لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جنین شناسی درقرآن
ما می خواهیم به عنوان یک مسلمان به این دستور قرآن کریم که می فرماید :
« فلینظر الانسان مم خلق» 1
پس بایدانسان توجه کند به چگونگی خلقت خود عمل کرده وان مباحث رابطور گسترده تروبااستفاده از منابع علمی موجود به یاری خداوند ادامه دهیم.
ازابتدای آفرینش یعنی مرحله خلقت انسان ازخاک تاآخرین مرحله یعنی مرحله ولوج روح که انسان را ازبقیه موجودات متمایز می کند واورا تبدیل به خلقتی دیگر می نماید . در این مرحله خالق هستی بخش ادعای احسن الخالقین بودن خودرا به اثبات می رساند وروح الهی خود را دراو
میدمد تا اورا آماده به دوش کشیدن رسالتی عظیم نماید . ابتدایی ترین مرحله خلقت که بارها در آیات متعدد بیان شده، مرحله خلقت انسان از خاک است، بعنوان نمونه :
« هو الذی احسن کل شی ء خلقه وبدأ خلق الانسان من طین »
اوست که همه چیز رابه نیکوترین وجه خلق نمود وشروع کرد خلقت انسان را ازگل
این آیه وامثال آن اشاره به خلقت اولیه انسان دارد اما مطمئناً اسرار دیگری هم درآن نهفته است زیرا امام صادق (علیه السلام) راجع به آفرینش انسان از خاک می فرماید : تمام چیزهایی که درخاک است
دربدن آدمی وجود دارد اما نه به یک اندازه بعضی از انها دربدن انسان خیلی زیاداست وبعضی ازآنهاخیلی کم .دربین چیزهایی که دربدن خیلی زیاد است مساوات وجود ندارد وبعضی از آنها از بعضی دیگر کمتراست . ایشان فرمودند : چهار چیز است که دربدن انسان زیاد می باشد . هشت چیز است که دربدن انسان کم است وهشت چیز دیگر دربدن خیلی کم است . 2
به طوری که امروز این نظریه به اثبات رسیده است،ان هشت چیزی که دربدن خیلی کم است این عناصر می باشند:
1- مولیبدن
2- سلسیوم
3 - فلئور
4 - کوبالت
5- منگنز
6 - ید
7 - مس
8 - روی .
آن هشت چیزکه بالنسبه زیادتر است عبارتنداز
1. منیزیم
2.سدیم
3.پتاسیم
4.کلسیم
5.فسفر
6.کلر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جنگ افزارهای هسته ای
در اختیار داشتن جنگ افزارهای هسته ای بالاترین نشانه قدرت در جهان امروز محسوب می شود. داشتن جنگ افزارهای هسته ای برای عاملان دولتی یا غیردولتی این امکان را فراهم می آورد تا در جدول "صاحبان قدرت" جایی داشته باشند. این نگرش با وقوع حوادثی چون جنگ خلیج فارس و عملیات ناتو در کوزوو تقویت گردید. مشهور است که ژنرال ساندارجی، رییس اسبق ستاد نیروی زمینی هند، گفته است:
"اساسی ترین درسی که از جنگ خلیج فارس می توان گرفت این است که اگر دولتی بخواهد با آمریکا بجنگد، باید از این کار خودداری کند مگر اینکه به جنگ افزارهای هسته ای دست یابد."
با وجود کابوس وحشتناک انتشار مواد هسته ای از زرادخانه های عظیم شوروی سابق، جنگ افزار هسته ای هنوز در انحصار دولت هاست. عاملان غیردولتی می توانند این سلاح ها را خریداری یا سرقت کنند، اما مهارت و توان سازمانی لازم را برای ساخت جنگ افزارهای هسته ای ندارند. ساخت جنگ افزارهای هسته ای، حتی برای کشورهای نیمه صنعتی، کار بسیار مشکلی است و ایجاد توان اولیه ساخت جنگ افزارهای اتمی هیچگاه به معنای دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای موثر نیست، چرا که این کار مستلزم طی مراحل مختلفی نظیر کوچک سازی، سخت گردانی، هدف یابی موثر، فرماندهی و کنترل و نیز وسایل پرتاب است. شایان ذکر است که جنگ افزارهای هسته ای را بدون "کوچک سازی" نیز می توان به کار گرفت ولی پرتاب آنها بسیار پیچیده تر و مشکل تر خواهد شد.
بنا به دلایل فوق، در دهه بعد یا حتی پس از آن نیز تعداد کشورهایی که جنگ افزارهای پیشرفته و قابل استفاده هسته ای را در اختیار خواهند داشت، بسیار کم خواهد بود و احتمالا تنها آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان، چین و اسراییل از این فناوری برخوردار خواهند ماند. در میان این کشورها، روسیه، فرانسه، چین و انگلستان بدون تردید توانایی انجام حمله ای را (برای مثال ، با موشک بالستیک) علیه آمریکا دارند. گروه دوم کشورهایی که می توانند خود جنگ افزارهای هسته ای را تولید کرده، در نهایت به این سلاح ها مجهز شوند، هند و پاکستان هستند. برخی کشورهای دیگر نظیر ایران، عراق و کره شمالی نیز با دستیابی به این سلاح ها و یا به مواد شکافت پذیر آنها از منابع خارجی می توانند به این گروه ملحق شوند. همه این کشورها سعی می کنند که جنگ افزارهای کامل و یا اجزای آماده نصب را از کشورهای شوروی سابق خریداری نمایند. ممکن است این کشورها بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم به انجام این کار نزدیک شده باشند.
