هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

هزار فایل: دانلود نمونه سوالات استخدامی

دانلود فایل, مقاله, مقالات, آموزش, تحقیق, پروژه, پایان نامه,پروپوزال, مرجع, کتاب, منابع, پاورپوینت, ورد, اکسل, پی دی اف,نمونه سوالات استخدامی,خرید کتاب,جزوه آموزشی ,,استخدامی,سوالات استخدامی,پایان نامه,خرید سوال

سیرة پیامبر(ص)07 (از نظر اقتصادی اجتماعی جهاد مدیریتی) 14 ص

سیرة پیامبر(ص)07 (از نظر اقتصادی اجتماعی جهاد مدیریتی) 14 ص

سیرة-پیامبر(ص)07-(از-نظر-اقتصادی-اجتماعی-جهاد-مدیریتی)-14-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏نگاهی به سیره های پیامبر اعظم
‏م‏قدمه : ظهور نور
1
‏نگاهی به سیره های پیامبر اعظم
‏م‏قدمه : ظهور نور
1
‏نگاهی به سیره های پیامبر اعظم
‏م‏قدمه : ظهور نور
1
‏نگاهی به سیره های پیامبر اعظم
‏م‏قدمه : ظهور نور

 

دانلود فایل

تحقیق توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی 15ص ( ورد)

تحقیق توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی 15ص ( ورد)

تحقیق-توحید-در-نظر-حجت-الاسلام-قرائتی-15ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی
4
‏نیاز به دین
‏بحث اصول عقاید را با طرح سوالی شروع می کنیم :
آیا انسان به دین نیاز دارد؟
قبل از پاسخ این سوال ، لازم است ابتدا نیازهای انسان را ذکر کنیم .
هر انسانی سه نوع نیاز دارد:1
نیاز شخصی 2 نیاز اجتماعی 3 نیاز عالی نیاز شخصی ، مثل نیاز به غذا، پوشاک ، مسکن ، همسر.
نیاز اجتماعی ، اموری است که انسان چون در جامعه زندگی می کند به آنها نیاز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر.
نیاز عالی ، نیاز انسان به شناخت و معرفت است ، که بشر سوالات متعدّدی درباره خود و هستی دارد و می خواهد خیلی چیزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتی داشته باشد. مثلا شناخت هستی و مبدأ آن ، شناخت هدف هستی و مقصد و پایان آن ، شناخت راه زندگی و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نیازها وخواسته های هر انسانی است .
اکنون بار دیگر سوال قبلی را تکرار می کنیم : انسان چه نیازی به دین دارد؟ پاسخ : در میان انواع نیازهای انسان ، دین ، پاسخگوی نیازهای عالی اوست . انسان ها برای پاسخگویی به نیازهای عالی خود به دین نیازمندند، و دین به سوالات فوق پاسخ می دهد.
دین توضیح می دهد که سرچشمه هستی کجاست ، آفریدگار هستی کیست ، هدف هستی چیست ، معیار شناخت حقیقت کدام است و مسئولیّت ما در این مجموعه چیست .
کدام راه ؟
ما انسان ها، برای سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نیازمندیم و از سه طریق می توانیم برنامه مورد نیاز خود را به دست آوریم . به عبارت دیگر سه راه پیش روی ماست :1
طبق میل و سلیقه خود عمل کنیم .2
طبق خواسته های مردم برنامه خود را تنظیم کنیم .3
خود را تسلیم خدا نماییم و راه خود را فقط از او بگیریم .
راه خود راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّی نیست ، زیرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسیار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خویش است . وجود پشیمانی های بسیار در زندگی ما دلیلی است بر اشتباه بودن راهی که رفته ایم و چه بسیار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت های ما، که بعدا معلوم می شود اشتباه بوده است .
مضافا، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سویی به سویی می برد وخواسته های جدیدی را مطرح می کند، با این وضع آیا صلاح است باز هم در انتخاب راهی که به سعادت یا شقاوت همیشگی انسان مربوط می شود، طبق فکر ناقص وعلم محدود خود عمل کند!؟
راه مردم
راه دوّم نیز در نامطمئن بودن ، دست کمی از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدودیّت که در دانش و اندیشه من بود در نظریه دیگران نیز هست .
همان گونه که من در دام هواها و هوس های خویش گرفتارم ، دیگران نیز همین گرفتاری را داشته و دارند و همان طور که من بارها پشیمان شده و می شوم ، دیگران نیز همین پشیمانی را داشته و خواهند داشت .
از همه اینها گذشته ، هیچ دلیلی وجود ندارد که من از سلیقه خود صرف نظر کنم و دنبال سلیقه های گوناگون دیگران باشم . آزادی خود را رها کرده ، اسیر کسانی شوم که نه حقیقت مرا می شناسند، نه سعادت ابدی مرا می دانند و نه معلوم است که خیر خواهم باشند.
راه دین یا راه برتر راه دین ، راهی است که آفریدگار برای ما قرار داده و بدیهی است که سازنده هر کالایی به مشخّصات و نیازهای آن از دیگران آگاه تر است و بهتر از هر کسی می تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و یا حفظ و نگهداری آن را مشخّص نموده ، اعلام کند.
آیا وجود انسان ، از یک کالای ساخته دست بشر کمتر ویا ساده تر است !؟ راه ما و مقرّرات و قوانین زندگی ما را نیز باید سازنده وخالق ما یعنی خدای بزرگ بیان کند، زیرا او از هر کس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است .
انتخاب راه دین ، سفارش عقل است علاوه بر مطالب فوق ، انتخاب راه دین ، امری کاملا عقلانی ومنطقی است ; زیرا انسان عاقل همیشه احتمال خطر را خصوصا اگر مهم باشد، جدّی می گیرد. در جمعی که به مسافرت می روند، آن کسی بر مبنای عقل و خرد گام برمی دارد که هنگام سفر و احتمال خطر، چیزهایی با خود برمی دارد، طنابی برای بکسل کردن ، زنجیر چرخی برای یخبندان ، جک و زاپاسی برای پنچری ، چراغ قوّه ای برای تاریکی و چوب و چماقی برای حمله دزدی مسلح .
انسان عاقل همواره به پیش آمدهای احتمالی سفر فکر می کند و این وسایل را همراه خود می برد، در مقابل ، افرادی که از عقل خود بهره ای نمی گیرند، سفر را آغاز کرده ، هیچ یک از وسایل مورد نیاز را برنمی دارند. در طول سفر چنانچه مشکلی پیش نیاید و خطری اتّفاق نیفتد. کسانی که این گونه امکانات را همراه خود برداشته اند ضرری نکرده اند; بلکه در طول سفر از احساس آرامش و اطمینان برخوردار بوده اند، امّا اگر نیازی به این وسایل پیش آمد، کسانی که همراه خود هیچ وسیله ای ندارند چه کنند؟ مانند
همین ماجرا برای کسانی که در این دنیا، دین را برگزیده ، دستورهای آن را اجرا می کنند با کسانی که دین را رها نموده و به آداب و اعمال دینی پایبند نیستند، اتّفاق می افتد.
انسان عاقل ، بر اثر گفتار انبیا و بندگان صالح و صادق ، راه پر مخاطره ای را پیش روی خود می بیند، آنان به او گفته اند: روزی فرا می رسد که باید پاسخگوی اعمال خود باشد، پاداش کارهای نیکش را می بیند و به خاطر کارهای زشت و ناپسندش مجازات می شود. پیامبران الهی او را از ارتکاب گناهان باز داشته و انجام اعمال نیک را به او سفارش کرده اند.
به او گفته اند: سالی یک ماه رمضان ، روزه بگیرد. به جای آنکه شراب بنوشد از خود انگور استفاده کند و روزی چند دقیقه در برابر خالق خویش نماز گزارد و به جای بی حرمتی به ناموس دیگران ، ازدواج کند و عفّت خود را حفظ نماید.
حال اگر این وعده و وعیدها راست نبود و قیامتی به وجود نیامد و سوال و جواب و پاداش و مجازاتی در کار نبود، کسی که در دنیا دیندار بوده ، مقرّرات و دستورات دین را مراعات نموده ، هیچ ضرری نکرده است . بلکه حداکثر به اندازه ای که فرد بی دین ، اوقات خود را صرف کارهای بی ارزش نموده است ، فرد دیندار نماز خوانده ، یادستوری دینی را انجام داده است ، امّا اگر قیامتی در بین بود، که به هزار و یک دلیل هست آن وقت افراد بی دین ، و غیر مذهبی و لاابالی چه خواهند کرد؟! بنابراین مذهبی ها به هر حال برنده اند و افراد لاابالی و غیرمذهبی ، در معرض خطر و ضرر قرار دارند.
البتّه روشن است که انجام اعمال دینی و پایبند بودن به آداب آن ، صبر و استقامت می خواهد، فرد دیندار برای انجام تکالیف دینی خود باید متلک های افراد لاابالی را تحمّل کند، بویژه افرادی که در میان خانواده ها و دوستان غیر مذهبی به سر می برند باید تحمّل بیشتری داشته باشند.
قرآن کریم می فرماید: روش مجرمان و خلافکاران ، این است که به مومنان می خندند. و هرگاه از کنار دینداران می گذرند (آنها را مورد تمسخر قرار داده و) به یکدیگر چشمک می زنند. و زمانی که به نزد حزب و باند و گروهشان برمی گردند، مسرورند. (به اصطلاح پشت سر مومنان صفحه می گذارند.) و هنگامی که آنها را می بینند می گویند: اینها گمراهند.
3
‏(1)‏ قرآن در این آیات به چهار نوع برخورد زشت خلافکاران ، اشاره می کند: خندیدن ، غمزه کردن ، فکاهی گفتن و نسبت گمراهی دادن . آنگاه در ادامه می فرماید: در روز قیامت نیز مومنان به آنان خواهند خندید! آری ، در روز قیامت آشکار می شود که زیانکار واقعی چه کسی است !
انتخاب راه دین ، مطابق فطرت است
فطرت ، بر وزن خلقت و به معنای آن است . هر نوع احساسی در انسان که در پدید آمدن آن ، استاد و مربّی و تمرین نقش نداشته ، و امری دائمی و همیشگی ، در همه مردم ، همه مکان ها و همه زمان ها باشد، از آن احساس ، گاه به فطرت و زمانی به غریزه تعبیر می شود. البتّه معمولا غریزه به آن سری از احساسات و تمایلات گفته می شود که در حیوان و انسان ، هر دو باشد، مانند احساس گرسنگی و تشنگی . آری ، نشانه فطری بودن یک موضوع همان عمومیّت آن است . مثلا علاقه مادر به فرزند، فطری است ، یعنی احساسی است که بدون معلّم و مربّی و تلقین ، در آفرینش او نهفته شده و عمومیّت دارد، یعنی در هر زمان و مکان و در هر رژیم و نظامی ، این علاقه را در مادران خواهید یافت .
البتّه ممکن است عواملی سبب شدّت و ضعف آن احساس شود، زیرا گاهی یکی از احساسات درونی بر دیگری پیروز می شود. در انسان ، هم علاقه به مال هست و هم علاقه به خوشی و سلامتی ، ولی این علاقه ها در همه افراد یکسان نیست ، بعضی مال را فدای جان و بعضی جان را فدای مال می کنند. همان گونه که در میان اعراب جاهلی ، علاقه به آبرو و خیال اینکه داشتن دختر ننگ است ، سبب می شد که پدر از علاقه به فرزند دست کشیده ، با دست خود، دخترش را زنده به گور کند.
بنابراین ، معنای فطری بودن ، آن نیست که انسان در عمل نیز دائما دنبال آن برود زیرا چه بسا فطرتی روی مساله فطری دیگر را بپوشاند.
یکی از آثار مساله فطرت ، احساس افتخار است . کسی که روی مرز فطرت گام بر می دارد در خود احساس آرامش می کند، مادری که فرزند خود را در آغوش گیرد، احساس غرور می کند و حتّی به مادری که به فرزند خود بی مهری کرده انتقاد می کند، آری ، آن افتخار و این انتقاد همه از آثار فطرت است .
4
‏دین فطری یعنی چه ؟
‏هنگامی که می گوییم دین فطری است ، یعنی مایه ها و ریشه های دین در نهاد هر بشری نهفته است . اصول و فروع دین ، اخلاق و معارف و مبانی دین با خلقت و فطرت انسان هماهنگ است . انسان ها در هر سن و سالی که باشند و در هر زمان و مکانی که زندگی کنند، می خواهند بدانند سرچشمه هستی کجاست ؟ این ، همان ریشه توحید است .
انسان می خواهد کسی او را راهنمایی کند، حقّ و باطل را برای او بگوید، او در درون احساس می کند به راهنما نیاز دارد، و این ریشه نبوّت و امامت است.
پاداش دادن و کیفر کردن ، همچنین انتظار پاداش و کیفر در برابر خوبی ها و بدی ها در درون هر انسانی وجود دارد. اگر شما گلی به کودکی دادید، لبخند می زند و اگر او را اذیّت کردید، اخم می کند و می گرید. آن لبخند و این اخم ، پاداش وکیفر عمل شماست واین عکس العمل فطری ، ریشه اعتقاد به معاد است.
تشکّر از ولیّ نعمت و اظهار خضوع در مقابل کسی که به انسان خدمتی کرده ، ریشه عبادات و نماز است .
توجّه به محرومان و مستمندان و علاقه به رفع مشکلات همنوعان ، ریشه خمس و زکات و انفاق است .
توجّه به نجات یک انسان گرفتار و کسی که در خطر است و علاقه به سعادت دیگران ریشه امر به معروف و نهی از منکر است .
البتّه نحوه انجام عبادات و اینکه مثلا نماز را چگونه و چند رکعت بخوانیم و با چه زبان و شیوه ای انجام دهیم ، تعبّدی است و باید ببینیم راهنمایان و رهبران دینی چه شیوه ای را برای ما بیان کرده اند.

