد که تاریخ سیاسی آن موضوع این تحقیق است در توس یکی از ولایات خراسان بزرگ می باشد صورت پذیرفته است، و مشهد پیوندی مستحکم و دیرینه با آن دارد. لذا پژوهش درباره آن مستلزم بررسی این دو مقوله ، بویژه توس می باشد که بخشی از این تحقیق بدان اختصاص یافته است، ولی چون شرح اجمالی تاریخی و جغرافیای تاریخی خراسان، لازم، اما تخصیص بخش یا فصلی از تحقیق به آن غیر ضروری می نمود، بنابراین اشاره ای اجمالی به وضعیت خراسان و سیر تاریخی تبدیل مشهدالرضا به مشهد در آغاز بررسی تاریخ مشهد، ضروری است. خراسان= واژه خراسان که به تعبیر تاریخ نویسان و جغرافی نگاران در کتابها به معانی مختلف بکار رفته است، نظر بعضی از صاحب نظران به خاطر واقع بودن این سرزمین در شرق ایران است که برخی آنرا منسوب به محل طلوع خورشیددانشته اند. و عده ای نیز نوشته اند که خراسان در زبان قدیم فارسی به معنی خاور زمین است. برخی دیگر از نویسندگان، خراسان را شکل تغییر یافته دو کلمه خور و آسان دانسته اند. و به نظر می رسد که صورت درست کلمه خراسان، خورآسان بوده است که بر اثر تطور زمان و شاید از باب تطابق نگارش یا تلفظ، خراسان شده است.