کاربرد تکنیکی
جنگ افزارهای هسته ای در سطح تاکتیکی به صورت مستقیم علیه نیروهای مانور کننده یا پشتیبانی در میدان نبرد به کار می رود. به کارگیری آنها نیز با روش های مختلف، از موشک کوتاه برد بالستیک یا شلیک از یک هواپیمای تاکتیکی گرفته تا مین گذاری و دیگر روش های پنهانی امکان پذیر است. دی این میان، نامتقارن بودن یک رویکرد، اصولا از تاثیر بازدارندگی صاحبان این نوع سلاح ها بر واکنش های احتمالی آمریکا به بحران ها نشات می گیرد.
استفاده از یک سلاح هسته ای علیه نیروها در صحنه نبرد در واقع کم اثرترین راه استفاده از این نوع سلاح ها بوده، در بسیاری مواقع این کار صرفا یک واکنش نامتقارن به حساب می آید.
کشورها و نیروهای رقیب به چند دلیل از به کارگیری تاکتیکی جنگ افزارهای هسته ای خودداری می کنند:
1- این که اگر حمله مورد نظر یک غافلگیری استراتژیک کامل نباشد، نیروهای تاکتیکی مانور کننده به سرعت از هم پاشیده، دستیابی به هدف نظامی مورد نظر و متناسب با هزینه سیاسی استفاده از سلاح هسته ای بسیار مشکل می شود.
2- ردیابی عامل حمله کننده بسیار آسان است؛ به ویژه اگر این سلاح با روش متعارف پرتاب شده باشد.
3- به کارگیری جنگ افزارهای هسته ای علیه نیروهای آمریکایی تقریبا همیشه با یک واکنش غافلگیرانه روبه رو خواهد شد که هدف آن تسلیم بدون قید و شرط طرف مقابل است.
4- در نهایت این که طرف های متخاصم به تعداد کافی سلاح هسته ای در اختیار ندارند و مسلما هدف قرار دادن نیروهای مستقر در میدان نبرد، پرهزینه ترین شیوه به کارگیری این سلاح هاست.
اگر دشمن تصمیم بگیرد از جنگ افزارهای هسته ای علیه نیروهای رزمی در میدان جنگ استفاده کند، به کارگیری وسایل متعارف- نظیر موشک های بالستیک یا هواپیماهای تاکتیکی_ برای این کار کم ترین شانس موفقیت را به همراه دارد، ضمن آنکه مسیر حرکت آنها تا محل استقرار مهاجم مورد نظر قابل شناسایی است. موشک ها و هواپیماها را به راحتی می توان شناسایی کرد و طرف مهاجم فاقد اطمینان تکنولوژیکی کافی است که چنین حمله حساسی را با چنان وسایل نامطمئن
ی صورت دهد. بیشترین شانس موفقیت در حمله به نیروهای مانوری در میدان نبرد، می تواند استفاده از شیوه های پنهانی از طریق نفوذ نیروهای عملیات ویژه یا عملیات های تروریستی و یا استفاده از مین های هسته ای باشد. به کارگیری مین های هسته ای از سوی دشمن به ویژه هنگامی که در موضع پدافندی قرار می گیرد و زمینه پیشروی برای نیروهای آمریکایی فراهم است بسیار محتمل خواهد بود. این کار مقاومت او را افزایش داده و استفاده از شیوه های مختلف اختفا را ممکن و کشف سلاح مورد استفاده را قبل از انفجار مشکل تر می سازد.
به دلایل فوق کشورهای مجهز به جنگ افزارهای هسته ای تمایلی به استفاده مستقیم از این سلاح ها علیه نیروهای آمریکایی ندارند. آنها ممکن است بیشتر تمایل داشته باشند که سلاح ها را علیه متحدین و نیروهای ائتلافی که برای مقابله با این حملات آمادگی کمتری دارند، به کار برند. این کشورها همچنین ممکن است بیشتر برای هدف قرار دادن زیرساخت های پشتیبانی رزمی ثابت، مانند پایگاه های هوایی تلاش کنند. یک احتمال دیگر، هدف قرار دادن کشتی های جنگی، به ویژه ناوهای هواپیمابر آمریکا به عنوان نمادهای فرهنگی مدرن این کشور است. البته دشمن برای آنکه بتواند به یک ناو هواپیمابر آسیب برساند باید به قدر کافی به آن نزدیک شود که این کاری بسیار مشکل و خطرناک است.
جنگ افزارهای هسته ای بیشترین کاربرد را در مرحله اولیه یک جنگ مهم دارند؛ یعنی زمانی که با این سلاح ها بتوان اعزام نیروهای آمریکایی را به داخل صحنه جنگ با خطر روبه رو ساخته و یا مانع از تحقق آن شد.
