لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 49 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
تغذیه کودک از 6 تا 24 ماهگی
بهترین زمان شروع تغذیه کمکی پایان 6 ماهگی است زیرا : 1 - دخائر آهن بدن شیرخوار در حوالی 6 ماهگی به حداقل می رسد0 2 - شیر به تنهایی قادر به رفع نیازهای غذائی بدن پس از 6 ماهگی نیست0 3 - برای دندان در آوردن جویدن امری مفید است0 4 - شیرخوار در حوالی 6 ماهگی برای پذیرش غذاهای نیمه جامد آمادگی دارد0 5 - تکامل تغذیه ای بخشی از تکامل عومی بدن است0 6 - اگر تغذیه تکمیلی دیرتر از موعد مقرر شروع شود پذیرش آن توسط شیرخوار مشکلتر خواهد شد0
معایب زود شروع کردن غذای تکمیلی ( قبل از 6 ماهگی 1- هنوز گردن گرفتن و قدرت بلعیدن کامل نیست0 2 - غذا دادن به کودک در حال خوابیده خطرناک است0 3 - بالا رفتن خطر آلرژی با هر پروتئین جدید0 4 خانواده های با ریسک آلرژی در خطر بیشتری هستند0 5 - باعث ابتلاء به عفونت می شود که نتیجه آن افت رشد خواهد بود0
6- باعث کاهش شیرمادر ( منبع اصلی غذای کودک ) می شود0 7 - دادن غذاهای غیرمغذی ( فرنی ) چون معده کوچک کودک را پر می کند ، بنابراین برای ماده ارزشمندی چون شیرمادر که غنی از پروتئین ، املاح ویتامین و مواد مصونیتی است ، جایی باقی نمی گذارد0 ثابت شده است که 100 cc از انواع حریره ها 40-20 کیلوکالری ، ولی 100 cc شیر مادر حدود 70-60 کیلو کالری انرژی دارد0
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 373 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
درس روابط خارجی ایران تا 57 – 1320 درس روابط خارجی ایران از 1357 – 1320 از دروس اختصاصی و اصلی رشته علوم سیاسی می باشد . ارزش درس چهار واحد بوده و هدف از آن آشنایی دانشجویان علوم سیاسی با روابط خارجی ایران در دوران پهلوی دوم می باشد منبع درس : روابط خارجی ایران ( دولت دست نشانده ) تالیف آ قای دکتر سید علیرضا ازغندی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهیه کننده ، حسن رحیمی سرپرست مرکز اسدآباد .
درس اول ساختار و ماهیت نظام بین الملل 4 واحد منبع روابط خارجی ایران مولف : دکتر علیرضا ازغندی تهیه کننده : حسن رحیمی
- هر نظام بین الملل دربردارنده دو محیط داخلی و خارجی است . - بقاء یا اضمحلال آن بستگی به میزان همگونی این دو محیط دارد . - خصوصیات نظام بین الملل
1- ماهیت نظام چیست ؟ 2- حد و مرز آن از بعد عقیدتی و جغرافیایی 3- ساخت نطام چگونه است تعداد واحدهای سیاسی 4- سنخ کنش های متقابل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 100 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.
خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ مییافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی
پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دستهیی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پارهای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.
در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.
باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.
نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.
دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.
جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.
این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بیباک. لایعقل= بیعقل، لایشعر= بیشعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...
چنانکه در شواهد ذیل میبینیم:
ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند
(دقیقی)
وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر
(عنصری)
گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش
(سعدی)
زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون
(منوچهری)
بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل
(منوچهری)
من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری
(ازرقی)
گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)
بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.
از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> آغاز ادب فارسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری
موسسه آموزش عالی
2
موضوع:
برسی فرشهای ترکیه از قرن 13 تا قرون معاصر و جایگاه آن در بخش تولید و صادرات
هدف :
آشنایی با فرش های کهن ترکیه وجایگاه آن در زمینه صادرات فرش
چکیده
قدیمی ترین فرشی که احتمال داده می شود بافت ترکیه باشد چهار قطعه فرش مربوط به زمان سلطان علاءالدین است با گره ی قیوردس (ترکی)وبا رنگهای آبی قرمز زرد . بعد از آن به نقاشی هایی بر می خوریم که در آن فرشهایی با نقوش حیوانات و پرندگان با خطوط هندسی تصویر شده که از این فرشها فقط سه نمونه باقی مانده که ههمگی دارای گره ترکی اند.