 

دانلود فایل

تحقیق بررسی اندیشه‌های شهید مدرس از نظر سیاستگذاری عمومی 15 ص

تحقیق بررسی اندیشه‌های شهید مدرس از نظر سیاستگذاری عمومی 15 ص

تحقیق-بررسی-اندیشه‌های-شهید-مدرس-از-نظر-سیاستگذاری-عمومی-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏بررسی اندیشه‌های شهید مدرس از نظر سیاستگذاری عمومی
‏چکیده: ‏نوشتار حاضر با محور قراردادن یکی از شخصیت‌های مهم سیاسی ایران ـ‌ شهید مدرس‌ـ در ‏دورانی که مجلس مقننه به تازگی در ایران ایجاد شده بود، به نقش واسطه‌ای او در ‏چارچوب سیاست‌گذاری‌های کشور می‌پردازد. مدرس و سیاست‌گذاری عمومی، نگاهی دوباره به ‏فعالیت‌های این شخصیت سیاسی از چارچوب دانش سیاست‌گذاری است.
‏الف ‏–‏ مفاهیم اولیه
‏سیاستگذاری عمومی یکی از رشته‌های ‏تازه تأسیس علوم سیاسی است که در ارتباطی تنگاتنگ با سایر علوم قرار دارد و به کار ‏تنظیم عملکرد عوامل تصمیم گیرنده در یک کشور، با هدف بهینه سازی شرایط عمومی اجرای ‏تصمیمات و نیل به اهداف از پیش تعیین شده می‌آید. سیاستگذاری عمومی را با تعاریفی ‏گوناگون شناسانیده‌اند که از آن میان، برخی تعاریف ساده، کوتاه، اما پر معنا همچون: ‹‹‏علم عمل عمومی›› یا ‹‹علم دولت در عمل1››، از جایگاهی ویژه برخوردار است. پدیده‌ی ‏سیاستگذاری عمومی از نگاه نظری و مفهومی بر پایه‌هایی چند گانه بنا نهاده شده است. ‏از این رهگذر، مفاهیمی همچون: مرجعیت در ابعاد کلان و غیر کلان، واسطه‌گری و ‏واسطه‌ها و سرانجام، چرخه‌ی سیاستگذاری عمومی، از جمله ارکان اصلی در این دانش به ‏حساب می‌آیند2
‏مرجعیت‌ها در واقع دلایل وجودی و اثباتی سیاست‌ها هستند و ‏سیاست‌ها با ارجاع به آنها معنا می‌یابند و توجیه می‌شوند. بنابراین تغییر سیاست‌ها ‏در وهله‌ی نخست، مستلزم تغییر در مرجعیت آنهاست. مرجعیت‌ها در نگاه غیر کلان، به ‏مرجعیت یک قسمت، یک بخش یا یک حوزه‌ی خاص مثلا کشاورزی ، صنعت و نظیر آن باز ‏می‌گردد و در نگاه کلان، مجموعه‌ی سیستم یا نظام کلی را در بر می‌گیرد. بنابراین، ‏مرجعیت یک سیاست، به سیاستگذاری مربوط به آن، معنا می‌بخشد و به چرایی شکل‌گیری یک ‏سیاست (به آن شکلی که وجود دارد‌) پاسخ می‌دهد
3
.
‏واسطه‌ها، از دیگر ارکان ‏سیاستگذاری محسوب می‌شوند. اینها بازیگرانی هستند که به دلیل وجود یک سیاست یا ‏اجرای آن، به یکدیگر مرتبط می‌شوند. واسطه‌ها در ارتباط مستقیم با مرجعیت سیاست‌ها ‏هستند. کار واسطه‌ها، بوجود آوردن تصاویری است که درک یک مسأله از طریق گروههای ‏موجود در یک جامعه و سپس توصیف راه‌ حل‌های مناسب آن را امکان‌پذیر می‌سازد، ‏بنابراین واسطه‌ها با موقعیت استراتژیکی خود در نظام تصمیم‌گیری، سازندگان چارچوبی ‏علمی هستند که بر اساس آن، بحث‌ها و گفت و گوها در مورد مسائل مختلف سیاستی صورت ‏می‌پذیرد و در نهایت به اتخاذ یک تصمیم یا مجموعه‌ای از تصمیمات منتهی می‌شود و ‏سرانجام، مرجعیتی برای یک سیاست تعیین گشته یا تغییر می‌نماید. بنابراین نقش ‏واسطه‌ها در تصمیم گیری‌ها، نقشی کم بدیل و بی مانند است زیرا آنها، دیدگاه خویش را ‏به تصمیم گیران منتقل می‌نمایند و آنگاه بر تصمیمات اتخاذ شده تأثیر می‌گذارند.
‏سرانجام، چرخه‌ی سیاستگذاری عمومی، جان کلام دانش سیاستگذاری عمومی است. از ‏خلال این چرخه که شامل مراحلی همچون: شناسایی مسأله، تحلیل و گسترش برنامه، اجرای ‏برنامه، ارزیابی برنامه و پایان برنامه است 3، مشکلات پیدا و نهان مراجع درک ‏می‌شوند، مشکلات به مسائل تبدیل می‌گردند، حل مسائل به شیوه‌های گوناگون، مورد توجه ‏و ارزیابی قرار می‌گیرد، فرایند تصمیم سازی فعال می‌شود، تصمیم اتخاذ شده به اجرا ‏در می‌آید و در نتیجه، فعالیت‌های یاد شده، مورد ارزیابی و سپس تأیید یا اصلاح و ‏تغییر قرار گرفته و چرخه به فعالیت خود ادامه می‌دهد. فعالان اصلی این چرخه؛ تصمیم ‏گیران رسمی و غیر رسمی در جامعه هستند که به صورت فردی یا گروهی، مسائل را تا سطح ‏ورود به تقویم سیاستگذاری، یعنی برنامه‌ی کاری تصمیم گیران اصلی و فعال سازی فرایند ‏تصمیم سازی، پیش می‌برند.
‏ب ‏–‏ زمینه ظهور بازیگرانی نوین
‏در دوره پیش از مشروطیت ، به دلیل عدم تمایز ساختاری در عرصه‌ی قدرت ‏و انباشت مجموعه‌ای متنوع از قدرت در فردی واحد با عنوان پادشاه، سیاستگذاری، قالبی ‏کوچک می‌یافت و تا حد تصمیم گیری فردی که در نهایت، تناسب تصمیم با مقتضیات زمانی و ‏مکانی در آن سنجیده می‌شد، تنزل می‌کرد. مشاورانی همچون صدر اعظم‌ها، آنهم به شرطی ‏که خوش فکر و پاک نهاد بودند، شاید می‌توانستند مطلوب و مثبت را بر تصمیمات شاه بر ‏جای گذارند و تصمیم‌گیران بیرونی یعنی قدرت‌های بزرگ و نمایندگان آنها بویژه سفرای ‏روسیه و انگلستان، نفوذ و تأثیر خود را به گونه‌ای دیگر بر تصمیمات کلان کشوری ‏تحمیل می‌کردند. از این رهگذر، مرجعیت کلان سیاست‌ها، جایی در دستان این بازیگران ‏محدود و کم شمار بود و نهادهای برخاسته از مردم و متکی به آنها یا اساسأ وجود ‏نداشت، چنان کم رنگ بود که در سایه‌ی تعیین کنندگان مرجعیت‌های کلان، چیزی به حساب