به کار گیری این سلاح ها پس از نزدیک شدن نیروها و شکل گیری صحنه جنگ کاهش می یابد؛ اما این اقدام در وضعیت نهایی صحنه جنگ، به ویژه هنگامی که طرف مهاجم شکست سخت خود را قریب الوقوع می بیند همچنان عاملی مهم به شمار م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
3
1
جنگ جهانی دوم
آغاز نبرد
مردم جهان در قرن بیستم شاهد دو جنگ بزرگ بوده اند . این دو جنگ از نظر وسعت و شدت و شمارة جنگجویان در تاریخ بینظر است . در طول این دو جنگ جهانی ، دهها میلیون انسان کشته و زخمی و ناپدید شدند یا از قحطی و گرسنگی و بیماری جان دادند . شهرها و روستا ویران شدند وشط مواج و با عظمت تمدن در گرداب مخوف جنگ فرو رفت . ولی با این دو جنگ چهرة جهان نیز تغییر یافت ، دنیای قدیم از میان رفت و دنیای جدید سر بر افراشت .
در سال 1815 ، ناپلئون امپراتور فرانسه ، در نبرد واترلو ، که در آن تقریباً تمام کشورهای بزرگ اروپا شرکت داشتند ، شکست خورد . به دنبال نبرد واترلو در اروپا به مدت یکصد سال جنگی بزرگ و همه گیر رخ نداد . تنها در سال 1870 جنگ کوتاهی میان آلمان و فرانسه در گرفت که در آن ارتش فرانسه به سرعت درهم شکست . در این جنگ کشورهای دیگر اروپا دخالتی نکردند و صلح به زودی برقرار شد و آرامش همه جا را گرفت . ولی این آرامش ، آرامش پیش از توفان بود ، توفان مهیب جنگ اول جهانی که در ماه اوت 1914 آغاز شد و چهار سال و نیم ادامه یافت و در آن 26 کشور بزرگ و کوچک جهان ( از جمله کشور بیطرف ایران ) درگیر مبارزه شدند .
کشور آلمان که قرنها به صورت ایالتهای کوچک و مستقل اداره می شد ، در سال 1871 به رهبری بیسمارک ، صدراعظم پروس ، متحد شد و بزودی در زمینة علوم و آموزش و صنایع به پیشرفتهای عظیم دست یافت .
تقسیم کشورها
3
1
جنگ جهانی دوم
آغاز نبرد
مردم جهان در قرن بیستم شاهد دو جنگ بزرگ بوده اند . این دو جنگ از نظر وسعت و شدت و شمارة جنگجویان در تاریخ بینظر است . در طول این دو جنگ جهانی ، دهها میلیون انسان کشته و زخمی و ناپدید شدند یا از قحطی و گرسنگی و بیماری جان دادند . شهرها و روستا ویران شدند وشط مواج و با عظمت تمدن در گرداب مخوف جنگ فرو رفت . ولی با این دو جنگ چهرة جهان نیز تغییر یافت ، دنیای قدیم از میان رفت و دنیای جدید سر بر افراشت .
در سال 1815 ، ناپلئون امپراتور فرانسه ، در نبرد واترلو ، که در آن تقریباً تمام کشورهای بزرگ اروپا شرکت داشتند ، شکست خورد . به دنبال نبرد واترلو در اروپا به مدت یکصد سال جنگی بزرگ و همه گیر رخ نداد . تنها در سال 1870 جنگ کوتاهی میان آلمان و فرانسه در گرفت که در آن ارتش فرانسه به سرعت درهم شکست . در این جنگ کشورهای دیگر اروپا دخالتی نکردند و صلح به زودی برقرار شد و آرامش همه جا را گرفت . ولی این آرامش ، آرامش پیش از توفان بود ، توفان مهیب جنگ اول جهانی که در ماه اوت 1914 آغاز شد و چهار سال و نیم ادامه یافت و در آن 26 کشور بزرگ و کوچک جهان ( از جمله کشور بیطرف ایران ) درگیر مبارزه شدند .
کشور آلمان که قرنها به صورت ایالتهای کوچک و مستقل اداره می شد ، در سال 1871 به رهبری بیسمارک ، صدراعظم پروس ، متحد شد و بزودی در زمینة علوم و آموزش و صنایع به پیشرفتهای عظیم دست یافت .
تقسیم کشورها
3
3
جنگ جهانی دوم
در آن زمان کشورهای بزرگ اروپایی تقریباً همة کشورهای جهان را میان خود تقسیم کرده بودند . تنها انگلیس بیش از یک چهارم جهان را بصورت مستعمره و نیمه مستعمره در اختیار داشت . در این میان تنها آلمان بود که تقریباً هیچ مستعمره و در نتیجه بازار فروشی برای کالاهای خود نداشت . آلمان در این میان احساس می کرد که به او ستم شده است و نیاز به مستعمره دارد .