مهمترین مناطق قالی بافی ترکیه بویژه در سه قرن اخیر شامل فرشهای بافت اوشاک ،لاریک ،قیوردس،میلاس ،برگامو و کولا می باشد . ترکیه در بحث صادرات : ترکیه از سال 1990 صادرات فرش خود را آغاز کردند و تا امروز در این زمینه به رشد خود ادامه داد ه به طوری که از لحاظ آماری میزان صادرات آن رقم 31 درصد رشد را نشان می دهد.
مقدمه
4
ترکیه امروز در منتهی الیه غرب آسیا و شرق اروپا قرار دارد. سه درصد خاک ترکیه در قاره اروپا و بقیه در قاره آسیا قرار دارد، و به همین دلیل از گذشتههای دور به این منطقه آسیای صغیر گفتهاند. براساس بررسیهای تاریخی هیتیها اولین گروه از ساکنین این منطقه بودهاند که حکومت پادشاهی هیتی ها را تشکیل دادند. هیتی ها دارای تمدن درخشانی بودند و سنگ نبشههای زیادی از آنها باقی مانده است . اقوام لیدی نیز در این منطقه سکونت داشته اند. لیدی ها قومی صنعتگر بودند که بویژه در رنگرزی شهرت بسیار داشتند. کوروش پادشاه ایران آخرین پادشاه لیدی را شکست داد و این سرزمین مدتها ضمیمه امپراتوری ایران گردید. اقوام متعدد هند و دیگر اقوام همچون یونانی ها، ترکمن ها، تاتارها ، ارمنی ها، کردها، عرب ها و خلاصه بسیاری از اقوام مختلف با فرهنگ ها و صنایع بومی خود کوهستانهای آناتولی را مورد تعرض قرار داده، یا به این منطقه مهاجرت کرده اند و برای مدتی حتی کوتاه بر ساختار سیاسی، اقتصادی و هنری آن سرزمین تأثیر گذاشته اند. بسیاری از این اقوام دارای تمدنهای بسیار درخشانتری نسبت به ساکنین اولیهء آن بوده اند که اغلب دارای هنر و صنعت پیشرفتهء قالیبافی نیز بوده اند. بنابراین بسیاری از نقوش و طرحهای موجود در فرشهای ترکی از تداخل نگاره ها و نقوش هنرهای مختلف اقوام مهاجم یا مهاجر بوجود آمده که بدون شک گذشت زمان و برخی تغییرات سلیقهای توسط بافندگان ترک، بر روی آنها تأثیر گذاشته است. البته هیچگاه نمی توان شیوههای موجود در هنرهای ترکی را کاملاً فراموش نمود . یقیناً برخی از نقوش امروزی فرشهای ترکیه در هنرهای خاص این قوم دارد. از طرفی نمی توان در یادگیری و انتقال هنر قالیبافی از ایرانیان (ترکیه) تردید کرد.
همچنین تکرار برخی جریانات تاریخی و وقایع که بعدها در سرنوشت اقوام ایرانی و ترک مؤثر بود، در فراگیری بهتر و بیشتر فنون قالیبافی ترکها از ایرانیان تأثیر زیادی داشته است. از جمله پس از شروع حملات خانمانسوز مغولان در سال 616 هجری قمری به خراسان و دیگر بلاد ایران و عثمانی، بتدریج بسیاری از ترکان مجبور به مهاجرت به طرف سرزمینهای غرب شدند. به این ترتیب تعداد زیادی از صنعتگران و هنرمندان ایرانی نیز برای رهایی از آسیب حمله مغولان با حرکت اقوام ترک همراه شدند. اینان مهارت و هنرهایشان را نیز با خود به سرزمینهای جدید بردند و ترکان به خوبی آنان را به خدمت گرفتند و از مهارتهایشان استفاده کردند. همچنین سلطان سلیم اول (سلطان ترک) در سال 1514 میلادی تبریز را فتح کرد. این واقعه بیست سال بعد توسط جانشین وی سلطان سلیمان اول تکرار شد و نیروهای فاتح صنعتگران و هنرمندان را از تبریز به آسیای صغیر کوچ دادند. به این ترتیب تأثیر ادواری هنرمندان ایرانی در قالیبافی ترکیه امری است اجتناب ناپذیر که بدون شک از نتایج روشن و بدیهی آن تقلید و استفاده از نقوش و حتی شیوههای بافت است.