3
‏نمی‌آمد.
‏با ظهور جنبش مشروطه خواهی، به عنوان حرکتی تفکیک طلب در قوای ‏کشوری و بر هم زننده‌ی انباشت قدرت در نقاطی مشخص و محدود، زمینه‌های دخالت عامه‌ی ‏مردم از نگاهی کلان و منتخبان آنها رد مجلس شورا، به شکلی خاص، در سیاستگذاری کشور ‏فراهم آمد.
‏پیش از این، سرزمین ایران، تا آن زمان که اسناد تاریخی حکایت ‏دارند، تجربه‌گر تجربه‌ای مستمر از پادشاهی‌های خودکامه و اقتدارگرا بود. ‏مرجعیت‌های کلان و غیر کلان، فارغ از دغدغه‌ی اندیشیدن به حقوق ملت، از جمله حق ‏حضور در تعیین سرنوشت خویش، تعیین می‌شد. در این حال، آمیزه‌ای از کم خردی، بی ‏مسئولیتی و قدرت طلبی پادشاهی خود سر از یک سو و نکته سنجی، آینده‌نگری و هوشمندی ‏قدرت‌های بزرگ صاحب منافع در منطقه، خطوط اصلی چهره‌ی مرجعیت کلان سیاستگذاری را در ‏ایران ترسیم می‌کرد.
‏ظهور پدیده‌ی مجلس با ادعای داشتن حق برتر در تعیین ‏مرجعیت کلان سیاست‌ها در جامعه، بی شک می‌توانست در تعارضی پر حرارت، با انگیزه‌ها ‏و رویکردهای نظام پادشاهی و منافع قدرت‌های خارجی قرار گیرد.
‏از این رهگذر ‏زمینه‌های ظهور بازیگرانی نوین فراهم آمده بود. اینک حاضران در مجلس یعنی نمایندگان ‏مردم، ایفاگر مهمترین نقش‌ها در این زمینه محسوب می‌شدند. این افراد اگر چه ‏نمایندگان و برگزیدگان مردم بودند، اما خود، به واسطه‌هایی تبدیل می‌گردیدند که ‏زبان عمومی جامعه را به زبان قابل فهم برای دیگر عوامل مؤثر در تصمیم سازی تبدیل ‏کرده و با وارد کردن مسائل حوزه‌های گوناگون به تقویم سیاستگذاری ، راه را برای یکی ‏از پراهمیت‌ترین مسائل در عرصه‌ی سیاستگذاری عمومی ، یعنی تنظیم رابطه‌ی کلان ‏–‏ غیر ‏کلان هموار می‌ساختند. در چنین شرایطی است که مدرس، گام در مجلس گذارده و به عنوان ‏یکی از وکلای مردم ، تا 5 دوره در این منصب به فعالیت می‌پردازد.
‏ج ‏–‏ مدرس ؛ واسطه‌ای در سیاستگذاری عمومی
‏کار واسطه‌گری ‏در سیاستگذاری عمومی با سه مؤلفه‌ی اصلی در ارتباط است. این سه مؤلفه یعنی: مرجعیت ‏کلان، مرجعیت غیر کلان و رابطه‌ی کلان ‏–‏ غیر کلان، در واقع پایه‌های سیاستگذاری را ‏تشکیل می‌دهند. بر این اساس، مهمترین فعالیت‌های مدرس در مجلس، در چارچوب پرداختن
5
‏به این سه وظیفه در سیاستگذاری عمومی و از منظر یک واسطه در این کار ، جای ‏می‌گیرد.
1. ‏نگاه مدرس به مجلس
‏نگاه مدرس به ‏مجلس، حکایت از جایگاه مجلس در اندیشه‌ی او دارد. او در این خصوص گفته بود که ما بر ‏هر کس قدرت داریم. از رضاخان هم هیچ ترس و واهمه‌ای نداریم. ما قدرت داریم پادشاه ‏را عوض کنیم. رئیس الوزراء را بیاوریم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزل کنیم. برای ‏مجلسی که می‌تواند سلطنت را تغییر دهد، عوض کردن وزیر جنگ نباید مسأله‌ای باشد .... ‏هیچ قوه‌ای در مقابل ما که برای اصلاح مملکت می‌کوشیم نمی‌تواند عرض اندام کند. 4
‏از این بیان مدرس چنین بر می‌آید که او هر سه حوزه‌ی مرجعیت کلان، مرجعیت ‏غیر کلان و تنظیم رابطه کلان ‏–‏ غیر کلان را جزئی از وظایف مجلس به شمار می‌آورد و ‏بدین ترتیب، این نهاد را نه تنها همسنگ پادشاه، بلکه برتر از او نیز می‌دانست از ‏نظر مدرس مجلس نهادی است که صلاحیت وضع قوانین و دخالت در تعیین مرجعیت کلان و ‏مرجعیت‌های غیر کلان را در کار سیاستگذاری کشور داراست و فعالیت‌های مجلس، تنها در ‏این چارچوب است که معنا پیدا می‌کند. مجلس از نگاه مدرس، برترین قدرت در کشور و ‏مافوق دیگر قدرت‌ها محسوب می‌شد.
2. ‏جامعیت، بنیانی برای ‏مرجعیت
‏یکی از واژه‌هایی که در ادبیات سیاسی مدرس، کاربردی قابل ‏تأمل دارد، جامعیت یا عصبیت در معنای اتحاد، انسجام و یگانگی است. نمونه‌ی چنین ‏اندیشه‌ای را در تفکرات دورکهایم و بحث‌های او از دو نوع همبستگی مکانیکی و ‏ارگانیکی نیز می‌توان سراغ گرفت. 5 مدرس، این اندیشه را در پاسخ بدین پرسش مطرح ‏می‌کند که: قومیت هر قوم و بقا و شرافت آن به چیست؟ و سپس در پاسخ از حفظ ‹‹‌‏جامع››‌ آن قوم سخن می‌گوید و اینکه بقای هر قوم منوط به حفظ جامع بین افراد آن ‏قوم کالجراد المنتشر، افرادی هستند متشتت و هیچ اثر و فایده‌ی اجتماعی بر آن افراد ‏کثیره، مترتب نخواهد بود. ترقی و تعالی هر قوم به این خواهد شد که جامع میان خودشان ‏از نگهداری کنند و به واسطه‌ی ترقی آن جامع، ترقی کنند.6
‏بحث از جامعیت یا ‏عصبیت با کار ـ ویژه‌ی تنظیم کنندگی اجتماعی، مدرس را به سوی مؤلفه‌های ‏تقویت‌کننده‌ی این جامعیت می‌کشاند. تقویت جامعیت به همبستگی بیشتر اجتماعی منجر ‏می‌شود و همبستگی بیشتر اجتماعی، کار تنظیم سیاست‌ها را چه در عرصه‌ی کلان و چه در ‏عرصه‌ی غیر کلان، تسهیل می‌نماید. وجود یک جامعیت قدرتمند که از آبشخور مؤلفه‌هایی ‏همچون اسلام گرایی و ایران گرایی سیراب می‌شود، نه تنها کار دستیابی و پذیرش ‏مرجعیت‌های کلان و غیر کلان را در سیاستگذاری تسهیل می‌کند، بلکه راهیابی مسائل ‏گوناگون جامعه را نیز به تقویم سیاستگذاری عمومی ، با سهولت بیشتری امکان‌پذیر