انگلیس و فرانسه با این کار مخالف بودند و هرگز حاضر نمی شدند که از بخشی از مستعمره های خود دست بکشند و رقابتهایی از این دست ، که در واقع همان توسعه طلبی استعماری است ، کشورهای اروپا را کم کم در مقابل هم قرارداد و سرانجام به جنگشان کشاند . بیسمارک از این رو با امپراتوری اتریش ـ مجارستان پیمان نظامی بست و چندی بعد ایتالیا نیز به این پیمان پیوست .
پیمان آلمان و اتریش سبب نگرانی شدید فرانسه و روسیه شد . فرانسویان دست یاری به سوی تزار روسیه دراز کردند . روسیه نیز از اتریش و آلمان هراسان بود . بدین گونه ، در سال 1894 اروپا به دو گروه متخاصم تقسیم شد که در یکسو آلمان و اتریش و ایتالیا ، و در سوی دیگر فرانسه و روسیه قرارداشتند . وضع موجود مطابق دلخواه انگلیس بود ، چرا که این کشور با مستعمره های وسیع و نیروی دریایی عظیمش بازار جهان را در اختیار داشت و از هرگونه تغییر در سیاست جهانی پرهیز می کرد .
نیروی دریایی آلمان کم کم قدرت گرفت و مایة نگرانی انگلیس شد . انگلیس به ناچار از انزوای سیاسیش بیرون خزید و با روسیه و فرانسه بر ضد آلمان پیمان نظامی بست . در یکسو انگلیس و فرانسه و روسیه قرار داشتند و در سوی دیگر آلمان و اتریش . وضع ایتالیا مبهم بود و سرانجام نیز پس از شش ماه از آغاز جنگ به انگلیس و فرانسه پیوست . عامل اصلی جنگ سودجویی کشورهای صنعتی و رقابت قدرتهای استعمارگر با یکدیگر بود .
3
3
جنگ جهانی دوم
شبه جزیرة بالکان ، در جنوب شرقی اروپا ، قرنها جزء امپراتوری عثمانی بود .
در 28 ژوئن 1914 فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش ، برای یک دیدار رسمی عازم سارایه وو ، پایتخت بوسنی ، شد و در آنجا به دست یکی از جوانان انقلابی بوسنی ، که وابسته به انجمن اتحاد یا مرگ بود ، کشته شد . اتریش که به هرحال در صدد بود استقلال صربستان را از میان بردارد ، از این بهانه استفاده کرد و در 28 ژوئیه 1914 (یک ماه پس از کشته شدن ولیعهد ) به صربستان اعلان جنگ داد . از سوی دیگر روسیه ، که خود را پدر خوانده صربستان می دانست ( هر دو از نژاد اسلاو بودند ) بسیج عمومی اعلان کرد و لشکریانش را در مرز آلمان متمرکز ساخت . دو روز بعد ، در اول ماه اوت 1914 ، آلمان به روسیه اعلان جنگ داد و چون مطمئن بود که فرانسه نیز وارد کارزار خواهد شد ، در سوم اوت به فرانسه نیز اعلان جنگ داد . لشکریان آلمان و فرانسه برای نبرد می بایست از خاک بلژیک بگذرند . انگلیس ، که به دنبال بهانه می گشت ، به عنوان دفاع از حقوق یک کشور کوچک در روز 4 اوت به آلمان اعلان جنگ داد و بدین ترتیب جنگ جهانی اول آغاز شد .
جبهة غرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
جنگ و غزوه های پیامبر(ص(
غزوات یعنی سفرهای جنگی پیامبر اکرم (ص) که شخصاً در آن شرکت داشت، بیست و شش غزوه بود. البته بعضی هم گفتهاند بیست و هفت غزوه[1] بوده است.
گروه اول رفتن پیامبر (ص) را به خیبر و وادی القری یک غزوه گرفتهاند و آنها بیست و هفت غزوه به حساب آوردهاند. جنگ خیبر را یکی و رفتن به وادی القری را یک غزوه جداگانه محسوب کردهاند.
اولین غزوه حضرت (ص) از مدینه تا ودّان بود که به نام غزوه ابواء معروف است. آخرین غزوه ایشان هم غزوه تبوک نام دارد. غزوۀ سویق هفتمین غزوه از غزوات پیامبر است. غزواتی که پیامبر اکرم (ص) خودشان در آنها شمشیر زدند طبق گفتۀ ابن اسحاق، نُه غزوه، بنا به قول واقدی یازده غزوه بوده است.[2] از بهترین غزوات حضرت رسول هم غزوۀ بدر کبری یعنی بدر دوم بود که ضمن آن بزرگان و سران قریش کشته شدند و بعضی هم اسیر گردیدند.[3]
غزوه سویق:
شکست مشرکین در بدر و کشته شدن اشراف قریش، مشرکین مکه را سخت داغدار و مصیبت زده کرده بود و از آن جمله ابوسفیان بود که یک پسر از دست داده بود و پسر دیگر او نیز به اسارت رفته بود و چند نفر دیگر از نزدیکان و فامیلش به قتل رسیده و یا اسیر شده بودند و با توجه به اینکه او خود را از رؤسای قریش می دانست، تحمل شکست از مسلمانان نیز برای او بسیار دشوار مینمود. از این رو پس از جنگ بدر قسم خورد تا انتقام خود را از پیغمبر اسلام نگیرد با زنان همبستر نشود و بدنش را شستوشو ندهد.[4]
به همین منظور در ماه ذیالحجه (یعنی دو ماه پس از واقعه بدر) به قصد انتقام از آن حضرت (طبق سوگندی که یاد کرده بود) به همراهی دویست نفر از جنگجویان قریش از مکه حرکت کرد و تا کوهی به نام «ثیب» که در نزدیکی مدینه بود، پیش آمد و در آنجا همراهان خود را فرود آورد و خود او شبانه به سوی قلعۀ بنیالنضیر رهسپار شد و به در خانۀ حیی بن اخطب آمد تا او را دیدار کند و درباره حمله انتقامی خود با او مشورت نماید. ولی حیی بن اخطب از هیبت پیغمبر اسلام (ص) ترسید و در را به روی ابوسفیان باز نکرد.