4
اما در کنار ایرانیان نمیتوان از هنرهای سنتی سایر ملل و اقوامی که در آسیای صغیر سکنی گزیدهاند به آسانی گذشت؛ لذا میتوان گفت طرحهای فرش ترکیه نتیجه اختلاط و امتزاج بسیاری از نقوش دیگر به انضمام ذخالت و تغییرات اجتناب ناپذیر شیوههای هنر ترک در آنها است. آنچه در این میان، راه را برای طبقه بندی این طرحها تا حدودی مشکل میسازد، استفاده از نقوش هندسی میباشد. به اعتقاد برخی شاید این امر نیز متأثر از اعتقادات و مذهب ترکان باشد. چرا که اغلب ترکها سنی مذهب هستند و بر اساس اعتقادات مذهبی خود مجاز به نمایش تصویر انسان و حیوانات و سایر اشکال طبیعی و زنده در فرش نبودهاند. اما ایرانیان شیعه مذهب در این امر محدودیتی نداشتند و به همین دلیل برخی از فرشهای نفیس بافته شده در اثر مراودات و سکونتهای یکجا میان ایرانیان و ترکان، برگرفته از هنر ایرانی و به تبع آن آزادی عمل در خلق نقوش میباشد که طرحهای گردان و ملهم از طبیعت از نشانههای آن میباشد.
در یک تقسیم بندی کلی براساس قدیمیترین نمونههای باقی مانده از فرشهای ترکیه میتوان قدیمیترین فرشهای این کشور از قرن سیزده تا هفده میلادی را به سه گروه تقسیم نمود.
قالیهای قرن سیزده میلادی یا قالیهای سلجوقی
قدیمیترین نمونههای شناخته شدهء فرش ترکیه شامل چهار فرش و دو منطقه فرش است. احتمال داده میشود که این فرشها در زمان حکومت سلطان علاءالدین برای مسجد قونیه بافته شدهاند. قدر مسلم این قالیها مربوط به زمان سلاجقهء روم است که حکومت آنان در قونیه، در قرن پانزدهم میلادی توسط ترکان عثمانی ساقط شد. نقوش این فرشها کاملاً هندسی است و در حاشیهء دو قطعه از آنها نوشتههایی شبیه به خطوط کوفی وجود دارد.رنگهای استفاده شده در این فرشها نیز عمدتاً آبی، قرمز و زرد میباشد. این قالیهای قونیه شهرت یافتهاند، قدیمیترین قالیهایی هستند که احتمال داده میشود بافت ترکیه باشند چرا که گره قیودرس یا همان گرهء ترکی در آنها به کار رفته است. این فرشها در موزهء اوقاف استانبول نگهداری میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 80 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
آیه و ترجمه 1 تا 5
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الم (1)
تِلْک ءَایَت الْکِتَبِ الحَْکِیمِ(2)
هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَ(3)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(4)
أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 - الم
2 - این آیات کتاب حکیم است (آیاتى پر محتوا و استوار).
3 - مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است .
4 - همانها که نماز را بر پا مى دارند، زکات را ادا مى کنند، و به آخرت یقین دارند.
5 - آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنهایند رستگاران
2
تفسیر:
نیکوکاران کیانند؟
این سوره ، با ذکر عظمت و اهمیت قرآن آغاز مى شود، و بیان حروف مقطعه در ابتداى آن نیز اشاره لطیفى به همین حقیقت است ، که این آیات که از حروف ساده الفبا ترکیب یافته ، چنان محتوائى بزرگ و عالى دارد که سرنوشت انسانها را به کلى دگرگون مى سازد (الم ).
لذا بعد از ذکر ((حروف مقطعه )) مى گوید: ((این آیات کتاب حکیم است )) (تلک آیات الکتاب الحکیم ).
((تلک )) در لسان عرب براى اشاره به دور است ، و کرارا گفته ایم که این تعبیر مخصوصا کنایه از عظمت و اهمیت این آیات است گوئى در اوج آسمانها و در نقطه دور دستى قرار گرفته !