 

دانلود فایل

تحقیق اختلاف نظر شیعه و سنی 181ص

تحقیق اختلاف نظر شیعه و سنی 181ص

تحقیق-اختلاف-نظر-شیعه-و-سنی-181صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 248 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
‏در مورد اختلاف‏‌‏ میان‏‌‏ علی‏‌‏ رضی الله عنه و معاویه‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ بر این‏‌‏ متفقند که‏‌‏ علی‏‌‏ رضی الله عنه بر حق‏‌‏ بوده‏‌‏ و معاویه‏‌‏ و کسانی‏‌‏ که‏‌‏ بااو بودند از حکومت‏‌‏ علی‏‌‏ سرپیچی‏‌‏ کرده‏‌‏ بودند. اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ از شیعیان‏‌‏ می‏‌‏خواهند حتی‏‌‏ یک‏‌‏ نوشته‏‌‏ در عقیده‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏بیاورند که‏‌‏ مغایر این‏‌‏ موضوع‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ باشد. بر عکس‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ می‏‌‏توانند صدها کتاب‏‌‏ از بزرگان‏‌‏ خود در عقیده‏‌‏بیاورند و به‏‌‏ ایشان‏‌‏ ثابت‏‌‏ کنند که‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ خروج‏‌‏ معاویه‏‌‏ بر علی‏‌‏ را عملی‏‌‏ اشتباه‏‌‏ می‏‌‏دانند. پس‏‌‏ چرا شیعیان‏‌‏ سعی‏‌‏ دارندکه‏‌‏ اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ را در صف‏‌‏ معاویه‏‌‏ و مخالفت‏‌‏ علی‏‌‏ جلوه‏‌‏ دهند و چرا سعی‏‌‏ می‏‌‏کنند اهل‏‌‏ سنت‏‌‏ را به‏‌‏ بنی‏‌‏ امیه‏‌‏ نسبت‏‌‏ دهند وآنان‏‌‏ را دشمنان‏‌‏ اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ معرفی‏‌‏ کنند.
‏متأسفانه‏‌‏ دیری‏‌‏ نپائید که‏‌‏ این‏‌‏ اختلاف‏‌‏ رنگی‏‌‏ مذهبی‏‌‏ گرفت‏‌‏ و شیعیان‏‌‏ گروهی‏‌‏ مستقل‏‌‏ و دارای‏‌‏ روش‏‌‏ جدیدی‏‌‏ در اصول‏‌‏ وعقاید و فقه‏‌‏ و مواریث‏‌‏ شدند. اما اختلاف‏‌‏ میان‏‌‏ علی‏‌‏ و معاویه‏‌‏ در این‏‌‏ سطح‏‌‏ نبوده‏‌‏ و آنان‏‌‏ در اصول‏‌‏ و عقاید و غیر اختلافی‏‌‏نداشتند. بلکه‏‌‏ اختلاف‏‌‏ آنها در مسایل‏‌‏ حکومتی‏‌‏ و سلایق‏‌‏ شخصی‏‌‏ بود و ربطی‏‌‏ به‏‌‏ آنچه‏‌‏ از رسول‏‌‏ اکرم‏‌‏ صلی الله علیه وسلم‏ ‏ آموخته‏‌‏بودند نداشت‏‌‏. برای‏‌‏ اثبات‏‌‏ این‏‌‏ ادعای‏‌‏ خود دلایلی‏‌‏ از کتب‏‌‏ خود شیعیان‏‌‏ می‏‌‏آوریم‏‌‏. مهمترین‏‌‏ منبع‏‌‏ شیعه‏‌‏ نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏است‏‌‏ که‏‌‏ در آن‏‌‏ روایت‏‌‏ نسبت‏‌‏ داده‏‌‏ شده‏‌‏ به‏‌‏ علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ جمع‏‌‏ آوری‏‌‏ شده‏‌‏ است‏‌‏. در نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏ ج‏‌‏ 3 ص‏‌‏ 114 به‏‌‏ نقل‏‌‏ ازایشان‏‌‏ چنین‏‌‏ آمده‏‌‏ است‏‌‏: ابتدای‏‌‏ کار اینگونه‏‌‏ بود که‏‌‏ ما با اهالی‏‌‏ شام‏‌‏ برخورد کردیم‏‌‏، روشن‏‌‏ است‏‌‏ که‏‌‏ خدایمان‏‌‏ یکی‏‌‏ وپیامبرمان‏‌‏ یکی‏‌‏ است‏‌‏ و دوت‏‌‏ همه‏‌‏ ما به‏‌‏ اسلام‏‌‏ است‏‌‏. ما از آنها چیز بیشتری‏‌‏ غیر از ایمان‏‌‏ به‏‌‏ خدا و تصدیق‏‌‏ پیامبرش‏‌‏ صلی الله علیه وسلم نمی‏‌‏خواهند. آنچه‏‌‏ که‏‌‏ ما و آنها در آن‏‌‏ اختلاف‏‌‏ کردیم‏‌‏ خون‏‌‏ عثمان‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ بود.
‏بنابراین‏‌‏ گفته‏‌‏ آنحضرت‏‌‏ و بر خلاف‏‌‏ آنچه‏‌‏ شیعیان‏‌‏ می‏‌‏گویند، جز مسئله‏‌‏ قتل‏‌‏ عثمان‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ اختلاف‏‌‏ دیگری‏‌‏ میان‏‌‏ علی‏‌‏ واصحاب‏‌‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم‏ ‏ وجود نداشته‏‌‏ است‏‌‏. حضرت‏‌‏ علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ از تفرقه‏‌‏ و جد‏ائی‏‌‏ م‏یان‏‌‏ اصحاب‏‌‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم‏ ‏ حسرت‏‌‏می‏‌‏خورد و اینگونه‏‌‏ در مرگ‏‌‏ آنها مرثیه‏‌‏ می‏‌‏گفت‏‌‏: کجایند آن‏‌‏ قومی‏‌‏ که‏‌‏ به‏‌‏ اسلام‏‌‏ دعوت‏‌‏ داده‏‌‏ شدند، پس‏‌‏ آن‏‌‏ را پذیرفتند،قرآن‏‌‏ را خواندند و آن‏‌‏ حکم‏‌‏ قرار دادند، چشمهایشان‏‌‏ از گریه‏‌‏ خشکیده‏‌‏ و شکمهایشان‏‌‏ از روزه‏‌‏ گرفتن‏‌‏ به‏‌‏ کمرهایشان‏‌‏چسبیده‏‌‏ بود. دندانهایشان‏‌‏ از تضرع‏‌‏ و التماس‏‌‏ به‏‌‏ درگاه‏‌
‏3
‏ خداوند خشکیده‏‌‏، چهره‏‌‏ هایشان‏‌‏ از شب‏‌‏ زنده‏‌‏ داری‏‌‏ زرد و از خداترسی‏‌‏ خسته‏‌‏ بنظر می‏‌‏رسید. آنها برادرانم‏‌‏ بودند که‏‌‏ رفتند، پس‏‌‏ ما حق‏‌‏ داریم‏‌‏ تشنه‏‌‏ دیدار آنها باشیم‏‌‏ و از جدائی‏‌‏ آنهاانگشت‏‌‏ غم‏‌‏ به‏‌‏ دهان‏‌‏ بگیریم‏‌‏ (نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏ ص‏‌‏235)