2
[5]
ابوسفیان که از یاری و کمک حیی بن اخطب نا امید شد، به در خانۀ سلام بن مشکم یکی از بزرگان بنیالنضیر که در ضمن خزینهدار و امین مالی آنها نیز بود، رفت. او ابوسفیان را پذیرفت و در به رویش گشود، از او پذیرایی کرده اطلاعاتی نیز از وضع مدینه و پیغمبر اسلام (ص) در اختیار او گذاشت.[6]
ابوسفیان همان نیمه شب از نزد او خارج شد و به جمع رفقای خود پیوست و برای اینکه رعبی در دل مردم مدینه ایجاد کند، عدهای از همراهان خود را مأمور کرد به اطراف مدینه حمله کنند. آنها هم تا «عریض»[7] آمدند و در آنجا قسمتی از نخلستانها را آتش زدند و دو نفر از انصار مدینه را هم در آنجا دیدند و آنان را به قتل رساندند[8] و به سوی او بازگشتند. ابوسفیان که گمان میکرد به سوگند خودش عمل کرده بیش از این درنگ را جایز ندانست و فوراً دستور داد به سمت مکه حرکت کنند و به سرعت به مکه فرار کردند.
رسول خدا (ص) وقتی از جریان مطلع شد، ابولبابه را در مدینه به جای خود منصوب فرمود[9] و با عدهای از اصحاب (حدود دویست نفر از مهاجر و انصار) به منظور تعقیب ابوسفیان از شهر خارج شد و تا جایی به نام قرقرة الکدر واقع در چهارده منزلی مدینه پیش رفت و چون به ابوسفیان دسترسی نیافت، پس از پنج روز به مدینه بازگشت.[10]
ابوسفیان و همراهانش در مراجعت به مکه از ترس مسلمین با سرعت زیادی راه میپیمودند. و برای سبکبار شدن، توشه و آذوقه خود که عبادت از «سویق»[11] بود، روی زمین انداخته بودند و مسلمانان تعداد زیادی از بستههای سویق را پیدا کرده و برداشتند، و به همین مناسبت این مسافرت جنگی را غزوه «سویق» نامیدند.[12]
4
جنگ تبوک
پیش از آنکه جریان ورود سایر هیئتها و شخصیتهاى مذهبى و غیر مذهبى عربستان را براى شما دنبال کنیم داستان جنگ تبوک را که در اواسط این سال یعنى ماه رجب سال نهم اتفاق افتاد ذکر نموده و به خواست خداى تعالى دوباره به نقل ماجراهاى بعدى و شرح ورود و فدها مىپردازیم .
داستان از اینجا شروع شد که به پیغمبر اسلام خبر رسید رومیان در صدد تهیه سپاهبراى حمله به حدود مرزى عربستان و شمال کشور اسلام هستند و مىخواهند نفوذ خود را در آن ناحیه توسعه داده و تثبیت کنند.
رسول خدا(ص)با شنیدن این خبر تصمیم گرفت با سپاهى گران شخصا به جنگ آنان برود و خیال تعرض و حمله به کشور اسلامى را از سر رومیان بیرون کند و به همین منظور بر خلاف جنگهاى قبلى که مقصد جنگ را اعلام نمىکرد در این جنگ اعلام کرد قصد رفتن به تبوک و جنگ با رومیان را دارد و ثروتمندان مسلمان را نیز وادار کرد تا به هر اندازه مىتوانند براى تجهیز سپاه و تهیه آذوقه کمک کنند.چنانکه مورخین گفتهاند:گروه زیادى چون عثمان،طلحه،عباس بن عبد المطلب،زبیر و عبد الرحمن بن عوف کمکهاى مالى شایانى براى تجهیز سپاه کردند و برخى از منافقین نیز براى خود نمایى مبالغى پرداختند.