توصیف ((کتاب )) به ((حکیم )) یا به خاطر استحکام محتواى آن است ، چرا که هرگز باطل به آن راه نمى یابد، و هر گونه خرافه را از خود دور مى سازد جز حق نمى گوید، و جز به راه حق دعوت نمى کند، درست در مقابل ((لهو الحدیث )) (سخنان بیهوده ) که در آیات بعد مى آید قرار دارد.
و یا به معنى آن است که این قرآن همچون دانشمند حکیمى است که در عین خاموشى با هزار زبان سخن مى گوید، تعلیم مى دهد، اندرز مى گوید، تشویق مى کند، انذار مى نماید، داستانهاى عبرت انگیز بیان مى کند، و خلاصه به تمام معنى داراى حکمت است ، و این سرآغاز، تناسب مستقیمى دارد با سخنان لقمان حکیم که در این سوره از آن بحث به میان آمده .
3
البته هیچ مانعى ندارد که هر دو معنى ((حکمت )) در آیه فوق منظور باشد.
آیه بعد هدف نهائى نزول قرآن را با این عبارت بازگو مى کند: ((این کتاب حکیم مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است )) (هدى و رحمة للمحسنین ).
((هدایت )) در حقیقت مقدمه اى است براى ((رحمت پروردگار))، چرا که انسان نخست در پرتو نور قرآن حقیقت را پیدا مى کند و به آن معتقد مى شود، و در عمل خود آن را به کار مى بندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمتهاى بى پایان پروردگار مى گردد.
قابل توجه اینکه در اینجا قرآن ، مایه هدایت و رحمت ((محسنین )) شمرده شده ، و در آغاز سوره نمل ، مایه هدایت و بشارت ((مؤ منین )) (هدى و بشرى للمؤ منین ).
و در آغاز سوره بقره ، مایه هدایت ((متقین )) (هدى للمتقین ).
این تفاوت تعبیر ممکن است به خاطر آن باشد که بدون تقوا و پرهیزگارى روح تسلیم و پذیرش حقائق در انسان زنده نمى شود، و طبعا هدایتى در کار نخواهد بود.
و از این مرحله پذیرش حق که بگذریم ، مرحله ایمان فرا مى رسد که علاوه بر هدایت ، بشارت به نعمتهاى الهى نیز وجود خواهد داشت .
و اگر از مرحله تقوى و ایمان فراتر رویم و به مرحله عمل صالح برسیم رحمت خدا نیز در آنجا افزوده مى شود.
4
بنابراین سه آیه فوق ، سه مرحله پى در پى از مراحل تکامل بندگان خدا را بازگو مى کند: مرحله پذیرش حق ، مرحله ایمان و مرحله عمل ، و قرآن در این سه مرحله به ترتیب مایه هدایت و بشارت و رحمت است (دقت کنید).
آیه بعد محسنین را با سه وصف ، توصیف کرده ، مى گوید: ((آنها کسانى
هستند که نماز را بر پا مى دارند، زکات را ادا مى کنند، و به آخرت یقین دارند)) (الذین یقیمون الصلوة و یؤ تون الزکاة و بالاخرة هم یوقنون )
پیوند آنها با خالق از طریق نماز، و با خلق خدا از طریق زکات ، قطعى است و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندى است براى پرهیز از گناه و براى انجام وظائف .
و در آخرین آیه مورد بحث عاقبت و سرانجام کار ((محسنین )) را چنین بیان مى کند: ((آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنها رستگارانند)) (اولئک على هدى من ربهم و اولئک هم المفلحون ).
جمله ((اولئک على هدى من ربهم ))، از یکسو نشان مى دهد که هدایت آنها از طرف پروردگارشان تضمین شده است ، و از سوى دیگر تعبیر ((على ))، دلیل بر این است که گوئى هدایت براى آنها یک مرکب راهوار است ، و آنها بر این مرکب سوار و مسلطند.
و از اینجا تفاوت این ((هدایت )) با هدایتى که در آغاز سوره آمده روشن مى شود، چرا که هدایت نخستین همان آمادگى پذیرش حق است ، و این هدایت برنامه وصول به مقصد مى باشد.