‏این‌‏ سخن‏‌‏ حکایت‏‌‏ از روابط‏‌‏ دوستانه‏‌‏ و محکم‏‌‏ میان‏‌‏ علی‏‌‏ و اصحاب‏‌‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم‏ ‏ می‏‌‏کند، کمااینکه‏‌‏ علی‏‌‏ دخترش‏‌‏ ام‏‌‏ کلثوم‏‌‏را به‏‌‏ نکاح‏‌‏ عمر بن‏‌‏ خطاب‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ در آورد. کتابهائی‏‌‏ از اهل‏‌‏ تشیع‏‌‏ مانند کافی‏‌‏ کلینی‏‌‏ ج‏‌‏5 ص‏‌‏346 و استبصار طوسی‏‌‏ ج‏‌‏3ص‏‌‏350 و منتهی‏‌‏ الامال‏‌‏ قمی‏‌‏ ج‏‌‏1 ص‏‌‏184 به‏‌‏ این‏‌‏ حقیقت‏‌‏ اعتراف‏‌‏ کرده‏‌‏اند.
‏هنگامیکه‏‌‏ عمر بن‏‌‏ خطاب‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ شخصاً می‏‌‏خواست‏‌‏ در جنگ‏‌‏ با رومیها شرکت‏‌‏ کند با علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ مشورت‏‌‏ نمود.حضرت‏‌‏ علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ او را از رفتن‏‌‏ منع‏‌‏ کرد و گفت‏‌‏ او باید باقی‏‌‏ بماند زیرا که‏‌‏ او قلعه‏‌‏ و نماد اعراب‏‌‏ و حامی‏‌‏ و پناهگاه‏‌‏مسلمین‏‌‏ است‏‌‏. (نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏، ج‏‌‏2 ص‏‌‏18) سپس‏‌‏ حضرت‏‌‏ علی‏‌‏ به‏‌‏ او گفت‏‌‏: اگر عجمها ترا ببینند می‏‌‏گویند این‏‌‏ ریشه‏‌‏ ونقطه‏‌‏ قوت‏‌‏ اعراب‏‌‏ است‏‌‏ و اگر ریشه‏‌‏ را قطع‏‌‏ کردید در امان‏‌‏ خواهید بود. عمر رأی‏‌‏ را پذیرفته‏‌‏ و به‏‌‏ جنگ‏‌‏ نرفت‏‌‏. (نهج‏‌‏البلاغه‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏30)
‏همچنین‏‌‏ در نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏ ج‏‌‏3، ص‏‌‏2 آمده‏‌‏ است‏‌‏ که‏‌‏ علی‏‌‏ گرهی‏‌‏ از مردم‏‌‏ را دید که‏‌‏ بدگوئی‏‌‏ عثمان‏‌‏ را می‏‌‏کردند. حضرت‏‌‏ علی‏‌‏ایشان‏‌‏ را مذمت‏‌‏ نمود و می‏‌‏گفت‏‌‏: مردم‏‌‏ بدگوئی‏‌‏ او را می‏‌‏کنند و من‏‌‏ مردی‏‌‏ از مهاجرین‏‌‏ بودم‏‌‏ که‏‌‏ سعی‏‌‏ بسیار در دلجوئی‏‌‏ اومی‏‌‏کردم‏‌‏.
‏علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ از شدت‏‌‏ دوستی‏‌‏ خلفای‏‌‏ ثلاثه‏‌‏ سه‏‌‏ تن‏‌‏ از فرزندان‏‌‏ خویش‏‌‏ را بنام‏‌‏ آنها نامگذاری‏‌‏ کرد، به‏‌‏ نامهای‏‌‏ ابوبکر، عمر وعثمان‏‌‏.‏ گرچه‌‏ عامه‏‌‏ شیعیان‏‌‏ از این‏‌‏ حقایق‏‌‏ آگاه‏‌‏ نیستند اما کتابهای‏‌‏ شیعیان‏‌‏ به‏‌‏ این‏‌‏ موضوع‏‌‏ اقرار دارند. مانند کتابهای‏‌‏ اعلام‏‌‏الوری‏‌‏ طبرسی‏‌‏ ص‏‌‏302، ارشاد المفید 186، تاریخ‏‌‏ یعقوبی‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏213، مقاتل‏‌‏ الطالبین‏‌‏ ابی‏‌‏ فرج‏‌‏ اصفهانی‏‌‏ ص‏‌‏142،کشف‏‌‏ الغمه‏‌‏ اردبیلی‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏64 و جلاء العیون‏‌‏ مجلسی‏‌‏ ص‏‌‏182.
‏در جایی‏‌‏ دیگر علی‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ اصحاب‏‌‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم‏ ‏ را چنین‏‌‏ توصیف‏‌‏ می‏‌‏کند:
‏من‏‌‏ یاران‏‌‏ محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم‏‌‏، هیچکس‏‌‏ از شما مثل‏‌‏ آنها نیست‏‌‏. ایشان‏‌‏ صبح‏‌‏ می‏‌‏کردند ژولیده‏‌‏ موی‏‌‏ و غبار آلود، شبها درقیام‏‌‏ و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان‏‌‏ بر خاک
‏3
‏‌‏ بود. از یاد روز قیامت‏‌‏ بر شعله‏‌‏های‏‌‏ آتش‏‌‏ می‏‌‏ایستادند. پیشانیهایشان‏‌‏در اثر سجده‏‌‏های‏‌‏ طولانی‏‌‏ سائیده‏‌‏ شده‏‌‏ بود و از ذکر خدا اشک‏‌‏ بر چشمانشان‏‌‏ جاری‏‌‏ می‏‌‏شد و گریبانهایشان‏‌‏ را تر می‏‌‏کرد.
‏از ترس‏‌‏ خدا و امید ثواب‏‌‏ او چنان‏‌‏ می‏‌‏لرزیدند که‏‌‏ درختان‏‌‏ از باد و طوفان‏‌‏ (نهج‏‌‏ البلاغه‏‌‏ ص‏‌‏190 ـ189)
‏حسین‏‌‏ رضی الله عنه‏ ‏ نیز فرزندانش‏‌‏ را ابوبکر و عمر نام‏‌‏ نهاد و فرزندان‏‌‏ حسین‏‌‏ هم‏‌‏ برای‏‌‏ گرامیداشت‏‌‏ ابوبکر و عمر فرزندان‏‌‏ خودرا به‏‌‏ این‏‌‏ اسامی‏‌‏ نام‏‌‏ نهادند و این‏‌‏ واقعیتی‏‌‏ است‏‌‏ که‏‌‏ علماء شیعه‏‌‏ نیز در کتابهایشان‏‌‏ به‏‌‏ آن‏‌‏ اعتراف‏‌‏ کرده‏‌‏اند. ملاحظه‏‌‏ کنیداعلام‏‌‏ الوری‏‌‏ ص‏‌‏213، تاریخ‏‌‏ یعقوبی‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏228، مقاتل‏‌‏ الطالبین‏‌‏ ص‏‌‏78 و 116، التنبیه‏‌‏ والاشراف‏‌‏ مسعودی‏‌‏ (شیعی‏‌‏)ص‏‌‏263 و جلاء العیون‏‌‏ مجلسی‏‌‏ ص‏‌‏582.
‏موسی‏‌‏ بن‏‌‏ جعفر که‏‌‏ بنابر اعتقاد شیعه‏‌‏ امام‏‌‏ هفتم‏‌‏ است‏‌‏، یکی‏‌‏ از فرزندان‏‌‏ خود را ابوبکر نام‏‌‏ نهاد. کتاب‏‌‏ کشف‏‌‏ الغمه‏‌‏ ج‏‌‏2ص‏‌‏217 و مقاتل‏‌‏ الطالبین‏‌‏ ص‏‌‏561 این‏‌‏ موضوع‏‌‏ را ذکر کرده‏‌‏اند. همچنین‏‌‏ امام‏‌‏ مذکور دخترش‏‌‏ را عائشه‏‌‏ نام‏‌‏ گذاشت‏‌‏. پدربزرگ‏‌‏ او علی‏‌‏ بن‏‌‏ حسین‏‌‏ بن‏‌‏ علی‏‌‏ بن‏‌‏ ابی‏‌‏ طالب‏‌‏ نیز دخترش را عائشه نامیده بود (کشف الغمه والفصول الهمه صـ: 283) همچنین امام دهم شیعیان علی بن محمد هادی پسری بنام حسن و دختری بنام عائشه داشت. (کشف الغمه جـ: 2 صـ: 324 والفصول المهمه صـ: 283).