صدور چند معجزه از پیغمبر خدا(ص)در حفر خندق
پیش از این گفته شد که یکى از نشانهها و علایم نبوت که پیغمبر صادق را از کاذب متمایز و جدا مىسازد«معجزه»است،معجزه عبارت است از آن عملى که از نظر عقلى انجام آن محال نباشد ولى افراد عادى هم از انجام آن عاجزند،و پیغمبران الهى داراى انواع معجزات بودهاند و از پیغمبر اسلام نیز معجزات زیادى در مکه و مدینه به ظهور پیوست که برخى از آنها در بحثهاى گذشته مذکور شد.در جنگ خندق چند معجزه آشکار از آن حضرت دیده شد که مورخین بخصوص براى آنها بابى جداگانه باز کردهاند از آن جمله«نرم شدن سنگ از برکت دعا و آب دهان پیغمبر»بود که ابن هشام و بخارى و دیگران نوشتهاند و از جابر نقل کنند که گفت:
5
در قسمتى از خندق،سنگ بزرگى ظاهر شد که کار کندن خندق را مشکل ساخت جریان را به رسول خدا(ص)گزارش دادند،حضرت ظرف آبى طلبید و مقدارى از آب دهان خویش در آن انداخت سپس دعایى بر آن خوانده پیش رفت و آن آب را بدان سنگ پاشید و فرمود:اکنون بکنید!
جابر گوید:به خدا سوگند،آن سنگ سخت،از برکت آب دهان و دعاى پیغمبر،مانند خاک نرم شد و با بیل و کلنگ به آسانى آن را کندند.
غزوه بواط
در ماه ربیع الاولـیعنى یک سال پس از هجرتـغزوه بواط اتفاق افتاد و«بواط»نام جایى بوده در ناحیهاى از نواحى کوه«رضوى»که رسول خدا(ص)به منظور جنگ با قریش به همراه جمعى از مدینه خارج شد و سائب بن عثمان بن مظعون را به کار مردم شهر گماشت و بدون آنکه با قریش برخورد کند و جنگى رخ دهد از همانجا به مدینه بازگشت.
غزوه عشیره
و در ماه جمادى الاولى أبا سلمة بن عبد الاسد را در مدینه منصوب فرمود و خود با گروهى از مهاجرین از شهر بیرون آمد و راه«نقب بنى دینار»را پیش گرفته همچنان تا جایى به نام«عشیره»براند و در آنجا توقف کرد و تا چند روز از ماه جمادى الثانیه را نیز در آنجا ماند و در این مدت با قبیله بنى مدلج و متحدین آنها از قبایل دیگر پیمان دوستى بسته و به مدینه بازگشت .ابن هشام و دیگران از عمار بن یاسر نقل کردهاند که گفته است:در غزوه عشیره من و على بن ابیطالب همسفر و مأنوس بودیم و در آن چند روزى که در عشیره توقف داشتیم روزى على بن ابى طالب به من گفت:بیا تا به تماشاى بنى مدلج که در نخلستان در آن نزدیکى کار مىکردند برویم و من با او به آن نزدیکى رفتیم و همچنان که نشسته بودیم و کار آنها را تماشا مىکردیم خوابمان گرفت و هر دو برخاسته زیر نخله خرما و روى شنهاى نرمى که آنجا بود خوابیدیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بازسازی پس از جنگ:
در سال 1946 قانون اساسی آموزش و پرورش و در سال 1947 قانون آموزش و پرورش مدرسه ای آموزش و پرورش چند دهه بعد ژاپن را پیریزی کرد. ماده اول قانون اساسی آموزش و پرورش تصریح می کرد: آموزش و پرورش با هدف پرورش کامل شخصیت خواهد کوشید افرادی با تن و روان سالم بار آورد که به عنوان سازندگان جامعه و کشوری صلح دوست به حقیقت و عدالت عشق بورزند، به لرزش فردی معتقد باشند، برای کار ارزش قائل باشند، احساس مسئولست کنند و سرشار از روح اسقلال باشند. در سال 1948 فرمان امپراتوری که در طول بیش از نیم قرن راهنمای آموزش و پرورش ژاپن بود لغو شد. اشغال ژاپن توسط امریکاییان، پس از جنگ جهانی دوم، نفوذ فراوان نظرات آنان درباره اهداف، سازمان و روش ها را تضمین می کرد.
در ساختار، ژاپن نظام تک مسیره ای از کودکستان تا دانشگاه( 6-3-3-4) با نه سال آموزش مشترک، اجباری و رایگان بین سنین شش و پانزده، مرکب از شش سال آموزش ابتدایی و سه سال آموزش دوره اول متوسطه پدید آورد. پس از این سطح، چند نوع مدرسه متوسطه عمومی و حرفه ای وجود دارد که به یک جونیور کالج به سبک آمریکایی و به دانشگاه منتهی می شد. در سال 1960 قریب بیست درصد از دانش آموزان در دوره اول دبیرستان و چهل درصد در دوره دوم آن دروس حرفه ای وجود داشت که به یک جونیور کالج به سبک آمریکایی و به دانشگاه منتهی می شد. در سال 1960 قریب 20% از دانش آموزان در دوره اول دبیرستان و چهل درصد در دوره دوم آن دروس حرفه ای می خواندند. یکی از ویژگی های آموزش عالی در ژاپن تعداد زیاد مؤسسات خصوصی آن بود که در میانه دهه 1960 به 270 جونیور کالج در برابر چهل کالج دولتی و 185 دانشگاه در مقابل سی و چهار دانشگاه دولتی بالغ می شد و هفتاد درصد کل دانشجویان کشور را در بر می گرفت.
1
بازسازی پس از جنگ:
در سال 1946 قانون اساسی آموزش و پرورش و در سال 1947 قانون آموزش و پرورش مدرسه ای آموزش و پرورش چند دهه بعد ژاپن را پیریزی کرد. ماده اول قانون اساسی آموزش و پرورش تصریح می کرد: آموزش و پرورش با هدف پرورش کامل شخصیت خواهد کوشید افرادی با تن و روان سالم بار آورد که به عنوان سازندگان جامعه و کشوری صلح دوست به حقیقت و عدالت عشق بورزند، به لرزش فردی معتقد باشند، برای کار ارزش قائل باشند، احساس مسئولست کنند و سرشار از روح اسقلال باشند. در سال 1948 فرمان امپراتوری که در طول بیش از نیم قرن راهنمای آموزش و پرورش ژاپن بود لغو شد. اشغال ژاپن توسط امریکاییان، پس از جنگ جهانی دوم، نفوذ فراوان نظرات آنان درباره اهداف، سازمان و روش ها را تضمین می کرد.
در ساختار، ژاپن نظام تک مسیره ای از کودکستان تا دانشگاه( 6-3-3-4) با نه سال آموزش مشترک، اجباری و رایگان بین سنین شش و پانزده، مرکب از شش سال آموزش ابتدایی و سه سال آموزش دوره اول متوسطه پدید آورد. پس از این سطح، چند نوع مدرسه متوسطه عمومی و حرفه ای وجود دارد که به یک جونیور کالج به سبک آمریکایی و به دانشگاه منتهی می شد. در سال 1960 قریب بیست درصد از دانش آموزان در دوره اول دبیرستان و چهل درصد در دوره دوم آن دروس حرفه ای وجود داشت که به یک جونیور کالج به سبک آمریکایی و به دانشگاه منتهی می شد. در سال 1960 قریب 20% از دانش آموزان در دوره اول دبیرستان و چهل درصد در دوره دوم آن دروس حرفه ای می خواندند. یکی از ویژگی های آموزش عالی در ژاپن تعداد زیاد مؤسسات خصوصی آن بود که در میانه دهه 1960 به 270 جونیور کالج در برابر چهل کالج دولتی و 185 دانشگاه در مقابل سی و چهار دانشگاه دولتی بالغ می شد و هفتاد درصد کل دانشجویان کشور را در بر می گرفت.
3
نظام جدید صرفاً تغییری از سازمان دو گانه به تک مسیره نبود؛ تغییر روحیه را نیز شامل می شد. شکست در جنگ و سپس تحت اشغال بودن کشور تا سال 1952 اثر خرد کننده ای بر آن جامعه دیکتاتور پرور و ملی گرا با اخلاقیات پدر سالارانه و تنگ تنیده اش داشت. یکباره دموکراسی، فردگرایی، آزادی خواهی و برابری طلبی بدون هیچ پایگاه اجتماعی و ژاپن سرازیر شدند و هرج و مرج اخلاقی پدید آورند. دوره ای از آشفتگی اجتماعی و سیاسی، و سردرگمی در آموزش و پرورش از پی آمد. کنترل از مرکز تعدیل شد، تمرکز زدایی در مدیریت آموزش و پرورش آغاز شد، و کوشش شد شکل آموزش کلاسی تغییر داده شود. آموزش مختلط آغاز گشت، دروس اجتماعی جانشین علم اخلاق سنتی شد، و روش آموزشی مجال دهنده تری برای تشویق فردیت و خود انگیختگی در پیش گرفته شد.
در سال های 1950 رقابت از خصایص بارز شد. بازسازی اقتصادی و توسعه صنعتی چشمگیری صورت گرفت که ژاپن را در شمار مهم ترین کشورهای صنعتی جهان قرار داد. تعداد دانش آموزان و دانشجویان کشور به شدت فزونی گرفت و رقابت سختی برای ورود به مؤسسات عالی آموزش حرفه ای و تخصصی آغاز شد. در مقطع ورودی و خروجی دبیرستان، تأکید بر گزینش چنان بالا گرفت که رفته رفته بر بسیاری از ارزش ها و اهداف آموزش و پرورش سایه افکند.