‏عبد الله بن جعفر بی أبی طالب فرزندش را ابوبکر نام‏‌‏ نهاد. (مقاتل‏‌‏ الطالبین‏‌‏ ص‏‌‏123) حسن‏‌‏ بن‏‌‏ علی‏‌‏ سه‏‌‏ فرزند داشت‏‌‏ که‏‌‏ یکی‏‌‏ از آنها عمر نام‏‌‏ داشت‏‌‏. (تاریخ‏‌‏ یعقوبی‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏228 و عمدة‏‌‏ الطالب‏‌‏ ص‏‌‏81 و الفصول‏‌‏ المهمه‏‌‏ ص‏‌‏166).
‏این‌‏ همه‏‌‏ دال‏‌‏ بر این‏‌‏ است‏‌‏ که‏‌‏ موضع‏‌‏ شیعیان‏‌‏ نسبت‏‌‏ به‏‌‏ اصحاب‏‌‏ پیامبر صلی الله علیه وسلم‏ ‏ موضع‏‌‏ اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ نیست‏‌‏! و گرنه‏‌‏ آیا از شیعیان‏‌‏کسی‏‌‏ هست‏‌‏ که‏‌‏ فرزندانش‏‌‏ را ابوبکر یا عائشه‏‌‏ یا عمر نامگذاری‏‌‏ کند؟ با توجه‏‌‏ به‏‌‏ اینکه‏‌‏ اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ این‏‌‏ کار را کرده ‏‌‏اند ما در اینجا ادعای‏‌‏ دوستی‏‌‏ و ارادت‏‌‏ شیعیان‏‌‏ نسبت‏‌‏ به‏‌‏ اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ را امتحان‏‌‏ کرده‏‌‏ و می‏‌‏گوئیم‏‌‏: از اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ در نامگذاری‏‌‏ فرزندانتان‏‌‏ بنام‏‌‏ خلفای‏‌‏ سه‏‌‏ گانه‏‌‏ و عائشه‏‌‏ پیروی‏‌‏ کنید وگرنه‏‌‏ ادعای‏‌‏ ارادت‏‌‏ و پیرویتان‏‌‏ از اهل‏‌‏ بیت‏‌‏ جز ادعائی‏‌‏ بی‏‌‏ محتوا و عاری‏‌‏ از حقیقت‏‌‏ چیز دیگری‏‌‏ نخواهد بود.
‏4
‏طبرسی‌‏ از امام‏‌‏ باقر روایت‏‌‏ می‏‌‏کند که‏‌‏ گفت‏‌‏: من‏‌‏ منکر فضیلت‏‌‏ عمر نیستم‏‌‏ اما ابوبکر از عمر افضل‏‌‏ است‏‌‏ (الاحتجاج‏‌‏طبرسی‏‌‏ ص‏‌‏230) مردی‏‌‏ از محمد بن‏‌‏ علی‏‌‏ متعجب‏‌‏ شد وقتی‏‌‏ دید او ابوبکر را متصف‏‌‏ به‏‌‏ صدیق‏‌‏ می‏‌‏کند و پرسید آیا تو نیز او را موصوف‏‌‏ به‏‌‏صدیق‏‌‏ می‏‌‏کنی‏‌‏؟ محمد بن‏‌‏ علی‏‌‏ گفت‏‌‏: بلی‏‌‏، و هر کس‏‌‏ او را صدیق‏‌‏ نگوید قولش‏‌‏ را در دنیا و آخرت‏‌‏ تصدیق‏‌‏ نخواهد کرد(کشف‏‌‏ الغمه‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏174)
‏تمام‏‌‏ روایاتی‏‌‏ که‏‌‏ ذکر می‏‌‏شود توسط‏‌‏ بزرگترین‏‌‏ و برجسته‏‌‏ترین‏‌‏ علماء و مراجع‏‌‏ شیعه‏‌‏ در مهمترین‏‌‏ کتب‏‌‏ ایشان‏‌‏ روایت‏‌‏ شده‏‌‏است‏‌‏ و ما از منابع‏‌‏ خود شیعیان‏‌‏ استدلال‏‌‏ می‏‌‏کنیم‏‌‏. از جعفر بن‏‌‏ محمد امام‏‌‏ ششم‏‌‏ شیعیان‏‌‏ روایت‏‌‏ است‏‌‏ که‏‌‏ زنی‏‌‏ داناخدمت‏‌‏ ایشان‏‌‏ رسید و از او در مورد ابوبکر و عمر سوال‏‌‏ نمود. محمد بن‏‌‏ جعفر در جواب‏‌‏ آن‏‌‏ زن‏‌‏ گفت‏‌‏: آن‏‌‏ دو را دوست‏‌‏بدار. آن‏‌‏ زن‏‌‏ گفت‏‌‏: من‏‌‏ آنگاه‏‌‏ که‏‌‏ به‏‌‏ ملاقات‏‌‏ پروردگارم‏‌‏ شتافتم‏‌‏ به‏‌‏ او می‏‌‏گویم‏‌‏ تو مرا به‏‌‏ دوستی‏‌‏ آنها امر کرده‏‌‏ بودی‏‌‏. امام‏‌‏ درجواب‏‌‏ گفت‏‌‏: بلی‏‌‏ (الکافی‏‌‏، الروضه‏‌‏، ج‏‌‏8 ص‏‌‏101)
‏جعفر صادق پیوسته‏‌‏ می‏‌‏گفت‏‌‏: ولدنی‏‌‏ ابوبکر مرتین‏‌‏. بخاطر اینکه‏‌‏ نسبت‏‌‏ جعفر صادق از دو طرف‏‌‏ به‏‌‏ ابوبکر می‏‌‏رسد. اول‏‌‏از طریق‏‌‏ مادرش‏‌‏، فاطمه‏‌‏ بنت‏‌‏ قاسم‏‌‏، که‏‌‏ قاسم‏‌‏ فرزند ابوبکر است‏‌‏. و دوم‏‌‏ از طریق‏‌‏ مادربزرگش‏‌‏ اسماء بنت‏‌‏ عبدالرحمن‏‌‏ بن‏‌‏ابوبکر که‏‌‏ مادر فاطمه‏‌‏ می‏‌‏باشد. (عمدة‏‌‏ الطالب‏‌‏ ص‏‌‏195 چاپ‏‌‏ ایران‏‌‏ و الارشاد المفید ص‏‌‏186 و الکافی‏‌‏، الحجه‏‌‏، ج‏‌‏1ص‏‌‏472)
‏مسعودی‏‌‏ می‏‌‏گوید: عثمان‏‌‏ در حال‏‌‏ تلاوت‏‌‏ قرآن‏‌‏ کشته‏‌‏ شد. زنش‏‌‏ فریاد برآورد که‏‌‏ امیرالمؤمنین‏‌‏ را کشتند. آنگاه‏‌‏ حسن‏‌‏ وحسین‏‌‏ داخل‏‌‏ خانه‏‌‏ آمدند و عثمان‏‌‏ را در حالی‏‌‏ یافتند که‏‌‏ روحش‏‌‏ پرواز کرده‏‌‏ بود و بر او گریستند. این‏‌‏ خبر به‏‌‏ علی‏‌‏، طلحه‏‌‏ و زبیر (رضی‏‌‏ الله عنهما) رسید علی (رضی الله عنه) به درون خانه آمد در حالیکه پریشان و غمگین بود بر صورت حسن سیلی زد و مشتی بر سینه حسین کوبید و گفت: امیر المؤمنین چگونه کشته شد, در حالیکه شما نزدیک خانه بودید و به محمد بن طلحه ناسزا گفت و عبد الله بن زبیر را لعنت کرد. (مروج‏‌‏ الذهب‏‌‏ مسعودی‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏344)
‏ابوالفرج‏‌‏ اصفهانی‏‌‏ در مقاتل‏‌‏ الطالبین‏‌‏ چاپ‏‌‏ دارالمعرفة‏‌‏ بیروت‏‌‏ ص‏‌‏87 و 142، اردبیلی‏‌‏ در کشف‏‌‏ الغمه‏‌‏ ج‏‌‏2 ص‏‌‏64 ومجلسی‏‌‏ در جلاء العیون‏‌‏ ص‏‌‏582 می ‏‌‏نویسند: ابوبکر فرزند علی‏‌‏ بن‏‌‏ ابی‏‌‏ طالب‏‌‏ در رکاب‏‌‏ برادرش‏‌‏ امام‏‌‏ حسین‏‌‏ در کربلا به‏‌‏شهادت‏‌‏ رسید همچنانکه‏‌‏ فرزند امام‏‌‏ حسین