تقابل ارزش های کهنه و نو:
ژاپن در ربع قرن پس از جنگ جهانی دوم نمونه جالبی از ملتی در تلاش ایجاد موازنه میان پویایی دموکراسی فرد گرایانه و سنت انسجام اجتماعی فراهم آورد. در دهه 1950 برقراری مجدد دروس اخلاقی که به ایجاد الگویی از ارزشهای مشترک برپایه همکاری، احترام به اولیا و عشق به فرهنگ سنتی کمک می کرد .با حمایت فراوان رو برو می شد . چنین درسی از سال 1958 به صورت اجباری به برنامه درسی مدارس ابتدایی و متوسطه افزوده شد و تقریبا در همین زمان اقداماتی برای بازگرداندن بخشی از اختیارات وزارتخانه مرکزی به آن انجام گرفت .طرفداران انضباط سنتی ا
5
میدوار بودند .که این اقدامات به تقویت آن کمک کند اما بحث مجادله با معلمان و محصلان تازه رهیده همچنان با هیجان ادامه یافت. مسئله در واقع سیاسی بود ناظری هم آن را چنین دید و نوشت: « سیاست تلاشی است برای شکل دادن به جامعه مطابق تصویری از دنیا-تصویری از اینکه چیز ها چگونه هستند،واینکه چگونه باید باشند. آموزش به معنایی که معمولاً از آن مراد می شود، تلاشی است برای آموختن تصوری از دنیا به افراد بشرو به ویژه کودکان.پس آموزش عین سیاست است،زیرا هردو در این باره اندکه جامعه چگونه است وچگونه باید باشد» جامعه دلخواه محافظه کاران جامعه ثابت و میهن پرستی بود که تا اندازه ای مانند ژاپن بیش از جنگ جهانی دوم با کنترل توسعه می یافت. آنها که تندرو تر بودند، به جامعه ای نظر داشتند آزاد بر نظامات کهن و مبتنی بر عدل و مساوات، جامعه ای که هم به فرد فرصت می داد و هم همکاری گروهی را تشویق می کرد. بین این دو نظر، طیف وسیعی از نظرات دیگر وجود داشت. تفاوت آن دو را قصه ای آشکار می کرد( درباره کلاسی که به دیدن باغ های معروف کاتسورادر کیوتو می رفتند و زا زبان معلم چپ گرای خود می شنیدند که مخارج باغ ها با استثمار رعایا به دسته ارباب تیولدارشان تأمین می شود. ولی راهیان داستان می گفتند که کاش معلم از آن فرصت برای تشریح ارزش هنری باغ ها و تحکیم رشته اتصال داشن آموزان با میراث فرهنگیشان استفاده می کرد) جهت دادن در حمایت از نیروهای سنتی انسجام بخش، یا تلاش برای از میان بردن استثمار، وسوسه ای همگانی شد. با تلقی جدید از کار آموزش و پرورش، گرایش به دور ریختن روش های سنتی نیز همراه بود. در سالهای 1950 گفته می شد که نتیجه تغییر، معیارهای کار مدارس سقوط کرده است. مسئله معیارهای پیشرفت در دروس پایه، در بحث آموزگاران با وزارت محافظه کرا و صرفه جویی آموزش و پرورش، موضوعی جنجالی شد. از این رو بعضاً برای تغییر میزان تأکید در آموزش این دروس، برنامه درسی بارها مورد تجدید نظر قرار گرفت.
آموزش و پرورش و رشد اقتصادی:
ژاپن همچنین با مسئله دیگری در همین زمینه و به همین اندازه دشوار رو به رو بود: مسئله تعیین نقشی که آموزش و پرورش باید در توسعه اقتصادی کشور بازی می کرد. از آغاز دوره میجی آموزش و پرورش به عنوان ابزاری برای نوسازی کشور به کار رفته و تلاش چشمگیری برای« ترک آسیا و ورود به اروپا» صورت گرفته بود. آموزش و پرورش یکی از مهمترین عوامل در روند نوسازی به شمار آمده و هنگامی که در دوره پس از جنگ جهانی دوم شروع به گسستن به جهان بینی سنتی و تمرکز بر کامیابی اقتصادی کرده بود، پیشبرد برنامه نوسازی نیت اصلی آن به شمار رفته بود. در یک جزوه سفید که در سال 1962 منتشر شد، وزارت آموزش و پرورش به وسعت میزان کمک آموزش و پرورش به رشد اقتصادی ژاپن اشاره کرد و خواهان سرمایه گذاری باز هم بیشتری در آموزش و پرورش شد. گزارش همچنین در صدد رشد تولید ناخالص ملی با کمک آموزش و پرورش را ذکر کرد:
ژاپن 1935 – 1955 25 درصد امریکا 1929 – 1960 33 درصد
اتحاد شوروی 1940 – 1960 30 درصد
یکی از اهداف اصلی آموزش و پرورش افزایش تولید بود:« اگر قابلیت انسان را با افزایش تولید می سنجند پس باید تلاش کرد قابلیت انسان را افزایش داد. و آموزش و پرورش در نیل به این مقصود باید نقش اصلی را بازی کند ... » گزارشی که در سال 1966 منتشر شد ادعا کرد که رابطه آموزش و پرورش با رشد اقتصادی رابطه ساده ای نیست با این حال مدارس باید این را از وضعیت اصل خود بدانند که بهترین و باسوادترین نیروی کار ممکن را در اختیار صنعت قرار دهند. یکی از پیامدهای مهم این دیدگاه گنجانیدن مبانی آموزش فنی در برنامه درسی سالهای اول متوسطه، افزایش تخصص حرفه ای در سال های آخر متوسطه، تأسیس کالج های فنی بعضاً به موازات دوره دوم دبیرستان بود- حرکتی که به نظام تک مسیره مربوط خدشه وارد می کرد.