 

دانلود فایل

تحقیق اشتباه از نظر حقوقی 160 ص

تحقیق اشتباه از نظر حقوقی 160 ص

تحقیق-اشتباه-از-نظر-حقوقی-160-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 169 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏1
‏اشتباه، مبین ناهمخوانی است. مرتکب به گونه‌ای فکر می‌کند و جامعه در کل، به نحوی دیگر. جامعه اصرار دارد که دیدگاهش صحیح است، نتیجه مجرمانه واقعا رخ داده و بزهدیده حقیقتا صدمه دیده است. متهم ادعا می‌کند که او به گونه دیگر بر مسئله می‌نگریسته و همچون سایر مردم به حقیقت امر واقف نبوده است. به عقیده وی، او هیچ کار خلافی انجام نداده و یا لااقل خلاف به آن شدت که به نظر می‌رسد انجام نداده است. ممکن است به عقیده دیگران او به سمت یک مامور حافظ صلح تیراندازی کرده و او را مجروح نموده باشد، ولی از دید مرتکب ممکن است موضوع، به گونه‌ای دیگر جلوه کند.
‏1ـ ممکن است تمرین تیراندازی می‌کرده و فکر کرده که دارد به سمت یک ماکت مقوایی مامور حافظ صلح شلیک می‌کند.
‏2ـ ممکن است، تصور می‌کرده که مامور حافظ صلح یک مامور خصوصی است. حال آنکه در واقع افسر بین‌الملل بوده است.
‏3ـ ممکن است، تصور می‌کرده که مامور یک شهروند معمولی است که به او حمله‌ور شده و او باید در قالب دفاع مشروع از خود دفاع کند.
‏4ـ ممکن است، تصور می‌کرده که مامور فاسد است و این وظیفه اوست که افسر را دستگیر کرده و از این رو ابتدا وی را ناتوان می‌سازد.
‏هنگام تیراندازی مرتکب به افسر پلیس هر کدام از این تصورات اشتباه ممکن است در ذهن او وجود داشته باشد. حال آنکه در واقع او، مرتکب قتل یک مامور حافظ صلح با لباس فرم آبی رنگ شده است. برخی از این تصورات ـ مخصوصا تصور تیراندازی به ماکت کاغذی سبب می‌شود که او به لحاظ اخلاقی نسبت به ایراد جراحت بی گناه دانسته شود و از این رو به اتهام شروع به قتل تحت تعقیب قرار نگیرد. سایر تصورات، چون تصور اینکه افسر پلیس فاسد است و این وظیفه مرتکب است که به وی شلیک کند، بیشتر مشکل‌ساز هستند. اشتباه از ریشه شبه و در لغت به معنی مانند شدن و یا چیزی یا کسی را به جای چیزی یا کسی گرفتن آمده است.
‏1
‏3
‏ ـ محمد علی اردبیلی، حقوق جزای عمومی ، ج 2 ، ص 97، به نقل از، علی اکبر، دهخدا، لغت‌نامه، اشتباه
‏ و آن عبارت است از تصور خلاف انسان از واقع، چندانکه امر موهوی را موجود ویا موجودی را موهوم بپندارد.‏ ـ همان

‏اشتباه در حوزه حقوق بین‌الملل کیفری نیز مطرح می‌شود. ماده 32 اساسنامه دادگاه بین‌المللی کیفری در دو بند به بحث پیرامون اشتباه می‌پردازد.‏ - Albin Eser, Mantal Elements – Mistake of Fast and Mistake of Law.
‏به هر حال با بررسی مختصر اساسنامه و توجه به نظام حقوق کیفری داخلی کشورها روشن می‌شود که برخی از اشتباهات مسئولیت کیفری را رفع می‌کند، حال آنکه برخی دیگر اینگونه نیستند. اشتباه از آنجا که تاثیری در عالم خارج نمی‌گذارد جزو علل رافع مسئولیت شمرده می‌شود. به دیگر سخن، در اشتباه ؟؟؟ عمل ارتکابی به قوت خود باقی مانده است.
‏برای بررسی بیشتر در این زمینه ابتدا به بررسی مختصر اشتباهات غیرقابل قبول و یا بنا به تقسیم فلچر اشتباه نابجا‏ - Irreluenet mistake.
‏ در مقابل اشتباهات بجا‏ - relevent misteake.
‏می کنیم. گفتار اول اشتباهات نابجا
‏الف) اشتباه در مکان
‏برای صدور حکم محکومیت متهم به یک جرم، دادستان باید ثابت کند که جرم در داخل یک ایالت یا در داخل حزه قضایی دادگاه ارتکاب یافته است.‏ ـ دادگاهها گاه به جای این مسئله (صلاحیت محلی) بر اساس ملیت متهم یا بزهدیده احراز صلاحیت می کنند. (ماده 7 قانون مجازات آلمان). دادگاههای آلمان همچنین بر اساس صدمه به منافع ملی آلمان (ماده 5) و صلاحیت جهانی برای برخی جرایم که وابستگی جهانی دارند(ماده 6) اعمال صلاحیت می‌کند. (بنا به مواد 3 الی 8 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 ، دادگاههای ایران بر اساس صلاحیت سرزمینی (ماده 3) ، صلاحیت سرزمینی عینی(ماده 4). صلاحیت واقعی (ماده 4) ، صلاحیت شخصی مثبت(ماده 7) و صلاحیت جهانی (ماده 8) ، احراز صلاحیت می کنند. برای ملاحظه توضیح و تبیین این موارد ر.ک. به : عباس زراعت، قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی، صص 20-23 همچنین در مواد 51-59 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری(مصوب 1371) قواعد راجع به صلاحیت محلی وموارد مشابه بیان شده است)

‏1
‏4
‏برای محکوم ساختن یک‌فرد، بنا به قوانین ایالت کالیفرنیا، دادستان کالیفرنیا، جز در موارد استثنایی باید ثابت کند که جرم در آن ایالت واقع شده است.‏ ـ جورج، پی، فلچر، منبع پیشین، ص 255.
‏فرض کنید که تیراندازی به افسر پلیس در ایالت کالیفرنیا به وقوع پیوسته، ولی مرتکب ادعا می‌کند که وی تصور می‌کرده او و افسر پلیس در داخل قسمت حوزه قضایی نواداد در دریاچه تاهو‏ - Lake Tahoe
‏قرار دارند، دریاچه تاهو در مرز دو ایالت کالیفرنیا و نوادا و در 37 کیلومتری شمال غربی شهر رنو، ایالت نوادا قرار دارد. یک قسمت از دریاچه تاهو جزو ایابت کالیفرنیاست و قسمت دیگر به ایالت نوادا تعلق دارد. متهم در قسمت مربوط به ایالت کالیفرنیا مرتکب جرم شده، ولی ادعا می‌کند که «فکر» می کرده در قسمت مربوط به ایالت نوادا به سمت افسر پلیس شلیک کرده است. آیا این اشتباه بجاست؟ متاسفانه خیر، مهم آن است که چه انجام شده، نه آنکه متهم فکر می‌کرده آن کار را کجا انجام می‌دهد.
‏اما در همین حالت می‌توان تصور حالتی را کرد که زنی در یک تشتی واقع در آبهای دریاچه تاهو به رو ؟؟؟ گری می‌پردازد. رو ؟؟؟ گری در ایابت کالیفرنیا جرم محسوب می‌شود، ولی در ایالت نوادا این عمل جرم محسوب نمی‌شود.این زن در آبهای قسمت ایالت کالیفرنیا مرتکب رو؟؟ گری شده و تحت تعقیب قرار می‌گیرد. اما ادعا می‌کند که فکر می‌کرده در ایالت نوادا قرار دارد. در اینجا اشتباه وی به نظر رافع مسئولیت کیفری خواهد بود. ذکر این نکته ضروری است که درحقوق بین‌الملل کیفری با توجه بر اعمال صلاحیت جهانی و نوع اعمال جرم‌انگاری شده، فرض تحقق چنین اشتباهاتی وجود ندارد.
‏ب: اشتباه در مصونیت : ‏فرض کنید که کارمند یک سفارت‌خانه تصور می کند که به خاطر شغلش، از مصونیت سیاسی در قبال جرایم ارتکابی برخوردار است. از این رو، در حال مستی رانندگی می‌کند، ولی واقعیت امر چیز دیگری است و کارکنان در آن سطح از مصونیت بهره‌مند نیستند. آیا این اشتباه بجاست؟ خوشبختانه خیر. ما به دنبال آنیم که آیا وی واقعا مصونیت داشته یا خیر، نه اینکه تصوری داشته است. وجود این اشتباهات نابجا، ما را وا می‌دارد تا قواعدی برای اشتباهات بجا طرح‌ریزی کنیم. براستی علت چیست که برخورد ما با اشتباه در مکان و اشتباه در تشخیص یک انسان به عنوان هدف و ماکن کاغذی با یکدیگر متفاوت است؟ ارسطو که اشتباه را در زمره علل رافع مسئولیت کیفری می‌دانست، دیدگاه خود در باب اشتباهات بجا را قاعده‌مند کرده بود. وی معتقد بود که اشتباهات بجا اختیار انتخاب در عمل را از مرتکب سلب می‌کند. اگر شخص نداند که هدف او یک انسان است، دیگر نمی‌توان گفت که او با اختیار خود وی را هدف گرفته است. اصل بر این است که در صورت ارتکاب غیرارادی عمل شخص مسئول و سرزن‌پذیر دانسته نمی‌شود.
‏1
‏4
‏ - Aristotle, Nichomachean Ethecs 1135a-1137a.

‏برای اعمال این اصل در موارد فرضی فوق، باید سوال خود را از نو مطرح سازیم: چه هنگام غیرارادی بودن عمل، سبب از بین رفتن مسئولیت مرتکب می‌شود؟ اشتباه درباره مکان(کالیفرنیا و نه نوادا) نمی‌تواند هیچ نقشی،نه در تصمیم مرتکب و نه در عمل انجام شده، داشته باشد. ضرب‌وجرح و قتل در هر ایالتی که باشد جرم است. اشتباه درباره مصونیت نسبتا متفاوت خواهد بود. رانندگی در حال مستی برای همه، چه دیپلمات و چه مردم عادی، خطا محسوب می‌شود. ولی اشتباه در اینجا برانگیزه مرتکب در نقض قانون تاثیر داشته است. او ممکن است مدعی شود که اگر از امکان تعقیب کیفری در رده خود آگاهی داشت، هیچ‌گاه قوانین رانندگی را نقض نمی‌نمود.‏ ـ به نقل از همان: ص 256.
‏اگر اشتباه در امری ماهوی باشد، مثل اشتباه در تشخیص انسان به عنوان یک ماکت کاغذی، تردیدی نیست که اشتباه صورت گرفته در ارزیابی ما از مسئولیت مرتکب موثر خواهد بود، ولی اشتباه در امور شکلی، مثل اشتباه در صلاحیت دادگاه یا مصونیت از تعقیب، تاثیر کمی بر مسئولیت مرتکب در قبال ارتکاب جرم خواهد داشت.

 

دانلود فایل